برخی اصطلاحات حدیثی

غالباً به کتاب حدیثی اطلاق می شود که شیخ حدیث، در مجالس متعدد آن را املاء فرموده باشد و از این رو، ‌آن را مجالس نیز نامند. امالی از نظر قوت اعتبار و دوری از احتمال سهو و نسیان، ‌نظیر اصل است؛ ‌خاصه اگر املاء شیخ از
شنبه، 7 دی 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برخی اصطلاحات حدیثی
 برخی اصطلاحات حدیثی

 

نویسنده: عبدالله صلواتی




 

امالی:

غالباً به کتاب حدیثی اطلاق می شود که شیخ حدیث، در مجالس متعدد آن را املاء فرموده باشد و از این رو، ‌آن را مجالس نیز نامند. امالی از نظر قوت اعتبار و دوری از احتمال سهو و نسیان، ‌نظیر اصل است؛ ‌خاصه اگر املاء شیخ از روی کتاب مصحح، ‌یا مستند به حافظه او باشد(مشروط به اینکه اطمینان به حافظه او داشته باشیم)(1).

خبر واحد و خبر متواتر:

در هر طبقه، ‌خبر یا به وسیله ی افراد زیادی نقل شده که معمولاً هماهنگی و اتفاق آنان بر دروغ ممکن نیست، و یا فقط یک یا چند نفر که به خودی خود از گفته آنان علم به مضمون خبر حاصل نمی شود، آن را نقل کرده اند. قسم اول را خبر متواتر و دوم را خبر واحد یا آحاد می نامند. خبر متواتر، مفید علم به مضمون آن است(یعنی قهراً از خبر متواتر، علم به مفاد آن حاصل می شود)منتها برای حصول علم از خبر متواتر شرایطی گفته شده است. (2) گفتنی است احادیثی که به ما رسیده و مدار استفاده است(جز اندکی) در شمار اخبار آحاد هستند. (3)

خبر مُسنَد /مسانید:

حدیثی است که سلسله سند آن در جمیع مراتب تا به معصوم، مذکور و متصل باشد. (4)

خبر مُرسَل /مراسیل:

حدیثی است که شخصیتی که خود حدیث را از پیغمبر یا امام نشنیده، ‌بدون وساطت صحابی از معصوم نقل می کند؛ به عبارت دیگر، مرسل حدیثی است که آخرین راوی حدیث، مذکور یا معلوم نباشد. گاهی نیز بر حدیثی که از سلسله سند بیش از یک نفر حذف گردیده اطلاق شده است. (5)

مُحدِّث:

معمولاً به کسی اطلاق می شود که حدیث را با سلسله سند نقل نماید و در فهم آن کوشا باشد. و اصطلاحاً کسی را گویند که اساتید را شناخته و به علل و نقایص حدیث آشنایی داشته باشد و اسماء راویان و حال آنان را بداند و مقدار معتنابهی از متون احادیث را حفظ باشد. (6)

حافظ(جمع: حفاظ):

حافظ کسی است که بر سنن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) احاطه داشته باشد و موارد اتفاق و اختلاف آن را بداند و به احوال راویان و طبقات مشایخ حدیث کاملاً مطلع باشد. (7)

مدلَّس:

حدیثی است که در آن عملی که باعث اعتبار روایت گردد، ‌انجام شود، ولی در واقع خود حدیث دارای این خصوص نباشد. این کلمه از ماده ی تدلیس به معنی تخلیط و خدعه اخذ شده است. تدلیس گاهی از جهت سند و زمانی از جهت مشایخ حدیث است. قسم اول چنان است که محدّث هنگام نقل روایت می گوید: اخبر فلان. و وانمود کند که خود، حدیث را از وی شنیده؛ در صورتی که یا وی را ملاقات نموده، ولی حدیث را از او سماع نکرده یا اگر چه با وی هم عصر بوده، ‌ولی اصلاً وی را ملاقات نکرده است. قسم دوم اینکه از سلسله سند، ‌کسی را که ضعیف است اسقاط نماید تا حدیث را در شمار احادیث مقبول در آورد یا آنکه شخصی که از او حدیث شنیده را به نسب یا اسمی غیر آشنا معرفی کند. (8)

سنّت مقطوع:

سنّت قطعی و خبر متواتر

فطحیه:

فرقه ای از شیعه، که فرزند ارشد امام ششم یعنی عبدالله جعفر افطح را امام دانسته اند. عبدالله به علت داشتن پاهای بزرگ و پهن به افطح شهرت یافته بود. عمّاریه و افطحیه نیز به این فرقه اطلاق شده است. بدان اعتبار که محمد بن حنفیه، ‌نه امام حسن (علیه السّلام) یا امام حسین (علیه السّلام) پرچمدار پدر خویش در نبرد بصره (جنگ جمل) بوده است. این گروه، محمد بن حنفیه را دانای به همه علوم تأویل، ‌آفاق و انفس می دانند.

کیسانیه:

فرقه ای از شیعه که قائل به امامت محمد بن حنفیه هستند.

واقفه:

فرقه ای از شیعه، ‌که قئل به حصر امامت در هفت امام نخست اند و معتقدند امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) زنده است و امام قائم است که به دست ایشان عدل و داد، ‌جهان را فرا می گیرد. و از آنجا که منتظر رجعت امام کاظم (علیه السّلام) بوده اند به واقفه شهرت یافته بودند. از این فرقه به موسویه یا مفضلیه نیز یاد شده است گفتنی است واقفه در معنای عام خویش بر گروهی اطلاق می گردد که بر امامی توقف کرده اند و امامان بعدی را نپذیرفتند.

ناووسیه:

فرقه ی شیعی که قائل به حصر امامت در شش امام اول اند. امام صادق (علیه السّلام) را مهدی و قائم می دانند آنها را پیرو فردی به نام ناووس یا متعلق به منطقه ای به نام ناووس دانسته اند.

زیدیه:

یکی از شاخه های شیعه که قائل به امامت زیدبن علی بن ابی طالب هستند. این فرقه در اوایل سده ی دوم هجری از شیعه جدا شده و در برابر شیعیان دیگر قرار گرفت. آنها معتقدند هر فاطمی عالم شجاع و سخی که قیام کند امام و واجب الاطاعه است. (9)

پی نوشت ها :

1. مدیر شانه چی، درایة الحدیث، ‌ص60.
2. همان، صفحات 61-62.
3. همان ص130.
4. همان، ص85.
5. همان، ص110.
6. همان، ص52.
7. همان، ص53.
8. شیرازی، ابرهیم بن علی، اللمع فی اصول الفقه بیروت، عالم الکتب، ‌1406، ‌ص222؛ مدیر شانه چی، درایة الحدیث، ‌صفحات 115 -116.
9. شهرستانی، ‌عبدالکریم، ‌الملل و النحل، ‌تحقیق محمد سید گیلانی، ‌بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ج1، ‌صفحات 147و 154و 166و 168؛ صابری، ‌حسین، ‌تاریخ فرق اسلامی(2)، تهران، انتشارات سمت، ‌1383 صفحات 35و 38، ‌63، ‌295، ‌301و 305.

منبع مقاله :
صلواتی، عبدالله؛ (1388)، پیشرو دانایان(مروری بر زندگی و آثار شیخ طوسی)، تهران: نشر همشهری، چاپ اول 1390



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.