نویسنده: غلامحسین زرین کوب
کثرت مدارس عالی (1) در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیشرفتهای ماشینی یافته است مایه حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بیمانند. در حقیقت بسبب تأکید و تشویقی که در اسلام راجع به علم شده بود و همچنین بجهت توصیه و ترغیبی که به انجام دادن امور خیر می شد بسیاری از اهل برو ارباب ثروت عنایت و توجه خاصی به انشاء مدارس مبذول کردند بطوریکه در عهد رونق حکومتهای اسلامی در بیشتر بلاد اسلام مدارس مهم مانند نظامیه، مستنصریه، حلاویه، جوزیه، الازهر و امثال آنها وجود داشت که هر یک بسببی شهرت دارند و این مدارس که بزرگان علماء اسلام تربیت یافته ی آن مدارس که بزرگان علماء اسلام تربیت یافته ی آن مدارس بوده اند همه یا غالب آنها از محل اوقاف اهل بر بوده است و خلفا و سلاطین بطور مستمر و مستقیم در آنها نظارت نداشتند و - به اصطلاح امروز ما - این مدارس ملی و آزاد بود چنانکه جز در تورادی از آنها که به بعضی فرقه ها اختصاص داشت در غالب آنها نیز تعلیم آزاد بود و هر یک از فرقه های اسلامی، معارف و علوم مقبول مخصوص خود را می توانستند درین مدارس اخذ و تلقی نمایند. البته مدرسه ی نظامیه، برخلاف مشهور، اولین مدرسه ی اسلامی نبوده است. (2) اما بی شک از خیلی جهات سرمشق مدارس مهم اسلام و جهان شده است. خواجه نظام الملک وزیر، نزدیک به شصت هزار دینار صرف بنای نظامیه ی بغداد کرد، در اصفهان و نیشابور و بلخ و هرات هم نظامیه ها ساخت و این مدارس حتی سرمشق شد برای دارالعلمهای اروپا. قدیم ترین دانشگاه اروپا که سالرنو (Salerno) در ایتالیا بود از تأثیر مدارس اسلامی خالی نبود. مدارس بزرگ دیگر مثل دانشگاه بولونیا (Bologna) و دانشگاه های پاریس، مونپلیه، واکسفورد همگی بعد از قرن دوازدهم میلادی بوجود آمدند - مدتها بعد از تأسیس دانشگاههای اسلامی. اگر بعضی رسوم و الفاظ جاری در دانشگاه های اروپا مثل Reading (= قرائت)، (Hearing) (= سماع)، (Licence) (= اجازه)، و حتی لفظ غریب (Baccalarius) (= بحق الروایه؟) چنانکه بعضی محققان گفته اند (3) از رسوم و الفاظ مشابه معمول در مدارس اسلامی مصر و شام و اندلس اقتباس شده باشد آیا حیرت انگیز نیست که با چنین سابقه یی که دانشگاههای اسلامی دارد، تأسیس دانشگاههای امروز شرق به نفوذ یا تقلید دارالعلمهای غربی منسوب شود؟
این نظامیه ها مراکز مهم فعالیتهای علمی عصر بود، اساتید آنها هم غالباً علماء بزرگ عصر بشمار می آمدند. از همه ی اقطار اسلامی تا مدتها طالب علمان به این مدارس روی می آوردند و درین کهنه ترین دانشگاههای جهان، هم حجره پیدا می کردند هم مدد معاش. بعلاوه کتابخانه، بیمارستان، مسجد، و مجلس وعظ هم در دسترس آنها بود. چنانکه مدرسان هم در مدرسه درجات داشتند از استاد و مدرس و معید، با لباسهای خاص و ظاهراً همینهاست که در دانشگاههای اروپا مورد تقلید واقع شد. چندی بعد، در سایر بلاد اسلام هم - مثل بغداد - بتقلید واقع شد. چندی بعد، در سایر بلاد اسلام هم - مثل بغداد - بتقلید نظامیه مدارس متعدد بنا شد. در بغداد، مدرسه ی مستنصریه بوجود آمد که رونق و فعالیت آن نظامیه را از اهمیت انداخت چنانکه سلاطین زنگی و ممالیک در شام و مصر مخصوصاً شوق وافری به بنای مدارس نشان دادند. در عهد مغول، سلطان محمد خدابنده حتی مدرسه ی سیار داشت - همراه اردوی خویش - که ذکر آن در تاریخ وصاف آمده است. در قرن ششم که ابن جبیر سیاح اندلسی به مشرق آمد بیست مدرسه در دمشق یافت و سی مدرسه در بغداد. بنیامین تطیلی سیاح و ربن یهودی اندلسی بیست مدرسه در اسکندریه دید، و در سایر بلاد هم مدارس بسیار بود با شور و نشاط طالبان علم. این شور و نشاط به شهرهای بزرگ اختصاص نداشت و در دهات و قرا هم طالبان علم فراوان بودند و چه بسیار دانشمندان بزرگ اسلام که از دیه های حقیر برخاسته اند.
پی نوشتها:
1. در باب مدارس در نزد مسلمین و نقش مدرسه ی نظامیه ی رجوع شود به:
Talas, A., La Madrasa Nizamyya Et Son Histoire, 1939
2. برای مدارس قبل از آن رجوع شود به: متز، الحضارة الاسلامیه 1 / 19 - 318
3. Guillaume, A., «Philosophy and Theology» in Legacy of Islam / 245
/م