نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب
مترجم: عليرضا طيب
شهرهاي جهاني را مي توان چنين تعريف كرد: مراكز بزرگ جمعيتي (معمولاً با بيش از سه ميليون نفر جمعيت) كه با ساير كانون هاي بين المللي جمعيت ارتباطات مهمي دارند. اين ارتباطات در اغلب قريب به اتفاق موارد در سيماي پيوندهاي تجاري و اقتصادي، ارتباطات الكترونيكي، حمل و نقل و گوناگوني قومي جلوه گر مي شود. از اين گذشته چنين شهرهايي براي مناطق پيراموني خود حكم مراكز اجتماعي، سياسي و اقتصادي را دارند. اين شهرها هر چه بيش تر نقش قطب هاي شبكه جهاني و روبه رشد اطلاعات را بازي مي كنند.
جهان به هزاره شهرنشيني پا گذاشته است. در 1950،تنها 30 درصد مردم در شهرهاي كوچك و بزرگ زندگي مي كردند ولي اين نسبت در 1995 به 45 درصد سرزد. امروزه اكثريت مردم جهان (بيش از 50 درصد آنان) ساكن شهرها هستند و روند شتابان شهرنشيني همچنان ادامه دارد. اين سناريو الگوهاي ناموزوني دارد. براي نمونه، در پرجمعيت ترين كشورهاي جهان (چين و هند) حدود 30 درصد مردم در نواحي شهري به سر مي برند حال آن كه در استراليا، امريكا، آسياي جنوبي (ژاپن و كره ي جنوبي) و امريكاي جنوبي اين نسبت 80 درصد است. اما در چين و هند به دليل حاكم شدن نظام اقتصادي سرمايه داري كه مردم مناطق روستايي را جلب نواحي شهري مي كند اين وضع به سرعت در حال تغيير است. سريع ترين آهنگ شهرنشيني در دولت هاي در حال توسعه آفريقا مشاهده مي شود كه آغاز شتاب گيري فعلي رشد جمعيت آن به دهه 1970 باز مي گردد. در حال حاضر جمعيت شهرنشين جهان 2/5 برابر سريع تر از جمعيت روستايي رشد مي كند. تا 2015 بزرگ ترين ده شهر جهان در آسيا، امريكاي لاتين و افريقا قرار خواهند داشت. نُه تا از اين ده شهر در كشورهاي در حال توسعه خواهند بود: بمبئي در هند (27/4 ميليون نفر)؛ لاگوس در نيجريه (24/4 ميليون نفر)، شانگهاي در چين(23/4 ميليون نفر)؛ جاکارتا در اندونزي (21/2ميليون نفر)؛ سائوپائولو در برزيل(20/8 ميليون نفر)؛ کراچي در پاكستان (20/6 ميليون نفر)؛ پكن در چين (19/4 ميليون نفر)؛ داكا در بنگلادش (19 ميليون نفر) و مكزيكوسيتي در مكزيك (18/8 ميليون نفر). تنها شهري از كشورهاي توسعه يافته كه بين اين ده شهر حضور خواهد داشت توكيو در ژاپن (28/7 ميليون نفر) خواهد بود.
هر هفته يك ميليون نفر بر جمعيت شهرنشين جهان افزوده مي شود. پيش بيني هاي صورت گرفته نشان مي دهد كه در سال 2025 بيش از دو سوم جمعيت 8 ميلياردي كره زمين ساكن شهرها خواهند بود و تا 2050 جمعيت جهان دو برابر خواهد شد كه 90 درصد اين رشد در كشورهاي جنوب و عمدتاً در شهرها صورت خواهد گرفت. بيش تر اين رشد جمعيت در شهرهاي كوچك و متوسط رخ خواهد داد.
نقش شهرهاي جهاني را با نگاه به نحوه پاسخ گويي آن ها به جمعيت بالنده و نيازهاي اجتماعي مي توان دريافت. گرايش هايي كه به سمت افزايش شهرنشيني وجود دارد از طريق بهبود تغذيه و مراقبت هاي بهداشتي موجب كاهش نرخ مرگ و مير مي شود ولي در عين حال شهرنشيني به واسطه ي افزايش آموزش مردم در زمينه ي برنامه ريزي خانواده و تغيير موقعيت زنان باعث كاهش نرخ زادوولد نيز خواهد شد. بدين ترتيب، شهرها در رشد جمعيت كلي نقش دارند و موجب ارتقاي سطح كلي زندگي هم مي شوند. آينده بشر در شهرهاست. از ميان تمامي سكونت گاه هاي بشر، شهرها بهتر از همه مي توانند پاسخ گوي نيازهاي سريع الرشد براي خوراك، آب، مسكن و ديگر نيازها باشند.
در گرداگرد جهان روندهاي جمعيتي جوانان براي آينده اهميت دارد و اين روندها در شهرها از هر جاي ديگر قوي تر است. در حال حاضر در آسيا 1/6 ميليارد و در افريقا نيز 333 ميليون كودك حضور دارند. تا سال 2020 درصد منطقه اي كودكان زير 15 سال چنين خواهد بود: آسيا 57 درصد؛ آفريقا 24 درصد كشورهاي توسعه يافته (شامل استراليا) 11 درصد؛ امريكاي لاتين 9 درصد؛ اقيانوسيه 1 درصد. درگير شدن اين جمعيت جوان در مسائل كليدي جهاني شدن يكي از مهم ترين عواملي است كه به شيوه هاي ذيل آينده بشر را رقم خواهد زد:
اما ويژگي هايي كه به شهرهاي دوران انقلاب صنعتي قدرت رشد دادند لزوماً مزيت نسبي شان را در دوران جهان شدن حفظ نمي كنند. در واقع بسياري از شهرهاي صنعتي سابق در دهه هاي اخير دچار اُفت شده و گاه به صورت زمين هاي باير صنعتي درآمده اند. اين پديده به ويژه در شهرهاي صنعتي اتحاد شوروي سابق مشاهده مي شود. همچنين مراكز صنعتي سابق در ايالات متحده و انگلستان مانند بالتيمور و منچستر به دليل اُفت صنايع توليدي ناچار شدند با تحمل هزينه هاي بسيار سنگين خود را زنده نگه دارند.
اين شهرها جاي خود را به شهرهاي تازه اي مي دهند كه از لحاظ مالي، فناوري پيشرفته يا مصرف مزيت هايي كه دارند. براي نمونه، مركز صنعت جديد فناوري اطلاعات در دره سيليكون در نزديكي سن خوزه قرار دارد كه يك ناحيه شهري متمركز در كاليفرنياست. صنايع فرهنگي مانند رسانه ها نيز در نواحي شهري متمركزند. مراكز بزرگ ترين شركت هاي رسانه اي جهان مانند سي اِن اِن، تايم-وارنر و نيوزليميتيد در نزديكي يكديگر در مركز منهتن در نيويورك قرار دارد.
جهاني شدن، روند تقويت شهرنشيني را شتاب بخشيده است. گروهي از شهرهاي جهان به صورت مراكز به هم مرتبط خدمات، ماليه و جريان هاي جهان گير اطلاعات سربرآورده اند. اين شهرها شامل نيويورك، لندن، پرايس، فرانكفورت، هنگ كنگ، توكيو و سيدني مي شوند.
شالوده اين روند جمعيتي را گذار از اقتصادهاي معيشتي و بازار محلي به نظام هاي ملي، صنايع صادراتي و ساختارهاي توليدي شركتي تشكيل مي دهد. وضعيت خدماتي چون برق و فاضلاب در شهرها بهتر است. ارزش هاي رو به گسترش نوسازي، تقاضا براي محصولاتي چون خودرو و تلويزيون، و لباس هاي باب روز مانند شلوارهاي جين به گرايش به سمت مراكز شهري دامن زده است. در سراسر جهان در حال توسعه رؤياي زندگي بهتر و كسب ثروت به جاي تحمل فقر در روستاها بسياري از جوانان و خانواده ها را روانه شهرها مي كند.
حجم مهاجرت به شهرها و ناتواني شهرها از برآوردن اين انتظارات، در سطح جهان موجب رشد مستمر حلبي آبادها در حاشيه شهرها شده است كه در آن ها صدها ميليون نفر در خانه هايي موقت با خدمات اساسي بسيار ناچيز براي بقا مبارزه مي كنند. از لحاظ سطح زندگي، مرز باريكي ميان اردوگاه هاي پناهندگان (ـــ پناهنده) و حلبي آبادي هاي حاشيه شهرها وجود دارد كه بسياري شان به لحاظ فني غيرقانوني ساخته شده اند و گاه گاه حكومت ها با بولدوزر به جان آن ها مي افتند.آن ها از ورقه هاي حلبي كهنه، تكه هاي تخته سه لايي، پلاستيك، و مقوا ساخته شده اند. شهرهايي كه حلبي آبادي هاي بزرگي در پيرامون شان وجود دارد شامل بمبئي، ريودوژانيرو، برازيليا، ژوهانسبورگ، لاگوس، كينگستون (جامائيكا)، بانكوك، كوالالامپور، مانيل، جاكارتا و بسياري ديگر از شهرها مي شوند. سرپناه هاي اين حلبي آبادها كه گاه در پيرامون و زير شبكه آزادراه ها ساخته شده اند بسيار كوچك اند. شايد تنها محل براي شست وشو، پختن غذا، نشستن و بازي كردن در بيرون از اين سرپناه ها و در حاشيه جاده باشد كه هميشه پر از كاميون و اتوبوس هاي پر سر و صدا و آلودگي زاست. يا ممكن است اين سرپناه ها در امتداد رديف چراغ هاي شهري ساخته شده باشند و آلونك هاي به هم ريخته اي باشند كه راه آب هاي پر از فاضلاب آلوده يا شايد راه آهن از ميان شان رد شود. ساير شهرك هاي حاشيه اي برگرد فرودگاه ها رشد كرده اند.
اين از نشانه هاي روحيه و مقاومت انسان است كه خانواده ها مي توانند در چنين كثافت خانه شهري دوام بياورند. پخت و پز كنند و كودكان شان را تميز نگه دارند. اما در همه شهرهاي حاشيه اي معمولاً اثرات عدم رعايت بهداشت به شكل گسترده مشاهده مي شود. بسياري از شهرك هاي حاشيه اي در محله اي قديمي تر شهرهاي بزرگ كه به همان اندازه دچار مشكل شده اند ادغام شده اند؛ محله هاي فقيرنشيني كه انبوهي جمعيت و بي نظم بودن خدماتي چون برق، شرايط سختي را به ساكنان آن ها تحميل مي كند.
مناطق روستايي كشورهاي در حال توسعه كه در اين مهاجرت بزرگ به شهرها رها شده اند هر روز بيش از پيش به محل زندگي سالخوردگان و پسراني كه اميدي به ازدواج ندارند يا كودكان و زناني كه شوهران شان آن ها را رها كرده و به شهرها رفته اند تبديل مي شوند. زحمت توليد محصول كشاورزي ويژه با اُفت بهاي كالاهاي اوليه بر دوش زنان و نوجوانان سنگيني مي كند. بهره وري روستاها كاهش مي يابد و جماعت هاي روستايي رو به ويراني مي روند. تمركز خدمات در شهرها، مناطق روستايي را از خدماتي چون بهداشت، كار، و منابع مالي هر چه محروم تر مي سازد. اين جدايي فزاينده ميان شهرها و جماعت هاي روستايي از جنبه هاي اصلي جهاني شدن است. براي نمونه، در چين، شهرهايي چون شانگهاي كانون رشد سريع هستند ولي در استان دورافتاده يونان كه زادگاه يك سوم اقليت هاي قومي چين است بيش تر جوامع محلي فاقد برق اند و پلي بر روي رودخانه هاي شان زده نشده است. با پيشرفت چين در مسابقه توسعه، اين جوامع هر چه بيش تر عقب مي مانند.
برخي از شهرهاي كشورهاي در حال توسعه از فرصت هايي كه جهاني شدن براي ثروتمندشدن فراهم مي سازد بهره جسته اند و با توسعه صنايع فناوري پيشرفته به جزيره هاي جهاني شهرنشيني در دل مناطق فقير تبديل شده اند. مشهورترين نمونه اين پديده شهر بنگلور هند است كه از 1989 با استفاده از وجود افراد تحصيل كرده و صنايع هوايي طيف گسترده اي از صنايع مبتني بر فناوري اطلاعات را پي ريخته است. بنگلور يكي از بزرگ ترين صنايع نرم افزاري جهان را ايجاد كرده است كه بيش از 30 درصد نرم افزارهاي صادراتي هند را توليد مي كند. از اين گذشته، صنايعي چون راهروهاي اطلاعاتي و مراكز خدمات تلفني به وجود آورده كه مورد استفاده شركت هاي سراسر جهان است.
تمركز ثروت، قدرت، فناوري و خدمات در شهرها بدين معني است كه آن ها كانون هاي اشتغال نيز هستند. با اين كه توانايي هاي فناوري اطلاعات از جهتي مؤيد توسعه منطقه اي شبكه اي است و مجال بيش تري براي انجام كار از خانه را فراهم مي سازد ولي شهرها همچنان در غرب و نيز در جهان در حال توسعه، مناطق روستايي را به سوي خود جذب مي كنند. حتي با داشتن كار و برآورده شدن سوداها، جذابيت زندگي شهري در زمينه هايي چون تفريحات، نگارخانه ها و كتابخانه ها، ورزش و معماري تاريخي اگر قدرت پرداخت هزينه هاي آن را داشته باشيد امكان شيوه اي راحت، پرسرگرمي و متنوع را براي زندگي در اختيارتان مي گذارد. شهرها داراي نوعي افسون فرديت و آزادي هستند. خدمات مهمي چون كمك هاي پزشكي و آموزش و تحصيلات در شهرها متمركز است و همين، جذابيت فوق العاده اي به آن ها مي بخشد. از اين گذشته، شهرها تاريخچه خاص خود و تمايزات تاريخي، جرايم و فساد سازمان يافته هم دارند. آن ها با افت مناطق روستايي نقش خودشان را به عنوان مراكز قدرت سياسي تقويت مي كنند.
شهرها براي دست يافتن به رشد، با هم درگير رقابتي شديدند تا خودشان را در چشم سرمايه داران هرچه جذاب تر سازند. در اين رقابت جهاني بر سر رشد اقتصادي، شهرهاي كشورهاي غربي موفق تر از همه بوده اند كه اين با توجه به برتري هاي ابتدايي اين شهرها دور از انتظار نبوده است. اما شهرهاي كشورهاي نوصنعتي مانند سئول، بانكوك و سنگاپور هم، شهرهاي جهان نگري هستند كه وارد گود رقابت براي جلب سرمايه گذاري مستقيم خارجي شده اند. مثلاً سنگاپور اين رقابت را با تكيه بر تاريخچه اي طولاني كه در زمينه قرار گرفتن در قلب مسيرهاي حمل و نقل جهان دارد و نيز برنامه ريزي هاي حساب شده اي كه براي حفظ موقعيت خود به عنوان واسطه مالي و ارتباطاتي انجام داده است پيش مي برد.
رقابت بر سر جلب سرمايه گذاري بدين معني است كه شهرها بايد تسهيلات و خدمات مطلوب شركت هاي بزرگ را كه طلايه داران سرمايه گذاري هستند در اختيار آن ها قرار دهند. براي نمونه در كره جنوبي فرودگاه بين المللي اينچون كه پيش از مسابقات جام جهاني فوتبال در 2002 گشايش يافت به چشم يك «قطب» منطقه اي نگريسته مي شد و به همين دليل طوري طراحي شد تا در شبكه جهاني و به هم مرتبط حمل و نقل هوايي مبادلات تجاري و بازرگاني را به سوي خود جلب كند. پول هاي هنگفتي صرف تسهيلات، خدمات و كيفيت كلي فرودگاه بين المللي اينچون شد به اين اميد كه براي كره جنوبي شناسايي، اعتبار و كسب و كارهاي تازه به ارمغان آورد. اين نوعي مدل توسعه است كه در گرداگرد جهان به اجرا گذاشته شده است. اما اين انگيزه رقابت جويانه گاه سبب مي شود مقام هاي شهر به دليل سرمايه گذاري روي طرح هايي كه قرار است سرمايه گذاران خارجي را جلب نمايد نيازهاي ساكنان محلي را به فراموشي سپارند.
شهرهاي جهان سوم در تلاش رقابت جويانه خود مبالغ هنگفتي وام از منابع بين المللي مي گيرند تا صرف طرح هاي زيربنايي جالب براي سرمايه گذاران خارجي مانند ساخت مجتمع هاي آپارتماني «غربي» براي كارفرمايان يا احداث آزادراه ها براي دسترسي به فرودگاه هاي بين المللي يا در واقع احداث خود فرودگاه ها كنند. اما اگر اين طرح ها به موفقيت نينجامد ممكن است ناتمام بماند و به صورت زمين هاي رها شده شهري درآيد كه مردم محلي ناچارند بار بدهي هاي ملي بيش تري را از بابت آن ها به دوش كشند. از سوي ديگر، اگر طرح هايي مانند فرودگاه ها و آپارتمان ها با موفقيت به پايان رسند خود جزو دارايي هاي سرمايه اي به شمار مي روند كه هم بر ارزش شهر مي افزايند و هم خدماتي زيربنايي در اختيار سرمايه گذاران خارجي قرار مي دهند.
پرداخت هزينه هاي هنگفت براي جذاب تر ساختن شهرها در چشم سرمايه گذاران خارجي بدين معني است كه هزينه ها و سودهاي ناشي از تصميمات حكومت بر دوش مردمان ساكن اين شهرها قرار مي گيرد. حتي در شهرهاي كشورهاي غربي اين تمركز روي جلب سرمايه گذاري موجب عميق تر شدن شكاف هاي موجود اجتماعي-اقتصادي در شهرها شده است. گرچه ممكن است بخشي از يك شهر براي بهبود بخشيدن به توان جلب سرمايه گذاري اش از منابع بسيار زيادي بهره مند گردد ولي اغلب اين منابع با كاهش منابع در خدمات ديگر نواحي شهر تأمين مي شود. شايد اين نواحي، مناطقي مسكوني باشند كه پيش تر در پيرامون صنايعي چون صنايع توليدي قرار داشته اند ولي اكنون آن صنايع به واسطه ي روند جهاني شدن دچار افول شده اند. در نتيجه، جهاني شدن شهرها موجب اين تأثير متفاوت مي شود كه برخي نواحي ثروتمند مي شوند، در شبكه قرار مي گيرند و از دنيايي از خدمات بهره مي برند و در همين مناطق است كه ثروتمندان اطلاعاتي به دنبال پول و شغل مي گردند حال آن كه نواحي ديگر دچار فقرمزمن، بيكاري و زوال چشم انداز شهري مي شوند.
در شهرهاي بزرگ گرداگرد جهان، گرايش به سمت ايجاد مراكز متراكم تري است كه در آن ها كسب و كار، خدمات، محل سكونت و تفريح و سرگرمي با هم وجود دارند به نحوي كه بخش هاي سنتي تمركز تجاري به بخش هاي تمركز سبك زندگي تبديل مي شوند. رشد سريع و مستمر مجتمع هاي آپارتماني در درون شهرها يكي از نشانه هاي اين گرايش است.
يكي ديگر از ويژگي هاي شهرها در دوران جهاني شدن، نحوه واكنش گروه هاي نخبه در برابر مشكلات نابرابري و خشونت فزاينده است. اينان مي كوشند در پشت ديوارهاي «محله هاي دروازه داري» سكنا گزينند كه مراقبان امنيتي (ـــ امنيت) خصوصي با تجهيزات گران قيمت امنيتي از آن ها حفاظت مي كنند. طبقات برگزيده در پاسخ به ناتواني نيروهاي انتظامي عمومي از حفاظت از خودشان مبالغ هرچه بيش تري را صرف امنيت شخصي خود مي كنند. جاي شگفتي نيست كه در سال هاي اخير صنايع امنيتي رشد سريعي پيدا كرده اند. اين محله هاي محصور و برخوردار از منابع بسيار كه محل سكونت كارمندان بلندپايه و سرمايه داران موفق است يكي ديگر از جنبه هاي رشد محله هاي خاص مجزا در شهرهاست.
الگوهاي اجتماعي در شهرهاي جهاني نشان دهنده شكل گيري كانون هاي هر چه پيچيده تري از محله هاست كه بر شاخص هاي هويتي مانند قوميت، سن، جنسيت و شغل پايه مي گيرند. در دل اين محله ها و هم راستا با خرده فرهنگ هاي موجود در آن ها جزايري زباني تشكيل مي شود. گروه هاي جماعتي قومي كه مدت هاست در شهرهاي جهاني مانند لندن يا سان فرانسيسكو وجود داشته اند به زبان معياري كه حكومت، مقام هاي مدني و رسانه هاي جا افتاده به كار مي برند معمولاً از زبان هاي قومي استفاده خواهند كرد. گرچه شايد زبان انگليسي زبان اصلي غيررسمي يك شهر باشد ولي بسياري از اعضاي غيرانگليسي زبان شهر بدون دانستن زبان انگليسي گذران زندگي مي كنند. تماس هاي خانوادگي و تماس هاي درون جماعت قومي آن ها، صحبت كردن به زبان انگليسي يا هر زبان مسلط ديگري را براي آن ها بي اهميت مي سازد. وانگهي، چون زبان انگليسي به سرعت در حال تبديل شدن به زبان جهاني كسب و كار و فناوري اطلاعات است خارجيان بسياري بدون نياز به آموختن زبان محلي در شهرهاي غير انگليسي زبان به آموختن زبان محلي در شهرهاي غير انگليسي زبان به زندگي و كار خود ادامه مي دهند زيرا زبان انگليسي كفاف فعاليت حرفه اي و زندگي اجتماعي آن ها را مي دهد.
گوناگوني فرهنگي فزاينده از ويژگي هاي كليدي روند جهاني شدن است و شهرها براي همزيستي و همكاري مسالمت آميز جماعت هاي چند فرهنگي (ـــ چند فرهنگ باوري) كه داراي سمت گيري هاي ارزشي متفاوتي هستند و براي منافع متفاوتي اولويت قائل اند نوعي چالش به حساب مي آيند. يكي از مايه هاي نگراني كه در بحث هاي صورت گرفته پيرامون آينده شهرها مطرح شده است مسئله درگيري و خشونت در ميان جماعت هاي مختلف موجود در دل شهرهاست كه براي مقهورساختن يكديگر يا رقابت بر سر دستيابي به منابع ثروت و قدرت سياسي با يكديگر به مبارزه مي پردازند. تقسيم شدن شهرها به مناطق جنگي بر اساس قوميت پديده كاملاً تازه اي نيست. بيت المقدس نمونه برجسته ي آن است و در طول تاريخ نيز نمونه هاي فراوان ديگري وجود داشته است. مرز ميان جماعت هاي قومي انعطاف پذير است و گاه مي تواند كاملاً باز باشد ولي در مواقعي ديگر ممكن است كاملاً بسته باشد. روند ايجاد جماعت هاي چند فرهنگي همكاري جو نيازمند تلاش فراوان در زمينه آموزش مردم و ايجاد همبستگي ميان آنهاست. هرجا شهرها بر مبنايي خصومت آميز مانند نژادپرستي دچار شكاف و چند دستگي شده باشند بايد موضوع عدالت و آشتي با موفقيت حل و فصل شود.
در نتيجه، يكي از عواملي كه سرمايه گذاران خارجي مهم مي دانند موضوع امنيت و نظم است. شركت هاي چند مليتي تمايلي به آغاز فعاليت در شهرهايي ندارند كه جنگ هاي سياسي خشونت باري در آن ها جريان دارد يا نظم و قانون در آن ها فروپاشيده است. همين حقيقت توضيح مي دهد كه چرا وقتي در جاكارتاي اندونزي پس از بروز بحران اقتصادي آسيا در اواخر دهه 1990 نظم اجتماعي از هم فروپاشيد سيل شركت ها براي خروج از اين شهر به راه افتاد. گرچه شركت ها هرچه بيش تر به فعاليت برون بومي (ـــ برون بوم) در خارج از كشور مادر خود روي آورده اند ولي اگر شرايط براي فعاليت اقتصادي رو به وخامت گذارد به سرعت به جاي ديگري كه وضع بهتري داشته باشد مي روند. يكي از نگراني هاي اصلي در مانيل پس از كودتاي ناموفق ارتش در ژوئيه 2003 همين بود. گرچه احتمال موفقيت اين شورش بسيار اندك بود ولي نوعي جوّ بي ثباتي سياسي پديد آورد كه سياست هاي اقتصادي جهان نگر اين شهر و كل فيليپين را در معرض تهديد قرار داد.
در سنگاپور كه شهر نمونه آينده بشر قلمداد مي شود قوانين تازه اي به اجرا گذاشته شده است تا فعاليت اين شهر به عنوان يك نظام يكپارچه تضمين شود. اين قوانين براي دستيابي به كارايي شهري محدوديت هايي براي آزادي هاي مدني افراد ايجاد كرده اند. منتقدان، اين گونه مهندسي اجتماعي را موجب سلب انسانيت از مردمي مي دانند كه به مهره اي ناچيز در ماشين غول آساي شهر تبديل شده اند؛ ماشيني كه يگانه هدفش دستيابي به كارايي براي رشد مالي است. غالباً گفته مي شود كه تأكيد بر كارايي و كارآمدي موجب تضعيف احساس همبستگي مي شود. سنگاپور نو را اغلب يك شهر «بي روح» خوانده اند.
گرايش جهاني شدن به سمت افزايش قدرت و نفوذ شركت هاي بزرگ، در شهرها نمود بسيار آشكاري در سيماي تابلوهاي تبليغاتي، مالکيت ساختمان ها از جمله فضاهاي سابقاً عمومي مانند ورزشگاه ها و پارك ها، و حمايت مالي از طيف وسيعي از رويدادها دارد. بيش تر فضاي شهري براي انجام فعاليت هاي تبليغاتي اجازه داده مي شود. آگهي هاي الكترونيكي ميدان تايمز در نيويورك به يكي از جاذبه هاي گردشگري اصلي تبديل شده است. افراد هر چه بيش تر لباس ها و كفش هايي مي پوشند كه نشان تجاري شركت ها بر آن ها نقش بسته است و خودروها نيز عمدتاً نشان دار شده اند در اين فضاي شهري متراكم، بين امور شخصي و امور تجاري مرز مشخصي وجود ندارد مگر «انتخاب» مشتريان يعني افرادي كه آزادي انتخاب خودشان را در مورد طيفي از محصولات و شركت هاي موجود اعمال مي كنند. با توزيع جهاني محصولات، غذاها و نشان هاي تجاري، اين محيط متمركز شهري هرچه بيش تر در سراسر جهان الگوبرداري و تكثير مي شود. در اين معنا شهرهاي جهاني يا بخش هاي بزرگي از آن ها هرچه بيش تر به هم شبيه مي شوند. يكي از عوامل مؤثر در اين روند، گسترش فعاليت هاي شركت هاي فرامرزي است. مراكز خريد، فروشگاه هاي بزرگ زنجيره اي، و ساير نمادهاي شهرها ويژگي ها، محصولات و مالكيت متشابهي دارند.
حضور آشكار اين شركت ها در شهرها آن ها را در برابر اعتراضات و گاه نيز اقدامات خشونت بار آسيب پذير مي سازد. شهرها مراكز فعاليت هاي تروريستي (ـــ تروريسم) هم هستند. بمب گذاري تروريستي در هتل مجلل ماريوت در جاكارتا در اوايل اوت 2003 كه طي آن بيش از 100 نفر كشته يا زخمي شدند نمونه اي از همين بي حفاظ بودن شركت هاي چند مليتي در برابر دشمني هاست. دفتر مركزي هتل هاي زنجيره اي ماريوت كه در شصت و سه كشور فعاليت دارد ايالات متحده است. دليل اين حمله آن بود كه ماريوت بخشي از يك زنجيره جهاني شناخته مي شد و اقدام اعتراض آميز يادشده بر ضد نيروهاي تجاري و سياسي چيرگي طلبي (ـــ چيرگي) انجام شد كه ماريوت نماينده آنها بود.
شهرها مراكز فعاليت سياسي و مدني هم هستند و از اين جهت هم جهاني شدن چالش ها و فرصت هايي را مطرح مي سازد. شهرها فضايي اجتماعي براي گرد آمدن مردم در فعاليت هاي مدني فراهم مي آورند. سازمان هاي غيردولتي، احزاب سياسي و جنبش هاي اجتماعي معمولاً در شهرها مستقرند. پس شهرها به عرصه اقدام سياسي گروه هاي مدني تبديل مي شوند. در دوران جهاني شدن مي توان شهرها را در زمينه گسترش و بازنمايي جامعه مدني جهاني روبه رشد داراي نقش مهمي دانست.
بدين ترتيب شهرِ اقتصاد اطلاعات بر نهادها و فعاليت هاي آموزشي، توليد دانش (پژوهش و فرهنگ) و انتشار اطلاعات تأكيد دارد. اين شبكه فعاليت ها نوعي هويت مشترك به شهر و سرمايه اجتماعي گوناگون آن مي بخشد. هدف از مفهوم شهر آموزنده ايجاد صنايع و خدمات دانش بَري است كه از قدرت رقابت در سطح جهان برخوردار باشند. اقتصادهاي نو همّ و غمّ شان تجارت است و شهرهاي آموزنده برون نگر و داراي سمت گيري صادراتي هستند و مي كوشند براي مهارت ها و منابع اطلاعاتي خودشان در بازار جهاني مشتري پيدا كنند و آن ها را بفروشند. اما سرمايه اجتماعي هر شهر بسيار فراتر از صنايع فناوري آن است و شهرهاي آموزنده هم به مراكز هنر، فعاليت هاي فكري و حتي ورزش مبدل مي شوند.
گرچه برخي شهرها براي بهره برداري از مزاياي جهاني شدن موقعيت خوبي دارند شرايط تحليل رفته زندگي در بخش هاي بزرگي از شهرهاي جهان سوم احتمالاً به صورت بحران هايي جهاني و معضلات حقوق بشر جلوه گر خواهد شد. با وجود سرمايه گذاري هاي روبه رشد، بيش از يك سوم جميعت شهرنشين در خانه هاي زندگي مي كنند كه زير سطح استاندارد هستند. چهل درصد ساكنان شهرها به آب آشاميدني مطمئن يا تأسيسات بهداشتي مناسب دسترسي ندارند. نرخ بالاي رشد جمعيت شهرنشين در بيش تر مناطق، مشكلات مشتركي پديد آورده است: ازدحام، فقدان منابع مالي براي تأمين خدمات اساسي، كمبود مسكن مناسب و اُفت زيرساخت ها تنها مشتي از نمونه از خروارها از اين مشكلات است. با اين حال، شهرها همچنان در سده آينده هم موتور توسعه اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي خواهند بود و بزرگ ترين فرصت را در اختيار تهيدستان قرار مي دهند تا شرايط زندگي خود را بهبود بخشند. شركت هاي چندمليتي هر روز بيش تر كنترل اقتصاد و اشتغال در شهرها و نيز نظام هاي اطلاعاتي آن ها، مالكيت سيستم هاي حمل و نقل و شبكه هاي تسهيلاتي چون گاز و آب آن ها را به دست مي گيرند ولي همچنان اين حكومت ها هستند كه مسئول تأمين خدمات، قانون و نظم و ديگر زيرساخت ها شناخته خواهند شد. شهرهاي پايدار در نتيجه مشاركت حكومت ها، شركت ها و جامعه مدني پديد خواهند آمد.
ـــ انقلاب اطلاعات؛ جهاني شدن؛ مراكز مالي
-2003 Clark,D.Urban World/Global City,LondonL: Routledge.
-2004 Graham,S.(ed) The Cybercities Reader:London:Routledge.
-Miles,M.and Hall,T.with Borden,I.(eds) The City Cultures Reader,London,Routledge.
-2002 Savitch,H.V.and kantor,P.Cities in the International Marketplace,princeton,NJ:princeton University Press.
-2004 Short,J.R.Global Metroplitan:Globalizing Cities in a Capitalist World,London:Routledge.
-2002 Thorns,D.C.The Transformation of Cities:Urban Theory and Urban Life,Basingstoke:palgrave
جان سينات
منبع مقاله: گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
جهان به هزاره شهرنشيني پا گذاشته است. در 1950،تنها 30 درصد مردم در شهرهاي كوچك و بزرگ زندگي مي كردند ولي اين نسبت در 1995 به 45 درصد سرزد. امروزه اكثريت مردم جهان (بيش از 50 درصد آنان) ساكن شهرها هستند و روند شتابان شهرنشيني همچنان ادامه دارد. اين سناريو الگوهاي ناموزوني دارد. براي نمونه، در پرجمعيت ترين كشورهاي جهان (چين و هند) حدود 30 درصد مردم در نواحي شهري به سر مي برند حال آن كه در استراليا، امريكا، آسياي جنوبي (ژاپن و كره ي جنوبي) و امريكاي جنوبي اين نسبت 80 درصد است. اما در چين و هند به دليل حاكم شدن نظام اقتصادي سرمايه داري كه مردم مناطق روستايي را جلب نواحي شهري مي كند اين وضع به سرعت در حال تغيير است. سريع ترين آهنگ شهرنشيني در دولت هاي در حال توسعه آفريقا مشاهده مي شود كه آغاز شتاب گيري فعلي رشد جمعيت آن به دهه 1970 باز مي گردد. در حال حاضر جمعيت شهرنشين جهان 2/5 برابر سريع تر از جمعيت روستايي رشد مي كند. تا 2015 بزرگ ترين ده شهر جهان در آسيا، امريكاي لاتين و افريقا قرار خواهند داشت. نُه تا از اين ده شهر در كشورهاي در حال توسعه خواهند بود: بمبئي در هند (27/4 ميليون نفر)؛ لاگوس در نيجريه (24/4 ميليون نفر)، شانگهاي در چين(23/4 ميليون نفر)؛ جاکارتا در اندونزي (21/2ميليون نفر)؛ سائوپائولو در برزيل(20/8 ميليون نفر)؛ کراچي در پاكستان (20/6 ميليون نفر)؛ پكن در چين (19/4 ميليون نفر)؛ داكا در بنگلادش (19 ميليون نفر) و مكزيكوسيتي در مكزيك (18/8 ميليون نفر). تنها شهري از كشورهاي توسعه يافته كه بين اين ده شهر حضور خواهد داشت توكيو در ژاپن (28/7 ميليون نفر) خواهد بود.
هر هفته يك ميليون نفر بر جمعيت شهرنشين جهان افزوده مي شود. پيش بيني هاي صورت گرفته نشان مي دهد كه در سال 2025 بيش از دو سوم جمعيت 8 ميلياردي كره زمين ساكن شهرها خواهند بود و تا 2050 جمعيت جهان دو برابر خواهد شد كه 90 درصد اين رشد در كشورهاي جنوب و عمدتاً در شهرها صورت خواهد گرفت. بيش تر اين رشد جمعيت در شهرهاي كوچك و متوسط رخ خواهد داد.
نقش شهرهاي جهاني را با نگاه به نحوه پاسخ گويي آن ها به جمعيت بالنده و نيازهاي اجتماعي مي توان دريافت. گرايش هايي كه به سمت افزايش شهرنشيني وجود دارد از طريق بهبود تغذيه و مراقبت هاي بهداشتي موجب كاهش نرخ مرگ و مير مي شود ولي در عين حال شهرنشيني به واسطه ي افزايش آموزش مردم در زمينه ي برنامه ريزي خانواده و تغيير موقعيت زنان باعث كاهش نرخ زادوولد نيز خواهد شد. بدين ترتيب، شهرها در رشد جمعيت كلي نقش دارند و موجب ارتقاي سطح كلي زندگي هم مي شوند. آينده بشر در شهرهاست. از ميان تمامي سكونت گاه هاي بشر، شهرها بهتر از همه مي توانند پاسخ گوي نيازهاي سريع الرشد براي خوراك، آب، مسكن و ديگر نيازها باشند.
در گرداگرد جهان روندهاي جمعيتي جوانان براي آينده اهميت دارد و اين روندها در شهرها از هر جاي ديگر قوي تر است. در حال حاضر در آسيا 1/6 ميليارد و در افريقا نيز 333 ميليون كودك حضور دارند. تا سال 2020 درصد منطقه اي كودكان زير 15 سال چنين خواهد بود: آسيا 57 درصد؛ آفريقا 24 درصد كشورهاي توسعه يافته (شامل استراليا) 11 درصد؛ امريكاي لاتين 9 درصد؛ اقيانوسيه 1 درصد. درگير شدن اين جمعيت جوان در مسائل كليدي جهاني شدن يكي از مهم ترين عواملي است كه به شيوه هاي ذيل آينده بشر را رقم خواهد زد:
• از لحاظ دسترسي به فناوري و به كارگيري آن؛
• از حيث تأثير بر محيط زيست طبيعي و برخورد با آن؛
• از طريق مصرف منابعي چون آب؛
• از لحاظ دسترسي به آموزش و تحصيلات در تمامي سطوح؛
• از حيث مناسبات ميان گروه ها و فرهنگ ها؛
• از لحاظ مناسبات جنسيتي؛
• از حيث فرصت هاي كاري و/يا ساير فعاليت هاي مهم و معنادار؛
• از طريق درگير شدن با نظام هاي سياسي.
رشد شهرهاي جهاني
گرچه كهن ترين شهرهاي جهان در دره ي سند در 4000 سال بيش از ميلاد وجود داشته اند ولي ساير شهرهاي قديمي تا هزاره اول در نقاطي چون چين، كره، افريقا و امريكاي مركزي شكوفا شدند. اما رشد شهرها آرام بود. به نحوي كه تا سال 1800 كم تر از 3 درصد جمعيت جهان در شهرها مي زيستند. در پادشاهي هاي پيش از دوران نو، شهرها محل زندگي خاندان پادشاهي و طبقات حاكم بود در حالي كه اكثر جمعيت كارگران كشاورزي در بيرون از شهرها مي زيستند. در اواخر قرون وسطي شهرهايي چون بوداپست و پراگ در مسير آبراه هاي تجاري بزرگ اروپاي مركزي شروع به رشد كردند. رشد تاريخي شهرها را مي توان با سربرآوردن فعاليت هاي اقتصادي سرمايه داري به ويژه رشد صنعتي شدن و تجارت بين المللي نو كه از استعمار ريشه مي گرفت در ارتباط دانست. شهرهاي بندري چون لندن و نيويورك بر پايه تجارت و تا حدودي تجارت خود اين شهرها هم با هم رشد كردند. در سده هجدهم شهر ليورپول در انگلستان بر پايه تجارت بين المللي برده رشد پيدا كرد و كشتي هايي براي حمل و نقل افراد ساخته شد. ملبورن به عنوان شهري بزرگ و با تكيه بر هجوم مردم براي به دست آوردن طلا در ويكتوريا رشد كرد همان گونه كه سان فرانسيسكو از صنعت طلا در كاليفرنيا سربرآورد. در كشورهاي صنعتي پيرامون جهان از منچستر گرفته تا اوزاكا و بالتيمور شهرها در سده نوزدهم به صورت مراكز توليد كارخانه اي و منابع صنعتي رشد پيدا كردند و شمار زيادي از كارگران را از مناطق روستايي جذب كردند.اما ويژگي هايي كه به شهرهاي دوران انقلاب صنعتي قدرت رشد دادند لزوماً مزيت نسبي شان را در دوران جهان شدن حفظ نمي كنند. در واقع بسياري از شهرهاي صنعتي سابق در دهه هاي اخير دچار اُفت شده و گاه به صورت زمين هاي باير صنعتي درآمده اند. اين پديده به ويژه در شهرهاي صنعتي اتحاد شوروي سابق مشاهده مي شود. همچنين مراكز صنعتي سابق در ايالات متحده و انگلستان مانند بالتيمور و منچستر به دليل اُفت صنايع توليدي ناچار شدند با تحمل هزينه هاي بسيار سنگين خود را زنده نگه دارند.
اين شهرها جاي خود را به شهرهاي تازه اي مي دهند كه از لحاظ مالي، فناوري پيشرفته يا مصرف مزيت هايي كه دارند. براي نمونه، مركز صنعت جديد فناوري اطلاعات در دره سيليكون در نزديكي سن خوزه قرار دارد كه يك ناحيه شهري متمركز در كاليفرنياست. صنايع فرهنگي مانند رسانه ها نيز در نواحي شهري متمركزند. مراكز بزرگ ترين شركت هاي رسانه اي جهان مانند سي اِن اِن، تايم-وارنر و نيوزليميتيد در نزديكي يكديگر در مركز منهتن در نيويورك قرار دارد.
جهاني شدن، روند تقويت شهرنشيني را شتاب بخشيده است. گروهي از شهرهاي جهان به صورت مراكز به هم مرتبط خدمات، ماليه و جريان هاي جهان گير اطلاعات سربرآورده اند. اين شهرها شامل نيويورك، لندن، پرايس، فرانكفورت، هنگ كنگ، توكيو و سيدني مي شوند.
شهرهاي جهان سوم
از ويژگي هاي جهان سوم، رشد مستمر شهرها از دوران توسعه در دهه 1960 به اين سو بوده است. در سراسر جهان در حال توسعه چشم اندازهاي موجود براي اشتغال، بهداشت، مسكن و آموزش در شهرها به مراتب بهتر از مناطق روستايي بوده است. از 50 تا 80 درصد توليد ناخالص مليِ در حال توسعه ترين كشورها متعلق به شهرهاست و وضع اقتصادي تهيدستان شهري سه تا ده برابر بهتر از تهيدستان روستاي است.شالوده اين روند جمعيتي را گذار از اقتصادهاي معيشتي و بازار محلي به نظام هاي ملي، صنايع صادراتي و ساختارهاي توليدي شركتي تشكيل مي دهد. وضعيت خدماتي چون برق و فاضلاب در شهرها بهتر است. ارزش هاي رو به گسترش نوسازي، تقاضا براي محصولاتي چون خودرو و تلويزيون، و لباس هاي باب روز مانند شلوارهاي جين به گرايش به سمت مراكز شهري دامن زده است. در سراسر جهان در حال توسعه رؤياي زندگي بهتر و كسب ثروت به جاي تحمل فقر در روستاها بسياري از جوانان و خانواده ها را روانه شهرها مي كند.
حجم مهاجرت به شهرها و ناتواني شهرها از برآوردن اين انتظارات، در سطح جهان موجب رشد مستمر حلبي آبادها در حاشيه شهرها شده است كه در آن ها صدها ميليون نفر در خانه هايي موقت با خدمات اساسي بسيار ناچيز براي بقا مبارزه مي كنند. از لحاظ سطح زندگي، مرز باريكي ميان اردوگاه هاي پناهندگان (ـــ پناهنده) و حلبي آبادي هاي حاشيه شهرها وجود دارد كه بسياري شان به لحاظ فني غيرقانوني ساخته شده اند و گاه گاه حكومت ها با بولدوزر به جان آن ها مي افتند.آن ها از ورقه هاي حلبي كهنه، تكه هاي تخته سه لايي، پلاستيك، و مقوا ساخته شده اند. شهرهايي كه حلبي آبادي هاي بزرگي در پيرامون شان وجود دارد شامل بمبئي، ريودوژانيرو، برازيليا، ژوهانسبورگ، لاگوس، كينگستون (جامائيكا)، بانكوك، كوالالامپور، مانيل، جاكارتا و بسياري ديگر از شهرها مي شوند. سرپناه هاي اين حلبي آبادها كه گاه در پيرامون و زير شبكه آزادراه ها ساخته شده اند بسيار كوچك اند. شايد تنها محل براي شست وشو، پختن غذا، نشستن و بازي كردن در بيرون از اين سرپناه ها و در حاشيه جاده باشد كه هميشه پر از كاميون و اتوبوس هاي پر سر و صدا و آلودگي زاست. يا ممكن است اين سرپناه ها در امتداد رديف چراغ هاي شهري ساخته شده باشند و آلونك هاي به هم ريخته اي باشند كه راه آب هاي پر از فاضلاب آلوده يا شايد راه آهن از ميان شان رد شود. ساير شهرك هاي حاشيه اي برگرد فرودگاه ها رشد كرده اند.
اين از نشانه هاي روحيه و مقاومت انسان است كه خانواده ها مي توانند در چنين كثافت خانه شهري دوام بياورند. پخت و پز كنند و كودكان شان را تميز نگه دارند. اما در همه شهرهاي حاشيه اي معمولاً اثرات عدم رعايت بهداشت به شكل گسترده مشاهده مي شود. بسياري از شهرك هاي حاشيه اي در محله اي قديمي تر شهرهاي بزرگ كه به همان اندازه دچار مشكل شده اند ادغام شده اند؛ محله هاي فقيرنشيني كه انبوهي جمعيت و بي نظم بودن خدماتي چون برق، شرايط سختي را به ساكنان آن ها تحميل مي كند.
مناطق روستايي كشورهاي در حال توسعه كه در اين مهاجرت بزرگ به شهرها رها شده اند هر روز بيش از پيش به محل زندگي سالخوردگان و پسراني كه اميدي به ازدواج ندارند يا كودكان و زناني كه شوهران شان آن ها را رها كرده و به شهرها رفته اند تبديل مي شوند. زحمت توليد محصول كشاورزي ويژه با اُفت بهاي كالاهاي اوليه بر دوش زنان و نوجوانان سنگيني مي كند. بهره وري روستاها كاهش مي يابد و جماعت هاي روستايي رو به ويراني مي روند. تمركز خدمات در شهرها، مناطق روستايي را از خدماتي چون بهداشت، كار، و منابع مالي هر چه محروم تر مي سازد. اين جدايي فزاينده ميان شهرها و جماعت هاي روستايي از جنبه هاي اصلي جهاني شدن است. براي نمونه، در چين، شهرهايي چون شانگهاي كانون رشد سريع هستند ولي در استان دورافتاده يونان كه زادگاه يك سوم اقليت هاي قومي چين است بيش تر جوامع محلي فاقد برق اند و پلي بر روي رودخانه هاي شان زده نشده است. با پيشرفت چين در مسابقه توسعه، اين جوامع هر چه بيش تر عقب مي مانند.
برخي از شهرهاي كشورهاي در حال توسعه از فرصت هايي كه جهاني شدن براي ثروتمندشدن فراهم مي سازد بهره جسته اند و با توسعه صنايع فناوري پيشرفته به جزيره هاي جهاني شهرنشيني در دل مناطق فقير تبديل شده اند. مشهورترين نمونه اين پديده شهر بنگلور هند است كه از 1989 با استفاده از وجود افراد تحصيل كرده و صنايع هوايي طيف گسترده اي از صنايع مبتني بر فناوري اطلاعات را پي ريخته است. بنگلور يكي از بزرگ ترين صنايع نرم افزاري جهان را ايجاد كرده است كه بيش از 30 درصد نرم افزارهاي صادراتي هند را توليد مي كند. از اين گذشته، صنايعي چون راهروهاي اطلاعاتي و مراكز خدمات تلفني به وجود آورده كه مورد استفاده شركت هاي سراسر جهان است.
شهرها چونان شبكه ها
اقتصاد نو با تأكيدي كه بر خدمات، اطلاعات و فناوري ارتباطات دارد موجب پديد آمدن پيكربندي تازه اي از شهرها شده است. «دهكده جهاني» تا اندازه زيادي بازاري جهاني تشكيل يافته از شهرهاي جهان نگر به هم مرتبطي است كه هر يك ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي خاص خودش را در داخل دارد (كه البته هرچه بيش تر به هم شباهت پيدا مي كنند). در داخل اين چارچوب هاي محلي، طبقات برگزيده با نخبگان شبيه خودشان در ديگر شهرهاي بزرگ به تبادلات اقتصادي و فرهنگي مي پردازند. معمولاً الگوي شبكه هاي ايجاد شده ميان شهرها بازتاب الگوهاي خدمات هواپيمايي ميان آن هاست. شناخته شده ترين شهرهاي جهان مانند نيويورك و لندن، مراكز شبكه يافته خدمات مالي، اطلاعاتي، حقوقي و حمل و نقل هستند. سئول، استانبول و بوئنوس آيرس هم چنين اند. از اين گذشته آن ها مراكز منطقه اي صنايع دانش پايه در زمينه آموزش، رسانه ها و هنرها هستند. شهرهاي جهاني صرفاً كار ويژه هاي چندگانه اي ندارند بلكه در آن ها مرز ميان فعاليت هاي گوناگون مانند صنعت و آموزش انعطاف پذير و باز است.تمركز ثروت، قدرت، فناوري و خدمات در شهرها بدين معني است كه آن ها كانون هاي اشتغال نيز هستند. با اين كه توانايي هاي فناوري اطلاعات از جهتي مؤيد توسعه منطقه اي شبكه اي است و مجال بيش تري براي انجام كار از خانه را فراهم مي سازد ولي شهرها همچنان در غرب و نيز در جهان در حال توسعه، مناطق روستايي را به سوي خود جذب مي كنند. حتي با داشتن كار و برآورده شدن سوداها، جذابيت زندگي شهري در زمينه هايي چون تفريحات، نگارخانه ها و كتابخانه ها، ورزش و معماري تاريخي اگر قدرت پرداخت هزينه هاي آن را داشته باشيد امكان شيوه اي راحت، پرسرگرمي و متنوع را براي زندگي در اختيارتان مي گذارد. شهرها داراي نوعي افسون فرديت و آزادي هستند. خدمات مهمي چون كمك هاي پزشكي و آموزش و تحصيلات در شهرها متمركز است و همين، جذابيت فوق العاده اي به آن ها مي بخشد. از اين گذشته، شهرها تاريخچه خاص خود و تمايزات تاريخي، جرايم و فساد سازمان يافته هم دارند. آن ها با افت مناطق روستايي نقش خودشان را به عنوان مراكز قدرت سياسي تقويت مي كنند.
شهرها: منابع سرمايه گذاري و بسترهايي براي سرمايه گذاري
آزادتر شدن جريان هاي سرمايه، تجارت الكترونيك و اطلاعات در روند جهاني شدن، و معيارهاي بازارنگري كه سمت و سوي اين جريان ها را تعيين مي كند فرصت هاي تازه اي براي شهرها فراهم ساخته است تا به صورت قطب سرمايه گذاري و خدمات در منطقه خودشان عمل كنند. مراكز مالي به ويژه مراكزي كه داراي بورس بزرگ سهام هستند مانند لندن، نيويورك، فرانكفورت، هنك كنگ، سيدني و توكيو نماينده گروهي شبكه يافته از شهرها هستند كه در آن ها معاملات مالي عظيمي با سرعت هاي الكترونيكي انجام مي پذيرد. اين شهرها از لحاظ قيمت مستغلات و هزينه هاي زندگي نيز گران ترين شهرها هستند.شهرها براي دست يافتن به رشد، با هم درگير رقابتي شديدند تا خودشان را در چشم سرمايه داران هرچه جذاب تر سازند. در اين رقابت جهاني بر سر رشد اقتصادي، شهرهاي كشورهاي غربي موفق تر از همه بوده اند كه اين با توجه به برتري هاي ابتدايي اين شهرها دور از انتظار نبوده است. اما شهرهاي كشورهاي نوصنعتي مانند سئول، بانكوك و سنگاپور هم، شهرهاي جهان نگري هستند كه وارد گود رقابت براي جلب سرمايه گذاري مستقيم خارجي شده اند. مثلاً سنگاپور اين رقابت را با تكيه بر تاريخچه اي طولاني كه در زمينه قرار گرفتن در قلب مسيرهاي حمل و نقل جهان دارد و نيز برنامه ريزي هاي حساب شده اي كه براي حفظ موقعيت خود به عنوان واسطه مالي و ارتباطاتي انجام داده است پيش مي برد.
رقابت بر سر جلب سرمايه گذاري بدين معني است كه شهرها بايد تسهيلات و خدمات مطلوب شركت هاي بزرگ را كه طلايه داران سرمايه گذاري هستند در اختيار آن ها قرار دهند. براي نمونه در كره جنوبي فرودگاه بين المللي اينچون كه پيش از مسابقات جام جهاني فوتبال در 2002 گشايش يافت به چشم يك «قطب» منطقه اي نگريسته مي شد و به همين دليل طوري طراحي شد تا در شبكه جهاني و به هم مرتبط حمل و نقل هوايي مبادلات تجاري و بازرگاني را به سوي خود جلب كند. پول هاي هنگفتي صرف تسهيلات، خدمات و كيفيت كلي فرودگاه بين المللي اينچون شد به اين اميد كه براي كره جنوبي شناسايي، اعتبار و كسب و كارهاي تازه به ارمغان آورد. اين نوعي مدل توسعه است كه در گرداگرد جهان به اجرا گذاشته شده است. اما اين انگيزه رقابت جويانه گاه سبب مي شود مقام هاي شهر به دليل سرمايه گذاري روي طرح هايي كه قرار است سرمايه گذاران خارجي را جلب نمايد نيازهاي ساكنان محلي را به فراموشي سپارند.
شهرهاي جهان سوم در تلاش رقابت جويانه خود مبالغ هنگفتي وام از منابع بين المللي مي گيرند تا صرف طرح هاي زيربنايي جالب براي سرمايه گذاران خارجي مانند ساخت مجتمع هاي آپارتماني «غربي» براي كارفرمايان يا احداث آزادراه ها براي دسترسي به فرودگاه هاي بين المللي يا در واقع احداث خود فرودگاه ها كنند. اما اگر اين طرح ها به موفقيت نينجامد ممكن است ناتمام بماند و به صورت زمين هاي رها شده شهري درآيد كه مردم محلي ناچارند بار بدهي هاي ملي بيش تري را از بابت آن ها به دوش كشند. از سوي ديگر، اگر طرح هايي مانند فرودگاه ها و آپارتمان ها با موفقيت به پايان رسند خود جزو دارايي هاي سرمايه اي به شمار مي روند كه هم بر ارزش شهر مي افزايند و هم خدماتي زيربنايي در اختيار سرمايه گذاران خارجي قرار مي دهند.
پرداخت هزينه هاي هنگفت براي جذاب تر ساختن شهرها در چشم سرمايه گذاران خارجي بدين معني است كه هزينه ها و سودهاي ناشي از تصميمات حكومت بر دوش مردمان ساكن اين شهرها قرار مي گيرد. حتي در شهرهاي كشورهاي غربي اين تمركز روي جلب سرمايه گذاري موجب عميق تر شدن شكاف هاي موجود اجتماعي-اقتصادي در شهرها شده است. گرچه ممكن است بخشي از يك شهر براي بهبود بخشيدن به توان جلب سرمايه گذاري اش از منابع بسيار زيادي بهره مند گردد ولي اغلب اين منابع با كاهش منابع در خدمات ديگر نواحي شهر تأمين مي شود. شايد اين نواحي، مناطقي مسكوني باشند كه پيش تر در پيرامون صنايعي چون صنايع توليدي قرار داشته اند ولي اكنون آن صنايع به واسطه ي روند جهاني شدن دچار افول شده اند. در نتيجه، جهاني شدن شهرها موجب اين تأثير متفاوت مي شود كه برخي نواحي ثروتمند مي شوند، در شبكه قرار مي گيرند و از دنيايي از خدمات بهره مي برند و در همين مناطق است كه ثروتمندان اطلاعاتي به دنبال پول و شغل مي گردند حال آن كه نواحي ديگر دچار فقرمزمن، بيكاري و زوال چشم انداز شهري مي شوند.
در شهرهاي بزرگ گرداگرد جهان، گرايش به سمت ايجاد مراكز متراكم تري است كه در آن ها كسب و كار، خدمات، محل سكونت و تفريح و سرگرمي با هم وجود دارند به نحوي كه بخش هاي سنتي تمركز تجاري به بخش هاي تمركز سبك زندگي تبديل مي شوند. رشد سريع و مستمر مجتمع هاي آپارتماني در درون شهرها يكي از نشانه هاي اين گرايش است.
شكاف هاي اجتماعي و قومي
شكاف هاي اجتماعي-اقتصادي درون شهرها كه در غرب آهسته تر از جهان سوم بروز كرده است بين ثروتمندان و تهيدستان نابرابري هايي مزمن پديد مي آورد. در سراسر جهان نمونه هاي بسياري از جمعيت هاي بزرگ را شاهديم كه در حلبي آبادها زندگي و از تل زباله هاي گردآمده در زير آزادراه ها و پاي تابلوهاي تبليغاتي بزرگي گذران زندگي مي كنند كه روي آن ها آگهي هاي چشم نواز محصولات مصرفي جهاني مانند كوكاكولا، عينك هاي آفتابي ريبن، يا تلفن هاي همراه نوكيا نقش بسته است. نابرابري هاي شديدي كه از نظر ثروت وجود دارد و وجه مشخصه لاگوس، مانيل و مكزيكوسيتي است ولي در شهرهاي ايالات متحده و اروپا هم كه شاهد جرايم روبه رشد، مصرف مواد مخدر و فروپاشي اجتماعي بيش ترند مشاهده مي شود.يكي ديگر از ويژگي هاي شهرها در دوران جهاني شدن، نحوه واكنش گروه هاي نخبه در برابر مشكلات نابرابري و خشونت فزاينده است. اينان مي كوشند در پشت ديوارهاي «محله هاي دروازه داري» سكنا گزينند كه مراقبان امنيتي (ـــ امنيت) خصوصي با تجهيزات گران قيمت امنيتي از آن ها حفاظت مي كنند. طبقات برگزيده در پاسخ به ناتواني نيروهاي انتظامي عمومي از حفاظت از خودشان مبالغ هرچه بيش تري را صرف امنيت شخصي خود مي كنند. جاي شگفتي نيست كه در سال هاي اخير صنايع امنيتي رشد سريعي پيدا كرده اند. اين محله هاي محصور و برخوردار از منابع بسيار كه محل سكونت كارمندان بلندپايه و سرمايه داران موفق است يكي ديگر از جنبه هاي رشد محله هاي خاص مجزا در شهرهاست.
الگوهاي اجتماعي در شهرهاي جهاني نشان دهنده شكل گيري كانون هاي هر چه پيچيده تري از محله هاست كه بر شاخص هاي هويتي مانند قوميت، سن، جنسيت و شغل پايه مي گيرند. در دل اين محله ها و هم راستا با خرده فرهنگ هاي موجود در آن ها جزايري زباني تشكيل مي شود. گروه هاي جماعتي قومي كه مدت هاست در شهرهاي جهاني مانند لندن يا سان فرانسيسكو وجود داشته اند به زبان معياري كه حكومت، مقام هاي مدني و رسانه هاي جا افتاده به كار مي برند معمولاً از زبان هاي قومي استفاده خواهند كرد. گرچه شايد زبان انگليسي زبان اصلي غيررسمي يك شهر باشد ولي بسياري از اعضاي غيرانگليسي زبان شهر بدون دانستن زبان انگليسي گذران زندگي مي كنند. تماس هاي خانوادگي و تماس هاي درون جماعت قومي آن ها، صحبت كردن به زبان انگليسي يا هر زبان مسلط ديگري را براي آن ها بي اهميت مي سازد. وانگهي، چون زبان انگليسي به سرعت در حال تبديل شدن به زبان جهاني كسب و كار و فناوري اطلاعات است خارجيان بسياري بدون نياز به آموختن زبان محلي در شهرهاي غير انگليسي زبان به آموختن زبان محلي در شهرهاي غير انگليسي زبان به زندگي و كار خود ادامه مي دهند زيرا زبان انگليسي كفاف فعاليت حرفه اي و زندگي اجتماعي آن ها را مي دهد.
گوناگوني فرهنگي فزاينده از ويژگي هاي كليدي روند جهاني شدن است و شهرها براي همزيستي و همكاري مسالمت آميز جماعت هاي چند فرهنگي (ـــ چند فرهنگ باوري) كه داراي سمت گيري هاي ارزشي متفاوتي هستند و براي منافع متفاوتي اولويت قائل اند نوعي چالش به حساب مي آيند. يكي از مايه هاي نگراني كه در بحث هاي صورت گرفته پيرامون آينده شهرها مطرح شده است مسئله درگيري و خشونت در ميان جماعت هاي مختلف موجود در دل شهرهاست كه براي مقهورساختن يكديگر يا رقابت بر سر دستيابي به منابع ثروت و قدرت سياسي با يكديگر به مبارزه مي پردازند. تقسيم شدن شهرها به مناطق جنگي بر اساس قوميت پديده كاملاً تازه اي نيست. بيت المقدس نمونه برجسته ي آن است و در طول تاريخ نيز نمونه هاي فراوان ديگري وجود داشته است. مرز ميان جماعت هاي قومي انعطاف پذير است و گاه مي تواند كاملاً باز باشد ولي در مواقعي ديگر ممكن است كاملاً بسته باشد. روند ايجاد جماعت هاي چند فرهنگي همكاري جو نيازمند تلاش فراوان در زمينه آموزش مردم و ايجاد همبستگي ميان آنهاست. هرجا شهرها بر مبنايي خصومت آميز مانند نژادپرستي دچار شكاف و چند دستگي شده باشند بايد موضوع عدالت و آشتي با موفقيت حل و فصل شود.
در نتيجه، يكي از عواملي كه سرمايه گذاران خارجي مهم مي دانند موضوع امنيت و نظم است. شركت هاي چند مليتي تمايلي به آغاز فعاليت در شهرهايي ندارند كه جنگ هاي سياسي خشونت باري در آن ها جريان دارد يا نظم و قانون در آن ها فروپاشيده است. همين حقيقت توضيح مي دهد كه چرا وقتي در جاكارتاي اندونزي پس از بروز بحران اقتصادي آسيا در اواخر دهه 1990 نظم اجتماعي از هم فروپاشيد سيل شركت ها براي خروج از اين شهر به راه افتاد. گرچه شركت ها هرچه بيش تر به فعاليت برون بومي (ـــ برون بوم) در خارج از كشور مادر خود روي آورده اند ولي اگر شرايط براي فعاليت اقتصادي رو به وخامت گذارد به سرعت به جاي ديگري كه وضع بهتري داشته باشد مي روند. يكي از نگراني هاي اصلي در مانيل پس از كودتاي ناموفق ارتش در ژوئيه 2003 همين بود. گرچه احتمال موفقيت اين شورش بسيار اندك بود ولي نوعي جوّ بي ثباتي سياسي پديد آورد كه سياست هاي اقتصادي جهان نگر اين شهر و كل فيليپين را در معرض تهديد قرار داد.
شهرها چونان قطب هاي اطلاعات
انقلاب اطلاعات تأثيرات فراوان و گوناگوني بر شهرها گذاشته است. براي نمونه در كره جنوبي، سنگاپور و هنگ كنگ تجمع آپارتمان هاي بلندمرتبه، قرارگرفتن شركت ها در شبكه ارتباطات پهناي باند را كه در مقايسه با خطوط سنتي تلفن دسترسي سريعتر و انعطاف پذيرتر به اينترنت و ساير شبكه هاي اطلاعات را امكان پذير مي سازد راحت تر و ارزان تر مي كند. تأثير ديگر انقلاب اطلاعات توسعه چندگروهي شهرها از نظر فيزيكي، كاركردي و اجتماعي است. در بسياري نقاط، شهرهايي كه حول يك بخش تمركز تجاري پا گرفته بودند جاي خود را به مادرشهرهاي چند مركزي داده اند. يكي از عوامل مؤيد اين روند، گرايش به سمت گسترش بي نظم و قاعده شهرها و ادغام شدن شان در هم و تبديل شهر به يك كلان شهره غول آساست. مانيل، سيدني، توكيو، پكن و لوس آنجلس همه نمونه هايي از اين روند هستند.مديريت چالش هاي شهرهاي جهاني
مديريت شهرهاي جهاني به يكي از مسائل كليدي جهاني شدن تبديل شده است. با اين كه در جهان در حال توسعه مسائل اصلي، تأمين زيرساخت هاي اساسي چون آب و فاضلاب است در غرب، پيچيدگي فزاينده شهرها بحران هايي در زمينه هايي چون حمل و نقل، زوال محيط زيست، آلودگي و تأمين خدمات بهداشتي و رفاهي پديد مي آورد. هر روز كه مي گذرد عملكرد مؤثر شهرها به فناوري شبكه يافته اطلاعات بستگي بيش تري پيدا مي كنند. چراغ هاي راهنمايي رانندگي كه رايانه ها آن ها را هم زمان مي كنند تا جريان رفت و آمد خودروها هماهنگ شود نمونه بارز اين مسئله است. فعاليت قطارها، جاده ها، اتوبوس ها و قطارهاي شهري به شبكه هاي پيچيده و مشروح اطلاعات بستگي دارد.در سنگاپور كه شهر نمونه آينده بشر قلمداد مي شود قوانين تازه اي به اجرا گذاشته شده است تا فعاليت اين شهر به عنوان يك نظام يكپارچه تضمين شود. اين قوانين براي دستيابي به كارايي شهري محدوديت هايي براي آزادي هاي مدني افراد ايجاد كرده اند. منتقدان، اين گونه مهندسي اجتماعي را موجب سلب انسانيت از مردمي مي دانند كه به مهره اي ناچيز در ماشين غول آساي شهر تبديل شده اند؛ ماشيني كه يگانه هدفش دستيابي به كارايي براي رشد مالي است. غالباً گفته مي شود كه تأكيد بر كارايي و كارآمدي موجب تضعيف احساس همبستگي مي شود. سنگاپور نو را اغلب يك شهر «بي روح» خوانده اند.
گرايش جهاني شدن به سمت افزايش قدرت و نفوذ شركت هاي بزرگ، در شهرها نمود بسيار آشكاري در سيماي تابلوهاي تبليغاتي، مالکيت ساختمان ها از جمله فضاهاي سابقاً عمومي مانند ورزشگاه ها و پارك ها، و حمايت مالي از طيف وسيعي از رويدادها دارد. بيش تر فضاي شهري براي انجام فعاليت هاي تبليغاتي اجازه داده مي شود. آگهي هاي الكترونيكي ميدان تايمز در نيويورك به يكي از جاذبه هاي گردشگري اصلي تبديل شده است. افراد هر چه بيش تر لباس ها و كفش هايي مي پوشند كه نشان تجاري شركت ها بر آن ها نقش بسته است و خودروها نيز عمدتاً نشان دار شده اند در اين فضاي شهري متراكم، بين امور شخصي و امور تجاري مرز مشخصي وجود ندارد مگر «انتخاب» مشتريان يعني افرادي كه آزادي انتخاب خودشان را در مورد طيفي از محصولات و شركت هاي موجود اعمال مي كنند. با توزيع جهاني محصولات، غذاها و نشان هاي تجاري، اين محيط متمركز شهري هرچه بيش تر در سراسر جهان الگوبرداري و تكثير مي شود. در اين معنا شهرهاي جهاني يا بخش هاي بزرگي از آن ها هرچه بيش تر به هم شبيه مي شوند. يكي از عوامل مؤثر در اين روند، گسترش فعاليت هاي شركت هاي فرامرزي است. مراكز خريد، فروشگاه هاي بزرگ زنجيره اي، و ساير نمادهاي شهرها ويژگي ها، محصولات و مالكيت متشابهي دارند.
حضور آشكار اين شركت ها در شهرها آن ها را در برابر اعتراضات و گاه نيز اقدامات خشونت بار آسيب پذير مي سازد. شهرها مراكز فعاليت هاي تروريستي (ـــ تروريسم) هم هستند. بمب گذاري تروريستي در هتل مجلل ماريوت در جاكارتا در اوايل اوت 2003 كه طي آن بيش از 100 نفر كشته يا زخمي شدند نمونه اي از همين بي حفاظ بودن شركت هاي چند مليتي در برابر دشمني هاست. دفتر مركزي هتل هاي زنجيره اي ماريوت كه در شصت و سه كشور فعاليت دارد ايالات متحده است. دليل اين حمله آن بود كه ماريوت بخشي از يك زنجيره جهاني شناخته مي شد و اقدام اعتراض آميز يادشده بر ضد نيروهاي تجاري و سياسي چيرگي طلبي (ـــ چيرگي) انجام شد كه ماريوت نماينده آنها بود.
شهرها مراكز فعاليت سياسي و مدني هم هستند و از اين جهت هم جهاني شدن چالش ها و فرصت هايي را مطرح مي سازد. شهرها فضايي اجتماعي براي گرد آمدن مردم در فعاليت هاي مدني فراهم مي آورند. سازمان هاي غيردولتي، احزاب سياسي و جنبش هاي اجتماعي معمولاً در شهرها مستقرند. پس شهرها به عرصه اقدام سياسي گروه هاي مدني تبديل مي شوند. در دوران جهاني شدن مي توان شهرها را در زمينه گسترش و بازنمايي جامعه مدني جهاني روبه رشد داراي نقش مهمي دانست.
«شهر آموزنده»
طي سال هاي اخير، مفهوم «شهرهاي آموزنده» كه سعي در بهره جستن از مزاياي جهاني شدن و متمركز ساز صرفه جويي هاي اطلاعات دارند مطرح شده است. اين گونه شهرها مي كوشند براي تربيت افرادي با تخصص ها نظام هاي اطلاعاتي مناسبي كه شهر را در جامعه دانش پايه سده بيست و يكم از مزيت نسبي برخوردار سازند ساختارها، فناوري و ارزش هاي جهاني را به شكل بهتري يكپارچه كنند. زيرساخت هاي فناوري مانند پهناي باند و ساير ارتباطات سريع در شهرهاي آموزنده اهميت اساسي دارد. براي برخورد با مبادله و جريان مستمر اطلاعات مربوط به محصولات، فرايند و نوآوري، شبكه گذاري و مشاركت ميان شركت ها، دانشگاه ها، سازمان هاي مدني و ساير سازمان هاي آموزنده ترويج مي شود.بدين ترتيب شهرِ اقتصاد اطلاعات بر نهادها و فعاليت هاي آموزشي، توليد دانش (پژوهش و فرهنگ) و انتشار اطلاعات تأكيد دارد. اين شبكه فعاليت ها نوعي هويت مشترك به شهر و سرمايه اجتماعي گوناگون آن مي بخشد. هدف از مفهوم شهر آموزنده ايجاد صنايع و خدمات دانش بَري است كه از قدرت رقابت در سطح جهان برخوردار باشند. اقتصادهاي نو همّ و غمّ شان تجارت است و شهرهاي آموزنده برون نگر و داراي سمت گيري صادراتي هستند و مي كوشند براي مهارت ها و منابع اطلاعاتي خودشان در بازار جهاني مشتري پيدا كنند و آن ها را بفروشند. اما سرمايه اجتماعي هر شهر بسيار فراتر از صنايع فناوري آن است و شهرهاي آموزنده هم به مراكز هنر، فعاليت هاي فكري و حتي ورزش مبدل مي شوند.
دهكده جهاني-شهرهاي پايدار
در 1986 سازمان جهاني بهداشت با هدف بهبود بهداشت عمومي در مناطق شهري، برنامه شهرهاي سالم را براي سده بيست و يكم به اجرا گذاشت. شهر سالم شهري است كه محيط اطراف خود را بهبود مي بخشد و براي بالابردن فرصت هايي كه افراد به فعليت رساندن استعدادهاي خود دارند منابع خود را گسترش مي دهد. برنامه شهرهاي سالم زمينه هاي ذيل را براي توسعه شهري مورد تأكيد قرار مي دهد: برنامه ريزي توسعه؛ مشاركت جامعه محلي؛ برآورد تأثير طرح ها بر بهداشت؛ توسعه پايدار؛ جنبه هاي بهداشتي حمل و نقل؛ اداره امور شهر و برنامه ريزي براي ترويج شهرهاي سالم. اين زمينه هاي مورد تأكيد مجموعه اي از مرجع ها و معيارهاي ارزشمند را براي توسعه شهري به دست مي دهد. در واقع شهرنشيني پايدار از فشارهايي كه دست اندازه به سكونت گاه هاي طبيعي شكننده ايجاد كرده است مي كاهد. گزارش جهاني درباره سكونت گاه هاي بشر كه در مارس1996 از سوي مركز سكونت گاه هاي بشر سازمان ملل متحد منتشر شد اهداف و راهبردهاي اصلي دستيابي به شهرهاي پايدار آينده را تعيين كرده است.گرچه برخي شهرها براي بهره برداري از مزاياي جهاني شدن موقعيت خوبي دارند شرايط تحليل رفته زندگي در بخش هاي بزرگي از شهرهاي جهان سوم احتمالاً به صورت بحران هايي جهاني و معضلات حقوق بشر جلوه گر خواهد شد. با وجود سرمايه گذاري هاي روبه رشد، بيش از يك سوم جميعت شهرنشين در خانه هاي زندگي مي كنند كه زير سطح استاندارد هستند. چهل درصد ساكنان شهرها به آب آشاميدني مطمئن يا تأسيسات بهداشتي مناسب دسترسي ندارند. نرخ بالاي رشد جمعيت شهرنشين در بيش تر مناطق، مشكلات مشتركي پديد آورده است: ازدحام، فقدان منابع مالي براي تأمين خدمات اساسي، كمبود مسكن مناسب و اُفت زيرساخت ها تنها مشتي از نمونه از خروارها از اين مشكلات است. با اين حال، شهرها همچنان در سده آينده هم موتور توسعه اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي خواهند بود و بزرگ ترين فرصت را در اختيار تهيدستان قرار مي دهند تا شرايط زندگي خود را بهبود بخشند. شركت هاي چندمليتي هر روز بيش تر كنترل اقتصاد و اشتغال در شهرها و نيز نظام هاي اطلاعاتي آن ها، مالكيت سيستم هاي حمل و نقل و شبكه هاي تسهيلاتي چون گاز و آب آن ها را به دست مي گيرند ولي همچنان اين حكومت ها هستند كه مسئول تأمين خدمات، قانون و نظم و ديگر زيرساخت ها شناخته خواهند شد. شهرهاي پايدار در نتيجه مشاركت حكومت ها، شركت ها و جامعه مدني پديد خواهند آمد.
ـــ انقلاب اطلاعات؛ جهاني شدن؛ مراكز مالي
خواندني هاي پيشنهادي
-2003 Bishop,R.phillips,J.and Yeo,W.(eds) Southeast Asian Cities and Global processes,London:Routledge.-2003 Clark,D.Urban World/Global City,LondonL: Routledge.
-2004 Graham,S.(ed) The Cybercities Reader:London:Routledge.
-Miles,M.and Hall,T.with Borden,I.(eds) The City Cultures Reader,London,Routledge.
-2002 Savitch,H.V.and kantor,P.Cities in the International Marketplace,princeton,NJ:princeton University Press.
-2004 Short,J.R.Global Metroplitan:Globalizing Cities in a Capitalist World,London:Routledge.
-2002 Thorns,D.C.The Transformation of Cities:Urban Theory and Urban Life,Basingstoke:palgrave
جان سينات
منبع مقاله: گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
/م