نویسنده: دکتر اصغر قائدان (1)
• بلغة الظرفاء فی تاریخ الخلفاء
• ابی الحسن علی بن عبدالله الروحی(قرن ششم هجری)
• تحقیق: عماد احمد هلال، محمد حسنی عبدالرحمن و محمد عبدالستار
• نظارت: دکتر ایمن فؤاد سید
• اداره تحقیق المحفوظات و کتب التراث وابسته به «المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه مرکز السیره و السنه»، 1425ق، 2004م، 423ص.
کتاب با مقدمه رئیس کل و نایب رئیس المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه مصر، عبدالصبور مرزوق، و نیز توضیحات دکتر ایمن فؤاد سید آغاز می شود.
عماد احمد هلال با مقدمه دیگری که البته بحث مستقلی پیرامون تحول تاریخ نگاری مسلمین از آغاز تا پایان عصر فاطمی است، اطلاعاتی نسبتاً مختصر از مورخان و کتب تاریخی آنان به دست می دهد که در مجموع نکته جدیدی در آن به چشم نمی خورد؛ اما آنچه مقدمه او را ممتاز می سازد، بحث کوتاه او پیرامون مورخان مصری و تألیفات آنها به ویژه تاریخ نگاری عمومی آن منطقه، پس از حیات مؤلف این کتاب، یعنی ابوالحسن روحی است که در قرن ششم و در دوران خلفای فاطمی می زیسته است. او سپس، در این مقدمه علمی، 14 روایت از منابع رجالی و فهارس و کتاب شناسی های معتبر پیرامون نظرات آنان با ذکر نام دقیق مؤلف و مورخ این کتاب ارائه می کند که در آنها نام این فرد به اشکال مختلف الروحی، السروجی، الدوحی و التروجی ثبت شده است. او وجه تسمیه هر یک را با توضیحات کامل بیان می کند و نهایتاً به این نتیجه می رسد که نام دقیق او الروحی است و اختلاف این مورخان در ثبت نام وی را، نمی توان اختلاف قرائت ها و شباهت آنها در رسم الخط به یکدیگر دانست، محتملاً دو شخص هستند که اشتباهاً یکی دانسته شده اند. او سپس، به دوران حیات روحی و وفات او می پردازد و ضمن اذعان به این که در کتب تراجم و در مورد شرح حال و زندگی وی مطالب زیادی به چشم نمی خورد، به ذکر سه روایت کوتاه در این خصوص می پردازد و به نقد و ارزیابی آن روایات هم نظر دارد. برای روحی دو تألیف دیگر هم در آن مقدمه گفته شده است یکی «الانباء عن الانبیاء» و دیگری «الاختیارات» که اولی در تاریخ و دومی در ادبیات است.
عماد احمد هلال، سپس، در این مقدمه، به تشریح و توصیف نسخ خطی کتاب می پردازد. قدیمی ترین نسخ را با رمز نسخه (ا) که متعلق به کتابخانه امپراطوری میلان ایتالیا است معرفی می کند و سپس نسخه (د) که در دارالکتب المصریه موجود و تاریخ کتابت آن البته روشن نیست و چنین می نماید که در قرن هشتم نوشته شده باشد؛ سومین نسخه نیز با حرف(م) متعلق به کتابخانه احمد سوم در استانبول است که البته با عنوان «تاریخ مختصر من اول آدم الی منصور بن ابی عامر» که دقیقاً همان بلغة الظرفاء است و به همراه کتاب دیگر او الانباء فی تاریخ الانبیاء» که هر دو توسط یک کاتب کتابت شده است. او در ادامه، اختلاف و تفاوت این سه نسخه را تشریح می سازد؛ آنگاه به ذکر عناوین مختلفی که کتابشناسان و فهرست نویسان بر این کتاب نهاده اند می پردازد. سه نسخه ای که مصصحان محترم آن را ملاک تصحیح این نسخه قرار داده اند، نیز عناوین متفاوتی دارد. نسخه (ا) بر روی آن «بلغة الظرفاء فی تاریخ الخلفاء» نسخه(د)«بلغة الظرفاء فی ذکر تواریخ الخلفاء» ثبت شده است.
مصحح محترم سپس، در قسمت دیگری از مقدمه به ذکر اهمیت این کتاب و نظرات مورخان بعدی از جمله ابن خلکان، ابی سعید اندلسی، مقریزی، ابن حجر عسقلانی، ابن اثیر، ابن ظافر و عبدالواحد مراکشی پرداخته و در پایان مقدمه، تصاویری از نسخه های (آ)،(د)،(م) را به چاپ رسانده است. نوع خطوط این سه نسخه نشان می دهد که نسخه(ا) از همه قدیمی تر است؛ این نسخه به خط نسخ نگاشته شده و بسیاری از کلمات آن بی نقطه هستند. از ظاهر خط می توان احتمال داد که نسخه خطی متعلق به اواخر قرن هشتم باشد. اما خط نسخه (د) نیز نسخ است. با نقطه و اعراب کامل و بسیار زیبا نشان می دهد حدوداً متعلق به قرن دهم هجری باشد و نیز نسخه سوم(م) نیز به خط نسخ تحریری است که اگرچه به زیبایی خط نسخه ی (د) نیست، اما با اعراب کامل و خوانا نگاشته شده است که این نسخه هم به نظر می رسد اواخر قرن دهم یا اوایل قرن یازدهم باشد. این مقدمه در پنجاه صفحه نگاشته شده و سپس متن کتاب در 310 صفحه آغاز می گردد.
در مورد شرح زندگانی او چیزی بیشتر نمی دانیم جز آنکه وی علاقه خاصی به اخبار مغرب(3) و اندلس داشته؛ زیرا به لحاظ نژادی خود از مغاربه بوده است. چنانکه گفتیم، پدر او در قریه روحه در قیروان(تونس) بدنیا آمده و وی با گروهی به مصر آمده و در اسکندریه زاده بزرگ شده است؛ لذا نژاد او از مغاربه است. خانه وی ملجأ و محل حضور علمای مغربی بوده که از مغرب و اندلس به مصر می آمده اند؛ مثل: محمد بن حارث آمدی که روحی اخبار ابن تومرت را از او نقل کرده است. اطلاع دیگری که از او می توان به دست داد این که او فقیه بوده زیرا نامش دائماً با عنوان الشیخ الفقیه همراه است. در آن زمان، اسکندریه قبله رجال اهل علم از تمامی سرزمین های اسلامی و اهل سنت بوده است. احتمال می رود او فقه را نزد پدرش آموخته باشد، زیرا پدرش از فقهای معروفی بوده که از مغرب به مصر آمده و در اسکندریه ساکن شده اند. لقب پدرش نیز شیخ الفقیه بوده است و نیز با توجه به کتاب دیگر روحی، «الاختیارات»، که در ادب و بلاغت است می توان نظر داد که وی علاوه بر فقاهت و تاریخ نیز دستی داشته است. شعر، ادبا و علمای علم نحو، را به خوبی می شناخته و آثارشان را به خوبی تشریح کرده است.
1- این کتاب، برخلاف بسیاری از تواریخ عمومی که بسیار مفصل در چندین جلد نگاشته شده اند، مختصر و البته کامل و جامع است و معمولاً اهم حوادث، مورد توجه و شرح قرار گرفته اند.
2- به علت تعلق خاطر مؤلف به مغرب، در این کتاب اطلاعات بسیار کامل و زیادی در مورد تاریخ مغرب و اندلس یافت می شود. مهم تر آنکه مؤلف کوشیده است بین حوادث مشرق و مغرب ارتباط برقرار سازد.
3- این کتاب شاید منبع نسبتاً جامعی در خصوص خلفای فاطمی تلقی می شود و به عبارتی، زیر بنای نخستین تاریخ فاطمیان را تشکیل دهد. زیرا مؤلف بسیاری از حوادث عصر فاطمیان، مخصوصاً دوران آخر خلافت آنان را به چشم دیده و از نزدیک با حوادث آن عصر آشنا بوده و دیده هایش را ثبت می کرده است.
4- اگر چه عمده ی کتاب او به شرح خلافت فاطمیان و عباسیان و مغرب و اندلس اختصاص یافته است؛ اما برای تبرک و تیمن، از سیره ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، البته بسیار مختصر آغاز کرده است.
5- مؤلف کار خود را بر منابع اصلی متکی و مستند ساخته است که البته برخی از آنها امروزه در دست نیست.
6- به سبب جامعیت این کتاب در خصوص اخبار دولت فاطمی، بسیاری از مورخان بعدی که به تاریخ، ادب و رجال این سرزمین همت گماشته و بدان پرداخته اند از این منبع بهره ها برده و آن را اساسی برای کار خود قرار داده اند.
روحی در تألیف خود، به منابع معتبری متکی است از جمله عیون المعارف و نیز الانباء فی تاریخ الانبیاء از قضاعی، السیرة النبویة ابن اسحاق، المحبر، ابن حبیب، نیز بلغة الظرفاء، به رغم آن که یک تاریخ مختصر است، مورد استفاده بسیاری از مورخان بعدی قرار گرفته است و بسیاری به این کتاب اعتماد کرده اند و مصرحاً از آن نام برده اند از جمله: ابن خلکان در وفیات الاعیان از او در سه مورد استفاده کرده است، یکی از شرح زندگی شاور، آخرین وزیر شیعی فاطمی(قبل از صلاح الدین) و دیگری هنگام ذکر وفات اسدالدین شیرکوه و سومین آن هنگام شرح زندگی العزیز بالله فاطمی ککه ابن خلکان در هر سه مورد با عنوان «ذکر ابوئالحسن الروحی فی کتابة تحفة الظرفاء فی تاریخ الخلفاء ...» از کتاب او یاد کرده است.
ابن سعید اندلسی نیز از کتاب او بسیار بهره برده است و در شرح زندگی همه ی خلفای فاطمی، از الحاکم بامرالله تا پایان خلافت فاطمی کاملاً از کتاب بلغة الظرفاء مدد جسته است و مورخان بعدی نیز به طور کامل از کتاب ابن سعید بهره برده اند، بدون آن که نامی از کتاب الروحی ببرند.
سومین کسی که به استفاده و استناد به کتاب بلغة الظرفاء پرداخته و به نام آن تصریح کرده است، مقریزی، مورخ معروف مصری است. او شرح حال الحاکم بامرالله فاطمی را تماماً از وی نقل می کند و در کتابش «اتعاظ الحنفاء» مصرحاً با عنوان: «وقال الروحی...» از وی یاد کرده است.
چهارمین نفر ابن حجر عسقلانی است که در کتابش «رفع الاصر عن قضاة المصر» در شرح حال برخی از فقها و قاضیان مصر از روحی نقل می کند با این عنوان «قال ابوالحسن التروجی فی کتابة بلغة الظرفاء ...». اما سه نفر دیگر هم از کتاب روحی بهره برده اند بدون آن که به نام وی تصریح کنند؛ ولی عبارات آنان و اخباری که ارائه می کنند عیناً از کتاب روحی است. این سه نفر عبارتند از: ابن اثیر در بخش مربوط به اخبار فاطمی ها در الکامل، ابن ظافر دمشقی هنگام ذکر خلافت فاطمیان به ویژه اخبار الحاکم بامرالله و پس از او در کتابش «اخبار الدول المنقطعه» و نیز عبدالواحد مراکشی در «المعجب فی تلخیص اخبار المغرب» در ذکر اخبار و حوادث مربوط به اندلس و مغرب (بنگرید مقدمه کتاب 36-39).
نسخه دوم آن را نسخه(د) نامیده است، در دارالکتب المصریه به شماره ی 2044 نگهداری می شود. به خط نسخ زیبایی همراه با جدول در 149 برگ (298) صفحه). این نسخه با این کلام آغاز می شود. «اما بعد فانی ذاکر فی کتابی هذا نسب رسول الله...» و با این عبارت پایان می پذیرد: «... و کسرت الفرنج فی ایامه فی غزوه سنة ثمال و اربعین و ستمائه ... و کان فتوحاً مشهوراً ثم قتل، والحمدلله وحده و حسبناالله و نعم الوکیل» ناسخ این نسخه نامش احمد بن شاهد دیلمی است و تاریخ کتابت ندارد(همان، ص 28) که البته نوع نسخ آن نشان می دهد به قرن دهم متعلق باشد.
نسخه سوم که نسخه (م) نامیده شده است در کتابخانه احمد پاشای سوم در استانبول نگهداری می شود که تصویر و عکس آن در معهد المخطوطات العربیه القاهره، به شماره 124 با عنوان «تاریخ مختصر من اول آدم الی منصور بن ابی عامر»، نگهداری می شود. این نسخه همان بلغة الظرفاء است و فقط 14 ورق از آغاز آن بیشتر از دو نسخه قبل است و با این سخن آغاز می شود: «الحمدلله ... اما بعد فانی ذاکر فی کتابی هذا القول فی الزمان و مااختلف الناس فی الاماضی منه من لدن آدم...» سپس به تاریخ انبیا می پردازد و آنگاه از سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گوید. اما تفاوت آن با دو نسخه قبلی این است که آخر آن ناقص است و تقریباً نیمی از کتاب را ندارد و تنها تا زمان منصور بن ابی عامر را داراست و سخن ناتمام می ماند. این نسخه 88 برگ (176 صفحه) دارد و به نظر می رسد متعلق به قرن دهم هجری باشد.
در قسمت دوم به بحث پیرامون خلفات خلفای راشدین می پردازد و به اختصار حوادث آن دوران را در 40 صفحه ، همانند عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می کند و دوران خلافت امام حسن(علیه السّلام) را با این حدیث رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به پایان می برد که «الخلافه ثلاثون عام، ثم یکون ملکاً او ملوکاً» خلافت پس از من سی سال خواهد بود و سپس به سلطنت تبدیل خواهد شد و ذکر می کند که پایان خلافت امام حسن(علیه السّلام) دقیقاً سی سال و سیزده روز از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. روحی آنگاه در قسمتی دیگر به ذکر خلفای اموی تحت عنوان اخبارالدوله الامریه می پردازد و به اختصار همانند دوران های قبل در سی صفحه آن را به پایان می برد.
روحی آنگاه، به ذکر خلافت خلفای اندلس می پردازد و تحت جامع اخبار بنی امیه، از عبدالرحمن بن معاویه معروف به عبدالرحمن الداض آغاز و به هشام بن محمدالمعتد آخرین خلیفه اموی، به پایان می برد. اما اخبار مربوط به اندلس را همچنان، پس از امویان دنبال می کند و اختصاراً از دولت بنی عامر و دولت های موحدون و رابطون هم ذکری به میان آورد.
اما قسمت دیگر کتاب، به ذکر اخبار عباسیان تحت عنوان الدوله العباسیه اختصاص یافته است. او در این قسمت، به شرح حال یکایک خلفای عباسی از ابوالعباس سفاح تا المستعصم در نیم صفحه می پردازد و سپس در قسمت بعد، دوران خلفای فاطمی را تحت عنوان اخبارالدوله المصریه دنبال می کند. این که وی نام خلفای فاطمی را دولت مصر انتخاب کرده است. در حالی که می دانیم خلفای فاطمی ابتدا در مغرب ظهور کرده است و سپس در زمان الغرباسه، در سال 350 وارد مصر می شوند شاید بدان دلیل باشد که خلافت رسمی فاطمیان را از مصر قلمداد کرده و حتی بالاتر این که نخواسته است صراحتاً عنوان فاطمیان را برای این خلافت برگزیند یا عنوان عبیدیان را که البته دو جریان موافق و مخالف فاطمیان چنین نام هایی را بر این دولت نهاده اند و به نظر می رسد می خواسته است در این خصوص، به موضع گیری خاصی نپردازد و لذا به عنوان دولت مصر اکتفا کرده است. او اخبار این قسمت را از دوران المهدی(عبیدالله) و ظهور او در مغرب آغاز و تا الحاضر آخرین خلیفه فاطمی دنبال می کند. به این دوران نسبتاً مفصل تر از دوران های قبل می پردازد و جزئیات بیشتری از حوادث عصر خلافت خلفای فاطمی به دست می دهد؛ به گونه ای که آن را در80 صفحه به انجام می رساند. و اما پس از آن که از وزارت شاور و نحوه ورود صلاح الدین ایوبی به مصر سخن می گوید، قسمت بعدی تألیف خود را، که آخرین قسمت آن است، به اخبارالدوله الایوبیه اختصاص می دهد و در چند صفحه ناتمام می گذارد. در حقیقت، آخرین تاریخی که او دنبال کرده است دوران ملک برشاه بن ملک صالح نجم الدین ایوب است که به سال 649 در جنگی با فرنگیان کشته می شود؛ البته این قسمت متعلق به نسخه است و به قول مصحح، از تألیف اصلی روحی نیست؛ بلکه اضافاتی است که بعدها به آن افزوده اند و نسخه اصل، یعنی نسخه الف تا پایان العاضریان یعنی تا سال 566، بیشتر نبوده است: شایان ذکر است مصحح محترم در پاورقی های خود به خوبی توانسته است حوادث و اشخاص را که مؤلف به اختصار بیان کرده است، بیشتر تشریح و توصیف کند و بر غنای علمی این تألیف بیفزاید. نسخه با این کلام به پایان می رسد: «تم کتاب بلغة الظرفاء فی التواریخ الخلفاء علی ید الفقیر الی الله تعالی احمد بن شاهد دیلمی».
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 108-109، صص 45-41.
• ابی الحسن علی بن عبدالله الروحی(قرن ششم هجری)
• تحقیق: عماد احمد هلال، محمد حسنی عبدالرحمن و محمد عبدالستار
• نظارت: دکتر ایمن فؤاد سید
• اداره تحقیق المحفوظات و کتب التراث وابسته به «المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه مرکز السیره و السنه»، 1425ق، 2004م، 423ص.
کتاب با مقدمه رئیس کل و نایب رئیس المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه مصر، عبدالصبور مرزوق، و نیز توضیحات دکتر ایمن فؤاد سید آغاز می شود.
عماد احمد هلال با مقدمه دیگری که البته بحث مستقلی پیرامون تحول تاریخ نگاری مسلمین از آغاز تا پایان عصر فاطمی است، اطلاعاتی نسبتاً مختصر از مورخان و کتب تاریخی آنان به دست می دهد که در مجموع نکته جدیدی در آن به چشم نمی خورد؛ اما آنچه مقدمه او را ممتاز می سازد، بحث کوتاه او پیرامون مورخان مصری و تألیفات آنها به ویژه تاریخ نگاری عمومی آن منطقه، پس از حیات مؤلف این کتاب، یعنی ابوالحسن روحی است که در قرن ششم و در دوران خلفای فاطمی می زیسته است. او سپس، در این مقدمه علمی، 14 روایت از منابع رجالی و فهارس و کتاب شناسی های معتبر پیرامون نظرات آنان با ذکر نام دقیق مؤلف و مورخ این کتاب ارائه می کند که در آنها نام این فرد به اشکال مختلف الروحی، السروجی، الدوحی و التروجی ثبت شده است. او وجه تسمیه هر یک را با توضیحات کامل بیان می کند و نهایتاً به این نتیجه می رسد که نام دقیق او الروحی است و اختلاف این مورخان در ثبت نام وی را، نمی توان اختلاف قرائت ها و شباهت آنها در رسم الخط به یکدیگر دانست، محتملاً دو شخص هستند که اشتباهاً یکی دانسته شده اند. او سپس، به دوران حیات روحی و وفات او می پردازد و ضمن اذعان به این که در کتب تراجم و در مورد شرح حال و زندگی وی مطالب زیادی به چشم نمی خورد، به ذکر سه روایت کوتاه در این خصوص می پردازد و به نقد و ارزیابی آن روایات هم نظر دارد. برای روحی دو تألیف دیگر هم در آن مقدمه گفته شده است یکی «الانباء عن الانبیاء» و دیگری «الاختیارات» که اولی در تاریخ و دومی در ادبیات است.
عماد احمد هلال، سپس، در این مقدمه، به تشریح و توصیف نسخ خطی کتاب می پردازد. قدیمی ترین نسخ را با رمز نسخه (ا) که متعلق به کتابخانه امپراطوری میلان ایتالیا است معرفی می کند و سپس نسخه (د) که در دارالکتب المصریه موجود و تاریخ کتابت آن البته روشن نیست و چنین می نماید که در قرن هشتم نوشته شده باشد؛ سومین نسخه نیز با حرف(م) متعلق به کتابخانه احمد سوم در استانبول است که البته با عنوان «تاریخ مختصر من اول آدم الی منصور بن ابی عامر» که دقیقاً همان بلغة الظرفاء است و به همراه کتاب دیگر او الانباء فی تاریخ الانبیاء» که هر دو توسط یک کاتب کتابت شده است. او در ادامه، اختلاف و تفاوت این سه نسخه را تشریح می سازد؛ آنگاه به ذکر عناوین مختلفی که کتابشناسان و فهرست نویسان بر این کتاب نهاده اند می پردازد. سه نسخه ای که مصصحان محترم آن را ملاک تصحیح این نسخه قرار داده اند، نیز عناوین متفاوتی دارد. نسخه (ا) بر روی آن «بلغة الظرفاء فی تاریخ الخلفاء» نسخه(د)«بلغة الظرفاء فی ذکر تواریخ الخلفاء» ثبت شده است.
مصحح محترم سپس، در قسمت دیگری از مقدمه به ذکر اهمیت این کتاب و نظرات مورخان بعدی از جمله ابن خلکان، ابی سعید اندلسی، مقریزی، ابن حجر عسقلانی، ابن اثیر، ابن ظافر و عبدالواحد مراکشی پرداخته و در پایان مقدمه، تصاویری از نسخه های (آ)،(د)،(م) را به چاپ رسانده است. نوع خطوط این سه نسخه نشان می دهد که نسخه(ا) از همه قدیمی تر است؛ این نسخه به خط نسخ نگاشته شده و بسیاری از کلمات آن بی نقطه هستند. از ظاهر خط می توان احتمال داد که نسخه خطی متعلق به اواخر قرن هشتم باشد. اما خط نسخه (د) نیز نسخ است. با نقطه و اعراب کامل و بسیار زیبا نشان می دهد حدوداً متعلق به قرن دهم هجری باشد و نیز نسخه سوم(م) نیز به خط نسخ تحریری است که اگرچه به زیبایی خط نسخه ی (د) نیست، اما با اعراب کامل و خوانا نگاشته شده است که این نسخه هم به نظر می رسد اواخر قرن دهم یا اوایل قرن یازدهم باشد. این مقدمه در پنجاه صفحه نگاشته شده و سپس متن کتاب در 310 صفحه آغاز می گردد.
شرح حال مؤلف و عصر او
در مورد ابوالحسن یا ابوالحسین علی بن الفقیه ابی عبدالله محمد بن ابی السرور بن عبدالرحمن الروحی، آنچه مسلم است در اسکندریه به دنیا آمده و مدتی را در قریه تروج از توابع اسکندریه زندگی کرده است؛ به همین سبب به تروجی هم معروف شده است و اما از آن رو به روحی مشهور است که بر اساس گفته ی یاقوت، ابالسررو، جد او در روحه از قریه های قیروان به دنیا آمده است.(2) پدرش ابا عبدالله روحی از رجال حدیث بوده که البته قلیل الروایه ی محسوب می شده است و شاگردانی نیز تربیت کرده است. کتاب هایی نیز از کتابخانه اش به ورثه او ریده، از جمله به ابوالحسن که در کودکی پدرش را از دست داده بود. تاریخ تولد و وفات روحی روشن نیست ولی از متن کتاب و اشاراتی که به برخی حوادث و اشخاص دارد می توان حدوداً آن را روشن ساخت. او باید در اواخر قرن پنجم و یا نهایتاً اوائل قرن ششم به دنیا آمده باشد؛ زیرا در روایتی از عبدالمؤمن بن علی که از فاتحان مغرب و مؤسس سلسله مرابطون است، نکته ای را نقل می کند که این حادثه مربوط به سال 555 ق. بوده و خود تأکید می کند که این زمان ما است و نیز در جای دیگری با ذکر زمان ظهور محمدبن تومرث ملقب به مهدی و وفات او و جانشینی عبدالمومن علی و ملقب گشتن او به امیرالمومنین اشاره می کند و سپس می گوید او تا عصر ما یعنی 559 زنده است و حکومتش برقرار. مؤلف حوادث را نهایتاً تا سال 576، که الناصر الدین الله عباسی از دنیا رفته است بیشتر ادامه نمی دهد. بر این اساس، روشن می گردد که وی باید در اواخر قرن ششم از دنیا رفته باشد. علاوه بر این دلائل، برخی از راویان وی که او حوادث را از آنها شنیده و نقل قول کرده است، مثل ابوعبدالله عثمانی(572م.) ابومحمد عبدالوهاب بن محمد بن عمرو و نیز محمدبن حارث آمدی و کسان دیگری که در قرن ششم می زیسته اند، نشان می دهد او مسلماً باید در این قرن زیسته باشد.(3)در مورد شرح زندگانی او چیزی بیشتر نمی دانیم جز آنکه وی علاقه خاصی به اخبار مغرب(3) و اندلس داشته؛ زیرا به لحاظ نژادی خود از مغاربه بوده است. چنانکه گفتیم، پدر او در قریه روحه در قیروان(تونس) بدنیا آمده و وی با گروهی به مصر آمده و در اسکندریه زاده بزرگ شده است؛ لذا نژاد او از مغاربه است. خانه وی ملجأ و محل حضور علمای مغربی بوده که از مغرب و اندلس به مصر می آمده اند؛ مثل: محمد بن حارث آمدی که روحی اخبار ابن تومرت را از او نقل کرده است. اطلاع دیگری که از او می توان به دست داد این که او فقیه بوده زیرا نامش دائماً با عنوان الشیخ الفقیه همراه است. در آن زمان، اسکندریه قبله رجال اهل علم از تمامی سرزمین های اسلامی و اهل سنت بوده است. احتمال می رود او فقه را نزد پدرش آموخته باشد، زیرا پدرش از فقهای معروفی بوده که از مغرب به مصر آمده و در اسکندریه ساکن شده اند. لقب پدرش نیز شیخ الفقیه بوده است و نیز با توجه به کتاب دیگر روحی، «الاختیارات»، که در ادب و بلاغت است می توان نظر داد که وی علاوه بر فقاهت و تاریخ نیز دستی داشته است. شعر، ادبا و علمای علم نحو، را به خوبی می شناخته و آثارشان را به خوبی تشریح کرده است.
مذهب مؤلف
چنانکه از محتوای تألیف برمی آید، او از شیعیان و فاطمیان بوده است؛ یکی این که بیشتر به اخبار فاطمی ها علاقه نشان داده و آن را به طور جامع ثبت و ضبط کرده است؛ دیگر آن که در عصر فاطمیان، در مصر می زیسته است و سرانجام این که، هر کجا از امام علی(علیه السّلام) نام می برد با عنوان امیرالمؤمنین علی یاد می کند.ویژگی های تألیف
از ویژگیهایی که می توان برای این تألیف برشمرد:1- این کتاب، برخلاف بسیاری از تواریخ عمومی که بسیار مفصل در چندین جلد نگاشته شده اند، مختصر و البته کامل و جامع است و معمولاً اهم حوادث، مورد توجه و شرح قرار گرفته اند.
2- به علت تعلق خاطر مؤلف به مغرب، در این کتاب اطلاعات بسیار کامل و زیادی در مورد تاریخ مغرب و اندلس یافت می شود. مهم تر آنکه مؤلف کوشیده است بین حوادث مشرق و مغرب ارتباط برقرار سازد.
3- این کتاب شاید منبع نسبتاً جامعی در خصوص خلفای فاطمی تلقی می شود و به عبارتی، زیر بنای نخستین تاریخ فاطمیان را تشکیل دهد. زیرا مؤلف بسیاری از حوادث عصر فاطمیان، مخصوصاً دوران آخر خلافت آنان را به چشم دیده و از نزدیک با حوادث آن عصر آشنا بوده و دیده هایش را ثبت می کرده است.
4- اگر چه عمده ی کتاب او به شرح خلافت فاطمیان و عباسیان و مغرب و اندلس اختصاص یافته است؛ اما برای تبرک و تیمن، از سیره ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، البته بسیار مختصر آغاز کرده است.
5- مؤلف کار خود را بر منابع اصلی متکی و مستند ساخته است که البته برخی از آنها امروزه در دست نیست.
6- به سبب جامعیت این کتاب در خصوص اخبار دولت فاطمی، بسیاری از مورخان بعدی که به تاریخ، ادب و رجال این سرزمین همت گماشته و بدان پرداخته اند از این منبع بهره ها برده و آن را اساسی برای کار خود قرار داده اند.
روش کتاب
کتاب بلغة الظرفاء را می توان تقریباً یک تاریخ عمومی اسلام دانست؛ با این تفاوت که برخلاف روش تألیفات دیگر، که حوادث را بر حسب حولیات (سال نگاری) دنبال می کنند. این کتاب هر یک از خلفا را به دنبال یکدیگر توصیف و دوران آنها را تشریح کرده است. چون قصد داشته است تاریخ خلافت را بنگارد نه تاریخ اسلام را، لذا به ناچار این روش را اتخاذ کرده است. البته این کتاب تنها به ذکر شرح حال خلفا بسنده نکرده است؛ بلکه حتی شرحی از وزرا، قاضیان و کارگزاران خلیفه و نیز حوادث دوران خلافت، البته به اختصار، داده است که در برخی جاها به ویژه دوران فاطمیان، این امر بسیار مفصل و گسترده و با ذکر جزئیات. به ویژه در دوران زندگی مؤلف یعنی دوران خلافت الحاکم بامرالله، المستعلی و وزیرش افضل و نیز خلیفه العاضد و وزیرانش شاور و ضرغام و اسدالدین شیرکوه و صلاح الدین ایوبی. لذا کار او ارزش ویژه ای بری حوادث این دوران می یابد و بسیاری از مورخان بعدی به او استناد می کنند و از او بهره می برند. نکته دیگر آن که، وی در خصوص خلافی مشرق یعنی بغداد، از دستگاه خلافت پا را فراتر نمی گذارد و به جز خلفا و رجال پیرامون ایشان، به اشخاص دیگر نمی پردازد. نویسنده هنگام ذکر خلافت خلفای مغرب، یعنی اندلس و فاطمیان و نیز حوادث مغرب، علاوه بر خلفاء، به شرح حال تمامی امرا و حاکمان اندلس و مغرب می پردازد و دایره کار خود را وسیع تر از مشرق قرار می دهد. بر این اساس، درد حوزه تاریخ خلافت و حکومت اسلام در مغرب سرزمین های اسلامی، کار او نسبتاً اهمیت ویژه ای می یابد.روحی در تألیف خود، به منابع معتبری متکی است از جمله عیون المعارف و نیز الانباء فی تاریخ الانبیاء از قضاعی، السیرة النبویة ابن اسحاق، المحبر، ابن حبیب، نیز بلغة الظرفاء، به رغم آن که یک تاریخ مختصر است، مورد استفاده بسیاری از مورخان بعدی قرار گرفته است و بسیاری به این کتاب اعتماد کرده اند و مصرحاً از آن نام برده اند از جمله: ابن خلکان در وفیات الاعیان از او در سه مورد استفاده کرده است، یکی از شرح زندگی شاور، آخرین وزیر شیعی فاطمی(قبل از صلاح الدین) و دیگری هنگام ذکر وفات اسدالدین شیرکوه و سومین آن هنگام شرح زندگی العزیز بالله فاطمی ککه ابن خلکان در هر سه مورد با عنوان «ذکر ابوئالحسن الروحی فی کتابة تحفة الظرفاء فی تاریخ الخلفاء ...» از کتاب او یاد کرده است.
ابن سعید اندلسی نیز از کتاب او بسیار بهره برده است و در شرح زندگی همه ی خلفای فاطمی، از الحاکم بامرالله تا پایان خلافت فاطمی کاملاً از کتاب بلغة الظرفاء مدد جسته است و مورخان بعدی نیز به طور کامل از کتاب ابن سعید بهره برده اند، بدون آن که نامی از کتاب الروحی ببرند.
سومین کسی که به استفاده و استناد به کتاب بلغة الظرفاء پرداخته و به نام آن تصریح کرده است، مقریزی، مورخ معروف مصری است. او شرح حال الحاکم بامرالله فاطمی را تماماً از وی نقل می کند و در کتابش «اتعاظ الحنفاء» مصرحاً با عنوان: «وقال الروحی...» از وی یاد کرده است.
چهارمین نفر ابن حجر عسقلانی است که در کتابش «رفع الاصر عن قضاة المصر» در شرح حال برخی از فقها و قاضیان مصر از روحی نقل می کند با این عنوان «قال ابوالحسن التروجی فی کتابة بلغة الظرفاء ...». اما سه نفر دیگر هم از کتاب روحی بهره برده اند بدون آن که به نام وی تصریح کنند؛ ولی عبارات آنان و اخباری که ارائه می کنند عیناً از کتاب روحی است. این سه نفر عبارتند از: ابن اثیر در بخش مربوط به اخبار فاطمی ها در الکامل، ابن ظافر دمشقی هنگام ذکر خلافت فاطمیان به ویژه اخبار الحاکم بامرالله و پس از او در کتابش «اخبار الدول المنقطعه» و نیز عبدالواحد مراکشی در «المعجب فی تلخیص اخبار المغرب» در ذکر اخبار و حوادث مربوط به اندلس و مغرب (بنگرید مقدمه کتاب 36-39).
نسخه های کتاب
مصحح محترم در تصحیح این کتاب سه نسخه را اساس کار خود قرار داده است؛ یکی نسخه ای است که به خاطر قدمتش آن را نسخه (ا) نامیده است. این نسخه در کتابخانه سلطنتی میلان ایتالیا موجود است و میکروفیلم آن به شماره ی 934 در معهد المخطوطات العربیه قاهره، نگهداری می شود. تعداد صفحات آن 120 ورق یعنی 320 صفحه است و با این کلام آغاز می شود: «الحمدلله رب العالمین-اما بعد فانی ذاکر فی کتابی هذا نسب رسول الله...». و انجام آن «و خرج صلاح الدین بعساکره المنصوره الی الشام غازیا و عاد مؤیداً والحمدلله رب العالمین». مصحح محترم این نسخه را اصل قرار داده است؛ زیرا قدیمی تر و کامل ترین بوده و نقص یا افزودگی یا اختصار در متن دیده نمی شود. البته 14 ورق از قسمت مربوط به تاریخ انبیاء آن کم است، که شاید به سبب عدم اهمیت آن در دیدگاه ناسخ، حذف شده است، به ویژه آن که روحی به اختصار بدان پرداخته است. نام ناسخ معروف نیست و تاریخ کتابت هم ندارد(بنگرید مقدمه مصحح، 28). این نسخه چنانکه شرح آن رفت، از سیاق رسم الخط آن، به نظر می رسد نسخ قرن هشتم باشد.نسخه دوم آن را نسخه(د) نامیده است، در دارالکتب المصریه به شماره ی 2044 نگهداری می شود. به خط نسخ زیبایی همراه با جدول در 149 برگ (298) صفحه). این نسخه با این کلام آغاز می شود. «اما بعد فانی ذاکر فی کتابی هذا نسب رسول الله...» و با این عبارت پایان می پذیرد: «... و کسرت الفرنج فی ایامه فی غزوه سنة ثمال و اربعین و ستمائه ... و کان فتوحاً مشهوراً ثم قتل، والحمدلله وحده و حسبناالله و نعم الوکیل» ناسخ این نسخه نامش احمد بن شاهد دیلمی است و تاریخ کتابت ندارد(همان، ص 28) که البته نوع نسخ آن نشان می دهد به قرن دهم متعلق باشد.
نسخه سوم که نسخه (م) نامیده شده است در کتابخانه احمد پاشای سوم در استانبول نگهداری می شود که تصویر و عکس آن در معهد المخطوطات العربیه القاهره، به شماره 124 با عنوان «تاریخ مختصر من اول آدم الی منصور بن ابی عامر»، نگهداری می شود. این نسخه همان بلغة الظرفاء است و فقط 14 ورق از آغاز آن بیشتر از دو نسخه قبل است و با این سخن آغاز می شود: «الحمدلله ... اما بعد فانی ذاکر فی کتابی هذا القول فی الزمان و مااختلف الناس فی الاماضی منه من لدن آدم...» سپس به تاریخ انبیا می پردازد و آنگاه از سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گوید. اما تفاوت آن با دو نسخه قبلی این است که آخر آن ناقص است و تقریباً نیمی از کتاب را ندارد و تنها تا زمان منصور بن ابی عامر را داراست و سخن ناتمام می ماند. این نسخه 88 برگ (176 صفحه) دارد و به نظر می رسد متعلق به قرن دهم هجری باشد.
محتویات و متن کتاب
کتاب بلغة الظرفاء دارای تقسیم بندی بر اساس فصول و یا حولیات(سال نگاری) نیست، بلکه بر اساس دوره های خلافت، تقسیم بندی شده است. قسمت اول، بر اساس آنچه متذکر شدیم، با صحبت از سیره رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز می شود و مؤلف در این قسمت، به ذکر نسب رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) پدر، مادر، مکان تولد، ویژگی های فردی و اخلاقی ایشان و هم چنین ذکر غزوه ها، حجه الوداع و نهایتاً وفات و نحوه غسل و کفن ایشان می پردازد. او این مباحث را عمدتاً از ابن اسحاق و ابن حبیب در سیره النبویه و المجر نقل می کند و به طور اختصار و به عبارتی تیمناً و تبرکاً، در 50 صفحه به پایان می رساند. مصحح محترم این قسمت را با پاورقی های عالمانه و توضیحات و توصیفات و مستندات تاریخی و ارجاع به منابع معتبر برای اطلاعات بیشتر، تقویت کرده است. چون مبنای کار مؤلف در این قسمت تشریح حوادث تاریخی نبوده است؛ لذا به هر حادثه حداکثر نیم صفحه اختصاص داده است و این امر روشن می کند که صرفاً می خواسته کارش را به نام مبارک رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز کند. در این قسمت هر کجا از علی(علیه السّلام) سخن گفته با لقب امیرالمؤمنین علی رضی الله(علیه السّلام) یاد کرده است. او ذکر همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را، پس از وفات ایشان، قرار داده است و برحسب تاریخ ازدواج با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کرده است، در میان اسامی ذکر شده، به نامی نسبتاً مهجور که کمتر مورخی نام او را در زمره زنان رسمی رسول خدا برشمرده است، برمی خوریم؛ یعنی غزیه، دختر دودان معروف به ام شریک، که نام او را در شمار زنان دائمی رسول خدا ذکر کرده است. او، سپس، از فرزندان و موالی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، کاتبان و قاضیان، رسولان هر یک در چند سطر نام می برد و پس از آن از وسائل شخصی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گوید.در قسمت دوم به بحث پیرامون خلفات خلفای راشدین می پردازد و به اختصار حوادث آن دوران را در 40 صفحه ، همانند عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می کند و دوران خلافت امام حسن(علیه السّلام) را با این حدیث رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به پایان می برد که «الخلافه ثلاثون عام، ثم یکون ملکاً او ملوکاً» خلافت پس از من سی سال خواهد بود و سپس به سلطنت تبدیل خواهد شد و ذکر می کند که پایان خلافت امام حسن(علیه السّلام) دقیقاً سی سال و سیزده روز از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. روحی آنگاه در قسمتی دیگر به ذکر خلفای اموی تحت عنوان اخبارالدوله الامریه می پردازد و به اختصار همانند دوران های قبل در سی صفحه آن را به پایان می برد.
روحی آنگاه، به ذکر خلافت خلفای اندلس می پردازد و تحت جامع اخبار بنی امیه، از عبدالرحمن بن معاویه معروف به عبدالرحمن الداض آغاز و به هشام بن محمدالمعتد آخرین خلیفه اموی، به پایان می برد. اما اخبار مربوط به اندلس را همچنان، پس از امویان دنبال می کند و اختصاراً از دولت بنی عامر و دولت های موحدون و رابطون هم ذکری به میان آورد.
اما قسمت دیگر کتاب، به ذکر اخبار عباسیان تحت عنوان الدوله العباسیه اختصاص یافته است. او در این قسمت، به شرح حال یکایک خلفای عباسی از ابوالعباس سفاح تا المستعصم در نیم صفحه می پردازد و سپس در قسمت بعد، دوران خلفای فاطمی را تحت عنوان اخبارالدوله المصریه دنبال می کند. این که وی نام خلفای فاطمی را دولت مصر انتخاب کرده است. در حالی که می دانیم خلفای فاطمی ابتدا در مغرب ظهور کرده است و سپس در زمان الغرباسه، در سال 350 وارد مصر می شوند شاید بدان دلیل باشد که خلافت رسمی فاطمیان را از مصر قلمداد کرده و حتی بالاتر این که نخواسته است صراحتاً عنوان فاطمیان را برای این خلافت برگزیند یا عنوان عبیدیان را که البته دو جریان موافق و مخالف فاطمیان چنین نام هایی را بر این دولت نهاده اند و به نظر می رسد می خواسته است در این خصوص، به موضع گیری خاصی نپردازد و لذا به عنوان دولت مصر اکتفا کرده است. او اخبار این قسمت را از دوران المهدی(عبیدالله) و ظهور او در مغرب آغاز و تا الحاضر آخرین خلیفه فاطمی دنبال می کند. به این دوران نسبتاً مفصل تر از دوران های قبل می پردازد و جزئیات بیشتری از حوادث عصر خلافت خلفای فاطمی به دست می دهد؛ به گونه ای که آن را در80 صفحه به انجام می رساند. و اما پس از آن که از وزارت شاور و نحوه ورود صلاح الدین ایوبی به مصر سخن می گوید، قسمت بعدی تألیف خود را، که آخرین قسمت آن است، به اخبارالدوله الایوبیه اختصاص می دهد و در چند صفحه ناتمام می گذارد. در حقیقت، آخرین تاریخی که او دنبال کرده است دوران ملک برشاه بن ملک صالح نجم الدین ایوب است که به سال 649 در جنگی با فرنگیان کشته می شود؛ البته این قسمت متعلق به نسخه است و به قول مصحح، از تألیف اصلی روحی نیست؛ بلکه اضافاتی است که بعدها به آن افزوده اند و نسخه اصل، یعنی نسخه الف تا پایان العاضریان یعنی تا سال 566، بیشتر نبوده است: شایان ذکر است مصحح محترم در پاورقی های خود به خوبی توانسته است حوادث و اشخاص را که مؤلف به اختصار بیان کرده است، بیشتر تشریح و توصیف کند و بر غنای علمی این تألیف بیفزاید. نسخه با این کلام به پایان می رسد: «تم کتاب بلغة الظرفاء فی التواریخ الخلفاء علی ید الفقیر الی الله تعالی احمد بن شاهد دیلمی».
پی نوشت ها :
1. عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین.
2. معجم البلدان 77/3.
3. بنگرید به مقدمه کتاب، ص 22 و 23.
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 108-109، صص 45-41.