نویسنده: آذر آقامیرزا
مقدمه
نام کامل این رساله مهم که در 30 باب به زبان عربی درباره ی سایه ها و مسائل و محاسبات مربوط به آن نوشته شده إفراد المقال فی أمر الظلال است که «مقاله ای یگانه و بی نظیر درباره ی سایه ها» معنی می دهد. برخی از پژوهشگران با توجه به این که «اِفراد» (یگانه ساختن) را «اَفراد» خوانده اند نام رساله را «تک مقاله هایی درباره ی سایه ها» معنی کرده اند که نادرست است. زیرا بیرونی در فهرستی که در 427 ق از آثار خود تهیه کرده درباره ی این کتاب چنین گفته است: کتابی [دیگر] برای او (ابوالحسن مسافر بن حسن) نوشته ام به نام... که همه ی مباحث این فن را دربردارد. (1) این سخن به هیچ وجه بی پایه نیست زیرا چنانکه خواهیم دید وی در این کتاب به تمامی موضوعاتی که به نحوی به سایه ها مرتبط می شوند، اعم از مباحث ریاضی، نجومی، ادبی، آیات کریمه ی قرآن کریم، حکایاتی از انجیل، و حتی برخی ضرب المثل ها پرداخته است. متن عربی این کتاب در 1948 میلادی در حیدرآباد دکن در ضمن رسائل بیرونی (رساله ی دوم) با وضعی بسیار مغشوش و ناقص به چاپ رسیده است. در صفحه ی 5 این اثر تنها نام یازده باب از بابهای سی گانه ی کتاب ذکر شده و ادامه ی فهرست و دو باب نخست و بخش نخست باب سوم افتاده (ص 5 سطر 10) که ناشر نیز به این امر اشاره کرده است. این بخش به اشتباه در ضمن فی حرکات الشمس ابراهیم بن سنان (چاپ حیدرآباد) از عبارت من الآخر (بخش آخر نام باب 11) در سطر 8 صفحه ی 34 تا عبارت المائله در صفحه ی 63 سطر چهارم چاپ شده است. با آوردن این بخش در جای اصلی خود نواقص کتاب رفع خواهد شد. علت این آشفتگی جابه جایی اوراق نسخه ی شماره ی 2468 بانکیپور (حاوی آثار بیرونی و ابراهیم بن سنان و چند دانشمند دیگر) است. احمد سلیم سعیدان، ابوالقاسم قربانی و یان پیتر هوخندایک به این نکات توجه داشته و در آثار خود بدانها اشاره کرده اند. همچنین ادوارد استوارت کندی در 1976 م ترجمه و شرح انگلیسی این کتاب را در دو جلد در حلب به چاپ رسانده است.مآخذ افراد المقال
بیرونی در این کتاب نیز به مآخذ متعددی مراجعه و آراء دانشمندان بسیاری را نقل، مقایسه، قبول یا نقد کرده است. در اینجا برخی از مآخذ وی یاد می شود (اعداد داخل پرانتز شمار ارجاعات به دانشمندان مورد نظر در متن چاپی حیدرآباد است. همچنین آن بخش از افراد المقال که در رسائل ابن سنان آمده به تمامی در دسترس نبوده است):دانشمندان یونانی: بطلمیوس، پولس یونانی، ارسطو، افلاطون.
هندیان: برهمگوپته و آثار وی، زیج ارجبهر، بجیانند بنارسی.
اعراب: یعقوب بن طارق، کندی، محمد بن عبدالعزیز هاشمی.
حرانیان: سنان بن فتح، ثابت بن قره، ابراهیم بن سنان.
وی همچنین برخی آیات کریمه ی قرآن کریم و انجیل، روایات، اشعار، و ضرب المثل ها را یاد کرده است. از جمله: دو بیت از ابوالفرج ابن هندو، اشاره به مضمون سؤال ابن ثوابه از صاعد [بن مخلد]، بیتی از ابوالفتح بستی، حکایتی از انجیل درباره ی سایه ای که از مریم مجدلیه پیشی می گرفته است، اعتراض به «پادشاه» سایه ی خداوند در زمین اوست و...
انتقادات بیرونی از ارسطو و دانشمندان دیگر
بیرونی در کتاب به چند نظریه ی مهم طبیعیات قدیم معترض شده و جالب اینجا است که مهم ترین این اعتراضات اولاً به موضوع اصلی رساله ارتباطی ندارد و ثانیاً در آن بخشی آمده که به اشتباه در رسائل ابن سنان چاپ شده است.انتقاد از احمد بن طیب سرخسی: سرخسی در کتاب خود موسوم به ارکان الفلسفه از سیاهی هوا در بالای نقاط مرتفع یاد کرده و در این سخن، در نظریه ی ارسطو که از کتاب الحس و المحسوس برمی آید مبالغه ورزیده است. تحقیق این معنی وابسته به تجربه و آزمایش است و نه خبر گرفتن. و آنچه که درباره ی این سیاهی و نورانی نبودن هوا در قلل کوه ها به ما گفته اند نیازمند تحقیق است. و از تغییر رنگ هوا در سرما یا نبود گرما هیچ سخنی نرفته است و قله ی کوه دماوند با آن بلندی دیده می شود و هیچ نشانی از سیاهی در آن نیست... و از سخن احمد برمی آید که اجرام آسمانی نورانی نیستند و علت نور آنها از پایین است و اگر کسی از پایین بدانها بنگرد چنین می بیند...
انتقاد تند از ارسطو و پیروانش به کتاب الآثار العلویه (متئورولوگیکا) در ادامه ی اعتراض فوق: آن چیزی که باعث ابتلای بدین نظر شده این است که خواسته اند در تأیید نظر ارسطو مبالغه کنند و اینان بر خود جایز دانسته اند که صرفاً از آثار علوی ارسطو پیروی کنند و آن چه درباره ی شعاع بصر و بینایی گفته است بپذیرند و آنچه گفته اند جز در واژه ها و الفاظ تفاوتی با سخن ارسطو ندارد. و آنان نادرستی هایی را که در این نظریات دیده می شود به کسانی جز ارسطو نسبت داده اند. و اگر کسی که در هیأت عالم نظر می افکند آنچه را که در این کتاب آمده خطای فاحش بداند و قبول نکند که زیر مدار منقلب صیفی عمارت و آبادانی بر زمین وجود دارد این گروه آشکارا به تکذیب او برمی خیزند (مندرج در حرکات الشمس، 55). گفتنی است که فؤاد سزگین بدون توجه به تحقیقات سعیدان و قربانی، تنها بدین سبب که این سخنان از روی اشتباه در آثار ابراهیم بن سنان چاپ شده این انتقاد را از آن او دانسته است. ارسطو در فصل پنجم مقاله ی (کتاب) دوم مِتئورولوگیکا (الآثار العلویه) ابتدا از دو ناحیه مسکون یکی در شمال خط استوا و تقریباً بین مدار قطبی شمال و مدار رأس السرطان (مدار منقلب صیفی) و دیگری ناحیه ی متناظر آن در جنوب خط استوا نام می برد و اندکی بعد می افزاید:... و ما می دانیم که ناحیه ی مسکون پیش از آنکه سایه [هنگام ظهر حقیقی] ناپدید شود یا به سوی جنوب افتد قطع می شود (یعنی پایین تر از مدار رأس السرطان ناحیه ی مسکون وجود ندارد). خود بیرونی در مقدمه ی طولانی تحدید نهایات الاماکن ضمن بحث درباره ی ربع مسکون گفته است: و بعضی گفته اند که در سوی جنوب کره ی زمین همانند شمال آن خشکی و آدمیزاد هست، و ارسطوطالیس این را واجب ندانسته بلکه آن را ممکن شمرده است... و چه نیکو گفته است... و ارسطو چه نیکو کرده است که با مشروط سخن گفتن خود را از همه ی این ایرادها به دور نگاه داشته است (ظاهراً این ستایش ها خالی از طعن نیست، ص 28، 32).
رد نظریه ی ارسطو با تکیه بر آزمایشی جالب
ارسطو در کتاب متئورولوگیکا آورده است که اگر آب را گرم کنند و سپس در جایی سرد قرار دهند، زودتر از آبی که قبلاً گرم نشده یخ خواهد بست و به همین سبب مردم یونان هنگام تهیه ی یخ نخست آب را گرم می کنند. ابوریحان در ادامه ی انتقادهای قبلی به پیروی کورکورانه ی دانشمندان از نظریه ی مشهور ارسطو نیز انتقاد کرده است:«به مانند ماجرای آن سیاهی که سرخسی گفته است [در مسأله ی دیگری نیز بی چون و چرا از ارسطو پیروی کرده اند] و آن این است که آب گرم به سبب لطافت و تخلخل اجزایش زودتر از آب سرد که اجزایش انبوه و به یکدیگر چسبیده است، یخ می زند. و من دو ظرف متساوی متشابه برگرفتم و در هر دو از یک آب، یکی سرد و دیگری گرم ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم. سطح آب سرد یخ بست در حالی که در آب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود. این را دیگر بار آزمودم باز همچنان شد (2).»
ابن سینا مشهورترین دانشمند دوره ی اسلامی است که این نظریه را تکرار کرده. وی در بخش طبیعیات شفاء (به عربی) و دانشنامه ی علایی (به فارسی) به این مطلب اشاره کرده است:
گرچه بیرون هنگام انتقاد از پیروان ارسطو از شخص خاصی نام نبرده اما برخی دانشمندان ایرانی که رسالاتی به زبان فارسی درباره ی آثار علوی نوشته اند، از جمله عمربن سهلان ساوی و شرف الدین مسعودی مروزی، انتقاد بیرونی را مستقیماً متوجه ابن سینا دانسته اند (که البته چندان هم بعید به نظر نمی رسد) و خواسته اند از ابن سینا دفاع کنند. عمر بن سهلان ساوی در این کار تا بدانجا پیش رفته که ابوریحان را به بی دانشی در علوم طبیعی متهم کرده است:
«فاضل ترین حکما در اسلام رئیس بوعلی سینا بوده است، و او این معنی را به اختصار در بعضی تصانیف خویش آورده است. رئیس بوریحان که پایه ی تمام داشته است در هندسه و از این علوم بهره ای نداشته است (یعنی هندسه دان بزرگی بوده اما از علم طبیعی یا فیزیک چیزی نمی دانسته است)، این سخن را نیک درنیافته است و بر خواجه بوعلی که گفته است «آب گرم از آب سرد زودتر فِسُرد (سرد شود)» ایراد گرفته و آورده است: «و من که بوریحانم دو ظرف از یک آب، یکی سرد و یکی گرم در هوای زمستان گشاده بگذاشتم، روی آنچه سرد بود بسته شده (یخ زده) بود اما آن گرم هنوز گرمی نگذاشته بود (وِلَرم بود)». و ندانسته است که خواجه بوعلی را مقصود این بوده است که بیان کردیم که: دو سرد که یکی لطیف تر بود و یا دو گرم که یکی لطیف تر بود سردی و گرمی پیشتر از کثیف تر بپذیرد، و گرم و سرد در هوای سرد بنهی عاقبت چون هر دو سرد شوند سردی و یخ بستن آنچه گرم بود سخت تر و بیش تر بود!» (3)
شرف الدین محمد مسعودی مروزی نیز بدون اشاره به نام بیرونی گفته است:
«یکی از جمله ی فضلا (یعنی بیرونی) سخن را تزییف (نقد) کرد و می گوید: من تجربه کردم آب گرم و آب سرد به صحرا نهادم، تا آب گرمْ سرد شود آب سرد یخ بسته بود. اما این شخص در تزییف این مُحق نیست و اعتبار و تجربه ی نیکو کرده (درست آزمایش نکرده است). بایستی آب گرم بنهادی تا فاتر (سرد) گشتی آنگاه آن را با آب سرد بیکباره (با هم) در صحرا نهادی تا پدید آمدی (معلوم شود) که اول کدام یخ بستی!» (4)
اما شرایطی که مدافعان ابن سینا در پاسخ به انتقاد بیرونی یاد کرده اند، نه در کتاب ارسطو آمده و نه در آثار ابن سینا. در واقع ابن سهلان و مسعودی مروزی به سبب احترام فراوانی که برای ابن سینا قائل بوده اند، آگاهانه یا ناآگاهانه چشم بر حقیقت بسته اند.
چاپ متن عربی و ترجمه و شرح انگلیسی کتاب
متن عربی این کتاب در 1948 میلادی در حیدرآباد دکن در ضمن رسائل بیرونی (رساله ی دوم) با وضعی بسیار مغشوش و ناقص به چاپ رسیده، اما چنان که گفتیم بخش مهمی از آن بخش به اشتباه در ضمن کتاب حرکات الشمس ابراهیم بن سنان (چاپ حیدرآباد) آمده است. همچنین ادوارد استوارت کندی در 1976 م ترجمه و شرح انگلیسی این کتاب را در دو جلد در حلب (مرکز تحقیقات تاریخ علم در سوریه) به چاپ رسانده است.پی نوشت ها :
1. ابوریحان بیرونی، فهرست کتب الرازی، شماره ی 15 (از فهرست آثار خود بیرونی)، نیز مقدمه ی إفراد.
2. این بخش از سخنان ابوریحان به اشتباه در حرکات الشمس ابراهیم بن سنان، صفحات 56-57 چاپ شده است.
3. ابن سهلان، صفحات 17-18.
4. مسعودی مروزی، صفحات 79-80.
آقامیرزا، آذر؛ (1388)، نادره ی دوران (مروری بر زندگی و آثار ابوریحان بیرونی)، تهران: همشهری، اول بهار 1389