قدمت بحث از اجتماع و جامعه سیاسی در قالب علوم جدید به اوایل قرن حاضر بر می گردد و نوعاً شکل گیری مباحث اجتماع سیاسی و جامعه شناسی را به متفکر غربی آگوست کنت نسبت می دهند، علّت این نگرش این است که او برای اوّلین بار بحث از اجتماع را به عنوان موضوعی مستقل در قالب جامعه شناسی مطرح کرد، ولی حقیقت این است که قبل از او اندیشمندان اسلامی درباره ی اجتماع و مباحث جامعه شناسی بحث کرده و به عنوان یکی از مباحث مهم فلسفه اجتماعی در آثار فلسفی خویش به آن پرداخته اند. مشهور است که در عالم اسلام، ابن خلدون از نخستین اندیشمندانی است که به مباحث اجتماع و جامعه شناسی پرداخته است، حتّی برخی علمای جامعه شناسی معتقدند آگوست کنت به کتاب های ابن خلدون دسترسی داشته و بدون ارجاع به منبع، مباحث جامعه شناسی آثار ابن خلدون را مورد استفاده قرار داده است.(1)
امّا فراتر از این که چه کسی آغازگر بحث از اجتماع و جامعه سیاسی بوده و از چه تاریخی به آن پرداخته شده، می توان ادّعا کرد که کلیه آثار علمای گذشته در زمینه اجتماع انسانی از جهات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به بحث پرداخته اند، زیرا مباحثی که در کتب گوناگون تحت عنوان تاریخ، اخلاق، سیاست، حقوق و قانون مطرح شده، هر کدام به قلمروی از مباحث پرداخته اند که مجموعه ی آنها شکل دهنده ی مباحث جامعه سیاسی انسان است، چون برگشت عمده ی این شاخه های علوم به بحث از انسان به عنوان رکن مهم اجتماع است و در حقیقت غایت بحث از اجتماع، انسان است که به تعبیر ارسطو حیوان سیاسی است و کلیه مباحث اجتماعی در واقع به دنبال تحقّق اهداف و اغراض موردنظر انسان در اجتماع سیاسی است.
از گذشته های دور همزمان با شکل گیری اجتماع انسانی، بحث از اجتماع سیاسی در اندیشه دانشمندان مطرح شده و مباحثی نظیر اوصاف جوامع، انواع آن، مدینه های فاضله و غیرفاضله، شرایط رئیس و کارگزاران و راه های اصلاح جامعه به تبع بحث از ضرورت اجتماع انسانی مورد توجه قرار گرفته است.
در رسائل اخوان الصّفا علی رغم این که اکثر مباحث در زمینه ی ریاضیات و طبیعیات و علوم و نظایر آن است، ولی به نظر می رسد که این مباحث در واقع مقدمه ای برای بحث از جامعه انسانی و اجتماع سیاسی است، زیرا غایت نهایی زندگی انسانی تحقّق اجتماعی است که استقرار سعادت در آن امکان پذیر است و در اندیشه اخوان الصّفا، نهایت اجتماع سیاسی انسان، تحقّق دولت آرمانی اخوان الصّفاست که رئیس فاضل بر آن حکومت می کند و سعادت که غایت قصوای اجتماع انسان هاست در آن به دست خواهد آمد.
اهمیت بحث از ماهیت اجتماعی انسانی در دیدگاه هر اندیشمندی در پی بردن به اساس و مبانی فلسفه اجتماعی اوست که با پی بردن به آن مبانی، می توان دیدگاه های فیلسوف یا فیلسوفان سیاسی را در زمینه ی سیاسی و حکومت تحلیل کرد. در رسائل اخوان الصّفا از فرد و اجتماع به طور ژرف و عمیق ولی پراکنده بحث شده است و در آن اساس افکار و فلسفه ی اجتماعی خویش را در این موضوع بیان کرده اند.
اخوان الصّفا در رساله دوم و در بحث از ریاضی و هندسه،(2) فصل خاصی را به نیاز انسان به تعاون اختصاص داده اند. چکیده ی بحث آنان این است: انسان دارای عمر کوتاهی است و نیز دارای نیازهای فراوانی که بالطبع صنایع متعددی را در پی دارد و به تنهایی قادر به فراگیری همه ی صنایع و برآورده ساختن حاجات نیازهایش نیست و در صورت زندگی فردی، زندگی سخت و طاقت فرسایی خواهد داشت. بنابراین به دلیل ناتوانی انسان در اداره ی خویش، اجتماعات انسانی در شکل مدینه یا قریه به وجود آمده که گروه های زیادی از مردم در آن زندگی می کنند و هدف این اجتماعات تعاون و مددرسانی به یکدیگر است. تعبیر اخوان از این اجتماعات این است:
فمن اجل هذا اجتمع فی کل مدینة او قریة اناس کثیرون لمعاونة بعضهم بعضاً؛(3) به دلیل کوتاهی عمر و زیادی صنایع، در هر مدینه و قریه مردمان زیادی اجتماع کرده اند تا هر کدام به دیگری کمک و یاری رساند.
براساس کثرت نیازها و گوناگونی صنایع، مردمان به دسته های گوناگونی تقسیم شده و هر جماعتی صنعت و تجارت خاصی را عهده دار شده است تا از طریق آن بتواند نیازهای خویش و همنوعانش را برآورده سازد. در اندیشه اخوان الصّفا دلیل کثرت حاجات و گوناگونی صنایع، حکمت الهی و عنایت ربّانی است، (4) زیرا نتیجه ی آن به وجود آمدن گروه های مختلف اجتماعی است که گروهی به تجارت و صنعت، جمعی به استقرار بنا و عده ایی به تدبیر سیاسات و جماعتی به تحکیم علوم و تعلیم و تربیت مشغول می شوند. معاونت اهل مدینه با یکدیگر در صورت ملازمت آن با شریعت، از سختی های زندگی اجتماعی انسان کم می کند. (5)
از نتایجی که براساس همزیستی مسالمت آمیز انسان ها برای رفع حاجات و نیازمندی های آنان به دست آمده، پیدایش قانون اجتماعی است که عامل مهم همبستگی اجتماعی انسان ها به شمار می رود. از ثمرات شکل گیری قانون اجتماعی، پاداش انسان ها براساس استحقاق آنهاست که دلیل استحقاق نیز میزان تلاش و کوشش آنان است. رمز تداوم همبستگی اجتماعی جوامع، تداوم نیازهاست، تا زمانی که انسان ها به یکدیگر نیاز دارند زندگی اجتماعی نیز استمرار دارد، چون علّت اجتماعی انسان ها باقی است.
به طور کلی در اندیشه اخوان الصّفا اجتماع انسان ها اجتماعی طبیعی و ضروری است(6) و آن به دو دلیل است:
1. در نفوس انسان ها جمیع علوم و صنایع بالقوه وجود دارد، ولی انسان ها به تنهایی نمی توانند استعداد فراگیری علوم و صنایع را به فعلیّت رسانند.
2. استعداد انسان ها به دلیل تفاوت درجات عقول و ویژگی های طبیعی و نفسانی، متفاوت است که باعث بروز افعال و کردارهای مختلف از انسان ها می شود، لازمه ی این تفاوت استعدادها در فراگیری علوم و صنایع، توزیع صنایع در میان افراد مختلف است.
1. کثرت فضایل و مناقب و امتناع اجتماع تمام فضایل در شخص واحد، از این رو توقّع از انسان ها این است که اشرف و افضل را برگزیده و به اوامر او عمل کنند، و هر انسانی که موفّق به انجام افضل و اشرف امور شود نسبت به سایرین از امتیاز برخوردار خواهد شد و این ملاکی برای زندگی اجتماعی است.
2. تفاوت خواص و جوهر نفوس انسان، یعنی افراد دارای طبایع و مزاج های گوناگون هستند. در بحث از تفاوت اخلاقی انسان ها اشاره شد که تفاوت طبایع از علت های تفاوت اخلاقیات است.
3. کثرت و پیچیدگی علوم و معارف و عدم امکان احاطه ی انسان بر جمیع علوم و پیچیدگی های آن که در نتیجه ساخت اجتماعی وابسته به هم به دلیل نیاز به علوم و معارف یکدیگر به وجود می آید.
4. گوناگونی اعمال و کردار انسان ها و تفاوت سیره و روش جست و جوی معیشت و تدبیر و سیاست امور. این امر هم ناشی از تفاوت طبایع و درجه عقول و استعداد انسان هاست، و ضمن این که عاملی است برای تمایز صورت های اجتماعی انسان ها، دلیلی بر همبستگی اجتماعی آنان نیز می باشد، زیرا اساس اجتماع در جامعه انسانی بر تعامل اجتماعی است، چون تعامل لازمه ی تعاون اجتماعی است، براساس قاعده ی تعامل، چون انسان ها دارای منش و سیره و تدبیر متفاوت برای معیشت خویش هستند، الزاماً با تدابیر وئ سیاست های متفاوتی نیز مواجه خواهند بود و این نتیجه تعامل است. به هر حال شکل گیری زیست اجتماعی براساس گوناگونی تدابیر و سیاست هاست و گوناگونی سیاست ها در واقع ناشی از تفاوت روش های اداره ی معیشت است.
5. تفاوت های اخلاقی انسان ها، به این معنا که انسان مجمع شرور و خیرات است و دلیل آن، ویژگی دوگانگی اخلاقی انسان است؛ صفات مادی انسان او را به اخلاقیات مادی سوق می دهد و صفات روحانی انسان او را به سوی روحانیات رهنمون می شود. شرور و خیرات نشانه سیاست های جسمانی و روحانی انسان است و تفاوت اخلاق انسان ها هم ناشی از این است که آیا بر اعمال انسان سیاسی جسمانی حاکمیّت دارد یا سیاست های روحانی او تفاوت های اخلاقی انسان ها و اعمال پسندیده و ناپسند اجتماعی را به وجود می آورد. در دیدگاه اخوان الصّفا، تفاوت نگرش ها درباره وجود حسن و قبح، عادات و سلوک های زشت و زیبا، دلیلی بر ضرورت شکل گیری اجتماعی انسان است، زیرا حسن و قبح ها در میان جمیع افراد بشر پراکنده است و این گونه نیست که فردی جمیع حسنات را دارا باشد و فردی دیگر سیئات و بدی ها را. رواج حسن و قبح در میان افراد مختلف در واقع نیاز به معاونت را شدّت می بخشد، چون افعال و کردار زشت و زیبا، نشان دهنده ی تعارض هاست و دلیل نیاز به شدّت معاونت هم رفع یا کاهش تعارض است.
6. اختلاف آداب و رسوم و سنّت ها و ادیان و مذاهب و راهنمایان و هدایتگران که عامل به وجود آورنده ی عادت ها هستند از دیگر دلایل و نشانه های تفاوت هاست، نتیجه این اختلاف ها وجود گرایش ها و بینش های متفاوت در اصول زندگی و در نتیجه تفاوت تدابیر و سیاست هاست، زیرا نتیجه ی اختلاف آداب و رسوم و مذاهب، شکل گیری عادت های پسندیده و ناپسند رفتاری است و به منزله طبع ثانی برای انسان ها می شود که جدایی از آن عادت ها غیرممکن است، و راه سازگاری اجتماعی به ناچار تعاون و همکاری اجتماعی است وگرنه انسان، زندگی آرام و مسالمت آمیز نخواهد داشت. صفات و ویژگی های مذکور به طور پراکنده در میان جمیع انسان ها وجود دارد، لذا نیاز به سایرین را ایجاب می کند:
با توجّه به تأکید اخوان الصّفا بر شکل گیری زندگی اجتماعی انسان بر مبنای تعاون، می توان به این نکته اشاره کرد که اجتماع مورد نظر اخوان، اجتماعی طبیعی و بر مبنای ضرورت است. به دلیل کثرت حاجات و ویژگی های نفس جسدی انسان، وجود تعدّی و فقدان دادگری، امری قابل انتظار است، بنابراین نیاز به تعاون و احساس سختی زندگی به صورت منفرد برای دوری از تعدّی کافی نیست و در کنار حس معاونت و همکاری به عامل دیگری نیاز هست که زندگی اجتماعی انسان را به آرامش و به تعبیر اخوان الصّفا « عیش هنیی» تبدیل کند، از این رو اخوان الصّفا در کنار حسّ معاونت، ملازمه ی شریعت را نیز لازم شمرده اند، به عبارتی لازمه ی زندگی اجتماعی براساس تعاون، قانون فوق بشری است که او را در کاستن از دشواری های زندگی کمک کند. همان گونه که انسان نیاز به زیستن در مدینه دارد، مدینه نیز نیاز به قانون دارد و عالی ترین قانون، قانون شریعت است: « ولا تجد عیشاً اِلاّ بمعاونة اهل مدینة و ملازمة شریعة؛(9) به زندگی آرام و خوش نخواهی رسید مگر با اهل مدینه و همراه با شریعت».
البته قوانین ضروری لازم برای زندگی براساس تعاون را خود انسان کشف و اختراع می کند، زیرا در زندگی براساس ضرورت طبیعی، قوانین طبیعی نیز لازم است و انسان برای رفع این ضرورت ها، قوانین لازم را به وجود می آورد و رواج کیل و میزان و اجرت(10) در روابط اجتماعی گویای ابتکار انسان در جامعه ی ضروری برای رفع حوایج ضروری است. اجتماع طبیعی، مبنای فکری فلسفه ی اجتماعی یونان است که فلاسفه ی بزرگ یونان نظیر افلاطون و ارسطو اجتماع بشری را ناشی از ضرورت طبیعت می دانستند و علّت آن نیز ناتوانی فرد از تأمین حاجات فراوان انسانی است. تأثیر این اندیشه در افکار و اندیشه های دانشمندان اسلامی نظیر فارابی و ابن سینا و ابن خلدون به وضح پیداست، زیرا اینان نیز انسان را اجتماعی بالطبع می دانستند و دلیل آن نیز اضطراری او برای رفع حاجات زندگی است و همچنین کمال فطری او در سایه ی حیات اجتماعی تحقق می یابد.
ابن سینا ضمن بیان تفاوت حیات انسان و حیات حیوان، بر این نکته تأکید کرده که حیات حیوان، حیاتی غریزی است و حاجت های آن نیز محدود در غرایز طبیعی است، اما انسان علاوه بر پوشاک و خوراک و مسکن، نیازهای دیگری نیز دارد که به تنهایی قادر به تأمین آنها نیست، لذا مسؤولیت اجتماعی مشترک لازمه ی زندگی اوست، بنابراین مضطر به ایجاد شهرها و اجتماعات است تا هر فردی در خدمت دیگری باشد در اندیشه ابن خلدون نیز انسان مدنی بالطبع است. مفهوم عمران در اندیشه او، اجتماعی مدنی است که به گفته ی وی تعبیری است که حکما از اجتماع در مدینه ارائه داده اند. بنابراین اساس اندیشه ی طبیعی بودن اجتماع ریشه در افکار یونانی دارد و اخوان الصّفا نیز از آن اندیشه متأثّر بودند.(11)
البته ذکر این نکته لازم است که متفکران مسلمان آن اندیشه را با افکار اسلامی تلفیق کرده و نتیجه آن تلفیق، این بوده که غایت اجتماعی بشری پایان طبیعی عمر یست، بلکه در واقع غایتی فراتر از حیات طبیعی برای زندگی انسان وجود دارد. برای تطبیق این نکته بر اندیشه اخوان الصّفا باید به اعتقاد آنان در ترکیب انسان از دو جوهر متضاد جسدی و روحی اشاره کرد. جوهر جسدی دارای ماهیت این جهانی و مربوط به معیشت حیات است و جوهر روحی مربوط به حیات روحانی و آخرت است و لازمه ی حیات دنیوی و اخروی معاونت است و معاونت نیز بین این دو نفر یا بیشتر به وجود می آید. در این اندیشه، حیات دنیا مرتبط با حیات آخرت شمرده شده است، بر این مبنا خاستگاه اجتماع نیز تأمین حوایج حیات طبیعی است، حیاتی که مرکّب از دو ویژگی مذکور است.
تمایز اندیشه اخوان از اندیشه های یونان در مورد اجتماع، تلفیق حیات دنیوی و اخروی و ارتباط آن دو با یکدیگر است و کمال و سعادت نیز به دو مفهوم دنیایی و اخروی در اندیشه اخوان مطرح شده است، یعنی در واقع در اندیشه ی اخوان منافع انسان در حیات اجتماعی، منافعی مادی و روحانی است و این دو نفع با معاونت به دست می آید. این نکته را می توان ویژگی مهم فلسفه ی اجتماعی اخوان الصّفا به حساب آورد و در آرای اخوان الصّفا به این دو وجه از معاونت تأکید شده است:
واعلم اَنَّ هذین الامرین لا یجتمعان و لا یتمان إلاّ بالمعاونةِ و المعاونةُ لا تکون اِلاّ بین اثنین أو اکثر من ذلک؛(12) بدان که این دو امر ( معیشت دنیا و حیات اخروی) با معاونت و همکاری کامل می شود و معاونت بین دو نفر و یا بیشتر برقرار می شود.
نتیجه معاونت در امر دین و آخرت به دست آمدن سعادت دنیایی و اخروی است که هر کدام از آنها غایت حیات دنیا و آخرت است و مفهوم پیوند دنیا و آخرت در اندیشه ی فلاسفه ی اسلامی حصول سعادت دنیوی و اخروی است که در اندیشه اخوان الصّفا نیز نتیجه تلاش انسان در دنیا، نیل به سعادت کبرا(13) در آخرت است.
خلاصه اندیشه ی اخوان الصّفا در مورد اجتماع انسانی را می توان به صورت زیر بیان کرد:
حیات اجتماعی انسان به سبب ضرورت طبیعی است و علت ضرورت، نیاز به تعاون و همکاری است و ضروری تعاون، نیاز به قانون را ایجاد می کند؛ علت معاونت و همکاری نیز رهایی از سختی زندگی است و همکاری اهالی مدینه از صورتی که ملازم با شریعت باشد آنان را به زندگی خوش و بی دردسری رهنمون خواهد شد؛ معاونت در دو سطح نیازهای دنیایی و اخروی انجام می گیرد و غایت نهایی همکاری، نیل به سعادت کبرا است.
پینوشتها:
1. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسة عند اخوان الصّفا، ص 271.
2. رسائل، ج1، ص 123.
3. همان.
4. همان.
5. همان، ج2، ص 129.
6. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسة عند اخوان الصّفا، ص 274-273.
7. رسائل، ج3، ص 351.
8. همان، ص 352.
9. رسائل، ج2، ص 129.
10. همان، ج1، ص 123.
11. همان، ص 274-277.
12. همان.
13. همان، ج 5، رساله جامعه.
/م