خواستگاری از دیدگاه فقه مذاهب اسلامی (1)

درخصوص ازدواج، مرسوم است که پیش از آن، مرد به خواستگاری زن می رود؛ یعنی از زنی درخواست ازدواج می کند. خواستگاری جایز و مشروع دارای شرایطی است که با توجه به آن شرایط، احکام متعددی دارد. از طرفی
سه‌شنبه، 29 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خواستگاری از دیدگاه فقه مذاهب اسلامی (1)
خواستگاری از دیدگاه فقه مذاهب اسلامی (1)

 

نویسندگان:دکتر اسدالله لطفی / فتح الله قربانی
دانشیار دانشگاه بین المللی امام خمینی / دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی



 

چکیده

درخصوص ازدواج، مرسوم است که پیش از آن، مرد به خواستگاری زن می رود؛ یعنی از زنی درخواست ازدواج می کند. خواستگاری جایز و مشروع دارای شرایطی است که با توجه به آن شرایط، احکام متعددی دارد. از طرفی خواستگاری یا به طور صریح و روشن است و یا به طور تعریض و کنایه. همچنین خواستگاری ممکن است توسط شوهر سابق از زن مطلقه اش باشد یا از زنی که درایام عده به سر می برد. نیز ممکن است خواستگاری از زنی باشد که فرد دیگری پیش از او ازآن خواستگاری کرده است و یا اینکه زنی از مردی خواستگاری نماید. با وجود این حالات مختلف، احکام آن هم متفاوت می باشد.
در عین حال، از نظر مذاهب اسلامی هم ممکن است اختلافاتی دراحکام مربوط به خواستگاری وجود داشته باشد. این مقاله به بیان شرایط و احکام خواستگاری و تبیین ادله و مبانی فقهی آن از نظر مذاهب اسلامی پرداخته است.
کلیدواژه ها: خواستگاری، آداب، حکم، موانع، شرایط.

مقدمه

خواستگاری یک رسم دیرینه در میان بشر بوده که مطابق فطرت و طبیعت انسان، امری طبیعی و مقدمه ای مهم بر پیمان زناشویی است. این قاعده حتی در مورد حیوانات هم کم و بیش جاری است و رجوع و درخواست مخالف، غالباً و بیشتر از ناحیه جنس مذکر آغاز می گردد. این حالت یک امر عرفی است که از فطرت زن و مرد نشأت می گیرد؛ زیرا مرد خواهان است و زن خوانده؛ مرد طالب است و زن مطلوب، مرد قاصد است و زن مقصود. فطرت مرد، طلب و نیاز است و فطرت زن، جلوه و ناز، خواستگاری مرد از زن به خاطر بالا بودن ارزش، حیثیت، لطافت و ظرافت زن است. گوهر را در موزه نگهداری می کنند و خواستاران برای دیدن آن موجود ارزشمند به سراغش می روند. خلاف فطرت و احترام شخصیت زن است که به دنبال مرد برود. برای مرد قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و جواب منفی بشنود، بهانه آورد و ناز کند؛ اما برای زن که قراراست معشوق مرد واقع گردد و قلب مرد را تسخیر کند قابل تحمل نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود.(مطهری، 1378، ج1، ص 38) دین مبین اسلام هم که براساس فطرت انسانی است (فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرتَ الله الّتی فطر الناس علیها. روم:30)، براین رویه فطری و طبیعی صحّه گذاشته و براین مبنا در قرآن کریم، مردان مخاطب ازدواج واقع شده اند و به طور مستقیم به آنان امر فرموده است که نسبت به انتخاب همسر اقدام نمایند: «فانکحوا ما طاب لکم من النّساء» (نساء:3)؛ با زنان پاک ازدواج نمایید. از نظر شرعی نیز فقها عمل خواستگاری را مستحب دانسته اند و به طور کلی، جواز خواستگاری از زنان در غیر موارد ممنوعه مورد اتفاق و اجماع فقها است. رسول خدا نیزاین عمل را انجام داده
است. همچنین رویه مردم در طی قرون، اعصار و زمان ها و مکان های مختلف همواره براین امر جاری بوده است.

ماهیت خواستگاری از دیدگاه فقهی

خواستگاری در عرف جامعه و همچنین ازنظر فقهی به عنوان مقدمه ازدواج به شمار می رود. با توجه به اهمیت ذی المقدمه، مقدمه هم مهم تلقی می شود؛ زیرا خواستگاری موجب آشنایی مرد با طرف مقابلش می شود. در خواستگاری، دو طرف با روحیات و وضعیت همدیگر آشنا می شوند وهمسر دلخواه خود را انتخاب می کنند. به همین دلیل خواستگاری را «به پیشنهاد ازدواج از طرف مرد» تعریف کرده اند. خواستگاری از دیدگاه فقه عقد نیست، بلکه شبه عقد است. از آن حیث که دراسلام خواستگاری به روی خواستگاری دیگری که به وی جواب مثبت داده اند، جایز نیست (شلبی، 1370 ق، ص 62/ جعفری لنگرودی، 1367، ج1، صص 3 و 8/ همو، 1350، ج1، ص 541)، در زبان عربی و نیز قرآن کریم به خواستگاری، «خِطبه» اطلاق می کنند. ریشه خِطبه از خَطب به معنای تکلم و صحبت کردن بین دونفر می باشد. به این دلیل به خواستگاری خِطبه می گویند که با صحبت کردن و اعلام تمایل پسر نسبت به دختر به طور رسمی دراین جلسه صورت می گیرد. (طباطبائی، 1393 ق، ج2، ص 243) این تعریف در کتاب های فقهی نیز دیده می شود: «هی اظهار الرغبه فی الزواج بأمره أه معینه و اعلام المراه و لیها بذالک و قد یتم هذه الاعلام مباشره من الخاطب،‌او بواسطه اهله». (زحیلی، 1418 ق، ج9، ص 6492) عمل خواستگاری پیش از مراسم عقد و اجرای صیغه نکاح صورت می گیرد و چنانچه مورد قبول واقع شود این فاصله زمانی میان خواستگاری و اجرای مراسم عقد شرعی را «نامزدی» می گویند.(حصری ی، 1406 ق، ج1، ص 30)خواستگاری ریشه مذهبی
نیز دارد و مورد توجه قانونگذار بوده است. به موجب ماده 1034 قانون مدنی، «هر زنی را خالی از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری کرد.» از نظر شرعی و قانونی، مادام که صیغه ی عقد نکاح جاری نشده، زن و مرد نسبت به هم بیگانه تلقی می شوند، گر چه خواستگاری صورت گرفته و مورد قبول نیز واقع شده باشد. قانونگزار خواستگاری پذیرفته شده را نیز وعده ازدواج می نامد و آن را قابل عدول می داند، ولی قابل عدول بودن وعده نکاح از اهمیت آن نمی کاهد. از مذاهب اسلامی و عقاید آنان نیز چنین بر می آید که به خواستگاری اهمیت می دهند و آن را مقدمه ای واجب برای ازدواج می دانند. در این مورد، روایات بسیاری نیز از طریق اهل سنت نقل گشته است. (حصری، 1406 ق، ج1، ص 32)

حکم خواستگاری

جمهور فقهای اسلام معتقدند خواستگاری جایز و مستحب است، ولی در حالات معینی حرام می شود. طبق نظر فقهای شیعه، خواستگاری زمینه ای مناسب و مقدمه واجب برای آغاز زندگی زناشویی به شمار می رود. زن و مرد در این جلسه همدیگر را می نگرند و فرصت آشنایی با وضعیت و روحایت همدیگر را پیدا می کنند. زن و خانواده اش دراین مرحله در پی بررسی خلق و خو و سوابق مرد می باشند و مرد نیز زمان کافی برای آشنایی بیشتر با زن و اوصاف او را به دست می آورد. در پایان، دو طرف درباره مسائل مورد علاقه خود با یکدیگر گفت و گو می کنند و شروط خود را مطرح می نمایند.(حلی 1404 ق، ج2، ص 569) بدین ترتیب، به این نتیجه می رسیم که خواستگاری، رسمی معقول و پسندیده می باشد. از این رو، حکم آن را از نظر شرعی مستحب می دانند. علامه حلی دراین باره می گوید : در جواز خواستگاری از زنان، در مواردی که منع نشده است اختلافی نیست و اساساً مورد اتفاق فقها می باشد، بلکه
حق آن است که مستحب باشد؛ زیرا حضرت محمد خود این عمل را انجام داده است و رویه مردم هم در زمان ها و مکان ها و شهرهای مختلف همواره بر این امر جریان داشته است؛ رویه ای که بر پسندیده بودن و استحباب خواستگاری دلالت دارد. (همان) فقهای شافعی معتقدند که حکم خواستگاری مثل حکم ازدواج است؛ زیرا خواستگاری را تابع ازدواج می دانند. ایشان بیان می دارند : اگرازدواج مکروه باشد، خواستگاری هم بالتبع مکروه می باشد، و اگر ازدواج حرام باشد، خواستگاری هم حرام است. عده ای از فقهای این مذهب معتقد هستند که خواستگاری مقدمه ازدواج نیست؛ زیرا ازدواج بدون خواستگاری هم صورت می گیرد.(حصری، 1406 ق، ج1، ص 31)

انواع خواستگاری

معمولاً خواستگاری به دو صورت امکان پذیر است :
1. خواستگاری صریح: در این خواستگاری، مرد یا خانواده او ازکلماتی استفاده می کنند که مستقیماً و صریحاً و بدون کنایه از زن تقاضای ازدواج می نمایند و هیچ گونه کلام مبهمی به کار نمی برند. مثلاً، مرد به زن می گوید : من می خواهم با شما ازدواج کنم، و فقط معنای ازدواج از این نوع خواستگاری دریافت می شود.
2. خواستگاری به تعریض یا کنایه : در این خواستگاری مرد و خانواده اش از کلماتی که غیر مستقیم و کنایه واراست مقصود خود را ابراز می دارند. مثلاً، مرد به زن می گوید : من به تو علاقه مندم.
خواستگاری در قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم مشروع قلمداد شده است. در این خصوص، خداوند متعال می فرماید : «و لا جناح علیکم فما عرّضتم به من خِطبه النساء أو أکننتم فی
انفسکم علم الله أنّکم ستذکرونهن و لکن لا تواعدوهن سِرّاً الا ان تقولوا قولا معروفا و لا تعزموا عقده النکاح حتی یبلغ الکتاب اجله» (بقره : 235) : باکی نیست بر شما که به خواستگاری آن زنان برآیید یا نیت ازدواج را در دل [بدون هیچ اظهار] داشته باشید. تنها خدا داند که از این پس از دل به زبان چه خواهید آورد و لیکن با آنها در پنهانی قرار و پیمانی نگذارید، مگر آنکه سخنی به میزان شرع گویید، ولی عزم عقد و ازدواج نکنید تا زمانی که مدت عده آنها سپری شود.

شرط خواستگاری

لازمه خواستگاری مشروع و قانونی، خواستگاری از دختر یا زنی است که ازدواج با او مشروع و قانونی باشد. بنابراین، خواستگاری هنگامی صحیح است که ازدواج با آن زن حرام نباشد. در صورتی که ازدواج با زنی حرام باشد، خواستگاری از او نیز حرام و ممنوع است، خواه حرمت دائمی باشد؛ مانند حرمت ازدواج با عمه و خاله، یا حرمت موقت؛ مانند حرمت ازدواج با خواهر زن پیش ازآنکه نکاح خواهر قبلی منحل شده باشد. از مفهوم آیه «و لا جناح علیکم فیما عرّضتم به من خِطبه النساء»(بقره : 235) حرمت تصریح به خواستگاری در عده وفات، از زنانی که شوهر آنها وفات یافته، استفاده می شود. پس به طریق اولی، خواستگاری از زنی که شوهردارد و همچنین از زنانی که در عده طلاق رجعی به سر می برند، حرام است؛ زیرا مطلقه رجعیه در زمان عده در حکم زوجه است و هنوز علقه زوجیت به طور کامل از بین نرفته است و بدین سبب است که زوجین در ایام عده از همدیگر ارث می برند و بر مرد واجب است مسکن و نفقه زن را تضمین و تأمین کند، و شوهر سابق حق رجوع به همسر مطلقه خود را دارد. در قرآن کریم هم خداوند متعال می فرماید : «و بعولتهن احقّ بردّهن فی ذلک»(بقره :228)
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط