مقدمه
دوران حکومت غازان خان به دلایل زیادی از مهم ترین دوره های حکومت ایلخانان در ایران است. شخصیت غازان خان، سیاست داخلی او و برخوردهای وی با دشمنان ایلخانان، وی را تبدیل به چهره ای خاص در میان حاکمان مغول در ایران کرده است. اصلاحاتی که توسط وی در زمینه های گوناگون انجام گرفت، همواره نگاه مورخان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. مسلمان شدن او و دلایل و انگیزه های وی از این امر بارها مورد بحث قرار گرفته است. دوران حکومت او به عنوان دوران شکوفایی ایلخانان در ایران به شمار می رود.در این مقاله تلاش برآنست تا با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی زندگی و احوالات غازان خان پرداخته شود و مهمترین دستاوردهای وی در دوران حکومتش، مورد تحلیل قرار گیرد تا تصویری روشن تر از اوضاع و احوال ایران زمان حکومت ایلخانان ترسیم گردد.
غازان خان به مدت 9سال از 694تا 703ه ق به عنوان ایلخان مغول بر ایران حکومت می کرد. دوران حکومت وی به جهات گوناگون از دوره های برجسته تاریخ ایران به شمار می رود. مملکتی که به وی به ارث رسیده بود، هنوز از آسیب های حملات مغولان رها نشده بود و زخم های ناشی از حملات بی رحمانه مغولان بهبود نیافته بود. غازان که اوضاع داخلی ایران را نامناسب می دید، تصمیم گرفت تا با دست زدن به اصلاحاتی همه جانبه، زمینه را برای بهبود شرایط و رسیدن به ثبات و پیشرفت جامعه فراهم نماید. او در زمینه های مختلف به وضع قوانین جدیدی دست زد و جلوی ظلم ها و اجحافات وارده بر مردم ایران را تا اندازه ای گرفت. وی با مسلمان شدن خود نیز جایگاه ویژه ای میان مردم و علما به دست آورد. غازان در سیاست خارجی نتوانست به دریای مدیترانه و مصر تسلط یابد و یکی از اهداف دیرینه مغولان را محقق کند.
مقاله حاضر در بخش های مختلف به قدرت گیری غازان و مهمترین اقدامات و اصلاحات او اشاره دارد.
1. غازان، از کودکی تا به قدرت رسیدن
غازان پسر ارغون خان بود و نام مادرش قولتاق بود. غازان را پس از به دنیا آمدن مانند دیگر شاهزادگان و به رسم مغولان به دایه ای سپردند. او در نزد پدربزرگش اباقا، بسیار محبوب بود. وی از همان کودکی به جنگیدن علاقه داشت و گفته شده است که در بازی های کودکانه با دیگر همسالانش نیز به درگیرشدن و جنگیدن و مجازات زیردستانش علاقه داشت. غازان نزد پدربزرگش بسیاری از فنون اولیه رزم را فراگرفت و آداب مغولی نیز به وی تعلیم داده شد. خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در کتاب خود به تعلیم و تربیت غازان خان و دمیده شدن روح بودایی در او اشاره می کند و می نویسد:«ایشان همواره ملازم می بودند و دائماً بر ترغیب و تحریص او در آن معتقد مداومت می نمودند؛ و او از غایت کیاست و دها و فطانت ذهن و ذکا، به اندک زمانی بر عجز و بجز آن طریقه اطلاع یافت و بر غوامض و دقائق اقوال و افعال آن طائفه واقف گشت و در آن قسم کمالیتی تمام حاصل کرد؛ بر وجهی که به شیوه بخشی گری عظیم ماهر شد و بنابر تمکن و تثبت بر آن طریقه استمرار می نمود و در آن باب متمکن و ثابت قدم می بود؛ و در خبوشان خراسان به جهت غلو در آن شیوه؛ بتخانه های عالی ساخت و اداء واجبات ایشان بر وجهی می کرد که تمامت بخشیان و رهبانان از آن ریاضات و مشقات متعجب ماندند»(همدانی، 1368: 77).در 683ه ق و زمانی که ارغون بر تخت نشست، غازان به ولایتعهدی در خراسان رسید. در این زمان، غازان عهده دار مصالح و تربیت مرزهای خراسان شد و امیر نوروز به دستور ارغون پدر غازان، عهده دار لشگر و امارت غازان در خراسان گردید و در ملازمت وی عازم آن ولایت گردید(همدانی، 1373: 1217). قرار گرفتن غازان در خراسان به عنوان منطقه ای سوق الجیشی در آن روزگار، تأثیر غیر قابل انکاری بر سرنوشت سیاسی وی داشت و زمینه را برای حضور غازان در عرصه سیاست فراهم نمود.
در سال 690ه ق بود که گیخاتو پسر دوم اباقاخان به سلطنت رسید و با محقق شدن پادشاهی گیخاتو بود که غازان خان، امیر قتلغ شاه را برای عرض خرابی اوضاع خراسان نزد گیخاتو فرستاد و البته گیخاتو توجه چندانی به این امر ننمود اما در نهایت با توجه به اوضاع نه چندان مطلوب خراسان در این زمان و کشته شدن بسیاری از مردم این ناحیه، گیخاتو بعضی از امرا را به یاری لشگر غازان فرستاد و ایشان را مأمور ترمیم اوضاع خراسان نمود(همدانی، 1368: 31).
یکی از عوامل ناآرامی ها در خراسان، شورش امیر نورزو بود که با طلب بخشش وی از غازان در 694ه ق و مورد عفو قرار گرفتن، خیال غازان از خراسان تا اندازه ای راحت گردید. در اواخر حکومت گیخاتو و در سال 694ه ق بودکه بایدو بر گیخاتو شورید و غازان نیز در این زمان در خراسان بود و گیخاتو توان مقابله با بایدو را نداشت. در نهایت نبردی میان دو طرف رخ داد و با خیانت برخی از امرا، بایدو بر گیخاتو پیروز شد. گیخاتو پس از شکست و دستگیری، امان خواست اما او را به قتل رساندند و کار او به پایان رسید. پس از مرگ گیخاتو، بایدو به جای او نشست و البته میان وی و غازان جنگی رخ داد و در جنگ اول، سپاه غازان پیروز گردید و بعد از این پیروزی بود که قرار بر ملاقات میان دو نفر شد تا خون کسی بیهوده ریخته نشود. در این ملاقات، قرارها و شروطی میان دو طرف برقرار شد که بایدو بر آنها عمل نکرد.
در این زمان بود که امیر نوروز به غازان پیشنهاد داد تا اسلام را بپذیرد. این درحالی بود که غازان از کودکی تحت تعلیم بوداییان قرار داشت و آیین بودایی در شخصیت او رسوخ کرده بود. پدربزرگش اباقا او را در سن پنج سالگی به بخشیان سپرد تا او را تحت تعلیم قرار دهند و مناسک دین بودا را به او بیاموزند(بیانی، 1379: 212).
دلایلی مختلف برای تغییر آیین غازان خان گفته شده است ودر هرصورت وی به سعی امیر نوروز اسلام را قبول کرد. صدر جهان نیز که در این زمان از وزارت خلع شده بود، در گیلان با غازان و امیر نوروز دیدار کرد و نیروهای صدرجهان به حمایت غازان پرداختند و سایر مسلمانان نیز در پشتیبانی از وی تردید ننمودند. شرایط دیگری نیز توسط صدر جهان برای کمک به غازان برای سرکوبی بایدو مطرح شد که غازان با تلاش امیر نوروز آنها را پذیرفت. در درگیری اولیه میان دو سپاه، غازان شکست خورد اما با مذاکرات انجام شده بعدی و توطئه های بایدو، بار دیگر میان دو سپاه نبردی رخ داد که این بار بایدو مغلوب و به دستور غازان خان کشته شد. بسیاری از جمله رشیدالدین فضل الله همدانی تلاش نمودند تا ثابت کنند که اسلام آوردن غازان ارتباطی به نبرد با بایدو نداشته و حتی قبل از این نبرد نیز غازان در فکر مسلمان شدن بوده است و این مسلمان شدن را از صدق و صفای وی دانسته است. اشپولر معتقد است که غازان به دستور پدر همواره به دنبال تقویت آیین بودایی بود ولی بعدها به این نتیجه رسید که با پذیرش شرایط جدید، امکان موفقیت و پیشرفت بیشتری خواهد داشت و به همین دلیل بوده که دین خود را تغییر داده است(اشپولر، 1380: 191).
رشید الدین بارها مصلحتی بودن مسلمانی غازان را رد می کند و اینگونه می گوید که«ظن اکثر خلق چنان بود که سبب اسلام او ترغیب و تحریض بعضی امرا و مشایخ بود و لیکن بعد از تفحص معلوم گشت که ظن خطاست، چه وقتی در خلوت با بنده ضعیف که مؤلف این کتابم تقریر فرمود که چند گناه آن باشد که خدای تعالی آن را عفو نکند و از آن جمله معظم تر آن گناهیست که کسی سر پیش بت بر زمین نهد. چه قطعاً آن را آمرزش نخواهد بود. مسکین مردم به جهل گرفتار شده که پیش بت سر بر زمین می نهند و من نیز چنین بودم لیکن حق تعالی روشنایی و دانش داد و از آن خلاص یافتم«(همدانی، 1368: 166).
خواجه رشیدالدین حتی در اثبات ارادت غازان خان به ائمه اطهار به این نکته اشاره می کند که غازان حتی زمانی که حکومت خراسان را داشت، به زیارت امام رضا(ع) می رفت و بعد از ایلخان شدن نیز در لشکرکشی های خود هر زمان فرصتی می یافت به زیارت قبور ائمه می رفت. خواجه رشیدالدین نقل می کند که غازان دوبار پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع)را در خواب دیده است. در هر صورت، مسلمانی غازان به هر دلیلی که بوده در رشد و گسترش اسلام بسیار مؤثر بوده است. «اسلام آوردن غازان و رسمی شدن دین اسلام، موجب تمرکز و وحدت اداری و سیاسی ایران شد و ارتباط سیاسی با دربار مغول به منزله حکومت مرکزی قطع شد. غازان نه تنها در ابقاء و احیاء اسلام به عنوان دین رسمی ایران تلاش کرد، تمایلات و دوستداری او نسبت به خاندان پیامبر(ص)نیز از مسائل قابل توجه است. از دوره غازان مرثیه و اشعار مذهبی در سوگ امام حسین (ع) رواج یافت که تجلی افکار اهل تشیع بود. آنان با تشکیل مراسم عزاداری از گوشه نشینی خارج شده و آزادی تظاهر به عقیده یافتند. غازان در سال های پایانی حکومتش خواجه سعدالدین ساوجی شیعی را در وزارت شریک خواجه رشیدالدین همدانی نمود»(ترکمنی آذر، 1380: 135و136).
2. سلطنت غازان خان
غازان با پایان دادن به کار بایدو در 694ه ق به سلطنت رسید و زمام امور را به دست گرفت. وی دستور داد تا تمامی مغولان اسلام را بپذیرند. وی سرپرستی کل سپاه خود را به نوروز بیگ سپرد و دست او را در کارها باز گذاشت. غازان پس از ورود به تبریز، به مسجد جامع رفت و دستور داد که اهل ذمه لباس مخصوص خود را بر تن کنند تا معلوم گردند. مسلمانان نیز از هر قومی و قبیله ای مجبور به بستن دستار شدند تا از سایرین تشخیص داده شوند(بیانی، 1379: 214). آشوب های بسیاری با روی کار آمدن غازان به وقوع پیوست و می توان گفت که حکومت وی که با حمایت های امیر نوروز تحکیم پذیرفت، آکنده از شورش ها و آشوب ها بود. اسلام آوردن غازان که درمیان مسلمانان اثرات مثبتی به جا گذاشت، از نگاه مغولان پذیرفتنی نبود و بسیاری از امرا و شاهزادگان مخالف در این زمان به دست غازان سرکوب شدند. وی در بسیاری از نبردها و درگیری با مخالفان و شورشیان پیروز گردید اما غازان همچنان در موضع دفاعی در مقابل دشمنان داخلی و خارجی مانند مصر و اولوس جغتایی قرار داشت.در مورد سیاست خارجی غازان باید گفت که سیاست وی در مقابله با سلاطین مصر و ملوک شام رنگ اسلامی داشت. وی در ابتدای سلطنت خود به منظور تحکیم اساس حکومت خود به دنبال سیاست مسالمت آمیزی با ممالیک بود. نامه ای آشتی جویانه از سوی غازان به سلطان مصر نوشته شد و در آن به پایان خصومت میان ایلخانان و مصر اشاره گردید و عنوان شد که به دلیل موافقت در دین، دیگر دلیلی برای ادامه خصومت ها باقی نمانده است(آیتی، 1346: 222).
با روی کارآمدن غازان، خیال توسعه طلبی در مغولان برای دستیابی به سرزمین های اسلامی دوباره زنده شد. با برقراری آرامش در زمان غازان و سرکوبی آشوب های داخلی، بار دیگر پیکارهای جدی میان دو طرف آغاز شد. غازان در دوران حکومت خود، چندین بار به مصر لشگر کشید. محرک اصلی جنگ، ممالیک مصر بودند و غازان در مقابل تجاوز و حملات ایشان واکنش نشان داد. اگرچه غازان در برابر مصریان واکنش نشان داد اما بهانه ها و توجیهاتی نیز برای حمله به ممالیک داشت. دستیابی به مدیترانه، جبران شکست های گذشته ایلخانان، راستین نبودن فرمانروایان مصر بر اسلام و...از این توجیهات بودند.
در هرصورت علیرغم نامه ای که غازان برای سلطان مصر نوشت، ممالیک به اقداماتی دست زدند که مغولان نمی توانستند در برابر آن بی تفاوت باشند. اولین تهاجم وی به شامات در 699ه ق اتفاق افتاد. سپاهی بزرگ از سوی غازان تهیه شد. غازان به حکام شهرهای حمص و حماه پیغام فرستاد که تسلیم شوند. حاکم حمص، فرستاده غازان خان را زندانی کرد و خبر ورود غازان به شام را به سلطان مصر اطلاع داد. ملک ناصر محمد بن قلاوون در پاسخ، حاکم حمص را به مقاومت ترغیب کرد و اعلام کرد که سپاهش به زودی خواهند رسید. مغولان در سه فرسنگی حمص در مجمع المروج مستقر شدند. در این محل امکان دسترسی مغولان به آب فراهم بود. نبردی سنگین میان مصریان و مغولان رخ می دهد و غازان نیز در آن حضور داشته است و نهایتاً با شکست مصریان به پایان می رسد. ملک ناصر به سمت بعلبک فرار کرد. حلب، حمص و دمشق در اختیار مغولان قرار گرفت. مردم شهر حمص تسلیم مغولان شدند. غازان در حالیکه هنوز نتوانسته بود دمشق را فتح کند، به تبریز بازگشت. ظاهراً تاخت و تازهایی که در این زمان در ایران انجام شده بود، باعث بازگشت سریع غازان شده بود.
غازان برای تحکیم پایه های قدرت خود در شام، به نصب و انتصاب مقامات اداری، نظامی، مالی و مذهبی مبادرت کرد. نبرد مجمع المروج اولین و آخرین نبردی بود که ایلخانان در برابر ممالیک به پیروزی دست یافتند. مهم تر از همه، نخستین تهاجمی بود که منجر به تصرف کامل شهرهای شام شد به طوری که غازان خان توانست به جمع آوری مال، تعیین شحنه و انتصاب مقامات ادرای، نظامی و مذهبی بر سر مشاغل حساس بپردازد. مصریان از غیبت غازان بهره برده و به شام حمله می کنند و غازان نیز برای بار دوم در سال 700ه ق به شام لشگرکشی می کند و خود در کنار حلب مستقر می شود. این بار نیز غازان به ایران بر می گردد. ظاهراً نیامدن سپاه شام و مصر و تغییرات شدید آب و هوایی باعث عدم درگیری غازان با مصریان در این زمان شد. در این زمان غازان تصمیم گرفت تا از طریق مذاکره با مصریان به حل مشکلات اقدام نماید.
غازان در نامه ای برای ملک ناصر به اسلام پذیری خود و اجرای قوانین اسلام اشاره می کند و اینکه علت حملات دوباره به سمت شام، تحرکات ممالیک در ماردین و شهرهای سرحدی حکومت مغولان بوده است و خوستار توسعه مراودات بازرگانی و گشودن راه ها به روی تجار شده بود. پاسخ نامه غازان از سوی ملک ناصر داده شد و باعث خشم و ناراحتی غازان گردید. او صلح خواهی غازان را مسخره کرده بود و اسلام وی را مورد تردید قرار داده بود. پاسخ ملک ناصر به غازان بسیار تند و تحقیر آمیز بود. مفاد این نامه و به نتیجه نرسیدن مذاکرات، زمینه را برای نبرد دیگر فراهم کرد. غازان در 702ه ق برای سومین و آخرین بار به سمت شامات حرکت کرد. درگیری در ناحیه مرج الصفر رخ داد. این نبرد با شکست مغولان همراه شد و سپاهیان مغول به سمت دشتی که در آن حدود بود عقب نشینی کردند اما چون ممالیک بر این دشت ها آب بسته بودند، سپاهیان در گل و لای فرورفتند و تعداد زیادی از ایشان کشته شدند و بسیاری از مغولان فرار کردند و به قتل رسیدند. امیر قتلغ شاه از میدان نبرد فرار و خبر شکست را به غازان رسانید. شنیدن خبر شکست در برابر مصریان موجب آشفتگی و ناراحتی فراوان غازان خان گردید. در محکمه ای که برای بررسی علت شکست برگزار شد، غازان چنان عصبانی بود که می خواست فرمان قتل قتلغشاه را صادر کند که اطرافیانش مانع شدند. در مجموع درباره سیاست خارجی غازان می توان گفت که وی غازان با درایت توانست اعتماد اروپاییان را برای مقابله با مصریان به دست آورد. او حتی در همین راستا امتیازاتی را به الوس جوجی و جغتای داد. نبرد مرج الصفر، فتوحات مغولان را در جهان اسلام برای همیشه متوقف کرد.
3. اصلاحات غازان خان
دوران حکومت غازان خان، یکی از دوره های مهم حکومت ایلخانان است و حضور ایرانیان در مملکت داری و گرفتن زمام امور، باعث گردید تا اقدامات و اصلاحات مهمی شکل بگیرد. خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، چهره شناخته شده تاریخ ایران در زمان غازان پا به عرصه وزارت گذاشت. وی وزارت صدرالدین خالدی زنجانی را بر عهده داشت و با مرگ صدرالدین بود که غازان وزارت خود را به صورت مشترک به سعدالدین ساوجی و رشیدالدین سپرد. رشیدالدین با آگاهی از اوضاع نابسامان مملکت پس از حمله مغولان و ویرانگری های ایشان، از قدرت خود در زمان غازان در جهت بهبود اوضاع بهره برد و اصلاحات زمان غازان به توصیه و کمک او صورت پذیرفت. این اصلاحات در عرصه های گوناگونی رخ داد مانند اقتصاد، کشاورزی، امور نظامی، اوضاع آموزشی، قوانین قضایی و....اصلاحات اقتصادی مهمی در این دوره به وقوع پیوست. برای بهبود وضع کشاورزان، عوارض و مالیات های مکرر حذف شد و اراضی و مزارع دیوانی به مردم واگذار شد. غازان مواجب مأموران مالیاتی را مشخص کرد و برای سال مالی، تقویم تازه ای از روی سال خورشیدی تدوین نمود که به عنوان تقویم غازانی تا پایان سلطنت ایلخانان اعتبار داشت. به فرمان غازان در هر دهکده لوحی فلزی یا سنگی نصب گردید که به روی آن میزان مالیات قید شده بود، در دهکده های مسلمانان بر دیوار مساجد و در دهکده های مسیحی و یهودی نشین بر دیوار کلیساها و کنیسه ها نصب می شد(خواندمیر، 1362: 264).
ترویج کشاورزی، افزایش تولید زراعی و بهتر شدن اوضاع کشاورزان از اهداف مهم اصلاحات اقتصادی غازان بود. رشیدالدین به دنبال تقویت مالکیت ارضی و سرو سامان دادن به سیستم مالیاتی بود و مالیات های غیرقانونی را لغو و از ستم هایی که متصدیان وصول مالیات انجام می دادند، جلوگیری کند. تا پیش از دوران غازان خان، مأموران اخذ مالیات، هرگونه که می خواستند با مردم رفتار می کردند و یا بیش از میزان مشخص از ایشان مالیات می گرفتند. رباخواری نیز در فرمانی از سوی غازان خان ممنوع گردید. از دیگر اصلاحات اقتصادی این دوران می توان به یکنواخت کردن سکه ها در سراسر کشور اشاره کرد و بر روی سکه ها نام ولایتی که سکه ها در آن ضرب شده بود، نام سلطان، آیات قرآن و اسامی دوازده امام بود. اوزان و مقیاسات نیز با اوزان تبریز یکسان شد. امنیت راه ها از مهمترین اقداماتی است که بدون توجه به آن، گسترش و رونق تجارت معنایی نخواهد داشت. غازان برای رسیدن به این مقصود به سرکوب راهزنان و غارتگران راه ها پرداخت.
ازجمله اصلاحات اجتماعی صورت گرفته توسط غازان، ممنوعیت خوردن شراب بود و هرکس را هنگام مستی می گرفتند، مجازات می کردند. غازان برای جلوگیری از جعل دستور داد که از هر سند رونوشتی تهیه کرده و در محلی نگهداری کنند. مجازات صدور اسناد جعلی مرگ بود. علاوه بر این، دفتر اسناد و املاک در سراسر کشور ایجاد شد که در این دفاتر، املاک شخصی و املاک موقوفه ثبت شده بود. از اقدامات مهم غازان در زمینه قضاوت می توان به جلوگیری وی از نشستن افراد نالایق برمسند قضاوت بود. وی برای قاضیان جاسوسانی قرار داده بود که مواظب رفتار ایشان باشند و در صورت بروز تخلف از سوی ایشان، متخلفان را به مجازات می رساند.
غازان دستور داده بود تا در محاکم، طاسی قرار دهند تا کسی که ملکی می فروشد، سند آن ملک را در آن بشویند تا اولاد وی در آینده به بهانه در دست داشتن سند به محاکم مراجعه نکنند(آیتی، 1372: 233). بخشی از اصلاحاتی که در زمان غازان اتفاق افتاد، مربوط به نیروهای نظامی ایلخان مغول می شد. بهبود وضع سپاه از نگاه رشیدالدین امری مهم و حیاتی برای تداوم حاکمیت به شمار می رفت. در این زمان در میزان و نحوه پرداخت مواجب سپاه نظم تازه ای ایجاد شد. خواجه رشیدالدین شیوه تحویل اسلحه به لشگریان را تغییر داد و از تماس مستقیم سپاه با مردم خودداری نمود. وی غازان را تشویق کرد تا سیستم اقطاع را برای نظامیان زنده کند. پیش از این زمان، اقطاع دادن به عموم لشگر مرسوم نبود و تنها عده ای از آنها به مقدار کم از اقطاع بهره مند می شدند.
تهیه ساز و برگ و سلاح برای سپاه ایلخانی نیز در این زمان رونق گرفت و به اصلاح وضع زرادخانه ها و ساختن سلاح توجه گردید. شهرسازی نیز از مواردی بود که در اصلاحات غازان خان مورد توجه بود و اقدامات مهمی در این زمینه انجام گرفت.
زندگی شهری در ایران با حمله ویرانگر مغولان آسیب جدی دید و شهرهای مهم و تأثیرگذاری نابود شدند و نقش تاریخی خود را از دست دادند. آنچه مسلم است، تفاوتی است که شهرهای ایران به لحاظ رونق و شکوفایی در دو دوره قبل و بعد از حمله مغول داشتهاند. در این زمینه، پطروشفسکی به نکاتی اشاره میکند و شهرهای این دوران را از نظر اقتصادی به چند دسته تقسیم میکند: «اول شهرهای کوچک و متوسطی که بازارهای محدودی داشتند و دیگر شهرهای متوسطی که مرکز صنایعدستی به شمار میرفتند و کالاهایی برای صدور به بازارهای جهانی تولید میکردند مانند کازرون و کاشان و دیگر شهرهایی با بازارهای بزرگی که بر سر شاهراههای بینالمللی کاروانها و راههای دریایی قرار گرفته بودند مانند اصفهان، تبریز، همدان، قزوین، شیراز و نیشابور. هرمز نیز که از صورت ساحلی درآمده بود، در پرتو نقل و انتقال کالاهای ایرانی، عربی، اروپای غربی، هندی و چینی پیشرفت کرد» (پطروشفسکی و دیگران، 1366: 32).
ویرانی های حمله مغول تا زمان تشکیل ایلخانان ادامه داشت. با تشکیل ایلخانان تا اندازه ای آرامش و ثبات در مملکت برقرار گردید و زمینه برای سازندگی و رشد شهرنشینی فراهم شد. دوران غازان خان در این زمینه به عنوان نقطه مهمی در حیات ایخانان به شمار می رود و عمران و آبادی از دستاوردهای این اصلاحات به شمار می رود. با به سلطنت رسیدن غازان، فصل جدیدی در شهرسازی و فعالیت های عمرانی در عهد ایلخانان گشوده شد. در این دوره فعالیت های عمرانی گسترش یافت و در اکثر مناطق ایران دنبال شد، به شکلی که فعالیت های عمرانی انجام شده در این دوره، نه تنها در دوره ایلخانی بلکه تا حدودی در طول تاریخ ایران دوره میانه بی سابقه بود. دامنه فعالیت های عمرانی غازان خان به تمامی مناطق کشور گسترش پیدا کرد. رشیدالدین در مورد فعالیت های عمرانی این دوره می نویسد: «و عمارت بی اندازه در اکثر ولایات ساخته و می سازد و انهار و کهریزها جاری می گرداند و اگر در تفصیل آن شروع رود به تطویل انجامد...و در عهد مبارک او به واسطه عدل شاملش هزاران هزار آدمی به مشارکت ایشان به عمارت مشغول اند و آنچه جهت خود می کنند صد چندان باشد و هر خانه و باغ که پیش از این به عدد جماعتی که در این زمان عمارت می کنند خرابی می کردند و عمارتی که این زمان در ممالک می کنند بعد از عهد اکاسره در عهد هیچ پادشاهی نکرده اند»(همدانی، 1373: 1372).
اشتیاق غازان به سازندگی و آبادانی به قبل از ایلخانی او بر می گردد و در زمان حکومت خراسان نیز بناهایی را بنا کرد اما بناهایی را که پس از مسلمان شدنش می ساخت بیشتر شامل مساجد و حمام برای تمامی مناطق ایران می شد. همچنین بناهای مخصوص سادات و مشایخ بنا می کرد و ارادت خود را به ایشان نشان می داد. از این نمونه می توان به مدارس و خانقاه ها اشاره کرد که املاک بسیاری را نیز وقف آنها می نمود. از جمله این مکان های مذهبی، دارالسیاده ها بودند که به دستور غازان در شهرهایی چون اصفهان، تبریز، شیراز، بغداد و...ساخته شد. غازان برای گسترش و توسعه شهرسازی و آبادانی در شهرها، یرلیغی مبنی بر شرکت وکلای دیوان و امرای دولت و اکابر ملت صادر کرد که بر اساس آن تمام حاکمان و امرا ناگریز بودند در مناطق تحت تسلط خود به سازندگی دست بزنند. به این ترتیب در این دوران بسیاری از حاکمان و فرماندهان و امرا مشغول ساختن بناهایی در مناطق تحت حکمرانی خود بودند و این امر موجب عمومی شد این فعالیت ها گردید.
یکی از شهرهایی که در زمان حکومت غازان به رشد و شکوفایی رسید، تبریز بود. تبریز در عهد ایلخانان، پایتخت شد و جمعیت زیادی را در خود جا داد. در نگاه سفرنامهنویسان این دوره، شهرهایی مانند تبریز، یزد، کرمان و هرمز از نظر رونق کالا و اجناس در خور اهمیت بودهاند. دادوستد در تبریز در ایام دیدار مارکوپولو بسیار رونق داشته است. در آن ایام، تبریز مرکز دادوستد انواع ادویه، ابریشم گیلان و چین، سنگهای قیمتی مانند یاقوت و کهربا، طلا و نقره، پوست و... بوده است. ابنبطوطه که چندی بعد از مارکوپولو این شهر را دیده است، از جامههای ابریشمبافت شهر تبریز یاد میکند. وی همچنین از بازار غازان در این شهر به عنوان یکی از بهترین بازارهایی که تا آن زمان دیده است، نام می برد(ابن بطوطه، 1370، ج1: 284).
همچنین در این ایام، تبریز یکی از مراکزی بوده که با ونیز و ایتالیا مبادلات بازرگانی داشته و ابریشم ایران از همین طریق به اروپا میرسیده است. حمدالله مستوفی که مقارن همین زمان از تبریز دیدن کرده است و آن را معظمترین بلاد ایران دانسته، گزارشی جالب از وضعیت اجتماعی و اقتصادی تبریز در قرن هشتم هجری ارائه میکند: «مردم آنجا سفیدچهره و خوشصورت و متکبر و صاحبنخوت باشند و اکثرشان سنی و شافعی مذهبند و از مذاهب و ادیان دیگر بیشمارند و درو معاشران بهغایت لطیف و شیرین سخن و صاحب جمال هستند و فقیر و غنی از کسب خالی نباشند و در آن دیار متمول بسیارست» (مستوفی، 1381: 124).
این شهر علاوه بر اینکه به سبب پایتختی از اهمیت سیاسی و اداری ویژه ای برخوردار بود، با گسترش مبادلات بازرگانی داخلی و خارجی به یکی از شهرهای مهم بازرگانی ایران و از کانون های اقتصادی دوره ایلخانی تبدیل شد. غازان خان بناهای بسیاری در این شهر بنا کرد و قیمت خانه ها افزایش یافت و به این ترتیب به کشاورزی و اقتصاد این منطقه کمک شایانی کرد. از اقدامات غازان در تبریز، دستور ساخت بارو در اطراف این شهر است که فرمان می دهد این بارو محدود به هسته مرکزی نشود و باغ ها و محلات بیرون شهر را نیز دور بزند. «غازان خان در ابتدای ورود به تبریز در سال 694ه ق در قصری که پدرش ارغون در قسمت غربی تبریز واقع در شنب ساخته بود، ساکن شد و دستور داد تا بناهای این قریه را که از زمان مرگ ارغون نیمه کاره رها شده بود، تکمیل نمایند، لیکن فعالیت های گسترده و جدی ساختمانی در شنب از سال 698ه ق آغاز شد. در این سال غازان تصمیم گرفت به تأسی از دیگر بزرگان و پادشاهان مسلمان، ابواب البر و مقبره ای عظیم برای خود در این محل بسازد. ابواب البر غازانی تأسیسات ساختمانی عظیمی بود. مقبره غازان با قبه و گنبد بلند آن در کانون این تأسیسات قرار داشت و ابنیه دیگر شامل مسجد جامع، خانقاه درویشان، دو مدرسه شافعی و حنفی، داراشفاء، دارالسیاده، بیت المتولی و بیت القانون و کتابخانه یا بیت الحکمه و رصدخانه، حکمتیه، بستان و قصر عادلیه و حوضخانه و گرمابه گرداگرد آن ساخته شده بود»(اصفهانیان، خزائلی، 1382: 21).
از دیگر شهرهایی که در زمان حکومت غازان مورد توجه قرار گرفت و اقداماتی جهت آبادانی و رونق آن انجام شد، بغداد بود که در آغاز حکومت ایلخانان نیز توسط عطاملک جوینی مورد عنایت قرار گرفته و کوشش های زیادی در جهت آبادانی آن صورت پذیرفته بود. در دوره سلطنت غازان در جهت آبادی شهر بغداد و ترمیم ویرانی ها و ساختن بناهای جدید و ترمیم قنات ها و نهرها کوشش مهمی انجام گرفت. غازان نهری میان بغداد و حله احداث کرد و آب فرات را در آن جاری کرد. این نهر به نهر غازانی شهرت یافت و باعث آبادانی مناطق بین بغداد و حله گردید. شهر ری نیز در زمان غازان مرمت و احیا شد. این شهر در زمان حمله مغول آسیب زیادی دیده بود. شیراز نیز که در دوره ایلخانی چندین بار مورد هجوم قرار گرفت، در دوره غازان مورد توجه قرار گرفت و در اطرافش بارویی کشیده شد. «با مرگ غازان گرچه اکثر فعالیت های عمرانی که توسط او آغاز شده بود به صورت نیمه تمام رها شد، اما روند برنامه عمران شهری متوقف نشد. جانشین غازان، الجایتو، به خاطر ایجاد شهر سلطانیه، به عنوان پادشاهی مشوق عمران و شهرسازی نزد همگان شهرت یافته است»(اصفهانیان، خزائلی، 1382: 24).
غازان خان در 703ه ق درگذشت درحالیکه پیش از مرگ تمام امرا و ارکان دولت را جمع و نصیحت کرد. در باب خصوصیات اخلاقی و صفات ظاهری غازان گفته شده است که وی رشید و جنگ آزموده بود و به فنون لشگرکشی و مقابله با دشمن آشنا بود. غازان علاوه بر زبان مغولی و فارسی تا اندازه ای به عربی، تبتی و لاتینی آشنایی داشت. در سیاست و تنبیه خطاکاران بسیار بی رحم بود و اگر از زیردستان و سران قشون ظلم و تعدی می دید ایشان را به سختی مجازات می کرد. رشیدالدین نیز درباره غازان و احولات وی آورده است که: غازان تاریخ و حکایات ملوک متقدم و متأخر و همچنین تاریخ مغولان و اسامی آبا و اجداد و خویشان و زنان و مردان امرای مغول را به خوبی می دانست، و نیز به تاریخ ملوک عجم و اتراک و هند و کشمیر و ختای، بهتر از خود آن اقوام آگاهی داشت و زمانی که با مردمان این قوم بحث می کردند آنها در شگفت می شدند. از صنایع زیادی از جمله زرگری، آهنگری، نجاری، نقاشی و ریخته گری مطلع بود و می توانست به دیگران تعلیم دهد. وی همچنین صنعت کیمیا را که مشکل ترین صنعت آن زمان بود به خوبی می دانست. در علم طب تبحر داشت و خواص دارویی گیاهان را از روی برگ آنها تشخیص می داد. در علم معادن مهارت داشت، مثلاً اگر کوهی را می نگریست می دانست چه نوع معدنی در آن وجود دارد(همدانی، 1362: 970-966).
نتیجه
به نظر می رسد غازان خان به عنوان یکی از مهمترین ایلخانان، توانسته بود تا حدود زیادی بر اوضاع مملکت تسلط یابد. وی با بهره گیری از دانش مملکت داری بزرگانی چون خواجه رشیدالدین فضل الله، به بهترین شکل ممکن به انجام اصلاحات مورد نیاز در زمینه های گوناگون دست زد. نتایج کارهای وی با توجه به شخصیت خاص او و ابراز و اعلان مسلمانی، دوران وی را به عصری درخشان در زمان حکومت مغولان در ایران تبدیل نمود.کتابنامه
- ابنبطوطه (1370)، سفرنامۀ ابنبطوطه، ترجمۀ محمدعلی موحد، بیجا: آگاه، 2 ج.
- اشپولر، برتولد(1380)، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمد میرآفتاب، علمی و فرهنگی.
- اصفهانیان، داود؛ خزائلی، علی رضا(1382)، «عمران شهری در ایران عصر مغول»، جغرافیا و برنامه ریزی شهری، ش12، صص9تا34.
- آیتی، عبدالحمید(1346)، تحریر تاریخ وصاف، تهران: بنیاد و فرهنگ ایران.
- آیتی، عبدالحمید(1362)، تحریر تاریخ وصاف، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
- بیانی،شیرین(1379)، مغولان و حکومت ایلخانی در ایران، تهران: سمت.
- پطروشفسکی و دیگران (1366)، تاریخ اجتماعی اقتصادی ایران در دورۀ مغول، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران: اطلاعات.
- ترکمنی آذر، پروین(1380)، «موقعیت شیعیان در دوره ایلخانان»، شناخت، ش31، صص127تا 142.
- خواندمیر، غیاث الدین(1362)، حبیب السیر، زیر نظر محمد دبیر سیاقی، تهران: خیام.
- مستوفیقزوینی، حمدالله بن ابیبکر بن محمد بن نصر(1381)، نزههالقلوب(مقاله سوم)، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: حدیث امروز.
- همدانی، رشیدالدین فضل الله(1362)، جامع التواریخ، به کوشش دکتر بهمن کریمی، تهران: اقبال.
- همدانی، رشیدالدین فضل الله(1368)، تاریخ مبارک غازانی، به اهتمام کارل یان، اصفهان: بی نا.
- همدانی، رشیدالدین فضل الله(1373)، جامع التواریخ، تصحیح و تحشیه محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران: البرز.
نویسنده: رضا بیطرفان