عوامل فردي
زير بناي زندگي انسان بر اساس فطرت و نهاد الهي بنا شده است و چنانچه در همين مسير گام بردارد، هيچ گونه انحرافي او را مبتلا نخواهد ساخت، اما مسير زندگي انسان بدون عوامل تأثيرگذار نبوده و هماره او را با شرايط گوناگون رو به رو خواهد ساخت. ناگزير انسان در طي اين مسير با حوادث گوناگون مواجه است.دانشمندان عوامل تأثيرگذار را در چند دسته تقسيم نموده اند:
1. عوامل زيستي
برخي عوامل زيستي را عامل انحراف معرفي نموده و نقص جسماني و الگوهاي کرموزومي را در اين رابطه مؤثر دانسته اند. (1) اين نظريه از حدّ فرضيه پا فراتر ننهاده و هنوز به صورت علمي به اثبات نرسيده است، جز در عدّه ي معدودي که به دليل اختلال ترشح هورمون ها، اختلالاتي ديده مي شود و گاه موجب بلوغ زودرس، عدم تعادل در رفتار جنسي و به نظر عدّه اي حتّي عامل پيدايش تمايل به جنس موافق و يا تن دادن به خودفروشي است و گاه وجود ترمورهايي در بدن مثل تخمدان مي تواند زمينه ساز آلودگي باشد. (2)2. عوامل رواني و عاطفي
غالب عواملي که در انحرافات جنسي برشمرده شده به روح و روان انسان باز مي گردد. به طور کلي مي توان منشأ تصميم گيري انسان را به دو جنبه ي عقل و احساس برگرداند. چنانچه انسان به حکم عقل عمل نمايد، به سوي خير و سعادت رهنمون مي گردد، چرا که عقل به طور فطري راهنماي پاکي و فضيلت است و انسان را به خير و صلاح مي خواند و از انحراف و ناپاکي بر حذر مي دارد. به فرموده امام صادق عليه السلام: «العَقلُ دَليلُ المُؤمِن؛ (3) عقل و خرد، راهنماي مؤمنين است» و چنانچه انسان تحت تأثير احساسات و عواطف عمل نمود، چون انگيزه هاي آن متفاوت است، گاه به سوي خير و گاه به سوي شر قدم بر مي دارد.عوامل رواني و عاطفي از کودکي در کيفيت رفتار آنان مؤثر است و هر گونه اختلالي در اين زمينه ي انحراف او را فراهم مي آورد. حال اگر مراقبت هاي لازم در خانه صورت نگيرد، زمينه هاي اوليه انحراف در خانواده شکل مي گيرد. روابط نامناسب جنسي در خانواده، عدم پوشش کافي و کاهش کنترل و نظارت بر رفتار کودک و نوجوان (4) و در نهايت، عدم صميميت و برخوردهاي نامناسب و نسنجيده، زمينه ي انحرافات جنسي آن ها را فراهم مي سازد. در اين موقعيت چنانچه زمان مناسب ازدواج نرسيده باشد يا امکان ارضاي صحيح و مشروع غريزه جنسي فراهم نشود، به دليل قدرت مندي اين غريزه اگر عوامل بازدارنده براي حفظ فرد داراي قدرت کافي نباشد، انحراف جنسي به وجود خواهد آمد.
خداوند متعال ناتواني انسان را در اين زمينه با «خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفاً» (5) تعبير آورده است، چرا که اگر راه اطفاي غريزه ي جنسي براي انسان باز نباشد، صبر نکرده و از بيراهه خود را ارضا خواهد نمود.
زشت ها را خوب بنمايد شَرَه *** نيست چون شهوت بَتَر ز آفاتِ ره
صد هزاران نام خوش را کرد ننگ *** صد هزاران زيرکان را کرد دنگ (6)
در هر يک از انحرافات جنسي، عاملي خاص بيش از ساير عوامل تأثير گذار است.
عامل فحشا و زنا را مي توان در نابساماني خانواده ها، طرد خانوادگي، تحقير مفرط، بيماري هاي رواني و شخصيت تلقين پذير و بالاخره کمبود محبت يافت. چنانکه برخي دختران به دليل خلأهاي عاطفي و روحي از خانه فرار کرده و سپس هفتاد در صد آنان مورد تعرض جنسي قرار مي گيرند (7) و سپس اين دختران خود عامل فساد و فحشا در جامعه مي گردند.
سوق به هم جنس گرايي را مي توان در عوامل فيزيولوژيکي، پرورش کودک به صورت جنس مخالف و عدم دست رسي به جنس مخالف و اختلالات رواني و مسائل اجتماعي (8) جست و جو نمود.
انتخاب دوست غير هم جنس گاه به دليل منزوي بودن فرد و شرم بيش از حد، براي پناه بردن به ديگري ولو از جنس مخالف و به خاطر فرار از اضطراب بوده (9) و گاه براي قدرت نمايي در پسران و ايجاد جذبه در دختران ديده مي شود و گاه رسالت دوست يابي براي يک ديگر به اين مسئله دامن مي زند. امروزه تماس هاي اينترنتي از طريق چت کردن به گسترش اين روند دامن زده است.
فلسفه ي چشم چراني، هوس راني از طريق نگاه با کمک تخيّلات مي باشد که نوجوان هنگام خجالت از برخورد با جنس مخالف يا عدم امکان آن از طريق نظربازي، حسّ کنج کاوي خود را ارضا مي نمايد.
علّت مزاحمت هاي تلفني، صحبت هاي رکيک و نامناسب را نيز مي توان در عدم ارضاي صحيح نوجوان و عدم دست يابي به امکان ارتباط مشروع دانست؛ هر چند برخي اين گونه ارتباطات را براي فراهم آمدن زمينه هاي بعدي انتخاب مي کنند.
خود ارضايي در پسران بيشتر به دليل تحريکات جنسي و عدم دست رسي به جنس مخالف يا پر شدن مجاري مني و فشار عصبي آن دانست و در مردان به دليل شرم و خجالت از جنس مخالف يا عدم دست رسي به جنس مخالف است. در زنان اين عمل کمتر ديده مي شود و علت وجود آن نزد برخي به دليل عدم دست رسي به جنس مخالف (10) و گاه عدم ارضاي صحيح از طرف همسر مي باشد.
منشأ هر يک از انحرافات فردي، در يک عامل رواني خاص نهفته است که برخي جز با مراجعه به روان پزشک و روش هاي درماني خاص قابل درمان نيست.
عوامل محيطي
انسان موجودي اجتماعي است و ناگزير با ساير انسان ها در ارتباط است و از محيط پيرامون خود تأثير مي پذيرد. جوامع به تدريج براي نظم اجتماعي به تدوين قانون پرداختند.ارتباط تنگاتنگ انسان با جامعه از ديدگاه قرآني در اين آيه شريفه روشن مي شود: «وَتَرى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتَابِهَا»؛ و هر امتي را به زانو درآمده مي بيني، هر امتي به سوي کارنامه خود فراخوانده مي شود. (11) در اجتماع انساني عوامل مختلفي از قبيل فرهنگ، سياست و اقتصاد تأثيرگذار است که انحرافات موجود در جامعه نيز جداي از اين عوامل نمي باشد. در عوامل انحراف جنسي ناگزير به بررسي هر يک از اين عوامل مي باشيم.
1. عوامل فرهنگي
نظام فرهنگي جامعه، روح و حقيقت نظام اجتماعي را تشکيل مي دهد که شامل ارزش ها، شناخت و ايدئولوژي آن مکتب است، (12) لذا دشمنان اسلام از اين طريق سعي بر احاطه ي فرهنگي بر جوامع اسلامي نموده و آن را به عنوان بهترين حربه براي سلطه ي دائمي برگزيده اند.عدم شناخت مباني فرهنگي يا ضعف شناخت، از مهم ترين عواملي است که دشمن از آن بهره جسته و با سست نمودن مباني اعتقادي به خصوص در جوانان، آنان را به انحراف و گمراهي مي کشاند.
يکي از مهم ترين عوامل، عرضه فرهنگ غربي به جاي فرهنگ اسلامي است که در سه بخش ممکن است ظهور کند؛ (13)
الف) تغيير شناخت ها و باورها، تا بينش افراد نسبت به خدا، جهان و انسان عوض شود؛
ب) دگرگوني ارزش ها و گرايش ها به زندگي شکل انساني مي دهد؛
ج) تغيير رفتارها و کردارها که با دگرگوني ارزش ها خود به خود رفتار انسان ها نيز تغيير خواهد کرد.
در بخش اول با حمله به اعتقادات، سعي در از بين بردن باورهاي غيبي افراد دارند تا يقين افراد را بزدايند.
در بخش دوم با مطرح کردن انتزاعي بودن (14) و نسبيّت ارزش ها سعي در اثبات تساوي اديان (15) و در نتيجه جاي گزيني ارزش هاي ساير اديان به جاي دين اسلام و گاه بي ديني را به جاي دين داري دارند، لذا در نيم قرن اخير تفکّرات التقاطي فراواني به وجود آمده است؛ به گونه اي که جوان، در يک مقطع، عقايد ديني را از خانواده دريافت داشته و در مقطعي ديگر عقايدي متناقض با آن ها از فرهنگ غرب دريافت مي کند و درصدد پذيرش همه آن ها بر مي آيد.
در بخش سوم ارائه روش هاي تدريجي و جاي گزين به جاي رفتارهاي مبتني بر ارزش هاست.
تغيير پوشش زنان از شکل سنتي به مدرن، برخورد و روابط آزادانه ي دختر و پسر در محيط اجتماع، (16) مراکز کاري و ... به تدريج صورت مي گيرد. اين دگرگوني ها، از طريق معلم و استاد دانشگاه در مراکز علمي (17) يا افراد وابسته در مجامع عمومي و حتي فرهنگي صورت گرفته و با سرايت آن از طريق رسانه هاي گروهي از قبيل روزنامه ها، مجلات و ... و تشديد آن از طريق رسانه هاي غير رسمي، نشريات تخصصي، تلويزيون، ماهواره، ويدئو (18) و ... با دست پنهان استعمار صورت مي پذيرد.
مبناي ارزشي هر جامعه بر اساس فرهنگ و محيط اجتماعي آن استوار است و دشمن براي زدودن اين ارزش ها با شعارهاي زيبايي هم چون آزادي به صحنه مي آيد، ولي بايد توجه داشت شعار آزادي در هيچ جامعه اي مطلق نيست و آزادي در جامعه ي اسلامي بر اساس معيارهاي اسلامي تعريف شده و به طور کلّي آزادي در حدّي مطلوب است که موجب تجاوز به حقوق ديگران نشود (19) و گرنه آزاد گذاشتن غريزه ي جنسي و بي تفاوتي در مقابل اختلاط مردان و زنان و انجام اعمال ناشايست، وقتي در مقابل فدا شدن اصل انسانيّت باشد، چه ارزشي دارد؟
عوامل فساد در ايران از زمان رضاخان با نقشه ي جهان خواران بين المللي با کشف حجاب آغاز گرديد و با مجالس و مراکز فساد و کشيدن جوانان به مراکز فحشا گسترش يافت، (20) ولي پس از انقلاب اسلامي، فرهنگ اسلامي جاي گزين فرهنگ غربي گرديد. دشمن پس از تحميل جنگ نظامي و عدم موفقيت در اين زمينه، به تهاجم فرهنگي روي آورد و بقاياي فرهنگ شاهنشاهي در اين زمينه و عدم آگاهي يا کمبود آشنايي با معارف غني اسلامي (21) راه را براي انحرافات اخلاقي، اجتماعي باز نمود و استعمار جهاني در ترويج فساو فحشا مصمّم تر از قبل به ميدان آمد و مهم ترين روش هاي استيلاي فرهنگي را در ترويج فساد، توزيع مواد مخدر و فرهنگ پوچ گرايي، رواج مي خوارگي و شکستن رابطه محدود زن و مرد جست و جو نمود و براي اين امر از ابزارهاي مختلف از جمله امواج راديويي، تلويزيوني، ماهواره اي و فيلم هاي مبتذل، مجلات و نشريّات، سوء استفاده از فنّ و هنر در گسترش رقص و موسيقي هاي مبتذل و ترويج تصاوير سکسي (22) و ... استفاده کرده و مي کند.
تهاجم فرهنگي از دو طريق جريان يافت:
اول: جريان فرهنگي محض و راه فساد فکري و عملي و جنسي و ابتذال عملي؛
دوم: جريان عملي و فکري که با ورود تفکرات علمي جديد، پيشرفت هاي علمي را براي بي اعتقادي به دين و وجدان ديني مردم به کار بردند. (23)
يکي از راه هاي تهاجم فرهنگي، منصرف کردن جوانان از پاي بندي هاي متعصّبانه به ايمان مي باشد که حافظ تمدن است و در اين راه با پاشيدن بذر گناه بر سر راه جوانان در صدد جذب آنان به سوي فساد و فحشا مي باشند. (24)
گسترش تکنولوژي و وسايل ارتباط جمعي از ابزارهاي مهم دشمن در انحراف جنسي نوجوانان به شمار مي رود (25) و در اين زمينه از زن نيز به عنوان ابزاري کارآمد سوء استفاده مي شود. دشمن به تدريج با کاستن از پوشش اسلامي و ترويج فرهنگ برهنگي و القاي شخصيّت کاذب از اين طريق و تظاهر به زيست مترقّي، زنان را به سوي بدحجابي و به تدريج فحشا سوق مي دهد و زن را براي اشباع خاکي ترين غريزه ي مرد، آراسته به کار مي گيرند که در حقيقت تکريم در مقام اهانت و اهانت به شکل تکريم است. (26) غفلت از اين مهم، ما را در گردابي خواهد افکند که دنياي امروز گرفتار آن است که بنابر يکي از آمارهاي ارائه شده «هر سال دو ميليون دختر پنج تا پانزده ساله به بازار جنسي عرضه مي گردند.» (27) اگر زنان از جايگاه انساني خود آگاه بوده و شخصيّت حقيقي خويشتن را يافته باشند، با اين توطئه ها به مبارزه پرداخته و تحت تأثير تبليغات غربي قرار نخواهند گرفت.
2. عوامل سياسي
سياست جامعه ي اسلامي بر اساس مصالح مادي و معنوي استوار بوده و هدف حکومت اسلامي تحقّق بخشيدن به ارزش هاي الهي، رعايت حقوق مردم و جلوگيري از ظلم و فساد مي باشد و حاکم اسلامي در پي راهکارهايي مطلوب براي هدايت جامعه به سوي سعادت است.در سياست اسلامي توحيد و خدامحوري منشأ همه عقايد و احکام بوده و بسط توحيد در اجتماع موجب نفي فساد و ظلم مي گردد. حقّ قانون گذاري مختصّ خداوند بوده و بشر به دليل شناخت ناقص چنين حقي ندارد. انسان در اين مسير با نيروي اراده و اختيار به سوي تکامل گام برداشته و آزادي او در محدوده ي شرع مي باشد و نمي تواند به بهانه ي آزادي به بي بند و باري و هوس راني بپردازد. (28)
در مقابلِ سياست اسلامي، سياست شيطاني قرار دارد که براي رسيدن به اهداف سياسي از هيچ دروغ و نيرنگي دريغ نورزيده و استفاده از هر وسيله در دست يابي به هدف، مجاز شمرده مي شود. سياست امروز غرب بر همين مبنا بنا شده و يکي از اهداف عمده ي آنان سلطه بر ساير کشورهاست.
غرب به خوبي دريافته است که مهم ترين مانع آن ها دين مي باشد، لذا سنّت ستيزي و نوگرايي يکي از اهداف استکبار به شمار مي آيد و به دليل کينه هاي ديرينه ي دشمنان اسلام موجب شده تا در اين مسير از هر وسيله اي بهره جسته و از سلطه ي سياسي به عنوان کارآمدترين وسيله استفاده کنند؛ (29) به خصوص در مبارزه با انقلاب اسلامي ايران که به عنوان الگويي موفق به ساير ملت ها ارائه شده و پاي بندي ملت ايران به ارزش هاي اسلامي مشکلات استعمار را دو چندان ساخته است.
يکي از ابزار کارآمد غرب، تربيت کادر مديريّت وابسته در کشورهاي تحت سلطه است (30) که چنانچه اين افراد در صدر کادر فرهنگي کشور قرار گيرند، پياده کردن دستورهاي استعماري بسي آسان تر صورت خواهد پذيرفت و در اين راستا ارائه ي الگوهاي غربي و معيارهاي فرهنگ غرب از طريق مختلف و جدا کردن جوانان از اعتقادات و پاي بندي به اصول ديني به صورت تدريجي اجرا خواهد شد.
جوامع غربي و آمريکا به دليل بحران هاي اخلاقي دچار مشکلات غير قابل حلّي گرديده اند که خود قادر به حلّ آن نيستند و از طرفي درصدد تسلط بر ساير کشورها بوده و براي اين سيطره، بهترين راه را در انتقال مشکلات خود به ساير کشورها يافته اند. (31)
سردمداران استکبار جهاني براي سلطه ي دائمي بر کشورهاي خود و ساير کشورها نيازمند غفلت جامعه ي بشري از اصول سياسي خويش است، چرا که نيازهاي اساسي بشري با تسلّط و حکومت آن ها منافات دارد و بهترين راه براي حکومت بر مردم مشغول داشتن آن ها به بي بندوباري، هوس راني، فحشا و فساد است. (32) وقتي جامعه اي در مستي شهوت فرو رفت، مجال آن را پيدا نمي کند که به نيازهاي اساسي خود بينديشد و در پي آن از حاکمان خويش آن را طلب نمايد.
سياست اسلامي که بر اساس حقّ و حقيقت و خدا محوري بنا شده است، از مکر و تزوير به دور بوده (33) و در پي رشد افراد براي رسيدن به کمال و سعادت واقعي است، لذا تدبير جامعه اسلامي بايد به گونه اي باشد که عوامل رشد تقوا و پارسايي را افزايش داده و از عوامل محرّک شهوت جلوگيري نمايد. اگر دولت اسلامي به مسائل و مشکلات مردم نپردازد، ممکن است عدّه اي براي ابزار مخالف، رفتارهاي اجتماعي غير اسلامي از خود نشان دهند و از اين طريق موجب گسترش بد حجابي، فساد و فحشا گردند.
3. عوامل اقتصادي
علم اقتصاد، «علم به مجموع وسايلي است که بشر براي رفع نيازمندي هاي مادّي از آن استفاده مي کند» (34) هدف اقتصاد اسلامي مبتني بر تربيت و هدايت مردم به سعادت نهايي استوار است که بر اساس عدالت اقتصادي و استقلال سياسي و اقتصادي به دست مي آيد. (35)هدف اقتصاد در جوامع غربي مبتني بر رفاه اقتصادي بوده و درصدد تأمين هر چه بيشتر نيازمندي هاي مادي و فرهنگي جامعه براي ارضاي نيازمندي هاي آنان (36) مي باشد و معيار نيازمندي در غرب بر اساس انگيزه هاي حيواني استوار است، لذا مقصد ايشان مسائل مادّي و اقتصادي و به دنبال آن مسائل جنسي است و فعاليّت هاي ايشان در جهت خدمت به اين غريزه و ارضاي آن صورت مي گيرد. (37)
در نظام اقتصادي اسلام، تأمين نيازمندي هاي اقتصادي، بستر و ابزاري براي دست يابي زندگي اخروي است (38) و تقسيم عادلانه ي ثروت و بهره مندي تمامي افراد از امکانات اقتصادي و فرهنگي و تأمين نيازهاي مادّي، مانع از تبعيض و بي عدالتي گشته و زمينه ي انحراف را در جامعه از بين مي برد.
برخي جامعه شناسان، منشأ عمده ي انحرافات اجتماعي را در عوامل اقتصادي دانسته و مشکلات اجتماعي را ناشي از پس افتادگي فرهنگ غير مادّي نسبت به پيشرفت تکنولوژي و يا بحران اقتصادي و ضعف قدرت مالي و اقتصادي و ... نام برده اند. به نظر اين دانشمندان همبستگي بين عوارض ناشي از انحراف اجتماعي و شاخص هاي اقتصادي، امري منطقي است که از آن جمله الکليسيم و خودفروشي برشمرده شده است، (39) ولي از آن جا که در اين زمينه کمتر به موفقيّت دست يافتند، براي انتقال فرهنگ خود از طريق صدور تکنولوژي (40) اقدام نموده و تا حدود زيادي به کسب موفقيّت نايل شدند.
گردش ماهواره هاي اطلاعاتي به گرد زمين علاوه بر اطلاع رساني، با امواج خود کشورهاي ديگر را مورد هجوم بمباران فرهنگي قرار مي دهند و امکان تبديل اخبار ارسالي از ماهواره به تلويزيون، روزنامه، مجلات و ... موجب انتشار آن گرديده و با فراگيري سيستم هاي ارتباطي کمتر خانه اي از خطر آن مصون مي ماند. دشمنان از اين طريق ضمن القاي فرهنگ خود، بازار مصرف کالاي خود را تأمين کرده و الگوي مصرف گرايي را براي وابستگي اقتصادي به ساير جوامع سرايت مي دهند.
منافع اقتصادي غرب در جوامع اسلامي ايجاب مي کند، ضمن تغيير فرهنگ در اين جوامع آن ها را به سوي اسراف سوق دهد، چرا که پس از اشباع بازارهاي غربي و اسلامي، جايي براي مصرف باقي نمي ماند، لذا با تبليغات گوناگون سعي در به فروش رساندن هرچه بيشتر کالاي خود مي کنند که در اين ميان از زن به عنوان يک ابزار تبليغي حداکثر استفاده صورت مي گيرد.
به عنوان نمونه در برنامه ي مستندي که توسط دوربين مخفي شبکه تلويزيوني B.B.C تهيه شده بود، اسرار ناخوشايندي از پشت پرده نمايش هاي مجلل مد لباس فاش نمود، مبني بر اين که چگونه دختران مانکن در دام موادّ مخدر و سوء استفاده هاي جنسي واقع شده اند و به ادّعاي يکي از کارکنان اين آژانس ها، اين مانکن ها را نه به عنوان دختران جوان، بلکه به چشم کالايي براي فروش «goods to selb» مي نگرند. (41)
اين گوشه اي از ارمغان اقتصادي غرب براي خويشتن و ساير جوامع مي باشد. صدور فرهنگ فساد و فحشا از طريق رسانه ها و ابزار فرهنگي و سوق دادن ملت به مصرف و مدگرايي از حربه هاي کاراي دشمن در اين زمينه است.
ايجاد فرهنگ مصرف گرايي از يک سو و فقير و وابسته نگه داشتن کشورهاي تحت سلطه از سوي ديگر، از ابزارهاي دشمن براي ضعيف نگه داشتن کشورهاي تحت سلطه است، چرا که مي داند، رشد اقتصادي موجب حفظ شئون ملي و فرهنگي جامعه گرديده و ضمن ارج گذاري نظام به ارزش ها و اعتقادات آن کشور برجستگي مي بخشد، (42) ولي در صورت عدم رشد اقتصادي، مشکلاتي از جمله فقر و تنگدستي را به ارمغان آورده که خود زمينه ساز بسياري انحرافات بوده، از جمله انحراف جنسي را به همراه مي آورد، زيرا وقتي جوان تحت فشار غريزه ي جنسي قرار گرفت و زمينه هاي فساد براي او فراهم بود و مشکلات متعدد از جمله فقر مالي، مشکل معيشتي، نداشتن مسکن مناسب و... او را تحت فشار قرار داد، به سوي فساد و فحشا کشيده خواهد شد.
پديده فقر به عنوان مهم ترين عامل انحرافات جامعه شناخته شده و عمدتاً ناشي از عوامل اقتصادي است. (43)
عوامل اقتصادي اگر از عوامل مستقيم انحراف نباشد، زمينه ساز فساد مي باشد. همان گونه که رفاه زدگي براي برخي، عامل شهوت و فساد است. «المالُ مادَّةٌ الشَّهَواتِ؛ دارايي و ثروت مايه اصلي شهوات است»، (44) فقر و تنگدستي براي برخي گذرگاه کفر است، همان گونه که نبي گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَکُونَ کُفْرَاً». (45)
فعاليت هاي فاسد اقتصادي موجب افزايش نامشروع ثروت در دست عده اي گرديده و موجب گسترش فساد و فحشا، اعتياد و بي عفّتي در جامعه مي گردد، چرا که غالباً ثروت هاي نامشروع در راه هاي حرام مصرف مي شود. (46)
عدم موازنه ي اقتصادي در جامعه يکي از عوامل بزهکاري است. افلاطون در اين زمينه گفته است:
فقر و ثروت سبب نابودي کشورها مي شود. فقر احساسات را از بين برده، حس کينه توزي، انتقام جويي و بدبيني را تشديد مي نمايد. کثرت ثروت نيز مباني اخلاقي را سست نموده، سبب تنبلي، بي قيدي، غرور و بي اعتنايي نسبت به ديگران مي گردد و کشور را به فنا و نابودي مي کشاند. (47)
چه بسا خانواده هاي مقيّد به اصول اخلاقي به دليل نياز مالي، خود يا دختران خود را مجبور به خودفروشي نموده و مقدمات انحراف ساير اقشار جامعه را فراهم مي سازند.
در برخي کشورها به دليل حکم فرمايي پول، فحشاي آشکار بين زن و مرد امري طبيعي تلقّي مي شود و در بعضي کشورها عدم تساوي اقتصادي، عدم تساوي حقوق زن و مرد، بحران مسکن، تبعيض نژادي، فراواني نوشته هاي منافي عفّت، به گسترش فحشا کمک مي کند؛ (48) مثلاً در انگلستان بيشتر زناني که اقدام به خودفروشي مي کنند از زمينه هاي اجتماعي فقيرتر بر مي خيزند. (49)
دين اسلام بر عدالت اقتصادي تأکيد ورزيده و اجراي صحيح آن در زندگي ائمه معصومين عليهم السلام و رهبران ديني جامعه اسلامي مشهود است. چنانچه سياست دولت در برنامه ريزي بر اساس عدالت و به گونه اي باشد که عوامل رشد اقتصادي همراه با تقوا را فراهم نموده و از عوامل محرّک شهواني جلوگيري نمايد و زمينه ي اشتغال جوانان را فراهم نموده، مشکلات مسکن و ازدواج را با فراهم آوردن تسهيلاتي برطرف سازد، توطئه هاي استعمار نقش بر آب شده و عوامل انحراف نوجوانان و جوانان به حدّاقل، کاهش خواهد يافت.
پي نوشت ها :
1. بروس کوئن، مباني جامعه شناسي، ترجمه غلام عباس توسلي و رضا فاضل، ص 217- 219 و تاج زمان دانش، مجرم کيست؟ جرم شناسي چيست؟، ص 190.
2. علي قائمي، خانواده و مسائل جنسي کودکان، ص 227.
3. اصول کافي، ج 1، حديث 24، ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي.
4. محمد تقي شيخي، جامعه شناسي و مسائل اجتماعي و مددکاري اجتماعي، ص 98- 99.
5. نساء، آيه 28. «انسان، ضعيف آفريده شده (و در برابر طوفان غرايز، مقاومت او کم است». ترجمه ناصر مکارم شيرازي.
6. مولانا جلال الدين بلخي مولوي، مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ص 794، بيت 1369- 1370.
7. «گفتگو با ايسنا»، همبستگي، ص 11. انتخاب، ص 4، مورخ 1382/4/7
8. تاج زمان دانش، مجرم کيست؟ جرم شناسي چيست؟ ص 193- 94. و محمد رضا قره بيگلو و حسين کريميان، روان شناسي و مسائل نوجوانان و جوانان، ص 108.
9. علي اصغر احمدي، تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران، ص 32- 33.
10. محمد مهدي موحدي، دانستني هاي زناشويي، ص 233- 235.
11. جاثيه، آيه 28، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
12. ناصر جهانيان، اهداف توسعه با نگرشي سيستمي، ص 82.
13. محمد تقي مصباح يزدي، تهاجم فرهنگي، ص 72- 73.
14. جاناتان، اچ. ترنر، مفاهيم و کاربردهاي جامعه شناسي، ترجمه محمد فولادي و محمد عزيز بختياري، ص 80- 81.
15. محمد تقي مصباح، نظريه سياسي اسلام، ج 2، ص 255- 256.
16. ر. ک: «گزارشي از برگزاري جشن ملي جوانان»، روزنامه جمهوري اسلامي، مورخ 1383/5/24
17. ر. ک: احمد رزاقي، عوامل فساد و بد حجابي و شيوه هاي مقابله با آن، ص 17- 33.
18. سازمان خودکفايي بسيج، تهاجم فرهنگي از ديدگاه سياسي، ص 62.
19. محمد تقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، ج 1، ص 92- 93.
20. روح الله الموسوي الخميني، سيماي زن در کلام امام خميني قدس سره، ص 209.
21. ستّار هدايتخواه، تهاجم فرهنگي، ص 79- 81.
22. ر. ک: رضا فتح آبادي، اشاعه فساد و فرهنگ پوچ گرايي توطئه هميشه استعمار، ص 71- 77 و همّت سهراب پور، جوانان در طوفان غرايز، ص 127- 134.
23. برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري (سيد علي خامنه اي)، فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 55- 56.
24. همان، ص 157- 215.
25. محمدرضا قره بيگلو و حسين کريميان، روان شناسي و مسائل نوجوانان و جوانان. ص 106.
26. برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري (سيد علي خامنه اي)، فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 239- 241.
27. حسين ملک افضلي، «بهداشت باروري و جنسي به عنوان يک حق اجتماعي»، نشريه بهداشت خانواده، شماره 14، تابستان 78، ص 5.
28. ر. ک: محمد جواد نوروزي، درآمدي بر نظام سياسي اسلام، ص 15- 47.
29. مرکز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه، تهاجم فرهنگي، ص 80- 81.
30. سازمان تحقيقات خودکفايي بسيج، تهاجم فرهنگي از ديدگاه سياسي، ص 62- 63.
31. ستّار هدايتخواه، تهاجم فرهنگي، ص 76- 77.
32. سيد محمود مدني بجستاني، فساد و سلاح تهاجم فرهنگي، ص 180- 181.
33. حضرت علي عليه السلام در مورد سياست مي فرمايند: «سوگند به خدا! معاويه از من سياست مدارتر نيست، اما او نيرنگ مي زند و مرتکب انواع گناه مي شود، اگر نيرنگ، ناپسند و ناشايسته نبود من سياست مدارترين مردم بودم، ولي هر نيرنگي گناه است و هر گناهي يک نوع کفر است». (المعجم المفهرس نهج البلاغه، ترجمه سيد کاظم محمدي و محمد دشتي، ص 126، کلام 200).
34. علي اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 3114.
35. سعيد فراهاني فرد، سياست هاي اقتصادي، در اسلام، ص 100- 110.
36. ناصر جهانيان، اهداف توسعه با نگرشي سيستمي، ص 88.
37. محمد تقي مصباح يزدي، تهاجم فرهنگي، ص 74- 75.
38. نصيري، اسلام و تجدد، ص 149.
39. محمد حسين فرجاد، آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات، ص 115.
40. محمد تقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، ج 1، ص 173.
41. خرمي. ف، «فحشا و فساد در بازار مد اروپا»، نشريه ترجمان اقتصادي 680، بخش اجتماعي، شماره 34، ص 50- 51.
برابر با 1378/9/8 hans gurden schaiamp. sex drogen.teurekleider اشپيگل 49، 29 نوامبر 1999.
42. محمد تقي نظرپور، ارزش ها و توسعه، ص 34.
43. محمد تقي شيخي، جامعه شناسي و مسائل اجتماعي و مددکاري اجتماعي، ص 93- 94.
44. المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، ترجمه سيد کاظم محمدي و محمد دشتي، کلام 58، ص 194.
45. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 7، ص 498.
46. احمد رزاقي، عوامل فساد و بدحجابي و شيوه هاي مقابله با آن، ص 114- 116.
47. محمدرضا قره بيگلو و حسين کريميان، روان شناسي و مسائل نوجوانان و جوانان، ص 51.
48. و. د. کوچکتف: و. م. لاپيک، روان شناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، ترجمه محمد تقي زاده، ص 15.
49. آنتوني گيدنز، جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، ص 210.
هاشمي، ريحانه؛ هاشمي زاده، محمد حسن؛ (1389)، شيوه هاي کنترل غريزه جنسي از نگاه اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول