برخی واژه ها با صرف نظر از معنای لغوی و متعارف آن، در زبان روایات در معانی خاصی به کار رفته اند که بر اثر کثرت استعمال، حقیقت شرعیه شده اند. درآمیختگی میان دو معنا و عدم توجه در تعیین و تشخیص موارد کاربرد آنها از دیگر موانع فهم حدیث به شمار می رود. راه شناسایی این گونه واژه ها در فرهنگ اهل بیت علیهم السّلام، مراجعه به استعمالات این واژه ها در متون روایی است.
نمونه حدیثی
در این باره به چند نمونه بسنده می شود:الف.معنای کلمه ی «ایمان» در فرهنگ روایات اهل بیت علیهم السّلام اخص از معنای لغوی آن است؛ چه در فرهنگ روایات، ایمان به معنای اعتقاد به ولایت و امامت خاندان عصمت و طهارت علیهم السّلام بیشتر به کار رفته است. (1) امام باقر علیه السّلام می فرماید: «أمَّا لَوْ أنَّ رَجُلاً قامَ لَیْلَهُ وَصامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلایَةً وَلِیِّ اللهَ فَیُوالِیهُ وَ یکُونَ جَمِیعُ أَعمالِهِ بِدَلالَتِهِ إِلَیهِ ما کانَ لَهُ عَلَی الله جَلَّ وَ عَزَّ حَقِّ فِی ثوابِهِ وَ لا کانَ مِنْ أهْلِ الإیمانِ؛ (2)آگاه باشید که اگر مردی همه شب به نماز برخیزد، و روزش را روزه بدارد، و همه مال خود را در راه خدا انفاق کند، و پیوسته به زیارت خانه ی خدا رود، و از ولایت ولیّ خدا آگاه نباشد تا از او پیروی کند و همه ی اعمالش به راهنمایی او باشد، چنین کسی را حقِ پاداشی الهی به خاطر همه ی آنچه کرده است، نیست، و از اهل ایمان به شمار نمی رود».
ب. مقصود از «وقت الصلاة، وقت صلاة الظهر، وقت المغرب و ...»، در غالب احادیث وقت فضیلت آن نماز است، همان گونه که گاهی مقصود از «وقت فوت»، وقت فوت فضیلت نماز است.(3)
شیخ انصاری رحمه الله می نویسد: در روایات «لا تَطَوُّعَ فِی وَقْتِ الفَریضةَ»، «وقت الفریضة» به زمان گفتن «قد قامت الصّلاة» تفسیر شده است؛ (4) یعنی هنگامی که اقامه گوینده «قد قامت الصّلاة» می گوید و نماز بلافاصله پس از آن شروع می شود و خواندن نماز مستحبی سزاوار نیست. روایت زیر را بنگرید.
عمر بن یزید از امام صادق علیه السّلام پرسید: «عَنِ الرِّوایَةِ الَّتی ِیَرْوُونَ أَنَّهُ لا یَنْبَغِی أنْ یُتَطَوَّعَ فِی وَقْتِ کُلِّ فَریضَةٍ ما حَدُّ هَذا الوَقْتِ فَقالَ إذا أخَذَ المُقِیمُ فِی الإقامَةِ فَقالَ لَهُ إِنَّ النّاسَ یَخْتَلِفُونَ فِی الإقامَةِ قالَ المُقیمُ الَّذی یُصَلَّی مَعَه؛ (5) درباره ی این روایت که نقل می کنند نافله خواندن در وقت مقرّر هر فریضه ای سزاوار نیست، حدّ این وقت، چه زمانی است؟ حضرت فرمود: هنگامی که اقامه گوینده شروع به اقامه کند. راوی به حضرت گفت: مردم درباره ی اقامه، اختلاف نظر دارند. کدام اقامه مقصود است؟ حضرت علیه السّلام فرمود: اقامه اقامه کننده ای که با او نماز می خوانند».(6)
ج. مقصود از «فقه»، که در احادیث رسیده است، معنای متعارف کنونی آن نیست، بلکه مقصود «شناخت مجموعه دین» به طور پیوسته و مرتبط است. فقه کنونی شناخت بخشی از قرآن و اسلام است، یعنی آیات و احادیث مربوط به آن.
امام کاظم علیه السّلام می فرماید: «تَفَقَّهُوا فِی دینِ اللهِ فَإنَّ الفِقْهَ مِفْتاحُ البَصیرَةِ وَ تَمامُ العِبادَةِ و السَّبَبُ إلَی المَنازِلِ الرَّفیعَةِ و الرُّتَبِ الجَلیلَةِ فِی الدِّینِ و الدُّنیا وَ فَضْلُ الفَقیهِ عَلی العابِدِ کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی الکواکِبِ وَ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فِی دینِهِ لَمْ یَرْضَ الله لَهُ عَمَلا؛ (7) در دین خدا تفقّه و پژوهش کنید، که فهم و فقه، کلید بینایی، و کامل کننده عبادت، و سبب رسیدن به جایگاههای بلند و مقامات عالی در دین و دنیاست. برتری فقیه (دین شناس) بر عابد همچون برتری خورشید بر ستارگان است. هر کس در دین خود تفقه نکند، خدا از هیچ عمل او خرسند نمی شود». (8)
نیز امام صادق علیه السّلام می فرماید: «لَوْ أُتِیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشِّیعَةِ لا یَتَفَقَّهُ لَأَدَّبتُه؛ (9) اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من آورند که در دین تفقّه و غوررسی نکرده باشد، او را ادب خواهم کرد».
بنابراین، «فقیه» در اصطلاح کنونی، یعنی کسی که علم «فقه» اصطلاحی را به صورت اجتهادی بداند. لیکن فقیه، در منطق احادیث و تعالیم دینی، یعنی عالم به ابعاد گوناگون دین و عامل به موازین اخلاق و اعمال اسلامی، کسی که دین را در بعد توحید و خداشناسی، و حاکمیت سیاسی و اجتماعی، و تربیت و اخلاق و خودسازی، و مدیریت و قضا و حقوق و احکام و اعمال به خوبی بشناسد و خود نمونه ی عملی آن باشد، (10) چنان که علامه مجلسی می گوید:«در اخبار غالباً فقیه بر عالم عامِلی اطلاق می شود که از عیوب نفسانی و آفات آن آگاه باشد، و تارک دنیا و بی اعتنایی به آن، و خواستار نعیم و قرب و وصال الهی باشد. (11)
در روایت مشهور نبوی درباره ی انتشار چهل حدیث چنین آمده است: «مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتی أرْبَعینَ حَدِیثاً مِمّا یَحْتاجُونَ إِلَیْهِ مِنْ أَمْرِ دینَهِمْ بَعَثَهُ الله یَوْمَ القیامَةِ فَقیِهاً عالِما؛(12) هر کس از امّت من چهل حدیث مورد نیاز در امر دینشان را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و عالم محشور می کند».
مقصود از واژه ی «فقیه» در دوران معاصر، قدرت اجتهاد و استنباط در احکام شرعی و فروع دینی است. حال اگر روایت فوق چنین معنایی را برتابد، مفهوم روایت نبوی آن است که این فرد به صورت مجتهدِ اصطلاحی محشور می گردد. با اینکه مفهوم این واژه در عصر صدور آن به معنای بصیرت در تمام عرصه های دین، نه خصوص اجتهاد در احکام شرعی، بوده است.
شیخ بهاء الدین عاملی در ذیل روایت نبوی مزبور چنین می نویسد: «مقصود از فقه در سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: علم به احکام شرعی فرعی از ادله ی تفصیلی آن (معنای اصطلاحی فقه) نیست؛ زیرا این معنا، معنای نوپیدایی است، بلکه مقصود از آن بینش و بصیرت در امر دین است و فقه در احادیث بیشتر به همین معنا آمده است».(13)
د. از واژگانی که مفهوم کنونی آن با آنچه در عصر ائمه علیهم السّلام بوده، تغییر یافته است، واژه ی «اجتهاد» می باشد. در عصر امامان علیهم السّلام مقصود از این واژه در میان اهل سنّت، اجتهاد به رأی بود که ائمه علیهم السّلام آن را باطل می شمردند، در حالی که اجتهاد متعارف در عصر حاضر، از سوی امامان با تعابیری همچون تفقه در دین و تفریع فروع و ... سفارش شده است. (14)
هـ. در بسیاری از موارد واژه ی «سهو» در روایات بر «شک» اطلاق شده است؛ (15) مانند: عَنْ أَبِی عَبْدِالله علیه السّلام قالَ: «لَیْسَ عَلَی الإمامِ سَهْوٌ وَ لا عَلَی مَنْ خَلْفَ الإمامِ سَهْوٌ وَ لا عَلَی السَّهْوِ سَهْوٌ وَ لا عَلَی الإعادَةِ إعادَةٌ».(16)
و. نمونه ی دیگر، معنای واژه ی «عامّه» است که در دوران امامان علیهم السّلام بیانگر جریانی سیاسی است که در آن، عالمان به ترویج تعالیم فقهی متناسب با نظر حاکمان دست زده اند، در حالی که امروز این واژه از نظر بیشتر عالمان عرصه ی استنباط، بیانگر جامعه ی سنی مذهب و اندیشه ی اهل سنّت است. (17)
ز. نمونه دیگر واژه ی «امام» است که در روایات بسیار به کار می رود. این لفظ در زمانهای متأخر به معنای «معصوم» مصطلح شده است، ولی در عرف زمان ائمه علیهم السّلام به معنای «قائد» بوده است؛ لذا شامل امیرالحاج، قافله سالار، سرکرده و حتی سرکرده ی کفار و ... می شده است، پس وظایف و اختیاراتی که در روایات برای امام آمده، برای مطلق امام عادل است و منحصر به معصوم نمی شود. (18)
ح. در روایتی است که فردی به امام صادق علیه السّلام گفت: «إنَّ مَنْ قِبَلَنا یَرْوُونَ أَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ بَیْتَ اللَّحمِ فَقالَ: «صَدَقُوا وَ لَیْسَ حَیْثُ ذَهَبُوا إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ البَیْتَ الَّذِی تُؤکَلُ فیهِ لُحُومُ النّاسِ؛ (19) از سوی ما چنین روایت می کنند که خدای متعال خانه گوشت را (خانه ای که در آن گوشت بسیار مصرف می شود. دشمن دارد. حضرت فرمود: راست گفته اند، ولی آن گونه که فهمیده اند، نیست. همانا خداوند متعال خانه ای را که در آن (به وسیله غیبت کردن) گوشت مردم خورده می شود، دشمن دارد».
ط. واژه ی «تصویر» در روایاتی که از آن نهی شده است با معنای متعارف تصویر که عکسبرداری باشد تفاوت دارد. در حدیث مناهی از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله و سلم رسیده است: «وَ نَهَی عَنِ التَّصاویرِ وَ قالَ مَنْ صَوَّرَ صُورَةً کَلَّفَهُ الله یَوْمَ القیامَةِ أَنْ یَنْفُخَ فیها وَ لَیْسَ بِنافِخ؛ (20) و از کشیدن تصاویر نهی کرد و فرمود کسی که تصویری نقش کند روز قیامت خداوند به او تکلیف می فرماید که در آن تصویر روح بدمد و او نمی تواند روح بدمد». نیز حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَنْ صَوَّرَ صُورَةً عُذِّب».(21)
علامه ی مجلسی می گوید: «النهی عن التصویر یشمل المجسمة و غیرها، لکن النهی فیه لا یدلّ علی الحرمة».(22)
ی. واژه ی «حرم» در معنای متعارف امروزی بر مرقد هر یک از امامان و امامزادگان اطلاق می شود، در حالی که در روایاتی که کوفه را حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام دانسته است و نماز در آنجا را مخیر میان قصر و اتمام می داند، شامل نجف و محل مضجع شریف نمی شود.(23)
امام صادق علیه السّلام فرمود: «مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِ الله عَزَّ وَ جَلَّ الإِتمامُ فِی أرْبعَةِ مَواطِنَ: حَرَمَ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَرَمِ رَسُولِه صلی الله علیه و آله و سلم و َحَرِمِ امیرالمؤمنین علیه السّلام و حَرَمِ الحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السّلام؛ (24) از اسرار پنهانی در گنجینه علم الهی تمام خواندن نماز در چهار جاست: حرم خدای عز و جل و حرم رسول خدا و حرم امیرالمؤمنین و حرم حسین بن علی علیهما السّلام».
نیز از حضرت امام صادق علیه السّلام نقل است که فرمودند: «... وَالکُوفَةُ حَرَمُ اللهَ وَ حَرَمُ رَسُولِهِ وَ حَرَمُ أَمیرِالمُؤمِنینَ علیه السّلام الصَّلاةُ فیها بِألْفِ صَلاةٍ؛ (25) کوفه حرم خدا و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم و حرم امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می باشد، یک نماز در مسجد آن معادل با هزار نماز است».ک. مقصود ائمه علیهم السّلام از «لا یُعیِدُ الصَّلاةَ فَقِیهٌ» در خصوص شک ما بین سه و چهار است، (26) چنان که در حدیث آمده است: «عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرارَةَ عَنْ أَبی عَبْدِ الله علیه السّلام قالَ سأَلْتَهُ عَنْ رَجُلٍ لَمْ یَدْرِ رَکْعَتَیْنِ صَلَّی أمْ ثَلاثاً قالَ یُعِیدُ قُلْتُ أَلَیْسَ یُقالُ لا یُعیِدُ الصَّلاةَ فَقِیهٌ فقَالَ إِنَّما ذَلِکَ فِی الثَّلاثِ وَ الأرْبَعِ».(27) شیخ حر عاملی رحمه الله درباره ی پرسش اول راوی می نویسد: «أَقُولُ حَمَلَهُ الشَّیْخُ عَلَی الشَّکِّ فِی المَغْرِبِ وَ الْأَقْرَبُ حَمْلُهُ عَلَی الشَّکِّ قَبْلَ إِکمالِ السَّجْدَتَیْنِ فَتَبْطُلُ لِعَدَمِ سَلَامَةِ الأوَّلَتَیْنِ لِانَّهُ قَدْ صارَ شَکَّاً فِی الواحِدَةِ و الثِّنْتَیْنِ».(28)
روشن است شناخت زبانِ روایات با مراجعه به منابع لغت میسّر نمی گردد، بلکه باید به نوع کارکرد واژه ها در سایر آیات و روایات توجه داشت.
پی نوشت ها :
1. ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهه، ج5، ص 85.
2. محمدبن یعقوب کلینی، ج2، ص 18، باب دعائم الإسلام. و ج1، ص 420.
3. علامه مجلسی، بدان تصریح نموده است: «الظاهرُ أنَّ المرادَ بوقتِ الفوتِ وقتُ فوتِ الفضیلهِ». محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج85، ص 190؛ محمد محسن فیض کاشانی، الوافی، ج8، ص 1006.
4. مرتضی انصاری، فرائد الاصول، ج4، ص 132.
5. محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 385، ح 1135؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج3، ص 283، ب 25؛ محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج4، ص 228، ب 35-باب جواز التنفل فی وقت الفریضة، ح 4995؛ و ج5، ص 452، ب 44، ح 7063.
6. شیخ طوسی رحمه الله در تأویل این روایات می گوید: «فَأَمَّا ما تَضَمَّنَتْهُ الأخْبارُ الَّتی قَدَّمْناها مِنْ أَنَّهُ لا تَطَوُّعَ فِی وَقْتِ فریضَةٍ فَمَحْمُولَةً عَلَی أَنَّهُ لا تَطَوُّعَ فِی وَقْتِ فَریضَةٍ قَدْ تَضَیَّقَ وَقْتَها أَوْ فِی وَقْتِ فَریضةٍِِ لَمْ یُشْرَعْ فِعْلُ النّافِلَةِ فیهِ». محمدبن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج2، ص 250، ب13: باب المواقیت.
7. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج10، ص 247، ب 16 و ج75، ص 321، ب 25 و ص 346، ب 26؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، ص 410.
8. محمدرضا، محمد و علی حکیمی، الحیاة، ترجمه ی احمد آرام، ج1، ص 102.
9. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج1، ص 214، ب 6.
10. محمدرضا، محمد و علی حکیمی، الحیاة، ترجمه ی احمد آرام، ج1، ص 102.
11. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 158: «و یطلق الفقیه غالبا فی الأخبار علی العالم العامل الخبیر بعیوب النفس و آفاتها التارک للدنیا الزاهد فیها الراغب إلی ما عنده تعالی من نعیمه وَ قربه وَوصاله».
12. محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج1، ص 41؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 153.
13. محمدبن حسین بهایی عاملی، الاربعین، ص 73.
14. ابن إدریس حلی، مستطرفات السرائر، ص 575؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 245؛ محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 27، ص 62؛ یوسف بحرانی، الحدائق الناضره، ج1، ص 133: عَنْ أَبِی عَبْدِالله علیه السّلام قالَ «أنَّما عَلَیْنا أنْ نُلْقِیَ إِلَیْکُمْ الاُصُولَ وَ عَلَیْکُمُ انْ تُفَرِّعُوا».
15. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج85، ص 239: (و اعلم أن السهو یطلق فی الأخبار کثیراً علی الشّک).
16. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج3، ص 359، باب من شک فی صلاته کلها؛ محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 352، باب احکام السهو فی الصلاة؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج2، ص 344، ب 16: باب أحکام السهو و ج3، ص 54، ب 3؛ محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص 241، ب 24.
17. احمد مبلغی، نقش زمان در تحوّل سیره ها و واژگان از نگاه شهید صدر، فقه اهل بیت علیهم السّلام، ش 24، ص 82.
18. محمدعلی رضایی، دیدگاهها درباره ی تأثیر زمان و مکان بر اجتهاد، مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی، ج2،ص 220.
19. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج6، ص 309، ح6؛ نیز حدیث 5: «عَنْ عَبْدِ الاعْلَی مَوْلَی آلِ سامٍ قالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ الله علیه السّلام إِنّا نُرْویَ عِنْدنا عَنْ رَسُولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم أنَّهُ قالَ إنَّ اللهَ تبارکَ وَ تَعالَی یُبْغِضُ البَیْتَ اللَّحِمَ فَقالَ علیه السّلام کَذبُوا إِنَّما قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم البَیْتَ الَّذی یَغْتابُونَ فیهِ النّاسَ وَ یَأْکُلُونَ لُحُومَهُمْ وَ قَدْ کانَ أبِی علیه السّلام لَحِماً وَ لَقَدْ ماتً یَوْمَ ماتَ وَ فِی کُمَّ أُمِّ وَلَدِهِ ثَلاثُونَ درْهَماً لِلَّحْمٍ». محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 351، باب الصید و الذبائح، ح 4231؛ همو، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج1، ص 314، ب 28؛ عزیزالله عطاردی، مسند الإمام الرضا علیه السّلام، ج1، ص 281، ب 11: باب النوادر؛ محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص 284، ب 152.
20. محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 5، باب ذکر جمل من مناهی النبی صلی الله علیه و آله و سلم، نیز ر.ک: محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص 211، ب 44؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج1، ص 461، ب 23؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج79، صص 18 و 19، ب 12؛ ج81، ص 7، ب 8.
21. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج17، ص 297، ب 94: باب تحریم عمل الصور المجسمة و التماثیل ذوات الأرواح خاصة.
22. محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار، ج3، ص 299، ح150.
23. احمد اردبیلی، مجمع الفائدة وَالبرهان، ج3، ص 428؛ آیت الله بروجردی رحمه الله می گوید: «والکوفة حرم أمیرالمؤمنین علیه السّلام. وَکونها حرماً له من جهة کونها محلاً لهجرته علیه السّلام کالمدینة للنبی صلی الله علیه و آله و سلم. وَ علی هذا فلا تشمل النجف. وَ أمّا احتمال أن یراد بحرمه مدفنه علیه السّلام کما تعارف إطلاق لفظ الحرم فی أعصارنا علی مدفنه و مَدفن سائر الأئمة فبعید جدّا کما لا یخفی». حسین علی منتظری، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر، ص 332.
24. محمدبن علی قمی(شیخ صدوق)، الخصال، ج1، ص 252.
25. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج4، ص 586؛ ابو قولویه، کامل الزیارات، ص 29، الباب الثامن فضل الصلاة فی مسجد الکوفة و مسجد سهلة و ثواب ذلک؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج2، ص 410.
26. مرتضی انصاری، فرائد الاصول، ج4، ص 131.
27. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج8،ص 215، ب 9؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج2، ص 193، ب 10؛ همو، الاستبصار، ج1، ص 375، ب 218: بابُ مَنْ شَکَّ فَلا یَدْرِی صَلَّی اثْنَتَیْنَ أَوْ ثلاثاً.
28. همان.
دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول