مقدمه
تعداد ادیان، واقعیتی انکارناپذیر در دنیای معاصر ماست؛ تا آنجا که به اعتراف برخی جامعه شناسان دین، شمار ادیان نوظهور معاصر را می توان تا رقم «پنج هزار دین جدید» دانست. این امر به بروز روابط و تعاملات گسترده و پیچیده در میان رهبران و پیروان ادیان گوناگون انجامیده است. درعصر حاضر که ارتباطات در آن به غایت سهولت رسیده است، این تعاملات نیز بسیار آسان صورت می پذیرد. اگر در کنار این عوامل، به طمعی توجه کنیم که اصحاب بسیاری از ادیان در افزودن بر تعداد پیروان خود دارند، به ظهور بسیار گسترده پدیده «تغییردین» در دوران معاصر اعتراف خواهیم کرد.امروزه با اوج گیری آرمان و اندیشه «دهکده جهانی» و «جهانی شدن یا جهانی سازی» بازار تغییردین رونقی افزون تر یافته است؛ از این رو به رغم اینکه دین و دین داری امری بسیار ریشه دار در طبیعت و فطرت آدمی است و کمتر تصور تغییر وتحول در آن، به ذهن هر دین داری خطور می کند، با این همه شاهد دنیای پرتلاطم تغییر دین در جهان معاصر هستیم. اهمیت این موضوع آنگاه روشن تر می شود که یادآور شویم به اذعان
بسیاری از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی، دوران معاصر، دوران بازگشت به معنویت و دین است؛ بازگشتی که عرصه را بر لاابالی گری و اباحی گری تنگ کرده، مردم را به سوی پذیرش و تدین به یک دین معین و فرار از پوچی و بی معنایی ناشی از اباحی گری دعوت می کند.
البته توجه به نقش عوامل بیرونی و اجتماعی در شیوع این پدیده، نباید مانع در نظر گرفتن نقش عوامل درونی انسان و غفلت از فطرت مختار و کمال جوی انسان شود؛ چرا که در دوران گذشته نیز - هر چند به صورت محدودتر - شاهد بروز این پدیده بوده ایم که ناشی از ماهیت طبیعت آدمی و بدون تاثیرپذیری از عوامل بیرونی و اجتماعی موثر در تغییر آیین و دین است.
بدین منظور شایسته است با رویکردی روان شناسانه به بررسی این پدیده بسیار شایع و گسترده بپردازیم و تاملی علمی به منظور «توصیف، تبیین، شناخت انواع و روند تحول پدیده تغییردین» داشته باشیم تا بتوانیم از ره آورد این بررسی در تربیت دینی و حفظ دین داری متدینان و همین طور در دعوت و تبلیغ دینی بهره بریم.(2)
بررسی این موضوع آنگاه برای دست اندر کاران تربیت دینی جامعه، ضروری می نماید که به فعالیت های عوامل موثر در تغییر دین فرزندان این امت اسلامی توجه کنیم. جایی که سردمداران دیگر ادیان و نحله های خودساخته، به شدت برای جذب افراد به جمع خود و افزودن برتعداد پیروان خود می کوشند، بی توجهی به این موضوع از سوی متصدیان
تربیت دینی جامعه روا نیست؛(3) از این رو در پایان این نوشتار به بازشناسی وضعیت فعلی جامعه دینی خود از این حیث پرداخته، ضرورت توجه متولیان دینی و فرهنگی جامعه به این موضوع را به نحو عینی تری نمایان خواهیم ساخت.
مفهوم شناسی
1. تعریف دین
اختلاف نظر در تعریف مفاهیم اولیه و اساسی هر دانشی، امری رایج و معمول است. در این میان شاید تنوع آرا و اختلاف نظرها در تعریف دین، امری بی نظیر باشد؛ تا آنجا که مقالاتی در خصوص سختی تحصیل اتفاق نظر در تعریف دین نگاشته شده است. تعریف دین، از دو جنبه دستخوش تعداد و تنوع است: از یک سو دیدگاه ها و جهان بینی هر تعریف کننده، در تعریف وی از دین تاثیر داشته؛ علاوه برآن، هر اندیشمند نیزاز زاویه دید تخصصی خود به تعریف دین پرداخته است؛ از این روست که شاهد تعریف های جامعه شناسی، روان شناختی، مردم شناختی، پدیدار شناختی، فلسفی، کلامی، فقهی و غیره از دین هستیم.(4)در لغت، واژه دین را به معنای «جزا و پاداش» و «اطاعت و فرمان برداری» و نیز
به معنای «عادت» دانسته اند(5)؛ اما درتعریف اصطلاحی دین، علامه طباطبایی(ره) می گوید: «دین همان روش زندگی است و از آن جدایی ندارد»(6). ایشان این بیان را چنین توضیح می دهند: هرکس روشی را برای زندگی خود برگزیده و آیین زندگی او مبتنی بر اعتقاداتی است که خود انتخاب کرده است؛ این آیین زندگی، بر اعتقادات خاص همان دین بنا شده است. بنابراین تعریف، حتی بت پرستی که روش زندگی خود را براساس اعتقاد به بت و التزام به مقررات متناسب با این اعتقاد تنظیم کرده است، شخصی دین دار است؛ وی در واقع دین داری بت پرستی را برای خود برگزیده است.(7)
2. تعریف دین داری
نکته شایان توجه این است که در بررسی های روان شناختی، دین به معنای «دین داری» به کار برده می شود که جنبه رفتاری دارد و اصلا به واقعیت و ماهیت الهی دین توجهی نمی شود. در واقع روان شناسان، این گونه مباحث را خارج از حوزه مطالعاتی خود و مربوط به الهیات می دانند. نویسنده محترم کتاب درآمدی بر روان شناسی دین نیز پس از اذعان به وجود دو رویکرد در تعریف دین بیان می کند که در یک رویکرد «دین به عنوان پدیده ای مستقل از انسان در نظر گرفته می شود که برخی گزاره های اعتقادی، اخلاقی و عملی را در بر می گیرد» و در ادامه و در ضمن تبیین رویکرد دوم در تعریف دین که آن را به معنای پایبندی به شریعت و آیین می داند، می آورد: «آنچه برای روان شناسی اهمیت دارد، اعتقاد به دین و موضوعات مربوط به آن است، نه دین به عنوان پدیده ای مستقل از وجود انسان» ایشان نیز در ادامه تصریح می کند که در روان شناسی - به خصوص روان شناسی دین -منظور از دین، همان دین و دین داری است.(8) دین داری نیز همان التزام و اعتقاد به یک دین معین است.
در عربی معادل واژه دین داری «تدین» به کار می رود که به معنای اختیار و انتخاب یک دین می آید.(9) با توجه به این تعریف از دین و با کمی تامل در حقیقت تدین و دین داری، می توان به خوبی به شناخت ابعاد دین و دین داری دست یافت.
ابعاد دین داری
در تعیین و تبیین ابعاد دین و دین داری در روان شناسی دین، راه های متفاوتی پیموده اند؛(10) اما گویا دستیابی به نتیجه قابل قبول در این زمینه، با استفاده از معلومات و اندیشه های فلسفی که با یافته های روان شناختی نیز تایید شده، راه ساده تری باشد. این راه آن است که با تامل در ابعاد وجودی انسان که باید تحت هدایت دین قرار گیرند، به کشف ابعاد گوناگون دین رسید.در فلسفه اسلامی آموخته ایم که هر فعلی، دست کم مسبوق به تحقیق دو امر است: تصور و تصدیق فایده آن فعل؛ یعنی فعل زمانی از انسان صادر می شود که وی تصور درستی از آن فعل و فایده آن داشته باشد و شوق انگیزه لازم برای اقدام به آن، در او شکل گیرد. در این صورت است که فعل محقق می شود. در وجود آدمی، سه قوه متعالی نفسانی حاکم اند که هر گونه تغییر و تحولی در وجود و شخصیت انسان، از مجرای آنها می گذرد. این قوای بنیادین، عبارت اند از قوه نفسانی عالمه، قوه نفسانی محرکه و قوه نفسانی عامله.(11)
بنیادی ترین قوه نفسانی، قوه «عالمه» است که تامین کننده جنبه شناختی در هر گونه فعالیتی است و باعث اقناع عقلی برای اقدام آگاهانه بر عمل می شود. در مرحله بعد، نوبت به قوه نفسانی «محرکه» می رسد که گرایش و انگیزه لازم برای آن عمل و تغییر را فراهم می کند. آخرین مرحله تغییر و تحول، مربوط به قوه نفسانی «عامله» است. با اعمال این قوه، تغییر و تحول به مرحله عمل می رسد و به صورت عملی و عینی نمودار می شود.
ایمان نیز - همان طور که برخی از بزرگان نیز بیان کرده اند - سه مرحله و سه حیطه دارد: علم، حال و عمل (12). علم، مربوط به عقل، حال، مربوط به قلب و عمل، ناظر به جوارح است؛ از این رو دین که برای تربیت انسان و بالا بردن او در مدارج ایمان آمده و درصد است تا او را به غایت یقین و اطمینان برساند و نهایت سعادت انسان را برایش به ارمغان آورد، تمام سه عرصه وجودی انسان و ارتقای آنها را مد نظر قرار داده و برای ارتقای هر سه حیطه ی ایمان، برنامه دارد. این برنامه ها و آموزه های دین در سه شاخه «عقیده»، «اخلاق» و «احکام» بروز و ظهور یافته است. علمای اسلام از هر یک از این ابعاد دین داری، در یکی از علوم اسلامی از قبیل «کلام و فلسفه»، «اخلاق و عرفان» و «فقه و حقوق» بحث کرده اند(13).
بدین ترتیب ابعاد دین را از این زاویه باید سه بعد «عقاید»، «اخلاق» و «احکام» دانست. به همین نحو نیز دین داری دارای سه بعد خواهد بود: دین داری در بعد معارف، دین داری در بعد ملکات و دین داری در بعد مناسک؛ یعنی دین داری مساوی است با پایبندی به یک دین خاص در هر یک از ابعاد سه گانه بالا.
3. تعریف تغییردین
با توجه به توضیحاتی که در مفهوم شناسی دین و دین داری ارائه شد، به خوبی روشن می شود که تغییر دین، پدیده ای است که در آن دین دار از التزام به یک دین دست برداشته و به دین دیگری روی می آورد. او هر یک از ابعاد وجودی خود را در هریک از عرصه های زندگانی اش تحت هدایت آن دین تنظیم می کند و به عبارتی مناسک، ملکات و معارف آن دین جدید را برای خود برگزیده، بدانها پایبند می شود.بدین ترتیب در تغییر دین، دین دار تنها مصداق دینی را که بدان پایبند بوده است، عوض می کند و در ماهیت دین داری او تغییر روی نمی دهد؛ چرا که وی حتی پس از تغییر دین هم، هنوز به مجموعه ای از اعمال و اخلاقیات و اعتقادات پایبند است و تغییری در حقیقت روان شناختی دین داری وی رخ نداده است؛ هر چند از نگاه کلامی که مدافع یک مصداق خاص دین است، این تغییر بسیار پرمعنا و تعیین کننده است (البته این موضوع از محل بحث فعلی خارج است).
تبیین تغییر دین
به منظور فهم چرایی تغییردین، بهتراست به مبحث چرایی دین داری بازگردیم و پاسخ پرسش مورد نظر را از آنجا بیابیم. در پاسخ به چرایی دین داری، اندیشمندان دیدگاه های گوناگونی ابراز کرده اند که در دو طیف مجزا قابل تفکیک هستند:1. تبیین های منفی نگرانه از دین داری: بسیاری از اندیشمندان غیرمعتقد به دین چنین نگرش و تبیینی ارائه داده اند و عموماً دین داری را ناشی از ناتوانی و کمبودهای آدمی می پندارند. سردمدار این طیف از اندیشمندان، زیگموند فروید است که دین داری را به نوعی آیین وسواسی تشبیه می کند و آن را نوعی بیماری برمی شمرد. او ریشه دین داری را احساس ضعف و وابستگی اساسی آدمی و نیاز او به حمایت و پشتیبانی یک موجود برتر می داند.(14)
2. تبیین های مثبت نگرانه از دین داری: در مقابل تبیین قبلی، در طیف دیگری از اندیشمندان - به ویژه در میان پیروان ادیان - تبیین های مثبت نگرانه از دین داری رواج دارد. در این تبیین با تمرکز بر اختیاری و آگاهانه بودن دین داری و گزینش و پذیرش یک دین تاکید می شود که هیچ گاه این گزینش، ناشی از احساس ضعف و زبونی یا اموری از این قبیل نیست؛ بلکه دین دار، دین را مناسب با طبیعت و فطرت خود یافته و آن را برای دستیابی به کمالات بالاتر برمی گزیند.
هر انگیزه و نیرویی که انسان را به گزینش دین وادار کند، همان انگیزه و نیرو، وی را در مسیر دین داری به حرکت درمی آورد. در امتداد این روند، اگر تغییر دین به وقوع بپیوندد، همان نیروی محرک، پشت پرده این تغییر دین نیز خواهد بود؛ زیرا - همان گونه که اشاره شد - دین دار در تغییردین، از حقیقت دین داری خود قالب تهی نمی کند، بلکه تنها شکل دین داری اوست که عوض می شود. او هنوز هم دین دار است؛ البته با رنگ و لعابی جدید و در ظاهر و لفافه ای متفاوت. پس در تحقیق پدیده تغییر دین نیز، همان عنصر محرک در اصل دین داری نقش آفرین است. برای مثال اگر دین داری را مبتنی بر تبیین مثبت نگرانه و برای دستیابی به کمال بدانیم، تغییر دین نیز در جهت دستیابی به کمال تبیین می شود؛ چرا که دین دار در حالت اولیه خود، کمالش را در تدین به دین اول می دید و در حال حاضر کمال را در پذیرش به دین جدید می داند؛ از این رو به تدین به آن دین روی می آورد.
البته در این تبیین باید توجه داشت که بین تدین واقعی به یک دین و تظاهر به دین داری فرق است و تبیین مورد نظر، مربوط به دین داری حقیقی و غیر منافقانه است؛ وگرنه در تظاهر به دین داری، انگیزه ها و عوامل بسیار متعددی دخالت دارند که مجال دیگری برای بحث و بررسی می طلبد.
تنوع تغییر دین
پدیده تغییر دین در اشکال گوناگونی رخ می دهد. شناخت مهم ترین این گونه ها برای برخورد مناسب در مواقع لزوم، ضروری به نظر می رسد. با در نظر داشتن این نکته کهمعمولاً تغییر دین هنگام گذار از یک مرحله تحول دینی به مرحله دیگر محقق می شود، مناسب است با شناخت روند تحول دین و دین داری در مسیر زندگی آدمی، به شناخت گونه های تغییر دین دست یافت.
1 . عوامل موثر در تحول دین و دین داری
با تحلیل و بررسی دیدگاه های متعددی که در خصوص تحول دینی در مراحل مختلف عمر آدمی ارائه شده است. می توان به تصور خوبی در خصوص روند تحول دینی انسان دست یافت. شایان ذکر است که دستیابی به یک شمای کلی از روند تحول دینی انسان در طول مراحل رشد، تنها با اتکا به یک نظریه تحول از میان دیدگاه های بسیار متعدد ارائه شده در این خصوص، امری مشکل است؛ چرا که در هر یک از این دیدگاه ها، تنها یک بعد از دین یا دین داری مد نظر قرار گرفته و در هر یک با روشی متفاوت به برسی موضوع پرداخته شده و در نهایت هر صاحب نظری در تحلیل و جمع بندی یافته های خود به شیوه ای خاص عمل کرده است. بدین ترتیب به نظر می رسد بهترین راه برای بهره مندی از این دیدگاه ها برای یافتن پاسخ مورد نظر، این است که عوامل موثر در تحول دینی انسان را که در این تحقیقات مورد توجه قرار گرفته جمع آوری کرده، نحوه تاثیر هریک از آن عوامل را در تحول دینی استخراج کنیم و در نهایت با بررسی عوامل موثر در تحول دینی، سرنخ های تغییر دین در هریک از مراحل رشد را به دست آوریم.الف) عوامل تحول دینی در کودکان (15)
دین و دین داری در دوران کودکی، ماهیتی تقلیدی و رفتاری و ظاهری دارد. در واقع همهرفتارهای دینی کودک - حتی باورهایی که کودک ابراز می دارد - بیشتر از یک عمل ظاهری و تقلیدی نیستند؛ او یاد گرفته است که این عقاید را ابزار کند البته به تدریج و در طول مراحل رشد، دین کودک عمیق تر و پیچیده تر می شود و از قالب یک رفتار ظاهری صرف بیرون می آید.
در دین داری کودک، با توجه به دیدگاه های گوناگون در خصوص تحول دینی کودک می توان به اهمیت نقش این عوامل اشاره کرد:
اولین عامل موثر «زبان و نمادهای زبانی» است. «کودک برحسب معنای عینی تفکر می کند و زبان دینی برای او نمی تواند معنای عینی داشته باشد. بنابراین مفهوم «خدا» برای اوایل کودکی احتمالا معنای «شخص بزرگ» را دارد. کودک بسته به اینکه در کدام زبان، کلمه خدا را شنیده و معنای آن را درک کرده، خدایی شبیه آن دارد».(16) البته دیگر مفاهیم و معارف دینی نیز این گونه اند و قالب و محتوای خود را از فرهنگی می گیرند که آن نمادهای زبای را ساخته و پرداخته است.
عامل موثر بعدی بافت خانوادگی و اجتماعی کودک است: «عکس العمل کودک پیش دبستانی به نمادهای دینی، آموزش ها و اعمال، به طور کلی تحت کنترل خانواده است؛ از این رو نوع دینی که والدین به بچه ارائه می کنند، مشخص می کند که چه دینی برای کودک معنادار است... . بافت اجتماعی کودک نیز می تواند رشد دینی کودک را سریع یا با تأخیر مواجه سازد. تاثیرات خانواده و کلسیا، به طور آشکار حمایتی است».(17)
عامل موثر سوم در این مرحله، نیازهای شخصی کودک برای تعلق، دوست داشتن و تایید است. «کودکان مقدار زیادی از انرژی شان را صرف تایید و به دست آوردن عاطفه
دیگران می کنند؛ اما منبع اصلی این پاداش ها برای اواسط کودکی، خانواده است. کودک اعمال دینی را اجرا می کند که خانواده آنها را شکل داده و تایید کرده است».(18)
ب) عوامل تحول دینی در نوجوانان و جوانان
دین و دین داری در دوران نوجوانی و جوانی، یک ویژگی بسیار جالب توجه دارد و آن اینکه دین داری نوجوان به گونه ای تناقض نماست؛ او از یک سو نشانه های دین گریزی را از خود بروز می دهد و از سوی دیگر به موضوعات دینی تمایل شدیدی دارد. البته هرگز نباید به این تناقض نمایی در برخورد نوجوان با دین و دین داری، به دیده منفی نگریست؛ چراکه این امر، یکی از پیامدهای بلوغ در این دوره است و در واقع از حس استقلال جویی نوجوان سرچشمه می گیرد که می خواهد همه چیز را برای خود از نو بسازد؛ اما در عین حال توانایی کامل در این بازسازی را ندارد و هنوز به داشته های خود از مرحله قبل وابسته است. با این حال او باید از دین دوران کودکی گذر کرده، دین دوران بزرگ سالی خود را به دست آورد. دین دوران کودکی، دیگر برای او ارضا کننده نیست؛ البته هنوز نمی تواند دین دوران بزرگ سالی خود را هم بنا کند.به هر حال دین داری در این مرحله، متاثر از این عوامل است، به طور خلاصه باید گفت که دین داری نوجوان، از سه دسته عوامل شناختی، اجتماعی و فردی تاثیر می پذیرد. گویا به دلیل اهمیت فراوانی که شناخت عوامل تحول دینی نوجوان دارد و با توجه به اینکه احتمال تحقق تغییر دین در این دوره بسیار بیشتر از دیگر مقاطع سنی انسان است، ضرورت دارد این عوامل و نحوه تاثیرشان به نحو مفصل تری بازشناسی شود.
اولین عامل موثر در تحول دینی نوجوان و جوان، همان بلوغ و رسش شناختی و عقلانی در نوجوان است. در این دوران، نوجوان و جوان به مرحله تفکر عملیاتی صوری
وارد می شود و بدین ترتیب وی توانایی ذهنی لازم برای تفکر در مورد تمام جوانب موضوعات بنیادین دینی، در سطح انتزاعی را پیدا می کند؛ از این رو ذهن وی از این پس درگیر پرسش های اساسی در مورد زندگانی و آینده اش می شود. همین ویژگی، تحول دینی نوجوان را با یک جهش بی سابقه روبه رو می سازد. در اینجاست که نواجوان درصدد بر می آید برخلاف دوره قبل، دین داری خود را از حالت تقلیدی و ظاهری بودن خارج کند. او می خواهد در دین و دین داری عمیق شده و از تقلید در این امر فراتر رود.
دومین عامل، امور اجتماعی متعددی است که در این دوره بر دین داری نوجوان موثرند؛ «همسالان و مدرسه» مهم ترین این امور اجتماعی اند. نوجوان و جوان از یک سو به شدت تحت تاثیر «همسالان» خود قرار دارد. تاثیر همسالان در دوره قبل نیز وجود دارد؛ اما در این مرحله تاثیرپذیری بسیار بیشتر است؛ چرا که نوجوان و جوان در این مرحله با اینکه توان تفکر صوری را یافته است و انگیزه تامل در موضوعات اساسی زندگانی خود را دارد، در عین حال می کوشد که عقاید خود را با توجه به عقاید همسالان و مقایسه با آنها شکل دهد. در نظر وی همسالان به منزله راهنمایانی هستند که مسیر مورد نظر وی را با شرایط مشابه پیموده اند و ره یافته های آنان برای وی بسیار مهم هستند؛ از این روست که جوان - حتی با صرف حضور در جمع همسالانی که عقایدی متفاوت دارند بدون فراهم شدن زمینه اظهار نظر - از آنها در باورهایش تاثیر می پذیرد و دیدگاه خود را در برابر آنان دوباره ارزیابی می کند؛ زیرا با بروز اختلاف رفتار که از اختلاف عقاید ناشی می شود- حتی اگر همسالان، جوان را برای انجام رفتاری مخالف با باورش تحت فشار مستقیم قرار ندهند - صرف حضور همسالان، فضایی را برای مقایسه فراهم می کند که تا حدی خودسنجی دوباره باروهای جوان را باعث می شود.
از سوی دیگر مدرسه و آموزش های که در آن برای جوان تدارک دیده شده است، تاثیر عمیقی بر باورها و دین داری جوان دارد. اگر در مدرسه - چنانچه معمول است - دیدگاه های سکولار و طبیعت گرایی در مواد و محتوای درسی ترویج شود و کمتر از دین
و دین داری سخنی به میان آید، همین امر بر دین داری جوان اثر منفی می گذارد و دین داری را در نظر او عامل انزوا و باعث بی اعتباری اجتماعی نمودار می کند. (19) عامل مهم و اخیر، عامل فردیت در تحول دینی نوجوان است.(20)
نوجوان در ادامه روند رشد و تحول شخصیتی اش، به تدریج تمایل بسیار شدیدی به استقلال طلبی پیدا کرده، به نوعی متمایل به فردیت می شود. اینجاست که در خود احساس خلأ هویتی می کند؛ یعنی آنچه که اریک اریکسون(21) آن را بحران هویت (22) نامیده. به همین منظور نوجوان درصدد جبران آن بر می آید. او در این حال خود را ناچار از خودشناسی(23) برای بازیابی هویت خویش در سطحی فراتر از دوره قبل رشد خود می بیند. بدیهی است که دستیابی به خودشناسی کامل، در گرو یافتن پاسخ قانع کننده به پرسش اساسی زندگانی است. پاسخ به این پرسش ها، با پذیرش یا رد یک دین و یا عمیق تر شدن تدین به یک دین خاص ارتباط دارد. ریموند اف. پالوتزیان در این خصوص تصریح می کند که «بحران هویت موجب پرسش های دینی و غیر دینی می شود». از اینجاست که عامل فردیت را باید یک عامل مهم در تحول دینی نوجوان دانست.
ج) عوامل تحول دینی در بزرگ سالان
شاید به نظر آید که با گذر از دوران نوجوانی و جوانی، دیگر انسان شاکله دین داری خود را یافته و به عادت و ملکه دین داری یا بی دینی خود گرفته است و هیچ عامل دیگری در دین داری وی دخالت نمی کند؛ اما واقعیت این است که دین داری انسان حتی پس از گذراز دوران پر تلاطم جوانی، باز هم در معرض دگرگونی است. دین و دین داری مجموعه کارکردهایی دارد که با توجه به آنها دین داری برای انسان ضروری می شود. معنایابی زندگی، احساس امنیت و آرامش، قدرت تحمل مصیبت ها و مشکلات و به خصوص درک صحیح از مرگ و... برخی از کارکردهای دین داری اند. با توجه به اینکه همه این موارد در دوران بزرگ سالی به نحو بسیار جدی تر وارد زندگی انسان می شوند، در این برهه نیاز هب دین و دین داری بسیار بیشتر خودنمایی می کند؛ البته بزرگ سال با اختیار دین و دین داری می تواند از فواید دین داری نیز بهره مند شود؛ همچنین قادر است که از دین داری طفره رفته و زندگی خود را هر چه بیشتر تلخ و بی محتوا کند.
در واقع عامل مهم موثر بر دین داری بزرگ سال، نحوه برخورد او با مسائلی است که در این دوره وارد صحنه زندگی وی می شوند. بزرگ سال با پذیرش دین و دین داری هم بر مشکلاتش فائق می آید و هم از آثار دین داری بهره می برد و در صورت طرد دین، هم در معرض عواقب بی دینی قرار می گیرد و هم اینکه سختی تحمل مشکلات برای او دوچندان می شود؛ از این رو ریموند اف. پالوتزیان در این خصوص چنین بیان می کند:
گفته شده است که در واقع، این کاهش تدریجی در کارکرد در دوره میان سالی و بالا رفتن سن و مواجه شدن با مرگ، زمینه ای را برای عروج معنوی فراهم می کند. این بدین معناست که نحوه برخورد افراد با مسائل معنوی یا مذهبی دخالت دارد؛ در اینکه آنها چگونه با مسائل سال خوردگی یاد شده، برخورد می کنند.(24)
2. انواع تغییر دین در روند تحول دین
با توجه به عواملی که در تحول دینی افراد در مراحل مختلف رشد برشمرده شدند،به خوبی می توان برخی از روش هایی را که برای تغییر دین به کار برده می شوند، شناسایی کرد و نحوه تاثیرگذاری آنها را به دست آورد؛ البته با یک مطالعه تکمیلی می توان راه مقابله با آنها را نیز پیشنهاد داد. این روش ها با توجه به ترتیب آنها در روند رشد، به قرار ذیل هستند:
الف) تغییر دین نمادین
در بررسی تحول دینی کودکان، ذکر شد که نمادها - به ویژه نمادهای زبانی - تاثیر عمیق و وسیعی بر روند تحول دینی کودک دارند. بدین ترتیب یکی از اولین راه های تغییر دین، استفاده از نمادهاست. کودک هنگام بازی و سرگرمی یا در حال شعر و قصه شنیدن و یا هنگام مشاهده برنامه های تلویزنی - به خصوص مشاهده کارتون - با نمادهای زبانی و تصویری متعددی روبه رو می شود که همگی آنها ساختار شناختی و زبانی کودک را شکل می دهند؛ البته پس از آن هر گونه مفهوم جدیدی که به کودک عرضه می شود، طبیعتا از صافی این نمادها گذشته و با آنها فهم می شود. دین نیز از این قاعده مستثنا نیست و تدین کودک در آینده نیز، بر پایه همین نمادهای شناختی و زبانی بنا خواهد شد.فهم مفاهیم دینی نسبت به دیگر عرصه های شناختی، تاثیر بیشتری از نمادهای آغازین کودکی می پذیرد؛ چرا که اکثر مفاهیم آن، انتزاعی و غیرملموس است؛ در نتیجه تدین به دینی که مفاهیمش با این نمادها درک شده اند نیز، دستخوش دگرگونی می شود.
ب) تغییر دین تعلقی
دومین عامل موثر در زمینه تحول دینی کودک، «نیازهای شخصی کودک برای تعلق، دوست داشتن و تایید شدن» است. همین عامل سبب تحقق دومین گونه تغییر دین شده است. استفاده از این نیاز کودک و تامین جهت دار آن، راهی برای نفوذ به شخصیتکودک و در اختیار گرفتن روند تحول آن است. شاید یکی از مهم ترین ویژگی های والدین که تاثیر تربیتی آنها را در مورد کودک بیشتر می کند، همین نکته باشد که تأمین این نیاز اصیل در کودک در مهم ترین سنین تربیت پذیری وی، به طور انحصاری در اختیار والدین است.
به طور سنتی، این فرصت طلایی برای تاثیر بر کودک و شکل دهی شخصیت او، در اختیار والدین بوده است؛ اما امروزه مهدها و دیگر مراکز نگهداری کودک، رقیب مهمی برای والدین در بهره برداری از این فرصت انحصاری شده اند. اقدامات به ظاهر خیرخواهانه ای که از فرقه ها و گروه های خاص در قالب تشکیل مهد کودک ها و پیش دبستانی ها صورت می گیرد، فضای بسیار موثر تربیتی را در اختیار ایشان قرار می دهد که در آن با بهره گیری از این عامل تربیتی (نیازهای شخصی کودک برای تعلق، دوست داشتن و تایید شدن) به جهت دهی تربیتی و دینی کودک اقدام کنند. محصول چنین اقدامی، ایجاد عادت ها و رفتار متناسب با دین هدف، در محیط امن مهد کودک و پیش دبستانی خواهد بود؛ البته این تغییرات شخصیتی کودک، هرگز جلب توجه نکره و به چشم نمی آید؛ بلکه نوعی اقدام خیرخواهانه به نظر می رسد؛ اما در بلند مدت اثر خود را آشکار می کند و در آینده، تمایل یا عدم تمایل کودک را که حال به سن نوجوانی رسیده است، به دین والدین و مربیان خود شکل می دهد.
ج) تغییر دین شناختی
دوره نوجوانی و جوانی، حساس ترین مقطع سنی برای تربیت دینی است. گفته شد که عامل بلوغ و رسش عقلانی و شناختی، مهم ترین نقش را در تحول دینی نوجوان ایفا می کند. این مقطع سنی در طول دوران حیات آدمی، مهم ترین مقطع دین گزینی شمرده می شود؛ از این رو فعالان عرصه تغییر دین برای تحقق خواسته خود، مقطع سنی نوجوانی را بسیار مغتنم دانسته و با ایجاد تردیدهای عقیدتی در این دوره به شکل های گوناگوندر صدد تغییر دین نوجوانان و متمایل ساختن ایشان به دین مورد نظر خود بر می آیند؛ از جمله این مقایسه ها، ویروس رایانه ای «کظم غیظ» است که جملات شبهه آلود بسیار حساب شده و خطرناکی را ناخواسته در صفحه نمایش رایانه نمایان می سازد؛ همچنین سایت های شبهه افکن دینی، تراکت های انحرافی موبایل، بسیاری از انواع کتاب ها و مجلات و ... که تربیت دینی نوجوان را هدف گرفته اند تا با استفاده از حالت تناقض و تردید دینی وی در این دوره، از این آب گل آلود برای خود صیدی به دست آورند (البته با اقدامات کارشناسی شده و دقیق خود، چندان هم ناموفق نیستند).
یک نمونه بسیار واضح و مورد غفلت در این خصوص، داستان های بسیار پرفروش «هری پاتر» است که در آنها از خدا و مفاهیم دینی اثری یافت نمی شود و در عوض فضای این داستان ها سرشار از عناصر و عوامل جادوگری و... است. این داستان ها در آماده سازی ذهن خوانندگان جهت پذیرش این مفاهیم، بسیار موثرند.
د) تغییر دین عاطفی
گفته شد که جوان علاوه بر حس استقلال جویی خود که او را به دوری گزیدن از خانواده و محدودیت های آن فرا می خواند. تمایل شدیدی به حضور در جمع همسالان خود داشته و تاثیر پذیری عاطفی شدیدی از ایشان دارد. او حتی عقاید دینی خانوادگی خود را با بازخورد گرفتن از عقاید دوستانش تعدیل می کند. اینجاست که فعالان عرصه تغییر دین با راه اندازی گروه های گوناگون برای جوانان و جذب ایشان بدانها، از این عامل بهره می گیرند و آنها را در عقاید دینی مورد نظر خود هضم می کنند. ترویج نامحسوس و قبولاندن عقاید مورد تایید دین هدف، در میان اعضای این گروه ها با توجه به همین ویژگی دوره نوجوانی صورت می گیرد؛ البته بهره گیری از حس استقلال طلبی و بحران هویتی که جوان را درگیر خود ساخته است، دستیابی به هدف تغییر دین در این دوره را سرعت می بخشد. نوجوان، هویت گم شده خود را تحت تاثیرهمسالان و دوستان گروه خود بازیابی می کند و در واقع این گروه است که تا حدودی به هویت و شخصیت نوجوان شکل می دهد؛ چراکه از احساس تعلق نوجوان به گروه برای این امر بهره می برد.
در برخی از نمونه های این نوع تغییر دین، به روشنی می توان شاهد ترویج برخی افکار و عقاید هدف دار بود؛ گروه های تشکیل شده تحت لوای عرفان اکنکار به شدت تمایلات هواپرستی دارند و گروه های تشکیل شده به منظور ترک اعتیاد - به دلیل گرایش های دینی تشکیل دهندگان آنها - به طرز مرموز و عمیقی تحت تاثیر تبشیر مسیحی قرار دارند. متاسفانه شاهدیم که گروه های تیزهوشان با نیرنگ مغرور ساختن ایشان به نبوغ فکری شان، به عرفان ووشو - که عرفان مخصوص تیزهوشان نامیده می شود - گرایش یافته اند.
ه) تغییر دین کارکردی
سنین بزرگ سالی که دوران رویارویی با مشکلات و معضلات زندگی است، مرحله نیازمندی شدید افراد به دین و احتیاج آنها به بهرمندی از کارکردهای دین در زندگی به شمار می آید. افرادی که در این مقطع از بنیه دینی خوبی بهره مند نشده اند، به راحتی در معرض تبلیغات تغییر دین با محوریت تأکید بر کارکردهای دین هدف هستند. بسیار شاهد هستیم که افراد سست ایمان برای پر کردن خلأ معنایابی زندگی شان، به عرفان های دروغین و خودساخته پناه می برند؛ برخی دیگر نیز به امید دستیابی به رفاه و آرامش در زندگی خود با پذیرفتن پشتیبانی های مالی و اقتصادی و فرهنگی پیروان دیگر ادیان، به راحتی خود را در جرگه آنان داخل می کنند. خرید دین، پدیده ای است که به شدت در کشورهایی چون پاکستان و افغانستان روج دارد.(25) در نهایت بسیار شنیده ایم که فعالانعرصه تغییر دین با بهره گیری از کج فهمی های افراد یا زیاده خواهی ایشان در خصوص مسائل جنسی، با ترویج اباحی گری در روابط جنسی درصدد جذب افراد به جمع پیروان خود هستند. بسیاری از عرفان های نوظهور برای جذب جوانان به نوعی بر ترویج اباحی گری در این روابط اصرار دارند. این ترفند، یکی از مهم ترین ترفندهای صهیونیزم برای به دام انداختن صاحب منصبان در چنگال این حزب سیاسی - مذهبی است.
روند تحول پدیده تغییر دین
پدیده تغییر دین، یک پدیده ایستا و دفعی نیست؛ بلکه در درون خود یک روند تحولی را طی می کند. این روند نیز با ابعاد مختلف دین داری ارتباط دارد؛ از این رو با شناخت نحوه ارتباط هریک از ابعاد دین داری با دیگر ابعاد، به خوبی می توان روند تحول تغییر دین را در هر یک از گونه های آن نمایان ساخت.گفته شد که دین داری یک امر واحد مرکب از سه جزء است؛ اما باید توجه داشت که این سه جزء مستقل از یکدیگر نبوده، با یکدیگر در تعامل هستند، و به عبارتی تقویت یا تضعیف دین داری در هر بعد، به تضعیف یا تقویت دین داری در دیگر ابعاد می انجامد. برای اثبات این واقعیت، علاوه بر شواهد روان شناختی می توان به آیات قرآنی نیز استشهاد کرد.
در منطق قرآن شریف بین عقیده و عمل، رابطه دوسویه برقرار است. قرآن در آیه شریفه ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ،(26) به این حقیقت اشاره دارد که انحراف عملی، انحراف عقیدتی را در پی می آورد؛ زیرا پایان کار کسانی را که مرتکب سیئات می شوند، تکذیب آیات الهی شمرده است. از سوی دیگر
رابطه عکس آن نیز در آیه شریفه إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ (27) مورد اشاره قرار گرفته است؛ چرا که براساس این آیه، عقاید حق و حقیقی به سوی خدای متعال اوج می گیرند؛ اما این عمل صالح است که آنها را بالا می برد و سبب تکامل و قبولی آنها می شود.
همچنین قرآن میان اخلاقیات و عقاید از یک سو و میان اخلاقیات و اعمال از سوی دیگر؛ رابطه دوسویه برقرار می سازد. در آیه شریفه ی لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذ?لِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَاناً وَ أَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ ،(28) به تاثیر اخلاقیات بر پذیرش یا رد عقاید اشاره دارد؛ زیرا دلیل پذیرش دین اسلام و نزدیکی مسیحیان به مسلمانا را رهبانیت و تکبر نداشتن آنها برمی شمرد؛ در مقابل نپذیرفتن دین حق را از سوی یهودیان، وجود رذیله اخلاقی تکبر در آنها می داند.
رابطه دوسویه میان اخلاقیات و اعمال نیز، روشن است؛ چرا که در محل خود ثابت شده که راه کسب ملکات است(29). در عین حال در برخی آیات به این حقیقت اشاره شده است؛ از جمله اینکه در آیات شریفه، نماز، باعث رهایی از آلودگی و زشتی ها و نیز زکات دادن رهایی از بخل شمرده شده است.
بدین ترتیب روشن شد که وجود ابعاد سه گانه در دین و دین داری، هرگز به معنای استقلال آن ابعاد از یکدیگر نیست. حال اگر در نظر داشته باشیم که هر یک از انوع تغییر دین بر ایجاد انحراف در یکی از ابعاد دین متمرکزند، به خوبی در خواهیم یافت که تغییر دین، یک روند چندمرحله ای دارد و با آغاز انحراف از یک بعد دین داری، به تدریج این
انحراف به دیگر ابعاد دین داری نیز سرایت می کند و دین فرد را به کلی متغیر و متبدل می کند؛ البته نمی توان انکار کر د که برخی از روش های تغییر دین، به طور هم زمان چند بعد دین داری را تحت تاثیر قرار داده، روند پرشتاب تری را در تغییر دین طی می کند.
سرعت تحول تغییر دین در هر نوع آن
در مقام قضاوت بین انواع تغییردین باید گفت که تغییردین در دوره کودکی (تغییر دین نمادین و تعلقی)، بسیار عمیق تر و ماندگار است؛ چرا که این سنین، دوران شکل گیری شخصیت کودک بوده و هر تیپ شخصیتی که برای وی در این دوره ساخته شود، تا پایان عمر وی را همراهی می کند. جالب توجه اینکه دین در دوره کودکی، به تغییر همه جانبه دین داری کودک می انجامد؛ هم رفتار و هم عادات و ملکات کودک به سمت دین هدف متمایل می شود و هم در کودک زمینه پذیرش عقاید آن دین در آینده کودک فراهم می آید.در تغییر دین شناختی که به طور مستقیم عقاید فرد را مورد هدف قرار می دهد - به دلیل نقش مبنایی عقاید در دین داری فرد - به دنبال تحقق تغییر در عقاید، به طور خودکار دیگر ابعاد دین داری نیز در جهت آن قرار می گیرد؛ به خصوص که این گونه تغییر دین بیشتر در سنین نوجوانی و جوانی رواج داشته و این دوره که دوره گذار نوجوان از مرحله کودکی به مرحله بزرگ سالی است. به خوبی چنین تحولاتی را می پذیرد. البته تغییر دین عاطفی نیز که مربوط به این دوره سنی است - به دلیل حساسیت این دوره از نظر دین گزینی نوجوان - بسیار مهم است؛ اما ماندگاری و عمق آن قابل مقایسه با تغییر دین تعقلی نیست و با تغییر محیط و حضور در جمع همسالانی با گرایش های همسو، احتمال آن بسیار کم می شود.
تغییر دین کارکردی که تنها گونه تغییر دین مربوط به دوره بزرگ سالی است، بسیار بر مقدار تدین و تقیدی توقف دارد که فرد از دوران قبل به دست آورده است؛ در صورت توفیق او در کسب دین داری در دوره های قبل، احتمال این نوع تغییر دین منتفی است؛ اما
به فرض توفیق نیافتن، این احتمال بیشتر می شود؛ در عین حال عمق و ماندگاری زیادی ندارد و بزرگ سال هنوز برای همان منوال دین داری پیشین خود باقی می ماند و جز تغییر ظاهری و سطحی در دین داری وی چیزی عوض نمی شود.
نتیجه گیری
دین داری، پایبندی و التزام به مناسک و ملکات و عقاید یک دین خاص است. بدین ترتیب تغییر دین نیز، تبدیل مصداق دینی است که شخص بدان ملتزم می شود. در واقع در روند تغییر دین، دین دار مناسک و ملکات و باورهای مورد قبولش را مناسب با دین جدید به جای می آورد. تغییر دین، پدیده ای است که در روند تحول دینی انسان ممکن است به وقوع بپیوندد؛ البته این پدیده نیز به نوبه خود روندی دارد؛ از این رو در بررسی این روند، شناخت عوامل موثر بر تحول دین داری ضروری به نظر می رسد.دین داری کودک به شدت از سه عامل «نمادها و به خصوص نمادهای زبانی»، «بافت اجتماعی» و «نیازهای شخصی کودک برای تعلق، دوست داشتن و تایید» تاثیر می پذیرد. دو عامل اول و سوم، در روند تغییر دین وی بسیار مؤثرند و دو گونه تغییر دین «نمادین» و «تعلقی» را شکل می دهند. دین داری جوان نیز، به شدت متاثر از سه عامل «بلوغ عقلی و شناختی»، «همسالان و مدرسه» و «فرایند تفرد» است. این عوامل نیز باعث دو گونه تغییر دین «تعقلی» و «عاطفی» می شوند. در نهایت از آنجا که دین داری در دوره بزرگ سالی بر تعامل فرد با انواع کارکردهای دین و دین داری متوقف است، تغییردین «کارکردی» گونه ای از تغییردین است که در این دوره، امکان تحقق دارد.
دین داری دارای سه بعد «مناسک»؛ «ملکات» و «عقاید» است و تمام این ابعاد در تعامل با یکدیگرند؛ از این رو هرگونه تغییر دین که با تاکید بر یکی از ابعاد دین داری به وقوع بپیوندد، در روند تحول خود به دیگر ابعاد نیز سرایت کرده؛ تمام ابعاد دین داری فرد را تغییر می دهد.
با توجه به نکات آسیب شناختی بیان شده؛ در میان انواع گونه های تغییر دین در جامعه اسلامی ما، توجه و حساسیت خوبی در مورد تغییر دین کارکردی وجود دارد و در مورد آن حتی برخوردهای سیاسی و اجتماعی انجام می شود و فعالیت های فرهنگی و تبلیغی خوبی برای پیشگیری از آن صورت می گیرد؛ اما در مورد دو گونه تغییر دین رایج در دوره جوانی؛ یعنی تغییر دین عاطفی و شناختی - با توجه به حجم فعالیت های صورت گرفته برای تغییر دین - فعالیت پیشگیرانه کمتری را نسبت به گونه قبل شاهدیم؛ به ویژه در مورد تغییر دین عاطفی، شاید بتوان گفت که از توانایی های فرهنگی خود در این خصوص استفاده مطلوبی نمی کنیم. در مورد تغییر دین در کودکی با دو گونه نمادین و تعلقی می توان ادعا کرد که با توجه به کوتاهی های بسیار زیاد در خصوص تربیت دینی کودکان، این عرصه، میدانی بی رقیب برای طرف مقابل به منظور ایجاد تغییر در دین آنهاست.
پی نوشت ها :
1.دانشجوی کارشناسی ارشد تربیت دینی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
2. بدیهی است که این نوشتار به نوعی یک بررسی آسیب شناسانه در خصوص تربیت دینی قلمداد می شود؛ چراکه مبتنی براین پیش فرض است که «تکثرگرایی دینی» در حال حاضر، تنها یک «شعار سیاسی» بیش نیست و در صحنه عمل، هیچ کس پایبند به آن نمی ماند؛ حتی مروجان این اندیشه نیز در عمل به اندیشه خود پایبند نیستند؛ چرا که ترویج این اندیشه از سوی ایشان، مستلزم تناقض اندیشه و رفتار آنهاست. اصحاب اندیشه پلورالیزم دینی، وقتی در اعتقاد خود صادق اند که در عمل هیچ واکنشی در مورد نحوه دین گزینی دیگر افراد نشان ندهند و سخنی در این خصوص بر زبان نیاورند؛ اما در صورتی که ایشان به هر گونه برنامه منافی با اندیشه شان، اعتراض کنند، خود وارد حیطه دین گزینی برای دیگران شده اند و رفتاری منافی با اصول آزادی و تکثرگرایی دینی مرتکب شده اند.
3. اصحاب هر دین، بالطبع به حقانیت دین خود و باطل بودن دیگر ادیان اعتقاد دارند. این حقیقتی است که به رغم وجود امواج سهمگین پلورالیزم دینی، قابل انکار نیست. به تعبیری دیگر ما شاهد نوعی دوگانگی در اندیشه و عمل اصحاب ادیان در جهان هستیم؛ از یک سوی- به خصوص در عرصه تربیت دینی - بر طبل تکثر ادیان و آزادی دینی کوبیده می شود و از سوی دیگر، پیروان هر دین سعی بلیغی در دعوت هواداران دیگر ادیان به دین خود دارند؛ حتی ادیانی مانند یهودیت که دعوت دینی ندارند، تلاش های بسیار فراوانی به منظور جذب افراد ذی نفوذ به سوی یهودیت یا ایجاد ارتباط خانوادگی (ازدواج با یک یهودی) و یا دست کم ایجاد گرایش های صهیونیستی در او می کنند.
4. علیرضا شجاعی زند، «تعریف دین و معضل تعدد»، نقد و نظر، سال پنجم، شماره سوم و چهارم، تابستان و پاییز 1378، ص234-297.
5. الخلیل بن احمد افراهیدی، العین، ج8، ص72، مدخل «دین».
6. سید محمدحسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص1.
7. ر. ک: فقه تربیتی، (درس های استاد علیرضا اعرافی)، ج2، ص141 (این قسمت از کتاب به قلم نگارنده مقاله حاضر است).
8. مسعود آذربایجانی و سیدمهدی موسوی اصل، درآمدی بر روان شناسی دین، ص 8 و 9.
9. تدین بدین؛ برای خود دینی اختیار کرد. فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص33، به نقل از نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
10. پیشین، ص81-112.
11. ملاصدرا، الاسفار الاربعه، ج8، ص138.
12. محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی)، نهایه الدرایه، ج2، ص374، به نقل از نرم افزار مکتبه الاصول، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
13. ر. ک: فقه تربیتی (درس های استاد اعرافی)ج2، ص146 (این قسمت از کتاب به قلم نگارنده مقاله حاضر است).
14. مسعود آذربایجانی و سیدمهدی اصل، درآمدی بر روان شناسی دین، ص 43-55.
15. پرسش از دین داری در سنین کودکی کمی بعید به نظر می رسد و به طریق اولی تصور تغییر دین در مورد آنها کمی بعیدتر خواهد بود؛ اما معمولا - حتی در جوامع سکولاری که به پلورالیزم دینی معتقدند - توقع می رود که کودکان به دین والدینشان تربیت شوند و حتی این امر جزو حقوق شهروندی و الدین یا کودکان شمرده می شود؛ از این رو شناخت عامل موثر در تحول دینی آنها برای به دست آوردن راه های تغییر دین در مورد آنها ضروری می نماید تا بتوان از تغییر دین کودک به سمت دینی غیر از آن دین که باید بدان تربیت شود، جلوگیری کرد.
16. Raymond F. Paloutzian. Invitation to the Psychology of Religion - Allyn & Bacon - 2nd ed- Feb 1996, p.85.
در حد اطلاع این کتاب، جامع ترین و جدیدترین اثر منتشر شده در موضوع «روان شناسی رشد دینی» است که استاد محترم، دکتر محمود نوذری آن را منبع مطالعاتی برای درسی با همین عنوان تعیین کرده بود.
17. همان، ص88.
18. همان، ص89.
19. همان، اقتباس از ص 124-126.
20. همان، اقتباس از ص 126-127 تحت عنوان «Personal Factores».
21. Erik Erkson (1963).
22. Identity crisis.
23. Self - definition.
24. اقتباس از ص 128-129 تحت عنوان «دین و معنویت در دوران بزرگ سالی و سال خوردگی».
25. این در حالی است که در دین مبین اسلام نیز با پذیرش این واقعیت، برای چنین افرادی (المولفه قلوبهم للایمان) سهمی از زکات قرار داده شده است.
26. روم (30)، 10.
27. فاطر (35)، 10.
28. مائده (5)، 82.
29. روح الله موسوی خمینی، چهل حدیث، ص25.
1. قرآن کریم.
2. موسوی خمینی، روح الله (1373)، چهل حدیث، ج4، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، قم.
3. آذربایجانی، مسعود و موسوی اصل، سید مهدی (1387)، در آمدی بر روان شناسی دین، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم.
4. شجاعی زند، علیرضا (1378)، «تعریف دین و معضل تعدد»، نقد و نظر، سال پنجم، شماره سوم و چهارم.
5. طباطبایی، سیدمحمدحسین (1360)، شیعه در اسلام، چ8، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی(ره)، قم.
6. غروی اصفهانی (کمپانی)، محمدحسین (1374)، نهایته الدرایه، ج 2، سیدالشهداء(علیه السّلام).
7. الفراهیدی، الخلیل بن احمد (1405)، العین ، ج8، چ1، دار الهجره.
8. ملاصدرا (1410)، الاسفار الاربعه، ج8، ط4، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
9. موسوی، سیدنقی و حسین پناه، علی (1387)، فقه تربیتی (درس های استاد علیرضا اعرافی)، ج2، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم.
10. نرم افزارهای جامع التفاسیر و مکتبه الاصول، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
11. Raymond F. Paloutzian (1996), Invitation to the Psychology of Religion, Allyn & Bacon, 2nd ed.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1388)، مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمه الله).