سخنران: آية الله فاضل هرندي
الحمدالله رب العالمين
والصلوة والسلام علي رسول الله وعلي اهل بيته الطيبين الطاهرين.
قال الله تعالي:
(إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ)؛(1)
همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان مي دهد و به بذل و عطاي خويشاوندان امر مي کند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهي مي کند و به شما از روي مهرباني پند مي دهد باشد که موعظه خدا را بپذيريد.
وظايف و تکاليف ما گاهي فردي و گاهي اجتماعي است؛ همان طور که تقوا نيز به دو قسم فردي واجتماعي تقسيم مي شود درباره عدالت نيز همين مسئله مطرح است ؛ يعني انسان بايد در زندگي فردي داراي ملکه عدالت باشد در جامعه هم بايد به گونه اي باشد که هر کس بتواند به حق خود برسد و به کسي، حتي دشمنان هم ظلم نشود. اگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) وقتي خلخال از پاي زن يهودي ربوده مي شود تأسف مي خورد و مي فرمايد: «اگر در مقابل اين مصيبت، مسلماني دق کند به او حق مي دهم»(2) تعارف نمي کند بلکه از جامعه اسلامي چنين انتظاري دارد که حتي زن يهودي بايد در پناه جامعه اسلامي احساس امنيت کند.
يا اين که روزي حضرت علي (عليه السلام) در بازار کوفه عبور مي کردند چشمش به نابينايي افتاد که دست سؤالش پيش مردم دراز بود، حضرت بر آشفت و فرمود: اين چيست که مي بينم؟ گفتند: هذا رجل نصراني.
فرمود: از او کار کشيده ايد و حالا که پير و ناتوان شده، رهايش کرده ايد. سپس از بيت المال براي آن مرد نصراني، مقرّري قرار داد.(3) آري از همان بيت المالي که وقتي عقيل يک درهم مطالبه کرد ناراحت شد.
لذا اگر بخواهيم اسلام جاي خود را در دل ها پيدا کند و به مرحله اي برسد که قرآن مي فرمايد:
«هُوَ الَّذِيَ أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدَي وَدِينِ اَلحَقِّ لِيُظهِرَهُ، عَلَي الدِّينِ کُلّهِ)؛(4)
آن خدايي است که رسولش (محمد) را با قرآن و هدايت و دين حق به عالم فرستاد تا او را بر همه اديان دنيا غالب گرداند.
داشتن شمشير، بمب اتم، سلاح هاي مدرن جنگي، تکنيک و صنعت و ...عدالت نيست بلکه يکي از وسايل پياده کردن عدالت است.
يعني تمام افرادي که درجامعه اسلامي زندگي مي کنند بايد از جنبه هاي مختلف اطمينان داشته باشند: براي خود، زن و فرزند، اموال و آينده اش. رهبر جامعه اسلامي بايد در همه جنبه ها عادلانه ترين رفتار را داشته باشد تا مردم به اعتماد و اطمينان برسند، وقتي به حضرت علي (عليه السلام) گفتند: چرا اين همه در زندگي و خوراک و لباس به خود، سختي مي دهيد، فرمود: «اگر مي خواستم مي توانستم از عسل پاک و مغز گندم و بافته هاي ابريشم براي خود خوراک و لباس تهيه کنم، اما هيهات که هوا و هوس بر من غلبه کند و حرص و طمع مرا وادار نمايد تا طعام هاي لذيذ را بر گزينم در حالي که ممکن است در سرزمين حجاز يا يمامه کسي باشد که به قرص ناني نرسد و يا هرگز شکمي سير نخورد».(5)
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در مقام اين است تا بفهماند اگر در حکومت خودم نمي توانم کاري کنم که هيچ فقيري در محدوده حکومتم نباشد حداقل خودم را به رنگ آنها در بياورم تا به آنها بفهمانم که همدرد شما هستم.
وقتي امام خميني (رحمه الله) از بيمارستان قلب در حال مرخص شدن بود، دکتر عارف خدمت ايشان عرض کرد: آقا آن چه در توان داشتيم انجام داديم ان شاء الله که راضي هستيد، فرمود: نه، خوش حالي و نشاط من آن وقت است که اين وسايلي که در تهران براي معالجه من به کار برده شده براي مردم همه ي نقاط کشور، حتي دور افتاده ترين نقاط، هم فراهم باشد.
اين معناي عدالت اجتماعي است. اگر چه اين حالت در جوامع ما پياده نشده است ولي وقتي به آيات و روايات مراجعه مي کنيم و فلسفه خلقت را مي بينيم واين که خدا حکيم است، پس معقول نيست که خدا از زندگي انسان ها هدفي داشته باشد و اين هدف تا روز قيامت انجام نشود لذا بايد يک روزي بيايد و آن هدف که اجراي عدالت اجتماعي است تحقق پيدا کند و آن با ظهور امام زمان (عج) واقع مي شود.
خداوند در قرآن مي فرمايد:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ)؛(6)
و خدا به کساني که از شما بندگان ايمان آورند و نيکوکار گردند وعده فرموده که در زمين خلافت دهد.
تنها کسي که خدا اين قبا را براي او دوخته است و مي تواند خليفه خدا بشود امام زمان (عج) است. به امام هشتم (عليه السلام) عرض کردند: يابن رسول الله شما هستيد آن که وقتي لقب او آورده مي شود بلند مي شوند فرمود: نه همه ما قيام به عدل مي کنيم ولي آن آقا فرزند من مهدي (عج) است و...
بنابراين عدل مهدوي و عدل اجتماعي بههم گره خورده اند.
اميدوارم که همه ي شما در ترويج حکومت عدل گستر امام زمان (عج) موفق باشيد و برنامه ها و کارهايتان در جهت آشنايي صحيح وهمه جانبه مردم با مقوله ي «مهدويت» پر رونق تر از گذشته باشد.
پي نوشت ها :
1- نحل (16) آيه ي 90.
2- نهج البلاغه.
3- وسائل الشيعه، ج11، ص 49.
4- فتح (48) آيه ي 28.
5- نهج البلاغه، نامه ي 45.
6- نور (24) آيه ي 55.
صافي گلپايگاني، جوادي آملي، فاضل هرندي؛ مقاله ها جواد منصوري- [و ديگران]؛ چکيده ها محمد تقي رکني لموکي... [و ديگران]؛ (1386)، گفتمان مهدويّت، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه ي قم)، چاپ دوم