نویسنده: جواد حجت
منبع:راسخون
منبع:راسخون
اندیشه ی سیاسی آیت الله خویی
متن پیام رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسمه تعالی
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابع له علی ذلك
اخبار متواتر از عملكرد ارتش عراق در نجف و كربلا و اهانت آنان به ساحت مقدس اعتاب عالیه و ورود بیادبانه به صحن و سرای حرمهای حضرت امیرمؤمنان و حضرت سیدالشهداء و حضرت ابوالفضل علیهمالسلام و هتك و تخریب آستان مقدس آنان كه قبلهی قلوب شیعیان و محبان و آزادگان عالم است هر روز بیش از پیش پرده از این هتاكیهای كینهآلود برداشته، ابعاد جنایت عظیم آنان را آشكارتر میسازد.
لعنت و غضب خداوند بر حكام بعث عراق باد كه چون اسلاف خویش، مصیبت عاشورا را بار دیگر تكرار كردند و با یورش وحشیانه به نجف و كربلا، آن كردند كه قلم از شرح آن عاجز است؛ و بر عتبات عالیات و مسلمانان مظلوم عراق و حوزههای علمیه، آن روا داشتند كه طواغیت ستمگر و خونآشام بنیامیه و بنیعباس هم روا نداشته بودند؛ و چنان ضایعه و جراحتی بر قلب دوستان اهل بیت علیهمالسلام وارد كردند كه سنگینی آن را با هیچ فاجعهیی در این زمان نتوان قیاس كرد؛ "هیج احزان یومالطفوف". با این جنایاتی كه به دست مزدوران بعث عراق و با حمایت كامل امریكا و سایر شیاطین بر آستان مقدس اهل بیت علیهمالسلام وارد شد، امت اسلامی داغدار و عزادار است.
اینجانب، این مصیبت بزرگ را به ساحت مقدس ولیاللهالاعظم بقیهالله ارواحنا فداه تسلیت عرض كرده و جهت عرض ارادت به پیشگاه مقدسش و اظهار لعن و نفرت به دشمنان اسلام، روز پنجشنبه هشتم ذیالقعده برابر با دوم خرداد را عزای عمومی اعلام كرده و به سوگ خواهم نشست.
امیدوارم همت و غیرت دولت و ملت مسلمان ما، كه حبّ اهل بیت پیامبر علیهمالسلام را با جان و دل آمیخته دارند، نگذارد كه عاملان این جنایات بزرگ، پردهیی از اغفال و تزویر بر آن بكشند، و زبان سخنوران و شاعران و دست چیرهی هنرمندان و نویسندگان، این حقایق تلخ را كه بخشی از ماجرای فاجعهآمیز این روزگار و سرگذشت ملتهای مظلوم است، بدرستی ترسیم كرده و برای همیشه در سینهی تاریخ ثبت نماید.
از خداوند قهار، خذلان و نابودی عاملان این جنایت را خواهانم.
«و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»
علی حسینی خامنهای
5 ذیالقعده 1411 ، 30/02/1370 (7)
دکتر سيدحميد خويي (نوهي آيتالله خويي) در مصاحبهاي اعلام کرد:
رحلت ايشان در شرايط کاملاً مبهم و سوأل برانگيز رخ داده است.
وي در مصاحبه با خبرگزاري جمهوري اسلامي گفت:
معظمله طي سالهاي اخير به شدت تحت فشار رژيم عراق قرار داشتند و روز شنبه تا لحظاتي قبل از رحلت، حالشان بسيار خوب بوده و هيچ مشکلي در ارتباط با بيماريشان نداشتهاند بهطوري که شخصاً جواب تلگرافها و پيامهاي مختلف در ارتباط با بهبوديشان و مرخصشدن از بيمارستان بغداد را تهيه و ارسال کرده بودند.
وي گفت:
ايشان روز شنبه لحظاتي قبل از رحلتشان مشغول وضو گرفتن بودند که ناگهان در ناحيهي شکم احساس درد شديدي ميکنند و لحظاتي بعد جان به جان آفرين تسليم و عالم تشيع را در غم فقدان خود عزادار کردند.
سيدحميد خويي افزود:
شرايط شهر نجف طي روز شنبه کاملاً غير طبيعي بوده است که اين خود نکتهاي سوأل برانگيز است طوري که راديو عراق خبر رحلت ايشان را با تأخير پخش کرد.
وي گفت: راديو عراق ابتدا اعلام کرده بود بدن ايشان بهطور رسمي طي مراسمي تشييع خواهد شد.
اما همان روز در نجف حکومت نظامي اعلام شد و با جلوگيري از عبور و مرور مردم در خيابانها، نيمه شب گذشته پيکر ايشان بدون برگزاري مراسم تشييع به خاک سپرده شد.
در ادامهي اين مصاحبه، سيدحميد خويي ضمن تکذيب ادعاي رژيم عراق مبني بر برگزاري مراسم تشييع پيکر ايشان با حضور مردم نجف و مقامات محلي، تصريح کرد:
رژيم بعثي ضمن ممانعت از برگزاري مراسم تشييع از برگزاري مجالس ترحيم توسط بيت آن مرحوم و مردم نجف نيز جلوگيري کرده است.
وي اعلام برگزاري مراسم ختم از سوي وزارت اوقاف عراق را نيرنگي براي فريب افکار عمومي مسلمانان جهان خواند و گفت:
اين مجلس ترحيم، دولتي است و خانوادهي آن مرحوم در آن شرکت نخواهند کرد. (8)
پيکر آن مرجع بزرگ و مظلوم، مانند جدّ غريبشان حضرت علي (ع) غريبانه در نيمههاي شب توسط عدهاي محدود از بستگان و دوستداران و شاگردانشان تشييع شده و نماز ميت توسط حضرت آيتالله سيستاني در حرم اميرالمؤمنين (ع) بر پيکر ايشان اقامه گرديد.
فيلمِ اقامهي نماز بر جنازهي ايشان را در لينکِ زير ببينيد:
http://www.aparat.com/v/cT4bk
سپس پيکر مطهر آن بزرگوار در جوار صحن علوي، به خاک سپرده شد.
در صحبتی که با یکی از علما (فقیه عالیقدر استاد سید مرتضی خوانساری) داشتم ، متوجه شدم حقيقت آن است که قلب حضرت آيتالله خويي به کمک باتري کار ميکرده و ايشان هر چند سال يک بار بايد طي عمل جراحي، باتري قلبشان را تعويض مينمودند.
آنچه از اخبار غير رسمي بر ميآيد اين است که در آخرين دفعه که قصد خروج از کشور و عمل جراحي در خارج از عراق را داشتند، صدام جنايتکار از خروج ايشان ممانعت کرده و ضمن مجبور نمودن ايشان براي عمل جراحي در بغداد، مباشرت به کار گذاشتن باتريهاي کهنه در قلب ايشان میکند و همين کار منجر به فوت ايشان ميشود.
در واقع آيتالله خويي (ره) به مرگ طبيعي رحلت نکرده و توسط صدام به شهادت رسيدهاند.
در خبر زير هم به اين قضيه اشاره شده است:
http://www.khabaronline.ir/detail/229669/Politics/diplomacy
ضمن اينکه مصاحبهي نوهي ايشان هم مؤيد اين جنايت هولناک است!
در تصویر اقامهی نماز میت توسط آیتالله سیستانی بر پیکر مرجع عالیقدر مرحوم آیتالله خویی در حرم امیرالمؤمنین علی (ع) را میبینید که شبانه و غریبانه در جمع اندکی از شاگردان و بستگان ایشان اقامه شد.
خداوند ایشان را غریق رحمت نماید...
پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت ارتحال حضرت آیت الله خویی ( ره ):
در پی ارتحال عالم جلیلالقدر حضرت آیتالله حاج سید ابوالقاسم خویی پیام تسلیتی به این شرح از سوی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صادرشد:
بسماللهالرحمنالرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با تأسف و تأثر فراوان با خبر شدیم كه عالم جلیلالقدر و فقیه عظیمالشأن حضرت آیةالله العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خویی مرجع تقلید بزرگوار روز گذشته دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق رحلت نمودند.
این حادثه برای جهان اسلام مخصوصاً حوزههای علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیهی سلف صالح و یكی از پرچمداران علوم اسلامی و یكی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود.
ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از اساتید مسلّم و كمنظیر بحساب میآمد. فقیهی بزرگ و اصولیای عمیق و مفسری نوآور و رجالیای صاحب مكتب و متكلمی زبردست بود.
آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد كتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمیشود. هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزهی دروس غنی و سرشار او هم اكنون در همه بلاد اسلامی منتشرند. این بزرگوار یكی از نخستین كسانی بود كه پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رضواناللهتعالیعلیه حوزهی علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و كوششی ارجمند در همراهی با حركت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول كرد. در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال 1411 هجری قمری قطب اصلی نهضت و مركز صدور حكم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سركوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این كهن مرد دانشمند مورد آزار و شكنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنكه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدتها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت.
عمر طولانی و پربركت این مرد بزرگ كه نزدیك به یك قرن امتداد یافت سرشار از آزمایشهای الهی و نمایشگر سعی و تلاش یك انسان مؤمن و پرهیزگار است.
اینجانب مصیبت درگذشت این مرجع بزرگوار تقلید را به حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنالهالفدا و جهان تشیع مخصوصاً به حوزههای علمیه و علما و فقهای بزرگ و نیز به خانواده محترم و فرزندان ایشان و همه دوستداران و مقلدین ایشان تسلیت میگویم و رحمت و فضل و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم.
یكشنبه نهم صفر 1413 هجری قمری
سید علی خامنهای (9)
جمع بندي بحث از نظر سيره سياسی:
در جمع بندي بحث انديشه سياسي مرحوم آيتالله خويي (ره) ميتوان گفت نه تنها آن بزرگوار (برخلاف آنچه بعضاً از طرف مغرضين يا افراد کم اطلاع مطرح ميشود) از صحنهي سياست کناره نگرفتهاند، بلکه در مقاطع زماني مختلف نسبت به قضاياي دنيا (خصوصاً ايران و عراق) واکنشهايي متناسب با آنها را نشان ميدادند و در صحنهي سياست کاملاً فعال بودند.
به طور خلاصه اگر رفتارهاي شاخصِ سياسي در زندگي معظمله را مرور کنيم، ميتوان موارد زير را از أهم آنها شمرد. (البته بديهي است اين مواضع و رفتارها بيش از موارد زير است و ما به ذکر رئوس آن اکتفا ميکنيم:)
1- صدور بيانيههاي متعدد در قضاياي مربوط به شروع نهضت امام خميني (از سال 41 تا 57)
اين صدور بيانيه ها (که بعضاً شديد اللّحن بود) از طرف معظمله حکایت از حساسيتشان نسبت به مسائل ايران و جهان اسلام داشت. در بسياري از اين بيانيهها آيتالله خويي رژيم شاهنشاهي را به شدت مورد حمله قرار داده و مردم را به استقامت و ايستادگي و تبعيت از مراجع معظم تقليد تشويق مينمودند.
2- حمايت از حضرت امام در مدت حضورشان در نجف اشرف:
حمايتِ آيتالله خويي از امام راحل در نجف (به وسيلهي استقابل گرم از ايشان و تشويق طلاب به شرکت در درس ايشان) نشان دهندهي شرکت فعال آن مرجع بزرگ براي خنثي سازي نقشههاي شاه ملعون براي انزواي امام راحل بوده است.
مگر ميشود فقيهي انديشهي سياسي نداشته باشد و اينطور فعالانه برخلافِ نقشههاي دست نشاندهي آمريکا در منطقه، سعي در تقويت موقعيت محور انقلاب و مرکز ثقل نهضت اسلامي (يعني امام خميني) داشته باشد؟!
3- دعوت از مردم به شرکت در انتخابات تعيين نوع حکومت (بعد از انقلاب) و تشويق شان به دادنِ رأي «آري» به جمهوري اسلامی:
دعوت آيتالله خويي از مردم به رأي دادن به جمهوري اسلامي نشان دهندهي حمايت ايشان از امام راحل و حکومت جمهوري اسلامي است.
چطور ممکن است مرجعي از تشکيل حکومتي دفاع کند و مردم را به تقويت آن ترغيب نمايد و نسبت به سياست بيتوجه و بيتفاوت باشد؟!
4- مقاومت در برابر فشارهاي صدام براي گرفتنِ تأييديه از آيتالله خويي در جنگ با ايران و تضعيف کردن جبههي ايراني در جنگ تحميلي (و اجازهي آيتالله خويي براي صرف سهم امام براي تقويت ايران و فتواي حرمتِ جنگ با ايران براي مقلدين شان) :
5- صدور بيانيههايي براي هدايت انتفاضه شعبانيه عراق و شکلدهي گروهي براي بدست گرفتن امور و تشکيل حکومت (در صورت سقوط حکومت بعثي) :
از بارزترين بخشهاي فعاليت سياسي آيتالله خويي نقش ايشان در انتفاضه شعبانيه است. تلاش ايشان در جهت هدايت اين انتفاضه و تعيين گروهي از شاگردانشان براي مديريت اوضاع کشور، مبيّنِ اين حقيقت است که ولايت فقيه در انديشهي ايشان جايگاه برجستهاي دارد.
چرا که دخالت در سرنوشت کشور و تلاش براي ساقط کردن حکومت طاغوتي و ديکتاتوري، نشان دهندهي اعتقاد به دخالت در سياست در حد اعلاي آن است.
6- شهادت آيتالله خويي به دست صدام:
اين قضيه (که متأسفانه خيلي هم مغفول واقع شده) هم از بارزترين نشانههاي سياسي بودنِ عملکرد ايشان است.
علامه جوادي آملي در کتاب ولايت فقيه خودشان در پاسخ به سوأل زير ميفرمايند:
سوأل:
امام حسين (ع) در وصيت نامه خود نفرمودند من براي تشکيل حکومت قيام کردم، بلکه فرمودند: "من براي امر به معروف و نهي از منکر قيام کردم "
و امام رضا (ع) نيز از پذيرفتن حکومت ولايتعهدي خودداري ميکرد و امامان ديگر (ع) نيز بر حکومتهاي منحرف وقت، قيام نکردند و حکومت تشکيل ندادند. اين موارد، نشانهي جدايي دين از حکومت است.
پاسخ:
اولاً خود رسول اکرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) حکومت تشکيل دادند و امام حسن (ع) نيز حکومت تشکيل داد و جنگ کرد تا اينکه صلح را بر او تحميل کردند. ثانياً سيدالشهداء (ع) در همان وصيت نامه پس از آنکه فرمود براي امر به معروف و نهي از منکر قيام کرده است، فرمود : «اسير بسيرة جدي و أبي» ؛ يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است؛ پيغمبر در مدينه حکومت تشکيل داد، علي بن ابي طالب (ع) در کوفه و مدينه حکومت تشکيل داد، من نيز حکومت تشکيل ميدهم به همانگونه که آنها انجام دادند. آن حضرت در سخنراني رسمياش نيز شرايط امام و رهبر را ذکر که امام بايد حاکم به قسط و عدل باشد. بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم کوفه براي آن حضرت نيز به جهت تشکيل حکومت بود.
امام رضا علیهالسلام نيز چون ميدانست که جريان ولايتعهدي يک نيرنگ است، آن را به طور رسمي نميپذيرفت. و اينکه أئمه علیهمالسلام، يا مسموم شدند يا شهيد، و در زندان و تحت نظر بودند، براي اين بود که بر ضد حکومت منحرف وقت قيام ميکردند و گرنه کسي که فقط حاکمان را نصيحت کند، زاهد گوشهنشين و عالم مسئلهگو باشد، کسي کاري با او ندارد.
مرحوم مجلسي (ره) در کتاب بحارالانوار روايتي از امام صادق علیهالسلام نقل کرده که آن حضرت در مسافرتي، به سدير فرمودند: اگر من به اندازهي اين بزغالهها همراه و همفکر و ياور داشتم، قيام ميکردم. سدير ميگويد پس از نماز، گوسفندان را شمردم و آنها هفده رأس بودند. (10)
اينکه آيتالله خويي به طور محرمانه بوسيلهي صدام به شهادت رسيدند، نشان دهندهي آنست که از طرف ايشان خطرهايي متوجه حکومت بعثي بوده است؛ وگرنه چرا صدام بايد (با توجه به تبعاتِ فراوانِ احتمالي) دست به چنين جنايتِ هولناکي بزند؟!
پیام مقام معظم رهبری در پی هتك حرمت و اهانت به عتبات عالیات
ولی امر مسلمین حضرت آیتالله خامنهای در پی هتك حرمت به عتبات عالیات در شهرهای مقدس نجف و كربلا كه در هفتههای اخیر بوسیله ارتش رژیم بعث عراق صورت گرفته است پیام مهمی خطاب به مسلمانان جهان فرستادند.متن پیام رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسمه تعالی
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابع له علی ذلك
اخبار متواتر از عملكرد ارتش عراق در نجف و كربلا و اهانت آنان به ساحت مقدس اعتاب عالیه و ورود بیادبانه به صحن و سرای حرمهای حضرت امیرمؤمنان و حضرت سیدالشهداء و حضرت ابوالفضل علیهمالسلام و هتك و تخریب آستان مقدس آنان كه قبلهی قلوب شیعیان و محبان و آزادگان عالم است هر روز بیش از پیش پرده از این هتاكیهای كینهآلود برداشته، ابعاد جنایت عظیم آنان را آشكارتر میسازد.
لعنت و غضب خداوند بر حكام بعث عراق باد كه چون اسلاف خویش، مصیبت عاشورا را بار دیگر تكرار كردند و با یورش وحشیانه به نجف و كربلا، آن كردند كه قلم از شرح آن عاجز است؛ و بر عتبات عالیات و مسلمانان مظلوم عراق و حوزههای علمیه، آن روا داشتند كه طواغیت ستمگر و خونآشام بنیامیه و بنیعباس هم روا نداشته بودند؛ و چنان ضایعه و جراحتی بر قلب دوستان اهل بیت علیهمالسلام وارد كردند كه سنگینی آن را با هیچ فاجعهیی در این زمان نتوان قیاس كرد؛ "هیج احزان یومالطفوف". با این جنایاتی كه به دست مزدوران بعث عراق و با حمایت كامل امریكا و سایر شیاطین بر آستان مقدس اهل بیت علیهمالسلام وارد شد، امت اسلامی داغدار و عزادار است.
اینجانب، این مصیبت بزرگ را به ساحت مقدس ولیاللهالاعظم بقیهالله ارواحنا فداه تسلیت عرض كرده و جهت عرض ارادت به پیشگاه مقدسش و اظهار لعن و نفرت به دشمنان اسلام، روز پنجشنبه هشتم ذیالقعده برابر با دوم خرداد را عزای عمومی اعلام كرده و به سوگ خواهم نشست.
امیدوارم همت و غیرت دولت و ملت مسلمان ما، كه حبّ اهل بیت پیامبر علیهمالسلام را با جان و دل آمیخته دارند، نگذارد كه عاملان این جنایات بزرگ، پردهیی از اغفال و تزویر بر آن بكشند، و زبان سخنوران و شاعران و دست چیرهی هنرمندان و نویسندگان، این حقایق تلخ را كه بخشی از ماجرای فاجعهآمیز این روزگار و سرگذشت ملتهای مظلوم است، بدرستی ترسیم كرده و برای همیشه در سینهی تاریخ ثبت نماید.
از خداوند قهار، خذلان و نابودی عاملان این جنایت را خواهانم.
«و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون»
علی حسینی خامنهای
5 ذیالقعده 1411 ، 30/02/1370 (7)
شهادت:
حضرت آيتالله خويي (ره) پس از تحمل رنجها و مشقتهاي بسيار در سن 96 سالگي براي عمل جراحي راهي بيمارستان شدند. اما مدتي پس از عمل جراحي، و با وجود بهبودي ايشان، به طرزي مشکوک و ناگهاني در هشتم صفر 1413 قمري (17 مرداد 1371) شمسي معظمله دار فاني را وداع گفته و روح مقدسشان به ملکوت اعلي ميپيوندد.دکتر سيدحميد خويي (نوهي آيتالله خويي) در مصاحبهاي اعلام کرد:
رحلت ايشان در شرايط کاملاً مبهم و سوأل برانگيز رخ داده است.
وي در مصاحبه با خبرگزاري جمهوري اسلامي گفت:
معظمله طي سالهاي اخير به شدت تحت فشار رژيم عراق قرار داشتند و روز شنبه تا لحظاتي قبل از رحلت، حالشان بسيار خوب بوده و هيچ مشکلي در ارتباط با بيماريشان نداشتهاند بهطوري که شخصاً جواب تلگرافها و پيامهاي مختلف در ارتباط با بهبوديشان و مرخصشدن از بيمارستان بغداد را تهيه و ارسال کرده بودند.
وي گفت:
ايشان روز شنبه لحظاتي قبل از رحلتشان مشغول وضو گرفتن بودند که ناگهان در ناحيهي شکم احساس درد شديدي ميکنند و لحظاتي بعد جان به جان آفرين تسليم و عالم تشيع را در غم فقدان خود عزادار کردند.
سيدحميد خويي افزود:
شرايط شهر نجف طي روز شنبه کاملاً غير طبيعي بوده است که اين خود نکتهاي سوأل برانگيز است طوري که راديو عراق خبر رحلت ايشان را با تأخير پخش کرد.
وي گفت: راديو عراق ابتدا اعلام کرده بود بدن ايشان بهطور رسمي طي مراسمي تشييع خواهد شد.
اما همان روز در نجف حکومت نظامي اعلام شد و با جلوگيري از عبور و مرور مردم در خيابانها، نيمه شب گذشته پيکر ايشان بدون برگزاري مراسم تشييع به خاک سپرده شد.
در ادامهي اين مصاحبه، سيدحميد خويي ضمن تکذيب ادعاي رژيم عراق مبني بر برگزاري مراسم تشييع پيکر ايشان با حضور مردم نجف و مقامات محلي، تصريح کرد:
رژيم بعثي ضمن ممانعت از برگزاري مراسم تشييع از برگزاري مجالس ترحيم توسط بيت آن مرحوم و مردم نجف نيز جلوگيري کرده است.
وي اعلام برگزاري مراسم ختم از سوي وزارت اوقاف عراق را نيرنگي براي فريب افکار عمومي مسلمانان جهان خواند و گفت:
اين مجلس ترحيم، دولتي است و خانوادهي آن مرحوم در آن شرکت نخواهند کرد. (8)
پيکر آن مرجع بزرگ و مظلوم، مانند جدّ غريبشان حضرت علي (ع) غريبانه در نيمههاي شب توسط عدهاي محدود از بستگان و دوستداران و شاگردانشان تشييع شده و نماز ميت توسط حضرت آيتالله سيستاني در حرم اميرالمؤمنين (ع) بر پيکر ايشان اقامه گرديد.
فيلمِ اقامهي نماز بر جنازهي ايشان را در لينکِ زير ببينيد:
http://www.aparat.com/v/cT4bk
سپس پيکر مطهر آن بزرگوار در جوار صحن علوي، به خاک سپرده شد.
در صحبتی که با یکی از علما (فقیه عالیقدر استاد سید مرتضی خوانساری) داشتم ، متوجه شدم حقيقت آن است که قلب حضرت آيتالله خويي به کمک باتري کار ميکرده و ايشان هر چند سال يک بار بايد طي عمل جراحي، باتري قلبشان را تعويض مينمودند.
آنچه از اخبار غير رسمي بر ميآيد اين است که در آخرين دفعه که قصد خروج از کشور و عمل جراحي در خارج از عراق را داشتند، صدام جنايتکار از خروج ايشان ممانعت کرده و ضمن مجبور نمودن ايشان براي عمل جراحي در بغداد، مباشرت به کار گذاشتن باتريهاي کهنه در قلب ايشان میکند و همين کار منجر به فوت ايشان ميشود.
در واقع آيتالله خويي (ره) به مرگ طبيعي رحلت نکرده و توسط صدام به شهادت رسيدهاند.
در خبر زير هم به اين قضيه اشاره شده است:
http://www.khabaronline.ir/detail/229669/Politics/diplomacy
ضمن اينکه مصاحبهي نوهي ايشان هم مؤيد اين جنايت هولناک است!
در تصویر اقامهی نماز میت توسط آیتالله سیستانی بر پیکر مرجع عالیقدر مرحوم آیتالله خویی در حرم امیرالمؤمنین علی (ع) را میبینید که شبانه و غریبانه در جمع اندکی از شاگردان و بستگان ایشان اقامه شد.
خداوند ایشان را غریق رحمت نماید...
در پی ارتحال عالم جلیلالقدر حضرت آیتالله حاج سید ابوالقاسم خویی پیام تسلیتی به این شرح از سوی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صادرشد:
بسماللهالرحمنالرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با تأسف و تأثر فراوان با خبر شدیم كه عالم جلیلالقدر و فقیه عظیمالشأن حضرت آیةالله العظمی آقای حاج سیدابوالقاسم خویی مرجع تقلید بزرگوار روز گذشته دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق رحلت نمودند.
این حادثه برای جهان اسلام مخصوصاً حوزههای علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیهی سلف صالح و یكی از پرچمداران علوم اسلامی و یكی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود.
ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از اساتید مسلّم و كمنظیر بحساب میآمد. فقیهی بزرگ و اصولیای عمیق و مفسری نوآور و رجالیای صاحب مكتب و متكلمی زبردست بود.
آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد كتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمیشود. هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزهی دروس غنی و سرشار او هم اكنون در همه بلاد اسلامی منتشرند. این بزرگوار یكی از نخستین كسانی بود كه پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رضواناللهتعالیعلیه حوزهی علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و كوششی ارجمند در همراهی با حركت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول كرد. در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال 1411 هجری قمری قطب اصلی نهضت و مركز صدور حكم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سركوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این كهن مرد دانشمند مورد آزار و شكنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنكه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدتها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت.
عمر طولانی و پربركت این مرد بزرگ كه نزدیك به یك قرن امتداد یافت سرشار از آزمایشهای الهی و نمایشگر سعی و تلاش یك انسان مؤمن و پرهیزگار است.
اینجانب مصیبت درگذشت این مرجع بزرگوار تقلید را به حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنالهالفدا و جهان تشیع مخصوصاً به حوزههای علمیه و علما و فقهای بزرگ و نیز به خانواده محترم و فرزندان ایشان و همه دوستداران و مقلدین ایشان تسلیت میگویم و رحمت و فضل و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم.
یكشنبه نهم صفر 1413 هجری قمری
سید علی خامنهای (9)
در جمع بندي بحث انديشه سياسي مرحوم آيتالله خويي (ره) ميتوان گفت نه تنها آن بزرگوار (برخلاف آنچه بعضاً از طرف مغرضين يا افراد کم اطلاع مطرح ميشود) از صحنهي سياست کناره نگرفتهاند، بلکه در مقاطع زماني مختلف نسبت به قضاياي دنيا (خصوصاً ايران و عراق) واکنشهايي متناسب با آنها را نشان ميدادند و در صحنهي سياست کاملاً فعال بودند.
به طور خلاصه اگر رفتارهاي شاخصِ سياسي در زندگي معظمله را مرور کنيم، ميتوان موارد زير را از أهم آنها شمرد. (البته بديهي است اين مواضع و رفتارها بيش از موارد زير است و ما به ذکر رئوس آن اکتفا ميکنيم:)
1- صدور بيانيههاي متعدد در قضاياي مربوط به شروع نهضت امام خميني (از سال 41 تا 57)
اين صدور بيانيه ها (که بعضاً شديد اللّحن بود) از طرف معظمله حکایت از حساسيتشان نسبت به مسائل ايران و جهان اسلام داشت. در بسياري از اين بيانيهها آيتالله خويي رژيم شاهنشاهي را به شدت مورد حمله قرار داده و مردم را به استقامت و ايستادگي و تبعيت از مراجع معظم تقليد تشويق مينمودند.
2- حمايت از حضرت امام در مدت حضورشان در نجف اشرف:
حمايتِ آيتالله خويي از امام راحل در نجف (به وسيلهي استقابل گرم از ايشان و تشويق طلاب به شرکت در درس ايشان) نشان دهندهي شرکت فعال آن مرجع بزرگ براي خنثي سازي نقشههاي شاه ملعون براي انزواي امام راحل بوده است.
مگر ميشود فقيهي انديشهي سياسي نداشته باشد و اينطور فعالانه برخلافِ نقشههاي دست نشاندهي آمريکا در منطقه، سعي در تقويت موقعيت محور انقلاب و مرکز ثقل نهضت اسلامي (يعني امام خميني) داشته باشد؟!
3- دعوت از مردم به شرکت در انتخابات تعيين نوع حکومت (بعد از انقلاب) و تشويق شان به دادنِ رأي «آري» به جمهوري اسلامی:
دعوت آيتالله خويي از مردم به رأي دادن به جمهوري اسلامي نشان دهندهي حمايت ايشان از امام راحل و حکومت جمهوري اسلامي است.
چطور ممکن است مرجعي از تشکيل حکومتي دفاع کند و مردم را به تقويت آن ترغيب نمايد و نسبت به سياست بيتوجه و بيتفاوت باشد؟!
4- مقاومت در برابر فشارهاي صدام براي گرفتنِ تأييديه از آيتالله خويي در جنگ با ايران و تضعيف کردن جبههي ايراني در جنگ تحميلي (و اجازهي آيتالله خويي براي صرف سهم امام براي تقويت ايران و فتواي حرمتِ جنگ با ايران براي مقلدين شان) :
5- صدور بيانيههايي براي هدايت انتفاضه شعبانيه عراق و شکلدهي گروهي براي بدست گرفتن امور و تشکيل حکومت (در صورت سقوط حکومت بعثي) :
از بارزترين بخشهاي فعاليت سياسي آيتالله خويي نقش ايشان در انتفاضه شعبانيه است. تلاش ايشان در جهت هدايت اين انتفاضه و تعيين گروهي از شاگردانشان براي مديريت اوضاع کشور، مبيّنِ اين حقيقت است که ولايت فقيه در انديشهي ايشان جايگاه برجستهاي دارد.
چرا که دخالت در سرنوشت کشور و تلاش براي ساقط کردن حکومت طاغوتي و ديکتاتوري، نشان دهندهي اعتقاد به دخالت در سياست در حد اعلاي آن است.
6- شهادت آيتالله خويي به دست صدام:
اين قضيه (که متأسفانه خيلي هم مغفول واقع شده) هم از بارزترين نشانههاي سياسي بودنِ عملکرد ايشان است.
علامه جوادي آملي در کتاب ولايت فقيه خودشان در پاسخ به سوأل زير ميفرمايند:
سوأل:
امام حسين (ع) در وصيت نامه خود نفرمودند من براي تشکيل حکومت قيام کردم، بلکه فرمودند: "من براي امر به معروف و نهي از منکر قيام کردم "
و امام رضا (ع) نيز از پذيرفتن حکومت ولايتعهدي خودداري ميکرد و امامان ديگر (ع) نيز بر حکومتهاي منحرف وقت، قيام نکردند و حکومت تشکيل ندادند. اين موارد، نشانهي جدايي دين از حکومت است.
پاسخ:
اولاً خود رسول اکرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) حکومت تشکيل دادند و امام حسن (ع) نيز حکومت تشکيل داد و جنگ کرد تا اينکه صلح را بر او تحميل کردند. ثانياً سيدالشهداء (ع) در همان وصيت نامه پس از آنکه فرمود براي امر به معروف و نهي از منکر قيام کرده است، فرمود : «اسير بسيرة جدي و أبي» ؛ يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است؛ پيغمبر در مدينه حکومت تشکيل داد، علي بن ابي طالب (ع) در کوفه و مدينه حکومت تشکيل داد، من نيز حکومت تشکيل ميدهم به همانگونه که آنها انجام دادند. آن حضرت در سخنراني رسمياش نيز شرايط امام و رهبر را ذکر که امام بايد حاکم به قسط و عدل باشد. بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم کوفه براي آن حضرت نيز به جهت تشکيل حکومت بود.
امام رضا علیهالسلام نيز چون ميدانست که جريان ولايتعهدي يک نيرنگ است، آن را به طور رسمي نميپذيرفت. و اينکه أئمه علیهمالسلام، يا مسموم شدند يا شهيد، و در زندان و تحت نظر بودند، براي اين بود که بر ضد حکومت منحرف وقت قيام ميکردند و گرنه کسي که فقط حاکمان را نصيحت کند، زاهد گوشهنشين و عالم مسئلهگو باشد، کسي کاري با او ندارد.
مرحوم مجلسي (ره) در کتاب بحارالانوار روايتي از امام صادق علیهالسلام نقل کرده که آن حضرت در مسافرتي، به سدير فرمودند: اگر من به اندازهي اين بزغالهها همراه و همفکر و ياور داشتم، قيام ميکردم. سدير ميگويد پس از نماز، گوسفندان را شمردم و آنها هفده رأس بودند. (10)
اينکه آيتالله خويي به طور محرمانه بوسيلهي صدام به شهادت رسيدند، نشان دهندهي آنست که از طرف ايشان خطرهايي متوجه حکومت بعثي بوده است؛ وگرنه چرا صدام بايد (با توجه به تبعاتِ فراوانِ احتمالي) دست به چنين جنايتِ هولناکي بزند؟!
پينوشتها:
(7) http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=507
(8) به نقل از کتاب غروب خورشید فقاهت؛ غلامرضا اسلامی
(9) http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2629
(10) کتاب «ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت»؛ علامه جوادي آملي؛ صفحه340؛ سؤال نهم
ادامه دارد .....
/ج