سیری در تاریخ و عقاید وهابیت

لازمه شناخت هر جریان و تحلیل صحیح آن، آگاهی نسبت به تاریخچه، چگونگی پیدایش و رشد آن می‌باشد. تفکر وهابی در طول سه قرن گذشته توانسته است خود را از یک گروه کوچک و بی اهمیت به یک آیین بزرگ و قابل توجه
چهارشنبه، 20 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیری در تاریخ و عقاید وهابیت
سیری در تاریخ و عقاید وهابیت

 

نویسنده: فرید رشودی




 

چکیده

لازمه شناخت هر جریان و تحلیل صحیح آن، آگاهی نسبت به تاریخچه، چگونگی پیدایش و رشد آن می‌باشد. تفکر وهابی در طول سه قرن گذشته توانسته است خود را از یک گروه کوچک و بی اهمیت به یک آیین بزرگ و قابل توجه مبدل کند. این فرقه ضاله در عین تصرف حرمین شریفین و شبه جزیره عرب توانسته است از قبل دلارهای نفتی تبلیغات گسترده‌ای در اقصی نقاط دنیا انجام دهد. این نوشتار به صورت مختصر نگاهی به تاریخچه وهابیت دارد. علاوه بر اینکه به مهمترین عقاید آنان نیز پرداخته است. تاریخچه وهابیت که فراز و نشیب زیادی دارد می‌تواند راهبرد خوبی برای شناخت نقاط ضعف و قوت آن باشد، همچنین فهم عقاید آنان می‌تواند در آگاهی بخشی نسبت به این خطر بزرگ ما را یاری کرده و راه را برای رد عقاید آنان مستعد و آماده نماید.
عقاید و تعالیمی که محمد بن عبدالوهاب ابراز کرد، چند قرن قبل از او، ابن تمیمیه، اظهار داشته بود ولی در محیطی که آماده‌ی پذیرفتن آن نبود، اما در مورد دعوت محمد بن عبدالوهاب درست برعکس بود و سرزمینی که وی به ابراز عقاید خود در آن پرداخت بجهات گوناگون برای پذیرفتن آن عقاید آمادگی داشت، بعلاوه از یاری فروماروایان محیط دعوت خود نیز برخوردار گردید،محمد بن عبدالوهاب گرچه در ابتدای امر با مخالفت‌ها و دشواری‌ها مواجه شد لیکن در اثر مساعد بودن محیط، خیلی زود بر مشکلات فائق آمد و در کار خویش، کامیاب گردید.
سرزمین نجد و به تبع آن شبه جزیره عرب تحت تأثیر تفکرات ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب قرار گرفته خواسته یا ناخواسته وهابیت را جزء لاینفک عربستان قرار داده است. توجه به چگونگی گسترش این تفکر برای مبارزه با آن امری لازم الاجرا می‌نماید، این رساله به صورت مختصر بر آن است تا ضمن اشاره به تاریخچه تشکیل وهابیت، عقاید مهم آنها را در حوزه‌های مختلف به صورت مختصر بررسی نماید.

کلید واژه‌ها:

قرآن کریم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بیت علیهم السلام، وهابیت، محمد بن عبد الوهاب، ابن تیمیه.

مقدمه

قرآن کریم همه پیروان ادیان آسمانی و اهل کتاب را به وحدت دعوت کرده و درخواست می‌کند که همه زیر پرچم توحید گرد آیند و زندگی مسالمت آمیزی با هم داشته باشند.
« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ »(1) ای اهل کتاب (یهود، نصاری) زیر لوای یک کلمه بیائید که آن کلمه بین ما و شما مورد قبول است و روی آن توافق داریم و آن عبارت است از اینکه به جز خداوند کس دیگری را نپرستیم و شرک به او نیاوریم و همدیگر را ارباب و رعیت نخوانیم، یعنی همه‌ی ما رعیت یک ارباب (خداوند) باشیم.
قرآن مجید(2) مسجد، کلیسا، صومعه و دیر را هم ردیف قرار داده و بخاطر اینکه نام و یاد خداوند در آنها جریان دارد حکم واحدی برای آنها صادر می‌کند که باید حفظ گردند و از بین نروند. این آیه شریفه تمام خداپرستان را به وحدت عمومی دعوت کرده و خواستار وحدت کلمه و کلمه توحید بین تمام ادیان آسمانی است، همچنین می‌توان به قیاس اولویت وحدت بین مسلمین را از این آیه برداشت کرد زیرا مسلمین علاوه بر اشتراک در توحید، اتحاد مسلمانان در مذهب و قبله و بویژه فروع دین را نیز دارا می‌باشند پس از سایر ادیان سزاوار‌تر به اتحاد می‌باشند و امکان تبادلات علمی و فرهنگی و سیاسی و... بین آنها قوی‌تر است.
تاکیدات فراوان دین بر اتحاد و عدم تفرقه بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست و می‌توان گفت در بین فرق مختلف اسلامی یک مسئله اجماعی است. در طول تاریخ در بین مسلمانان اختلافات و نزاع‌های بسیاری صورت گرفته و می‌گیرد، از همان ابتدای رحلت جان گداز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شقاق و اختلافی حاصل شد که کل عالم اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داد، البته امیر المؤمنین و ائمه هدی از اهل بیت به نحو احسن این بحران را مدیریت کرده و با صبر و تحمل بسیار از اضمحلال دین جلوگیری کردند، اختلافات همواره در اسلام جاری بوده، و موجب به وجود آمدن مذاهب و نحله‌ها و فرقه‌های مختلفی شده است، اما با تمام این اوصاف هیج کدام از فرقه‌های مختلف اسلامی دیگری را تکفیر نمی‌کردند و همدیگر را کافر نمی‌شمردند، امّا پس از ظهور محمد بن عبدالوهاب در سال1115 (3) هـ.ق در سرزمین نجد و پیروی او از عقاید ابن تیمیه اتحاد بین مسلمین به شکل جدی مورد تهاجم قرار گرفت.
محمد بن عبدالوهاب، هم پیمانان و اعقابش پس از قتل و غارت مردم نجد و تسلط بر آن، حرمین شریفین را با تطمیع و تهدید و ارعاب تصرف کردند و این پایگاه بزرگ اسلام را مکانی برای گسترش عقاید خود قرار دادند، ایجاد تفرقه بین مذاهب اهل سنت، دشمنی با شیعه از بین بردن بزرگان اهل سنت در سرزمین عربستان و سایر بلاد اسلامی، ایجاد سازمان‌های بزرگ برای ترویج عقاید خود تنها گوشه ای از اعمال این آیین جدید می‌باشد. کسانی که خود را مدعی توحید واقعی می‌دانند تمام هم و غم خود را برای تفرقه بین مذاهب اسلامی گذاشته و تا به حال هیچ مبارزه‌ای با دشمنان اصلی که همان کفار و صهیونیسم باشد انجام نداده‌اند.
تا به حال دست بزرگان وهابیت به خون افراد بی گناه زیادی آغشته شده است که تماماً از مذاهب مختلف اسلامی می‌باشند، این موحدان واقعی در هنگام مواجهه با سایر مسلمانان همه را غیر از خود کافر می‌شمارند و گردن می‌زنند، اما در مقابله با کفار و دشمنان دین آنچنان خوش رقصی کرده که نه تنها اعتقادات خود را بلکه توحید و خداوند را نیز فراموش می‌کنند. متأسفانه وهابیت، امروز با در دست داشتن سرزمین زرخیز عربستان و تکیه بر ثروت عظیم خدادادی توانسته است به جریان نیرومندی تبدیل گردد و سازمان‌های بی شماری را در جهان برای تبلیغ مرام خویش بنیان نهد، بویژه در کشور‌های ایران و پاکستان در مناطق سنی نشین که اغلب از فقر و استضعاف رنج می‌برند سرمایه‌گذاری‌های فراوان نموده. مدارس علمیه،مساجد و مراکز فرهنگی متعدد تأسیس کند تا آنها را به سیاست‌های عربستان جذب نماید.
فعالیت‌های گسترده وهابیت، با توجه به تاریخچه وهابیت و وابستگی آن به استعمار، مناطق مرزی ایران را در برابر تجاوزات قدرت‌های خارجی آسیب پذیر می‌سازد. مشکلات فوق الذکر این حقیر را بر آن داشت تا جزوه‌ای ولو اندک درباره تاریخچه و عقاید وهابیان گردآوری کنم تا علاوه بر آگاهی بخشی نسبت به این فتنه خوانندگان را بیشتر با عقاید و تاریخچه این آیین جدید آشنا نماییم. امید است این نوشتار مقبول درگاه احدیت قرار گرفته و این فتنه آخرالزمان را توسط ظهور حضرت صاحب الامر خاموش گرداند.
با توجه به اینکه کتاب‌های گوناگونی درباره وهابیت و تاریخچه آن نوشته شده است اما به دلیل مفصل بودن و طولانی بودن این کتاب‌ها بعضاً خواننده رغبتی برای مطالعه آنها ندارد لذا این حقیر بر آن است تا با گزینش حساس‌ترین و عبرت آموزترین مکان‌های تاریخ وهابیت ضمن اطلاع رسانی نسبت به این آیین مقاله اختصار‌گویی را محفوظ دارد، علاوه بر اینکه اطلاع از عقاید وهابیان می‌تواند برای مبارزه با این گروه فوائد زیادی داشته باشد. البته در بیان مطالب مربوطه سعی شده از کتاب‌های مرجع وهابیون استفاده شود تا نقل قول‌ها دقیق‌تر و آگاهانه‌تر باشد. امید است این نوشتار مقبول درگاه احدیت قرار گرفته و خدمت کوچکی در برابر زحمات علماء گران سنگ شیعه باشد.

فصل اول : تاریخچه وهابیت

اولین کسی که مذهب وهابیت را در شبه جزیره عرب پدید آورد و آن را گسترش داد. شیخ محمد بن عبدالوهاب از علمای حنبلی نجد در قرن دوازدهم هجری بود. {در آینده به زندگینامه او اشاره خواهد شد} اما آنچه که باید ملاحظه شود این نکته است که وی، پدید آورنده‌ی عقاید وهابیان نیست بلکه سال‌ها قبل از او، این عقاید به صورت‌های گوناگون بیان شده، ولی به صورت مذهب جدید معرفی نشده بود، و طرفدارانی هم نداشت.
می‌توان گفت اولین کسی که زیارت قبور را منع کرد عالم معروف حنبلی بر بهاری بود که در قرن چهارم هجری می‌زیست(4) علمای دیگری که می‌توان در این راستا از آنان نام برد، عبدالله بن محمد عکبری از علمای حنبلی، معروف به ابن بطه متوفی سال 378 قمری است که زیارت و شفاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله را انکار کرد. او گفت سفر برای زیارت قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله سفر معصیت به حساب می‌آید، و نماز در این سفر کامل بوده و قصر آن جایز نیست. (5)
بعد از آن این افکار و عقاید با افول خاصی مواجه می‌شوند. اواسط قرن هفتم مصادف است با ظهور ابوالعباس، احمد بن عبدالحلیم، معروف به ابن تیمیه از بزرگترین علمای حنبلی (661-728) او در حران {یکی از شهرهای مصر}پس از تلاش و کوشش بسیار در اثبات اعتقادات خود و نوشتن کتاب‌هایی در این زمینه، بواسطه مناظراتی که با قضات مختلف انجام می‌دهد، حکم کفرش صادر می‌شود، به زندان می‌افتد و در شوال 728 در زندان از دنیا می‌رود(6)، ابن شاکر می‌گوید: زندانی شدن اخیر ابن تیمیه که منجر به وفات او شد مربوط به مسئله زیارت بود. (7)
پس از درگذشت ابن تیمیه در قرن هشتم عقاید او نیز تا مدت‌ها مورد استفاده و توجه علمای قرار نگرفت. تا قرن دوازدهم که با ظهور شیخ محمد بن عبدالوهاب آراء و نظرات ابن تیمیه دوباره سر زبان‌ها افتاد و مورد مناقشه علما قرار گرفت. در واقع می‌توان گفت شیخ محمد بن عبدالوهاب احیا کننده مکتب ابن تیمیه بوده و او بود که افکار ابن تیمیه را زنده کرد از این مرحله به بعد گسترش روز افزون این تفکرات را در عالم اسلامی شاهد هستیم.
شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1111 هـ.ق متولد شده و در سال 1207 هـ.ق وفات نمود.(8) بنابراین 96 سال در دنیا عمر کرده است. شیخ محمد بن عبدالوهاب در شهر عیینه از بلاد نجد، تولد یافت، پدرش در آن شهر قاضی بود، شیخ از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید، سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت وی از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مردم نجد را زشت می‌شمارد، در سفری که به حج بیت الله الحرام رفت بعد از ادای مناسک حج به مدینه رهسپار شد و در آنجا استغاثه مردم را به پیغمبر صلی الله علیه و آله در نزد قبر آن حضرت انکار کرد. سپس به نجد مراجعت کرد و از آنجا به بصره رفت اما با مشکلاتی مواجه شد، در سال 1139 شیخ محمد بن عبدالوهاب از عیینه به حریمله انتقال یافت. شیخ محمد ملازم پدر شد و کتاب‌هایی را نزد او فرا گرفت و به انکار عقاید مردم نجد پرداخت، به این مناسبت، میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت، همچنین بین او و مردم نجد، منازعات سختی رخ داد و این امر چند سال دوام یافت تا اینکه در سال 1153 هـ.ق پدرش، شیخ عبد الوهاب رخت از جهان بر بست. (9)
شیخ محمد پس از مرگ پدر در شهر درعیه موفقیت چندانی نداشت و از آنجا به عینیه بازگشت. حاکم شهر عینیه او را پذیرفت اما پس از اینکه شیخ سخت‌گیری‌های فراوانی انجام داد که از آن جمله دستور به تخریب بقعه زید بن خطاب برادر خلیفه دوم بود، پس از این وقایع، خبر کارهای شیخ محمد که به سلیمان بن محمد حاکم احساء رسید دستور داد تا حاکم عینیه شیخ محمد بن عبدالوهاب را به قتل برساند، حاکم عینیه این کار را انجام نداد و او را از شهر خارج کرد، شیخ محمد برای دومین بار شکست خورد و از شهر عینیه به شهر درعیه مهاجرت کرد، در آن هنگام امیر درعیه محمد بن سعود (جد آل سعود) بود، وی زنی کاردان داشت، این زن شوهر خود را واداشت تا از محمد بن عبدالوهاب حمایت کند، محمد بن سعود به دیدار محمد بن عبدالوهاب رفت. شیخ محمد به محمد بن سعود بشارت قدرت و غلبه بر همه‌ی بلاد نجد را داد و همچنین به او یاد آور شد که مردم نجد بدعت‌ها به کار می‌برد و هر بدعتی گمراهی است، محمد بن سعود، حرف‌های شیخ محمد را به نفع دین و دنیا خود دید و به طمع ریاست بر نجد با وی بیعت کرد تا با مخالفان و بدعت گذاران بجنگند و غنائم را ما بین خود تقسیم کنند، از این زمان به بعد بود که خونریزی‌های فراوان در سرزمین نجد و طائف و بلاد دور دست شروع شد و وهابیان به بهانه تکفیر سایر مذاهب اسلامی شروع به ریختن خون مسلمانان کردند.(10)
محمد بن سعود مردم درعیه را وادار کرد تا با مخالفین وارد جنگ شوند، اهل درعیه هم اطاعت کرده و با اهل نجد و احساء به جنگ پرداختند، تا اینکه اکثر مردم نجد در اطلاعات محمد بن سعود درآمدند و حکومت نجد تماماً برای آل سعود مهیا شد، محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 هـ.ق از دنیا رفت و بعد از مدتی محمد بن سعود نیز از دنیا رفت، پس از محمد بن سعود پسر وی عبد العزیز به جای پدر نشست و متکفل دفاع از مذهب وهابی گردید و پس از وی پسرش سعود جانشین پدر شد. سعود دوم نسبت به مذهب وهابی شدیدتر از پدرش بود و حتی مسلمین را از رفتن به حج منع کرد، پس از مرگ سعود، عبدالله پسرش حکومت را در اختیار گرفت. (11)
همزمان با گسترش حکومت وهابی آل سعود، اشراف حکومت بر سرزمین‌های حجاز را بر عهده داشتند سردمدار حکومت اشراف شخصی به نام شریف غالب بود که از سال 1205 تا سال1220هـ.ق بیش از پنجاه مرتبه با وهابیان جنگید.
سال 1220هـ.ق شریف غالب در حالی که از جنگ با وهابیان خسته شده بود و وهابیان مکه را محاصره کرده بودند مانع از ورود آذوقه و کاروان‌ها به مکه می‌شدند مجبور به مصالحه با وهابیان شد و وهابیان قبول کردند که شریف غالب حاکم مکه باشد اما باید بقاء متبرکه در مکه و اطراف آن را خراب کند، این مصالحه بین سعود دوم امیر وهابی و شریف غالب صورت گرفت و از آن تاریخ به بعد وهابیان بر مکه مشرفه مسلط شدند و شروع به تبلیغ رسمی آیین خود در ام القری اسلامی کردند. (12)

حمله وهابیان به کربلا و نجف

دو شهر کربلا و نجف از شهر‌های مورد احترام شیعیان بوده و از بزرگترین زیارتگاه‌های شیعیان به شمار می‌رود. یکی از کار‌های مورد احترام در نزد شیعه زیارت این دو شهر مقدس می‌باشد که در روایات متعددی از جانب ائمه اهل بیت علیهم السلام مورد تأکید قرار گرفته است. (13)
نجف اشراف و کربلای معلا زیارتگاه‌هایی با بناهایی بسیار خوب و گنبد‌های افراشته است که گنجینه‌های فراوان و موقوفات بسیار آن باعث شده تا همه ساله هزاران نفر برای زیارت، به این دو شهر روانه شوند. وهابیان که به واسطه نا آگاهی و بی اطلاعی، شبهاتی در ذهنشان القا شده بود و نسبت به این امور تعصب شدید می‌ورزیدند به دنبال دستاویزی بودند تا این اماکن مقدس را ویران کنند. حملات وهابیان به کربلا و نجف از سال 1216 هجری قمری زمان حکومت عبدالعزیز شروع شده و تا بعد از سال 1225 هجری قمری زمان حکومت سعود بن عبدالعزیز ادامه داشت. شرح این حملات را نویسندگان وهابی و غیر وهابی نوشته‌اند و در آثار نویسندگان ایرانی آن زمان نیز آمده است.

حمله به کربلای معلا :

صلاح الدین مختار از نویسندگان وهابی در این باره می‌گوید: «در سال 1216 امیر سعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد، عشایر جنوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر، بقصد عراق حرکت کردند و در ماه ذیقعده بشهر کربلا رسیدند و آن را محاصره کرد. سپاه مذکور باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند. بیشتر مردم را در کوچه و بازار و خانه‌ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در آبی بنام ابیض گرد آمدند. خمس اموال را خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سواره دو سهم قسمت کرد.»(14)
نویسنده مزبور چند صفحه بعد همان واقعه را بدین نحو نوشته است که امیر عبد العزیز بن محمد بن سعود سپاه انبوهی بفرماندهی پسرش سعود بعراق گسیل داشت، جمعی از این سپاه در ماه ذیقعده 1216 به کربلا هجوم بردند، جنگجویان نجدی، قبه‌ی روی قبر حسین علیه السلام را خراب کردند و آنچه در داخل قبه و حوالی آن بود چپاول کردند و سنگ روی قبر را که با دانه‌های زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر آراسته شده بود، کندند و با خود بردند و هر چه در شهر یافتند از اموال و اسلحه و لباس و فرش و طلا ربودند.(15)
امیر سعود به شهری حمله کرد و قتل و غارت کرد که در نزد شیعه، شهری است که رعایت احترام آن لازم است.

دلیل چیره شدن وهابیان بر شهر کربلا :

1- مهمترین دلیل برای غلبه وهابیان را می‌توان خالی شدن کربلای معلا از جوانان و مردان دانست که عموماً به مناسبت عید غدیر رهسپار نجف شده بودند و کسی نبود از شهر دفاع کند، در شهر فقط زنان و سالخوردگان و کودکان باقی بودند که از ایشان کاری ساخته نبود.
2- برج و باروی شهر کربلا، استحکام کافی نداشت، به علاوه برای دفاع از آن، عده کافی و لازم وجود نداشت.
3- هنگام هجوم وهابیان شهر کربلا طبق نوشته صاحب مفتاح الکرامه قبایل شیعی مذهب اطراف از قبیل : قبیله خزاعل و آل بعیج و آل جشعم با یکدیگر اختلاف داشتند و سرگرم زد و خورد بودند. (16)
4- عمر آقا حاکم شهر کربلا برای حفاظت شهر، کاری انجام نداد و هیچ اقدامی نکرد و به همین مناسبت، مورد مؤاخده‌ی سلیمان پاشا قرار گرفت و سرانجام کشته شد. (17)
وهابیان در طول دوازه سال پیاپی (از سال 1216 تا 1228) گاه و بیگاه به شهر کربلا و اطراف آن حمله می‌بردند و غارت می‌کردند که نخستین این حملات همان هجوم سال 1216 هـ.ق بود که شرح داده شد. (18)
در ماه جمادی الاول سال 1223 هـ. ق مجدداً امیر سعود بن عبد العزیز با نیروی بسیار که از جمیع نواحی نجد و احسا و حبوب و وادی دواسر و بیشه ورینه و طائف و حجاز و تهامه گرد آورده بود بسوی عراق حرکت کرد. به نخستین شهری که رسید، کربلا بود، لیکن این بار، شهر کربلا دارای برج و باروی محکم و استوار بود، این برج و باروی غیر قابل نفوذ را، مردم کربلا بعد از حمله‌ی قبلی وهابیون و ثمرات تلخ و بسیار ناگواری که بوجود آورد، بنا کرده بودند. با اینکه نزدیک بود وهابیان به شهر نفوذ کنند اما دفاع اهل کربلا موجب شد که سپاه وهابی بدون هیچگونه نتیجه ای، از محاصره‌ی کربلا صرف نظر کنند و آنجا را ترک کنند. (19)مرحوم علامه سید محمد جواد عاملی هم در آخر جلد هفتم از کتاب مفتاح الکرامه چنین می‌گوید‌: که این کتاب بعد از نیمه شب نهم رمضان المبارک سال 1225 بدست مصنف آن خاتمه یافت در حالی که دل نگران بود. زیرا اعراب عنیزه که معتقد به گفتار وهابی خارجی هستند اطراف نجف اشرف و مشهد حسین علیه‌السلام را احاطه کرده‌اند. راه‌ها را بسته زوار حسین علیه السلام را که از زیارت نیمه شعبان به شهر‌های خود باز می‌گشتند، غارت نموده‌اند. جمع بسیاری ا‌ز آنان و بیشتر از زوار ایرانی را به قتل رسانیده‌اند و گفته می‌شود که عدد مقتولین یکصد و پنجاه تن بوده‌اند. (20)

حمله وهابیان به نجف اشرف

پس از آنکه وهابیان در سال 1216 مردم کربلا را قتل عام کردندو آن را ویران ساختند بسوی نجف اشرف حرکت کردند. سعود به نجف آمد و آن را محاصره کرد، دو طرف شروع به تیر اندازی نمودند، از مردم نجف پنج نفر به قتل رسیدند، اهل نجف چون از اعمال وهابیان در کربلا، مکه ومدینه آگاه بودند، سخت در اضطراب و ناراحتی به سر می‌بردند. زنان از خانه‌ها بیرون آمدند و در حالی که در شهر می‌گشتند، بهر دسته از مدافعان که می‌رسیدند جمله‌های تهییج آمیزی مربوط به دفاع از شهر و حفظ نوامیس بر زبان میراندند و حمیت و غیرت ایشان را به بجوش می‌آوردند. تمام شهر با گریه و فریاد به خدا پناه بردند و از علی علیه‌السلام مدد خواستند، خداوند به فریادشان رسید، دشمن نیز گریخت و جمعش پراکنده گشت. (21)
مردم نجف احساس کردند که وهابیان دست بردار نیستند و به هر حال به نجف حمله خواهند کرد. نخستین اقدامی که کردند، این بود که خزانه‌ی حرم امیر المؤمنین را به بغداد منتقل کردند تا مانند خزانه حرم نبوی صلی الله علیه و آله و سلم به غارت نرود، پس از آن آماده دفاع از وطن و جان خود شدند، پیشوا و سرپرست مردم در دفاع از شهر نجف عالم بزرگ شیعه علامه شیخ جعفر کاشف الغطاء مؤلف کتاب معروف کشف الغطاء بود که علمای دیگر نیز او را یاری می‌کردند، مرحوم کاشف الغطاء شروع به جمع آوری اسلحه نمود و هر چیزی که در دفاع از شهر لازم می‌دانست گردآوری کرد. (22)
در سال 1221هـ.ق و مقارن با حکومت سعود دوم وهابی‌ها به مدینه منوره حمله کردند. جبرتی گفته: « وقتی که وهابی‌ها به مدینه منوره تسلط پیدا کردند، گنبد‌هایی که در مدینه و ینبع بود خراب کردند، حتی گنبد ائمه بقیع را، ولی جرأت نکردند گنبد قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را خراب کنند و مردم را وادار کردند برآنچه که مردم مکه را وادار کرده بودند و تمام چیز‌های قیمتی و جواهرات روضه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را تصرف نمودند.»(23)
خاندان سعود دوم، از بدو تشکیل حکومت قصد داشتند با ایجاد حکومت عربی بزرگ بر تمام شبه جزیره عرب مسلط شوند و این همان چیزی بود که پادشاهان عثمانی را به وحشت می‌انداخت و موجب می‌شد تا راه مبارزه با آل سعود را در برنامه‌های اصلی خود قرار دهند. امیر سعود دوم در یازدهم جمادی الاول سال 1229 به بیماری التهاب مثانه رخت از جهان بربست. سعود مدت دو سال در نزد محمد بن عبدالوهاب درس خوانده بود و در علم فقه، تفسیر، حدیث دست داشت و حلفات درس تشکیل می‌داد. (24)
پس از سعود امارت به فرزندش عبدالله رسید، از این سال به بعد حکومت وهابی با چالش‌ها‌ی زیادی مواجه شد و افول کرد. در سال 1232 هـ. ق لشکر بزرگ عثمانی به ریاست ابراهیم پاشا که دارای تجهیزات جنگی فراوان و پیشرفته بودند وارد سرزمین حجاز و نجد شدند. یکی پس از دیگری شهر‌های تحت حکومت وهابی را فتح کرده و به مقر آنان که شهر درعیه بود رسید پس از کشتار فراوان از وهابیان امیر عبدالله تسلیم شد، پس از آن شهر درعیه ویران شد و آل سعود و آل شیخ ( خاندان محمد بن عبدالوهاب ) به مصر تبعید شدند، امیر عبدالله از مصر روانه اسلامبول شد و در آنجا در جلو باب همایون (قصر سلطان) به دار آویخته شد. (25)
پس از اعدام امیر عبدالله و تبعید آل سعود به مصر، وهابیان با چالش‌های زیادی مواجه شدند. اما پس از فراز و نشیب‌های بسیار سال 1319هـ.ق عبد العزیز از نوادگان امیر عبدالله با تصرف ریاض پایتخت حکومت آل رشید و تسلط بر سرزمین نجد دوباره تجدید حیات پیدادکرد و نیرویی دوباره پیدا کرد. عبدالعزیز معروف به اسطوره کسی بود که پس از سرکوب آل رشید و غلبه بر اشراف مکه و عموزادگان خود، حکومت خود را در سرتاسر شبه جزیره گسترش داد. (26)
عبدالعزیز در سال 1334(1915) در پی جنگ جهانی معاهده قطیف را با انگستان منعقد می‌کند و از این تاریخ به بعد دوام و بقاء حکومت آل سعود به انگستان و سپس به آمریکا گره می‌خورد. در سال 1927 م معاهده دیگری در جده با انگلستان منعقد شده و بریتانیا به استقلال کامل ابن سعود (عبدالعزیز) متعهد می‌شود، به موجب این قرار داد ابن سعود بر بزرگترین دشمن نجدی خود یعنی آل رشید سیطره پیدا می‌کند. (27)

ویرانی مجدد بلاد حجاز

در سال 1344 هـ.ق با سیطره کامل ملک عبد العزیز بر تمام شبه جزیره ویرانی‌ها‌ی زیادی به بار آمد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مقابر و مشاهد مکه و اطراف آن، گنبد عبد الله بن عباس در طائف، قبرهای عبدالمطلب جد پیغمبر صلی الله علیه و آله و ابوطالب عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه ام المومنین زوجه اول پیغمبر و همچنین بنای محل تولد پیغمبر و محل تولد حضرت زهرا ء سلام اله علیها، قبرحوأ در جده مزار و مقبره شهدای احد و حضرت حمزه در اطراف مدینه، هر آنچه در مدینه و اطراف گنبد و ضریح و مزار بود، منهدم شد از جمله گنبد‌های ائمه مدفون در بقیع، دیوار‌ها و صندوق‌های روی قبور، همه را خراب کردند، و همچنین گنبد‌های قبور زوجات پیغمبر صلی الله علیه و آله و گنبد عثمان بن عفوان و اسماعیل بن جعفر بن الصادق علیه السلام. خلاصه اینکه در مدینه و اطراف و در بقیع، قبری باقی نگذاشتند. (28)
هنگامی که خبر ویرانی بخصوص قبور بقیه در جهان اسلام انتشار یافت، مجالس درس و نمازهای جماعت تعطیل شد و مراسم عزاداری به عنوان اعتراض فراگیر شد، نمایندگانی از سوی دولت ایران به سوی سرزمین حجاز گسیل داشته شدند تا واقعیت امر روشن شود.
در جمادی الثانی سال 1344 سی نفر از برزگان جده به مکه آمدندو همراه 30 نفر از شخصیت‌های مکه با سلطان عبدالعزیز آل سعود، به عنوان پادشاه بیعت کردند، این بیعت در روز جمعه 25 جمادی الثانی همان سال بعد از نماز جمعه در باب الصفا (یکی از درب‌های مسجد الحرام) صورت گرفت. به این ترتیب، ابن سعود به عنوان پادشاه نجد و حجاز تایید گردید. نخستین دولتی که حکومت او را به رسمیت شناخت، دولت اتحاد جماهیر شوروری بود و بعد از آن، انگلستان، فرانسه، هلند و ترکیه و به تدریج دیگر دولت‌ها آن را به رسمیت شناختند. (29)
از مهمترین کار‌های ابن سعود، بستن قرارداد استخراج نفت در منظقه شرقی ناحیه احساء (ظهران) می‌باشد، نخستین قرارداد در ماه مه سال 1933 میلادی میان دولت سعودی و شرکت نفت عربی– آمریکایی که بعداً به آرامکو معروف شد انعقاد یافت.(30) در تاریخ 17 جمادی الاول سال 1351 قمری سلطان عبد العزیز آل سعود معروف به اسطوره و از تاثیرگذارترین پادشاهان وهابی فرمانی به شماره 2716 صادر کرد مبنی بر اینکه از روز 21 ماه مذکور کشور او به نام «المملکه العربیه السعودیه» خوانده شود.
سلطان عبدالعزیز در سال 1373 هجری قمری از دنیا رفت و جنازه او از طائف با هواپیما به ریاض حمل شد و در آنجا به خاک سپرده شد، پس از در گذشت سلطان عبدالعزیز، پسران او گرد هم آمندند و با ملک سعود به عنوان پادشاه مملکت عربی سعودی، بیعت کردند و ملک سعود برادر خود امیر فیصل را به ولی عهدی برگزید.(31) ملک سعود در دوران حکومت خود، برای آبادانی کشور خود کوشید، مدارس و بیمارستان‌های متعدد بنا کرد و در راه سازی و ارتباطات تلاش زیادی مبذول داشت. از مهمترین کارهای ملک سعود، توسعه‌ی مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم بود.

تبلیغ وهابیت در خارج از نجد و حجاز

موسم حج فرصت بسیار خوبی برای گسترش آیین وهابیت بوده و هست، بسیاری از مسلمانان ملل مختلف در ایام حج با این تفکر آشنا شده و کم کم خود به مبلغین بزرگی برای وهابیت تبدیل شده‌اند، این افراد هنگامی که به شهرهای خود بر می‌گشتند، مردم را به آنچه آموخته بودند دعوت می‌کردند، در زنگبار جمع بسیاری از مسلمانان به این مذهب گراییده و مردم را به ترک بدعت و عدم توسل به اولیاء دعوت می‌کنند. در هند یکی از مبلغین وهابی به نام سید احمد در سفر حج مذهب وهابی را پذیرفت و در منطقه پنجاب به گسترش آن پرداخت و دولتی شبیه به دولت وهابی تأسیس کرد.
سید احمد تا جایی پیشرفت کرد که دولت مرکزی او را به عنوان تهدیدی برا‌ی خود قلمداد می‌کرد، سید احمد به واعظان و بزرگان دین در آن نواحی حمله برد و هر کس را که مذهب او را نمی پذیرفت کافر می‌شمرد، سرانجام حکومت انگلستان با تلاش‌های فراوان توانست سید احمد و اطرافیانش را وادار به فرمانبرداری کند. یکی دیگر از مبلغین وهابی در خارج از سرزمین حجاز امام سنوسی بود که وقتی به مکه آمد و دعوت وهابی را شنید، آن را پذیرفت و پس از بازگشت به الجزایر در گسترش آن تلاش فراوان نمود.
امام شوکانی در یمن مبلغ عقاید ابن تیمیه گردید، شوکانی به کسانی که به زیارت قبر می‌رفتند شدیداً اعتراض می‌کرد و همان حرف‌های ابن تیمیه را تکرار می‌نمود، شوکانی در سال 1250 هجری درگذشت و شاگردان بسیاری که به سخنان او ایمان داشتند باقی گذاشت. (32)
شیخ محمد عبده در مصر دو مسئله از مسایل مهم وهابیت را پذیرفت و به آنها توجه خاصی کرد یکی مبارزه با بدعت‌ها و دیگری باز بودن باب اجتهاد، شیخ محمد عبده در این راه از حمایت‌های شاگرد خود استفاده می‌کرد، سید محمد رشید رضا نظرات و افکار او را در مجله‌ی المنار می‌نوشت و در جهان منتشر می‌کرد. (33) صالح الوردانی نویسنده مشهور شیعه مصری در کتاب خود « فرق اهل السنه» می‌نویسد:
« مسلمانان تا قبل از ظهور وهابیت در یک حالت استوار و ثبات فکری و اجتماعی بسر می‌بردند و تمام فرقه‌های معتدل اسلامی اعم از مالیکه، حنفیه، شافعیه و ماتریدیه در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشتند،واز فرقه حنبلیه صحبتی به میان نبود تا اینکه وهابیت هر دو فرقه حنبلیه و وهابیت را با هم زنده مرد، و از اینجا بود که تخم شقاق و تفرقه بین مسلمین کاشته شد و اسلام با یک خطر بزرگ مواجه شد، کسی که در زمینه فرقه شناسی اهل سنت تحقیق کرده باشد، متوجه می‌شود که وهابیت بسیاری از فرقه‌های اهل سنت را تحت تاثیر خود قرار داده و میان آنها رخنه کرده است.»
سوال مهم در این مبحث اینگونه مطرح می‌شود که وهابیت چگونه توانست این نقش را ایفا کرده و در طول سه قرن خود را به یک قدرت بزرگ فکری و مذهبی تبدیل کند؟
جواب این سوال این است که وهابیت زمان طولانی در شبه جزیره عرب محصور و زندانی بود و توانایی خروج از این محدوده را نداشت تا آن زمان که نفت کشف شد و اموال و دارایی وهابیان رو به فزونی نهاد و از قبل دلارهای نفتی بود که موسسات اسلامی بزرگ وهابی شکل گرفت و این فرقه توانست به وسیله صرف پول های زیاد نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در خارج از کشور‌های اسلامی نیز فعالیت چشم گیری داشته باشد .
صالح الوردانی می‌افزاید:
« لو لا النفط لما استطاعت الوهابیه ان تلعب هذا الدور و لَکان من الممکن ان تکون فی ذمه التاریخ»
اگر ثروت نفت نبود وهابیت نمی توانست این نقش را در ]جامعه اسلامی[ بازی کند و همانا که به تاریخ می‌پیوست. ]و در حال حاضر نامی از آن نبود[ از قبل تفکرات وهابی فرقه‌ها و گروه‌های زیادی شکل گرفت که از جمله آنها می‌توان به انصار السنه و فرقه الجهاد، فرقه القطبیون و جماعت اسلامی در مصر اشاره کرد، همچنین اهل حدیث، جند الصحابه و التبلیغ و الدعوه در هند و پاسکتان و فرقه طالبان در افغانستان و همچنین فرقه سلفیه در تمام بلاد اسلامی گسترش پیدا کرده و نیز فرقه های جهادی که سلامت و امنیت جهان اسلام را تهدید می‌کند.
بن باز، این عثیمین، ابن سبیل، ابن فوزان، ابوبکر جزایری از بزرگان وهابیت شمرده می‌شوند که همگی از شبه جزیره عرب هستند و این افراد با صدور فتاوی و تألیف کتاب‌های متعدد خدمات زیادی به تفکر وهابی در ام القری اسلامی و سایر بلاد مسلمین کرده اند. (34)

فصل دوم : اعتقادات وهابیان

اعتقادات وهابیان برگرفته از نظرات و آراء ابن تیمیه( تولد حرّان مصر 661، وفات 728 دمشق)(35) است. هر آنچه را که ابن تیمیه به آن اعتقاد دارد، از اعتقادات وهابیان به شمار می‌رود، محمد بن عبدالوهاب نیز در واقع نظرات ابن تیمیه را زنده کرد و حرف جدیدی برای جامعه اسلامی ارائه نکرد، درنتیجه برای شناخت اعتقادات وهابیان باید به نظرات ابن تیمیه مراجعه کرد تا بتوان بهتر با نظرات و گفتمان آنان آشنا شد.
تفکرات ابن تیمیه عمدتاً یک سری تفکرات ضد شیعی افراطی می‌باشند، این مسئله را می‌توان از نظرات او در کتاب منهاج السنه به راحتی متوجه شد، کتاب منهاج السنه که در، رد بر منهاج الاستقامه علامه حلی (ره) نگاشته شده است در صدد است تا شیعه را یک گروه خرافه پرست و خارج از اسلام معرفی کند که با عقاید اشتباه خود ضربات زیادی بر پیکرده اسلام وارد کرده است.
به زبان ساده منهاج السنه پایان نامه و دکترای ضد شیعی ابن تیمیه می‌باشد که در آن حملات زیادی به علامه حلی (ره) و شیعه شده است، علامه امینی(ره) در کتاب الغدیر(36) ضمن اشاره به نظرات ابن تیمیه جواب‌های لازم را مبذول داشته است. ابن تیمیه و تفکر وهابی‌گری، هر چند اختلافاتی با سایر مذاهب اسلامی دارند، آما آنچه مسلم است مخالفت با شیعه و تفکر شیعی در این مکتب موج می‌زند، این مسئله را می‌توان با مراجعه به کتب ابن تیمیه ]الرد علی البکری، مهناج السنه، اقتضاء الصراط السمتقیم لمخالفه اصحاب الجحیم[ و محمد بن عبدالوهاب ]الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید [ و سایر علمای وهابی درک کرد، که البته در آینده به این مطلب اشاره خواهد شد، ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه افراط‌گری را به حدی رسانده که می‌گوید: « آن فقهایی که دستور به ترک مستحباتی داده‌اند که شعار شیعه شده، کلام درستی فرموده‌اند.»
ابن تیمیه هرگونه توسل و استغاثه به غیر خداوند را شرک می‌انگارد(37)، همچنین زیارت قبور انبیاء الهی، امامان و اولیاء مؤمنین را مخالف با توحید، و شرک می‌پندارد.(38) نتیجه این تفکر آن است که خداپرست واقعی به کسی اطلاق می‌شود که هر چه بخواهد، مستیقماً از خدا بخواهد و هیچ کس را شفیع قرار ندهد و به عبارت دیگر به هیچ وجه به غیر خداوند توجهی نداشته باشد، آنچه بیان شد گوشه‌ای از اعتقادات وهابیان است که ذیلاً به تفصیل این اعتقادات در هفت مسئله می‌پردازیم:

مسئله اول : گسترده کردن دایره شرک به خداوند

بسیاری از اعمالی که مسلمانان بطور عموم و شیعه بطور خصوص آن را مباح و حتی مستحب می‌دانند، در نظر ابن تیمیه و وهابیان شرک است و موجب خارج شدن از دین می‌شود. بستن بار سفر برای زیارت قبر پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و نه برای رفتن به مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم، موجب خروج از شریعت است. (39) قبور سایر ائمه و اولیای دین و مؤمنین نیز همین قاعده را دارد زیرا از مصادیق عبادت به حساب می‌آید، و شریک قائل شدن برای خدا تلقی شده، ناگریز چنین فردی مشرک و کافر به حساب می‌آید، تمام وهابیان در این مسئله اجماع دارند و هیچ اختلافی در بین آنان نیست. (40) وهابیون توحید را به گونه‌ای تعبیر می‌کنند که همه از دایره توحید خارج شده و فقط ایشانند که در دایره توحید باقی می‌مانند، در نزد آنان، شخص به مجرد بیان شهادتین و اعتقاد حقیقی به وحدانیت، رزاقیت، عالمیت، و مدیریت خداوند و همچنین انجام واجبات و ترک محرمات در قول و فعل مسلمان نیست مگر اینکه چند مورد را ترک کند:
1. توسل به پیامبران و اولیاء الهی
2. زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و صالحین و ائمه علیه السلام
3. طلب شفاعت از پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام
4. قسم خوردن به پیامبر
5. مدح و ثناء دنیوی (41)
در نزد وهابیون مشرکین دو قسمند:
قسم اول: مشرکینی که مسلمان نیستند و اهل کتاب هستند،
قسم دوم: مشرکینی که مسلمان بوده نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند و عبادت می‌کنند.

مسئله دوم : اعتقاد به روئت خداوند و اثبات جهت برای خداوند

وهابیان و ابن تیمیه به ظاهر آیات و اخبار عمل می‌کنند و تأویل آیات و روایات و همچنین مجاز در آنها را قبول ندارند.(42) به همین دلیل است که ابن تیمیه در رد سخن علامه (ره) درباره آیه قرآن:
«لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار»(43)
که می‌فرمایند: خداوند تبارک و تعالی دیده نمی شود و با هیچیک از حواس درک نمی گردد. می‌گوید: همه افرادی که به اهل سنت منتصب هستد بر این مسئله اتفاق نظر دارند که رویت خداوند در آخرت امکان پذیر است اما در دنیا چنین چیزی امکان پذیر نیست.(44) به صورت مختصر اینکه ابن تیمیه و شاگران او نسبت به اثبات روئت و جهت برای خداوند به صورت مفصل سخن‌سرائی کرده‌اند.

مسئله سوم: حرام بودن نماز و دعا در نزد قبر پیامبر و مشاهد مشرفه

ابن تیمیه می‌گوید: نزدیک شدن به قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله بدعت است و همچنین جایز نیست به طرف قبر پیامبر ایستاد و با صدای بلند سلام داد(45) بعد از آن با یک مقدمه تاریخی از چگونگی حالات مردم، زمان پیامبر و صحابه نتیجه می‌گیرد، که عبادت و دعا در نزد قبر مبارک به مانند بت پرستی است و در حکم شرک می‌باشد، ابن تیمیه می‌گوید : هرگاه نماز و دعا به مشاهد و قبور اختصاص یابد، به اجماع ائمه مسلمین، چنین عملی بر خلاف دین اسلام است و هر که گمان برد که نماز و دعا و ذکر در مشاهد، افضل از مساجد می‌باشد چنین کسی کافر است.(46)

مسئله چهارم : حرمت قسم خوردن به غیر خداوند

ابن تیمیه می‌گوید: اتفاق علماء بر این است که سوگند به مخلوقات با عظمت از قبیل عرش و کرسی و کعبه و ملائک جایز نیست، جمهور علماء از قبیل مالک و ابو حنفیه و احمد بن حنبل در یکی از دو قولش بر این عقیده هستند که سوگند به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم جایز نیست.(47)

مسئله پنجم: ویران کردن بنائی که روی قبر ساخته می‌شود و مسجدی که کنار قبور ساخته می‌شود

وهابیان معتقد هستند که نمی‌توان در نزد قبور، مسجد بنا کرد و یا بخاطر آن قبور، مسجدی ساخت. همچنین اگر اموری از قبیل دعا و تضرع و طلب حاجت و استغاثه و امثال آنها در نزد قبور انجام گیرد باید منع شود و آنچه بعنوان مسجد در اطراف قبر‌ها بنا گردیده باید ویران گردد و لازم است اثر قبر محو شود و هیچ نشانی از آن باقی نماند.(48)

مسئله ششم : نظر علمای وهابی راجع به شیعه

آنچه مسلم است و از نظرات و آرای ابن تیمیه و یپروان او از وهابیون بر می‌آید، این است که شیعه یک گروه بدعت‌گذار در دین است، آنان تمام مواردی که در مسائل قبلی گذشت بدعت در دین می‌‌دانند و این امور را موجبات خروج از دین تعبیر می‌کنند، این امر را به سادگی می‌توان در کتب (49) ابن تیمیه فهمید، علاوه بر آنچه بیان شد علمای متأخر آنان از قبیل عبدالعزیز بن عبدالله بن باز (50) (مفتی عام عربستان سعودی و رئیس بزرگان علما و رئیس دایره بحث‌های علمی و فتوی شرعی) نیز چنین فتاوایی دارد، این مسئله بقدری برای آنان مهم است که در سال 1427 هجری قمری چهل نفر از علمای وهابی عربستان بیانیه ای صادر کرده و حکم به تکفیر شیعیان نمودند. (51)گفتنی است این افراد از جمله روسای دانشگاه‌های دینی عربستان و همگی از اساتید حوزه‌ها‌ی علمیه اهل سنت عربستان می‌باشند و چه بسا با همین استدلالات بود که حکام خلیج فارس و در رأس آنان مفتیان اهل سنت وهابی، بیان کردند که نظام مقدس اسلامی مجوسی و آتش پرست هستند و قتال با آنان واجب است. (52) و اینان بودند که صدام ملعون را تجهیز کردند به ایران اسلامی حمله کند و تا هشت سال ما را وارد یک جنگ ناخواسته کند که عاقبت دامن‌گیر خودشان نیز شد.

مسئله هفتم : حرام بودن برگزاری جشن ها و مناسبت‌های اسلامی

حرام بودن برگزاری جشن ها و مناسبت‌های اسلامی مثل جشن گرفتن برای تولد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، مبعث یا میلاد اهل بیت علیهم السلام، و همچنین برگزاری مراسم عزاداری به مناسبت شهادت معصومین علیهم السلام خاصه ابا عبدالله الحسین علیه السلام، حرام بودن جشن‌های تولد خانوادگی و همچنین حرمت گفتن ذکر هایی قبل از اذان یا به همراه اذان و یا صلوات فرستادن بعد از اذان و حرمت بیان نیت به زبان و شروع مراسم با خواندن قرآن و مسائلی از این قبیل . (53)

نکته :

وهابیان، بطور کلی هر چیزی را که در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نبوده و بعد از سه قرن اول هجری پیدا شده، بدعت و ناپسند می‌دانند، از قبیل بنای چهار محراب در مساجد برای چهار امام از مزار اربعه و اجتماع برای خواندن سیره‌ی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خواندن ابیات قصیده‌ها با آهنگ و صلوات فرستادن در روز تولد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خواندن فاتحه بعد از نماز برای مردگان و هنگام حمل جنائز آب پاشیدن به روی قبر و صدا را به ذکر خداوند بلند کردن و آویختن اسلحه و بیرق در تیکه‌ها و خانقاه‌ها همه این امور در نزد آنان حرام است. شیخ محمد بن عبدالوهاب از صلوات فرستادن بر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب‌های جمعه و در مناره‌ها و با صدای بلند، زبان به صلوات گشودن را نهی کرد. مرد نابینایی که صدای خوشی داشت بعد از اذان در مناره پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم صلوات می‌فرستاد و شیخ او را از این کارها نهی کرد و چون آن مرد دوباره بعد از اذان صلوات فرستاد، شیخ محمد بن عبدالوهاب دستور قتل او را صادر کرد. (54) از دیگر اموری که وهابیان متعصب حرام می‌دانند بلند گذاشتن شارب و پوشیدن لباس بلند است در این موارد به صاحب شارب یا لباس تذکر می‌دادند سپس خود آن مقدار از شارب یا لباس که به نظرشان بلند می‌آمد قیچی می‌کردند. (55)

نتیجه گیری :

سرگذشت اقوام قبل از ما و استخراج نکات پندآمور از آن نکته قابل توجهی است که هر فرد عاقل را به تفکر وا می‌دارد، شاید به همین دلیل جای جای قرآن پر است از بیان تاریخ امت‌های گذشته و عبرت آموزی از آن، تاریخچه پر فراز و نشیب آیین وهابیت نکات قابل یادگیری فراوانی در بر دارد.
علاوه بر آن آشنائی با اعتقادات این آیین جدید که به صورت فرا گیرد بیشتر بلاد اسلامی را در نوردیده است می‌تواند علاوه بر شناخت بهتر آن نقاط ضعف و قوت را بهتر آشکار کند که جامعه شیعه را وا دارد تا نسبت به نقاط قوت آمادگی کامل حاصل کرده و نسبت به نقاط ضعف فعالیت گسترده ای را انجام دهند .
هدف نویسنده این مقاله از بیان این مطالب این بود تا شنونده علاوه بر آشنایی هر چه بیشتر با وهابیت و تاریخچه‌ی آن گذری کوتاه نیز بر عقاید آنها داشته باشد. این امر باعث می‌شود که تمام جامعه اسلامی نسبت به این فتنه عظیم آگاهی بیشتری کسب نمایند، تا بتوانند در مواقع لزوم به بهترین وجه از اعتقادات اسلامی دفاع نماید. به امید روزی که پرچم اسلام حقیقی بر فراز تمام جهان به اهتزاز در آمده و شاهد شکوفایی حقیقی دین اسلام باشیم .
و آخر دعوانا ان الحمد الله رب العالیمین

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره آل عمران، آیه 64 .
2. سوره حج، آیه 40.
3. آیین وهابیت، ص 24.
4. دانش نامه جهان اسلام، ج 3، ص 1.
5. وهابیان، ص 19 و 20 .
6. الذیل علی طبقات الحنابله، ج 4، ص 491 تا 523 .
7. وهابیان، ص 27..
8. کشف الارتیاب، ص 33.
9. وهابیان، ص 75.
10. کشف الارتیاب، ص 37.
11. کشف الارتیاب، ص 38.
12. کشف الارتیاب، ص 69.
13. کامل الزیارات، ص 137، 433 الی 457.
14. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 1،ص 73.
15. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 1،ص 75.
16. مفتاح الکرامه، ج 7، ص 653.
17. وهابیان، ص 164.
18. وهابیان، ص 165.
19. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 1،ص 97 و 98.
20. مفتاح الکرامه، ج 7، ص 653.
21. ما ضی النجف و حاضرها، ص 325 و 326.
22. وهابیان، ص 173 .
23. کشف الارتیاب، ص 72.
24. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 1،ص 133.
25. برگرفته از کتاب وهابیان، ص 184-181 .
26. هذه هی الوهابیه، ص 259.
27. وهابیان، ص 198.
28. وهابیان، ص 216
29. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 2،ص 386 به بعد.
30. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 2،ص 477 به بعد.
31. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 2،ص 535 به بعد .
32. وهابیان، ص 259.
33. وهابیان، ص 260.
34. فرق اهل السنه، ص 168-167 .
35. ابن تیمیه حیاته و عقائده، ص 17.
36. الغدیر، ج 3، ص 148-162
37. حدیثی مع السنه القاده، ص 66.
38. الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید، ج 1، ص 406 تا 408.
39. وهابیان، ص 31.
40. الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید، ج 1، ص 832- 856.
41. هذه هی الوهابیه، ص139
42. تحلیلی نو بر عقاید وهابیان، ص 111 و 112.
43. انعام، آیه 103.
44. وهابیان، ص 32 .
45. تخلیص کتاب الاستغاثه المعروف بالرد علی الکبری ج 1، ص 186. / وهابیان، ص 36.
46. الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید، ج 2، ص 628. .
47. وهابیان، ص 59.
48. وهابیان، ص 67 .
49. وهابیان، ص 62-63. مختصر منهاج السنه، ص 28-1 .
50. نواقض الاسلام، ص 8. احکام الزیاره و آداب‌ها، ص 11.
51. سایت پرسمان دانشجوئی/ وهابیت.
52. السلفیه بین اهل السنه و الامامیه، ص 661-660.
53. فرق اهل السنه، ص 169.
54. وهابیان، ص 122-123.
55. وهابیان، ص 123.

فهرست منابع:
1- قرآن مجید.
2- ابراهیمی، محمد حسین، تحلیلی نو بر عقاید وهابیان، چاپ سوم، قم، مرکز انتشارات، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1373، هـ.ش.
3- ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید، شرح عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، عبد الرحمن بن ناصر السعدی، عبد العزیز بن عبدالله بن باز، محمد بن صالح العثیمین، صالح بن فوزان الفوزان ،صالح بن عبد العزیز آل شیخ، الطبعه الاولی، القاهره، مصر، دار بن حزم، للطباعه و النشر و التوزیع، 1429 ق، 2008م.
4- ابن تیمیه، احمد، تخلیص کتاب الستغاثه المعروف بارد علی البکری، تحقیق : محمد بن علی عجال، الطبعه الاولی، المدینه النبویه، المملکه العربیه السعودیه، المکتبه الغرباء الاثریه، 1417 هـ.ق.
5- ابن تیمیه، احمد، مختصر منهاج السته، احضره عبدالله الغنیمان، طبعه الاولی المملکه العربیه السعودیه، دمام، دار ابن الجوزی للنشر و التوزیع، 1430 هـ.ق.
6- ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، ترجمه سید علی حسینی، کامل الزیارات، چاپ اول قم، انتشارات اندیشه مولانا، 1390 هـ.ش.
7- الامام الحافظ عبد الرحمن، ابن احمد ابن رجب، الذیل علی طبقات الحنابله، تحقیق عبد الرحمن بن سلیمان العثیمین، الطبعه الاولی، الریاض، المملکه العربیه السعودیه، الانتشار، مکتبه العبیکان، 1425هـ.ق.
8- امینی نجفی، شیخ عبد الحسین، الغدیر، الطبعه الثالثه، بیروت، لبنان دار الکتاب العربی، 1387هـ. ق، 1397 م.
9- بن باز، عبد العزیز، نواقض الاسلام، الطبعه الثانیه، الریاض، دار القاسم للنشر، 1421 هـ.ق.
10- بن باز، عبدالعزیز، احکام الزیاره و آداب‌ها، بی چا، الریاض، مطابع المدینه، 1425 هـ.ق.
11- حداد عادل، غلامعلی، دانش نامه جهان اسلام، چاپ سوم، تهران، شرکت افست سهامی عام، 1386هـ.ش.
12- الرضوی، سید محمد، حدیثی مع السنه القاده و الاتباع فهل من مستمع، الطبعه الاولی، قم، المطبعه، نگارش، 1427 هـ.ق، 1385 هـ.ش.
13- سایت پرسمان دانشجوئی.
14- سبحانی، جعفر ؛ آیین وهابیت، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364هـ.ش.
15- عبد الوهاب، محمد، مجموع مولفات الشیخ محمد بن عبد الوهاب، تحقیق رائد صبری احمد، طبعه الاولی، بیروت، لبنان، الشرکه فواد البعینو للتجلید، 2010 م.
16- عبدالحلیم، ابن تیمیه، احمد، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه اصحاب الجحیم، تحقیق ناصر بن عبد الکریم، الطبعه الاولی، الریاض، المملکه العربیه السعودیه، دار الفضیله، لنشر و التوزیع، 1424 ق، 2003م.
17- عبدالحمید، صائب، ابن تیمیه حیاته و عقائده، الطبعه الثانیه، قم، دائره معارف الفقه الاسلامی، طبقاً لمذهب اهل البیت علیهم السلام، 1426 هـ.ش، 2005م.
18- علامه امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ترجمه علی اکبر فائزی پور تهرانی، چاپ اول، قم، مطبوعات دینی، 1387 هـ. ش.
19- علامه عاملی، سید محمد جواد، مفتاح الکرامه، بی چا، مصر، بی تا.
20- فقیهی ،علی اصغر، وهابیان، چاپ اول، تهران، چاپخانه شرکت سهامی طبع کتاب،1352 ش.
21- الکثیری، سید محمد، السلفیه بین اهل السنه و الامامیه، الطبعه الثانیه، بیروت، لبنان، الغدیر للطباعه و النشر و التوزیع، 1425 هـ.ق، 2004 م.
22- مختار، صلاح الدین، تاریخ المملکه العربیه السعودیه، طبعه الاولی، بیروت، لبنان، دار الکتاب العربی، بی تا.
23- مغنیه، محمد جواد، هذه هی الوهابیه، الطبعه الاولی، قم، موسسه دار الکتاب الاسلامی، 1427 ه.ق، 2006 م.
24- نجفی، شیخ عبدالحسین، ماضی النجف و حاضرها، طبعه الاولی، المکتبه النجفیه، بی تا.
25- الوردانی، صالح، فرق اهل السنه، طبعه الاولی، قم، المطبعه ستاره، 1424 هـ.ق .



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.