مقدمه اي بر شناخت فراماسونري

برگزاري نخستين مجمع ماسوني و تأسيس گراندلژ انگلستان سه سال پس از صعود خاندان آلماني هانوور به سلطنت بريتانيا رخ داد. رابطه ميان اين دو پديده همزمان چنان عميق است که برخي مورخين فراماسونري را نهادي مي دانند...
دوشنبه، 23 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقدمه اي بر شناخت فراماسونري
 مقدمه اي بر شناخت فراماسونري

 

نويسنده: عبدالله شهبازي




 

برگزاري نخستين مجمع ماسوني و تأسيس گراندلژ انگلستان سه سال پس از صعود خاندان آلماني هانوور به سلطنت بريتانيا رخ داد. رابطه ميان اين دو پديده همزمان چنان عميق است که برخي مورخين فراماسونري را نهادي مي دانند که به منظور تحکيم پايه هاي حکومت خاندان هانوور پديد شد. دائرة المعارف ماسوني کويل اين ديدگاه را «تئوري هانووري منشاء فراماسونري» مي خواند. (1) بررسي ما درباره ي آن نيروهاي سياسي و خاندان هايي که صعود و اقتدار سلطنت هانوور را سبب شدند، جايگاه اصلي ايشان را در تأسيس فراماسونري و تکاپوهاي پسين آن آشکار مي سازد و مؤيد نظريه فوق است. اين بررسي نشان مي دهد که در نيمه اول سده هيجدهم نهاد فراماسونري داراي کارکرد جدي در جهت تحکيم سلطه سلطنت هانوور بود. در سرزميني که به گروه هاي ديني و قومي و اجتماعي متعارض و متخاصم تقسيم شده بود، خاندان هانوور و هواداران آن در رأس اين فرقه نوپديد شبه ديني قرار گرفتند. اين تمهيد قاعدتاً به دليل فقدان پايگاه خاندان فوق در ميان بخش کثيري از مردم بريتانيا صورت گرفت. کمي بعد، به ويژه از دهه 1730، وابستگان سلطنت هانوور و اليگارشي بريتانيا و متحدين ايشان شاخه هاي فراماسونري را در اروپاي قاره گستردند و آن را به عنوان ابزاري براي نفوذ در ساير کشورهاي اروپايي و به ويژه عليه پاپ و حکومت فرانسه به کار گرفتند. همزمان و پا به پاي توسعه طلبي ماوراء بحار، فراماسونري در ساير بخش هاي جهان نيز گسترده شد و در سده نوزدهم به نهادي مرمزو، مقتدر، پرشاخه و جهانشمول بدل گرديد.
پژوهش درباره ي منشأ فراماسونري کار دشواري است زيرا بسياري از منابع مربوطه، اعم از ماسوني و غيرماسوني، در اين زمينه تصوير مغشوش و آشفته اي به دست مي دهند. اين گرايشي است که از بدو تأسيس فراماسونري و با انتشار نخستين آثار ماسوني پديد شده و تا به امروز تداوم يافته است. (2)
سرآغاز کتابشناسي ماسوني به قانون اساسي فراماسونري (3) دکتر جيمز اندرسون (4) (1723) مي رسد که نخستين تاريخ فراماسونري نيز به شمار مي رود و از اينروست که از اندرسون به عنوان پدر تاريخنگاري ماسوني ياد مي شود. (5)
پيشينه خانوادگي و محل تولد اين دکتر اندرسون، که عنوان "دکتر" او بيانگر درجه اجتهادش در علوم ديني است، شناخته نيست. مورخين ماسون مي نويسند "احتمالاً" در اسکاتلند به دنيا آمد و "احتمالاً" در همانجا درجه دکتراي الهيات دريافت داشت. يعني حتي درباره ي تحصيل او نيز اطلاع موثقي در دست نيست. روايت ديگر حاکي است که در سال 1731 حوزه علميه بندر ابردين (اسکاتلند) درجه دکتراي الهيات را به جيمز اندرسون اعطا کرد. اين در زماني است که اندرسون در لندن به شغل کشيشي مشغول بود و ده سال از تأليف قانون اساسي فراماسونري مي گذشت. جيمز اندرسون از زماني نامعلوم در لندن سکني داشت. نخستين اطلاع موثق درباره ي او سندي دولتي است به تاريخ فوريه 1709 که از وي به عنوان کشيشي از فرقه پرسبيترين ياد شده است. در اين زمان اندرسون 29-30 ساله بود. او ظاهراً به فعاليت هاي تجاري ماوراء بحار نيز اشتغال داشت و مي گويند مبالغ هنگفتي در اين رابطه از دست داد. زمان و مکاني که با فراماسونري پيوند يافت روشن نيست. اولين اطلاع موثق درباره ي تکاپوي ماسوني او به 29 سپتامبر 1721 تعلق دارد و اين زماني است که گراندلژ نوبنياد ماسوني انگلستان، در زمان استاد اعظمي دوک مونتاگ، به اندرسون 41 ساله مأموريت داد قانون اساسي فراماسونري را بنويسد. اين پنج سال پس از تأسيس نهاد فوق است و مقارن است با دوران سلطنت جرج اول هانوور و آغاز صدارت والپول. کار اندرسون در 27 دسامبر همان سال به پايان رسيد و در سال 1723 گراندلژ انگلستان کتاب فوق را منتشر کرد. در سال 1738 چاپ دوم اين کتاب منتشر شد. امروزه هر دو چاپ کتاب بسيار کمياب است و با قيمت هاي گزاف در ميان گردآورندگان مجموعه هاي کتب نفيس خريد و فروش مي شود. اندرسون در سال 1732 کتاب ديگري منتشر کرد با عنوان شجره نامه سلطنتي؛ يا شجره النسب امپراتوران، پادشاهان و شاهزادگان از آدم تا زمان حاضر. (6) او در سال 1733 کتابي در زمينه عقايد ديني منتشر نمود با نام وحدت در تثليث يا تثليث در وحدت. آثار ديگر اندرسون عبارتند از اخباري از بهشت يا مکالمه مردگان (7) و تاريخ شجرة السب خاندان اوري (8). اندرسون در کليسايي در محله پيکادلي موعظه مي کرد. ولي مردم محله پيکادلي با او ذکر کرده اند و دليل آن روشن نيست. (9) در اواخر سال 1738 مارکيز کارناروان، استاد اعظم وقت گراندلژ انگلستان، در يک ديدار خصوصي اندرسون را به فردريک لويي، پسر ارشد و وليعهد سرکش و دسيسه گر جرج دوم، معرفي کرد و چاپ جديد کتاب قانون اساسي فراماسونري را خاضعانه از سوي "تمامي برادران" به وي اهدا نمود (10). چهار ماه بعد (28 مه 1739) اندرسون در 59 سالگي درگذشت.
دومين فردي که هم در تدوين مناسک ماسوني نقشي مهم ايفا کرد و هم سيره اندرسون را در تاريخنگاري ماسوني تداوم بخشيد، ويليام پرستون (11) است. او در نيمه دوم سده هيجدهم و اوايل سده نوزدهم مي زيست. پرستون زاده و پرورش يافته محيط اسکاتلند بود. در شهر ادنبورگ به دنيا آمد و در آنجا تحصيل کرد. در 18 سالگي به لندن مهاجرت کرد و با توصيه آشنايان خانوادگي اش به افراد متنفذي در لندن مربوط شد که يکي از آنها ويليام استراهان، (12) مطبعه چي پادشاه بود. در چاپخانه سلطنتي، نزد استراهان به کار پرداخت و در اين مقام با برخي معاريف فرهنگي، مانند ادوارد گيبون (13) مورخ و ديويد هيوم مورخ و فيلسوف، آشنايي يافت. از دهه 1760 به فعاليت هاي ماسوني جذب شد. در سال 1772 کاب معروف او به نام توضيحات ماسوني (14) در 288 صفحه انتشار يافت. در سال 1775 چاپ دوم اين کتاب، با الحاقات در 324 صفحه منتشر شد و از آن پس چاپ هاي مکرر آن نشر يافت. در سال 1812 کتاب پرستون به چاپ يازدهم رسيد. (15)
صرفنظر از کساني که در دوران پس از پرستون در اين عرصه قلم زدند، به عنوان سومين مورخ نامدار ماسون بايد از رابرت فرک گولد (16) ياد کرد که به فضاي نيمه دوم سده نوزدهم و اوايل سده بيستم تعلق داشت. گولد افسر ارتش بريتانيا بود و در سال هاي 1860-1862 در جنگ ترياک چين و اشغال پکن شرکت داشت. او پس از بازگشت به انگلستان در سازمان فراماسونري به درجات عالي رسيد و در سال 1880 «خادم اعظم ارشد» (17) گراندلژ انگلستان شد. گولد از سال 1858 نگارش مطالب درباره ي فراماسونري را آغاز کرد و از سال 1882 به تدوين کتاب مفصل تاريخ فراماسونري پرداخت. متن کامل کتاب فوق را نخستين بار در سال 1885 خود گولد به چاپ رسانيد. (18) چاپ جديد اين کتاب در شش مجلد بزرگ و نفيس به همراه نقاشي هاي رنگي و تصاوير متنوع است. امروزه تاريخ فراماسونري گولد به عنوان معروف ترين و مورد استنادترين تاريخ فراماسونري شناخته مي شود. گولد حامل آن گونه تعصبات شديد ضد اسلامي- ضد عربي است که ماسون ها مروج آن بوده اند. براي نمونه مي نويسد: «برخلاف تصور رايج، اعراب نه تنها از آغاز قومي وحشي بودند بلکه در اوج تمدن ايشان هيچ پيشرفت بزرگي در عرصه دانش صورت نگرفت و برجسته ترين فلاسفه ايشان از ميان اقوام مغلوب.... پديد شدند». گولد از مروجين اين نظريه است که علوم اسلامي در دوران خلفاي عباسي و "نهضت ترجمه" از يونان و اسکندريه به سرزمين هاي اسلامي راه يافت و مسلمانان از خود چيزي نداشتند. (19)
از بدو تأسيس فراماسونري و انتشار کتاب اندرسون به شدت تلاش مي شد تا ماهيت و پيشينه اين فرقه در هاله اي از رمز و راز و ابهام پوشيده بماند و فراماسونري نه به عنوان نهادي نوپديد بلکه به مثابه تداوم نحله اي کهن و رازآميز جلوه گر شود که قدمت آن به گذشته هاي دور مي رسد. اين تمهيد به منظور استتار ماهيت فراماسونري و ايجاد جاذبه اي جادويي براي آن بود و در موفقيت اين فرقه و رشد سريع آن تأثير فراوان داشت. اين ترفندي است که در فرقه رازآميز کابالا سابقه داشت و کارايي آن به اثبات رسيده بود. چنانکه مي دانيم جاعلين کتاب «ظهر» در اواخر سده سيزدهم ميلادي اين اثر متنفذ را به نام خود نشر ندادند بلکه آن را به فردي به نام شمعون بن يوحاي در سده دوم ميلادي منتسب کردند. اندرسون نيز مندرجات کتاب خود را به قدما منسوب کرد و مدعي شد که آنچه نوشته بر مبناي "گزارش هاي کهن لژهاي ماوراء درياها، و نيز لژهاي انگلستان، اسکاتلند و ايرلند" است. او در اين کتاب رساله اي به ظاهر قديمي را منتشر نمود که گويا متضمن تاريخ کهن فراماسونري در انگلستان است و به منابعي استناد کرد که تا به امروز براي محققين ناشناخته مانده است. مثلاً در صفحات 61-62 کتابش به دست نوشته هاي ماسوني دوران سلطنت (1461-1483) ادوارد چهارم استناد مي کند و بر اساس آن داستان پرنس ادوين و تأسيس گراندلژ يورک را شرح مي دهد و در صفحه 64 به سندي کهن تر ارجاع مي دهد و مدعي مي شود که گويا اسناد فراماسونري متعلق به دوران سلطنت (1216-1272) هنري سوم را در دست داشته است. اصالت اين اسناد از همان دوران مورد ترديد بود و بعدها پرستون براي توجيه کار اندرسون مدعي شد که گويا اين اسناد به مجموعه خصوصي الياس اشمول تعلق داشته، مورد استفاده اندرسون قرار گرفته و سپس در جريان شورش هاي انگلستان از ميان رفته است. (20)
جيمز اندرسون بنيانگذار موهوماتي است که تا به امروز در ميان گروه کثيري از نويسندگان ماسون رواج دارد. او در کتاب خود پيشينه فراماسونري را به آدم مي رساند و فهرستي طويل از پادشاهان باستاني ماسون به دست مي دهد. روايت اندرسون از تاريخ فراماسونري، که در شالوده اساطير ماسوني جاي گرفت، صبغه شديد يهودي داشت. او يهوديان را در زمره نخستين ماسون ها جاي داد و مدعي بود که اسرائيليان زماني که مصر را ترک کردند در زير فرمان «استاد اعظم» خود موسي بودند و در دوران آوارگي موسي به ايشان طريقت و آئين ماسون را آموخت. به زعم اندرسون، سليمان نيز استاد اعظم «لژ اورشليم» بود. (21)
اندرسون و به تبع او پرستون، سرآغاز فراماسونري در انگلستان را به سده دهم ميلادي مي رسانند. اندرسون مدعي است که اولين فرمان ماسوني در انگلستان را آتلستان(22)، شاه انگليس (924-940)، در سال 926 ميلادي به نام برادرش، پرنس ادوين، صادر کرد و در همين سال پرنس ادوين اولين گراندلژ ماسوني را در منطقه يورک تأسيس کرد که خود استاد اعظم آن بود. اين ادعا سبب شده که يکي از طريقت هاي ماسوني "طريقت کهن يورک" (23) ناميده شود. به ادعاي اندرسون، از آن پس گراندلژ يورک بر فراماسونري سراسر انگلستان فرمان مي راند تا سرانجام در سال 1567 سِر توماس گرشام، تاجر و صراف معروف لندن، در رأس فراماسونري جنوب انگلستان جاي گرفت. اين داستان ادامه مي يابد و بدينسان "تاريخ" فراماسونري انگلستان از سده دهم ميلادي به نيمه اول سده هيجدهم پيوند مي زند.(24)
اين سنت تاريخنگاري در دوران پسين تداوم يافت و ابهام آفريني در زمينه منشأ و تاريخ فراماسونري از کتب و جزوات اختصاصي ماسون ها به آثار نامدار و متنفذي چون تاريخ انگلستان ماکائولي راه يافت که پيشينه فراماسونري را به دوران کهن تاريخ اروپا و انگلستان مي رساند.(25) توماس ماکائولي مورخي بزرگ است و کتاب او از مهمترين و معروف ترين منابع تاريخ انگلستان به شمار مي رود. دو جلد نخست تاريخ ماکائولي در سال 1849 منتشر شد، دو جلد بعدي در سال 1855 و جلد پنجم پس از مرگ نويسنده در سال 1861 انتشار يافت. چاپ هاي اوليه کتاب ماکائولي تنها در بريتانيا و ايرلند 140 هزار نسخه فروش رفت. اين کتاب در ايالات متحده آمريکا نيز بسيار پرفروش بود و به تمامي زبان هاي اروپايي ترجمه شد. به نوشته دکتر ويليام مادن(26)، استاد دانشگاه مينه سوتاي آمريکا، تاريخ ماکائولي "نقش مهمي در بيداري آگاهي تاريخي در جهان انگليسي زبان ايفا کرد". در اين کتاب، ماکائولي الگويي را شکل داد که تاکنون بر تاريخنگاري رسمي بريتانيا حاکم است. طبق اين الگو، گويا با صعود ويليام سوم (اورانژ) در انگلستان، نيروهاي خرد و آزادي بر نيروهاي ستم و خودکامگي، که نماد آن خاندان سلطنتي استوارت بود، پيروز شدند. (27) در دوران پس از ماکائولي رويه فوق در باب پيشينه فراماسونري در تاريخنگاري رسمي و آکادميک دنياي غرب کم و بيش تداوم يافت.
در مقابل اين ديدگاه، از سده نوزدهم تا به امروز، گروهي از محققين، اعم از ماسون و غيرماسون، جاي دارند که اينگونه روايات افسانه آميز از تاريخ فراماسونري را به کلي مردود و بي اعتبار مي دانند. مهمترين نمونه، دکتر آلبرت گالاتين ماکي آمريکايي (28)، ماسون درجه سي و سوم و مولف دائرة المعارف ماسوني ماکي، است که به عنوان جدي ترين و منصف ترين مورخ ماسون شناخته مي شود. هنري ويلسون کويل، ماسون درجه سي و سوم و مؤلف دائرة المعارف ماسوني کويل، از ماکي به عنوان متنفذترين نويسنده ماسون ايالات متحده آمريکا ياد مي کند که برخي از آثار او بي هيچ ترديد مورد وثوق ماسون هاست (29). ماکي روايات تاريخي مندرج در کتاب اندرسون را "پندارآميز" و "غيرقابل اعتماد" مي داند (30) و در آغاز مقاله خود درباره ي تاريخ فراماسونري در انگلستان متذکر مي شود:
اين سيري است کوتاه در تاريخ فراماسونري انگلستان چنانکه تاکنون نوشته شده و امروزه عموماً مورد قبول برادران است. معهذا، درست آن است متذکر شوم که پژوهش هاي اخير اعتبار برخي از اين دعاوي را زير سئوال برده است: افسانه پرنس ادوين مورد ترديد است، تأسيس گراندلژ يورک در آغاز سده هيجدهم مردود است، و وجود هر چيزي بجز فراماسونري عملي (31) در پيش از سال 1717 مورد مناقشه است. (32)
ماکي مي افزايد:
پژوهشهاي جديد ترديدهاي عظيم در زمينه وثوق تمامي آنچه که درباره ي تاريخ فراماسونري انگلستان در حدود يکصد و پنجاه سال اخير نگاشته شده، و همه فراماسون ها به گونه اي ترديدناپذير به آن باور دارند، برانگيخته است. جزييات تاريخ فراماسونري در انگلستان تا سال 1717 يا براساس روايات سنتي است يا مبتني بر دست نوشته هايي است که وثوق آنها تاکنون به درستي اثبات نشده است. (33)
به عبارت ديگر، در دوران پيش از تأسيس سلطنت هانوور در انگلستان هيچ نشانه متقني از وجود فراماسونري در دست نيست و آنچه در اين زمينه گفته شده افسانه پردازي هاي بي مبنا و فاقد مدرک است. حتي هايوود (34)، که تعليقات بعضاً تعصب آميز او بر نظرات ماکي به عنوان جلد سوم کتاب فوق انتشار يافته، در اين زمينه با ماکي همصداست. او نيز دعاوي اندرسون را رد مي کند و مي نويسد: «اين روايات اعتبار تاريخي ندارد، پيش از آنتوني ساير [1717] استاد اعظمي وجود نداشت». (35) هنري کويل بر نظريه هانووري منشأ فراماسونري نقد جدي ندارد. او تنها مي نويسد: "بنظر مي رسد خاندان هانوور تأثير قابل توجهي بر فراماسونري انگلستان نداشته اند". کويل اشاعه اين نظريه را تقصير مورخين پيشکسوت ماسوني چون جيمز اندرسون مي داند که بر تمامي شاهان و شاهزادگان عالم، از نمرود و سليمان تا آتلستان و پرنس ادوين، کسوت استاد اعظمي فراماسونري پوشانيده اند. (36)

پي نوشت ها :

1. Henry Wilson Coil, Coil's Masonic Encyclopedia, New York: Macoy Publishing and Masonic Supply Company, 1961, p.525.
2- کتاب هايي که در سده هيجدهم درباره ي فراماسونري منتشر شده معدود و انگشت شمار است. اوج انتشار منابع ماسوني در سده هاي نوزدهم و بيستم است که به پيدايش انبوهي از منابع مکتوب انجاميد. در حوالي نيمه سده بيستم تعداد اين آثار حدود 80 هزار عنوان در اروپا و 100 هزار عنوان در ايالات متحده آمريکا تخمين زده مي شد. (ibid, pp. 376-377)
3- مشخصات کامل اين کتاب چنين است:
The Constitutions of the Free-masons, containing the History, Charges, Regulations, & etc. of the most Ancient and Right Worshipfull Fraternity, for the use of the Lodges, London: Printed by William Hunter, for John Senex at the Globe, and John Hooke at the Flower-duc-luc cover-against St. Dunstan, Churche, in Fleet-street, in the Year of Masonry 5723, Anno Domini 1723.
4. James Anderson (1680?-1739)
5. Coil, ibid, p.49.
6. Royal Genealogies; or the Genealogical Tables of Emperors, Kings and Princes, from Adam to these Times.
7. New from Elysium or Dialogues of the Dead.
8. Genealogical History of the House of Yvery.
9. Albert G. Mackey, Encyclopedia of Freemasonry, New York: Macoy Publishing and Masonic Supply Company, 1966, vol. 1, pp. 77-78; ibid, vol. 3, p. 1157.
10. Robert Freke Gould, The History of Freemasonry, [1885] London: Caxton Publishing Company, vol. IV, p. 355.
11. William Preston (1742-1818)
12. William Strahan
13. Edward Gibbon (1737-1794)
مورخ نامدار انگليسي و نويسنده کتاب معروف تاريخ انحطاط و سقوط امپراتوري روم. کتاب شش جلدي فوق در سالهاي 1776-1882 منتشر شد. ترجمه ملخص سه جلدي (فرنگيس شادمان، چاپ اول، 1351) و يک جلدي (ابوالقاسم طاهري، چاپ اول، 1347) آن به فارسي منتشر شده است. به نوشته ماکي، گيبون در مارس 1775 به جرگه فراماسونري پيوست و عضو لژ دوستي شماره 6 لندن شد. (Mackey, ibid, vol. 1, p. 403)
14. Illustrations of Masonry.
15. Mackey, ibid, vol. 2, pp. 795-798; Coil, ibid, pp. 482-483.
16. Robert Freke Gould (1836-1915)
17. Senior Grand Deacon of England
18. Mackey, ibid, vol. 1, p. 414.
19. Gould, ibid, vol. III, pp. 69-70.
20. Coil, ibid, p.50; Mackey, ibid, vol. 1, pp. 77-78, 107.
21. Coil, ibid, p.140.
22. Athelstan
23. Ancient York Rite
24. Mackey, ibid, vol. 1, p. 327.
25. ibid, vol. 3, p. 1299.
26. William A. Madden
27. Americana, 1985, vol. 18, p.9.
28. Albert Gallatin Mackey (1807-1881)
29. Coil, ibid, pp. 389-390.
30. Mackey, ibid, vol. 1, p.77.
31- ماسون ها فراماسونري را به دو بخش « فـراماسونري عملي»(Operative Masonry) و «فراماسونري نظري» (Speculative Masonry) تقسيم مي کنند. «فراماسونري عملي» مفهومي بسيار باز و گسترده است و در واقع مترادف با هنر و فن معماري به کار مي رود. منظور از «ماسون هاي عملي» کساني هستند که به کار معماري اشتغال داشته اند و گويا در عمل ماسون بوده اند. منظور از « فراماسونري نظري» همان فرقه اي است که به نام فراماسونري شناخته مي شود. طبق تعبير اول، بسياري افراد را در تاريخ طولاني و کهن بشري مي توان ماسون ناميد. ولي در واقع سرآغاز تاريخ فراماسونري به دوران جديد و تأسيس گراندلژ انگلستان مي رسد و تنها از اين زمان است که "فراماسونري نظري" پا به عرصه وجود نهاد.
32. Mackey, ibid, vol. 1, p. 327.
33. ibid, p. 328.
34. H. L. Haywood
35. ibid, vol. 3, p. 1157.
36. Coil, ibid, p. 525.

منبع مقاله :
شهبازي، عبدالله، (1377) زرسالاران يهودي و پارسي استعمار بريتانيا و ايران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، چاپ پنجم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط