نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب
مترجم: علیرضا طیب
Transnational social movement
گروهی که اعضایش دریافت های اجتماعی مشترکی دارند و برای ایجاد تغییرات سیاسی دگرسان کننده، در هر دو سوی مرزهای ملی فعالیت می کنند. جنبش اجتماعی فرامرزی برای تحقق این هدف، فعالیت های خود را هماهنگ می سازد و برای به چالش کشیدن وضع موجود در زمینه موضوع یا مجموعه موضوعات مورد نظرش به تعامل مستمر با مخالفان سیاسی خود می پردازد. سرشت و تأثیرگذاری هر جنبش اجتماعی فرامرزی را تعامل دو روند پویا، یعنی سیاست جدل ورزانه و اقدام جمعی تعیین می کند که در عین حال همچون نقطه مرجع اصلی به کار مطالعه جنبش های اجتماعی فرامرزی می آیند. مفهوم «سیاست جدل ورزانه» سرشت تعاملات میان جنبش اجتماعی فرامرزی و مخالفان آن، و نیز بستر وقوع این تعاملات را مشخص می سازد. «اقدام جمعی» در تعبیر گسترده، اشاره به توانایی های سازمان جنبش اجتماعی فرامرزی و شیوه به کارگیری آن ها دارد.
مفهوم جنبش اجتماعی فرامرزی به شدت مدیون مفهوم جنبش اجتماعی ملی است که از دهه 1960 به این سو به شکل های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. نخستین رویکرد که در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 سیطره داشت بر «نظریه رفتار جمعی» پایه می گرفت و تکیه اش بر گلایه هایی بود که جنبش های اجتماعی را پدید می آورد. این رویکرد، آغاز سازنده ای برای بررسی جنبش های اجتماعی معاصر بود زیرا می کوشید علت پاگرفتن این جنبش را تبیین کند ولی جنبش های اجتماعی را بیرون از جریان اصلی جامعه و محرک آن ها را بی هنجاری و محرومیت می دانست و چندان توجهی به چگونگی انجام اقدام جمعی نمی کرد. دومین رویکرد که پایه در «نظریه بسیج منافع» داشت در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 مطرح شد. این رویکرد برای تبیین چگونگی پا گرفتن جبنش های اجتماعی به بررسی پویش های سازمانی آن ها می پرداخت و نگاه خود را روی شیوه های موجود برای اقدام جمعی متمرکز می ساخت. بر این اساس مثلاً منابع شخصی، حرفه ای گری، و حمایت مالی، مؤلفه های لازم برای یک جنبش اجتماعی ماندگار شناخته می شد.
از اواخر دهه 1980 پژوهندگان با این استدلال که تنها منابع کافی برای تضمین موفقیت یک جنبش کفایت نمی کند روی نقش فرهنگ و اندیشه ها در پاگرفتن و تداوم جنبش های اجتماعی متمرکز شده اند. بر پایه این رویکرد، یک جنبش اجتماعی برای آن که در طول زمان ماندگار باشد باید زبان و فعالیت های خودش را با ساخته های اندیشه ای اعضا و نیز حامیان بالقوه خویش مرتبط سازد. این مهم از طریق روند «چارچوب بندی» اهداف و فعالیت های سازمانی به نحوی که برای مردم در سطحی غیرشخصی معنا داشته باشد (یا درست به نظر برسد) عملی می شود از آن جا که شرایط و ایستارهای در گذر زمان تغییر می کند حفظ مؤثر «همسویی چارچوب» اهداف و فعالیت های روندی مهم و مستمر برای کامیابی جنبش اجتماعی است. در این چارچوب، جنبش اجتماعی نوعی «گنجینه مبارزاتی» یعنی مجموعه ای از راهبردها و رویّه های سازمانی به دست می آورد که در گذر زمان برای مبارزه در جهت تغییرات به کار گرفته می شود.
در دهه 1980 جامعه شناسان در مطالعه جنبش های اجتماعی دست بالا پیدا کردند. در نتیجه، چارچوب های تحلیلی بین جنبش های اجتماعی و سیاسیت ارتباط چندانی قائل نبودند. دانشمندان علوم سیاسی و جامعه شناسان سیاسی از اواخر دهه 1970 شروع به روشن ساختن این گونه ارتباطات کردند و بدین ترتیب در اوایل دهه 1980 «مدل فرایند سیاسی» بسط یافت. این مدل با جلب توجه به فرصت ها و تنگناهای پدید آمده توسط نهادها و فرایندهای سیاسی، چگونگی تغییر آن ها در گذر زمان و در مکان های مختلف، و این که چگونه آن ها موفقیت جنبش اجتماعی را تسهیل می کنند یا به عقب می اندازند بعد مهمی به بررسی جنبش های اجتماعی می افزاید.
در دهه 1990 پیدایش پدیده جهانی شدن محققان را واداشت تا طرح مفهومی خودشان برای بررسی جنبش های اجتماعی ملی را به سطح بین المللی تعمیم دهند و تمرکز روی جنبش های اجتماعی فرامرزی سهل تر شد. این کانون توجه دامنه دارتر سبب برخی سردرگمی ها شده است زیرا گاهی جنبش های اجتماعی فرامرزی را با شبکه های سازمان های غیردولتی اشتباه می گیرند. این دو از بسیاری جهات به هم شبیه اند ولی می توان آن ها را اساساً بر پایه سرشت پیوندهای سازنده شان از هم تشخیص داد. یک جنبش اجتماعی فرامرزی بر اساس دریافت های اجتماعی مشترک اعضایش قوام می یابد و بنابراین هم زمان ریشه در شبکه های اجتماعی داخلی چندین جامعه دارد. از سوی دیگر، شبکه سازمانهای غیردولتی به طور کلی بر اساس مواضع مشترکی که آن سازمان ها در قبال موضوعات خاص و اغلب به رغم دریافت های اجتماعی مختلف شان دارند قوام می یابد و به شکلی اساسی در شبکه های اجتماعی داخلی ادغام نشده است. با وجود این، تعارف متفاوتی از جنبش های اجتماعی فرامرزی وجود دارد که برخی موسع تر از بقیه اند. برای نمونه، اغلب از صلح سبز به منزله نماینده یک جنبش اجتماعی فرامرزی یاد می شود. صلح سبز اساساً سازمانی غیردولتی است، اما پیوندهای اجتماعی سازنده اش سازمانی غیردولتی است، اما پیوندهای اجتماعی سازنده اش ریشه در جوامع داخلی چندین کشور دارد؛ این سازمان طی سه دهه گذشته تکوین یافته و از گنجینه ای مبارزاتی استفاده کرده است که همگان با آن آشنایند؛ و تحت پوشش یک ساختار تشکیلاتی واحد مبارزات مؤثر و مستمری را برای تغییر به راه انداخته است.
در دوران معاصر، جنبش های اجتماعی فرامرزی با بهره گیری از فناوری، آزادسازی، و محدوشدن کنترل های دولت که وجوه مشخصه جهانی شدن در این دوران را تشکیل می دهند تأثیرگذار شده اند. این حکایت از آن دارد که جنبش های اجتماعی فرامرزی همچنان تأثیر چشمگیری بر پویش ها و روندهای روابط بین الملل خواهند داشت.
ـــ جامعه مدنی جهانی؛ جهانی شدن؛ سازمان غیردولتی؛ نظریه انتقادی
خواندنی های پیشنهادی
-2002 khagram,S.Riker,J.V.and Sikkink,k.(eds) Restructuring World Politics:Transnational Social Movements,Networks,and Norms,Minneapolis,MN:University of Minnesota press.
-1996 Melucci,A.Challenging Codes:Collective Action in the Informationa Age,Cambridge:Cambridge University Press.
-2000 O' Brien R.Goetz,A.M.Scholte,J.A.and Williams,M.Contesting Global Governance:Multilateral Economic Institutions and Global Social Movements,Cambridge:Cambridge University Press.
-1997 Smith,J.Chatfield,C.and pagnucco,R.(eds) Transnational Social Movements and Global politics:Solidarity Beyond the State,Syracuse,NY:Syracuse University Press.
-1998 Tarrow,S.power in Movements:social Movements and Contentious Politics 2nd edn.Cambridge:Cambridge University Press.
کَرِیک وارکنتین
منبع مقاله: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390.
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390