معنای معنا

ریشه لغت معنا در زبان انگلیسی به واژه آلمانی ( meinen) به معنای «در ذهن داشتن» باز می گردد. «بر این مبنا، معنای یک عمل، متن، رابطه و غیره همانی است که عامل یا مؤلف به هنگام دست زدن به آن عمل یا تولید آن متن یا
پنجشنبه، 8 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معنای معنا
معنای معنا

 

نویسنده: عبدالحسین کلانتری




 

معنا

ریشه لغت معنا در زبان انگلیسی به واژه آلمانی ( meinen) به معنای « در ذهن داشتن» باز می گردد. « بر این مبنا، معنای یک عمل، متن، رابطه و غیره همانی است که عامل یا مؤلف به هنگام دست زدن به آن عمل یا تولید آن متن یا رابطه، در ذهن داشته است یعنی آنچه قصد بیان یا وصول بدان را از این طریق داشته است.» ( فی، 1381: 242) این تعریفِ اصطلاحی البته بسیار مهم است، اما اگر بخواهی به توصیه ویتگنشتاین عمل کنیم، باید آن را به کناری نهاده و « کاربردها» ی این واژه را مشخص کنیم تا بدین طریق فضای مفهومی آن روشن شود.
1. فیلسوفان از « معنای زندگی» پرسش می کنند: آیا زندگی معنایی دارد یا آنکه مجموعه ای از رخدادهایی است که تصادفاً یا طی یک قانون طبیعی پی در پی می آیند؟ به تعبیر قرآنی علامه طباطبایی آیا زندگی دنیا « لهو و لهب» است؟ ( طباطبایی، 13: 1381) ؛ آیا معنای زندگی در درون آن جاری است یا آنکه بر فراز آن استوار است؟ آیا زندگی فی نفسه معنادار است یا آنکه ما بدان معنا می دهیم؟ زندگی چگونه معنا می یابد؟ به وسیله دین، علم یا زبان؟ اساساً سؤالی ویتگنشتاینی در این زمینه مطرح می شود: « من درباره خدا و معنای زندگی چه می دانم؟» ( ویتگنشتاین، 1381 الف: 7)
2. فیلسوفان دیگری با رویکرد معرفت شناختی این واژه را به کار برده اند؛ مرز میان واژه ها و جملات بامعنا و بی معنا و مهمل چیست؟ چگونه می توان چنین مرزی را ترسیم کرد؟ آیا معیار این تمایز فراتاریخی و فارغ از چارچوبه های زبانی است یا آنکه در حصار محدوده های زبانی عمل می کند؟ آیا آنچنان که پوزیتیویسم منطقی با تأسی به قرائتی از رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین می گوید، متافیزیک، دین و هرآنچه که در رابطه ای یک به یک مابه ازاء خارجی خود را باز نیابد بی معناست؟
3. جامعه شناسان از معنای کنش انسانی سؤال می کنند؛ آیا کنش انسانی معنادار است؟ چگونه می توان به این معانی دست یافت؟ چگونه می توان تفاسیر مطروحه برای معانی را محک زد؟ آیا معنای رفتار دیگران همانی است که خود از آن مراد می کنند؟ آیا می توان معنای کنش دیگری را دریافت؟
4. ادیبان، و به طور کلی هنرمندان، معنای آثار هنری را جست و جو می کنند؛ معنای این قطعه ادبی چیست؟ اهمیت آن در تاریخ هنر چه بوده است؟ نیت مؤلف چیست؟ چگونه می توان به نیت مؤلف راه یافت؟ آیا اساساً می توان به نیت مؤلف و معنای مورد نظر وی دست یافت؟ آیا متن معنای واحدی دارد؟
این گونه سؤالات ما را به وادی هرموتیک، نقد ادبی و مطالعات فرهنگی می کشاند. آمیختگی و بنا به تفسیری، یگانگی زبان و جهان ( اجتماعی و حتی طبیعی) موجب شده که این گونه مطالعات نه تنها در جامعه شناسی بلکه رد متن سخن فلسفی قرار گیرند.
5. عالمان دینی از معنای کتاب مقدس و چگونگی و امکان دستیابی به آن پرسش می کنند. همچنان که « وان»(1) می گوید در پرتو این سؤال بود که اولین بارقه های هرمنوتیک زده شد.( وان، 1372: 34)
6. انسان ها گهگاه معنای طبیعت و مافیها را جست و جو می کنند؛ این معنا کاوی بیشتر در قالب جادو، هنر و بالاخص ادبیات و دین ظاهر شده است.
7. گهگاه نیز در مکالمات روزمره معنا حالتی هنجاری به خود می گیرد. به این جمله توجه کنید:
« کار سعید دیروز خیلی بی معنا بود.»
در این جمله منظور آن نیست که فعل سعید به معنای دقیق کلمه فاقد معنا بود، بلکه منظور این است که فعل سعید دیروز هیچ جایگاهی نداشت و بی ربط بود و او « نباید» آن فعل را انجام می داد.
8. در ادبیات فارسی معنا اشاره به « عالم لاهوت» در برابر « عالم ناسوت» دارد.
موارد دیگری از کاربرد معنا را نیز می توان برشمرد که مثبِت گستردگی کاربردی ( معنایی) این واژه خواهد بود.
در این مقال، در میان این کاربردها عمدتاً با کاربردهای سوم و چهارم این واژه سروکار داریم. معنای سوم را از خلال چارچوب پارادایمیک جورج ریتزر، البته با کمی جرح و تعدیل، در قالب سه پارادایم « واقعیت اجتماعی، ‌« تعریف اجتماعی» و « رفتار اجتماعی» پیگیری می کنیم ( معنا در مطالعات جامعه شناسی) و معنای چهارم را به پیروی از بابک احمدی، باز هم با کمی دخل و تصرف، در قالب « ساختارگرایی»، « شالوده شکنی» ( پساساختارگرایی) و « هرمنوتیک» پی می گیریم ( معنا در مطالعات ادبی).
بررسی اول ( معنا در مطالعات جامعه شناسی) محتاج استدلال چندانی نیست. چرا که یکی از محورهای تمایز این پارادایمها چگونگی برخورد هر یک از آنها با مسئله معنا است. بررسی دوم ( معنا در مطالعات ادبی) گرچه ظاهراً در متن مطالعات ادبی، زبان شناسی، تحلیل متن و... جای می گیرد، اما در واقع ادعا و کاربردی فراتر از آن داشته، به مطالعات فرهنگی، انسان شناسی، نشانه شناسی، جامعه شناسی، فلسفه و... نیز می پردازد.

پی‌نوشت‌:

1. Harray Van.

منبع مقاله: کلانتری، عبدالحسین؛ (1386)، معنا و عقلانیت در آرای علامه طباطبایی و پیروینچ، قم: کتاب طه( چاپ شریعت)، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.