سُلَیمی مُنذُ حَلّتْ بِالعِراق

از هنگامی که معشوق من به عراق سفر کرده -یا در عراق مانده -از دشمنی های او می بینم آنچه می بینم، یعنی از فراق او خیلی رنج می برم.
شنبه، 20 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سُلَیمی مُنذُ حَلّتْ بِالعِراق
 سُلَیمی مُنذُ حَلّتْ بِالعِراق

 

به کوشش: رضا باقریان موحد




 


سُلَیمی مُنذُ حَلّتْ بِالعِراق *** ألاقی مِنْ نَواها ما اُلاقِی
الا ای ساروان منزل دوست *** اِلی رَکَبانِکُمْ طالَ اشتیاقی
خرد در زنده رود انداز و می نوش *** به گلبانگ جوانان عراقی
رَبیعُ العُمرِ فی مَرعی حِماکُم *** حَماکَ اللهُ یا عَهدَ التّلاقِی
بیا ساقی بده رطل گرانم *** سَقاک اللهِ مِنّ کَأسٍ دهاقِ
جوانی باز می آرد به یادم *** سماع چنگ و دست افشان ساقی
مِی باقی بده تا مست و خوشدل *** به یاران برفشانم عمر باقی
درونم خون شد از نادیدن دوست *** اَلا تَعساً لِأیّامِ الفِراق
دُمُوعی بَعدَکُم لا تَحقِروُها *** فَکُمْ بَحرٍ عمیقِ مِنْ سَواقی
دمی با نیکخواهان مُتّفق باش *** غنیمت دان امور اتّفاقی
بساز ای مطرب خوشخوان خوشگو *** به شعر فارسی صوت عراقی
عروسی بس خوشی ای دختر رز *** ولی گه گه سزاوار طلاقی
مسیحای مجرّد را برازد *** که با خورشید ساز دهم و ثاقی
وصال دوستان روزیّ ما نیست *** بخوان حافظ غزل های فراقی

تفسیر عرفانی
1. از هنگامی که معشوق من به عراق سفر کرده -یا در عراق مانده -از دشمنی های او می بینم آنچه می بینم، یعنی از فراق او خیلی رنج می برم.
2. ای ساربانی که به راه عراق می روی! اشتیاق من به دیدار مسافران تو-که محبوب من نیز یکی از آنهاست -همواره بیشتر می شود.
3. به حرف عقل خود گوش نده و شراب بنوش و آواز خواندن جوان های عاشق عراقی را بشنو.
4. بهار عمر در مزرعه ی شما بود، ای خاطره ی روزگار دیدار! خدا نگه دار تو.
5. ای ساقی! جام شراب بزرگی به من بده؛ خدا از شراب بهشت سیرابت کند.
6. در این روزهای پیری به یاد دوران جوانی خود می افتم که در محفل رندان به آواز چنگ گوش می سپردم و رقص ساقی را تماشا می کردم.
7. ای ساقی! از باقیمانده ی شراب برایم بریز تا بنوشم تا سال های مانده از عمر را با یاران خوش بگذرانم.
8. از فراق محبوب، دلم خون است؛ آیا روزهای فراق پایان ندارد؟
9. اشک های مرا در دوری از شما دست کم نگیرید؛ از این جویبارها چه دریاهای عمیقی که پدید می آید.
10. لحظه ای با انسان های نیکخواه و خیراندیش همراه شو و این توافق های دوستانه را غنیمت بدان.
11. ای خواننده ی خوش صدا! از این به بعد شعر فارسی خود را به شیوه ی خوانندگان عراقی بخوان.
12. ای شراب! ای دختر رز! تو مانند عروس زیبای هستی که همه خواهان وصال تواند، اما گاهی شایسته است که از تو دور بود.
13. کسی می تواند با خورشید، هم خانه شود که مانند حضرت مسیح دل از دنیا و هر چه در آن است کنده باشد.
14. ای حافظ! رسیدن به دوستان عزیز، نصیب ما نیست؛ پس غزل های دردآلود و غمیگنانه بخوان که از درد جدایی و فراق حکایت داشته باشد.

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.