سال نگاشت آغاز فعالیت فکری ابن رشد

می دانیم مراحل زیر بخشی از نخستین دوره ی فعالیت ابن رشد را تشکیل داده اند و می توانیم آن را با درجه ی بالایی از احتمال بازسازی کنیم.
سه‌شنبه، 13 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سال نگاشت آغاز فعالیت فکری ابن رشد
سال نگاشت آغاز فعالیت فکری ابن رشد

 

نویسنده: دُمینیک اوروُی
مترجم: فریدون فاطمی




 

می دانیم مراحل زیر بخشی از نخستین دوره ی فعالیت ابن رشد را تشکیل داده اند و می توانیم آن را با درجه ی بالایی از احتمال بازسازی کنیم.
ابن رشد چنان که خود در السماء و العالم می گوید در بیست و هفت سالگی در 548/1153 که در مراکش مقیم بود به ارصادهای نجومی دست می زد.
شرح کوتاهش بر کائنات جو مورخ 554/1159 است. چون این چهارمین شرح از شرحهای کوتاه در مسائل طبیعت است احتمال دارد کل مجموعه از همان دوره باشد. از گزاره های آموزه ای که در متن یافت می شود نیز می توان نتیجه گرفت که آثار مربوط به طبیعت متأخر بر چکیده ی منطق (الضروری فی المنطق) بود که به این ترتیب نخستین اثر مکتوب ابن رشد، دست کم در زمینه ی فلسفه، است.
باید یادآوری کرد که این چکیده بر پایه ی متن خود ارستو نیست بلکه از فارابی و تا اندازه ای ابن سینا پیروی می کند. به بیان کلی «شرح کوتاه» (جامع) یا «خلاصه» آثار مستلقی را گویند که در آن ابن رشد «آموزه ی ارستو را شرح می دهد و مطالبی را می افزاید و حذف می کند و در آثار دیگر می جوید تا با آنها اندیشه مطرح شده را تکمیل کند و نظم و روشی از آن خود بدان بخشد» (رنان، ص 60). در نتیجه م. کروز هرناندز یادآور شده است که اصطلاح معمول «شرح» برای این آثار نامناسب است و او ترجیح می دهد از واژه ی «خواند» (reading) بهره گیرد تا آنچه را در سطوحِ متفاوت تفسیرهای ابن رشد بر آثار ارستو مشترک است نشان دهد. با آن که این نکته را کاملاً می پذیرم بهتر می دانم برای آسانی کار همچنان از اصطلاح معمول بهره گیریم.
شرح متوسط بر طوبیقا مورخ 563/1167 است و از این برمی آید در این دوره تمرکز روی آثار منطقی بوده و نشان دهنده ی آغاز رشته ای از شروح متوسط است. در «شرح متوسط» (تلخیص) ابن رشد پشت ارستو پنهان می شود، نظم متن او را پیروی می کند و مکرر به آن ارجاع می دهد و فقط نخستین بخش از بند مورد بحث را نقل می کند. برچین کردن آن بندهایی که ابن رشد نظرهای شخصی خود یا مثالهایی را که از تمدن خویش برگرفته به میان می کشد نیازمند تلاش هماهنگ پژوهندگان است.
ابن رشد در 565/1169 که روی تکون حیوانات و اعضای حیوانات کار می کرد از خطاهایی که ممکن است کرده باشد پوزش می خواهد زیرا «سرگرم امور همگانی و از وطن دور» بوده (به تازگی قاضی اشبیلیه شده بود)، و نمی توانسته است متون را بازرسی کند. در واقع ابن رشد بیش از ده سال در کار قضا ماند تا آن که به پزشگی دربار گمارده شد. بنابراین احتمال بسیار دارد که دوروبر این زمان بود که اثر پزشگی عمده ی خویش، الکلیات فی الطب را به پایان برد که در آن از رساله ی پیشتر نوشته ی فی التریاق (که یک مباحثه ی نامه ای با ابن طفیل پیش آورد) و همچنین شرح شعر پزشگی ابن سینا (شرح ارجوزه ابن سینا فی الطب) یاد می شود.
دیگر نکته های مهم ارجاعی اینهایند:
556/1170: شرح متوسط بر حس و محسوس و بر طبیعیات صغرا و نیز بر طبیعت.
567/1171: شرح متوسط بر السماء و العالم که در اشبیلیه نوشته شد.
570/1174: شرح متوسط بر مابعدالطبیعه که در قرطبه نوشته شد.
برداشتی که این زمان نگاری پدید می آورد از کسی است که در آغاز راه خود را می جوید و راههای گوناگون را آزمون می کند - طب، نجوم، قضا - آنگاه آثار ارستو را به آن گونه که از زمان اندرونیکوس رودسی سامان گرفته بود راهنمای کار خود می گیرد، و با تحمیل یک سلسله ی مراتب بر سه تکلیف خود انسجامی در رویکرد خویش وارد می کند: نخستین آنها کار پیگیر شرح با پیروی از نظم سیستم در سطوح مختلف است (یعنی شرحهای کوتاه و آنگاه متوسط).
اما این بدان معنی نیست که او خود دوباره از آغاز، آغاز می کند. در عمل پایان هر رشته با آغاز دیگری بر هم می افتد و نظم تکاملی بیشتر به خاطر خواننده طرح ریخته شده تا خود شارح.
درباره ی این مسأله نظریه ای می توان پیش کشید. ن. موراتا با استفاده از تیسیر ابن زهر نشان داده است که نظام موحد روال ویژه ای برای ارزیابی کارهایی که رسماً سفارش داده شده بود داشت. ابن زهر بایست برای گذراندن این بررسی دو دیگر نوشت (version) از اثر خویش تسلیم می کرد. موراتا پیشنهاد می کند در مورد کلیات ابن رشد هم همچنین بوده و همین وجود دو دیگر نوشتِ متفاوت را، که دومی فقط از راه یک ترجمه ی لاتین شناخته شده، توضیح می دهد.
شاید این فرایند را بتوان تعمیم داد تا بتوان این را که ابن رشد نوشتن تفسیرهای متوسط و بعد بزرگ را به گردن گرفت به این نسبت داد که می خواسته دستورهای فرمانروا را بهتر برآورده سازد. اما از آنجا که بین رده های مختلف شروح گسستی نیست این شیوه در واقع می تواند نماینده ی یک واکنش طبیعی باشد که از وجدان حرفه ای مایه گرفته نه تسلیم به شیوه ی بررسی و نقدی رسمی که به اسلوبی سلسله مراتبی بیان می شد.
دومین منصب ابن رشد کار عملی به عنوان قاضی است که هم نماینده ی گذران زندگی او و نیز مهمترین پیوند او با نظام موحدان است؛ و سومی کار پزشگی، که به طور گهگاهی اما نسبتاً پیگیر انجام می شد و اگر فرصت آن پیش می آمد جا داشت به یک کار حرفه ای بدل شود.
این نظام که به توالی ارائه شد به فهم لایه های متفاوت غنای آثار او کمک می کند.
منبع مقاله: اوروُی، دُمینیک؛ (1375)، ابن رشد، مترجم: فریدون فاطمی، تهران: نشر مرکز، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.