امریکاستیزی Anit-Americanism

گرچه امریکا ستیزی اصطلاح بسیار رایجی است ولی هیچ معنای ثابتی ندارد. یکی از مشکلات کلیدی که مخل دقت و روشنی می شود این است که انتقاد منطقی یک نفر از ایالات متحده در نظر فردی دیگر امریکا ستیزی جلوه می کند....
دوشنبه، 19 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امریکاستیزی Anit-Americanism
 امریکاستیزی Anit-Americanism

 

نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب



 
گرچه امریکا ستیزی اصطلاح بسیار رایجی است ولی هیچ معنای ثابتی ندارد. یکی از مشکلات کلیدی که مخل دقت و روشنی می شود این است که انتقاد منطقی یک نفر از ایالات متحده در نظر فردی دیگر امریکا ستیزی جلوه می کند. امریکا ستیزی را باید به هم اصطلاحی تشریحی و هم تعبیری توهین آمیز دانست. از این اصطلاح به درستی برای اشاره به نفرت از آمریکا استفاده می شود ولی اغلب برای منتفی ساختن انتقاد از ایالات متحده هم مورد سوء استفاده قرار می گیرد. بدین ترتیب یکی از مسائل کلیدی این است که چگونه انتقادات مبتنی بر امریکاستیزی را از انتقاداتی که بر زمینه های دیگری پایه می گیرد بازشناسیم. امریکا ستیزی راستین متضمن نفرت فراگیر از سیاست، فرهنگ و مردم امریکاست. با توجه به این که زلدین امریکاستیزی را رفتاری بیمارگونه خوانده و گفته است «نفرت از کل یک ملت و دوست داشتن کل یک ملت نشانه آشکار جنون است»(Toinet et al,1990-351) وجود چنین نفرتی معیار شاقی برای تعریف امریکاستیزی است. به همین ترتیب توینت و همکارانش می گویند کاربرد به اصطلاح امریکا ستیزی «تنها در صورتی کاملاً موجه است که دلالت بر مخالفت اسلوب مند-نوعی واکنش حساسیت گونه-در برابر کل امریکا داشته باشد».(Toinet et al,1990.219).
حتی اگر آمریکا ستیزی را نه نوعی پیش داوری بلکه نوعی «مسلک» بینگاریم طیف وسیع دیدگاه هایی که امریکا ستیز خوانده شده اند این مفهوم را نامنسجم تر و خلل پذیرتر از آن می سازد که معمولاً از ایدئولوژی ها یا نظام های اعتقادی انتظار می رود. روشن ترین نمونه ایدئولوژی امریکا ستیزی را مسلماً اسامه بن لادن و القاعده مطرح ساخته اند و رویدادهای 11 سپتامبر 2001 نمونه ناب اقدامات ضد امریکایی بود. نظام اعتقادی امریکاستیز القاعده گناه اصلی بی عدالتی های گوناگون جهان را به گردن ایالات متحده و فرمانروایان تحت حمایت آن می اندازد. این نزدیک ترین برداشت به تعریف منسجم امریکا ستیزی یعنی باور به لزوم نکوهش ایالات متحده به دلیل همه بدی های دنیاست. در مباحثات سیاسی غرب این دیدگاه را راحت تر از همه می توان به نویسندگانی چون نوام چامسکی، جان پیلجر و طارق علی نسبت داد. اما انتقادات این نویسندگان عموماً متوجه سیاست امریکاست و نه فرهنگ یا مردمان آن کشور، در نتیجه، همه آنان مانند بیش تر کسانی که از تعصب و خشک مغزی به دورند برچسب امریکاستیزی را بر خود نمی پذیرند.
در فراخ ترین تعبیر می توان گفت کسی را که صرفاً هوادار آمریکا نیست امریکاستیز خواند. چنین تعبیری با این که می تواند برای گفت و گوهای قهوه خانه ای یا در بخش های معینی از رسانه ها کفایت کند بیش از حد فراخ است. در نتیجه همین مشکل آشکار، نویسندگان کوشیده اند این اصطلاح را به مؤلفه های جداگانه ای فروبشکنند. رایج ترین رویکرد این است که به آن چه مردم از ایالات متحده خوش ندارند نگاه کنیم و بین انواع امریکاستیزی فرق بگذاریم. تفاوت اصلی میان امریکاستیزی فرق فرهنگی است. ام نعیم (Naim 2002) پا را از این هم فراتر می گذارد و پنج گونه امریکاستیزی را مشخص می سازد؛ سیاسی-اقتصادی، تاریخی، مذهبی، فرهنگی، روان شناختی. هالندر (Hollander 1994) به بررسی امریکاستیزی نابخردانه و بخردانه در داخل و خارج ایالات متحده می پردازد. دیگران با در پیش گرفتن رویکردی مقایسه ای، شیوه سودمند برای شناخت امریکاستیزی را این می داند که آن را در بسترهای گوناگون تاریخی و فرهنگی مدنظر قرار دهند(Crockatt).
یکی از راه های تبیین آمریکاستیزی این است که آن را تابع وسعت، نفوذ، و قدرت امریکا بدانیم. اگر این استدلال را بپذیریم ظاهراً امریکاستیزی چندان فرقی با احساسات ضد انگلیسی، ضد فرانسوی یا ضد ژاپنی نخواهد داشت. هرچند باید ادغان داشت که امریکا ستیزی با هراس و بیزاری از انگلستان (به ویژه در دوران حاکمیت امپراتوری و انگلستان) کاملاً متفاوت نیست ولی از برخی جهات مهم با آن فرق دارد. فیرلای (Fairlie 1975)روی تأثیر بی مانند ایالات متحده بر سایر فرهنگ ها و سرشت متفاوت آمریکاستیزی انگشت می گذارد. امریکاییان هم مانند فرانسویان غالباً ارزش های خودشان را جهان روا می دانند؛ ولی برخلاف زبان فرانسوی، زبان مورد استفاده امریکاییان زبان میانجی زمانه است و طیف وسیعی از مردمان بیش از هر فرهنگ دیگری در گذشته مصرف کننده فرهنگ مردمی امریکا هستند. این عوامل ارزش ها، فرهنگ و کسب و کار آمریکایی را به سرچشمه جوشان الهام بخش و الگوبرداری در سراسر جهان تبدیل می کند ولی از این گذشته آن را منبع بزرگی از نگرانی، بهره کشی و از هم گسیختگی هم می سازد.
ایالات متحده ویژگی های دیگری هم دارد که سرشت متمایز امریکاستیزی را توضیح می دهند. لیپ ست (Lipset 1996)آمریکا را چیزی بیش از یک کشور، و نوعی ایدئولوژی خوانده است. او آزادی، برابری خواهی، فردباوری، مردم باوری، و باور به نظارت گریزی اقتصادی را هسته امریکاباوری می داند. کروکات (crockatt 2003)معتقد است امریکاباوری تفسیر آرمانی نحوه تلقی امریکاییان از خودشان و نقشی است که در جهان دارند. یکی از چشمه های جوشان امریکاستیزی شکاف عمیقی است که میان آرمان های مورد باور ایالات متحده و رفتار عملی آن وجود دارد. آن چه بسیاری از امریکاستیزان را بر سر خشم می آورد ریاکارانه بودن بیش تر فعالیت های امریکا به ویژه در حوزه امور خارجی است. ویژگی متمایز امریکاستیزی ملهم از این گونه ریاکاری، آن است که امریکاستیزان ایالات متحده را نه سرچشمه الهام می دانند و نه کشوری اصلاح پذیر.
به طور خلاصه، امریکاستیزی خود را به شیوه های بسیار گوناگونی نمایان می سازد. دست کم تفاوت گذاشتن میان سه سطح تحلیل سودمند است. سطح نخست همان چیزی است که اغلب امریکاستیزی خوانده شده است ولی صحیح تر این است که آن را انتقاد از سیاست، ارزش ها و فرهنگ امریکا بدانیم. در سطح دوم از انتقاد فراتر می رویم و به حملات لفظی کلیشه ای بر ایالات متحده و کل مردم امریکا می رسیم. چنین ذهنیتی موجب طرح ادعاهای فراگیر درباره مردم و فرهنگ امریکا یا ندیدن هیچ چیز قابل ستایشی در سیاست خارجی آن کشور می شود. سرانجام، نوعی از امریکاستیزی وجود دارد که با الهام گرفتن از چنین کلیشه هایی نه تنها به انتقاد بلکه به ابزار تنفر می پردازد. نمونه اعلای این سطح از امریکاستیزی حملات 11 سپتامبر 2001 بود که هم نمادهای قدرت امریکا را هدف گرفته بود هم غیرنظامیانی را که عمدتاً امریکایی بودند.
ـــ امپراتوری؛ چیرگی؛ نظریه ثبات مبتنی بر چیرگی

خواندنی های پیشنهادی

-2003 Crockatt,R.America Embattled,London:Routledge.
-1975 Farilie,H.Anti-Americanism at Home and Abroad,commentary 60,6:39-39.
-1995 Hollander,p.Anti-Americanism,London:Transaction press.
-1996 Lipset,s.M.American Exceptionalism,New york:Norton
-2002 Naim,M.Anti-Americanisms,Foreign policy 128 (January/Febuary):95-104.
-1990 Toinet,M.Lacorne,D.Rupnik,J.And zeldin,T.The Rise and Fall of Anti-Americanism,London,Macmillian.
بِرندون اُکانر
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط