اجتماع مدنی در نظر اخوان الصفا

در فلسفه ی سیاسی اخوان الصّفا، انسان نیازهای طبیعی زیادی دارده که به تنهایی قادر به تأمین آنها نیست و ناگزیر از تشکیل جامعه ای است تا با همکاری دیگران به رفع نیازهای خویش بپردازد. در اجتماع ضروری انسان ها، هر فردی
يکشنبه، 31 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اجتماع مدنی در نظر اخوان الصفا
اجتماع مدنی در نظر اخوان الصفا

 

نویسنده: علی فریدونی




 

در فلسفه ی سیاسی اخوان الصّفا، انسان نیازهای طبیعی زیادی دارده که به تنهایی قادر به تأمین آنها نیست و ناگزیر از تشکیل جامعه ای است تا با همکاری دیگران به رفع نیازهای خویش بپردازد. در اجتماع ضروری انسان ها، هر فردی مسؤولیت برآورده کردن بخشی از نیازهای اجتماعی را دارد، در نتیجه هر انسانی از پاداشی به اندازه ی مسؤولیت خویش بهره مند می شود.
در عقیده اخوان، انسان ها ضرورتاً نیاز به همکاری دارند و مدینه، عینّت حیات جمعی انسان در کره زمین است و ضرورت همکاری برای رهایی از محنت های دنیایی است که با هبوط آدم به سرای مادی و به تعبیر اخوان عصیان و جنایت او برای انسان پیش آمده است، زیرا جایگاه انسان تا قبل از هبوط در مدینه ی روحانی قرار داشت که متعلّق به صاجب ناموس اکبر است و هبوط باعث تفرّق و خروج انسان از مملکت روحانی شد. فریب خوردن آدم از ابلیس، عامل هبوط او بود و در نتیجه در مدینه ی ارضی، حرص، عجله، خجالت و غفلت نصیب او شد.(1)
ویژگی های مادی فوق، ضرورت همکاری و تعاون اجتماعی را برای فرزندان آدم آشکار ساخت. اصل اوّلیه برای همکاری اجتماعی انسان ها، احساس نیاز فطری است که براساس خیر شکل می گیرد، به عبارتی حیات فطری انسان، خالی از شرور و بدی هاست، زیرا هر انسانی با درک انسانی خویش برای رفع نیازها اقدام به همکار و تعاون می کند و فرض بر این است که انسان با میل و اختیار و اراده برای مصالح خویش تصمیم گیری می کند و مصلحت اندیشی او از این روی میل و اراده، مبیّن حیات فطری به دور از شرارت انسان هاست، چون انسان فطرتاً از اعتدال برخوردار است و اعتدال فطری او حیات اجتماعی را به دور از شرارت بنیان کرده است: «تراه فی غایة الاعتدال فی حال الفِطرة؛(2) انسان در حال فطری در نهایت اعتدال است».
رساله ی حیوان که از زبان حیوانات و به صورتی رمزی و اسرارگونه حیات و رابطه اجتماعی انسان و مطلوب ها و ناپسندی ها و... زندگی انسان را بیان کرده، درباره ی حیات فطری انسان به زبان رمز و کنایه می نویسد: هر کدام از طوایف و دسته های حیوانات در بلاد خدا به دنبال طلب معاض خویش و تصرّف در امور خود مطابق با مصلحت خود بود. هر دسته مطابق با شأن خود در چراگاه ها و در برّ و بحر و ساحل و کوه و تپّه و یا شنزار مشغول به چرا بود. همجنس با همجنس خویش مانوس و همدم بود، همه مشغول به به تولید نسل و تربیت اولاد بودند. زندگی آنان آن گونه که خداوند مقدّر کرده بود آکنده از خوردنی و آشامیدنی و تمتّعات بود. هر کدام در اوطان خویش در امان بودیم. خدا را شب و روز تسبیح می کردیم و عصیان نمی ورزیدیم و شرک نداشتیم و زمان های طولانی این گونه گذشت... تا این که خداوند آدم را خلق کرد و او را خلیفه در زمین قرار داد و اولاد او توالد و تناسل کردند و زیاد شدند. سپس در زمین پراکنده شده و خشکی و دریا و بیابان و کوه را به تصرّف در آوردند و اماکن را بر ما حیوانات تنگ نمودند.(3)
این بیان گویای نوعی زندگی اجتماعی آرام و در روند معیّن و مشخصی است و تمایلات اوّلیه انسان ها نیز، اجتماع متناسب با آنها را ایجاب می کرد. در حالت حیات فطری، خواسته ها محدود و در نتیجه اجتماعات انسانی ساده و به دور از پیچیدگی بود. علّت پیچیده شدن اجتماع انسانی تنوّع خواسته ها و تمایلات است که نهایتاً‌ به شکل گیری روابط استعماری میان انسان ها منجر شده است، زیرا گروهی خواستار بردگی گروهی دیگر شدند. با ادّعای ارباب بودن گروهی بر دیگران و پیدایش نگرش عبید بودن عدّه ای برای گروهی خاص،(4) عصیان و روابط عصیانگرانه در اجتماعات انسانی به وجود آمد.
با عنایت به مطلب فوق روشن می شود که حیات فطری انسان، حیاتی خالی از شور است و انسان در آن بر خویش تکیه داشته و امورش را خود به عهده گرفته است و به دیگران نیازی ندارد، ولی در مواجه با واقعیت های محیطی ضرورتاً به سوی تعاون و همکاری سوق داده می شود و بنای اجتماعات انسانی در شکل « مدینه» بنیان گذاشته می شود. حیات اوّلیه فطری انسان مبتنی بر خیر و آرامش و امنیت است و هر فردی به دور از مزاحمت های دیگران و یا مزاحمت او برای دیگران می زیسته و زندگی در این مدینه، همراه با آرامش بوده است. به عقیده ی اخوان الصّفا در دوره ی اوّلیه، انسان ها در کمال آزادی و امنیت و طمأنینه می زیستند و این اقتضای حیات طبیعی آنان بوده است.(5)
این حالت، تصوّر آرمانی آنان از دولت اهل خیر و ریاست رئیس فاضل بر مدینه ی فاضله است. البته دوره ی آزادی انسان ها، به معنای آزادی تجاوز به حیات بشری و منافع دیگران نبوده و این اندیشه در مقابل اندیشه شرّ بودن حیات اوّلیه بشری و گرگ و بودن انسان برای انسان است که در اندیشه های رنسانسی غرب بر آن تأکید شده است، لذا در رسائل به ویژه رساله ی حیوان، برگشت انسان به حیات اوّلیه و اجتماع در مدینه های اوّلیه آرزوی اخوان الصفا قلمداد شده است و از زبان حیوانات، آن مدینه و آن حیات را دوره ی انس و الفت و بلاد خدا و زیست همراه با طیب خاطر ذکر کرده اند. در این دوره افراد به صورت خانواده ی واحد و همدل با اخوّت و برادری، شبیه وحدت قبیله ای می زیسته که براساس وحدت خون، هر فردی شأن و جایگاه ویژه خود را داشته است.(6) با این تحلیل، مدینه نیز براساس وحدت قبیله گونه شکل یافته است.
از دلایل خیر بودن حیات اوّلیه بشری در دیدگاه اخوان الصّفا که فراتر از اندیشه ی قبیله گونگی اجتماعات براساس وحدت خونی است، شکل گیری دولت از طرف اخیار و فضلاست که در بحث از دولت به آن پرداخته می شود. در این نگرش، دولت نه براساس میثاق قبیله ای و خونی که در اندیشه ابن خلدون نیز بر آن تأکید شده است، بلکه براساس میثاق تقوا و فضیلت از طرف فضلا و برگزیدگان شکل می گیرد. پایه ی دولت، اجتماع مدنی است، لذا اجتماع مدینه یقیناً باید فراتر از میثاق قبیله ای باشد.
به هر حال آنچه که در اندیشه اخوان به حیات فطری انسان براساس اعتدال فطری او اشاره می شود، اشاره به حیات خیر و مدینه در نتیجه دولت خیر است. آنچه که بعدها مدینه ها را تبدیل به مدینه اهل الشرّ می کند، تأثیر محیط و واقعیت های اجتماعی است. پس اساس شکل گیری مدینه، خیر است، چون انسان براساس فطرت خیر، اقدام به تشکیل اجتماعی خیر می کند و این در مقابل اندیشه و دیدگاهی است که زیست جمعی انسان را مبتنی بر شرّ و تمام تصمیمات اجتماعی و سیاسی را ناشی از روح شرارت می داند و در نتیجه انسان را گرگ انسان تصور می کند.
اخوان به زبان رمز و اشاره مدینه اوّلیه ای را ترسیم کرده اند به نام صاغون که در جزیره ای در وسط دریای اخضر(7) قرار دارد. این شهر از نظر جغرافیایی در موازات خط استوا واقع شده است، خوش آب و هواست، خاک خوب و جویباری های گوارا و شیرین دارد، آراسته به انواع گل و گیاه است، انواع درختان میوه در آن وجود دارد، آرامش کامل در آن مدینه برقرار بود تا این که طوفانی سهمگین کشتی را به ساحل آن جزیره آورد. در آن کشتی گروهی از تجّار، صنعتگران، عالمان و اغنیا قرار داشتند، آنان در جزیره فرود آمدند و در آن به گشت و گذار پرداختند. از درختان و میوه ها و آب های شیرین و هوای نیکو و خاک خوب و گل ها و ریاحین و زرع و نبات و حبوبات جزیره شگفت زده شدند. حیوانات فراوان و گوناگونی را در جزیره مشاهده کردند که در کمال آرامش و با انس و ملاطفت با یکدیگر زندگی می کردند. با مشاهده نعمت های فراوان جزیره، فکر زیست دایمی در آن جزیره در ذهن آنان نقش بست، لذا آن جا را وطن خویش قرار دادند و در آن جا سکنا گزیدند. از آن زمان بود که تعرّض به حیوانات به قصد تسخیر آنها آغاز شد(8) و نتیجه آن به وجود آمدن نفرت و کینه و روحیه برتری جویی و سلطه و قهر و غلبه بود.
این تصویر آرمانی از اجتماعات و اماکن اوّلیه، بیانگر بنیان اوّلیه بلاد براساس خیر است و پیدایش شرارت و روابط اجتماعی امر ثانوی و خارج از ماهیّت اجتماعات محسوب می شود. آرزوی برگشت به آن مدینه در ذهن تاریخی بشر وجود داشته است، البته با تفکّر و ملازمت با عقل، مدینه رو به تکامل و پیشرفت گذاشته است، لذا در بینش اخوان نیز یکی از معیارهای تقسیم مدینه ها برحسب کمال و نعمت هاست.

پی‌نوشت‌ها:

1. رسائل، ج4، ص 19-20.
2. همان، ج3، ص 352.
3. همان، ج2، ص 182.
4. همان.
5. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصفا، ص 358.
6. همان.
7. اسامی فوق، رمزی هستند که اخوان به زبان رمز و کنایه برای بیان مقاصد خویش در رساله ی حیوان به کار گرفته اند.
8. رسائل، ج2، ص 179-180.

منبع مقاله: فریدونی، علی، (1380)، اندیشه سیاسی اخوان الصفا، قم: موسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیات اسلامی)، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما