سردار سخن

مرحوم حجة الاسلام و المسلمین فلسفی(ره) را به عنوان سردار سخن، اندیشمند و دانشمند بنام کشور و خدمتگزار پرتلاش می شناسیم. (1) نیاز به توضیح نیست که مرحوم فلسفی یک سخنور بی بدیل و استثنایی بود. از دهه 1320 که
شنبه، 2 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سردار سخن
سردار سخن

 

نویسنده: دکتر حسن روحانی




 

مرحوم حجة الاسلام و المسلمین فلسفی(ره) را به عنوان سردار سخن، اندیشمند و دانشمند بنام کشور و خدمتگزار پرتلاش می شناسیم. (1) نیاز به توضیح نیست که مرحوم فلسفی یک سخنور بی بدیل و استثنایی بود. از دهه 1320 که مرحوم فلسفی به عنوان یک سخنور معروف در تهران و سراسر کشور و حتی در جهان اسلام به شمار می رفت، تا آخرین روزهای حیاتش همچنان سرآمد و بی بدیل باقی ماند. کمتر کسی را سراغ داریم که در طول بیش از نیم قرن هماوردی برای او در جامعه یافت نشود. مرحوم فلسفی بنیان گذار یک سبک نوین برای ارائه فرهنگ پُر افتخار اسلام بود. تاریخ اسلام و شیعه، مبلّغین و گویندگان فراوانی به خود دیده است، اما مرحوم فلسفی توانست سبک نوینی را در ارائه و بیان مطالب، در سخنرانی به وجود آورد.

سبک نوین در سخنرانی

معمولاً سخنرانی ایشان «موضوع محور» بود. منبری ها و سخنران ها در آن ایام، معمولاً «آیه محور» یا «حدیث محور» بودند. آیه ای را مطرح می کردند یا حدیثی را از رسول خدا و یا ائمه(علیهم السلام) مطرح می کردند و در اطراف آن سخن می گفتند، اما مرحوم فلسفی معمولاً چه در سخنرانی ها در دهه ها و چه در ماه رمضان و در سایر مناسبات، موضوعی را محور سخن قرار می داد و برای ده یا سی جلسه در اطراف آن موضوع سخن می گفت. خود ایشان یک بار که در خدمتشان بودیم، می گفت پیدا کردن موضوع خوب برای سخنرانی 20 تا 25 درصد یک سخنرانی است. جامعیت سخنان ایشان این بود که در کنار آیات و روایات و احادیث، از نظریه دانشمندان و اندیشمندان برای تبیین بهتر فرهنگ اسلام استفاده و بهره برداری می کرد. بیان ایشان فوق العاده روان و سلیس بود و ذوقی سرشار برای بیان مطالب داشت، به گونه ای که کسی با یک ساعت پای منبر فلسفی نشستن، احساس خستگی نمی کرد. همواره سخنرانی هایش از خرافه گرایی و از بیان مطالب سست و بی پایه مبّرا بود. مطالب و بیان منطقی و اصولی در موضوعاتی که مورد نیاز روز جامعه بود، اساس سخنرانی های او را تشکیل می داد.
قرآن می گوید «وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً»(2)، قول سدید، سخن محکم، سخن منطقی، سخن استوار، سخن مطابق با واقعیت، سخن ثواب است (سدید و سدّ یعنی محکم و استوار و قاطع). در بیانی آمده است که «ما خطب رسول الله علی هذا المنبر الا و هذه الآیة یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیدا». در روایتی در ذیل این آیه، صاحب تفسیر المیزان نقل می کند که «ما جلس رسول الله(ص) علی هذا المنبر قطّ الا تلی هذه الآیة: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً»(3)، هر وقت پیامبر بالای منبر می رفت تا خطابه ای را ایراد کند، با این آیه شروع می کرد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً»، سخن سدید یعنی سخن مطابق با واقع و مفید که مطالب لغو و بی پایه در آن نباشد. سخن سدید یعنی سخن محکمی که همانند یک سد در برابر انحراف ها بایستد و در برابر تهاجم ها قدرت مقاومت داشته باشد. منبر مرحوم فلسفی، بی تردید جزو مصادیق این آیه ی شریفه بود: «وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً * یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً»(4).

جامعیت یک سخنور

شما همه به خاطر دارید که فلسفی دارای ویژگی های خاص خود بود. واقعاً شخصیتی بود که از مرزهای اسلام به خوبی دفاع کرد. اگر در روایات آمده است:« الفقهاء حصون الاسلام»(5)، حصن و قلعه محافظ فرهنگ اسلام، فقیهان و عالمان هستند. بی تردید مرحوم فلسفی جزو مصادیق این روایت بود. او به خوبی از حصن اسلام و از قلعه اسلام دفاع کرد. در روزهای پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعی، دوران حساس و دوران مبارزه؛ منبرهای تکان دهنده و تأثیرگذار از آن مرحوم فلسفی بود. از آن آغاز استبداد رضاخانی تا همه ی فراز و نشیب های الحادی، گروه هایی که علیه دین و خداوند در جامعه ظهور یافته بودند تا گروهک های ضاله که مردم را به سمت ضلالت و گمراهی دعوت می کردند. همچنین دوران پر فراز و نشیب سیاسی، زمان نهضت ملی صنعت نفت، دوران مرحوم نواب صفوی، 30 تیر، ‌28 مرداد، فراز و نشیب های فراوانی بودند که مرحوم فلسفی همه را پشت سر گذراند. اما همه جا با یک موضع گیری صحیح و سالم و در صراط مستقیم بود. این کار، کارِ آسانی نیست. دنیای سیاست سیلاب های بنیان کن دارد. آنکه در صحنه سیاسی دهه ها استوار باقی بماند و از مسیر حق و از صراط مستقیم به راست و یا چپ منحرف نشود، کار بسیار سختی است. مرحوم فلسفی به خوبی در این صراط مستقیم حرکت کرد با پیوندی مستحکم با ولایت و با مرجعیت. مرحوم آیة الله العظمی بروجردی به عنوان مرجع علی الاطلاق شیعه که کمتر در تاریخ شیعه نظیرش را سراغ داریم. از سال 1322 که مرحوم آیة الله العظمی بروجردی به قم مشرف شدند تا سال 1325 که مرجعیت علی الاطلاق ایشان شروع شد تا سال 1340 که بدرود حیات گفتند، در آن 16 سال، مرحوم آیة الله العظمی بروجردی، مرجع علی الاطلاق شیعیان بودند و مرحوم فلسفی پیوندی بسیار نزدیک با ایشان داشتند. طلبه های قم به یاد دارند که در ایام زعامت آیة الله العظمی بروجردی، مرحوم فلسفی دهه آخر ماه صفر را معمولاً در قم سخنرانی می کردند. صبح ها در منزل مرحوم آیة الله العظمی بروجردی و شب ها در صحن مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها). سخنان و بیانات ایشان، سبک سخنرانی جدیدی و نحوه ی ارائه مطالب به طرز نوینی منطبق با شرایط زمان به مبلّغین می آموخت. او خدمت بسیار بزرگی در عرصه ی وعظ و خطابه انجام داد. مرحوم فلسفی به هر شهری که می رفت، آن چنان مجالس باشکوهی برپا می شد که علاوه بر هدایتی که توسط ایشان انجام می گرفت، مایه ی اقتدار اسلام و مسلمان ها بود. مرحوم فلسفی وقتی به شهری می رفت، همه ی علما، متدینین، جوانان مؤمن و مخلص، احساس نشاط و غرور می کردند و قدرت و انگیزه ی جدیدی به نسل جوان مسلمان داده می شد.
در سال های دهه های سی و چهل که دانشگاه فارغ التحصیلان و تحصیل کرده های علوم جدید را تحویل جامعه می داد، غرور علمی، نسل جوان ما را تحت سیطره قرار داده بود. بعضی ها فکر می کردند آنچه در جامعه شناسی، کیفرشناسی، روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، جرم شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد و ده ها دانش جدید مطرح می شوند، حرف های جدید دنیای غرب است و در مکتب اسلام از این مسائل خبری نیست. آن کس که به صحنه آمد و برای نسل جوان و دانشمند ما تبیین کرد که بسیاری از مسائل مطرح در دنیای امروز، بهتر، دقیق تر و عمیق تر در روایات ما از ائمه هدی(علیهم السلام) برای ما به یادگار مانده است، مرحوم فلسفی بود. او کار بسیار بزرگی را در آن مقطع انجام داد. حضور او در صحنه سیاست (امروز که سیاست پرجاذبه و مطلوب است) آن روز که سیاست موجب فاصله گرفتن از تقدس و ایمان در نزد بعضی ها بود، آن روزی که تنها کسی مقدس و مؤمن بود که از سیاست فاصله داشته باشد، در آن شرایط مرحوم فلسفی در متن سیاست بود. علاوه بر اینکه واسطه ای بود بین مرجعیت و حوزه قم و قدرت و هیئت حاکمه در تهران. علاوه بر این چون ایشان مجالس عظیمی را اداره می کرد، نقد وی بلافاصله در سراسر کشور دهان به دهان می گشت و پخش می شد. اگر مرحوم فلسفی سخنی بالای منبر در نقد یک وزیر یا یک دستگاه یا یک اداره یا نخست وزیر یا کل هیئت حاکمه می گفت، به سرعت در تهران، قم و سراسر کشور منتشر می شد. لذا حتی قبل از آنکه ساواک تأسیس شود، به دلیل انتقادات صریحی که در سخنرانی ها مطرح می کرد، مرحوم فلسفی بارها ممنوع المنبر شد.

محقق اندیشمند

مرحوم فلسفی، به عنوان شخصیتی بود که علاوه بر منبر و سخنرانی یک دانشمند و اندیشمند بود. شما به کتاب های وی که ثمره و تدوین سخنرانی های ایشان است و با اصلاح و تکمیل خودشان منتشر شده است بنگرید و ببینید این شخصیت، دانشمند و محقق بوده است و نه یک سخنران معمولی. خود ایشان در جمعی فرمود: من وقتی وارد کتابخانه می شوم برای مطالعه، جزو بانشاط ترین ساعات زندگی من است. همیشه عشق به مطالعه و تحقیق داشت و یک محقق و اندیشمند بود. مبادا سخنوری مرحوم فلسفی، اندیشمندی و محقق بودن او را تحت الشعاع قرار دهد. او محقق و اندیشمند و در عین حال سخنوری بی بدیل بود.
در این مجلسی که علما و شخصیت ها و سخنرانان، اساتید، بزرگان منبر و شخصیت های مبارز که در طول انقلاب اسلامی نقش بسیار مؤثری داشتند و امروز نیز در حفظ این انقلاب که رسالت سنگینی بر دوش دارند، حضور دارند، مناسب می دانم نکته ای را بیان کنم:

چهار پایه قدرت ملی

از دیدگاه کلاسیک، قدرت ملی بر چهار پایه استوار است: قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی، قدرت فرهنگی و قدرت نظامی یا امنیتی. اینکه کدام یک از این قدرت ها، قدرت اول و اساسی و بقیه قدرت ها، فرعی هستند، در مقاطع مختلف متفاوت بوده است. دورانی بوده که قدرت نظامی، قدرت اول بوده است. متأسفانه منشور سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز بر مبنای قدرت نظامی تدوین شده است. چه کشورهایی حق وتو دارند؟ آنها که در دنیا دارای بمب اتم هستند. در منشور ملل متحد برای پنج کشوری که دارای بمب اتم بودند، حق وتو قائل شده اند. اما بقیه که دارای قدرت نظامی برتر نیستند، باید تحت سلطه ابرقدرت ها و تحت سلطه سازمان ملل متحد و شورای امنیت باشند. پس اساس سازمان ملل بر پایه و مبنای قدرت است. اینکه چرا 5 کشور حق وتو دارند، چون زورمند و قدرتمند هستند، چون قدرت آنها برتر و بالاتر است، هیچ دلیل دیگری ندارد. چرا باید هند با این جمعیت عظیم دارای چنین حقی نباشد، چرا باید دنیای اسلام با این عظمت دارای حق وتو نباشد، اما کشوری مانند انگلیس یا فرانسه دارای حق وتو باشند؟ چون آنها دارای بمب اتم هستند. بنابراین قدرت نظامی در گذشته به عنوان پایه اصلی قدرت بود و با همین قدرت هم دیگر کشورها را تسخیر می کردند و تحت سلطه و استعمار درمی آوردند. اما در دهه های اخیر هرچه زمان می گذرد، جایگاه قدرت نظامی پایین و پایین تر آمده و جایگاه قدرت اقتصادی و یا قدرت فرهنگی یا سیاسی ارتقاء یافته اند. بی تردید در مقطع فعلی جهان، قدرت فرهنگی یکی از قدرت های بسیار بالاست. بسیاری از محققین هم معتقدند قدرت فرهنگی، قدرت برتر است و لااقل از دید مذهبی و قرآنی ما چنین است. پایه همه چیز فرهنگ است. پایه همه چیز اعتقاد است. پایه همه چیز ایمان است. فرهنگ قدرت اصلی است. چندی قبل می گفتند دیگر اصل سیطره بر زمین سپری شده است که کشوری اشغال شود؛ بلکه عصر سیطره ی استعمار نو به معنای سلطه بر سیاستمداران است. به قول یکی از محققین غربی: اگر شما در کشوری بتوانید وزارت دفاع، خارجه و کشور را تحت نفوذ درآورید و در اختیار شما باشند، آن کشور در اختیار شماست. یعنی سلطه بر دولتمردان به جای سلطه بر سر زمین. اما امروزه می گویند سلطه بر افکار و اذهان مردم مهم تر از سایر سلطه ها است. هر کشوری بتواند افکار کشوری را تحت سلطه درآورد، بر آن کشور غالب شده است و لذا در دنیای امروز، امریکایی ها که مدعی هستند باید بر دنیا مسلط شوند، می گویند معنای جهانی شدن آن است که همه مردم دنیا امریکایی بیندیشند و ارزش های امریکا را به عنوان ارزش های عمومی انسانی بدانند. پس تلاش بر این است که استعمارگران، ‌سلطه گران، قدرت های بزرگ، بر اندیشه و افکار جوامع و نسل جوان مسلط شوند و متأسفانه ابزار آن را هم امروز در اختیار دارند. اینترنت یکی از آن ابزار است که به خانه همه راه پیدا کرده است. یک جوان با یک دستگاه کوچک کامپیوتر و با یک خط تلفن می تواند به تمام دنیا متصل شود. عجیب این است که شما با کاربران هر کشور و یا هر شهری که می خواهید با اینترنت متصل شوید، اول به امریکا وصل می شوید و از آنجا به هدف می رسید، مرکزیت آنجاست. هم اطلاعات جهانی در اختیار آنهاست و هم بهترین وسیله برای اینکه افکار را به سمتی که خودشان می خواهند اغوا کنند و هم برای اینکه انواع مطالب را در اختیار نسل جوان قرار دهند. آنهایی که به اینترنت عادت کرده اند، کم کم اینترنت مثل آب و غذا و هوا جزو ضروریات زندگی آنها شده است. اگر یک روز خط اینترنت قطع شود، گم شده دارند و نمی توانند آن روز را به راحتی بگذرانند. مسئله به صورت عادت روزمره و غیرقابل ترک درآمده است. هر روز باید چند ساعت وقتشان را در کنار کامپیوتر بگذارند. در کنار آن موضوع دیگر، ماهواره است که هر روز وسایل و امکانات آن برای همه کشورها آسان تر و سهل تر می شوند. یک زمانی می شد از طریق ماهواره، پنج، ده یا بیست کانال دریافت کرد ولی امروز بحث چند هزار کانال است. پس غرب امروز ابزار را آماده کرده است. دانشمندان و اندیشمندانی که باید از دید آنها غذای فکری برای نسل جوان آماده کنند، آنها هم آماده شده اند. توطئه بزرگ در دنیای امروز، آن است که غرب بر اذهان نسل جوان ما مسلط شود و اگر امروز ما بگوییم بالاترین خطر، تهاجم فرهنگی یا شبیخون فرهنگی است، سخنی به گزاف نگفته ایم. در برابر این خطر بزرگ چه کسانی مسئول اند؟ همه، ولی در رأس آن علماء، روحانیت، حوزه های دینی، مبلّغین و گویندگان هستند که در برابر این سیل بزرگ باید به صحنه بیایند.

اسلام گرایی عصر جدید

البته در کنار حرکت غرب، بحمدالله نویدهایی هم در دنیای اسلام داریم. اسلام گرایی در میان نسل جوان در کشورهای اسلامی، حرکتی بسیار امیدبخش است. امروز نسل جوان ما چه در ایران، چه در لبنان و عراق و سایر کشورهای اسلامی حتی در ترکیه (کشورهایی که سال ها برای الحاد و سکولاریسم تبلیغ کردند) بیدار شده است و نهضت های اسلامی امروز در سراسر جهان در حال رشد است. اینکه شما می بینید امریکا با آن همه قدرت های نظامی، در افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین اشغالی و منطقه و خلیج فارس درمانده شده، به دلیل بیداری و هوشیاری نسل جوان مسلمان در سراسر جهان اسلام است. بنابراین ما امروز امیدهای فراوانی هم داریم. امروز توطئه بزرگی توسط اسرائیل و امریکا در لبنان طراحی می شود، اما عده ای جوان مبارز فداکاری که سلاح های سبک و معمولی دارند، (حزب الله لبنان که نه پدافند هوایی دارد، نه موشک زمین به هوا دارد، نه هواپیما دارد، نه هلی کوپتر و نه حتی نیروی زرهی و تانک دارد. با ابزار کم و محدود) اما با ایمان راسخ، با پشتوانه توکل به خداوند توانستند پیروزی بزرگ را در جنگ سی و سه روزه بیافرینند. البته نباید یک طرفه نگاه کنیم، ما نور امید را در حال تابیدن می بینیم، اما توطئه دشمن را هم نباید کوچک بشماریم. بزرگ ترین این توطئه، توطئه فرهنگی است و این رسالت بزرگ امروز بر دوش دانشمندان است که فرمود: «علماء شیعتنا مرابطون»، مرابط مرزدار است، مرابط کسی است که سر مرز ایستاده است. «مرابطون بالثّغر الذی یلی ابلیس و عفاریته»(6)، آن مرزی که باید در برابر شیاطین ایستادگی و مقاومت شود. این کار توسط علمای شیعه، فقها و اندیشمندان و سخنوران انجام می گیرد و بحمدالله امروز حوزه های علمیه و علما و اندیشمندان در صحنه هستند.

توطئه دشمن

امروز دشمن، انقلاب، اسلام، روحانیت و ولایت فقیه را هدف قرار داده است. جملات یک سیاستمدار امریکایی گویاست که آنها دنبال چه توطئه ای هستند:
یکی از مقامات سابق سیا، ادوارد شرلی، چنین می گوید:« کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاست های ایران از بین بردن خصوصیات انقلابی نظام ایران است که با قطع نفوذ روحانیت و از هم پاشیدن نظام ولایت فقیه امکان پذیر خواهد شد. باید نفوذ روحانیون از بین برود و عقاید انقلابی از درون تهی شود.» عده ای را در کشور آماده کرده اند تا به اسم آدم های انقلابی دوآتشه به علمای بزرگ ما، به اندیمشندان انقلابی بزرگ ما تهمت بزنند. چرا؟ برای اینکه نفوذ روحانیت باید شکسته شود. تا علما و حوزه ها و مرجعیت و اتصال بین مردم و علما هست، دشمن ناتوان است و کاری از پیش نمی تواند ببرد. می گوید با تحریم اقتصادی نمی توانیم کاری پیش ببریم، باید نفوذ روحانیون از بین برود. این حرف یک مقام رده بالای سیاست است. بعد می گوید اگر نظام ولایت در ایران از هم بپاشد، آن وقت می توان پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده است. اینها نمی خواهند جمهوری اسلامی ایران با محتوای اسلام و انقلاب اسلامی در کشور حاکم باشد، اینها نمی خواهند نظام ولایت در کشور حاکم باشد. یکی از نویسندگان امریکایی (کنت تیمرمن) می گوید: «ما باید درصدد روی کار آوردن یک حکومت دموکراتیک به جای حکومت روحانیت باشیم». هنری پرشت، مسئول اسبق میز ایران در وزارت خارجه امریکا، می گوید: «اگر از حریم روحانیت عبور کنیم و ولایت را بر کشتی تردید سوار کنیم، آنگاه بار سنگینی از دوش امریکا برداشته شده است. »
بنابراین، طراحی آنها این است که ایمان مردم، اعتقاد مردم، پیوند مردم با روحانیت، پیوند مردم با ولایت تضعیف شود تا آنها بتوانند به اهداف واقعی خودشان برسند. امروز ما نیاز به فلسفی ها داریم. امروز باید روحانیت، علما و بزرگان رسالت سنگین فرهنگی خود را انجام دهند. خوشبختانه منزل مرحوم فلسفی(ره) به مرکز تربیت مبلّغ تبدیل شد. از آیة الله مکارم شیرازی سپاسگزاری می کنیم که این قدم را برداشتند. وعظ و خطابه در کشور ما مظلوم بوده و هست. همه رشته ها دانشکده و دانشگاه، مدرک و جایگاه دارد؛ وعظ و خطابه نیز باید جایگاه بلندی داشته باشد. از یکی از علمای بزرگ قم می پرسند: برای منبر چند ساعت و برای درس خارج چند ساعت مطالعه می کنید؟ می گوید برای منبر یک هفته و برای درس خارج یک شب کار می کنم. کار ساده ای نیست. منبر خوب، پرمحتوا و حساب شده؛ نیاز به مطالعه، دقت، ذوق، هوشیاری و آشنایی با مسائل جامعه و جهان و سیاست دارد. فلسفی رفت، اما راهش در میان ما باقی است. همه ما باید تلاش کنیم این راه پُررهرو باشد.

پی نوشت ها :

1. دهمین سالگرد مرحوم فلسفی، وعاظ و مبلغین تهران، حسینیه فاطمیون، تهران، ‌8/ 6/ 1387.
2. قرآن مجید، سوره احزاب، آیه 70.
3. تفسیرالمیزان، ‌ج16، ص 353، به نقل از الدرّ المنثور.
4. قرآن مجید، سوره احزاب، آیه 70 و 71.
5. اصول کافی، ج1، ص 38.
6. بحارالانوار، ج2، ص 5.

منبع مقاله :
روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد سوم: مسائل فرهنگی و اجتماعی)، تهران، کمیل، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.