نقش هنر خوش نويسي در انتقال فرهنگ اسلامي (1)

جايگاه خط و کتابت و خوش نويسي در طول تاريخ خوش نويسي اسلامي و ايراني چنان عمده و گسترده بوده است که تقريباً بر روي هر شيء مورد استفاده اي نقش مي بسته است؛ از ظروف سفالي و فلزي و فرش و پارچه تا زره و کلاه
سه‌شنبه، 7 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش هنر خوش نويسي در انتقال فرهنگ اسلامي (1)
نقش هنر خوش نويسي در انتقال فرهنگ اسلامي (1)

 

نويسنده: نويسندگان: رضا تاج آبادي (1)
علي رنجبر (2)
محمد رحيمي (3)
امير مرادي نژاد (4 )





 

چکيده

هدف از ارايه اين مقاله نقش هنر خوش نويسي در جهت انتقال فرهنگ اسلامي است.
روش مطالعه مقاله مروري مي باشد.
جايگاه خط و کتابت و خوش نويسي در طول تاريخ خوش نويسي اسلامي و ايراني چنان عمده و گسترده بوده است که تقريباً بر روي هر شيء مورد استفاده اي نقش مي بسته است؛ از ظروف سفالي و فلزي و فرش و پارچه تا زره و کلاه خود و قاب آينه تا هر شيء کوچک و بزرگ ديگري. خوش نويسي از قرن سوم هجري به صورت بخش عمده اي از تزيينات معماري درآمد و چه در بناهاي مذهبي و چه بناهاي حکومتي و عادي، به صورت کتيبه ها و خطوط معقلي و تزيينات گچ بري جزء جدايي ناپذير معماري اسلامي شد. خوش نويسي به صورت مهم ترين - و اگر نگوييم تنها - شکل رسمي و مورد
قبول هنر در جهان اسلام شناخته شد و اگر هنرهاي ديگر در طول قرون، پياپي آرام آرام جايگاه خود را ساختند و به دست آوردند، اما خوش نويسي نيازي به سعي چنداني در اين زمينه نداشت و هنري بود که - برخلاف هنرهاي تجسمي و موسيقي و نمايش همراه با اسلام و به صورت هديه خاص آن سراسر متصرفات اسلامي را درنورديد و مستقر شد و مورد استقبال قرار گرفت. پديد آمدن قلم ها و خطوط مختلف بر اثر همان جريان هميشگي ابداع و ايجاد شيوه ها و مکتب هاي تازه صورت مي گرفت و گاه به خاطر پيچيدگي و عدم امکان قرايت خطوطي نظير کوفي، تزييني و کتابتي قرن هاي سوم و چهارم هجري. طبيعي مي نمود که به جاي چنان خط زيبايي که گاه اصلاً قابل قرائت نبود و در نمونه هاي نخستين آن حتي اعراب و نقطه گذاري وجود نداشت و باعث اشتباه در خواندن مي شد - که اشتباهي غير قابل تصور و گذشت در متون قرآني بود - و حتي اضافات و الحاقات ابوالاسود دولي نيز نتوانست آن را سهل القرايه کند، نياز به خطوطي ساده تر و راحت تر را الزامي کند و سبب شود تا قلم هاي ساده تري مانند نسخ و ثلث تنظيم - و نه ابداع - و اقلام سته يا شش گانه در دنبال و حاصل آن ها بيايد..
کليدواژه ها: خوش نويسي، فرهنگ اسلامي، خوش نويسي ايراني، هنر اسلامي

مقدمه

با احترام به کاتبان وحي، اين آغازگران خوش نويسي در تاريخ تمدن اسلامي، و با احترام به نياکان ارزشمند اين هنر مقدس، آن چه در پي مي آيد مقدمه گونه اي است از هنر خوش نويسي که همواره از هنرهاي کهن سرزمين ايران به شمار مي رفته و در عرصه ي پر فراز و نشيب تاريخ پر عظمت اين ديار حضوري جاودانه و فعال و مؤثر داشته است.
در ميان ملل جهان، خط منحصراً وسيله نمايش و ضبط و تفهيم مقاصد و افکار بوده و استنثناءً ذوق لطيف ايراني توانسته است مانند ساير صنايع ظريفه از آن بهره جويد و قرن ها است که خط ايراني يکي از مظاهر هنري ظريف و ملي ماست. خوش نويسان بزرگ ايران در هر دهه يا سده هاي مختلف، با ذوق نوآور و خلاق خويش رنگ و جلاي خاصي به اين هنر بخشيده و با عشق و ايمان، نقش خويش را ايفا کرده و اين درّ گران مايه را در سير تحول خويش روز به روز، جلوه ي بيشتري بخشيده و تا به امروز پاسش داشته اند.
قريب به هزار سال است که خطّ، وسيله هنر نمايش آنان بوده و پيوسته در صدد تکميل و توسعه
آن بوده اند و مدت هفت قرن، پيوسته خطوط ايراني مسير تکامل خود را طي کرده تا آن جا که در قرن دهم به حد اعتلاي ترقي، زيبايي و شيوايي رسيده و صفا و شأن آن، زبانزد خاص و عام تاريخ هنر ايران زمين و جهان بوده است.
نژاد آريايي، سرزمينش مَهد هنر بوده است. آن هم هنري در اوج زيبايي و ظرافت، تا آن جا که از دوران باستان تا به امروز، ميعادگاه هدايت و معنويت و راهي براي انتقال فرهنگ اسلامي به ساير ملل نيز بوده است.
کلام پر ارزش بزرگان ادب پارسي و اشعار حکيمانه ي آنان همراه با مضامين عارفانه، سبب مي گشت تا خوش نويسان با ارايه آن، هنر خويش را مضاعف سازند و جلوه ي اين هنر مقدس را دو صد چندان نمايند، چرا که اين هنر، اصيل ترين هنرهاي اسلامي به شمار مي آيد و اولين بار کاتبان وحي زيباترين و بليغ ترين کلام ها را که همان کلام خداي تعالي است، به آن زينت بخشيده اند. خطاطي و کاربردهاي گوناگون آن که شامل کتيبه نگاري، خوش نويسي روي بوم، کاغذ، سفال و غيره بود در اشکال مختلف ظاهر گرديده و هنرمندان بزرگي هم چون عليرضا عباسي بر دور گنبد نيلگون مسجد شيخ لطف الله و سر درب و گنبد مسجد امام اصفهان، آيات کريمه ي قرآن را به خط ثلث بر کاشي لاجوردي نگاشته اند و نامشان جاودانه مانده است. در دهه هاي بعد استادان بزرگ اين سرزمين، زيباترين آثار و قطعات را به رشته ي تحرير درآوردند و نام نيکشان در کنار آثار دل انگيزشان، همواره زينت بخش موزه هاي جهان گرديد.
استاد مير عماد الحسني، عمادالکتاب سيفي، عبدالمجيد درويش طالقاني، ميرزا غلامرضا اصفهاني، سيد علي اکبر گلستانه، عبدالرحيم افسر و ديگر هنرمنداني که در اين مرز و بوم زيستند، طليعه اي فرخنده و نمادين را که چشم اندازي موزون و معني دار در فرآيند تلاش هايشان بود، به نمايش گذاردند و بجاست از استاداني هم چون: سلطان علي مشهدي، فتحعلي حجاب شيرازي، محمد صالح اصفهاني، علاء الدين تبريزي، خواجه اختيار منشي و سيد کاظم واله، ذکري به ميان آيد که در زمان خويش نقش به سزايي را ايفا نموده اند.
تا اين که هنرمند وارسته ي ديگري هم چون استاد محمدرضا کلهر، حرکتي نوين در سير تکاملي خوش نويسي ايران آغاز نمود و زيبا گونه هاي جديدي را در کنار هنر گذشتگان در معرض ديد علاقه مندان قرار داد و پس از آن استادان بنامي هم چون سيد حسن و سيد حسين ميرخاني با استعانت از شيوه ي او، مهارت هاي دقيقي را به کار بسته و اين گوهر گران مايه را تا به امروز به نسل انقلاب سپردند.
سرآمد خوش نويسان معاصر ايران، استاد غلام حسين اميرخاني، در راه اعتلاي اين هنر مقدس بسيار کوشيده اند و تلاش مضاعف بعضي از معاصرين، هم چون استاد کرم علي شيرازي، اوج زيبايي نستعليق را به علاقه مندان عرضه کرد که براي نسل حاضر بسيار حايز اهميت مي نمايد و محققي بزرگ چون شادروان استاد حبيب اله فضايلي، که يادش همواره جاودان باد، بيش از نيم قرن در اين راستان تلاش و کوشش نموده اند.
بر کسي پوشيده نيست که در ميان عرصه هاي هنر اسلامي، خوش نويسي از آن رو حايز اهميت است که اين هنر، در دامانِ قرآن کريم پا به عرصه ي وجود نهاده است، چنان که معنويت سرچشمه ي زلال وحي در تمام مراحل خوش نويسي اسلامي حضوري جاودانه دارد. به همين دليل اين هنر مقدس رابطه اي نزديک با تهذيب نفس، طهارت روح و جاودانگي وجدان خوش نويس دارد و به مخاطب خويش اين اجازه را مي دهد که حجاب صورت را کنار زده و بطون کلمات الهي و معارف قرآني و عرفان اسلامي را مشاهده و درک نمايد.
در پايان اين مقدمه ي کوتاه لازم است که به خطوط اسلامي رايج در داخل و خارج ايران که بعضاً در بين ملل اسلامي رايج است اشاره اي داشته باشيم؛ از آن جمله است: خط نستعليق که عروس خطوط نام گرفته، و شکسته نستعليق که به عنوان خط تحريري ايران به کار مي رفته است و امروز به زيباترين شکل ممکن، توسط بزرگ استاد خط شکسته، يداله کابلي خوانساري، به علاقه مندان عرضه مي گردد. خط ثلث که ويژه نگاشتن کتيبه بر سر درب مساجد، تکايا و حسينيه ها و بعضاً نگارش بخش هايي از قرآن کريم بوده است. خط نسخ که مخصوص نگارش قرآن کريم بوده و هست و در ميان اکثر ملل مسلمان رايج است.
خط رقعه که خط تحريري زبان عرب به شمار مي آيد، در کنار خط ديواني که مخصوص نگاشتن عنوان ها، سر فصل ها و مقدمه ها در کشورهاي عربي است. خط کوفي که انواع و اقسام آن به بيش از صد نوع مي رسد و مادر خطوط نام گرفته و اقسام شش گانه ي: ثلث، نسخ، محقق، ريحان، رقاع و توقيع از آن استخراج مي گردد.
در ايران پس از فتح اسلام، خطاطي به شيوه نسخ وجود داشت. با حمايت « ابوبکربن سعد زنگي » ( حاکم فارس در زمان سعدي )، ده ها نسخه ي قرآن خطي بدر زمان فرمانروايي ايلخانيان، به خاطر نوفذ هندد و فرهنگ چين، به نگارش درآمد.

خط، کهن ترين عامل انتقال فرهنگ و هنر

در کشور ما ايران که فرهنگ و هنر، ريشه اي چند هزار ساله دارد خط از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در بررسي هنر دوره هاي گوناگون، مورخين و باستان شناسان، خط را کهن ترين عامل انتقال ميراث معنوي، فرهنگ و دانش گذشتگان دانسته اند. خط به مرور زمان و با توجه به کاربردهاي گوناگونش، در قالب هاي تزييني، در سنگ نبشته ها و ابنيه هاي تاريخي، بر روي ظروف سفالي، چوب و پارچه، نقش ارزنده و تأثيرگذار خود را ايفا نموده است. اهميت اين هنر، همراه با طبع لطيف و نقش سليم ايراني رواج بيش تري پيدا کرد و در هر دوره اي، به تناسب نياز جامعه و تحولات فرهنگي، هنري؛ طرحي نو و صورتي تازه در آن به وجود آمد. از زماني که در قالب کوفي نگاري به نوشتن آيات الهي قرآن مجيد، متبرک گشت، يا در تزيين کتيبه ها، محراب مساجد و ابنيه هاي تاريخي، الگوي زيبايي و معرفت شد تا سده هاي بعد که با دستان توانا و قدرتمند خوش نويسان چيره دست با تحولات اساسي در قالب خطوط هفت گانه، پديدار گشت که هر کدام به موازات استمرار فرهنگ و هنرهاي اسلامي در نشر انديشه هاي تابناک بزرگان علم و ادب به اوج کمال و شکوفايي راه يافت. پس مي توان نتيجه گرفت که خوش نويسي ايراني، بخشي از خوش نويسي اسلامي بوده است که در ايران و سرزمين هاي وابسته يا تحت نفوذ آن، مانند کشورهاي آسياي ميانه، افغانستان و شبه قاره هند به تدريج حول محور فرهنگ و هنر ايران شکل گرفته است. در حالي که تقريبا تبديل نگارش معمولي کلمات به خوشنويسي هنرمندان در جهان اسلام بر دوش هنرمندان ايراني بوده است به مرور، اين هنرمندان شيوه و روش هاي مختص به خود را ابداع کردند. اين قلم ها و شيوه هاي ابداع شده، در ديگر کشورهاي اسلامي هم علاقمنداني دارد، مانند کشورهاي آسياي ميانه، افغانستان، هند و پاکستان دارد.
در ايران پس از فتح اسلام، خطاطي به شيوه ي نسخ وجود داشت. با حمايت « ابوبکر بن سعد زنگي » ( حاکم فارس در زمان سعدي )، ده ها نسخه ي قرآن خطي به نگارش درآمد. در زمان فرمانروايي ايلخانيان، به خاطر نفوذ هنر و فرهنگ چين و سلطه مغول ها، اوراق مذهبي کتاب ها، براي اولين بار با نقش هاي تزييني، زينت يافت. در زمان تيموريان، خوش نويسي در ايران به اوج شکوفايي خود رسيد.
نام آورترين خطاط قرآن مجيد در اين دوره ي، بايسنقر ميرزا بود. چيزي که به عنوان شيوه يا قلم خطاطي و خوش نويسي ايران وجود دارد و براي دوستداران هنر، آشنا است بيش تر براي نوشتن متون غيرمذهبي،‌ مثل ديوان شعرا، قطعه هاي ظريف هنري و يا حتي براي مکاتبات و مراسلات اداري ابداع و استفاده شده است. ولي اين در حالي است که خط در نزد اعراب و ترکان عثماني، بيش تر گونه ديني
و مقدس داشته است. البته آن ها هم براي امور غيرمذهبي، اين گونه قلم ها را به کار مي برند، ولي اوج هنر آنها برخلاف ايرانيان، در خط ثلث و نسخ و کتابت قرآن مجيد و احاديث، قابل مشاهده است. در ايران هم البته براي امور مذهبي مثل کتابت قرآن، احاديث و روايات، کتيبه نويسي مساجد و مدارس مذهبي؛ بيش تر از خطوط ثلث و نسخ استفاده مي کردند که نزد اعراب، رواج بيش تري دارد. هر چند خوش نويسان چيره دست ايراني هم در اين گونه قلم ها، شيوه هاي مختص به خود را خلق کرده اند، مانند خط نستعليق امروزي که به خط اصيل ايراني شهرت يافته، توسط مير علي تبريزي در اوايل قرن هشتم هجري قمري، با تلفيق خط نسخ و تعليق پايه ريزي شد و پس از آن اين خط، توسط اساتيد چيره دست ديگري، به سوي زيبايي، راه تکامل خود را طي کرد.
خط تعليق، اولين گونه خط از خطوط عربي خاص ايرانيان است که در اواسط قرن هفتم هجري قمري، از ترکيب دو خط توقيع و رقاع به وجود آمد. تعليق، اولين نوع خوش نويسي بود که براي خط پارسي ابداع شد. عده اي وضع آن را به خواجه تاج سلماني اصفهاني نسبت مي دهند. خط تعليق تا سده دهم هجري قمري در ايران متداول بود ولي با پيدايش خطوط نستعليق و شکسته نستعليق از رونق افتاد. اين خط، يکي از پايه هاي مهم اين دو خط مي باشد.
در اوايل قرن هشتم هجري قمري، ميرعلي تبريزي با تلفيق نسخ و تعليق پايه و اساس خط نستعليق را گذاشت و پسرش مير عبدالله آن را کامل کرد. خط نستعليق، دومين خط خاص ايرانيان است. اين خط با توجه به حرکات و گردش هاي حروف، جايگاهش را در هنر خوش نويسي جهان گشود. حتي برخي، اين خط را عروس خطوط اسلامي مي نامند. اظهر تبريزي، جعفر تبريزي، سلطان علي مشهدي، محمد نور، سلطان محمد خندان، مير علي هروي، مير علي تبريزي ( ثاني )، ميرعماد قزويني و عليرضا عباسي از لحاظ زيبايي، اين خط را به جايي رساندند که موجب اعجاب و شگفتي بينندگان شد. پس از ميرعماد و عليرضا عباسي، استادان ديگري اين راه را ادامه دادند. اين خط در دوره ي صفويه مورد توجه قرار گرفت. سلطانعلي مشهدي در زمان تيموريان و سپس ميرعماد در زمان صفويه و معاصر شاه عباس، بزرگ ترين و نام آورترين خوش نويسان اين خط بودند. در زمان صفويه، خطي به وجود آمد که به خط شکسته معروف شد. سومين خط خاص ايراني، آخرين دستاورد ذوق خلاقانه خوش نويسان هنرمند ايراني است که در نيمه دوم قرن يازدهم هجري قمري از خط نستعليق پديدار و ابداع آن را به مرتضي قلي خان شاملو حاکم هرات نسبت داده اند. خط شکسته در بدو پيدايش عمدتاً به دليل سرعت در نوشتن پديدار گشت و با رها شدن قوس ها و سايش دندانه ها و اتصالات حروف و کلمات در خط
نستعليق به وجود آمد. اين رهايي و روان شدن تا جايي رسيد که پيوستگي هاي بي شماري را به دنبال داشت و باعث مي شد که خواندن آن هم دشوار شود.
سپس خط شکسته نستعليق به دست محمد شفيع حسيني معروف به ( شفيعا ) قانونمند گرديد و پس از آن با ظهور نابغه بزرگي به نام عبدالمجيد طالقاني، به اوج زيبايي و کمال رسيد و تحولي در شکسته نويسي به وجود آمد.
درويش عبدالمجيد طالقاني متخلص به مجيد بزرگ ترين خوش نويس خط شکسته در تاريخ خوش نويسي ايران است. وي در روستاي مهران از توابع طالقان قزوين ديده به جهان گشود. در آغاز جواني به اصفهان آمد و در اين شهر اقامت گزيد. درويش در اصفهان به مشق خط پرداخت و اين خط را چنان تمرين کرد تا به جايي رسيد که خط شکسته او در زيبايي و استواري بدون رقيب شد. او در شعر هم تبحر بسيار داشت و از اعضاي انجمن ادبي مشتاق به شمار مي رفت و از سبک بازگشت پيروي مي کرد که ديوان شعري هم از او به چاپ رسيده است. درويش عبدالمجيد، خط شکسته نستعليق را به جايي رساند که ميرعماد در نستعليق انجام داده بود. پس از وي بسياري در اين راه قدم گذاشتند، ولي هيچ کس هرگز نتوانست اين قله را درنوردد.
درويش، شاگردان هنرمندي تربيت کرد که هر کدام از آن ها در خط شکسته استاد بودند که مهم ترين آن ها ميرزا ابوالقاسم خواجويي معروف به ميرزا کوچک بود.
درويش عبدالمجيد مورد توجه ادبا، شعرا و علما بود و بزرگاني چون ميرزا عبدالوهاب کلانتر و محمد رشيد افشار او را مورد تشويق قرار مي دادند. درويش مردي عارف و منزوي بود و عمرش را در تجرد سپري کرد تا اين که در سن 35 سالگي بر اثر بيماري نوبه ربع ( مالاريا )، در سال (1185 ه.ق ) چشم از دنيا فروبست و پيکرش در گوشه اي محقر در قبرستان تخته پولاد و در جوار تکيه مير، به خاک سپرده شد. اين مکان بعدها به تکيه درويش عبدالمجيد شهرت يافت. از او آثار فراواني شامل کتاب، قطعه و مرقع بر جاي مانده است. از جمله آثارش، کتابت گلستان سعدي است که در موزه ي کاخ گلستان تهران نگهداري مي شود. خوش نويسي، اين هنر که با واژه هاي خطاطي و مشّاقي نيز بيان مي شود نوع کتابت است که با رعايت اصول و موازين خط، زيباشناسي، و اسلوب هاي از پيش تعيين شده صورت گرفته باشد ( 7: ج 6، ذيل « واژه »؛ 22: ج 2، ذيل « واژه » ). خوش نويسان در ادوار گذشته به کاتب و خطاط نيز شهرت داشته اند. زيبانويسي را نمي توان به تنهايي خوش نويسي دانست؛ زيرا خوش نويسي ايجاد نوعي هماهنگي ميان اجزاي خط است، بدان گونه که براي تمدني خاص قابل درک و با ميراث فرهنگي ويژه سازگار باشد.

تاريخچه خوش نويسي ايراني - اسلامي

خط متداول کنوني در ايران از دو خط ابتدايي عربي، يعني کوفي و نسخ قديم، گرفته شده که خود در حدود يک قرن قبل از هجرت از دو الفباي نبطي و سرياني اخذ گرديده است.
هنگام ظهور اسلام، خطوط متداول در ميان ملل اسلامي کوفي و نوعي نسخ اوليه بود. خط کوفي در آن زمان براي کتابت قرآن و کتيبه ها و خط نسخ براي نگارش ساير مطالب به کار مي رفت.
در قرن 4 ه.ق، از دو خط کوفي و نسخ قديم به تدريج شش خط به وجود آمد که به « اقلام ستّه » يا خطوط اصول معروف و عبارت بودند از: ثلث، محقق، ريحان، نسخ ( جديد )، توقيع، و رقاع.
شخصي به نام حسن به حسين بن علي فارسي کاتب از خطوط نسخ، رقاع، و ثلث خط تعليق را، که به تعليق اصيل يا تعليق قديم شهرت دارد، ابداع کرد. وي بيشتر مراسلات را به اين خط مي نگاشت و ديگر منشيان و کاتبان نيز از او در اين امر پيروي مي کردند؛ به همين سبب، بعدها آن را خط ترسّل ناميدند ( 21: سيزده ). برخي تذکره نويسان برآنند که واضع اين خط به درستي معلوم نيست. در قرون 5 و 6 ه.ق، خوش نويسي در بيشتر شهرهاي ايران رشد يافت. سلاطين غزنوي و سلجوقي خوش نويسان را ارج بسيار مي نهادند. از استادان معروف اين دوره مي توان به ابوالبرکات رازي، ابوالقاسم سعيد بن ابراهيم، عثمان بن حسين ورّاق، و عبدالرحمن بن محمد دامغاني اشاره کرد.
تا حدود اواخر قرن 7 ه.ق، مهم ترين خطوط رايج در ايران، همان اقلام شش گانه ( ستّه ) بود؛ اما هيچ يک از اين خطوط براي کتابت تحريري ( تندنويسي )، مناسب به نظر نمي رسيد. از ترکيب خطوط رقاع و توقيع، خطي به نام شکسته تعليق وضع شد که برخي واضع آن را خواجه تاج سلماني اصفهاني که در زمان سلطنت ابوسعيد گورکاني ( اواخر قرن 9 ق. ) مي زيست دانسته اند. به احتمال زياد، پيشينه ي اين خط به قرون 5 و 6 ه.ق باز مي گردد. برخي معتقدند که اين خط در حدود يک قرن بعد، بر اثر برخي ضرورت ها و نياز به تندنويسي پديد آمد و براي نگارش فرامين، مُراسلات، و جز آن به کار مي رفت. از ميان خوش نويسان مشهور اين خط مي توان از عبدالحي منشي استرآبادي، نجم الدين مسعود ساوجي، درويش عبدالله سلطاني، ملک محمد منشي، مجدالدين ابراهيم، شهاب الدين عبدالله مرواريد، بياني کرماني، خواجه اختيار الدين منشي، ميرعبدالله، و قاضي عبدالله خويي نام برد.
در حدود نيمه دوم قرن 8 ه.ق، از ترکيب خطوط نسخ و تعليق، خط نستعليق پديد آمد که يکي از مشکل ترين و در عين حال زيباترين خطوط است و به عروس خطوط اسلامي شهرت دارد. واضع اين خط را مير علي تبريزي مي دانند.
در آغاز ظهور خط نستعليق، دو سبک متفاوت آن در شهرهاي ايران ظاهر شد؛ يکي سبک جعفر تبريزي و اظهر تبريزي بود که بعدها سلطان علي مشهدي آن را کامل تر کرد و بدين ترتيب در ناحيه خراسان و اطراف آن متداول شد؛ ديگري سبک عبدالرحمن خوارزمي، خوش نويس دربار سلطان يعقوب آق قويونلو ( 884- 894 ه.ق ) است که در بخش هاي غربي و جنوبي ايران معمول گرديد و بعدها فرزندان وي عبدالرحيم و عبدالکريم و پيروانشان، آن را رواج دادند. خط شناسان بر اين باورند که از آغاز پيدايش خط نستعليق تا مدت يک قرن و نيم، ستاره درخشان آسمان خوش نويسي نستعليق، مير علي هروي بود؛ اما در نيمه دوم قرن (10 ه.ق )، مير عماد فرزند ابراهيم حسني سيفي (961-1024 ه.ق ) فصلي درخشان را در تاريخ خوش نويسي باز گشود و آثار گذشتگان، حتي مير علي هروي، را تحت الشعاع قدرت و صلابت قلم خود قرار داد. پس از وضع اين خط، تقريباً عموم کتاب هاي فارسي با آن نگارش مي يافت.
معتبرترين نستعليق نويسان ( قرن 11 ه.ق ) عبارت بودند از: محمد حسين تبريزي، معزالدين محمد کاشي، ابراهيم بن مير عماد، محمد يحيي، نورالدين محمد لاهيجي، عبدالجبار، ميرخليل قلندر، بديع الزمان بن علي رضا، محمد علي قمي، محمد صالح، عبدالرشيد ديلمي، حسن شاملو، شاه محمد اشرفي، و ميراحمد حسيني.
در حدود نيمه اول قرن ( 11 ه.ق )، زماني که دشواري هاي نوشتن و خواندن خط شکسته تعليق بيشتر آشکار گرديد، خط نستعليق را به شکل شکسته، به جاي شکسته تعليق، به کار مي بردند که براي تندنويسي نيز بسيار مناسب مي نمود.
در نيمه دوم اين قرن، محمد شفيع حسيني ( 1081 ه.ق ) مشهور به شفيعا و مرتضي قلي خان شاملو ( 1100 ه.ق )، حاکم هرات، براي خط شکسته اصول و قواعدي وضع کردند و به آن شکل و صورتي زيبا دادند. بعدها ميرزا حسن کرماني، محمد حسن قمي، محمد ابراهيم قمي، محمد افضل گنابادي، محمد علي اصفهاني، و زين العابدين بر رونق و جلوه آن افزودند. برجسته ترين استاد خط شکسته نستعليق در سراسر دوران رواج اين خط تا به امروز، درويش عبدالمجيد طالقاني است. در مدت سيزده قرن، تنوع اين خطوط رو به افزايش گذاشت و حتي خطوطي تفنّني از قبيل گلزار، زلف عروس، لرزه، طغرا، مثنّي، مسلسل، و معما پديد آمد که حاصل ذوق و سليقه خوش نويسان خلاّق بود. در اين دوره ي، استادان زبردستي در عرصه خوش نويسي نستعليق ظهور کردند که از مشاهير آن ها مي توان به اين افراد اشاره کرد: زين العابدين مستوفي، محمد باقر کاشاني، محمد حسين کاتب، ميرزا محمد رضا کلهر، و
ميرزا غلامرضا اصفهاني، که دو فرد اخير سرآمد همه بوده اند. ميرزا محمد رضا کلهر ( 1310 ه.ق ) تنها خوش نويسي است که، بعد از ميرعماد حسني، بر تارک خط نستعليق جاي گرفت و مقام برجسته اي در تاريخ خوش نويسي ايران دارد. شيوه ي امروزي اين خط از ابتکارات آن استاد است.
در قرن ( 14 ه.ق )، رواج چاپ سربي و ماشين تحرير و بي توجهي مدارس جديد به هنر خوش نويسي، اين هنر اصيل را با رکودي نسبي مواجه ساخت. اکنون خط نستعليق رواج نسبتاً مطلوبي در سطح کشور دارد و مهم ترين مرکز آموزش آن، يعني انجمن خوش نويسان ايران، سعي وافر کرده است تا خطوط ديگر از جمله ثلث، نسخ، و شکسته نستعليق را نيز در سطحي گسترده آموزش دهد.
خطوط و فروع آن ها که تا کنون برجاي مانده عبارتند از: کوفي، نسخ قديم، ريحان، ثلث، نسخ جديد، رقاع، تعليق، شکسته ي تعليق، نستعليق، و شکسته ي نستعليق. بيشتر اين خطوط در ايران و ساير ممالک اسلامي رايج بوده است.
خوش نويسي در اروپا: مسلمانان پس از تسلط بر ممالک غربي، به خاک اروپا يعني اندلس ( اسپانيا و پرتغال ) نفوذ کردند و نزديک به هشت قرن در آن مناطق حکمروايي داشتند. در اين مدت، تمدن اسلامي بر اندلس تأثير گذاشت و زبان اسپانيولي را با خطي به نام « مغربي » که نوعي خط کوفي رايج در ممالک مغرب ( تونس، الجزاير، و مراکش ) بود و احتمالاً از اوايل قرن ( 2 ه.ق ) در اين نقط متداول شده بود - نوشتند. اعراب هايي دلس به تدريج به سمت شمال پيش رفتند و قسمت عمده خاک فرانسه را نيز اشغال کردند و در همين زمان آثاري از خط و زبان عربي در فرانسه برجاي ماند ( 119:12 ).
تمدن، زبان، و خط اسلامي به سواحل ايتاليا و جزيره سيسيل نيز نفوذ کرد و نزديک يک قرن و نيم - از نيمه دوم قرن نهم تا آخر قرن دهم ميلادي - خط و زبان عربي در اين نواحي متداول بود و بسياري از آثار موجود در موزه ها و بناهاي تاريخي ايتاليا که مزين به هنر خوش نويسي اسلامي است، به همين دوران تعلّق دارد.
از نواحي ديگر اروپا که خط و خوش نويسي عربي در آن رايج بوده، جزاير مديترانه است که از حدود قرن اول هجري تا مدت چهار قرن اين هنر در آن متداول بوده است.
راه ديگر، نفوذ خوش نويسي در اروپا، از طرف مشرق، دولت هاي عثماني بوده است. در قرن پانزدهم ميلادي که استانبول فتح شد، زبان هاي ترکي و عربي به اروپا راه يافت و آثار آن تا پيش از چهار قرن برجاي ماند؛ و سپس بر اثر بسط و گسترش قدرت دولت عثماني در قرن هفدهم ميلادي، خوش نويسي اسلامي در شهرهاي يونان و بخشي از ممالک بالکان متداول گرديد که هنوز هم در اين نواحي تأثير
آن برجاست.
ابوعلي محمد بن علي بن حسين مقله بيضاوي شيرازي ملقب به قدوه الکُتّاب ( 328 ه.ق ) مدار خط نسخ و تعليم آن را با نقطه سنجيده و اين قاعده را پايه گذاري و براي آن دوازده اصل وضع کرد که بعدها در ديگر خطوط نيز مورد استفاده قرار گرفت. اين اصول دوازدگانه عبارتند از: 1. ترکيب، 2. کُرسي، 3. نسبت، 4. ضعف، 5. قوت، 6. سطح، 7. دور، 8. صعود مجازي، 9. نزول حقيقي، 10. اصول، 11. صفا، و 12. شأن ( 1: 26، 65؛ 16: ذيل « نسخ » ).
کيفيت خط از شروع تا حد اعلاي آن را مي توان به درجات ذيل تقسيم کرد: 1. مبتدي، 2. متوسط، 3. خوش، 4. عالي، 5. ممتاز، 6. فوق ممتاز، 7. استاد.

ابزارهاي خوش نويسي

از مهم ترين وسايل خوش نويسي مي توان به موارد زير اشاره کرد:
قلم ني چوبين که وسيله انتقال مرکب بر کاغذ است. قلم را سرخ و سفيد، صاف، سنگين، و بدون پيچ و گره بر مي گزيدند. در ايران، بهترين قلم ها از جنوب کشور به خصوص از اطراف شهر دزفول به دست مي آيد. قلم خوش نويسي دو نوع عمده دارد که يکي دزفولي و ديگري خيزران است. قلم دزفولي بيش تر براي اندازه هاي غبار تا متوسط نويسي به کار مي رود. قلم خيزران، نوعي ني مغزدار از تيره گندميان، جزو دسته غلات صنعتي با ساقه هاي راست، محکم و بلند و بيش تر به رنگ هاي زرد و ليمويي است. اين نوع ني مصارفي چون ساختن عصا دارد و از برگ و پوست آن نيز ريسمان و فرش مي بافته اند. اين نوع قلم براي کتيبه نويسي ( درشت نويسي ) به کار مي رود. قلم تراش چاقوي مخصوص تراشيدن و قط زدن قلم است که معمولاً يک يا چند تيغه دارد. سطح خارجي دسته آن از جنس صدف يا شاخ گوزن ساخته مي شود. تيغه هاي باريک آن را براي تراشيدن قلم هاي کتابت و ميدان و کناره هاي قلم و تيغه بزرگ تر را براي قط زدن به کار مي برند.
قلم دان، جعبه اي استوانه اي شکل و داراي دو قسمت است: يکي قطعه داخلي که به شکل ناوکي است و در آن حقه مرکّب، قلم، قلم تراش، و قط زن را جاي مي دهند و ديگري قطعه خارجي که به منزله ي غلاف قسمت داخلي است. قلم دان ممکن است از جنس مقوا، چوب، چرم، يا فلز باشد.
قط زن وسيله اي است که قلم را روي آن مي گذارند و توسط قلم تراش قطّ مي زنند. قط در لغت به معناي قطع کردن است و منظور از عمل قط زدن، در عرف خوش نويسان، تراشيدن قلم است. جنس قط زن از
چوب سخت ( مانند آبنوس ) يا استخوان ( مانند عاج ) است.
سنگ رومي ( سنگ قلمتراش ) سنگي مخصوص است که به منظور تيز کردن تيغه قلم تراش از آن استفاده مي شود. اين سنگ چنان نرم و در عين حال محکم است که در حين تيز کردن قلم تراش، خاکه توليد نمي کند و تيغه را خراش نمي اندازد. مسطره ( خط کش ) از ابزارهاي خوش نويسان، مذهّبان، و جلد سازان است و گونه هاي مختلفي دارد. بعضي از آن ها که بيش تر در خوش نويسي به کار مي رفته و براي ايجاد خطوط افقي مستقيم در صفحه کتابت استفاده مي شده، از جنس مقوا بوده است که نخ هاي ابريشمي به تناسب فواصل سطور در آن تعبيه مي شده، به طوري که آن را روي کاغذ گذاشته و فشار مي داده اند تا نقش آن بر روي صفحه کاغذ بماند.
خاک بيز، الک کوچک يا ظرفي که شن و ماسه نرم در آن مي ريختند و پس از تراشيدن قلم، پشت آن را خاک مي ماليدند تا لغزندگي و چربي قلم از ميان برود. اين کار اکنون در ميان خوش نويسان معمول نيست، زيرا در حال حاضر پشت قلم را توسط قلم تراش قدري بر مي دارند. دوات به ظرف مرکب اطلاق مي شود که داراي دهانه گشاد و عمق کم است و در آن مرکّب و ليقه مي ريزند و براي نوشتن از آن استفاده مي کنند.
مرکّب ماده اي متشکل از دوده، زاج، صمغ، مازو و مانند آن است که نوع خشک آن را در آب حل مي کنند و با آغشتن نوک قلم با آن، بر روي کاغذ مي نويسند. بهترين نوع مرکّب آن است که سياه، برّاق و روان باشد. اگر با مرکّب عالي تحرير شود، در صورتي که مکتوب در آب افتد، نوشته تغيير نمي کند و مرکّب ضايع نمي شود. گاهي از مرکّب هاي الوان نيز در خوش نويسي استفاده مي شود که بيش تر به رنگ هاي سرخ، قهوه اي، فستقي، گل بهي، آبي و جز آن ديده مي شود. ليقه چند رشته نخ ابريشمي است که در دوات مي ريزند تا هم از ريختن مرکب جلوگيري کند و هم مرکب به مقدار لازم به نوک قلم برسد. ممکن است جنس آن از پشم، موي، پنبه يا حرير باشد.
کاغذ ورقه نازک همواري است که معمولاً از الياف گياهي ساخته مي شود؛ کاغذ خوش نويسي عموماً به دو نوع تحريري و گلاسه ( برّاق ) تقسيم مي شود. گاهي خوش نويسان براي زيبايي بيش تر بر روي کاغذهاي رنگي مي نوشته اند که معمولاً از کاغذهاي فستقي، ترياکي روشن، کرم، حنايي، گل بهي، و کاهي استفاده مي کردند. از مهم ترين انواع کاغذهاي استفاده شده در قديم مي توان به کاغذ سمرقندي، ختايي، خانبالغ، دولتشاهي، کشميري، اصفهاني، و فرنگي اشاره کرد.
زيردستي ( زير مشق ) وسيله اي چرمي، کاغذي، پلاستيکي يا چوبي است که صفحه کار خوش نويسي
را بر روي آن قرار مي دهند و مي نويسند. زيردستي به جز استحکام ورق، باعث سهولت و رواني حرکت قلم نيز مي شود. اگر زير دستي از جنس چوب انتخاب شود، رويه اش بايد صاف، نرم و ملايم باشد؛ و براي اين کار، چرم يا پلاستيکي را روي چوب زيردستي مي چسبانند و سپس از آن استفاده مي کنند.
خط از مهم ترين دستاوردهاي بشري، هنگامي مورد توجه قرار خواهد گرفت که سيمايي زيبا و نظري خوش داشته باشد. از استاد معظم، دکتر الهي قمشه اي است که ( خط زيبا تجلي عالم معنا در عالم صورت است. هنر، سراي است روحاني که چرخش ها و دواير عالم هستي را به ياد مي آورد و به زبان درس انس و الفت و مهرباني و نظم و تناسب و استواري مي دهد و به آب لطف، روح را تلطيف کرده و غبار لفظ از چهره معني مي شويد تا جمال حقيقت بي پرده ميان گردد ).
سرچشمه ي هنر خوش نويسي به شکلي که امروزه آن را ما مي شناسيم در واقع به نقاشي هاي موجود در غارها بر مي گردد و اگر به زمان هاي گذشته زماني که ارتباطات توسط گروهي از سربازان انجام مي شد برگرديم، در مي يابيم که کلمات نوشته شده تنها نمايش تصويري از حوادث مهم در زندگي انسانهاي اوليه بوده است، در حدود 3500 سال قبل از ميلاد مسيح مصري ها خطوط تصويري به سبک خاصي اختراع کردند. اين علايم بر روي مقبره ها حک شده يا توسط برس هايي رو کاغذ پاپيروس نقاشي مي شدند. هزاران سال بعد يعني 1000 سال قبل از ميلاد، فنيقيه ها يک گام جلوتر رفتند و يکي از اولين الفباها و سيستم هاي نوشتاري را بسط و توسعه دادند. خوشبختانه فنييقيه اي ها اقوامي بودند که زياد در دريا مسافرت مي کردند، آن ها بلافاصله اختراع خود را به بندرهايي که از آن جا مي گذشتند مي بردند آن ها بر يوناني ها که بعداً شکل مخصوصي از خط را اختراع کردند تأثير شگرفي گذاشتند که 850 سال قبل از ميلاد توسط رومي ها براي آفرينش زبان لاتين مورد استفاده قرار گرفت. طي قرون وسطي، لاتين زبان مشترک کليساها در اروپا بود و راهبان و عده کمي از اشراف و نجيب زادگان تنها اعضاي باسواد جامعه را تشکيل مي دادند. در همين قرون راهبان نويسنده به دليل گران بودن کاغذ يک سبک نوشتاري را تدوين نمودند که در آن کلمات نازک تر و باريک بودند و تعداد بيش تري از آن ها در يک خط جاي مي گرفتند اين سبک تحت عنوان گوتيک شناخته شده و به عنوان يک تکنيک نوشتاري عمومي در قرون وسطي درآمد.
تا اواسط قرن پانزدهم يوهان گوتنبرگ نشريات چاپي را براساس حروف چيني گوتيک راهبان اختراع کرده بود. اين تکنيک جديد چاپ شغل و حرفه راهبان را مورد تهديد قرار داد. اگرچه استفاده از نشريات چاپي هم زمان با رواج و رونق گرفتن انواع هنرها در طول دوره ي رنسانس اروپا هنر
خوش نويسي هم چنان مورد تقاضاي زيادي بود.
هم زمان با رواج و رونق گرفتن انواع هنرها در طول دوره ي رنسانس اروپا هنر خوش نويسي نيز بسيار اوج پيدا کرد خوش نويسي شکسته ( کاپرپليت ) کليشه شده که در آن چاپ خطوط ريزتر نسبت به رسم الخط ايتاليک بود، خطاطان را مورد تهديد قرار داد و تا يک صد سال بعد هنر خوش نويسي لاتين در انحطاط و سراشيبي عميقي قرار گرفت. جايگزين شدن قلم هاي نوک پهن و سخت که توانايي ايجاد قوس هاي خاص را نداشت را مي توان يکي ديگر از علل رکود خوش نويسي در قرن نوزدهم شمرد.
اما اگر بدليل حضور و تلاش شاعر و هنرمند بريتانيا ويليام موريس نبود، هنر خوش نويسي به يقين به انحطاط و نابودي رفته بود او توانست با ابداع قلم هايي با نوک هاي جديد خطاطي و هنر نويسندگي را به جايگاه گذشته خود بازگرداند. ممکن است تصور کنيد که هنر خوش نويسي توانايي رقابت و مهم ترين اختراع قرن بيستم ( کامپيوتر ) را نداشته باشد، جايي که با يک بار کليک نمودن ماوس به صورت الکترونيکي رسم الخط هاي متنوعي را در يک لحظه بر روي يک صفحه قرار گيرد بدين ترتيب هنر دست نويسي توسط پاس هاي الکترونيک انتقال مي يابد.
اما در سرتاسر ايالات متحده امريکا و اروپا خوش نويسي توسط جوامع خطاطي بيش از پيش رونق دارد و براساس گفته خوش نويس سرشناس - ژولين واترز - در طول يک سخنراني در سال 1977 در دانشکده اي در واشنگتن » خوش نويسي در حقيقت همان آفرينش حروفي است که مجسم کننده متني است که در حال نمايش آن هستند. « تعداد زيادي از هنرمندان براي بيان کامل متون و تصميم گيري در مورد نمايش آن ها به زيباترين نحو نياز به يک پيش برنامه ريزي فکري دارند، اين نوع احساس و هيجان را هيچ گاه نمي توان به وسيله کامپيوتر ايجاد نمود و از نظر ژوليان واترز بايد توسط هنرمند ايجاد و مورد تدبير قرار گيرد.
خوش نويسي يک هنر همگاني است که مرزهاي آن محدود به اروپا و ايالات متحده نيست نه تنها در کشور ايران که قدمتي چند هزار ساله دارد، بلکه در حدود 1500 سال قبل ميلاد مسيح چيني ها نيز يک تکنيک نوشتاري پيچيده را توسعه دادند که 1500 حرکت در آن وجود دارد که مورد استفاده قرار مي گرفت، امروزه خوش نويسي از ديدگاه چيني ها از معتبرترين هنرها به شمار مي رود. عرب ها نيز به واسطه تاريخچه خطاطي شان مشهور هستند.
از نظر خطاطان واقعي هنر خوش نويسي تا مادامي که حداقل يک هنرمند علاقه مند به آن وجود داشته باشد زنده خواهد ماند و خوش نويسي هم چنان از اعماق وجود هنرمنداني بر مي خيزد که احساس
واقعي دست نوشته ها را با ترسيم کلمات بر مي انگيزند. خوش نويسي در ايام گذشته و دنياي سنتي، پيوسته با نوعي تحول آرام و نوآوري در غالب رعايت قواعد همراه بوده است اما در جهان سنتي، به دليل عدم نياز عامه مردم به طور مستمر و روزمره به خط و فقدان نيازهاي تجاري و انتشاراتي و تبليغاتي، اهداف خوش نويسي ترکيبي بوده است از زيبايي بصري - آساني، سرعت و سهولت نگارش و خوانايي تا در نهايت، بتواند روند مراسلات و مکاتبات و امور ديواني و تا حدودي نيز انتقال دانش و اطلاعات را سرعت و سهولت بخشد. از طرف ديگر، هم در نظام سنتي و هم در دنياي معاصر و مدرن، انگيزه هاي کارکردي عاملي مهم و درجه اول، در تحولات خط محسوب مي شود. اگرچه زيبايي بصري نيز بدون شک مورد نظر خطاطان قرار گرفته اما امروز، صنعت چاپ و يک دستي و متحدالشکلي مکاتبات، اين بُعد عملکرد خطاطي را به حداقل رسانده و در کنار آن جنبه هاي ديگر خطاطي اهميت يافته است. بنابراين نوآوري، مهم ترين خاستگاه تحولات خط در يک صد و پنجاه سال اخير مي باشد.
تحولات فرهنگي - هنري و سياسي - اجتماعي و فن آوري که زمينه ساز نوآوري متفاوتي در خط شده اند در ايران، طي دو حرکت در دوره هاي قاجار و پهلوي خطاطي و خوش نويسي را تحت تأثير قرار داده اند:

الف. دوره ي اول - قاجاريه - ( دوره ي نوآوري در جامعه سنتي )

جامعه ي قاجاري جامعه اي سنتي بود اما در اين دوران از عهد عباس ميرزا پسر فتحعلي شاه و پس از جنگ هاي ايران و روس و شکست هاي ايران با جمع بندي از دلايل شکست و با حرکتي عبرت گيرانه توسط عباس ميرزا تحولاتي در روند نوآوري انجام گرفت که حاصل آن نوسازي قشون، ورود صنعت چاپ، ورود برخي از کارخانجات، تأسيس مدارس سبک جديد و فرستادن دانشجو به خارج از کشور براي کسب علم و هنر بوده است. اما شاه بيت اين نوآوري بعدها در ظهور و روزنامه ها و نشرياتي تحقق يافت که به نحوي اطلاع رساني و آگهي هاي جديد را به عهده گرفتند. خط و خوش نويسي نيز در پرتو اين تحولات وارد عرصه شد اما با ضرب آهنگي بسيار کند حرکت نمود تا بتواند نشريات تازه بر عرصه رسانده را بسنده نمايد به عنوان نمونه نخستين نشرياتي که خوش نويسي جديدي را مي طلبيدند عبارت بودند از کاغذ اخبار در 1253 به سردبيري ميرزا صالح شيرازي، وقايع اتفاقيه 1267-1264 به سر دبيري اميرکبير، قانون 1295 - 1290 به سر دبيري ميرزا ملکم خان به طور تفصيلي تر و جهت تشريح نوآوري و تأثير آن بر خطاطي يک صد و پنجاه ساله آخر سرنوشت نخستين روزنامه هاي ايران قابل بررسي است.

ب. دوره ي دوم - پهلوي - ( دوره ي نوسازي )

در سراسر قرن چهارده شمسي تاريخ خط و خوش نويسي در ايران مواجه با سرعت و نوآوري شگفتي است تا بتواند نيازهاي معاصر تجارت و تبليغات و فناوري را پاسخگو باشد. از سوي ديگر در سراسر قرن بيستم مکاتب بين المللي که پس از توليد در خاستگاه خود به سرعت جهاني مي شدند، هنرمندان نوآور جهان به دو دسته تقسيم گردند: نخستين دسته؛ هنرمنداني بودند که در هماهنگي کامل با سبک هاي بين المللي قرار گرفتند و دسته ي دوم از هنرمنداني تشکيل مي شد که گرايش هاي بومي و ملي را در فضايي جهاني جستجو مي کردند. نقش اين هنرمندان بر تولد خطاطي نوين از چنان اهميتي برخوردار است که جايگزيني براي آن نمي توان يافت. شايد بتوان گفت مکتب سقاخانه خاستگاه اصلي زيباشناسي و نوآوري معاصر، در خوش نويسي خط به ويژه در پيش از انقلاب اسلامي بوده است.

خط و تبليغات

نيازهاي جامعه، در هر مقطع زماني خود محل بررسي است. رقابت هاي تجاري، تبليغات، اعم از آگهي ها و پوسترها و هم چنان روزنامه ها و کتب و ساير نشريات به هنرمندان فرصتي بخشيدند که با هوشياري خاص خود اشکال هنري تازه را در روندي جديد به کار گيرند، نيازهاي تبليغاتي تجاري، سينماها، کتاب ها، روزنامه ها و مسابقات، بيان جديد بصري را طلب مي کردند. خط و خوش نويسي مي توانست اين نيازها را برآورده نمايد. اين بار وظيفه بصري خط بر وظيفه مراسلاتي و مکاتباتي برتري يافت و به معناي ديگر در روند رقابت زيبايي و سودمندي ( در زمينه مراسلات ) زيبايي گوي سبقت را ربود.

سنت شکني در ارتباط شکل و محتوي

در روند خلاقيت هاي نوآورانه، هنرمندان به چنان ابداعاتي در خط دست يافتند که مي توان آن را مجموعه اي از سنت شکني ها، نام نهاد؛ شايد بتوان گفت مهم ترين سنت شکني در رابطه، فرم و محتوا صورت گرفت. در دنياي سنتي، خط وظيفه داشت که مفهوم را به آسان ترين، سهل ترين، سريع ترين و خواناترين وجهي بيان نمايد تا در نگاه اول فرم و محتوي و شکل و مفهوم يک جا به بيننده و خواننده القاء شود. اما اينک وظيفه مهم خط زيبايي و تبليغ است. لهذا، هنرمندان در حالي که بديع بودن و شگفتي را همراه زيبايي از اهداف مهم بصري تعيين نمودند با سه اقدام مهم عرصه ي نوآوري يعني،
تغيير شکل ( دفرماسيون ) در حروف اغراق در حروف ( اگزجريشن ) و ساده زيستي ( استيلزيشن ) آن چنان تحولاتي در حروف ايجاد نمودند تا بتوانند زيبايي قدرت ارايه و روح تبليغ گراي آن را بالا ببرند.از اين روي، خط در نگاه اول نه مي توانست و نه مي خواست که در روند اين تغييرات مفاهيم را همراه با شکل، يک جا القا نمايد. در نقاشي، از اين هم، پا فراتر نهاده شد و به تمامي رابطه مفهوم و شکل از هم گسيخته گرديد و خط در کنار رنگ و ساير اشکال به جزيي از ترکيب بندي تبديل گرديد و تغيير شکل و تکرار حروف فقط به قصد زيبايي از اهداف مهم هنر خط تلقي گرديد. هنرمنداني چون زنده رودي خط را در مرز جنبشي پيش بردند و پرويز تناولي خط را در مجسمه هاي « هيچ » يا نقاشي « هيچ » بر روي کاسه بشقاب ها، متحول نمود و به دنبال آنان فرامرز پيل آرام آن چنان تغيير شکل هايي در حروف به وجود آورد که به کلي رابطه فرم و محتوي را از هم گسست و خط در آثار او به مجموعه اي از حرکت حروف در بطن سطوح رنگي تبديل گرديد. رضا مافي نياز با سياه مشق هاي خود اين سنت شکني را ادامه داده تا نوبت به محمد احصايي رسيد که در آخرين تحولات هنري خود فقط به يک مجموعه اي از حرکت حروف دست يافت و نام آن را بسم الله نهاد.
پس از آن نصرالله افجه اي با خط، نقاشي کرد و بالاخره جليل رسولي از خط و چسباندني ها به يکديگر سعي نمود ضمن احترام به رابطه فرم و محتوي در خط، از طريق چسباندن ترمه ها و نمدها و نظاير آن به تابلوي خط، غناي ملي و زيبايي سنتي ببخشد. هم چنين هادي روشن ضمير با استفاده از ورق طلا در آثار نقاشي خط سبکي نو در اين رشته پديد آورد ... هايي قلاب هنرمندان زيادي در عرصه نوآوري با خط و يا نقاشي خط بخت خود را آزمودند و اين روند ادامه داشته است تا آخرين دست آورد خط به نام مُعَلي توسط عجمي در سال 1378 شمسي پا به صحنه نهاد. اين خط که به عنوان شيوه هاي جديد در خوش نويسي مورد اقبال قرار گرفته تلاش مي کند رابطه ي فرم و محتوا را حفظ نمايد. توسل به نام علي ابن ابي طالب (عليه السّلام) الهام بخش هنرمند، در تحول حروف و ترکيب بندي بوده است.
اينک که خطاطي، در روند تحولات جديد، وظيفه خود را خوانايي و سهولت نگارش و سرعت مراودات و مراسلات نمي داند کم يا بيش به فرمي زيبا تبديل شده است که در درجه اول معناي خود را نه فقط القا نمي کند؛ بلکه ادعايي نيز دارد در دوره هاي معاصر، در نقاشي ارايه فرم محض، نه تنها جرم نيست بلکه مطلوب نيز هست زيرا مخاطب مختار است که، هر چه مي خواهد ببيند و هر طور دوست دارد قرائت کند. اما در گرافيک، به ويژه در روند کاربردهاي زندگي روزمره هنرمند ناچار است زيبايي را با سودمندي و گويايي ترکيب کند انبوه مخاطبان خود را که اغلب عامه مردمند، به نخبگان،
راضي نمايد ...
بنابراين، تمهيدات نويني، به ياري خطاطي جديد آمده است. اين تمهيدات جديد، عبارتند از: ترکيب بندي، رنگ عناصر خيال و رمزهاي تصويري که به حوزه و قلمرو مربوطه نزديکند. ( مثلاً سينما يا تبليغ قالي ). اما همه شگردهاي بالا، هنگامي مفيد مي افتد که بيننده و مخاطب با مشارکت فعال خود در فهم و خواندن خط جديد تلاش نمايد ... و اين يکي از مهم ترين ويژگي هاي تحول خوش نويسي در خط معاصر است.

مدرنيست ها و شيوه هاي قديمي

از آن جايي که مدرنيست ها از دشواري خط و ناخوانايي آن واهمه نداشته اند جسورانه و بي دريغ در روند اين نوآوري از اقلام قديم استفاده نمودند. ظرفيت بالاي نوآوري خط کوفي که از ثلث قرن دوم و سوم تا « معلي » در قرن پانزدهم هجري ادامه داشته و حتي گسترش يافته است؛ به هنرمندان فرصت داد که تمامي اقلام خط توجه نمايند نه تنها تعليق و نستعليق و شکسته، که خط هاي خوانايي هستند بلکه شکل هاي قديم تر و گمنام تر خط را نيز چون رقاع و محقق و ريحان و در شکل هاي هندسي، کوفي را چون خط بنايي ( معقلي ) و حتي کوفي گياهي را نيز به عنوان مواد خام آثار خود تلقي نمايند. نکته مهم اين است که از تکنيک هاي ساده با قلم ني و مرکب، تا قلم و مو و رنگ روغن و حتي امروزه کامپيوتر ديجيتال آرت، هيچ يک از اقلام خط سنتي با خطوط مدرن در تضاد قرار نگرفته اند چرا که ظرفيت بالاي خط کوفي، با همه تحولاتش توانسته است فرصت هم زيستي خط و فن آوري و هنر معاصر را به بهترين وجه ايجاد نمايد.

تاريخچه خوش نويسي در ايران

قبل از اسلام خطوط مختلفي از جمله ميخي، پهلوي و اوستايي در ايران متداول بوده است. با ظهور دين اسلام نياکان ما الفبا و خطوط اسلامي را پذيرا شدند. خط متداول آن زمان که نزديک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفي و نسخ قديم بود که از دو خط قبطي و سرياني اخذ شده بود. در اوايل قرن چهارم سال 310 هجري قمري ابن مقله بيضاوي شيرازي خطوطي را به وجود آورد که به خطوط اصول معروف شد که عبارتند از: محقق - ريحان - ثلث - نسخ - رقاع و توقيع که وجه تمايز آن ها اختلاف در شکل حروف، کلمات، نسبت سطح و دور در هر کدام مي باشد و براي اين خطوط
قواعدي وضع کرد و 12 اصل نوشت: ترکيب، کرسي، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازي، نزول مجازي، اصول، صفا و شأن.
بعد از ابن مقله ( حدود يک قرن ) علي ابن هلال مشهور به ابن بواب براي خط نسخ قواعد جديدي به وجود آورد و آن را کامل تر کرد و بعد در قرن هفتم جمال الدين ياقوت مستعصمي به خطوط شش گانه ياد شده غنا و تکامل بخشيد.
مقارن پيشرفت خطوط فوق، حسن فارسي کاتب، خط تعليق را از خطوط نسخ و رقاع به وجود آورد که به نام ترسل نيز ناميده مي شد. در قرن هشتم مير علي تبريزي ( 850 ه.ق ) از ترکب و ادغام دو خط نسخ و تعليق خطي به نام نستعليق به وجود آورد که بسيار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظيمي در هنر خوش نويسي گرديد. خطي که حدود يک دانگ سطح و مابقي آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعليق تغيير پيدا کرد.
و بايد اذعان نمود که به حق از زيباترين و ظريف ترين و مشکل ترين خطوط ايراني و مي توان گفت که عروس خطوط ايراني است. پس از مير علي تبريزي پسرش مير عبدالله و بعد از او ميرزا جعفر تبريزي و اظهار تبريزي در تکامل خط نستعليق کوشش ها کردند تا نوبت به سلطانعلي مشهدي رسيد که خدمات شاياني به اين هنر اصيل نمود.
اساتيد زيادي بعد از سلطان علي مشهدي در تکامل خط مذکور زحمات فراواني کشيدند که بعد از حدود يک قرن، خوش نويس نامي و آشناي همه، مير عماد الحسني ( 1024 هجري قمري ) معاصر شاه عباس صفوي پا به عرصه ظهور نهاد، که با نبوغ خود تغييرات و سبکي در خط نستعليق به وجود آورد که هنوز از گذشت قريب 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خوش نويسان است. او پايه خط را به جايي نهاد که از زمان پيدايش خط نستعليق تا کنون هنرمندي خوش نويس را ياراي برابري با او نبوده است و هم زمان او هنرمند بزرگ ديگري چون عليرضا عباسي رقيبي براي او به شمار مي رفت که علاوه بر خط نستعليق خفي و جلي در خط ثلث نيز استاد بود به طوري که قالب کتيبه هاي مساجد و بناهاي تاريخي اصفهان به خط ثلث و يا به سرپرستي او انجام شده است.
به طور کل قرن هاي نهم، دهم و يازدهم هجري قمري را مي توان قرن هاي درخشان در هنر خوش نويسي دانست.
در اواسط قرن يازدهم سومين خط خالص ايراني ( شکسته ي نستعليق ) به دست مرتضي قلي خان شاملو حاکم هرات از خط نستعليق احداث گرديد؛ علت پيدايش آن تند نويسي و راحت نويسي و ديگر،
ذوق و خلاقيت ايراني مي توانست باشد همان طوري که بعد از پيدايش خط تعليق، ايرانيان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته ي تعليق آن را نيز بوجود آوردند. خط شکسته ي نستعليق به دست ميرزا شفيعا هراتي کامل تر شد و درويش عبدالمجيد طالقاني قواعد جديدي وضع نمود و آن را به کمال نوشت چهار تن از خوش نويسان نامي که در چهار خط ثلث، نسخ؛ نستعليق و شکسته ي نستعليق به ارکان اربعه هنر خوش نويسي مشهور گشته اند عبارتند از:
- در خط ثلث: جمال الدين ياقوت ( 698 ه.ق )
- در خط نسخ: ميرزا احمد نيريزي ( اواسط قرن 12 )
- در خط نستعليق: مير عماد الحسني ( 1024 ه.ق )
- در خط شکسته ي نستعليق: درويش عبدالمجيد طالقاني ( 1185 ه.ق )
در قرن13 در دوره ي قاجاريه خطاطان بزرگي پا بر عرصه ميدان نستعليق و ديگر اقلام نهادند و سختي هاي اين هنر ظريف را به جان خريدند و در توسعه آن کوشيدند که اسامي معروف ترين آن ها از آن زمان تاکنون به شرح ذيل مي باشد:
عباس نوري، وصال شيرازي، احمد شاملو مشهدي، فتحعلي حجاب، مير حسين خوش نويس، اسداله شيرازي، ميرزا آقا خمسه اي، ابوالفضل ساوجي، عبدالرحيم افسر، محمد حسين شيرازي، عبدالحميد ملک الکلامي، علي نقي شيرازي، ميرزا محمد ابراهيم تهراني ( ميرزا عمو )، ميرزا غلامرضا اصفهاني، ميرزا محمدرضا کلهر، محمد حسين عمادالکتاب، مرتضي نجم آبادي، سيد حسن ميرخاني، سيد حسين ميرخاني، علي اکبر کاوه، ابراهيم بوذري، حسن زرين خط، غلامحسين اميرخاني، عباس اخوين، يداله کابلي خوانساري، کيخسرو خروش و ...
انجمن خوش نويسان ايران از سال 1329 با همت استادان بزرگواري چون زنده ياد سيد حسين ميرخاني و ديگر استادان والا مقام نظير شادروانان علي اکبر کاوه، ابراهيم بوذري و سيد حسن ميرخاني، با اهتمام زنده ياد دکتر مهدي بياني محقق و استاد دانشگاه و تني چند از عالي همتان فرهنگ خواه، با همکاري وزارت فرهنگ و هنر وقت تأسيس و راه اندازي شد و نام کلاس هاي آزاد خوش نويسي زينت بخش اين خانه عشق و دلدادگي گرديد؛ اين نهاد اصيل و مردمي بنياد نامه رسمي خود را با نام انجمن خوش نويسان ايران در تاريخ 19 شهريور ماه 1346 اخذ و فعاليت هاي درخشان و تأثيرگذار خود را پي گرفت. انجمن خوش نويسان ايران به تدريج و در آغاز دهه سوم حيات پربار خود دوره ي رونق و گسترش را تجربه کرد و در مواجهه با رويکرد وسيع و پرشور اقشار مختلف جامعه به ويژه جوانان و
نوجوانان اقدام به تأسيس فراگير شعب در سراسر کشور نمود که اين روند هم چنان ادامه دارد.
انجمن خوش نويسان ايران پر سابقه ترين سازمان هنري مستقل کشور است و مي توان گفت از نظر قدمت تشکيلاتي و فرايند تأثيرگذاري در جهان کم نظير و در خاورميانه بي نظير است.
تصويب خط مشي ها و برنامه هاي کلي، بررسي و تصويب اساس نامه ي انجمن برعهده ي مجمع نمايندگان، که در رأس انجمن قرار دارد، مي باشد.
شوراي عالي انجمن، منتخب مجمع نمايندگان است، که با عضويت نمايندگان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، مرکز مشاوره و تصميم گيري هاي انجمن را تشکيل مي دهد؛ مديريت اجرايي منتخب شوراي عالي و رکن رکين شوراي ارزشيابي هنري، بازرسان و هيأت رسيدگي و داوري، ارکان شش گانه ي انجمن خوش نويسان ايران را تکميل مي کنند.
اهداف انجمن از نگاه اساس نامه عبارتند از:

1. ترويج خطوط چهارگانه در داخل و خارج کشور.
2. آشنا نمودن مردم با هنر خوش نويسي و نقش و کاربرد آن در توسعه فرهنگي کشور.
3. دفاع از حقوق خوش نويسان.
4. ايجاد ارتباط سازماني و همکاري مطلوب ميان خوش نويسان.
5. ايجاد ارتباط و تعامل با ساير مؤسسات فرهنگي به منظور رشد، اعتلا، نوآوري و افزايش غناي معنوي و فرهنگي کشور و نيز معرفي دستاوردها به ساير ملل و آموزش هنرها و فنون مرتبط با هنر خوش نويسي انجمن خوش نويسان ايران، بيش از 220 شعبه در سطح کشور و خارج از کشور نظير شعبه توکيو و پاريس و ... تأسيس نموده و تاکنون حدود پنج هزار نفر از انجمن خوش نويسان ايران با درجه ممتاز فارغ التحصيل گرديده اند.

تعداد استادان و مدرسان انجمن از مرز هفت صد و پنجاه نفر گذشته و بيش از شصت هزار هنرجو، آمار ثبت نام سال تحصيلي و تابستاني را در دوره هاي مقدماتي، متوسط، خوش، عالي و ممتاز تشکيل مي دهند. تحرير و چاپ ده ها رسم الخط و آداب الخط و کتب نفيس با شمارگاني بالغ بر صدها هزار از متون ادب، عرفان و اخلاق و برگزاري هزارها نمايشگاه از آثار خوش نويسي در داخل و خارج از کشور نمونه هاي ديگري از فعاليت هاي مثبت و تأثيرگذار فرهنگي - هنري را شامل مي گردد.
انجمن خوش نويسان ايران و جامعه بزرگ خوش نويسي در عرصه ي تاريخ و فرهنگ ايران اسلامي نقش مؤثري داشته و به جز ثبت و ضبط زبده آثار ماندگار و اغناي گنجينه مواريث هنري ناب در
قالب کتابت، کتيبه، قطعه نويسي و ... و حضور دايمي و فرهنگ ساز داشته، هم چنين در متن يا در کنار هنرهاي سنتي هم چون نگارگري و تذهيب و قلمدان و چاقوسازي و هنرهاي وابسته به چوب، پارچه، فرش و ... سهم ويژه اي داشته است.
هم چنين حدود 3 دهه از اولين تشکل هاي عمومي انجمن نسبت به تدوين و تصحيح و تتميم اساس نامه و تعيين اعضاي شوراي عالي و ساير مأموريت هاي اساسنامه مي گذرد.
اين تشکل ها، ابتدا به صورت کنگره هاي سراسري با دعوت و حضور فارغ التحصيلات ممتاز انجمن برگزار مي شد و پس از آن از طريق برگزاري مجامع عمومي، نمايندگان منتخب شعب طبق آيين نامه شعب انجمن تعيين و به دفتر مرکزي انجمن خوش نويسان ايران معرفي مي شوند و دفتر مرکزي با دعوت از نمايندگان منتخب اقدام به تشکيل مجمع نمايندگان مي کند؛ مجمع نمايندگان هر سال در نقاط مختلف کشور برگزار مي شود.
اجلاس نمايندگان تلاشي است در تداوم سير تعالي هنر خوش نويسي، از طريق تحقق اهداف سازماني و کوششي است که نه تنها بارقه هاي اميد به تداوم روند پيشتازانه و پر توفيق رسالت و اهداف عاليه انجمن را در تحصيل تجربيات و انديشه ها و نوآوري هاي هنري با ايجاد فضا و فرصت هاي گفتگو مي گشايد؛ بلکه با حضور يک جاي زبدگان و نخبگان هنري و تشکيلاتي دفتر مرکزي و مجموعه هاي وزين و به هم پيوسته بيش از 220 شعبه انجمن خوش نويسان ايران را نيز متجلي مي سازد. سرگذشت پيدايش خط در دوران قبل از اسلام بحث ديگري دارد، وليکن در دوره ي اسلامي و مقارن قرن هاي اول و دوم هجري بر پايه ي خطي موسوم به نبطي و حجازي، خط کوفي شکل گرفت و در دوره هاي بعد به ترتيب و تدريج خطوط سته، ثلث، نسخ، ريحان، رقاع، محقق و توقيع و سپس، خط تعليق به دست هنرمندان ايراني ابداع شد، تا نوبت به قرن هشتم و ظهور خط نستعليق رسيد، اين قلم از تلفيق خط نسخ و تعليق و نوعي خط تحرير که در بين مردم ايران رايج بود و به وجود آمد و اندکي بعد، در قرن دهم خط شکسته نستعليق پديدار شد. خطوط رايج در ايران اسلامي عبارتند از ثلث، نسخ، نستعليق و شکسته ي نستعليق، اين خطوط از مواريث گران قدر ملت با فرهنگ ايران به شمار آمده و در موزه هاي بزرگ دنيا چون جواهرات بي نظير نگه داري مي شوند که موجب افتخار و نشانه ظرافت طبع ملت کمال طلب و هنر دوست و هنر آفرين ايران است.
هنر خوش نويسي و نستعليق ويژگي هنر ناب را در ساختار هندسي خود دارد و با نمود بارز خود در منزلت و جايگاهي قرار گرفته است که، نهضت امپرسيونيزم و آبستره مي خواهد به آن برسد و ساختار
هندسي و رياضي هنر خوش نويسي و وجود تناسب هاي ايزدي و طلايي در اين هنر ويژگي ها و امتيازات خاصي به اين هنر بخشيده است، ميدان و محتواي هنر خوش نويسي که مبتني بر دستاوردهاي ملي و ديني است از طرفي در ذهن و قلب مردم جاري است و مردم با آن آشنايي بصري وسيع دارند و اين نگرش قداست خاصي براي اين هنر ايجاد کرده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. پژوهشگر و کارشناس ارشد کتابداري و اطلاع رساني مجتمع آموزشي جهاد کشاورزي استان مرکزي.
2. کارشناس ارشد امور فرهنگي مرکز آموزش عالي شهيد بابايي اراک.
3. کارشناس آموزش مرکز آموزش عالي شهيد بابايي اراک.
4. مدرس و کارشناس ارشد آبياري مجتمع آموزشي جهاد کشاورزي استان مرکزي.

منبع مقاله :
صفي پور، علي اکبر، طبيعي، منصور، (1390)؛ مجموعه مقالات کنگره استاد ميرزا احمد ني ريزي، شيراز: بنياد فارس شناسي، چاپ اول.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.