بر اساس اسناد ساواک

مطبوعات عصر پهلوی و اسرائیل

با تشکیل کشور اسرائیل در سال 1948 به دستور سازمان ملل و شورای امنیت و اعمال نفوذ کشورهای استعماری امریکا و انگلیس، منطقه خاورمیانه وارد عرصه خطرناکی شده است. با تشکیل این عقده سرطانی در قلب کشورهای اسلامی
سه‌شنبه، 16 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مطبوعات عصر پهلوی و اسرائیل
 مطبوعات عصر پهلوی و اسرائیل

 

نویسنده: علی اکبر علیمردانی




 

بر اساس اسناد ساواک

لتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الدین اشرکو (1)

مقدمه

با تشکیل کشور اسرائیل در سال 1948 به دستور سازمان ملل و شورای امنیت و اعمال نفوذ کشورهای استعماری امریکا و انگلیس، منطقه خاورمیانه وارد عرصه خطرناکی شده است. با تشکیل این عقده سرطانی در قلب کشورهای اسلامی خواب خوش و آرام از مردم منطقه سلب شده و صهوینیزم جهانی چنگال خون زیر خود را در قلب زنان و کودکان و مردان و جوانان بیگناه مردم مظلوم فلسطین فرو می کند تا امپریالیسم جهانی به اهداف شومش در مطنقه برسد. امروز جهان اسلام دچار دیور وحشتناک و خون ریزی بوده که هر روز تعدادی از عزیزترین فرزندان جهان اسلاک را به دیار مرگ می فرستد. تاریخچه این بحث طولانی بوده، ولی آنچه از رهگذر مورد توجه این مقاله می باشد. بررسی عملکرد مطبوعات دوران پهلوی در این قضیه بر اساس اسناد به جای مانده از ساواک، و آب به آسیبا دشمن ریختن آنها در آن دوران شوم می باشد.
این گونه اقدامات مطبوعات در قالب باندها و شبکه های جاسوسی وابسته به بیگانه برای انجام مقاصد نامیمون شان ، در نیم قرن گذشته به راحتی قابل لمس می باشد. نمونه بارز آن شکل گیری شبکه اطلعات و موعاتی بدامن(2) در کودتای 28 مرداد سال 32 و سالهای بعد از آن است. نوینسده کتاب جحستارهایی از تاریخ معاصر ایران درباره فعالیت این شبکه مطبوعاتی آورده است.

پروژه بدامن یکی از نخستین پروژه هایی بود که در چارچوب همکاری اینتلیجنت سرویس و سازمان نوبینیاد سیا، بر مبنای امکانات غنی بومی MI-6 و بودجه کلفان «سیام آغاز شد و مسئولیت اداره آن به عهده شاپور ریپورتر قرار گرفت که در همکاری با اسدالله علم اجرای پروژه را شروع کرد.
بررسی فعالیت های شبکه شاپور ریپورتر- اسدالله علم در این دروان نشان می دهد که «عملیات بدامن» بر دو محور متمرکز بود: عملیات نفوذی- سیاسی و عملیات تبلیغی- فرهنگی. نفوذ این شبکه درحزب توده و سایر احزاب و جریان های سیاسی. بویژه «جبهه ملی»، «حزب زخمتکشان»، «نیروی سوم» «حزب ایران» پاین ایرانیست ها و غیره... را نیز در بر می گرفت.
بر پایه همین نفوذ همه جانبه و عمیق بود که شبکه پدامن می توانست به خوبی حوادث سیاسی روز را به سمت اهداف خود هدایت کند و یا به حادثه سازی های تحریک آمیز و هدفمند (پرو وکاسیون) داست بزند دو نمونه از عملیات شبکه بدامن آشوب 23 تیر 1330(3) و کودتای 28 مرداد 1332(4) میباشد.(5)

همچنین، تعداد زیادی از نویسندگان، خبرنگاران و مدیران نشریات جزء این شبکه اطلاعاتی بودند.(6) این نحوه عمل مطبوعات طی دوران پهلوی ادامه داشت، به طوری که بعدها روزنامه آیندگان با همکاری و کمک مادی و معنوی اسرائیل شکل گرفت و به تبلیغ از آن رژیم و موضع گیری علیه کشورهای مسلمان و عرب پرداخت.(7)
در این مقاله ابتدا مروزی گذراخواهیم داشت به زمینه سازی کشورهای استعماری و صهیونیسم بین الملل جهت تشکیل کشور اسرائیل در خامک فلسطین و استفاده از ابزار مختلف جهت عملی کردن این هدف، و س=س به عملکرد دولت ایران در رابطه با مسئله فلسطین پرداخته و در قسمت اصلی مقاله به عملکرد مطبوعات رژیم در این زمینه می پردازیم.

1. پبشینه توطئه شکل گیری اسرائیل

بنای اولیه تشکیل اسرائیل از اهداف و برنامه های جنبش صهیونیسم بوده است. این جنبش نام خود را زا کوهی بنام صهیون در بیت المقدس، گرفته است. این جنبش با آن که سیاسی بوده و در وهله اول تشکیل کشور اسرائیل را دنبال می کرد؛ ولی در ابتدا به جمع آوری یهودی ها از سراسر جهان و جمع کردن آنها در محلی معین پرداخت، بدون آن که تشکیل کشور اسرائیل مورد نظر آنها بوده باشد. با وقایعی که برای یهودیان در کشورهای اروپایی رخ داد و کشتارهایی که از یهودیان صورت گرفت(8)، این جنبش بیشتر مطرح شد و متعاقب این حرکت جنبش صهیوینسم هدف شرا واضح تر مطرح کرده، عنوان نمود هدف این حزب این است که در فسلطین و بلاغد عربی اطراف، دولت مستقل واحد یهودی تشکیل دهد و همه یهودیان جهان را در این مملکت ساکن کند. بعد از آن فردی یهودی به نام بینسکر کتابی با عنوان خودمختاری تألیف کرذد و یهودیان را تحریک و تشویق نمود که هر چه زودتر متشکل شوند. وی نیز محل تشکیل کشور اسرائیل را ارض وطن (فلسطین) نامید. سپس جمعیت عشاق صهیون با هدف احیاء زبان عبری و دعوت یهویدان برای مهاجرت به فلسطین و تملک چند قطعه زمین و آباد نمودن آن با کمک بارورن ادموند روچیلد، سرمایه دار معروف یهودی به صحنه آمد. هر چند در این زمینه پیشرفتی حاصل شد، ولی تمام این فعالیتهای قابل توجه نبود و هدف سیاسی درستی نداشت؛ تا اینکه هرتزل نویسنده و تئورسین معروف یهودی تحت تأثیر ماجرای دریفوس(9) در سال 1895 کتابی تحت عنوان دولت یهود نوشت و در آن، راه حل نهایی یهودیان را تشکیل حکومتی مستقل اعلام نمود. نامبرده پیشنهاد تشکیل آزانس یهود را داد که به مطالعه و بنرامه ریزی جزبی پرداخته و در این باره احتیاجات را پیش بینی نماید.
اولین کنگره حزب صهیونیسم در شهر «بال سوئیس» تشکیل و پس از مذاکرات زیادف قطعنامه ای صادر شد و بر اساس آن فلسسطیین به عنوا منطقه مهاجرت و محل تشکیل ملت واحد یهودی انتخاب گردید. در هماان کنگره، نام فلسطین به «ارض اسرائیل» مبدل گردید و پرچم صهیونی و شعار ملی یهود هم معلوم شد(10) . بر اساس دستور همین کنگره قرار شد در فلسطین اراضی را بخرند، ولی یهودیان با مشکلاتی مواجه و تا حدودی از تشکیل حکومت در فلسطین ناامید شدند و به فکر انتخاب جای دیگری از جمله در عریش(11) افتادند. به طوری که هرتزل(12) در این زمینه، با دولت مصر وارد مذاکره شد، ولی پیشنهاد وی توسط دولت مصر رد شد.
در این بین دولت انگلیس امتیاز استعمار «اوگاندا» را گکه در شمال آفریقا واقع است، به هرتزل عرضه کرد و یهویدان پس از مطالعه این پیشنهاد را رد کرده و پیشنهاد فلسطین و یا منطقه ای در جوار فلسطین را مجدداً تکرار نمودند. طی کنگره بعدی در لاهه (1908)، تأسیس بانک ملی یهود در یافا، با هدف کمک به ساخت خانه های مدرن برای یهودیان و رسمیت دادن زبان عبری به تصویب رسید. با شروع جنگ جهانی اول و گسترش دامنه آن به حدود فلسطین، یکی از رهبران حزب صهیونیسم بنام هربرت صموئیل پیشنهاد تشکیل دولتی یهود در فلسطین تحت نظارت انگلستان و اسکان دادن سه تا چهار میلیون یهودی را به کابنیه انگلیستان و مجلس عوام داد. برای عملی شدن این پیشنهاد جمعی از رهبران یهود و در رأس آنها دکتر «وایزمن» به رایزنی پرداختند تا اینکه «بالفور» در سال 1917 م، رسماً قول تشکیل دولت یهودی را به انها داد.(13) پس از جنگ جهانی اول، علی رغم همه وعده و وعیدهای توخالی ای که انگلستان در قالب صلح ورسای به اعراب داده بود و بعد از آن، در جامعه ملل نیز تأیید شد تا مسئله تحت الحمایگی کشورهای عربی آزاد شده از نفود عثمانی را حل کند؛ با هدایت صهیونیست ها و حمیان استعماری آنها یعنی انگلیس، آمرکیا و فرانسه بر خلاف همه پیمانها و متناقض با مبانی و اساسانامه های که به دنیا اعلام کرده بودند، اراده و خواسته ملت عرب را زیر پا گذاشتند. و ضمکن ایجاد درگیری بین دول عربی از یک طرف و کشور انگلستان و صهیونیست ها از طرف دیگر، دوره ای از جنگ و نزاع را در منطقه به راه انداختند، تا ایمه پس از مذاکرات مختلف و به کاریگری تمام ابزارها توسط صهیونیست ها، شورای امتنیت سازمان ملل در سال 1948 طرخ تقسیم فلسطین تحت عنوان دو کشور فلسطین و اسرائیل را تصویب کرد و علی رغم اعترالضات کشورهای اسلامی، به ویّژه عربی این نطفه ناپاک در جهان اسلام کاشته شد.(14)

2. سیاست ایران در قبال کشور تازه تأسیس

پس از استقلال دولت اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن آن از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد، دولت ایران به بهانه حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین که در نتیجه جنگ خسارتهایی متحمل شده بودند، آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام کرد. پس از مذاکرات مفصلی که از طرف سازمان ملل و دولت آمرکیا با ایرامن به عمل آمد، برای اینکه دولت ایرلان بیشتر بتواند منافع اتباع خود را حفظ کند و اشکالاتی که در کار چند هزار ایرانی مقیم فلسطین پیدا شده بود مرتفع شود، آقای رضا صفی نیا را به سمت مأمور مخصوص به فلسطین فرستاد و با این اقدام دولت ایران، دولت اسرائیل را بالفعل به رسمیت شناخت و برای این که، این شناسایی به صورت رسمی درآید طبق تصمیم هیئت دولت، اقای انتظام نماینده دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد، به اطلاع نماینده دولت اسرائیل رساند که از این پس دولت ایران، دولت اسرائیل را به طور دو فاکترو(15)به رسمیت شناخته است.(16)
با به رسمیت شناخته شدن اسرائیل، موج اعتراض گسترده ای بر علیه دولت ایران از سوی کشورهای عربی و اسلامی بالا گرفت؛ تا وقتی که با روی کار آمدن مصدق، در این موضوع تجدید نظر شد و دولت ایران کنسولگری خود را که در بیت المقدس دایره گردیه بود منحل گرداند و در جلسه 19 تیر 1330 باقر کاظمی، وزیر امو رخارجه، در پاسخ سئوال آقای رضا رفیع، دباره شناسایی اسرائیل گفت از این طرف هم دولت مصمم نیست راجع به شناسایی اسرائیل اقدام دیگری بکند و نماینده ای هم از اسرائیل در ایران قبول نکرده و نخواهد کرد.(17)
با وقوع کئتای 28 مرداد 1332 مجدداً بین یاران و اسرائیل رابطه برقرار شد، ولی موانع متعددی در جهت علنی شدن این رابطه رد بین مردم مسلمان ایران و کشورهای منطقه وجود داشت و رژیم از توانایی لازم جهت برقراری رابطه بدون تنیش با اسرائیل برخوردار نبود.
یکی از عمده ترین موانع داخلیف علمای اسلام و مردم مسلمان ایران بودند. از جمله علمای مشهوری که در این زمینه فعالیت گسترده ای نمودند آیت الله کاشانی بود. این عالم مبارز اسلامی از آغازین سالهای تشکیل اسرائیل غاصب علیه تشکیل این کشور در منطقه اعتراض نمود و به سازمان ملل که یکی از عوامل این رژیم اشغاکر بود، بارها اعتراض و حمله کرد. ایشان رد همین زمینه مردم مسلمان ایران را دعوت به برگزاری راهپیماییها و تجمعاتی در تهران نمود که هزاران نفر در آن شرکت کردند. ایت الله کاشانی پیشنهاد اعزام نیرو و کمک جهت اعزام به فلسطین و مبارزه با صهیونیست ها را داد.(18)
در این دوره، امام خمینی (ره) که اصلی ترین مخالف اسرائیل و امریکا در منطقه و چهان و عامل داخلی آنها یعنی شاه محسوب می شد، و در واقع مبارزه با اسرائیل به عنوان یکی از پایه های مبارزه ایشان به شمار می رفت، وارد عرصه شد و به بیان مواضع خود پرداخت.
یکی از مهم ترین این موع گیریها سخنرانی در مدرسه فیضیه قم و حمله به شاه و اسرائیل در این سخنرانی بود. روشنگری ایشان تأثیر بسزایی در مقابله مردم با رژیم پهلوی داشت. به خصوص آن که رژیم پهلوی با کمکهای خود به اسرائیل خشم مردم را برانگیهته بود. از جمله مهم ترین دلایل تبعید امام خمینی (ره) نیز همین مسئله بوده است. در واقع محمد رضا پهلوی برای جلب رضایت صهیوینست های یهودی اسرائیل و امرکیا حاضر شد یک مرجع دینی و بزرگ را که مرود احترام اکثر مسلمانان منطقه و جهان بود، از وطن خویش تبعید نماید و بدین وسیله، تضاد خود با مردم را به نهایت برساند، و به امید حمایت زورمداران جهانی دست به قتل و کشتار مردم بیالایند. در حقیقت، نطفه انقلاب اسلامی از همین تقابل نضج گرفت.(19)

3. اهمیت تسلط بر رسانه های گروهی

یهودیان در گذشته تاریخ، همواره مورد تحثیر و نفرت مردم قرار داشتند. چه آنان در همه جا، کارشان احتکار بیشتر مواد اصلی خوراکی و مصرفی مردم بود. هم چنان که رفتار کریه و ناپسندشان در نزد اروپاییان نمونه از زشتی و پلیدی آنان به شمار می آمد.
اکثر شعارا و ادبای اروپایی در اشعار و مقالات خویش به این بدبینی مردم نسبت به یهود اذعان کرده اند. داستان «تاجر ونیزی» از درام نویش مشهور انگلیسی که در آن شیلوک را به عنوان یک تاجر یهودی حریصریال نیرنگ باز، کینه توز و خبیث معرفی می کند، بهترین مثال برای نشان دادن بدبینی عمومی مردم نسبت به یهودیان است.
با این وجود صهیونیست ها چگونه توانستند بر رسانه های فراگیر جهان سیطره پیدا کنند؟ این پرسش برای هر مسلمانی مطرح است. در پاسخ باید گفت که چنین وضعیت و موقعیتی نتیجه برنامه ریزیها و زمینه سازیهای دراز مدت بوده است. طبق این نقشه ها، صهیونیست ها توانستند با شستشوی مغزی مردم جهانف به ویژه مردم امریکا و اروپا، چهره خود را از افرادی خبیث، مکار، آزمند، خونریز و ترسو، به صورت افرادی شجاع، نابغه، دارای پشتکار، آرامانگرا و هوشمند تغییر دهند.(20) صهیونیست ها برای زمینه سازی جهت تکیل حکومت و شستشوی مغزی سایر ملل نسبت به خود، دقیقاً از یک قرن قبل با هدف دستیابی بر مطبوعات برنامه ریزی کرده بودند. یکی از سندهایی که ثابت می کند مطبوعات اروپا پیش از برپایی کنگره بال در سیطره صهیونیست ها قرار داشت، مقاله ای است در ماهنامه «انجمن گسترش مسیحیت در بین یهود» که رد آوریل 1846 در این زمینه آورده است: روزنامه های سیاسی اروپا تا حدود زیادی تحت سیطره یهود است. بر این اساس، چنانچه کسی بخواهد برای دستیابی به قدرت سیاسی با انان رو در رو شود، بلافاصله مرود تهاجم گسترده مطبوعات قرار می گیرد.
در همین زمینه نشریه جئوگرافیک نیز در شماره 26 ژوئیه 1879 نوشت، مطبوعات تازه اروپا تا حدود زیادی تحت سیطره یهود است. آدمیرال ویلیام گای کار، در کتاب «مهره ها روی صفحه شطرنج» نوشته است، یک یهوید به نام ادام و ایزهاوبت، استاد علم لاهوت و حقوق بین الملل دانشگاه نگولدشتات آلمان، در سال 1776 میلادی انجمنی پنهانی بای یهودیان تأسیس کرد و آن را «انجمن نورانیان» نامید. وایزهاوبت برای تحقق هدف اصلی این تشکیلات که سیطره ب رجهان بود، اساسانامه ای تنظیم کرد. در اصل چهارم این اساسنامه آمده است: نوریان باید مطبوعات و تمام رسانه های دیگر را در سیطره خود داشته باشند.
همچنین در سال 1869 خاخام یهودی «راشورون» در سخنرانی خود که در شهر «پراگ» در اهتمام یهود به تبلیغات ایراد کرد، چنی گفت: « اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است، بی تردید مطبوعات و روزنامه نگاری دومین ابزار کار ما خواهد بود.»(21)
نخستین کنگره صهیونیسم رد سال 1897 م، در شهر بال سوئیس به ریاست تئودور هرتصل، مهم ترنی نقطه تحول در شیوه شستشوی مغزی مردم نسبت به یهودیان را دستیابی بر رسانه های گروهی دانسته است و رد بند دوازدهم قطعانامه ای که رد بال سوئیس در کنگره صهیونیست به تصویب رسید و به عنوان پروتکل رهبران صهیون معروف شد، چونگی سیطره بررسانه های فارگیر و به ویژه مطبوعات، که رد آن زمان قدرتمندترین رسانه محسوب می شد، تشریح شده است. در بند مزبور آمده است:

تمام کانال ها (رسانهد هایی) که بازگو کننده اندیشه هاست باید به طور کلی در دست ما باشد. هر گونه چاپ و انتشارات باید به طور کلی در دست ما باشد.
ادبیات و مطبوعات، مهم ترنی و قدرتمندترین کانال های تبلیغاتی و اموزشی است و باید زیر سیطره ما باشد. دشمنان ما نباید رسانه ای در اختیار داشته باشند. هیچ خبری به هیچ کار درز پیدا نکند مگر اینکه ما اجازه داده باشیم. ما مطبوعات مختلف با گرایش های متافاوت خواهیم داست و ... (22)

در قبال آن برنامه ریزیهای دور و دراز بود که این پیروزیها به وسیله یهودیان حاصل شد. پس تصادفی نیست ، بلکه سالها نقشه کشیده اند و طراحی نموده اند تا بدین نتیجه مطلوب دست یابند. به زعم آنان، موفق ترین وسیله ای که می توانستند توسط آن ذهن مردم جهان را نسبت به خود تغیری دهند، سیطره و نفوذ بر رسانه های خبری جهان بود.
به غیر از مطبوعات در جهان معارص اکثر وسایل ارتباط جمعی در دست صهیونیسم جهانی قرار دارد و با استفاده زا آنها جهان را در جهت اهداف خود بمباران خبری می کنند./ با مطالعه درباره رادیو و تلویزیونهای معروف جهان، خبرگزاریهای عمده جهان و نشریات بین المللی و ... معلوم می شود که این مؤسسات تماماً در دست صهیونیست هاست. صهیونیست ها سهامداران عمده و صاحبان اصلی کمپانیهای فیلم سازی، تئاتر و ... هستند و بر اساسا تعالیم صهیونیستی از این وسایل در جهت اهداف نامشروع خود استفاده می کنند. لذا از آنجای یکه یکی از اهداف و سیاستهای همیشگی رزیم صهیونیستی تسلط بر وسایل ارتباط جمعی می باشد؛ هنگامی که با کشورهای مختلف نیز رابطه برقرار می کنند کنتلر افکار عمومی و هدایت آنها برای شکل دادن اذهان عمومی آن کشور در راستای سیاستهای صهیونیستی از جمله مهم ترین برنامه های آنها است.

4. روابط مطبوعات دوران پهلوی با اسرائیل

هنگامی که رژیم پهلوی به صورت دو فاکتور، اسرائیل را به رسمیت شناخت و پای صهیونیست ها به ایران باز شد، انها به دنبال تغییر معتقدات مردم مسلمان ایران بر اساس مصالح و منافع خود برآمدند. در پی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، برقراری روابط با آن رژیم نیز پی گیری شده، در قالبهای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی توسعه یافت. یکی از جهات مهم این رابطه، ایجاد روابط فرهنگی با اسرائیل بود. نکته قابل توجه آن که، این روابط تجلی سیاستهای رژیم بود نه مردم ایران، زیرا مردم ایران مسلمان بوده و تجانسب با صهیونیست های یهودی نداشتند. در بررسی روابط فرهنگی آنچه مورد نظر این مقاله می باشد روابط مطبوعاتی رژیم با اسرائیل و صهیونیست ها می باشد، از این منظر، منظور این نیست که تمامی نویسندگان، خبرنگاران و مطبوعاتیان با اسرائیل و رژیم صهیونیستی رابهط داشتند، بلکه تجلی سیاستهای رژیم بود که رد قالب بعضی از مطبوعات، مدیران و نشریات و روزنامه ها و خبرنگاران و نویسندگان و یا مسئو.لین مطبوعاتی رژیم جامه عمل به خود می پوشید.(23)
از آنجایی که رژیم صهیونیستی یکی از اهدافش نفوذ و رخنه در وسایل ارتباط جمعی بود اهتمام زیادی در این زمینه به خرج داده و سعی نمودند با استخدام روزنامه نگاران و نیوسندگان، مدیران نشریات و روزنامه ها و ... بنرامه هایشان را در این زمینه عملی کنند. آنان با تلاش و کوشش گسترده ای که دار این زمینه داشتند، موفق شدند عده ای از مطبوعات و نویسندگان و مدیران و مسئولین مطبوعات را بار خود همراه نمایند و از طریق آنها به اهدافشان نایل آیند. در این قسمت بر اساس اسناد ساواک به محورهای عمده این زمینه ها می پردزایم که عبارتند از:
الف) رسمین شناختن رژیم صهیونیستی و شکیتن قبح رابطه با اسرائیل.
ب) تبلیع پیروزیهای ارتش اسرائیل.
ج) ایجاد جنگ روانی بر علیه کشورهای عرب مسلمان.

الف) به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی

علی رغم آنکه ایران رد سال 1328 اسرائیل را به صورت - و فاکتور به رسمیت شناخت و به صورت پنهانی با آن رژیم رابهط برقرار کرد، ولی این رابطه چنان آشکار نبود که مردم مسلمان ایران به روشنی از ابعاد مختلف آن آگاهی داشته باشند و یا در صورت ظاهر شدن این روابط در میان کشورهای همسایه ایران از جمله عراق، کوبت و عربستان و سایر کشورهای عربی، اعتراضات گسترده ای علیه رژیم پهلوی ایجاد می نمود که تبعات نامناسبی برای انها داشت. بر اساس این تحلیلها روابط رژیم پهلوی با اسرائیل پنهانی بود؛ اما رژیم صهیونیستی به این حد قانع نبود و دنبال این سیاست بود که یاران روابطش را با اسرائیل علنی گرداند تا ضمن ایجاد شکاف در صفوف دول اسلامی، زمینه دشمنی بین آنها را مهیا سازد. حتی جنگ کشورهایی مثل ایران و عراق به نفع اسرائیل بود و مشغول شدند کشورهای اسلامی در جنگ با یکدیگر، کم شدن دشمنیها با اسرائیل را به دنبال داشت. لذا مسئولین سیاسی نمایندگی اسرائیل در ایران به طور مستمر از طریق عواملی که رد مطبوعات داشتند. دنبال طرح این مسئله توسط رژیم بودند که ایران اسرائیل را به رسمیت بشناسد. در راستای همین سیاست است که در یکی از اسناد ساواک می خوانیم:

ایران شناسایی اسرائیل را مورد بررسی قرار داده است:

بوطریکه خبرنگار بامشاد از مخافل مطلع کسب اطلاع کرده است بدنبال تحولات اخیری که پیرامون روابط کشورهای عرب یو منجمله عراق با ایران صورت گرفته است این بحث پیش آمده است که وزارات خارجه باید راجع به شناسایی حکومت اسرائیل و ایجاد رابطه سیاسی با آن دولت اقدام نماید زریا شرایط گذشته و وضع فعلی هیچگونه دالیل قانع کننده ای را که موجب عدم شناسایی رزیم اسرائیل از طرف دولت ایران باشد نشان نمی دهد گرچه گفته می شود که ایران بخاطر دوستی با اعراب و روابطی که با آنها دراد تاکنون نخواسته است حکومت اسرائیل را که امروز بصورت یک واقعیت مهم سیاسی در عرصه سیاست خاورمیانه خودنمایی می کند به رسمیت بشناسد لیکمن محافل سیاسی اظهار می دارند که باید دید اعراب و حکومت های آنها تاکنون رعایت دوستی و حکومت های عربی این حقیقت تلخ آشکار می شود که آنها همواره مترصد فرصتهایی بوده اند که علیه حاکمیت و حقوق ایران دست بهتحریک و دسیسه بزنند که نمونه آن دعوت از نمایند بالصطلاح حکومت بحرین و تصمیم به تغییر نام خلیج فارس می باشد.(24)

در همین رابطه در سندی دیگری می آورد:

جعفرزاده کارمند مجله تهران مصور می گفت طبق توافقی که بین مهندس عبدالله والا، اسماعیل پوروالی و صفی پور مدیران جراید تهران مصور، بامشاد و امید ایران بعمل آمده قرار است در جلسه مصاحبه مطبوعاتی شاهنشاه که روز شنبه آینده خواهد بود در مورد شط العرب و شناسایی دولت اسرائیل از طرف دولت ایران از شاهنشاه سئوالاتی بعمل آید. توضیح آنکه س نفر مزبور مرتباً با مقامات دولت اسرائیل در تهران ارتباط دارند و منظور اصلی آنها ابراز نظر صریح شاهنشاه در مورد شناسایی اسرائیل می باشد و موضوع شط العرب هم حاشیه و بالصطلاح برای رد گم کردن می باشد.(25)

البته این اقدامات با مشورت و نظر نمایندگی اسرائیل در تهران انجام می گرفت و شاید هم مقالاتی این چنینی توسط آژانس یهود و رابزن مبوعاتی سفارت اسرائیل نوشته می شد و در جراید به چاپ می رسید. یکی از اسناد حکایت از این مسئله دارد، بخوانید:

مطالب مندرج در جراید یومیه بامشاد و پست تهران دایر به شناسایی دولت اسرائیل از طرف دولت ایران توسط بهرام نورانی کارمند شهربانی تهیه و در اختیار جراید مزبور گذارده می شود.(26)

البته این همکاری نویسندگان و مطبوعات با رژیم و یا نمایندگی اسرائیل بی مزد و حقوق انجام نمی گرفت؛ بلکه آنها از این رهگذر به دنبال منفعت مادی شان نیز بودند. اسناد لانه جاسوسی در این باره حاکی است:

دکتر دوریل، نماینده غیر رسمی اسرائیل در تهران، در گنجاندن مطبوعاتی در طرفداری از اسرائیل در مطبوعات محلی بسیار فعال بوده است. تماس های او از طریق عباس شاهنده، ناشر مجله فرمان و مهندس عبدالله والا ناشر و مالک تهران مصور صورت می گیرد. چنین شایع است که وی در خلال هفته اول یک صد هزار ریال به روزنامه نگاران پول داده است.(27)

در تأیید پول گرفتن روزنامه نگاران از نمایندگی اسرائیل در تهران برای چاپ مطالبی له صهیونیست ها، در یکی دیگر از اسناد ساواک می خوانیم:

طبق تحقیقات معموله که هنوز تأیید نگردیده، آقایان مشروحه زیر: 1- بهران شاهرخ 2- دکتر مصطفوی 3- اسماعیل پور والد 4- کاظم مسعودی در مورد اینکه دربااره شناسایی دولت اسرائیل با وزارات امور خارجه در تماس بودهد اند توسط دکتر دوریل کلیمی در هتل پارک مبالغی دریافت داشته اند که مبلغ پخش شده بین آنها معلوم نیست و گوینده مدعی است که وزارت امور خارجه محلی جهت پرداخت پول به روزنامه نگاران ندارد منتهای بدینوسیله آنها را راضی نموده است.(28)

یکی از نشریاتی که رد این زمینه فعالیت زیادی نموده و معمولاً مقالاتی به نفع اسرائیل می نوشت، روزنامه فرمان بود. عباس شاهنده صاحب امتیاز روزنامه فرمان در مقاله ای درباره برقراری رابطه بین ایران و اسرائیل نوشت، خوب است که ما هم با اسرائیل رابطه داشته باشیم و در روزنامه چاپ و منتشر نمود.(29)
از جمله اقدامات دیگر نوینسدگان وابسته به رژیم و محلفل وابسته به کانونهای یهودی و صهیوینستی در این زمینه، مسافرت به کشور اسرائیل به نمایندگی از مطبوعات ایران بود. انجام این مسافرتها و چاپ گزارش سفر پس از بازگشت در نشریات، به نوعی شکستن قبح رابطه با اسرائیل بود. در اسناد ساواک در این زمینه می خوانیم:

سفارت ایران در کویت طی نامه ای به وزارت امور خارجه به نقل از روزنامه الرأی العام به قلم آقای یوسف مساعید در مورخ دهم شهریور مقاله ای منتشر کرده است که طی آن شدیداً به شش تن از روزنامه نگاران ایرانی که مدعی است به طور رسمی به عنوان نمایندگی از مطبوعات ایران به اسرائیل مسافرت کرده اند حمله نموده و در آخر افراد مورد نظر را که بشرح ذیل می باشد، معرفی می نمایند: 1- علی اصعر امیران، مجله خواندنیها 2- اسماعیل پور والی، مجله پامشاد 3- اسعدا خلیل رزم آراء، مدیر روزنامه مرد مبارز 4- دکتر بهزادی، مدیر مجله سپید و سیاه 5- اسماعیل رائین، خبنرگار مجله تهران مصور 6- کاظم زرنگار از نویسندگان اینترنشنال.(30)

به غیر از افراد فوق تعداد زیادی از خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات به اسرائیل مسافرت کردند و بعضاً کتابهایی نیز به عنوان سفرنامه نوشتند.(31)

ب) تبلیغ پیروییهای ارتش اسرائیل

از مهم ترنی عواملی که باع تقویت روحیه یهودیان صهیونیست می شود، تبلیغات زیاد و اغراق آمیز از پیروزیهاشان در مقابل دشمنان است. به همین خاطر سعی می نمایند با تسلط بر رسانه های گروهی و هدایت آنها در بزرگ کردن پیروزیهایشان روحیه ینروهای خود را بالا ببرند. از این رو، در زمان جنگ به این وسیله بیشضتر احتیاج دارند. هم چنان که، به هنگاک جنگ اعراب و اسرائیل، صهونیست ها جدای با بلندگوهای امپریالیستی و جهانی با استفاده زا رسانه های کشورهایی که با آنها ارتباط داشتند سعی می نمودند پیروزیهایی را که نصیبشان شده بود، تبلیغ کنند تا ضمن تضعیف روحیه دشمن و تقویت جبهه خودی، نیروهایشان را برای نبدرهای آتی آماده تر نمایند.
از آنجایی که ایران با اسرائیل رابطه داشت مسئولین نمایندگی اسرائیل در تهران دنبال جلب نظر رسانه های گوناگون از جمله رادیو و تلویزیون، نشریات و روزنامه ها بار یانعکاس پیروزیهایشان بودند و قسمتی از مطالب نشریات به تبلیغ از پیشرفتها و پیروزیهای به اصطلاح عظیم یهودیان صهیونیست اختصاص می یافت. با توجه به حساسیت بحث اسرائیل در ایران، ساواک ضمن کنترل موضوع مواظب بود که از این رهگذر بحرانف شورش و یا ناامنی متوجه رژیم نگردد. اسناد ساواک به نقل از روزنامه آیندگان می آورد:

اشغال آن قسمت زا خاک اردن که اغلب امکنه مقدس یهود در آن قرار دارد احساسات شدیدی در میان مؤمننی -یهودی- کشور برانگیخته است و آنان این حادثه را خواست خداوند دانسته اند.(32)

همانطور که در قیمت قبل ذکر گردید در قبال کمکهایی که داریوس همایون از اسرائیل برای راه اندازی روزنامه آیندگان ردیافت کرد، قول داده بود که مطالب این نشریه به نفع اسرائیل علیه اعراب باشد. از قضا سال اول انتشار روزنامه آیندگان مصادف بود با وقوع جنگ 1967 اعراب و اسرائیل، در این جنگ سوریه تپه های جولان را از دست داد و صحرای سینت در مصر به تصرف اسرائیل در آمد و اعراب متحمل دومین شکست سخت در باربر اسرائیل و حامیان غربی او شدند، به طوری که جمال عبدالناصر استعفا داد و طوفانی در دنیای عرب برپا شد. متعاقب این وقایع، افکار عمومی در ایران پشتیبان ملتهای مسلمان عرب و در ضدیتی با اسرائیل بود؛ اما دولت یاران با تمام قوا از اسرائیل حمایت می کرد و روزنامه جدید الولاده آیندگان صراحتاً از پیروزی اسرائیل ابراز شعف و یا چاپ مطالب مختلف از آن پشتیبانی می نمود.
از جمله در یکی از اسناد ساواک درباره انتشار مطالب این چنینی در طرفداری از اسرائیل آمده است: روزنامه آیندگان از اینکه اسرائیلیها جیپ های ساخت شوروی اعراب را ربوده اند اظهار خوشوقتی کرده است.(33)
مسئولین درباری و وابسته به بیگانه روزنامه ایندگان از جمله داریوش همایون، در قبال چاپ چنین مطالبی مورد اعتراض روزنامه نگاران مسلمان قرار می گرفتند، ولی واکنش او رد مقابل آنها به خاطر آن که نمی توانست جواب قانع کننده ای به انان بدهد، حذفی بود و روزنامه نگاران ناراضی را اخراج می کرد. از جمله در یکی از جلسات هیئت تحریریه روزنامه آیندگان،؛ محمد حیدری، روزنامه نویس جوانی که صفح «زیر آسمان کبود»، را در این روزنامه اداره می کرد، نسبت به موضع گیری روزنامه اظهار نارضایتی کرد و رد حضور سایر همکاران،؛ داریوش همایون را به خاطر درج چنین مواضعی مورد انتقاد قرار داد. فراد که حدیدری برای کار روزانه به محل روزنامه مراجعه کرد دربان جلوی در از ورود او جلوگیری کرد و دو خط نامه به او داد که همایون روی آن نوشته بود: از ادامه همکاری شما معذوریم.(34) یا آنها را از نوشتن مقالات و یا کاریکاتورهای ضد اسرائیلی منع می کرد. نمونه آن کامبیز درم بخش کاریکاتوریست روزنامه آیندگان بود که هر روز بر اساس موضوعات و سوژه های خبری مطرح کاریکاتوری می کشید. می گفت: همایون اکیداً او را از کشیدن کاریکاتورهای ضد اسرائیلی و ضد آمرکیای یمنع کرده و فقط دست او را در کشیدن کاریکاتورهای ضد شوروی باز گذاشته است.(35)
در همین زمینه داریوس آشوری، یکی از نویسندگان دوران رژیم پهلوی در دفاع از صهیونیست ها و حمله به کشورهای اسلامی و در توصیف یهودی های صهیونیست در مجله فردوسی می نیوسد:

مسئله بر ضد یهود ایرانی و هر جای دیگر این نیست که تجاوزی صورت گرفته و پیروزی به دست آمده، مسئله ایست که این تجاوز و پیروزی یک تجاوز و پیورزی «یهود» است که با هر نوع تجاوز و پیروزی دیگر فرق دارد. یهودیی که در طول دو هزار سال عادت داشته ایم به چشم حقارت و زبونی بنگریمش، آن یهودی طماع و ترسو حالا ملت دلیری شده است که برای بقای خود بهترین جنگ ها را می کند و این قابل تحمل نیست.(36)

همین نشریه در گزارش طرفدارانه دیگری از صهیونیست های اسرائیلی درباره شکست مصر می اورد:

تدثیر شکست ساعت 9 شب، جمعه نوزدهم خرداد جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر طی نطق مفصل و تأثیر انگیزی به افسانه وجودی خویش پایان داد. وی که بقول خود بالاخره پس از یازده سال فرصت آن را پیدا کرده بود که با مردم صادقانه و صریح حرف بزند اعلام داشت که در جنگ با اسرائیل شکست های فاحشی نصیب دولتش شده و سپس مسوؤلیت همه این شکست ها در قبال ملت مصر را ب رعهده گرفت و از همه عناوین و سمتها و مقامات خویش دست شست... از این به بعد اعراب و یهودیان فرمولهای زندگی در کنار یکدیگر را باید پیدا کنند.(37)

مسئولین نمایندگی سفارت اسرائیل در ایران از هیچ کوششی فروگذاری نکرده و با پرداخت پول به نشریات، حتی دنبال چاپ گزارشهایی به نفع اسرائیل در نشریات در روزهای تعطیل بودند. در یکی از اسناد ساواک در این زمینه می خوانیم:

برابر اطلاع واصله در جریان جنگهای اسرائیل و اعراف در خرداد ماه جاری روزنامه اطلاعات و کیهان در نظر داشتند طبق معمول ایام تعطیل روزنامه منتشر ننمایند ولی عوالم اسرائیل توسط سفارت آمریکا مبلغ یکصد و بیست میلیون ریال به این دو روزنامه پرداخت می کنند تا روزهای تعطیل نیز به انتشار روزنامه پرداخته و پیروزیهای اسرائیل را به موقع به اطلاع مردم برسانند.(38)

در سند دیگری از پرونده اسرائیل در این باره امده است:

جوعون بن حامی (وابسته مطبوعاتی سفارت اسرائیل) با مدیران جراید و اربابان مطبوعات تماس دارد و فعالیتهایی از مشارالیه بمنظور درج مطالبی به نفع اسرائیل در جراید کشو.ر مشاهده شده است و بعضیاً چنانچه مطالبی توسط نویسندگان ب رعلیه اسرائیل در جراید کشور منتشر شود اصرار دارد که جواب مقالات مذکور را تهیه نموده تا برای روشن شدن اذهان عمومی چاپ و منتشر گردد.(39)

در بایگانی ساواک درباره اینگونه اقدامات مطبوعات در چاپ مقاله به نفع صهیونیست ها سندهای زیادی وجود دارد و امکان آوردن همه آنها در این قسمت نیست، اما برای روشنگری بیشتر خوانندگان محترم تعدادی دیگر از این اسناد در بخش ارتجاعات آمده است.(40)

ج) ایجاد جنگ روانی علیه کشورهای مسلمان و عرب

از جمله مهم ترین محورهای مورد نظر محافل صهیونیستی در ایران، ایجاد جنگ روانی علیه کشورهای مسلمان و مبارزین عرب بود، که از این راه ضمن درهم شکستن مقاومت کشورهای مسلمان باعث روحیه افراد خودی شده تا رد جنگ های آتی توان مقابله با مسلمانان را داشته باشند. نشریات اسرائیل و وسایل ارتباط جمعی هوادار صهیونیست ها در اروپا و آمرکیا ضمن اینکه سرنوشت آوارگان و واقعیت خشن اشغال اسرائیل را به فراموشی سپردند؛ پیروزی قهرمانانه اسرائیل را بر اعارب تجاوزگر که عهد کرده بودند دولت یهود را نابود کنند جشن گرفتند. ناشران آمریکا به شدت مشغول انتشار کتابهایی نظیر «شش روز در ژوئن» و « ضرب صهیون» که انعکاسی صادقانه ای از دید آمریکایی ها و اسرائیلی ها نسبت به جنگ بود شدند.
بررسی گزارشهای آمریکاییها در دوران جنگ نشان می دهد که به کرات اعراب موجوداتی جاهل، دارای چشمان حیله گر و ترسو توصیف شده اند. در حالی که اسرائیلی ها موجوداتی پرکار، خوش برخورد و شجاع مجسم گردیده اند. این کتابها و مقالات بیشمار و داستانهای رادیو و تلویزیون زیر بنای محکمی برای نقش جدید اسرائیل به عنوان نگهبان آمریکا در خارومیانه فراهم کرد.(41)
در این راستا صهیونیست های یهودی در ایران نی زجهت عملی شدن بنرامه هایشان با داادن پول و سایر امکانات دبنال درج مقالات و گزارشهایی در رسانه های گروهی و مطبوعات به نفع خودشان و علیه کشورهای مسلمان درگیر در جنگ از جمله فلسطین، سوریه، مصر و اردن بودند. در این زمینه اسناد متعددی از پرونده مطبوعاتی ساواک نیز به این مسئله دلالت دارد. از جمله در یکی از اسناد مجله فردوسی بر علیه کشورهای اسلامی می خوانیم:

رهبران عرب بارها این مطلب را گفته اند و رادیوهایشان ینز این را دائماً تکرار کرده اند که هدفشان تنها برانداختن دولت اسرائیل نیست، بلکه محو یهود از فلسطین و آزاد کردن آن سرزمین است و من یقین دارم اگر این جنگ به پیروزی اعراب می انجامید کشتاری چندین برابر مهیب تر و جنایاتی بسیار وحشیانه تر روی می داد که حاصل انباشته شدن عقده های چندین ساله ی کین و انتقام داشت.(42)

در این مقاله نویسنده ضمن معرفی اعراب مسلنان به عنوان انسانهایی کینه جو عقده ای، دشمنی مسلمانان با اسرائیل را جایگزین دشمنی مسلمانان با یهودیان کرده است.
مؤلف کتاب نهضت امام خمینی (ره) نیز به همگام بودند رسانه ها و مطبوعات ایران با صهیونیست ها اذعان داشته، می نویسد:

دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های گروهی ایران نیز در رابطه با جنگ کاملاً در اختیار صهیونیسم بین المللی قرار داشت و به نفع اشغالگران فلسطین و تجاوزکاران صهیونیستی به کار رگفته شد. تمام اخبار رادیو و تلویزیون و مطبوعات ایران بازگو کننده به اصطلاح پیروزیها، پیشرفتها و دستاوردهای اشغالگران فلسطین در جنگ ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی بود. رسانه های گروهی ایران بمب بارانهای وحشیانه پایختها و شهرهای کشورهای عربی، کشتار دسته جمعی مردم عرب و مسلمان، اسارت هزارات سرباز عرب، اشغال هزاران کیلومتر مربع از سرزمینهای اسلامی به دست صهیونیست ها را با آب و و تاب منعکس می کردند و به اصطلاح پیروزیهای برق آسا و درخشان اشغالگران فلسطین و شکست اعراب را همراه با تفسیرهای ارتجاعی و صهیونیستی به رخ ملت ایران می کشیدند و احساسات و عواطف میلیونها مسلمان ایرانی را به بازی می گرفتند.
این شیوه غیر اسلامی رسانه های گروهی ایران و دهن کجیهایی که به ملت ایران و مسلمانان جهان در رابطه با جنگ می شد، تا آنجا اعصاب مردم را ناراحت و متشنج کرده بود که بسیاری بی اختیار به هنگام پخش اخبار پیروزیهای صهیونیستها که با آب و تاب نقل می شد رادیو خود را خرد می کردند و بسیاری نیز روزنامه هایی را که پیروزیهای صهیونیسم را با تیترهای درشت منعکش کرده بود، پاره پاره کردند.(43)

فعالیتهای تبلیغاتی مطبوعات ایرانی له صهیونیست ها و جهت تضعیف روحیه کشورهای عربی مسلمان در ابعادا مختلف جنگ روانی صورت می رگفت. این رویکرد در روزنامه آیندگان که به دستور سازمان سیا و با حمایتهای آشکار رژیم اشغالگر قدی پا گرفت، نمود بیشتری داشت. از جمله در فاصله بین دو جنگ اسرائیل و کشورهای عربی مسلمان طی سالهای 1947 و 1967 میلادی این روزنامه حهت ایجاد رعب و وحشت بین کشورهای اسلامی و تقویت روحیه صهیونیست ها به تبلیغ از تجهیزات و آمادگی ارتش اسرائیل پرداخت تا به ارباباتنش خدمت کرده باشد و در هیمن زمینه صفحات زیادی از روزنامه را به این موضوع اختصاص داد که قمست هایی از آن را در ذیل مرور می کنیم:

اسرائیل احتیاجات نظامی خود را از سوئد و آمرکیا تأمین می نماید و به همین جهت کوشش برای خریداری 50 هواپیمای فانتوم را از امریکا شروع کرده است.(44)
آرایش جنگی برای یک حمله عمیق: به هر حال آنچه مهم است این است که اسرائیلیهای ظاهراً برای یک حمله عمیق به داخل شبکه دفاعی مصر آرایش جنگی بخود داده اند.

روزنامه آنیدگان در مقابل این تعریف و تمجیدها از اسرائیل در محروهای مختلف تبلیغاتی در جهت تضعیف روحیه کشورهای مسلمان مطلب می نوشد. از جمله جهت ایجاد شکاف بین کشورهیا مسلمان شایعه و یا اخبار مذاکره کشورهای اسلامی با اسرائیل را با تیترهای درشت منعکس می کرد از جمله درباره موادی که در بالا ذکر شد، می نویسد: « ملک حسین قصد مذاکره با اسرائیل را دارد.»(45) « دولت مصر در ساحل شرقی کانال سوئز دچار تشویق و نگرانی شده اند.(46)
با اینکه با ارائه تصویری ضعیف و متزلزل از رجال و کشورهای اسلامی شکست 1967 اعراب را پردامنه و پرحجم معرفی می نمود. در همین زمینه روزنامه آنیدگان می آورد:

اساس رژیم مصر متزلزل است. تظاهرات ضد ناصر در مصر- در جمله به اسرائیل پنج چریم عرب کشته شدند- اسرائیل به سوریه حمله می کند.(47)

روزنامه مرد مبارز در همسویی با همین محور تبلیغاتی می نویسد: عبدالناصر به سرطان مغز دچار شده و سه ماه بیشتر زنده نخواهد ماند و احتمالاً این سرطان به ریه ها و گلو نیز سرایت کند. این روزنامه نوشته خود را مستند بگفته یک دیپلمات عرب کرده است که بتازگکی از قاهره وارد لندن شده است.(48)
این خبر از آن جهت مهم است که شخصیت محوری ناصر در مبارزه با اسرائیل تضعیف شده، با فقدان او این مبارزه نیز پایان یافته تلقی می گردید.
مقصر دانستن کشورهای مسلمان از جمله مصر و عبدالناصر بخش دیگری از این جنگ روانی بود. روزنامه فریاد خوزستان در این باره می آورد: ماهیت جنگ اعراب و اسرائیل راستی چه بود؟ بیایید این مسئله را دور از هر گونه تعصب از روی کمال واقع بینی بررسی کنیم؟ آیا یک اختلاف دینی پیروان دو دین اسلام و یهود را بر آن داشته بود که به قوه قهریه توسل جویند و به روی یکدیگر اسلحه بکشند؟ آیا اسرائیل قصد آن را داشت که از مرزها و حدود و تغوری که قبلاً برای او تعیین شده بود تجاوز کند و قسمتی از خاک متعلق به مسلمانان را اشغال نماید؟ و ایا اعراب و اسرائیل از دیرباز باز هم اختلاف دارند؟ ولی تا آنجا که بنده اطلاعا دارم این بار آتش این اختلاف دیرینه موقعی از خاکستر بیرون آمد و شعله کشید که جمال عبدالناصر ناگهان خلیج عقبه را به روی اسرائیل بست؛ مانن دزدهای یکه گردنه ها را می بیستند تا از کارونیان باج بگیرند. عبدالناصر خلیج عقبه را بست تا از اسرائیلی ها باج بگیرد و این باج را به مصرف خرید اسلحه برساند و با آن سلاحها برادران مسلمان ما را در یمن درو کند.(49)
روزنامه دنیا نیز در مقاله ای از صلح طلب بودن اسرائیل صحبت کرده است:

تنها آرزوی اسرائیلیها برقراری صلح با اعراب می باشد و قبل زا شروع بحران خاورمیانه سب و روزی نبود که رایدو را روشن کنید و ایستگاه فرستنده رادیو اسرائیل را بگیرید و از زبان گوینده آن هم به ز بان عربی نشنوید که انها آماده برای صلح و اشتی با ممالک عربی می باشند ولی هرگز کشورهای عربی و فرستنده های رادیویی این ممالک به این تقاضاهای متوالی و پی در پی پاسخ مثبت نداده اند.(50)

خواننده محترم با مروری بر وقایع در طول چدین دهه گذشته کاملاً به صلج طلب بودن اسرائیلی ها پی خواهند برد؟!!

5. نقش تشویقی مطبوعات د رمهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی

در اعتقادات مذهبی یهودیان علاقه بازگشت به ارض مقدس یکی از آرزوها و آمال آنها به حساب آمده و توده یهودیان با مطالع و مقاصد سیاسی سردمداران صهیونیسم کاملآً گره خودره است؛ به طوری که موریس کونوپنیکی در این باره گفته است: دست راستم بخشکد که اورشلیم، اگر فراموشت کنم.(51)
همچنین در کتب اعتقادی و سیاس ییهودیان مطالبی در این باره یافت می شود که در یکی از انها می خوانیم:

کلیمیان تبعید شده در سراسر دنیا، اورشلیم را فراموش نکرده اند. امید بازگشت به صیون و باز ساختن معبد بزرگ، از خیلی پیش یکی از مظاهر لایتغیر زندگی یهود بوده است. نماز سه گانه، حتی اوراد تقدیس بعد از غذا، خاوی التجلهایی است برای بازگشت به اسرائیل. هر عروسی و هر سوگی، فرصتی است تا کلیمیان دلبستگی پایان ناپذیر خود را به سرزمین قدیمی شان تجدید نمایند.(52)

گذشته از این با طرح تشکیل کشور اسرائیل مسئله مهاجرت اهمیت بسیاری یافت، به طوری که آیاابان نیز همین معنی را تکرار می کند و می آورد: مهاجرت از احتیاجات حیاتی و ضروری و مقصد نهایی برای بقاء دولت اسرائیل می باشد.(53)
گذشته از این سابقه تاریخی، توجه به فلسطین و مهاجرت یهودیان به آنجا، با تشکیل رژیم اشغالگر اسرائیل در سال 1948 و ایجاد درگیریهایی بین مسلمانان و صهیونیست های اشغالگر، نباز رژیم اشغالگر قدس به نیرو برای مقابله با کشورهای عربی اسلامی از جمله، مصر، اردن، سوریه و فلسطین در دهه چهل مهاجرت هر بیشتر را اجتناب ناپذیر نمود.(54) هر چند صهیونیسم جهانی و قدرتهای برتر جهانی از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه حامی اسرائیل بودند و از هیچ کمکی در زمینه های سیاسی، اقتصادی و ظامی دریغ نمی کردند؛ ولی آن کشور از طرفی برای جنگهای دراز مدت و از طرف دیگر برای تغییر بافت جمعیتی کشور فلسطین نیاز ضروری به نیرو داشت. لذا آزانس یهود در سراسر جهان از جمله ایران با تبلیغ فراوان و صرف هزنیه های گزاف دنبال مهاجرت یهودیان به سرزمین به اصطلاج موعود بود. این آزانس در ایران دوران پهلوی نیز بسیار فعال بود و تعداد قابل توجهی یهودی مهاجر از ایران و کشورهای همسایه از جمله عراق از طریق ایران به فلسطین اشغالی مهاجرت داده شدند و ایران به عتوان یکی از پایگاه های مطمئن آنان برای چنین اقداماتی مطرح بود. زمینه ساز این مهاجرتها نیز مطبوعات بودندکه با چاپ مقالات متعدد از پیشرفتهای خارق العاده اسرائیل و برشمردم مزایای مختلف آن رژیم اشغالگر و ارائه تصویری آباد و امکانات سرشار باعث تشویق عده زیادی از یهودیان برای مهاجرت به آنجا شدند. روزنامه آیندگان نیز با توجه به اهمیت این قضیه برای رژیم اشغالگر قدس، ضن تبلیغ در این زمینه، گزارشها و اخبار آن را جهت اطلاع و تحریک یهودیهای داخل منعکس می کرد. یکی از اسناد مروط به فعالیتهای روزنامه آیندگان در این باره حاکی است:

تل آویو: روز یکشنبه 560 مهاجرت یهودی شوروی وارد اسرائیل شدند. این بالاترین رقم ورود مهاجران شوروی در یک روز است. همچنین ایشان برای نخستین بار به جای وین از راه رومانی وارد اسرائیل شدند.(55)

یکی از اسناد ساواک به نقل از روزنامه اطلاعات در جهت تشویق یهودیان جهت مهاجرت به فلسطنی اشغالی می آورد:

پارلمان اسرائیل قانونی تصویب کرده که بموجب ان یهودیان ساکن شوروی آنهای که از خاک شوروی خرج شوند می توانند تبعه اسرائیل شوند و وزارت کشور اسرائیل می تواند تابعیت این کشور را قبل از مهاجرت به هر یک از یهودیان اعطا نمید. توضیح اینکه چون در قانون تصریج راجع به یهودیان شوروی نشده قانون جنبه کلی دارد لذا بعید نیست قانون مزبور شامل کلیه یهودیان جهان منجمله ایران باشد با توجه به اینکه رئیس کمیته پارلمان اسرائیل گفته این قانون حالت ت ع م ل بیشتری به یهودیان نسبت به اسرائیل می دهد و مووضع بیشتر حائز اهمیت می شود به همین جهت به منظور بررسی بیشتر اعلام می گردد و فتوکپی برش روزنامه متعاقباً ارسال خواهد گردید.(56).

پی نوشت ها :

1. قرآن کریم، سوره مائده، آیه 83؛ همانان دشمن ترین مردم نسبت به مسلمانان یهود و مشرکان را خواهی یافت. « و لا یزالون یلونکم حتی یرو.دوکم عن دینکم ان استطاعوا». (انان پیوسته علیه شما نبرد می کنند تا شاید بتوانند شما ر از دینتان برگردانند.»
2. Brdaman
3. در اوایل سال 1330 در مورد شیوه برخورد با اختلافات ایران و شرکت نفت انگلیس، میان رهبران بریتانیا و ایالات متحده آمریکا اختلاف جدی بروز کرد. برخی مقامات دولتی بریتانیا، تحت تدثیر سرویلیام فریزر، رئیس شرکت نفت انتگلیس، از طرح مداحله نظامی علیه مردم ایران حمایت می کردند و دولت «دموکرات» پرزدینت ترومن، تحت تأثیر افراد یچون جرج مک گی از ناسیونالیسم مصدق حمایت می نمود و آن را سپری استوار در مقابل «کمونیسم» و متعصبین مذهبی می انگاشت.
دولت «دمورکات» آمریکا بر اساس این دیدگاه با طرح مداخله نظامی بریتانیا مخالفت می کرد و با دفاع از مصدق، سازش دو طرف نزاع را توصیه می نمود و صراحتاً به انگلیس اعلام داشت که «حق ایرانیان» را به ملی کردن به رسیمت می شناسد.» در این چارچوب اورل هریمن، نماینده مخصوص پرزیدنت ترومن، روز 13 تیر 1330 در رأس یک هیئت وارد تهران شد تا میانه مصدق را با دولت انگلیس آشتی دهد. مصدق نیز رسماً با میانجیگری دولت آمریکا موافق کرده بود. در این میان «شبکه بدامن» بر اساس منافع گردانندگان آن رد آمرکیا و انگلیس، قص داشت مسافرت هریمن را با شکست مواجه کند و دولتمردان آمریکایی را از توسعه «خطر کم نیسم» در ایران بترساند و زمینه های استراتژی خود- استقرار دیکتاتوری محمد رضا پهلوی- را فراهم سازد. در چنین شرایطی بود که سازمان جوانان حزب توده، که به شدت تحت نفوذ «شبکه بدامن» قرار داشت، تظاهرات وسیعی را علیه ورود هریمن ترتیب داد. از سوی دیگر، دستجات «حزب زحمتکشان» دکتر مظفر بقایی و «حزب ایران» و پان ایرانیست ها به عنوان نیروی ضد کمو نیست بسیج شدندو این تظاهرات به زد و خوردی خونین کشیده شد و به دستور سرلشکر بقاییریال رئیس شهربانی دولت مصدق، به روی تظاهرکنندگان شلیک شد. (شهبازی، عبدالله؛ جستارهایی ا زتاریخ معاصر ایران: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ جلد2؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ صص 181-182).
4. تظاهرات «توده ایها» در روزهای 25-27 مرداد 1332؛ که مجسمه های شاه را به زیر می شکیدند و شعار «جمهوری دموکراتیک» سر می دادند، موجب هرس شدید مصدق و تمکین وی در براب رخواست هندرسن، سفیر دولت جدید آمریکا شد.
هندسن در ملاقات عصر 27 مرداد با مصدق به شدت او را زا خطر سقوط سلطنت و قدرت گیری حزب توده ترساند. این تظاهرات از سوی دیگر سبب تشتت اراء و سردرگمی هیئت اجرائیه حزب توده شد و در نتیجه، رهبری حزب توده در روز27 مرداد از اعضای حزب خواست که در خیابانها حضور نبابند. بدین ترتیب، موفقیت کودتا در قبال مقابله احتمالی سازمان نظامی حزب توده تضمین شد. ماهیت این حوادث سالها پنهان بود. بعدها در تحللی حوادیث 25-28 مرداد 32 میان اعضای رهبری حزب توده اختلاف بروز کرد و عده ای از آنان عملیات «ماجراجویانه» فوق را به جناح کامبخش- کیانوری نسبت دادند. بقایای «جبهه ملی» نیز هیچکاه حزب توده را به خارط حوادث فوق نبخشید و گناه اصلی سقوط مصدق را به این حزب منتسب ساخت. 0شهبازی، عبدالله؛ جستارهایی از تاریخ معاصر ایران: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ ج2، صص 183-186).
5. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ جستارهایی ا زتاریخ معاصر ایران: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، صص 183-186.
6. دومین محور پروژه مشترک نبدامن» عملیات تبلیغی- فرهنگی بود که گروه وسیعی از نوینسدگان و روزنامه نگاران و روشنفکران و ده ها نشریه و روزنامه را در خدمت داشت. علیرغم علم کم سواد، شاپورچی یک تحصیل کرده کمبریج و کارشناس «جنگ روانی» بود. او با نثر روان، معلومان وسیع و احاطه خارق العاده اش بر تاریخ و فرهنگ ایران و جهان، یک نویسنده برجسته محسوب می شد که قطعا بر تمامی اعضای شبکه روشنفکری- مطبوعاتی خود برتری تام داشت.
از مهم ترنی اعضای شبکه مطبوعاتی و روشنفکری «بدامن» باید به نصرت الله معینیان، دکتر مطفر بقایی کرمانی، علی جواهر کلام، عباس شاهنده، جعفر شاهید، مصطفی مصباح زاده، عباس مسعودی، هادی هدایتی، علی اصغر امیرانی، مهدی میراشرافی، عبدالرحمن فرامرزی، رسول پرویزی و ... اشاره کرد.
7. دو سند زیر حکایت از کمک اسرائیل برای راه اندازی روزنامه آیندگان و تعهد داریوش همایون مبنی بر تبلیغ روزنامه ایندگان به نفع اسرائیل می باشد:
...آقای مثیر عزری معاون نمایندگی اسرائیل در تهران اظهار داشته است که داریوش همایون از او خواسته است که در روزنامه در شرف تأسیس (آیندگان) تا حدود دو میلیون تومان سرمایه گذاری نمایند. او ضمناً گفته است که در صورتی که این سرمایه گذاری عملی شود تعهد می نماید که برای همیشه مطالب روزنامه را علیه اعراب و به نفع اسرائیل تنظیم نماید.
داریوش همایون یازده شماره نشریه بامشاد را که رد آن فسیرهایی در مورد اعراب و اسرائیل بر له و علیه اعراب نوشته شده بود ارائه داده است و خواهش کرده که آنها را به وزارت امور خارجه اسرائیل بفرستد و اضافه نموده که رد سفری که به تل آویو کرده با مقامات وزارت امور خارجه اسرائیل راجع به این موضوع صحبت کرده و رد آن وقت آنها از او پشتیبانی کرده و وعده کمک داده اند.
در سند دیگر می خواینم: خرید یک دستگاه رتاتیو از سرمایه دارای اسرائیل به وسیله داریوش همایون. داریوش همایون یکی از گردانندگان روزنامه آیندگان رد سفری که رد یاان جنگهای شش روزه اسرائیل و اعراب به اسرائیل رفته بود موضوع خرید یک رتاتیو از سرمایه دارای اسرائیل را عنوان کرده و وزارت خارجه اسرائیل پس از مشورت با نمایندگی آژانس اسرائیل در ایران و با کمک (عزری) نماینده اسرائیل در تهران که از دوستان داریوش همایون می باشد سرانجام موافقت کرده که دولت اسرائیل و یا سازمان صهیونیسم پرداخت اقسام فروش رتاتیو را عهده دار شده و با پرداخت قسمتی از مخارج رتاتیو آن را به داریوش همایون بفروشند. در مقابل این مساعدت مالی که دولت اسرائیل و ووزارت امور خارجه این کشور کرده او متعهد شده است که حمله به اعراب را در روزنامه مذکور عنوان نموده و از اسرائیل حمایت بنماید. در هفته گشذته موافقت کامل وزارت امور خارجه (اسرائیل) و پشتیبانی از همایون به وسیله عزری به او ابلاغ گردید. (مطبوعات عصر پهلوی، روزنامه تیندگان، ج6، ص 33 و 34، مرکز بررسی اسناد تاریخی).
8. تحقیقات محققان جدید کاذب بودن تبلیغات یهودیان صهیونیست از کشتار یهودیان در اروپا را به اثبات رسانیده است.
9. یهودی فرانسوی به نام دریفوس در فرانسه باتهام جاسوسی به نفع دشمنان فرانسه به محاکمه کشیده شد، عده ای از مردم فرانسه نسبت به او بدبین و خشمگین بودند و جمعی هم او را بی گناه مظلوم می دانستند وپس از چند دوره محاکمه نهایتاً تبرئه گردید. عده ای از متفکرین این ماجرا را دست ساخته صهیونیست ها می دانند.
10. زعیتر، اکرم؛ سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار؛ ترجمه: علی اکبر هاشمی رفسینجانی، چاپخانه حکمت قم، ص 94-93.
11. Theodore Herzel
12. عربش بلده ای است بین مصر و فسلطین که متعلق به مص است و همان جایی که فرانسه با مصر قرارداد تخلیه مصر از فرانسویان را متعقد ساخت.
13. همان 94-96.
14. همان، 98 تا 100.
15. گونه ای از شناسایی کشورها در عرصه بین المللی اتست که بر اساس آن، دو دولت عملاً دارای روابط اقتصادی و تجار یهستند. در مقابل آن، شناسایی دوژور 0رسمی و اعلامی) قرار دارد که طی آن مناسبات سیاسی- دیپلماتیک بین دو دولت برقرار می گردد.
16. روزنامه کیهان، 24 اسفند 1328 ض.
17. مذاکران مجلس، روزنامه رسمی کشور، 17 تیر 1330.
18. فلاح نژاد، علی؛ مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 187.
19. صحیفه نور؛ ج1، ص 54.
20. الرفاعی، فؤاد بن سید عبدالرحمن؛ نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبر یو سازمانهای بین المللی؛ مترجم: حسین سروقامت؛ سازما انتشارات کیهان، 1377؛ ج اول، ص 79.
21. همان، ص 80.
22. ابوغنیمه، زیاد؛ یهود در فرهنگ، تبلیغات و رسانه های غرب؛ مترجم: عبدالفتاح احمدی، مرسسه امیرکبیر، 1380؛ صص 15 تا 18.
23. همان، صص 19 و 20.
24. اسناد ساواک، موضوع پرونده: مجله بامشاد، ص 41.
25. همان، تاریخ 37/2/28.
26. همان، تاریخ 37/6/8.
27. اسناد لانه جاسوسی (اشغالگران قدس) شماره 36، دانشجویان پیرو خط امام؛ ص 16.
28. اسناد موضوعی مجله بامشاد؛ ج1، مورخ 40/6/8.
29. اسناد ساواک؛ پرونده موضوعی روزنامه فرمان؛ ج1، تاریخ 1336/12/14.
30. اسناد ساواک؛ پرونده موضوعی روزنامه فرمان؛ ج 2، مورخ 47/5/24.
31. از جمله این افراد عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان است. نامبرده پس از مسافرتی که به اسرائیل داشته در برگشت کتابی منتشر کرد به نام خاطرات سفر به اسرائیل که رد آن به شدت از اسرائیل تعریف و تمجید نمود. این کتاب با کمک مالی والنژاد، نماینده اسرائیل در تهران در تیراژ 6 هزار نسخه بچاپ رسید و تعدادی از این کتابها برای توزیع به اسرائیل ارسال گردید. شهید حجه الاسلام غلامرضا سعیدی در جواب او کتابی بخه نام «خطر جهود» در قطع جیبی متشر کرد که بسایر خواندنی و در آن ایام با لحنی تند و مهیج اثر مطلوبی در جامعه داشت.
32. اسناد ساواک- پرونده موضوعی روزنامه ایندگان، ج1، مورخ 46/9/26.
33. همان، مورخ 46/11/2.
34. خاطرات من و فرح پهلوی، اسکندر دلدم؛ ج1، صص 279-278.
35. اسناد ساواک- پرونده موضوعی روزنامه ایندگان، ج1، مورخ 46/11/2.
36. مجله فردوسی، شماره 82، 46/4/20.
37. همان، ص 7.
38. اسناد ساواک، پرونده اسرائیل، مورخ 46/8/29.
39. همان، مورخ 46/9/22.
40 همانطور که در متن مقاله ذکر گردید مسئولین رژیم صهیونیستی در تهران با حمایت از جراید ایرانی دنبال چاپ مقالاتی له صهیونیست ها در مطبوعات و در مقابل، حمله به دشمنان اسرائیل از طریق عکس، کاریکاتور، مقاله و گزارش بودند. در یکی از اسناد ساواک می خوانیم: آقای مثیر عزری معاون نمایندگی اسرائیل در تهران اظهار داشته است که داریوش همایون از او خواسته است که در روزنامه در شرف تأسیس (آیندگان) تا حدود میلیون تومان سرمایه گذرای نمایند. او ضمناً گفته است که در صورتی که این سرمایه گذاری عملی شود تعهد می نماید که برا ی همیشه مطالب روزنامه را علیه اعراب و بنفع اسرائیل تظنیم نماید.
داریوش همایون یازده شماره نشریه بامشاد که در آن تفسیرهایی در مورد اعراب و اسرائیل برله و علیه اعراب نوشته شده بود ارائه داده است و خواهش کرده که آنها را به وزارت امور خارجه اسراییل بفرستد و اضافه نموده که در سفری که به تل آویو کرده با مقامات وزارت امو رخارجه اسرائییل راجع به این موضوع صحبت کرده و در آن وقت آنها از او پشتیبانی کرده و وعده کمک داده اند.
یکی دیگر از اسناد ساواک در همین زمینه می آورد: بعد از شروع جنگ اعراب و اسراییل فعالیت سفارتخانه های عربی و ساراییل بطور قابل ملاحه ای در مطبوعات تهران مشهود بود و در همان موقعی که شاع شد سفارت کویت در تهران بخرجکردن افتاده است نمایندگی اسراییل هم به فعالیت پرداخت و از همان روزهای اول پس از مذاکراتی که عزری نماینده اسرائیل با دکتر سمسار بعمل آورد شروع به ارسال اخبار یومیه اسرائیل کرد. این اخبار که ماشین شده است و فقط می توان آن را در چهار یا پنج نسخه ماشین کرد روز اول صبح بعنوان دکتر سمسار ارسال می شد. اخباری که برای دکتر سمسار ارسال می شود بغیر از بولتن اخبار ستاره شرق است که از آن بعنوان عبد الله گلداری و حسین عدل هم ارسال می گردد.
آنچه در بولتن اخیر ستاره شرق جلب توجه می کند نقل قسمتی از روزنامه است که اخباری به طرفداری از اسراییل انتشار داده اند در این بولتن از روزنامه های کوشش، پست تهران، آژنگ و مجله بامشاد اسم برده شده است. باید یادآور شود که در روزنامه کیهان دکتر سمسار باتفاق همسرش به دعوت عزری به اسراییل سفر کرده اند و اخیراً هم از گلداری دعوت شد اما او بخاطر اینکه اقوامش در کشورهای عربی و مخصوصاً در کویت بسر می بردند از قبول این دعوت خودداری کرد. اما آنچه که ثابت می کند در کیهان دکتر سمسار از وجوه اسراییلی ها برخوردا شده است مخالفت شدید او با طمالبی است که بنحوی از انحاء بنفع اعرا است دکتر سمسار حتی در روزهای اول مطالبی را هم که شاهنشاه در پشتیبانی از اعراب بیان فرموده ند سانسور می کرد و می گفت این مطالب را شاهنشاه گفته اند اما اکنون با آن موافق نیستند. دکتر سمسار د حال حاضر از فرصت استفاده کرده و مویمر نظریات اسرائیلی ها را در کیهان اعمال می کند و حتی به صاحب روزنامه هم می گوید که این طوری دستور داده اند.
41 ریشه های ما هنوز زنده اند (داستان مردم فلسطین)؛ مترجم: محمود حکیمی؛ ج3، انشارات امید ایران، قم، ص 66-65.
42. مجله فردوسی؛ شماره 82 مورخ 46/4/20.
43 روحانی زیادرتی، حمیدغ نهضت امام خمینی، ج2، ص 234.
44. روزنامه ایندگان، اسفند ماه 1346.
45. همان، مورخ 47/10/5، ص 6.
46 همام، مورخ 47/10/5، ص 2.
47. همان، اسفند 1346.
47. سانادس اواک؛ پرونده اسرائیل، مورخ 47/5/10/
49. اسنا ارائیل رد ساواک، ج4، تاریه 50/3/2.
50. همان، تاریخ 50/3/4.
51. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان های یهودی و صهیونیستی در ایران؛ 1379، ص 43.
52. کونوپنیکی، موریس؛ تعاون در روستاهای اسرائیل؛ ترجمه حمل اذلی؛ انتشارات دانشگاه تهران، 1349، ص 73.
53 سازمانهای یهودی؛ پیشین، ص 431.
54. ریشه های ما هنوز زنده اند (داستان مردم فلسطین)؛ ج3، صص 12 تا 14.
55. روزنامه آیندگان، مورخ 1351/9/7 ، ص 2.
56. اسناد اسرائیل در ساواک، ج4، مورخ 50/3/2.

منبع مقاله :
ابطحی، سید مصطفی؛ (1384)، سقوط، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط