نسخ در سه آيه از قرآن

خداوند تو را بخشيد در اين که چرا پيش از آن که راستگويان و دروغگويان را بشناسي به آن ها اجازه دادي؟![خوب بود صبر مي کردي تا هر دو گروه خود را نشان دهند.] ان ها که به خدا و روز جزا ايمان دارند آن گاه که در راه خدا با
شنبه، 18 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نسخ در سه آيه از قرآن
نسخ در سه آيه از قرآن

 

نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي



 

نسخ در آيه ي استيذان

(عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَکَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکَاذِبِينَ‌ لاَ يَسْتَأْذِنُکَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ‌ إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُکَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ...)(1)
خداوند تو را بخشيد در اين که چرا پيش از آن که راستگويان و دروغگويان را بشناسي به آن ها اجازه دادي؟![خوب بود صبر مي کردي تا هر دو گروه خود را نشان دهند.] ان ها که به خدا و روز جزا ايمان دارند آن گاه که در راه خدا با اموالشان و جان هايشان مي جنگند، در هنگامه جنگ از تو اجازه نمي طلبند[ جهت ترک جهاد]. خداوند پرهيزگاران را مي شناسد. تنها کساني از تو اجازه[ ترک جهاد]مي طلبند که به خدا و روز جزا ايمان ندارند...
از ابن عباس، حسن، عکرمه و قتاده: نقل شده است که اين آيات با آيه ذيل نسخ گرديده است.(2)
(فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ. )(3)
اگر [مؤمنان] براي بعضي از کارهاي مهم خود، از تو اجازه بخواهند، به هر يک از آنان که مي خواهي [ و صلاح مي داني] اجازه ده!

به نظر ما:

اين آيات نسخ نشده اند، زيرا اين آيات به صراحت دلالت دارند بر اين که ممنوع بودن استيذان در ترک جهاد و مورد عتاب قرار گرفتن رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) به جهت اجازه دادن به متخلّفين و بهانه جويان، هنگامي بوده است که دروغگويان و راستگويان از يکديگر تشخيص داده نمي شدند و خداوند در اين آيات بيان نموده است که افراد متخلف و بهانه جو از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) اجازه مي گرفتند که در شهر بمانند و اين جازه را بهانه قرار مي دادند که از حضور در ميدان جنگ شانه خالي کنند.
اين جا بود که خداوند به پيامبرش فرمان داد که به هيچ کس اجازه ي تخلف از جنگ ندهد تا وضع افراد از نظر ايمان و کفر و از نظر حقيقت گويي و يا بهانه جويي روشن گردد و پس از آن که وضع شان معلوم شد، خداوند از طرفي به مؤمنين اجازه داد که براي برطرف کردن بعضي از گرفتاري هاي زندگي خود از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) اجازه بگيرند و با اجازه ي وي حق دارند موقتاً از جهاد معاف شوند و از طرف ديگر در آيه(فَاِذا اَستَاذَنُوکَ لِبَعضِ شَانِهِم...) به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نيز اجازه داد که به هر يک از مسلمانان که صلاح مي داند و مشکل جدي دارد، اجازه بدهد و او را جهت شرکت در جنگ آزاد بگذارد.
با اين توضيح معلوم گرديد که منافات و تضادي در ميان مفهوم اين دو نوع آيه وجود ندارد تا يکي ناسخ ديگري باشد، بلکه مفهوم و مفاد هر يک از آن ها به مورد خاص خود اختصاص دارد.

نسخ در آيه ي تخلف از جنگ

(مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لاَ يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفسهِ.)(4)
سزوار نيست که اهل مدينه و باديه نشيناني که اطراف آن ها هستند، از رسول خدا تخلف جويند و براي حفظ جانشان از جان او چشم بپوشند.
از ابن زيد نقل گرديده است که مي گويد: اين آيه نيز با همان آيه ي( وَمَا کانَ المُؤمِنُونَ...) نسخ شده است.(5) زيرا در آيه مورد بحث تخلف از جنگ به طوري کلي مورد نکوهش قرار گرفته و ممنوع گرديده است، ولي در آيه دوم اجازه داده شده است که تنها عده اي در جنگ شرکت کنند و عموميت و کليت مفهوم آيه نسخ شده است.

مؤلف

ولي حقيقت اين است که اين آيه نسخ نگرديده است زيرا آيه دوم که به پندار طرفداران نسخ، ناسخ اين آيه مي باشد، خود دليل بر عدم نسخ و روشن کننده ي مفهوم آيه اولي است و حاصل مفهوم و مفاد اين دو آيه روي هم رفته اين است: حرکت به جنگ بر تمام افراد مسلمان واجب نيست بلکه تنها بر عده اي از مسلمانان در حد کفايت واجب ميب اشد.
به عبارت ديگر: از مفهوم مجموع اين دو آيه يک حکم به دست مي آيد و آن اين که جهاد واجب کفايي است و نه واجب عيني، يعني آيه اول اصل وجوب را و آيه دوم کفايي بودن آن را بيان مي کنند ولي در عين حال گاهي واجب عيني مي شود و بر تمام مسلمانان فرض و واجب مي شود که همگان در ميدان جنگ شرکت کنند ولي اين نوع وجوب غير از وجوب اولي جهاد است.
بنابراين، در جهاد دو نوع وجوب دارد، در اصل واجب «کفايي» مي باشد و با پيدايش عوامل خارجي گاهي هم واجب «عيني» مي شود و حکم هر دو نوع وجوب، هر کدام در جاي خود ثابت، پابرجا و نافذ است و نسخ نشده و تغيير نيافته است.

نسخ در آيه ي صبر و شکيبايي

(وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْکَ وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاکِمِينَ.‌ )(6)
پيروي کن از آن چه به تو وحي مي شود و صبر و استقامت بکن تا خداوند، حکم و داوري کند که او است بهترين حکم کنندگان.
از ابن زيد نقل شده است، اين آيه که در آن دستور صبر و شکيبايي آمده است با دستور جهاد و فرمان سخت گيري به کفار نسخ شده است.(7)

مؤلف:

از مطالبي که در ابطال ادعاي نسخ آيه اول آورديم، بطلان ادعاي نسخ در اين آيه نيز روشن مي شود و نيازي بر تکرار آن مطالب نيست ولي در اين جا اين نکته را اضافه مي کنيم که: منظور از «صبر» در آيه مورد بحث، صبر و استقامت در برابر تعدّيات دشمن نيست بلکه صبر به معناي شکيبايي عمومي است که در تمام مراحل و در همه حوادث مستحسن و نيکوست، به عبارت ديگر منظور از صبر، در اين آيه حکم اخلاقي غيرقابل نسخ است نه يک حکم سياسي که با تشريع حکم ديگر نسخ شود.
آري، شايد اين معني از اطلاق آيه شريفه که به صبر در برابر کفار نيز شامل مي گردد، بتوان استفاده نمود ولي شمول يک لفط بر معنايي، مطلبي است و دلالت صريح لفظ بر آن معني و اراده ي آن، مطلب ديگر.
بنابراين، اين وجهي براي نسخ در آيه مزبور باقي نمي ماند.

پي نوشت ها :

1- توبه/43-45.
2- الناسخ و المنسوخ، نحاس170.
3- نور/62.
4-توبه/120.
5- الناسخ و المنسوخ، نحاس 170، و قرطبي در تفسير خود 392/8 نظريه نسخ در اين آيه را به مجاهد نيز نسبت داده است.
6-يونس/109.
7-الناسخ و المنسوخ، نحاس 178.

منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.