مترجم: حمیدرضا شیخی
رشد پس از تولد
کودک، پس از تولدش، چندین مرحله رشد را می گذراند تا به جوانی رشید تبدیل شود.روان شناسان، مرحله کودکی را به چند مرحله فرعی تقسیم می کنند:
1- مرحله شیرخوارگی که از بدو تولد تا دو سالگی ادامه دارد. برخی روان شناسان این مرحله را به مرحله نوزادی که شامل دو هفته اول پس از تولد می شود، و سپس مرحله شیرخوارگی که از آن پس تا در سن دو سالگی را شامل می شود، تقسیم می کنند.
2- مرحله آغازین کودکی که از دو تا شش سالگی ادامه دارد.
3- مرحله ی میانی کودکی که از شش تا نه سالگی را شامل می شود.
4- مرحله ی پایانی کودکی که از نه سالگی تا دوازه سالگی را در بر می گیرد.
در مرحله شیرخوارگی که تا پایان سال دوم طول می کشد، کودک در تغذیه وابسته به شیر مادر است، و معمولاً بعد از سال دوم از شیر گرفته می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید:
( وَالْوَالِدَاتُ یرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَینِ کَامِلَینِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یتِمَّ الرَّضَاعَةَ ...). (1)
« و مادران دو سال کامل به کودکان خود شیر دهند برای کسی که بخواهد کامل شیر دهد...».
از آن به بعد، کودک در غذای خود به شیر مادرش تکیه ندارد بلکه می تواند غذاهای مناسب دیگر را نیز بخورد. روایت شده است که زنی از قبیله ی غامد که حامله بود نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و اعتراف به زنا کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او مهلت داد تا فرزندش را به دنیا آورد و کودکش را از شیر بگیرد و آن گاه که کودک توانست نان بخورد، حد را بر او جاری ساخت. (2)
آغاز مرحله میانی کودکی برابر است با آغاز سن رفتن به مدرسه و فرا گرفتن تعلیم و تربیت در خارج از محیط خانه، و شروع جذب شدن در زندگی اجتماعی از طریق همکلاسی ها و آموزگاران. هم چنین در این مرحله، ادراکات رو به شکوفایی می نهد و کودک قدرت تشخیص پیدا می کند. نتایج بررسی ها و مطالعات روان شناسان در این زمینه با این حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که آغاز پیدایش تشخیص در کودک را سن هفت سالگی معرفی می کند سازگاری دارد. این همان سنی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شروع آموختن نماز به کودک تعیین کرده و فرموده است:
« کودکان خود را در هفت سالگی به نماز خواندن فرمان دهید، و در ده سالگی آن ها را برای این کار تنبیه کنید، و بسترهایشان را جدا سازید». (3)
در مرحله پایانی کودکی (از 9 تا 12 سالگی) رشد هوش کودک شتاب می گیرد به طوری که در حدود اواسط این مرحله به نصف توانایی های رشد هوش او در آینده می رسد. میل او به جستجوی حقیقت و فهم پدیده های طبیعی پیرامونش افزایش می یابد، توانایی تفکر تجریدی او و نیز قدرت او بر ارزیابی و درک تفاوت های فردی به رشد خود ادامه می دهد. توانایی توجه و تمرکز او، توانایی اش در یادگیری مفاهیم- مانند مفاهیم درست و نادرست- توانایی اش در فرا گرفتن هنجارها و ارزش های اخلاقی و نیک و بد افزایش می یابد. آمادگی کودک برای مطالعه ی مفاهیم آموزشیِ پیشرفته تر و پیچیده تر بیش تر می شود(4)، و احساس فردگرایی و گرایش به استقلال از والدین در او آشکار می گردد، روشن است که این مرحله، در آموختن هنجارهای اخلاقی و عقاید و مبانی دین به کودک بسیار اهمیت دارد، و مربیان باید، برای تحقق این امر، همه ی وسایل تشویق و راهنمایی و ارشاد و قانع سازی را فراهم آورند. اما اگر در برخی کودکان انحرافی دیده شد و راهنمایی و ارشاد در آن ها اثر نبخشید، لازم است با این کودکان سختگیری شود تا عادت های بد و ناپسند در آن ها پابرجا نشود. از همین رو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده است که کودک در سن هفت سالگی به نماز خواندن راهنمایی شود تا از همان کوچکی با آن خو بگیرد و نماز در او به صورت یک عادت پایدار درآید اما اگر در سن ده سالگی از نماز خواندن خوددداری ورزید و نصیحت کردن سود نبخشید، باید با او سختگیری کرد تا از مسیر نادرستی که در پیش گرفته است دست بردارد و به مسیر درست باز گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید که در سن ده سالگی کودک برای نخواندن نماز باید تنبیه بدنی شود. از حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیداست که بهترین روش برای تربیت و تهذیب کودک در دوره ی آغازین و مبانی طفولیت نصیحت و راهنمایی و ارشاد کردند، به علاوه ی استفاده از ابزار تشویق و پاداش، است، و تنها زمانی باید متوسل به تنبیه و مجازات شد که کودک به مرحله پایانی طفولیت برسد، آن هم در موارد ضرور، یعنی زمانی که نصیحت و راهنمایی فایده ای نبخشد و بیم منحرف شدن کودک و تثبیت عادت های بد و اخلاق ناپسند برود. در ده سالگی ادراک کودک نضج می یابد، قدرت فهمش رشد می کند، احساس هویت شخصی و میل به استقلال و اعتماد به نفس در او پدیدار می شود. بنابراین، چنانچه کودک در این سن گرایش به چالش با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی و دینی حاکم در جامعه و میل به انحراف و نپذیرفتن نصیحت و راهنمایی بزرگترها نشان دهد، تنبیه کردن سودمند و بلکه ضرور خواهد بود، اما تنبیه نباید شدید باشد، چون، در این صورت، اثر زیانباری بر شخصیّت کودک می گذارد: ترس را در روان او بر می انگیزد، اعتماد به نفس را از وی می گیرد، و در او نسبت به تنبیه کنندگانش ایجاد نفرت می کند، و این نفرت او ممکن است بعداً همه ی بزرگان و افراد صاحب نفوذ و قدرت در جامعه را در بر بگیرد.
مربیانِ مسلمانِ پیشین، به تربیت کودک و تهذیب او در سال های نخستین طفولیتش اهتمام نشان داده اند تا این که عادت های خوب و خصلت های پسندیده در او رسوخ کند. آن ها به استفاده از کلیه ی ابزارهای تشویق توصیه کرده اند. چنان که توسل به تنبیه را هم، در مواردی که نصیحت و راهنمایی یا ترساندن و تهدید کارساز نباشد، از نظر دور نداشته اند، برای نمونه، ابن سینا در زمینه تربیت فرزند می گوید:
«... پدر باید، از طریق تهدید و تشویق، و محبت کردن و بی محلّی نمودن، و روی گرداندن و روی خوش نشان دادن، و ستایش و توبیخ، کودک خود را از خوی های زشت و عادت های بد دور کند، و چنانچه لازم شد از دستش کمک بگیرد خودداری نکند اما باید اولین تنبیه بدنی، چنان که حکمای پیشین خاطر نشان کرده اند، مختصر و دردناک و بعد از تهدید شدید و پس از آماده کردن وسایط، باشد؛ زیرا نخستین تنبیه اگر دردآور باشد کودک از تنبیهات بعد می ترسد اما اگر دردناک نباشد خیال می کند تنبیهات بعدی نیز به همین سان خواهد بود و به آن اهمیتی نخواهد داد». (5)
مربیان امروز در مسأله ی تنبیه بدنی اختلاف نظر دارند. بعضی از آن ها استفاده از تنبیه بدنی را در برخی موارد برای تربیت و تأدیب کودک سودمند می دانند اما بعضی دیگر مخالف به کارگیری آن هستند؛ زیرا در بسیاری موارد باعث ضربه زدن به شخصیت کودک می شود. در بسیاری از خانواده ها، به ویژه در کشورهای غربی، رویکرد دوم حاکم است، ولی رواج لاابالی گری و بی مسؤولیتی و گرایش های انحرافی در میان کثیری از جوانان موجب شده که شماری از مربیان طرفدار عدم استفاده از تنبیه بدنی در امر تربیت در عقیده ی خود تجدید نظر کنند، و به مفید بودن تنبیه بدنی در پاره ای موارد متقاعد شوند، به شرط آن که این تنبیه سنجیده و عاقلانه و در یک محیط خانوادگی سرشار از عشق و محبت و تفاهم صورت گیرد. بدین سان، علمای تعلیم و تربیت جدید بازگشت به اصول تربیتی را آغاز کردند که پیش تر اسلام آن ها را وضع کرد و مربیان مسلمان در گذشته دنبال کردند؛ اصولی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن ها را، در حدیثی که قبلاً ذکر کردیم، تأسیس کرد.
نوجوانی
کودک، پس از مرحله کودکی، وارد مرحله نوجوانی می شود. این مرحله از سن دوازده سالگی آغاز می شود و تا حدود بیست و یک سالگی ادامه دارد. روان شناسان مرحله نوجوانی را به سه مرحله فرعی تقسیم می کنند:1- دوره ی آغازین نوجوانی که از دوازده سالگی تا چهار سالگی را در بر می گیرد.
2- دوره ی میانی نوجوانی که از پانزده سالگی تا هفده سالگی ادامه دارد.
3- دوره ی پایانی نوجوانی که از هیجده سالگی تا بیست و یک سالگی را شامل می شود.
نوجوانی یک انتقال مهم و دگرگونی پرتأثیر در زندگی فرد به شمار می آید. در این دوره تغییرات فیزیولوژیکی مهمی رخ می دهد که از مهمترین آن ها پیدایش بلوغ است. بلوغ جنسی در پسران با بروز نخستین احتلام، و ظهور ویژگی های جنسی ثانوی، یعنی رویش موی زهار و موی سبیل و ریش و زیر بغل و کلفت شدن صدا مشخص می شود، و در دختران با پیش آمدن نخستین عادت ماهانه و ظهور ویژگی های جنسی ثانوی که مهم ترین آن ها عبارتند از: رشد پستان ها و روییدن موی زهار و زیر بغل و بزرگ شدن لگن و کفلها و گرد شدن رانها و تغییر صدا در جهت نازک شدن.(6)
سن بلوغ در افراد متفاوت است. در پسرها از یازده تا هیجده سالگی در نوسان است. برای مثال بعضی پسرها خیلی زود، یعنی پیش از یازده سالگی، محتلم می شوند در حالی که گاه بعضی از پسران تا هیجده سالگی دچار احتلام نمی شوند، ولی به طور متوسط، نخستین احتلام در حدود سن چهارده یا پانزده سالگی رخ می دهد و بلوغ در دختران در سنی کم تر از سن بلوغ پسران اتفاق می افتد. دختران در فاصله نه تا هیجده سالگی بالغ می شوند اما متوسط سن بلوغ در آن ها حول و حوش سیزده سالگی است. (7)
میانگین سن بلوغ که تحقیقات علمی جدید آن را تعیین کرده است با آنچه در برخی احادیث نبوی در این باره آمده سازگاری دارد. برای نمونه، ابن عمر می گوید:
« من چهارده سال داشتم و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهش کردم مرا در لشکر اسلام شرکت دهد ولی آن حضرت نپذیرفت. سال بعد که پانزده ساله شدن بودم خواستم در سپاهی شرکت کنم و حضرت مرا پذیرفت». (8)
این حدیث را دلیل بر این گرفته اند که سن پانزده سالگی سن بلوغ است، یعنی مرزی که صغیر را از کبیر متمایز می سازد. نافع گوید: « من این حدیث را برای عمر بن عبدالعزیز گفتم، او گفت: این مرز میان صغیر و کبیر است». (9)
از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سن پانزده سالگی، یا احتلام، و یا روییدن موی زهار را از نشانه های بلوغ جنسی در پسران تلقی کرده است، که تاکنون نیز این نشانه ها برای شناخت رسیدن به بلوغ مورد اتفاق دانشمندان است.
با پیدایش بلوغ، که نخستین احتلام نشانه آن است، رشد عقلی فرد به مرزی می رسد که او را، از نظر شرعی، در برابر عمل و کردارش مسؤول قرار می دهد. از علی (علیه السّلام) روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« از سه نفر قلم [مسؤولیت] برداشته شده است: از شخص خوابیده تا آن گاه که بیدار شود، از کودک تا زمانی که محتلم شود، و از دیوانه تا زمانی که عقل خود را باز یابد». (10)
پختگی جنسی در کودکی که به سن پانزده سالگی رسیده، یا محتلم می شود یا موی زهارش می روید، ناگهانی به وقوع نمی پیوندد، بلکه پیش تر چندین مرحله را می گذراند و در هنگام بلوغ این پختگی کامل می شود. مکتب روانکاوی معتقد است که رشد جنسی از همان کودکی آغاز می شود و مراحل گوناگون را طی می کند تا در مرحله نوجوانی به نهایت خود می رسد. (11) در این جا قصد آن نداریم که به بیان این مراحل بپردازیم یا وارد بحث در آن ها بشویم؛ زیرا می دانیم که تفاوت های فردی بسیاری وجود دارد. بعضی از پسران و دختران خیلی زود بالغ می شوند. تردید نیست که پیش از بلوغ، پاره ای فرایندهای فیزیولوژیکی و روانی رخ می دهد که زمینه را برای پیدایش بلوغ فراهم می آورد و پسر یا دختر را از لحاظ جسمی و روانی، برای نقشی که در فرایند تناسلی و در نتیجه، بقای نوع باید ایفا کنند آماده می سازد. نیز شکی نیست که پسران و دختران در مرحله کودکی، به ویژه مرحله ی پایانی آن، احساسات و عواطفی را در خود می یابند که آن ها را به سمت جنسی مخالف می کشاند. این احساسات، در هنگام بازی و در خلال بسیاری از مناسبت هایی که در آن ها میان کودکان دختر و پسر اختلاط پیش می آید، چه در محیط خانواده، و چه در خارج از آن، آشکارا خود را نشان می دهد. از همین رو، لازم است که خواهران و برادران از همان سنین پایین و قبل از سن بلوغ جنسی، جدا از هم بخوابند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، با خردمندی خود، این واقعیت را دریافت، در حدیثی که پیش تر آوردیم، دستور داد دختران و پسران از سن ده سالگی در بسترهای جداگانه بخوابند.
نیازهای رشد
روان شناسان به بررسی نیازهای رشد در مرحله کودکی و نوجوانی پرداخته اند. مقصود از نیازهای رشد اموری است که کودک باید آن ها را فرا بگیرد تا رشد روانی او به شیوه ای درست صورت پذیرد. روان شناسان چند نیاز مهم برای رشد در دو مرحله ی کودکی و نوجوانی ذکر کرده اند. یکی از این نیازهای مهم در مرحله ی کودکی تحقق امنیت روانی است تا این که شخصیت کودک رشد سالمی داشته باشد. از مهم ترین عوامل ایجاد امنیت روانی در کودک ابراز محبت و عطوفت و مهربانی و خوش رفتاری و توجه نمودن به اوست. اینها اعتماد به نفس را در کودک پدید می آورد و کمک می کند تا مفهوم مثبتی از خود به دست آورد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به دو نوه ی بزرگوار خود حسن و حسین (علیه السّلام)، محبت و عطوفت فراوانی ابراز می داشت و به آن ها توجه نشان می داد. آن ها را بر دوش خود می نشاند، و غرق در بوسه می کرد. از اسامة بن زید نقل شده است که گفت:« شبی برای کاری به در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون آمد در حالی که چیزی لای ردای آن حضرت قرار داشت و نفهمیدیم چیست. کارم که تمام شد عرض کردم: این چیست که زیر ردای شماست؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ردایش را کنار زد دیدم حسن و حسین (علیه السّلام) به ران های آن حضرت چسبیده اند. فرمود: این دو پسران من و پسران دختر من هستند. بار خدایا، من این دو را دوست دارم تو هم این ها را و دوستدارانشان را دوست بدار... (12)
براء نیز می گوید:
« پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که حسن بن علی (علیه السّلام) را بر دوش خود نهاده است و می فرماید: بار خدایا، من این را دوست دارم، پس تو نیز دوستش بدار». (13)
انس بن مالک می گوید:
« از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: کدام یک از اعضای خانواده خود را بیش تر دوست دارید؟ فرمود: حسن و حسین را. آن حضرت به فاطمه (علیها السّلام) می فرمود: پسرانم را صدا بزن، و آن دو را می بویید و در آغوش می کشید». (14)
ابو بریده می گوید:
« پیامب رخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال ایراد خطبه برای ما بود. در همین حال، حسن و حسین(علیه السّلام) در حالی که پیراهن قرمز رنگ پوشیده بودند و زمین می خوردند و بلند می شدند، آمدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از منبر پایین آمد و آن ها را در آغوش گرفت و در برابر خود گذاشت، سپس فرمود: راست فرمود خدا که: اموال و فرزندان شما دلفریبند. چشمم به این دو کودک افتاد که راه می روند و زمین می خورند، طاقت نیاوردم به طوری که سخنم را قطع کردم و آن ها را بغل نمودم». (15)
عبدالله بن شداد از پدرش نقل کرده است که گفت:
« رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای گزاردن نماز ظهر یا عصر بیرون آمد و حسن یا حسین در آغوش آن حضرت بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای نماز جلو ایستاد و کودک را در کنار خود نهاد و تکبیر نماز گفت و در بین نماز سجده ای طولانی به جا آورد، من سرم را بلند کردم دیدم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سجده است و طفل بر پشت او سوار است. به سجده ام باز گشتم. چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز را به پایان برد، مردم عرض کردند: یا رسول الله، در بین نمازتان چنین سجده ای طولانی به جا آوردید. ما خیال کردیم اتفاقی افتاده یا به شما وحی می شود. فرمود: هیچ یک از این ها نبود، بلکه پسرم سوار پشتم شد و دلم نیامد او را دستپاچه کنم بلکه خواستم صبر کنم تا خودش پایین آید». (16)
از این احادیث پیداست که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو نوه ی بزرگوار خود، حسن و حسین (علیه السّلام) را غرق در محبت و عطوفت و مهربانی و عنایت خود می کرده است، و این خود یکی از نیازهای مهم رشد در این مرحله از کودکی را در آن دو تأمین می کرده است.
یکی دیگر از نیازهای رشد، آموختن مهارت های بنیادین در خواندن و نوشتن است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به آموختن خواندن و نوشتن به فرزندان مسلمانان اهتمام نشان می داد. بهترین دلیل بر این سخن آن است که بهای آزادی اسیران بدر را سواد آموختن به ده نفر از فرزندان مسلمانان قرار داد.
از دیگر نیازهای رشد، کسب مهارت های فکری و تحصیل دانش و فرهنگ است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جوانان مسلمان را به علم آموزی و کسب دانش تشویق می فرمود.
از دیگر نیازهای رشد، توسعه توانایی های جسمی و بهره برداری از آن ها و تأمین سلامت بد از طریق پرداختن به بازی های ورزشی است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کودکان و جوانان را به تمرین تیراندازی و فرا گرفتن آن تشویق می کرده است. سلمة بن اکوع می گوید:
« پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر گروهی از قبیله اسلم گذشت که در بازار مسابقه تیراندازی می دادند، فرمود: تیراندازی کنید ای فرزندان اسماعیل، که پدرتان تیرانداز بود. تیراندازی کنید که من با بنی فلان، یکی از آن دو گروه، هستم. آن ها دست نگه داشتند، فرمود: تیراندازی کنید. عرض کردند: ای رسول خدا، چگونه تیراندازیم در حالی که شما طرف بنی فلان هستید. فرمود: تیراندازی کنید، من با همه ی شما هستم». (17)
از عقبة بن عامر نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« خداوند عزوجل به سبب یک تیر سه نفر را به بهشت می برد: سازنده ی آن که از ساختن آن نیّت خیر داشته باشد، پرتاب کننده ی آن، و کسی که آن را به دست پرتاب کننده دهد. تیراندازی و سوارکاری بیاموزید، و من تیراندازی را از سوار کاری برای شما دوست تر دارم. لهو و سرگرمی جایز نیست مگر در سه مورد: پرداختن شخص به تربیت اسبش، ملاعبه با همسرش، و تیراندازی کردن با تیر و کمانش. هر که تیراندازی بلد باشد و آن را کنار بگذارد نعمتی را کنار گذاشته است» یا فرمود: « ناسپاسی کرده است». (18)
از دیگر نیازهای رشد، فرا گرفتن عادت های خوب در خوردن و آشامیدن و دیگر کارهای روزمرّه انسان است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسلمانان، از کوچک و بزرگ، روش ها و آداب درست خوردن و آشامیدن و رفتارهای دیگر را می آموخت. برای مثال، در روایتی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« هرگاه کسی از شما غذا می خورد با دست راستش بخورد، و هرگاه می آشامد با دست راستش بیاشامد؛ زیرا شیطان با دست چپ خود می خورد و می آشامد». (19)
در روایت دیگری از عمر بن ابی سلمه آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: « نزدیک آی پسرم، و بسم الله بگو و با دست راستت و از جلو خودت بخور». (20)
از دیگر نیازهای رشد این است که کودک از همان خردسالی انجام دادن عبادات را یاد بگیرد تا به انجام دادن منظم آن ها عادت کند، هم چنین لازم است که ارزش های دینی و اخلاقی را بیاموزد. پیش تر گفتیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از سن هفت سالگی نماز خواندن به کودکان آموخته شود. آن حضرت، هم چنین، سعی داشت که در هر مناسبتی ارزش های دینی و اخلاقی را به نوجوانان و جوانان بیاموزد، عبدالله بن عباس می گوید که یک روز پشت سر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار مرکب شد. حضرت به او فرمود:
« ای جوان، چند کلمه بر تو می آموزم: خدا را پاس بدار تا خدا هم تو را پاس بدارد، خدا را پاس بدار تا او را در برابر خود بیابی، هرگاه چیزی خواستی از خدا بخواه، و هرگاه کمک طلبیدی از خدا بطلب. و بدان که اگر همه ی مردم جمع شوند تا به تو سودی رسانند، سودت نرسانند مگر همان چیزی را که خدا برایت رقم زده است و اگر همه آن ها جمع شوند که به تو زیانی زنند زیانت نزنند مگر آنچه را که خدا برایت رقم زده است قلم ها برداشته شده و نبشته ها خشک شده است». (21)
و سرانجام، از دیگر نیازهای رشد آموختن کنتزل غرایز و تسلط بر انگیزه ها و عواطف است، و این چیزی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را به آن تشویق می فرمود.
از آنچه گذشته، روشن می شود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آموختن عادت ها و رویکردهای درست و ارزش های دینی و اخلاقی به کودکان و جوانان توجه نشان می داد، چهارده قرن پیش از آن که روان شناسان جدید از نیازهای رشد سخن بگویند، سعی داشت با تأمین نیازهای مهم رشد که موجب سلامت جسمی و روانی کودکان و نوجوانان می شود، آن ها را تربیت کند.
پی نوشت ها :
1. بقره/ 233.
2. ونسنک، ج5، ص 180.
3. ابو داود، ج، ص 495؛ احمد، ج2، ص 180.
4. نک: حامد زهران، علم نفس النمو، الطفولة و امراهقه، ص 239 -241.
5. ابن سینا، کتاب السیاسة، ص 12-13.
6. حامد زهران، علم نفس النموّ، ص 303-305.
7. محمد جمیل محمد یوسف منصور و فاروق عبدالسلام، النمو من الطفولة الی المراهقة، ص 452؛ حامد زهران، همان مأخذ، ص 98.
8. ناصف، ج2، ص 268.
9. همان جا.
10. ناصف، ج2، ص 328.
11. برای ملاحظه مراحل رشد جنسی از نگاه فروید، نگاه کنید به: معالم التحلیل النفسی، فروید، ترجمه محمد عثمان نجاتی، ص 55 -62.
12. ترمذی، ج13، ص 192-193.
13. ترمذی، ج13، ص 198.
14. ترمذی، ج13، ص 194.
15. ترمذی، ج13، ص 194.
16. ونسنک، ج2، ص 234.
17. ونسنک، ج2، ص310.
18. ونسنک، ج2، ص 310.
19. ابو داود، ج3، ص 349، ح 3776؛ ترمذی، ج7، ص 305، 306.
20. ونسنک، ج1، ص 73.
21. ونسنک، ج1، ص 481.
نجاتی، محمدعثمان؛ (1387)، حدیث و روان شناسی، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ دوم