المنقذ من الضلال: زندگی خودنوشت غزالی

ابوحامد غزالی (505-450ق) از تأثیرگذارترین دانشمندان و اندیشمندان جهان اسلام است که در حوزه های مختلف علمی در جهان اهل تسنن و تشیع همواره محل رجوع بوده است. دفاعیات وی از تصوفِ مورد عتابِ متشرعان و نیز انتقاداتِ او
شنبه، 16 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
المنقذ من الضلال: زندگی خودنوشت غزالی
المنقذ من الضلال: زندگی خودنوشت غزالی

 

نویسنده: مهدی کمپانی زارع




 

 


ابوحامد غزالی (505-450ق) از تأثیرگذارترین دانشمندان و اندیشمندان جهان اسلام است که در حوزه های مختلف علمی در جهان اهل تسنن و تشیع همواره محل رجوع بوده است. دفاعیات وی از تصوفِ مورد عتابِ متشرعان و نیز انتقاداتِ او بر بنای سراسر استدلالی فیلسوفان مشائی و معتقدات باطنیه و نیز پی افکنی بنایی رفیع در اخلاقیات دینی مشهورتر از آن است که نیازمند تعریف و توضیح باشد. از قرن ششم هجری به بعد کمتر عالمی را در جهان اسلام می شناسیم که از دیدگاه های غزالی در شعب مختلف علوم بهره نبرده باشد و خود را نیازمند همراهی با او و یا انتقاد از وی نیافته باشد. غزالی از زمره شخصیت هایی است که می توان در بسیاری از مباحث با او موافق نبود، اما به هیچ روی نمی توان او را در نظر نیاورد و او را نادیده گرفت. او در دانش های مختلف دینی و غیردینی صاحب تألیفات مهمی است و در بیشترینه ی آنها طرحی را افکنده که مسبوق به سابقه نبوده است و بدیع محسوب می شود. دایرة المعارف بزرگ دینی وی، احیاء علوم الدین، که با رویکردی باطنی و اخلاقی به رشته ی تحریر درآمده بسیاری را بر آن داشت که مدعی شوند اگر جمیع کتب اسلامی معدوم شود و این اثر باقی بماند، چیز قابل ذکری از دست نرفته است. (1) البته کم نبودند کسانی که این اثر را محتوی مطالب سُست و روایات مجعول می دانستند و بر اعتماد بیش از حد وی به صوفیه و سخنان ایشان طعنه می زدند. (2) محدِّثان وی را به ندانستن علم الحدیث متهم می ساختند و فقیهان او را به فروختن فقه به تصوف و آمیختن دین به اقوال یونانیان و صوفیان و اخوان الصفا مورد طعن قرار می دادند. اما علی رغم همه ی نیش ها و نقدها وجود وی اثر خود را در تاریخ اسلام باقی گذاشت و به یکی از محبوبترین منابع مورد مراجعه ی مسلمین مبدل شد. دایره ی تأثیرگذاری غزالی به احیاء علوم الدین منحصر نماند و او در وادی های دیگر نیز رهبری اهل دانش را بر عهده گرفت و توانست با بیان قدرتمند خود و شخصیت پرنفوذِ خویش تأثیرات ژرفی را در سرزمین علوم اسلامی باقی بگذارد. او با نگارش کتاب هایی چون جواهر القرآن و مشکات الانوار نگاه مسلمین را به مقوله ی تفسیر و تأویل تغییر داد و با خلق آثاری چون الاقتصاد فی الاعتقاد و الجام العوام طرحی متواضعانه برای علم کلام ترسیم نمود. مواجهه ی وی با فیلسوفان و نگارش کتاب مشهور تهافت الفلاسفه او را که خود دل در عقلیات داشت به عنوان مخالف عقل و فلسفه به تاریخ نشان داد و فهم سهم مهم وی در شناساندن فلسفه- حتی به جهان مسیحیت- را برای قرون متمادی به تعویق افکند. هنوز چند سالی بیشتر از پیدا شدن مجموعه ی فلسفی مراغه و یافتن آثار فلسفی اصیل غزالی نمی گذرد و جامعه ی علمی جهان اسلام هنوز به اقتفای برخی مستشرقان می پندارند که غزالی فقیه و صوفی ای اشعری بوده که عقل ستیز و فلسفه گریز بوده و همراهی و همآوایی بُرهان را با قرآن و عرفان برنمی تافته است. اما چنانکه از سراسر تهافت الفلاسفه آشکار است، وی عمیقاً دعوی هماوردی استدلالی با فیلسوفان داشته و با ایشان با ابزار خودشان مقابله کرده است. در دیگر آثار فلسفی وی- مقاصد الفلاسفه، المضنون به علی غیر اهله صغیر و کبیر- نیز میل بسیار غزالی به طریقِ برهان دیده می شود و نگارش آثاری در منطق مُهر تأیید بر آن می نهد (3). حوزه ی گسترده ی علایق غزالی و تنوع دیدگاه های وی در یک مبحث خاص، هم جماعات مختلفی را به سوی او متمایل می ساخت و هم طوایفی را دچار حیرت می نمود. ابن رشد از اینکه غزالی در نوشته هایش طریق واحدی را دنبال نمی کرد و با اشاعره، اشعری و با صوفیه، صوفیانه و با فیلسوفان، فلسفی مواجه می شد اظهار شگفتی می کرد و آن را نشان تذبذب رأی وی می دانست (4). اما برخی این امر را چنانکه ابن رشد می فهمید، ارزیابی نمی کردند و برای این تشتّتِ ظاهری، توجیهی ارائه می کردند. برای مثال صدرالمتألهین بر آن است که غزالی در بیشتر عقاید دینی و اصول ایمانی متابعت حکما کرده و بسیاری از عقاید خود را از ایشان گرفته است و در مواجهه اش با حکما یا مصلحتی دینی در حفظ عقاید مسلمین را مد نظر داشته و یا در مقابل علمای ظاهری تقیه کرده و یا اینکه در بدایت راه بوده و آنچنان به پختگی علمی نرسیده و درک درستی از جایگاه حکمت نداشته است (5). فارغ از اینکه در تبیین این تنوع و تشتّت چه راهی را پیش بگیریم، غزالی اندیشمندی است که در حوزه های مختلف منشأ آثار متعددی بوده است. دایره ی این تأثیرات شامل دانش هایی چون فلسفه و کلام و عرفان و اخلاق و فقه و اصول و تفسیر و علوم قرآنی و... بوده و موافق و مخالف را در برگرفته است. برای فهم دیدگاه های مختلف غزالی در حوزه های مذکور و یافتن تصویری درست از وی بایستی به صورت مستقیم به آثار او مراجعه کرد. کثرت و حجم بسیار آثار وی بسیاری را از چنین مطالعه ای محروم کرده است. اما در مجموعه ی آثار غزالی رساله ی بسیار مهمی تحت عنوان المنقذ من الضلال وجود دارد که در آن، وی به اختصار به تشریحِ مراحل حیات فکری خود می پردازد. این رساله در عین کوتاهی مشتمل است بر اهم اندیشه های غزالی در بسیاری از حوزه های مورد پژوهش وی. در جهان اسلام نوشتن چنین آثاری متعارف نیست و کمتر دانشمند و اندیشمندی است که اطلاعات منسجمی از حیات فکری و معنوی خود در اختیار مخاطبان قرار دهد. حتی گونه ای خسّت در بیان چنین اطلاعاتی از ناحیه ی این بزرگان ملاحظه می شود که تا حد زیادی ناشی از برخی ملاحظات اخلاقی و اجتماعی است. ایشان هم از اینکه سخنی بگویند که شخص خودشان در کانون آن باشد ابا دارند و هم از اینکه بخواهند پشت صحنه ی اندیشه ی خود را نشان دهند، به جهت محذورات مذهبی و سیاسی- اجتماعی امتناع می ورزند. همین امر نیز موجب شده که اطلاعات محققان از زندگی آنان اندک و از واسطه های بعضاً دست چندم باشد. غزالی در این رساله ابعاد مختلفی از حیات فکری خود را برای مخاطبان ابراز کرده است، از این رو بسیار دشوار خواهد بود که این اثر را در دسته بندی موضوعی آثار وی در جای مشخصی قرار دهیم. تقریباً می توان به جز در یکی دو حوزه، این اثر را در جمیع حوزه های مورد پژوهش غزالی گنجاند. در این رساله ی متفاوت، غزالی هم از خط سیر فکری خود سخن گفته و هم به بیان دیدگاه های خود در باب فلسفه و کلام و تصوف و طریق باطنیه عنایت نموده است. حتی برخی اندیشمندان و محققان برجسته ی معاصر این رساله را کتابی در اخلاق باور دانسته اند و برای این مدعای خود قرائن جالب توجهی را از متن رساله ذکر کرده اند (6). به هر روی این رساله برای شناخت غزالی و سیر و مرام فکری وی از اهمیت خاصی برخوردار است و می توان از لابلای آن به درکی اجمالی و تا حدّی جامع از وی دست یافت.

پی‌نوشت‌ها:

1. اتحاف الساده المتقین، ج 1، ص 27.
2. المنتظم، ج 9، ص 169 و تلبیس ابلیس، ص 165.
3. در باب اهمیت مجموعه فلسفی مراغه ر.ک: به مقدمه مجموعه فلسفی مراغه؛ دو مجدد، باب هفدهم و هجدهم، صص 323-291.
4. فصل المقال، ص 48.
5. المبدأ و المعاد، ص 405.
6. در این باب ر.ک: سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان «غزالی و اخلاق باور»، مجموعه مقالات غزالی پژوهی، صص 771-769.

منبع مقاله :
کمپانی زارع، مهدی؛ (1391)، حیات فکری غزالی، تصحیح، ترجمه و تحقیق و نقد رساله المنقذ من الضلال، تهران: نگاه معاصر، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.