نويسنده: ميخائيل ميخائيلوويچ دياكونوف
مترجم: روحي ارباب
مترجم: روحي ارباب
تمدن غني و بزرگي كه در دوره ي ساسانيان در كشور ايران به وجود آمد در پيش رفت تمدن و فرهنگ ملل آسيا و اروپاي شرقي اهميت زيادي داشت.
فرهنگ ساسانيان از يك طرف وارث سنت هاي فرهنگي ايران هخامنشيان بود كه در ميهن و زادگاه ساسانيان در فارس پايدار مانده و از طرفي جانشين فرهنگ سلوكيان و پارت ها و متجلي به مظاهر تمدن يونان قديم بود. از آنجايي كه ايران در دوره ي ساسانيان بين امپراتوري روم شرقي و هندوستان و چين قرار گرفته بود از اين رو ميان كشورهاي مزبور واسطه ي داد و ستد بود. در نتيجه ي چنين موقعيتي از لحاظ صنايع و ادبيات و پيش رفت هاي فنون و علوم آن روزه نيز مبادلاتي بين همسايگان صورت مي گرفت. البته نبايد فكر كرد كه تمدن و فرهنگ ساسانيان صرفاً به دست ساسانيان تأسيس گرديد. بديهي است در ايجاد يك چنين تمدن عظيمي ساير ملل نيز از قبيل اهالي سوريه و شامات و ارامنه و سغديان و غيره، كه ساليان دراز تحت اطاعت و انقياد و حكومت ساسانيان درآمده بودند، هريك سهمي داشتند.
تمدن ها و فرهنگ هاي مختلف را ايرانيان پذيرفتند و با قوه ي خلاقه ي خود به آن تغيير صورت و شكل دادند و از همين جاست كه كمال و جمال و تازگي و جلوه ي حياتي فرهنگ و تمدن ساسانيان آشكار مي گردد. در فرهنگ و تمدن دوره ي ساسانيان بيش از دوره ي پارت ها عناصر ملي ايران ظاهر و نمايان مي شود و به علاوه وسعت و گسترش اين تمدن از لحاظ زماني نيز بسيار زياد است؛ چنانچه اين فرهنگ كه آن را به نحو مشروط «فرهنگ ساساني» نام مي نهيم بعد از فتوحات اعراب [مسلمان] نيز ادامه پيدا كرد. مظاهر و تجليات فرهنگ دوره ي ساساني فوق العاده متنوع است.
در دوره ي ساسانيان يك زبان ادبي بسيار سليسي به وجود آمد. در همين احكام كتب مقدس زردشتيان، اوستا، تنظيم و تدوين گرديد. اولين نوشته هاي پادشاهان ساساني به دو زبان بود (و گاهي زبان يوناني هم زبان سوم به شمار مي آمد). اين دو زبان عبارت بودند از فارسي ميانه (جنوب غربي) و زبان پارت ها (شمال غرب). زبان اول زبان دربار پادشاهان ساساني بود و لهجه ي فارسي اساس و پايه ي آن به شمار مي رفت و زبان دوم زبان اشراف و نجباي پارت بود كه هنوز در دستگاه دولت مقام سابق خود را حفظ كرده بود. بعدها لهجه ي غربي زبان پارت را به كلي از صحنه خارج ساخت. آثار زيادي اعم از زردشتي و مانوي به زبان فارسي ميانه به دست ما رسيده است.
ادبيات زردشتي فارسي ميانه براساس خطي كه املا آن بي قاعده بوده و به نام خط پهلوي موسوم و موصوف گشته تنظيم مي شد. متون معروف پهلوي (برخلاف آثار مانوي) از بقاياي ادبيات غني دوره ي ساسانيان است كه اكنون در هند به وسيله ي جامعه ي زردشتي ايران محفوظ مانده است.
اين كتب غالباً جنبه هاي مذهبي دارد و از تأليفات بعد از دوره ي ساسانيان است. آثار و كتب مزبور را مي توان به گروه هاي ذيل تقسيم كرد:
1. ترجمه ي پهلوي متون مقدس اوستا.
2. آثار مذهبي- تعليماتي كه مهم ترين آنها عبارتند از:
الف) دينكرت: مجموعه ي اطلاعات مربوط به عقايد و رسوم و تاريخ و ادبيات زردشتيان كه در اواسط قرن نهم محتملاً در بغداد تنظيم شده و كتاب هاي سوم و چهارم اين اثر كه آسيب ديده به دست ما رسيده است.
ب) بندهشن: كه به دو زبان نقل شده يكي هندي (ملخص) و ديگر ايراني (نسبتاً جامع) و اين اثر دايره المعارف آيين زردشتي است و به علاوه اطلاعات مفيدي هم درباره ي جانورشناسي و گياه شناسي و غيره دارد. اثر مزبور را بايد منسوب به دوره ي بعد از ساساني محتملاً قرن نهم بعد از ميلاد دانست.
ج) ارداويرافنامه: گفتار درباره ي مشاهدات آرتاويراف كه در عالم رؤيا بهشت و دوزخ را ديده است و تا اندازه اي شبيه به كمدي الهي دانته مي باشد.
د) يك رشته مسائل تعليماتي و نصايح به نام اندرزها يا پند نامك منسوب به يك عده از مروجين و خادمان مذهب زردشت.
3. آثاري كه جنبه ي غيرمذهبي دارد. از بين آنها مي توان به آثار ذيل اشاره كرد:
الف) داستان تاريخي موسوم به كارنامه ي اردشير بابكان داير بر مبارزه ي اردشير اول در به دست آوردن تخت و تاج سلطنت.
ب) داستان خسرو و غلام او: كه زندگاني دربار ساساني را مجسم مي كند.
ج) قطعه اي از حماسه ي يادگاري از زرير: يكي از آثار حماسه ي دوره ي پارت ها كه در دوره ي ساساني تصحيح شده است.
د) مناظره بز و خرما؛ حماسه ي دوره ي پارت ها كه آن نيز در دوره ي ساساني ها به تصحيح رسيده است.
هـ) كتاب درباره ي شطرنج
4. كتب و آثار حقوقي. كتاب ماتيكان هزار داتستان (يكي از منابع مهم اطلاعات ما درباره ي حقوق مالي و خانوادگي و يك رشته خصوصيات زندگاني اجتماعي دوره ي ساساني)؛ و هم چنين نمونه ي قرارداد ازدواج كه به وسيله ي پارسي ها هنوز حفظ شده است.
5. آثار و كتب جغرافيايي.
الف) كتاب شهرهاي ايران يك اثر مختصر و مهم مربوط به شهرهاي دوران زمام داري ساسانيان كه در نيمه ي دوم قرن هشتم بعد از ميلاد نوشته شده است.
ب) عجايب كشور سكستان (1)
راجع به بعضي از آثار ادبي پهلوي كه به دست ما نرسيده است مي توانيم از روي نقل قول هاي مؤلفان متأخر عربي و ايراني و سرياني اظهارنظر كنيم. مثلاً داستان تاريخي خوتاي نامك (2) كه به صورت هاي مختلف نقل شده در اختيار ما قرار گرفته است. در دوره ي ساسانيان بعضي از كتب نيز ترجمه شده است از جمله ترجمه ي پنچتنترا را كه تحت عنوان كليله و دمنه در مشرق زمين شهرت زيادي پيدا كرده مي توان ذكر كرد. ترجمه ي كليله و دمنه به وسيله ي پزشك دربار خسرو انوشيروان موسوم به برزويه صورت گرفت. اين كتاب به دست ما نرسيده ولي در قرن هشتم ابن مقفع آن را به زبان عربي ترجمه كرده و اين شخص همان كسي است كه يك رشته از آثاري را، كه براي نويسندگان عرب اهميت فوق العاده داشت، ترجمه كرده است.
درباره ي ادبيات فارسي ميانه مانوي، به خط فونتيك (3) خالي و آزاد از املاهاي بي قاعده فوقاً اشاره شد.
در بين آثار ادبي دوره ي ساساني (اعم از زردشتي و مانوي) آثار منظوم نيز وجود دارد. تحقيقاتي كه در اين اواخر انجام شده (از جمله آثار دانشمندان فرانسوي) نشان مي دهد كه اوزان شعري دوره ي ساساني در شعر قرون وسطاي ايران تأثير داشته است. اين نوع ادبيات بدون شك در تحت نفوذ اشعار ملي قرار گرفته است؛ زيرا هنر ترانه سازي چه در دوره ي پارت ها و چه در دوره ي ساسانيان رونق زيادي در ايران داشته است. حماسه هاي هر دو دوره در نظر ما كاملاً روشن است. هنر ترانه سازي ارتباط محكم و متيني با موسيقي داشته است. هنر نوازندگي در ايران بسيار رواج داشته و ترقي زيادي كرده است. نه تنها از روي منابع خطي در اين باره مي توان قضاوت كرد بلكه تصاوير نوازندگان و آلات و ادوات موسيقي منقوش در روي مصنوعات و آثار هنري و نقوش ديوارها مؤيد اين مطلب است. در دوره ي ساسانيان انواع آلات و ادوات موسيقي وجود داشته و تئوري موسيقي نيز مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. يكي از آلات موسيقي چنگ و عود و كنّار و رودابه بود. در منابع تاريخي نام نوازندگان مشهوري مندرج است كه از ميان آنها باربد را، كه در دربار خسرو پرويز دوم خواننده و نوازنده بود، مي توان نام برد.
تحصيلات و تعليمات در انحصار روحانيان بود و فقط طبقات عالي و ممتاز مي توانستند از آن بهره مند شوند و غالباً اين حق با پسران بود. نه تنها خواندن و نوشتن و حساب جزو برنامه بود بلكه فن سواري و طرز استفاده از اسلحه و بازي شطرنج و نرد هم براي نجيب زادگان از اهم امور به شمار مي رفت. دانش ارتباط فوق العاده زيادي با دين داشت و در عين حال مدارس غيرمذهبي نيز داير بود كه از آن جمله مي توان به مدرسه ي پزشكي گندي شاپور اشاره كرد. فهرست معارف معمول و متداول در آن زمان در بُندهشن مذكور است.
به طوري كه معلوم است در دوره ي ساسانيان آثار علمي را از زبان هاي يوناني و سرياني و هندي به فارسي ترجمه مي كردند.
از انواع هنرهاي دوره ي ساساني بيش از همه به هنر مجسمه سازي و نقاشي مي توان اشاره كرد. همه ساله مقدار زيادي از آثار باستاني كشف مي شود كه هنوز به نحو كامل موردمطالعه قرار نگرفته است و مشكل بزرگ موضوع تعيين تاريخ اين آثار است.
در دوره ي ساساني هنر معماري نسبت به مجسمه سازي و نقاشي در رتبه ي اول قرار دارد. ده ها اثر متعلق به اين دوره كشف شده و بعضي از آنها به قدري خوب محفوظ مانده كه هنر معماري را در آنها به طور وضوح مي توان مشاهده كرد.
آثار اوليه ي معماري دوره ي ساساني به آثار دوره ي پارت ها شباهت نزديكي دارد ولي تفاوت هاي محسوسي نيز در آنها ديده مي شود و يكي از ابنيه ي مهم قرن سوم بعد از ميلاد كاخ اردشير در فيروزآباد است. در اين بنا ايوان معروف دوران پارت ها يعني بنايي كه از يك طرف باز است و قبه ي شلجمي دارد و با تالارهاي مربع شكل كه در مركز آن قبه تعبيه شده، متصل گرديده است.
توسعه و رواج طاق هاي نيم دايره و شلجمي با دهنه ي خيلي فراخ و كنگره هايي در روي طاق يكي از خصوصيات هنر معماري دوره ي ساسانيان در اوايل تأسيس حكومت مذكور است. در ابنيه ي معماري دوره ي ساساني يك نوع عناصر قديمي و كهنه، كه مربوط به دوره ي هخامنشيان است، به چشم مي خورد كه مولود سنن و آداب محلي است. اين آثار در كاخ فيروزآباد و در قلعه دختر و ابنيه مربوط به زمان شاپور اول در شهر بيشاپور (وه شاپور) ديده مي شود. كاخ بيشاپور به شكل صليب و در اطراف تالار و قبّه ي مركزي آن چهار ايوان قرار گرفته است. اين كاخ آثار تزييني زيادي داشته است كه معرف نفوذ تمدن روم و يونان مي باشد.
در كاخ مشهور طاق كسري واقع در پايتخت ساسانيان، در تيسفون، اين ايوان ها به مرحله ي بزرگ ترين توسعه و ترقي خود رسيده به طوري كه دهنه ي طاق قبه شلجمي به 25/6متر در ارتفاع 29 متر مي رسد. اين اثر شگرف و عظيم تاريخي را بعضي منسوب و متعلق به زمان شاپور اول (قرن سوم) مي دانند. گرچه دلايل قوي تري وجود دارد كه بناي مذكور به دوران سلطنت خسرو اول (531-579بعد از ميلاد) تعلق دارد.
در فاصله ي 100 كيلومتري تيسفون قصر دستكرد قرار داشته است. در روي ويرانه هاي شهر قديمي كيش و شهر حيره ي لخمي ها بقايايي از ابنيه ي معماري دوره ي ساساني باقي مانده كه در آن فنون ساختماني محلي بين النهرين انعكاس يافته است. در پارس كاخ سروستان واقع شده كه شايد به وسيله ي مهرنرسي بنا شده باشد. سالن مركزي بزرگ آن را كه قبه دارد اتاق هاي كوچك تري در برگرفته كه آنها نيز به نوبه ي خود قبه دارند. در جاده ي اصلي، كه از بين النهرين به همدان و دورتر در عمق كشور ايران امتداد دارد، چند بناي ديگر ديده مي شود كه با نام يكي از پادشاهان مقتدر ساساني خسرو دوم پرويز ارتباط دارد. (سال هاي 590-628 بعد از ميلاد).
كاخ قصر شيرين كه ظاهراً خسرو دوم آن را براي معشوقه ي خود بنا كرد يك بناي مفصل و معتبري است كه از چند ساختمان به وجود آمده و حياط هاي داخلي و تالار مربع قبه اي و ايوان وسيعي دارد.
يكي از جالب ترين آثار تاريخي غاري است كه در صخره اي در شكارگاه خسرو دوم واقع در طاق بستان وجود دارد.
ايالات شرقي امپراتوري عظيم ساسانيان هنوز از لحاظ باستان شناسي موردمطالعه و بررسي قرار نگرفته است. كشور افغانستان از لحاظ باستان شناسي مورد مطالعه ي دقيق واقع شده و حفاري هايي كه به وسيله ي فرانسويان در آنجا انجام شده اطلاعات مفيدي را درباره ي كوشان ها دربردارد. در اثر حفاري هايي كه امريكاييان در دامغان صورت داده اند ابنيه ي عظيمي از دوره ي ساسانيان كشف شده كه هنوز به قدر كافي مورد مطالعه ي محققين قرار نگرفته است. بالاخره در سيستان، كه منتهي اليه شرق قلمرو سلطنت ساسانيان بوده است، يك اثر بسيار عالي به نام كوه خواجه وجود دارد كه طي دوران دراز سلطنت ساسانيان تغييرات مهمي در آن داده شده است.
هنر مجسمه سازي و هيكل تراشي با فنون معماري ارتباط بسيار نزديكي دارد. هنر مجسمه سازي و هيكل تراشي در اين دوره رواج شايان داشته و در اين فنون ورزيده بوده اند؛ به طوري كه مجسمه ي شاپور اول كه در مدخل غاري واقع در نزديكي شهر بيشاپور واقع است مؤيد اين مطلب مي باشد و معروف است كه در جلوي غار واقع در طاق بستان نيز مجسمه ي خسروپرويز قرار داشته است. در هنر مجسمه سازي دوره ي ساساني نقش هاي برجسته اهميت فراواني داشته و مجسمه هاي برجسته ي پادشاهان قرن سوم كه جلال و شوكت و غلبه و پيروزي آن پادشاهان و زمان داران را مجسم مي نمايد بهترين دليل اين مدعا است و شهرت و معروفيت زيادي دارند. برخلاف نقوش برجسته ي سرياني ها و هخامنشيان اين آثار جنبه هاي شكوه و عظمت داشته و از لحاظ فكر و كار، دقيق تر تهيه شده اند. قسمت بندي آنها نيز با رعايت قرينه سازي انجام شده و در عين حال ساده و بي تكلف است. در تصاوير و نقوش و مجسمه هاي پادشاهان شباهت جسماني منظور نبوده بلكه آثار مزبور تجسمي از قدرت و نيروي الاهي بوده است. نقوش برجسته ي قرن چهارم را نيز مي توان در زمره ي اين نقوش دانست ولي جنگ هاي تن به تن سواراني كه در صحنه هاي مختلف نقش شده از لحاظ تحرك با آنها تفاوت دارند.
هنر مجسمه سازي و هيكل تراشي طاق بستان به كلي جنبه ي ديگري دارد. اگرچه هيكل هاي فرشتگان و خداياني كه در قسمت ديوار غار قرار گرفته با سنن دوره ي اوليه ي ساسانيان انطباقي دارد، نقوش بزرگ پهلو كه شكار گراز و آهو را مجسم مي كند چه از لحاظ موضوع و چه از لحاظ سبك با صور اشاره شده تفاوت دارد. اين نقوش كه برجستگي آن چندان زياد نيست قسمت بندي هاي بسيار مشكل و غامض را نشان مي دهد؛ به طوري كه حركات گرازها و آهوها و فيل ها را كاملاً ظاهر مي سازد و از لحاظ هنر نقاشي بسيار حائز اهميت است و چنان دقيق است كه پارچه ي لباس شكارچيان نيز كاملاً نشان داده شده و اين نقوش برجسته از لحاظ سبك، همان نقاشي بر روي ديوار است.
ما مي دانيم كه در دوره ي ساسانيان نقاشي، بر روي ديوار رواج پيدا كرد. در منابع تاريخي بعضي از آثار نقاشي، كه ديوارهاي كاخ پادشاهان را زينت مي داده، توصيف شده است. مثلاً در كاخ تيسفون يك پرده ي نقاشي آب رنگ موجود بود كه تصرف انطاكيه را نشان مي داد. از آثار نقاشي قبل از دوره ي ساسانيان به نقاشي دوره ي دورا- اوروپوس مي توان اشاره كرد. در چندي قبل ر.گيرشمن در شوش نقش و نگاري در روي ديوار كشف كرد كه متعلق به دوران اوليه ي ساسانيان بود. اين نقاشي بر روي ديوار صحنه ي شكار گراز و آهو را دو برابر اندازه ي معمولي نشان مي داده است. بقاياي نقاشي بر روي ديوار در بناهاي ايوان كرخه واقع در نزديكي يكي از شهرهاي بزرگ ساسانيان كشف شده است. هم چنين نقاشي هاي بر روي ديوار در افغانستان در منتهي اليه شرق كشور ايران در «دختر نوشيروان» نيز به دست آمده است. براي تجسم و آشنايي با هنر مجسمه سازي و هيكل تراشي دوره ي ساساني مي توان از نقش هاي ديواري باميان (بين باكتريا و بلخ و پيشاور) استفاده كرد و هم چنين آثار در آسياي ميانه (ورخش و پنجي كند) و آثار مانوي در چين تركستان نيز معرف اين هنر است. اين آثار با آن كه در ادوار و اعصار مختلف پيدا شده و با يكديگر اختلافاتي دارند و در تحت نفوذ فرهنگ بودايي و چين قرار داشته اند نشانه ها و علائمي از نقاشي دوره ي ساساني را دربردارد. سنن نقاشي دوره ي ساساني حتي بعد از سقوط آن دولت در غرب نيز رعايت مي شد؛ به طوري كه از روي نقاشي هاي دوره ي خلافت عمر مي توان به اين موضوع كاملاً پي برد. بناهاي كاخ در همين زمان با خاتمكاري تزيين مي شده است. جالب ترين و مهم ترين آثار خاتمكاري ساساني در شاپور پيدا شده است در اينجا نيز با همان مواضيع مخصوص دوره ي ساسانيان كه در روي ديوارها يا فراورده هاي فلزي منقوش مي شده، مواجه مي شويم. از همه مهم تر تصاوير اشخاص در روي كاشي است. موزائيك هاي زمان شاپور با شركت مستقيم استادان روم شرقي تهيه مي شد و از اين رو نفوذ سبك روم در آنها كاملاً محسوس است. هم چنين هنر مينياتور نيز، كه براي تزيين كتب متداول بوده، محفوظ مانده است. مؤلفان قرون وسطا مانند حمزه ي اصفهاني و مسعودي مدعي هستند كه كتب خطي دوره ي ساساني را، كه تصاوير مينياتوري پادشاهان ساساني در روي صفحات آن نقش شده، به چشم ديده اند. هم چنين رسالات علمي مصور نيز وجود داشته است. به طوري كه در روايت مذكور است مانويان از لحاظ پيشرفت هنر نقاشي پيشرفت زيادي داشته اند. شعراي قرون وسطاي ايران در مقام توصيف نقش و نقاشي آن را با ماني مقايسه مي كرده اند.
آثار صنايع هنري دوره ي ساسانيان به مقدار كافي و قابل توجهي به دست ما رسيده است. قبلاً به پارچه هاي هنري اشاره شد و هنوز قطعاتي از آنها در موزه هاي اروپا موجود است. درباره ي خصوصيات و نقش و نگار آنها مي توان از روي تصاوير زيادي كه در دست است قضاوت كرد. مصنوعات زيادي از فلزات گران بها وجود دارد كه بهترين مجموعه ي آن در موزه ي ارميتاژ لنين گراد يافت مي شود. مخصوصاً ظروف مسطح يا بشقاب ها كه در روي آنها تصاوير پادشاهان در شكار و بزم ها ديده مي شود. به علاوه تصاوير حيوانات افسانه اي كه با سبك هاي مختلف نقش شده به شكل مسكوكات و مهر و غيره. كوزه هاي نقره اي و طلايي و مفرغ هم چنين ظروف و جام هاي مخصوص غسل و شست و شو نيز در بين آن همه آثار به چشم مي خورد. يكي از آثار هنري آن زمان سكه هاي منقوش به تصاوير پادشاهان و قربانيان آتش و صورت ها و اشكال انسان به شمار مي رود. در روي سكه ها ما مي توانيم پيشرفت تدريجي نقوش را مطالعه كنيم؛ بدين معني كه مجسمه سازي يعني تصوير حجمي و خصوصيات فردي تمثال ها در روي سكه هاي اوليه، در دوره هاي بعدي جاي خود را به نقش هاي گوناگون و غيرمعيني مي سپارند.
البته مي توان به انواع صنايع هنري ديگري نيز اشاره كرد ولي براي رعايت اختصار فقط به سنگ هاي كنده كاري شده كه تمثال ها و تصاويري در روي آنها حكاكي شده و از لحاظ هنر و صنعت بسيار حائز اهميت است اشاره مي كنيم (مانند سنگ گران بهاي ارميتاژ كه تمثال ملكه ي دِناك در روي آن حك شده است) و همچنين نقوش و تصاوير حيوانات با نوشته هاي پهلوي.
اين بود مظاهر و تجليات يك تمدن و فرهنگ عالي و نيرومندي كه متأسفانه به صورت تحريف شده و آسيب ديده يا در قالب روايات يا توصيفاتي كه از آنها شده، به دست ما رسيده است. ولي بايد گفت با همين مقدار هم كه تاكنون در اختيار داريم كافي است كه بگوييم اين تمدن بسيار عظيم و شگرف بوده است.
پي نوشت ها :
1.سيستان.
2.خداي نامه
3.Phonétiqie
دياكونوف، ميخائيل ميخائيلوويچ (1382)، تاريخ ايران باستان، ترجمه: روحي ارباب، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ ششم