نویسنده: دکتر حسن روحانی
اولین گام در جهت توسعه فناوری، شناخت کامل و جامع از ماهیت آن است.(1) اولین بار در سال 1957 بود که به واژه انتقال فناوری اشاره شد و در اوایل دهه 60 این موضوع به تدریج توجه جدی پژوهشگران را به خود جلب کرد. در پی این توجه، از اواسط دهه 60 تا 80 بر میزان نوشته های مربوط به انتقال فناوری افزوده شد. یک بررسی کتاب شناختی در ایالات متحده امریکا به 1200 عنوان کتاب و مقاله اشاره دارد که این تعداد تا سال 1980 به بیش از 2 هزار عنوان رسیده است.
با این همه و به رغم حجم زیاد نوشته های موجود در این باب، هنوز شماری از سؤالات به ویژه آنهایی که ناظر به روندهای متأخرند، بی جواب مانده اند. به رغم تعاریف متعدد، هنوز نه تعریف واحد و مورد اتفاقی از فناوری وجود دارد و نه از عناصری که دخیل در امر فناوری هستند، شناخت دقیقی وجود دارد. دیگر اینکه درباره برخی از راه های انتقال فناوری و همچنین درباره تبعات این انتقال برای برخی بخش ها اطلاعات، جزئی و اندک است. سرانجام اینکه درباره ماهیت تأثیر انتقال تکنولوژی بر کشورهای در حال توسعه اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. این اختلاف نظر در زمینه فرایند انتقال، شرایط انتقال و خصوصیت یا پیچیدگی تکنولوژی منتقل شده، پدید آمده است.
با این حال یک تعریف نسبتاً مشهور، تکنولوژی را در معنای وسیع آن عبارت می داند از: «مجموعه ای شامل دانش خاص، سازمان ها و شیوه ها، ماشین آلات، ابزارها و تجهیزات و مهارت های انسانی که با هم جمع می شوند تا فرآورده های مطلوب جامعه را تولید کنند». با توجه به این تعریف، انتقال تکنولوژی، زمانی مطرح می شود که یک شیوه تولید از جایی به جای دیگر منتقل می شود. این انتقال می تواند از یک آزمایشگاه پژوهشی به یک جایگاه یا مرکز تولیدی یا از یک جایگاه تولیدی به جایگاه تولیدی دیگری صورت گیرد. محققان مسائل فناوری، حرکت بر محور پژوهش، توسعه و تولید را انتقال«عمودی» و حرکت از یک مرکز تولید به مرکز دیگر را انتقال«افقی» نامیده اند.
بین فرایند انتقال تکنولوژی و انتشار تکنولوژی، تفاوت هایی وجود دارد. به این معنی که انتقال« جا به جایی هدفدار تکنولوژی» است، در حالی که انتشار«جا به جایی تکنولوژی بیشتر بر مبنای تقلید و کمتر بر مبنای برنامه ریزی است».
انتقال ممکن است داخل یک کارخانه انجام شود و تکنولوژی مورد استفاده در یک بخش به بخش دیگر منتقل می شود. از منظر دیگری نیز انتقال تکنولوژی را می توان صورت بندی کرد. انتقال فناوری ممکن است در سطح کشور و یا از یک کارخانه به کارخانه دیگر صورت گیرد. این انتقال از جانب تولیدکنندگان ماشین آلات، یا ارائه دهندگان روش تولید به مقصد مصرف کننده انجام می شود و یا ممکن است از مرزهای ملی نیز بگذرد. نوع انتقالی که معمولاً در کشورهای در حال توسعه از آن بحث می شود، همین نوع آخر است. فرایندهای مربوط به انتقال عمودی و افقی به طور عمده در درون یک اقتصاد واقع می شوند، در حالی که انتقال بین المللی از مرزهای سیاسی و اقتصادی می گذرد.
گفتنی است که تفاوت این دو گونه انتقال به حدی است که دو گونه رفتار کاملاً متفاوت را می طلبند؛ هرچند که هر دو در افزایش نوآوری و ظرفیت های تولید نقش دارند. همچنین مدیریت انتقال دارای وجوه چندی است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
انتقال عناصر دانش فنی از یک کشور به کشور دیگر می تواند از طرق متفاوت صورت پذیرد، از قبیل:
1.کتاب، نشریه و دیگر وسایل اطلاعاتی چاپی همچون نوشته های تجاری، استانداردها و اطلاعات ثبت شده؛
2.انتقال آموزش از کشور مبدأ به کشور مقصد؛
3.تماس ها و مشاهده های پرسنلی غیررسمی از طریق مسافرت، گردهمایی، جلسه و بازدید از مراکز تولید؛
4.مبادله اطلاعات و کارکنان از طریق برنامه های تعاون فنی؛
5. استخدام کارشناسان خارجی و برقراری ترتیبات مشاوره ای؛
6.وارد کردن ماشین آلات و تجهیزات، همراه با نوشته ها و اطلاعات فنی مربوطه؛
7.وارد کردن محصولات واسطه ای به ویژه آنهایی که تکنولوژی بر هستند؛
8.مهندسی معکوس؛
9.تهیه مشخصات، استانداردها و آموزش دهی توسط واردکنندگان؛
10.موافقت های رسمی برای استفاده مناسب از مهارت، حق انحصاری اختراع، فرایندهای تولید و علایم تجاری؛ و
11.سرمایه گذاری مستقیم خارجی که عناصر ضروری دانش فنی را به همراه خود می آورد.
برخی از این سازوکارها، هم برای انتقال دانش فنی عمومی مفیدند و هم برای انتقال اطلاعات و مهارت فنی خاص که برای استفاده از فرایندی خاص یا تولید محصولی معین لازم است. ردیف های 1 تا 5 برای هدف های کلی تر انتقال دانش، کارآمد است. ردیف های 6 تا 11 بیشتر سازوکارهای خاص انتقال هستند.
بعضی از شاخص های کلی که منعکس کننده میزان و چگونگی انتقال تکنولوژی است، عبارت است از: ارزش ماشین آلات و کالاهای سرمایه ای وارده، مقدار سرمایه گذاری مستقیم خارجی، هزینه پرداخت شده برای استفاده از حق انحصاری و دانش فنی (که معمولاً در هزینه پروانه ساخت و حق امتیاز مندرج است)، مبادله در امر محصولات تکنولوژی بر و ارزش کمک های فنی دوجانبه و چندجانبه (این مقوله آخر شاخصی است که به عنوان شاخص انتقال فنی از آن یاد می شود).
نکته دیگر اینکه فناوری زبان مشترک ارتباط دو بخش صنعت و دانشگاه است که امکان کاربرد یافته های دانشگاهی را در مراکز صنعتی فراهم می سازد. چنانچه مأموریت دانشگاه را آموزش و پژوهش و مأموریت صنعت را تولید در نظر بگیریم، مأموریت فناوری، ارائه خدمات مهندسی می باشد. به طور کلی مراحلی که در آن با استفاده از یافته های علمی بتوان محصولی را برای تأمین نیازهای انسانی تولید نمود، به صورت زیر طبقه بندی می شود:
تحقیقات بنیادین، تحقیقات کاربردی، تحقیقات توسعه ای، آزمایش، طراحی، مهندسی ساخت، تعمیر و نگهداری، تولید و در نهایت عرضه به بازار. با توجه به این نکته، فناوری نه محدود به بخش صنعت است و نه محدود به بخش آموزش، بلکه پیونددهنده این دو قسمت است. توسعه فناوری زمانی اتفاق خواهد افتاد که این سطوح بتوانند تعاملی مناسب داشته باشند و فعالانه عمل نمایند.
پی نوشت ها :
1. اختتامیه همایش علم و فناوری، پژوهشگران و میهمانان مدعو، وزارت کار و امور اجتماعی، تهران، 21/ 10/ 1379.
منبع مقاله :روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد سوم: مسائل فرهنگی و اجتماعی)، تهران، کمیل، چاپ سوم.