functionalism

كاركردگرايي

شكلي از تبيين در علوم اجتماعي است كه ماركسيست ها و ديگران براي فهم تغييرات اجتماعي و تاريخي مطرح كرده اند. فرض كنيد كه من مي خواهم عكسي را در اتاق نشيمن خانه ام نصب كنم. براي اين كار لازم است پيچي را به ديوار
چهارشنبه، 22 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كاركردگرايي
كاركردگرايي

 

نويسنده: جان پايك
مترجمان: دكتر سيدمحمدعلي تقوي
دكتر محمدجواد رنجكش


 

functionalism

شكلي از تبيين در علوم اجتماعي است كه ماركسيست ها و ديگران براي فهم تغييرات اجتماعي و تاريخي مطرح كرده اند. فرض كنيد كه من مي خواهم عكسي را در اتاق نشيمن خانه ام نصب كنم. براي اين كار لازم است پيچي را به ديوار وارد كنم و اين خود مستلزم استفاده از پيچ گوشتي است. بنابراين پيچ گوشتي را به اتاق مي برم. فرض كنيد از من بپرسند كه: « اين پيچ گوشتي در اتاق نشيمن چه مي كند؟ » پاسخ درست ( و البته كمي بيش از حد عجيب ) آن خواهد بود كه « پيچ گوشتي به خاطر اين در اتاق نشيمن است كه براي آويزان كردن عكس به ديوار كاركرد دارد؛ بودن آن در اتاق نشيمن به برآوردن نياز من يعني نصب تابلو كمك مي كند ». كاركرد پيچ گوشتي - اين كه در انجام كاري كه بايد انجام بگيرد مفيد است- جايگاه زماني و مكاني آن را توضيح مي دهد. اين شكل كليِ تبيين هاي كاركردي است- كاركرد يك نهاد، فعاليت و... تبيين كننده ي وجود آن است.
كجاي پاسخ فوق عجيب به نظر مي رسد؟ عجيب آن است كه اين تبيين هيچ اشاره اي به تصميم من در مورد نصب تابلو و آوردن پيچ گوشتي نمي كند. درست تر آن است كه بگوييم پيچ گوشتي به اين علت در اتاق نشيمن است كه « من آن را براي نصب تابلو آورده ام ».
منافع ناشي از كاركرد پيچ گوشتي توضيح دهنده ي وجود آن در اتاق نشيمن است، اما فقط به طريق غيرمستقيم؛ يعني فقط از طريق خواست من مبني بر نصب تابلو و نيز باورم مبني بر اين كه پيچ گوشتي براي انجام اين كار مفيد است. من به عنوان فاعلي هدفمند وارد داستان شده، با كاري كه در مورد پيچ گوشتي انجام مي دهم [ يعني آوردن پيچ گوشتي ] سبب مي شوم كه تبيين كاركردي درست از آب درآيد. بيان اين كه « پيچ گوشتي به دليل كاركردش در نصب عكس در اتاق نشيمن است » دربردارنده ي چيزي است كه صحيح به نظر نمي رسد: گويي پيچ گوشتي خود به اتاق نشيمن آمده است؛ در حالي كه مي دانيم به طريق خاصي [ يعني به اراده ي من ] به اتاق آورده شده است.
منبع مقاله :
پايك، جان، (1391)، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ي سياسي، مترجمان: سيد محمدعلي تقوي- محمدجواد رنجكش، تهران: نشر مركز، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط