نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
آنچه فعالیت علمی و صنعتی را به ثمر می رسانید و در جهان از شرق به غرب می برد وجود انواع راهها (= مسالک) بود - در بحروبر و همچنین جنب و جوش بازرگانان و سیاحان و حاجیان. روی هم رفته آثار و تحقیقات مسلمین در جغرافیا از جهات مختلف اهمیت دارد. غیر از وصف طرق، و بیان احوال و عوارض طبیعی، مسلمین علاقه خاصی هم به جغرافیای انسانی نشان داده اند. سرگذشتهای افسانه آمیز ملاحان که گاه بوسیله ی آنها نقل می شود، آگنده است از اطلاعات مفید راجع به وصف منازل و راهها و بنادر و آداب و رسوم. سیاحتنامه ها با وجود علاقه یی که به وصف غرایب داشته اند غالباً روح تحقیق و تجسس مسلمین را نشان می دهند. آثار جغرافیائی مسلمین در واقع بسیار غنی، متنوع، آموزنده، و جالب است و اگر با ذوق نقادی از آنها استفاده شود آنها را می توان مشحون از اطلاعات و اسناد بسیار سودمند یافت. به هر حال در جغرافیا، هم وسعت عرصه ی تحقیقات مسلمین خیلی بیش از یونانیها بود و هم شور و توفیق آنها و از حیث وسعت قلمرو و دقت مواد حاصله هم، علم جغرافیا در نزد مسلمین بمراتب از آنچه نزد یونانیها بود پیشرفت (1) در بعضی ازین تحقیقات، خاصه در قرون نخستین اسلامی، به نظر می آید مسلمین از اطلاعات ناشی از منابع برید و نظام ساسانیان هم استفاده کرده باشند. طرز تقسیم دنیای مسکون به هفت کشور، وجود بعضی الفاظ یا اصطلاحات فارسی الاصل در جغرافیای اسلامی، و اظهار علاقه ی بعضی از متصدیان برید به مسائل راجع به جغرافیا و مسالک ارتباط اینگونه معلومات جغرافیائی را با زمینه ی اطلاعات و سابقه ی اسناد ادارات برید عراق در آن اعصار تأیید می کند. (2)
بعضی جغرافیانویسان اسلامی علاقه ی خاصی به مشاهده و تجربه ی شخصی نشان می دادند. ازین رو غالب اطلاعات آنها از تجربه و مشاهده ناشی می شد نه از نقل مندرجات کتب دیگر. یعقوبی در کتاب البلدان خویش تأکید می کند که خود مسافرت بسیار کرده است. اطلاعات خویش را نیز از ساکنان نواحی بحث اخذ کرده است و صحت آنها را به تصدیق مردمان راستگوی هم رسانیده است. از ابوالحسن مسعودی که یک جهانگرد با تجربه و در عین حال یک جغرافیادان دقیق و مورخ است متأسفانه کتاب القضایا و التجارب در گزارش اسفارش باقی نمانده است اما ذوق او را در مطالب راجع به جغرافیا و دقت و وسعت نظرش را درین مسائل از مروج الذهب و هم از کتاب التنبیه و الاشراف او می توان دریافت. چنانکه در مقدمه ی مروج الذهب یک جا بمناسبت، قول جاحظ را در باب منشأ رود مهران سند نقل می کند و عقیده ی او را که پنداشته است این رود همان نیل مصرست با همان آبها و همان تمساحها رد می کند و با لحنی آکنده از پرخاش می گوید کتاب الامصار جاحظ در نهایت سستی است از آنکه مرد نه دریاها را پیموده است نه تن به مسافرتهای زمینی داده است، مثل آن کس که در شب تاریک هیزم جمع می کند مطالب خود را از کتب وراقان جمع کرده است. (3) این اتکاء به تجربه ی شخصی و میل به مسافرت و تحقیق که مسعودی ظاهراً آن را اساس معلومات درست جغرافیائی می داند سبب شد که مسلمین در زمینه ی جغرافیا معلومات نسبهً دقیق کسب کنند خاصه که، هم فعالیت بازرگانی ازین معلومات استفاده حاصل می کرد هم در معرفت مسالک و طرق، جهت مقاصد مربوط به برید و نظام عباسی سودمند بود و هم در حج و زیارات ازین اطلاعات استفاده می شد. اگر از مؤلفان کتب مشهور جغرافیای اسلامی بعضی همچون ابن خرداذبه و یعقوبی عراق را بعنوان مرکز ربع مسکون تلقی کرده اند و بعضی مثل ابن الفقیه و ابن رسته به مکه و مدینه به این چشم نگریسته اند تفاوتشان در دیدگاه است یا در مآخذ اطلاعات. ظاهراً آنها که عراق و سواد را قلب ممالک عالم می دیده اند کتاب خویش را - احتمالاً از مآخذ ایرانی و به هر حال - برای استفاده ی برید و اهل تجارت می نوشته اند و دیگران که مکه و مدینه را به عنوان مرکز می گرفته اند کتابشان تا حدی جوابگوی حجاج و زوار و یا برای رفع مشکلات مربوط به کیفیت فتح بلاد و مسایل راجع به خراج آنها بود.
با اینهمه، آنچه موجب جمع آوری اینهمه اطلاعات مختلف در زمینه ی مسائل جغرافیائی می شد - برخلاف تردیدی که بعضی محققان درین باب اظهار کرده اند (4) - بی شک تا حدی نیز حس کنجکاوی مسلمین بوده است و علاقه شان به تحقیق در احوال بلاد و اقوام مختلف. در واقع جغرافیای انسانی از مسایلی است که مسلمین به آن علاقه ی خاص نشان می داده اند و آثار مسعودی و بیرونی مخصوصاً گواه این دعویست. رویهمرفته توصیفاتی که جغرافیانویسان مسلمان از بلاد و نواحی قلمرو خلافت کرده اند نه فقط جزئیات دقیقی از آنچه به معرفت ارض و اقلیم آن بلاد مربوط است دارد بلکه در باب آداب معیشت اقوام مختلف، انواع حرفه ها و صنایع، عقاید و السنه ی آنها نیز اطلاعات سودمند در آنها هست. بعلاوه، اطلاعات جغرافیائی مسلمین تنها به حدود قلمرو خلافت محدود نمی شد. نه فقط از طریق راه های بحری چین و هند را تا کره - و حتی ژاپن - می شناختند بلکه از راه زمین هم تا تبت و آسیای مرکزی و حتی چین نیز معرفت خود را بسط داده بودند. در واقع، پنج قرن قبل از مارکوپولو، یک سیاح مسلمان - سلیمان تاجر - از چین دیدن کرد و وصف مشهودات او در روایت ابوزید سیرافی باقی است. این گزارش اگر چه چندان فواید جغرافیائی ندارد لیکن حاکی است از حس کنجکاوی مسلمین و از روابط بازرگانی آنان با چین - حتی قبل از قرن سوم هجری. از گزارش سلیمان بر می آید که چینیها در آن زمانها اثر انگشت را به جای امضاء تلقی می کرده اند (5) و این نکته نشان می دهد که چین خیلی بیش از آنچه در بادی امر به نظر می آید می بایست در تمدن عالم تأثیر داشته باشد. جاحظ و ثعالبی از تفوق چینیها در صناعات و از اعتقادات مبالغه آمیزی که در باب خویش دارند یاد کرده اند و به نظر می آید که بهرحال در شناخت سرزمین و مردم چین نیز مسلمین - مثل بعضی موارد دیگر - از اطلاعات قدیم ایرانیان باستانی استفاده کرده باشند (6) همچنین در باب آسیای مرکزی و اقوام آن حدود، مسلمین اطلاعات دقیقی بدست آوردند که آنچه یونانیها در آن ابواب می دانستند با آن قابل قیاس نبود. کتابی که بیرونی در باب هند نوشته است - تحقیق ماللهند - در واقع نه جغرافیاست نه تاریخ، گنجینه ایست از تمام معلومات راجع به سرزمین هند آن هم بر اساس تحقیقات درست علمی، و این کتاب یک نمونه و یک شاهکار از تحقیق بی شائبه ی مسلمین است در زمینه ی مسائل راجع به جغرافیای انسانی و فولکلور. یک شاهد دیگر بر این کنجکاوی علمی و بی شائبه ی مسلمین جستجویی است که در باب تعیین محل غار اصحاب کهف و سد یأجوج کرده اند. واثق خلیفه، بنابر مشهور، محمد بن موسی الخوارزمی منجم و ریاضیدان معروف را در رأس یک هیئت برای تحقیق در باب محل و کیفیت اجساد اصحاب کهف به روم فرستاد و او در تپه یی نزدیک شهر افسوس، کهف و اجساد اصحاب آن را مشاهده کرد و در مراجعت گزارش کار را بخلیفه داد. داستان این مأموریت علمی در کتاب ابن خرداذبه نقل شده است و صحت این مأموریت را مورخین اروپائی هم تصدیق کرده اند (7) مسافرت سلام ترجمان هم که باری تعیین سد یأجوج کرد به امر همین خلیفه بود. بموجب قرآن (8 / 97 - 95) گشوده شدن راه یأجوج و مأموج نشانه یی است از اقتراب وعد حق. اما یأجوج و مأجوج چه کسانی بوده اند محل بحث بوده است و گفتگو. بر حسب تحقیقات امروز یأجوج و مأجوج نام عربی دو قبیله بوده است از حدود ارمنستان و قفقاز که از مساکن خویش غالباً سرزمین سوریه و فلسطین را تهدید می کرده اند (8) سدی هم که ذوالقرنین در مقابل آنها ساخت می بایست مربوط به همین حدود باشد و حاکی از وجود تهدید در قرب مساکن اقوام عرب و یهود. بهمین سبب بود که سلام ترجمان هم برای بررسی محل سد به ارمنیه و قفقاز و خزر می رود، نه به چین که بعدها در تصور عامه دیوار آن با سد یأجوج اشتباه شده است. در هر حال، با وجود آنکه سعی مقدسی برای آنکه تمام دریاهای عالم را منحصر به دو بحر قلمداد کند - بحرالروم و بحرالصین - با معارضه ی شدید علماء مواجه شد، (9) سعی در فهم آنچه در قرآن راجع به مسائل مربوط به جغرافیا و احوال بلاد و بحار و جبال هست نیز همواره یک محرک بی شائبه بوده است برای اشتغال مسلمین به جغرافیا.
جستجوی عجایب بلاد که طبعاً جالب و گاه خیال انگیزست در نزد مسلمین نیز مثل یونانیها و حتی اروپائیان کتب سفرنامه و گاهی کتب جغرافیائی مبتنی بر آن گونه سفرنامه ها را احیاناً مشحون از اغراقهای گزاف آمیز و قصه های باور نکردنی کرد. خاصه قصه هایی که بحر پیمایان در باب چین و هند و بلاد دوردست نقل می کردند با شوق و علاقه ی عام مواجه می شد. معهذا، اخبار درست و دقیق که در کتب جغرافیا و گزارش سیاحان نقل می شد قلمرو اطلاعات جغرافیائی مسلمین را بنحو حیرت انگیزی از اطلاعات قدماء یونان وسیعتر کرد. در قصه مغرورین - چند تن ملاح جسور از اعراب مغرب - که گویند در جستجوی بحر ظلمات طی چندین ماه در دریاها به سیر و سیاحت پرداختند می توان همان شور و شوق اکتشاف را یافت که قرنها بعد از آنها، حتی قرنها بعد از ادریسی که تفضیل این قصه را در نزهة المشتاق خویش آورده است، امثال کریستوف کلمب و امریکو وسپوس و ماژلان و دیگران را به سیر بحرها واداشت. آیا مسلمین در جنوب اقیانوس اطلس، چنانکه از این گزارش ادریسی بر می آید، واقعاً به نوعی مردم سرخ پوست برخورده اند؟ اگر برخورده باشند باز روایت ادریسی شکل قصه دارد و مبالغه. در هر حال، روایت حاکی است از کنجکاوی سیاحان و جسارت ملاحان مسلمین و اکتشافات ماجراجونانه شان در بحر و در بر.
قدیمترین اطلاعات جغرافیائی در باب روسیه گزارش ابن فضلان است که از جانب المقتدر خلیفه ی عباسی به دربار شاه بلغار رفته است و گزارش او در معجم البلدان یاقوت نقل شده است. المهلبی در سال 375 هجری در کتابی که برای خلیفه العزیز بالله فاطمی نگاشت توصیف دقیقی از بلاد سودان نوشت که تا آن وقت بی سابقه بود. در حدود سنه ی 400 هجری یک بحر پیمای مسلمان با سفینه یی هندی حتی سواحل افریقای جنوبی را دید (10) از طریق بحر سند قسمتی از سواحل چین تا کره مورد سیاحت بحر پیمایان مسلمان شد و قرنها قبل از اروپائیها، مسلمین ژاپن را شناختند. نام این سرزمین مجهول را محمود کاشغری جبر که (Djabarka) یاد می کند و رشید الدین فضل الله چیمنگو (Tchimengou) که ظاهراً هر دو مصحف چیزی شبیه (Tchibengou) است و این همان نام است که مارکوپولو یپنگو (Zipengu) یاد می کند و نزدیکست به شکل تلفظ امروز فرانسوی و انگلیسی آن. بعضی جغرافیانویسان اسلام، ظاهراً از روی فرضیات یا اطلاعات هندوان، قرنها پیش از کشف قاره ی امریکا برخوردند به اینکه در آنسوی نیمکره ی مسکون هم باید خشکی باشد و همین فرضیه بود که وقتی به کریستف کلمب رسید وی را به کشف قاره ی جدید رهنمون شد. بدرستی دانسته نیست که ازین گنجینه ی تحقیقات جغرافیائی مسلمین، اروپائیها - قبل از شروع اکتشافات جغرافیائی خویش - تا چه حد خبر داشته اند اما لااقل کتاب ادریسی عالم مسلمان اندلسی - که مجموعه یی از جغرافیا و نقشه ی عالم را از روی کتب سابقین برای راجر دوم پادشاه نرمان جزیره ی سیسیل تصنیف کرد و آن را نزهة المشتاق یا رجریه نام نهاد نمی بایست برای اروپائیها مجهول مانده باشد. (11) و با آنکه تلخیصی از آن فقط در سال 1619 در روم منتشر شده است گمان می رود، مندرجات کتاب برای علماء مسیحی قرن دوازدهم - از سیسیل و ایتالیا و سایر بلاد مجاور - تا حدی معروف و احیاناً مورد استفاده واقع شده باشد. چنانکه تقویم البلدان ابوالفداهم حتی در نیمه ی اول قرن هفدهم میلادی هنوز مورد استفاده اروپائیها بود. به عقیده ی پاره یی از اهل تحقیق، اروپا در تمام قرون وسطی اثری که آن را بتوان با کتاب ابوالفدا مقایسه کرد بوجود نیاورد (12) نزهة المشتاق ادریسی هم که قبل از آن تألیف یافت در اروپا تأثیر قابل توجه داشت. نقشه های ادریسی درین کتاب نمونه ی کمال نقشه برداری بود در دوره یی که هنوز اروپا قرون وسطای خویش را می گذرانید و ازین عوالم بی نصیب بود. اگر اندکی بعد ازین دوره، آن شور و شوق عهد اصطخری و مقدسی در مسلمین برای تحقیقات جغرافیائی باقی نماند هنوز سیاحت نامه هائی مثل کتاب ابن جبیر و ابن بطوطه بوجود می آمد. بعلاوه، یک توفیق بزرگ مسلمین تألیف دائرة المعارف بزرگ جغرافیائی یاقوت است به نام معجم البلدان که در جغرافیا و احوال بلاد و اقوام عالم همان مقامی را دارد که شاید فقط برای تاریخ ابن اثیر و کتاب حاوی رازی باید قائل شد. این مایه آشنایی با ممالک و مسالک بی شک ارتباط مستقیم داشت با فعالیت بازرگانی مسلمین. در طی چندین قرن قبل از جنگهای صلیبی بحر متوسط - مدیترانه - تقریباً در انحصار بحر پیمایان مسلمان بود. چنانکه بحر احمر، دریای هند و خلیج فارس نیز در آن مدت شاهد جنب و جوش بازرگانان اسلام بشمار می آمد همانطور که راه های کاروانی نیز مسیر امتعه و تجارت آنها بود. محصولات کشاورزی و صنعتی مسلمین در شرق و غرب عرضه می شد و حاصل آن پیشرفت صنعت و زراعت بود در شرق و غرب. بعضی مرکبات و میوه ها را مسلمین از طریق شام و فلسطین به اسپانیا منتقل کردند، همچنین زراعت نیشکر را که مسلمین از هند آموخته بودند صلیبی ها از مسلمین اخذ کردند. اول کسی که در اروپا پنبه کشت بنابر مشهور، مسلمین بودند. بعلاوه، منسوجات مسلمین در بازارهای اروپا خریدار بسیار داشت، الفاظ موصلی (Muslin) دمشقی (Damask) عتابی (Tapis) که در زبانهای اروپائی هست یادگاریست ازین جنب و جوش بازرگانی مسلمین، چنانکه کلمات Tariff (تعرفه)، Bazar (بازار)، Magazin (مخزن)، Douane (دیوان) Checque (چک، الصک) Caravan (کاروان)، هنوز از آن دوران فعالیت بازرگانی مسلمین حکایت دارد. تجارتی چنین پر جنب و جوش مقتضی معرفت درست مسالک بود، و آشنائی با اقوام و نژادهایی چنین گونه گون شناخت جغرافیا و تاریخ آنها را اقتضا می کرد.
پینوشت ها:
1. Barthold V. - V., La Déconvertede l' Asie / 75
2. M. Ahmed, EI (2), Vol. II / 590
I / 590
3. مروج الذهب 1 / 59
4. EI (2), Vol. II / 590
5. Sarton, Introducion. I / 571
6. Barthold, Découverte / 75
7. Rambaud, l'Empira Grec, Paris 1870 / 435
Vasiliev. Byzance et las Arabes, Bruxelles 1935 / 8 - 9
8. ن. مار، آثار گزیده (بزبان روسی)، 5 / 105 - 104؛ مقایسه شود یا: نیکیتین در:
Barthold, Découverte de l' Asie / 74
9. احسن التقاسیم / 19 - 16 مقایسه شود با: آدم متز، الحضارة الاسلامیه 2 / 7 - 6
10. متز، الحضارة الاسلامیه 2 / 10
11. Kramer, J. H. «Geography and Commerce» in Legacy of Islam / 90
12. Carra de Vaux, Pensurs. II / 13
/م