مباني انديشه سياسي ابن ادريس حلّي

گفته مي شود، نوع نگرش هر انديشوري به جهان و انسان و بالتبع، به روش هاي زندگي اش برخاسته از نوع شناخت و روش معرفتي اوست. مثلاً اين که فقيهي پيرو روش و مکتب اصولي باشد يا پيرو مکتب اخباري، در نگرش او به مسائل
جمعه، 14 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مباني انديشه سياسي ابن ادريس حلّي
 مباني انديشه سياسي ابن ادريس حلّي

 

نويسنده: علي خالقي




 

1. روش علمي ابن ادريس

گفته مي شود، نوع نگرش هر انديشوري به جهان و انسان و بالتبع، به روش هاي زندگي اش برخاسته از نوع شناخت و روش معرفتي اوست. مثلاً اين که فقيهي پيرو روش و مکتب اصولي باشد يا پيرو مکتب اخباري، در نگرش او به مسائل و احکام مختلف آن تأثير گذار خواهد بود. از اين رو پيش از آن که نوع نگرش ابن ادريس را درباره حکومت و سياست و چگونگي مديريت سياسي جامعه اسلامي بررسي کنيم، ابتدا به طور اجمال روش معرفتي ايشان را تبيين مي کنيم. آن چنان که بيشتر منابع رجالي اذعان کرده اند، او داراي مرتبه اي عالي در علم و فهم و تحقيق و فقاهت بوده و به تعبير ذهبي در زمان خود « رأس الشيعه » (1) و به تعبير ابن فوطي « از فضلاي فقهاي شيعه و عارفين به اصول شريعت » (2) و به تعبير ابن داوود « شيخ الفقها » (3) بوده است.
مهم ترين اثر علمي بر جاي مانده از او السرائر نيز، مؤيد اين است که وي بيش از هر رشته ديگر در فقه اسلامي تبحر داشته و به تعبير مؤلف ظرائف المقال « فقيهي اصولي و مجتهدي حديد النظر و عالي الفکر » (4) بوده است. در تبيين روش فقهي ايشان چندين نکته حائز اهميت است:
نکته اول اين که روش فقهي او، روش اجتهادي مبتني بر استدلال و برهان عقلي و استفاده از قواعد اصولي بوده است. وي در اذعان به اين مسلک فقهي خود مي نويسد:
من فقط از دليل واضح و برهان روشن پيروي مي کنم. (5)
وي در استنباط هاي فقهي خود « دليل عقل » (6) را به عنوان يکي از طرق کشف حقيقت دانسته و مي نويسد:
فاذا فقدت الثلاثه ( کتاب الله سبحانه والسنة المتواترة و الاجماع ) فالمعتمد في المسائل الشرعيه عند المحققين الباحثين عن مآخذ الشريعة التمسک بدليل العقل فيها. . . فمن هذا الطريق يوصل الي العلم بجميع الاحکام الشرعيه في جميع مسائل اهل الفقه فيجب الاعتماد عليها و التمسک بها؛ (7)
زماني که دليلي از کتاب و سنت و اجماع نداشته باشيم، محققان به دليل عقلي تمسک مي جويند، چرا که دليل عقلي نيز مي تواند ما را به جميع احکام شرعي در همه مسائل فقهي به علم برساند. پس اعتماد به دليل عقل و تمسّک به آن واجب است.
نتيجه اين که به اعتقاد او، براي رسيدن به حقيقت چهار طريق بيشتر وجود ندارند که عبارتند از: کتاب، سنت متواتره، اجماع و عقل، بر همين اساس وي مانند ديگر فقهاي اصولي، دليل عقلي را نيز در استنباط هاي فقهي خود بها مي دهد.
يکي ديگر از ويژگي هاي روش فقهي ابن ادريس به اذعان همه بزرگان، شجاعت علمي وي در شکستن سنّت تقليد از آراي پيشينيان و ترغيب به ابتکار و نوآوري است. (8) اهميت اين روش معرفتي او زماني روشن مي گردد که بدانيم صد سال پس از گذشت شيخ طوسي، همه مسند نشينان فقاهت شيعه، خوشه چينان آراي شيخ در حقيقت فقط منعکس کنندگان نظرياتش بودند، تا جايي که مي توان گفت باب اجتهاد به نوعي مسدود شده بود. (9) در چنين وضعي بود که ابن ادريس مسلک تقليد از گذشتگان و شيوه دفاع از ديگران را اهمال در امر دين شمرده و طرفداري از آراي ديگران به جاي جست وجو و شناخت حق را مذمت کرد (10) و خود پا از تقليد بيرون نهاد و با احياي اجتهاد به نقد آراي شيخ طوسي پرداخت.
البته برخلاف ادعاي مامقامي، او هرگز در نقد آراي شيخ الطائفه به او بي احترامي نکرده و همواره با عباراتي چون « الشيخ السعيد الصدوق تغمده الله برحمته. . . » از او ياد کرده است. (11)
نقد آراي شيخ طوسي از سوي ابن ادريس، اولاً: جهت تشويق ابتکار و انديشه ي آزاد و ثانياً: براي خارج کردن فقه شيعه از رکورد و جمود و تحرکّ بخشيدن به آن بوده است. از همين رو ايشان با انتقاد از بي رغبتي و سستي مردم روزگار خود در علم شريعت و احکام آن و عداوت آنان به جهالت خود و قصور اهل انديشه در نگه داري از امانت روزگاران و بحث از آنچه آگاهي بدان لازم است و غوطه وري آنان در بوالهوسي و روي گرداني آنان از طُرق خير و يله بودن ميدان دانش (12) در آن عصر آنان را تشويق نمود تا براي رهايي فقه شيعه از اين رکود و جمود و براي تحرّک بخشيدن به آن، ابتکار و نوآوري را در پيش بگيرند و از تقليد از گذشتگان صرفاً به خاطر تقدّم ايشان پرهيز کنند، چرا که به تعبير وي:
کهن سالي موجب برتري صاحب سخن نمي گردد و جوان بودن صاحب سخن مجوّز ستم روا داشتن به او نمي گردد، بلکه هر کسي را به ميزان استحقاقش مي دهند. خردمند فهيمِ با انصاف از متقدم به خاطر تقدّمش اگر چه بي ارزشي را ارائه دهد، نمي پذيرد و از متأخر اگر ارزشمندي را ارائه کند به علت تأخرش از حق فضيلت محروم نمي دارد. چه بسيار متأخري که به خاطر توانمندي و يا به طور اتفاقي نظريه اي ارائه کرده که پيشينيان بدان دست نيافته اند. پس انصاف آن است که نيکويي از هر کس که باشد ستوده شود و حق فاعل آن، هر که باشد ارج گذاري گردد و بر تقدم متقدم و تأخير متأخر نظر نشود. (13)
آخرين نکته قابل اهميت در روش علمي ابن ادريس آن است که فقيه معاصر وي « سديد الدين حمصي » او را اهل تخليط و غير قابل اعتماد دانسته (14) و ابن داوود نيز عدم پذيرش خبر واحد از سوي ابن ادريس را به معناي اعراض کلي او از اخبار اهل بيت دانسته و لذا او را در زمره ي ضعفا آورده است. (15) بحراني مي نويسد که، محقق حلّي و علامه حلّي نيز از اين جهت بارها او را نقد و طعن کرده اند. (16)
به گفته ي مؤلف امل الآمل در دوره هاي بعدي، اين نظر علما درباره ي وي تغيير کرده و او را ستايش نموده اند. (17) به طوري که علامه مجلسي او را توثيق کرده است. (18) هم چنين علماي بعدي عمل نکردن ايشان به خبر واحد را نيز باعث عدم توثيق ايشان ندانسته اند، زيرا که به نظر آنان عمل نکردن به خبر واحد مستلزم اعراض کلي از اخبار اهل بيت ( عَلَيهِمُ السَّلام ) نيست وگرنه اين ايراد به سيد مرتضي نيز وارد مي شود. (19) نتيجه اين که به تعبير مؤلف امل الآمل و ظرائف المقال، فضل و علّو منزلت و وثاقت ايشان غيرقابل ترديد و انکار است و اشتباه او در مسئله اي از مسائل فني مستلزم طعن او نمي گردد. (20) مخصوصاً با عنايت به اين که ايشان در سلسله ي اجازات اکثر بزرگان قرار داشته و آنها به روايت او اعتماد کرده و احاديثي را که او در سلسله آن قرار داشته صحيح دانسته اند. (21)

2. نگرش و برداشت ابن ادريس از سياست

پس از بيان روش معرفتي ابن ادريس، اينک به عنوان يک مبناي کلي از انديشه شان، برداشت و نگرش او از سياست را بررسي مي کنيم.

مفهوم سياست

اگرچه فقهايي چون او به تعريف سياست و تبيين مفهوم آن نپرداخته اند، از مجموع آراي فقهي و کلامي آنها مي توان چنين استنباط کرد که آنان سياست را از « ساس يسوس » به معناي تربيت گرفته و اصطلاحاً نيز آن را به معناي « ملک داري » ، « استصلاح » ، « تدبير امور مردمان » و « امر و نهي » (22) ايشان دانسته اند. بر اين اساس ابن ادريس در ذيل آيه ي « ألَم تَرَ إِلَي الَّذِي حاجَّ إِبراهِيمَ فِي رَبَّهِ أَن آتاهُ اللهُ المُلکَ. . . » (23) مي نويسد:
مُلک بر دو وجه است: يکي به کثرت مال و وسعت حال است و ديگري به تمليک امر و نهي و تدبير امور مردمان. اوّلي در خور هر کسي مي باشد، ولي آن ديگري هرگز به گمراهان تعلّق نمي گيرد. (24)
همان طور که پيداست ابن ادريس مُلک داري به معناي دوم را به همان معناي سياست و تدبير مردمان (25) و امر و نهي ايشان دانسته و لذا در جاي ديگر نيز در ذيل آيه ي ( اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِي الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ. . . ) (26) اين معنا و مفهوم را برداشت نموده و معتقد است که ايتاي مُلک به معناي « تمليک السياسة و التدبير » (27) مي باشد.

جايگاه سياست

در تبيين جايگاه سياست از منظر وي دو نکته حائز اهميت است:
نکته ي اول اين که همان طور که از برداشت ابن ادريس از سياست برمي آيد، او سياست و ملک داري را همچون فلاسفه اسلامي از جمله فلسفه علمي قرار داده و لذا آن را به معناي رايج در ميان فلاسفه؛ يعني تدبير مُدن دانسته است. نکته ي ديگر اين که سياست و مُلک داري از نظر او علم و فني خنثي نبوده و از يک بُعد ارزشي برخوردار است. او مُلک داري و سياست را بر دو وجه تقسيم نموده و بين آن دو تفاوت قائل شده و مي نويسد: سياست و ملک داري يک بار به معناي « اتساع حال » ، « کثرت مال » و « وسعت قدرت » است که به هر انساني اعم از کافر و مومن تعلّق مي گيرد، همان طور که خداوند متعال به بني اسرائيل فرمود: ( وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتَاکُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ‌ ). (28) امّا يک بار هم ملک داري و سياست به معناي خاص؛ يعني « امر و نهي » و « تدبير امور مردمان » است و يک بُعد ارزشي دارد. به همين دليل خداوند اين نوع سياست و ملک داري را هرگز به « اهل ضلال » واگذار نمي کند، زيرا اين امر با اراده خداوند تبارک و تعالي، که استصلاح خلق است، منافات دارد. بنابراين خداوند هرگز امر سياست و تدبير و امر و نهي بندگانش را به افرادي که باعث افساد در ميان خلق مي شوند واگذار نمي نمايد. (29)
در نتيجه از نظر وي سياست و امر و نهي و تدبير امور مردمان داراي بعد ارزشي مي باشد و چنين نيست که هر نوع مُلک داري و قدرت مداري و هر نوع سياست و تدبيري مطلوب محسوب گردد، بلکه سياست و تدبيري پسنديده است که هدف دار و جهت دار باشد و هدف و جهت آن استصلاح خلق باشد، (30) ( چرا که اراده الهي از سياست استصلاح خلق است ) و بتواند انسان را به اطاعت از خداي متعال که تأمين کننده صلاح دنيا و آخرتش است رهنمون گردد. (31)

رابطه دين و سياست

پيوند سياست به معناي تدبير امور مردمان و استصلاح ايشان با دين از نظر ابن ادريس از چندين جهت قابل بررسي است : يکي اين که هدف سياست از نظر وي، امر و نهي مردم در جهت استصلاح امور ايشان است و لذا خداوند متعال هرگز چنين امري را به اهل ضلال واگذار نمي نمايد.
فهذا لا يجوز ان يجعل الله لاهل الضلال، لما فيه من الاستفساد. (32)
بنابراين از ديدگاه وي سياست تنها در صورت پيوند با دين و اهل ديانت است که مي تواند در جهت استصلاح خلق باشد و در غير اين صورت باعث افساد آنها مي شود.
از سوي ديگر از نظر وي سياست و تدبير مطلوب را بايد سائس معصوم و عالم اعمال کند، زيرا خداوند هرگز به اعمال سياست جاهل بر عالم و نيز امر ونهي فاسقان و کافران بر مردمان راضي نبوده و نيست. (33) بنابراين سياست و تدبير مطلوب مردم تنها به دست معصوم و اذن از سوي ايشان ميسّر است و اين نيز يعني پيوند سياست با ديانت و اهل دين.

پي نوشت ها :

1. ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج21، ص332.
2. ابن فوطي، مجمع الاداب في معجم الالقاب، ج3، ص128.
3. ابن داود، رجال ابن داود، ص498.
4. سيد محمد شفيع جابلقي بروجردي، ظرائف للمقال، ج2، ص 455.
5. ابن ادريس حلي، سرائر، ج1، ص51. وي مي نويسد: « . . . لا اقلد الا الدليل الواضح و البرهان اللائح ».
6. وي در تعريف عقل مي نويسد: « و العقل مجموع علوم يتمکن معها من الاستدلال بالشاهد علي الغائب و يفضل به بين الحسن و القبيح ثم يجري علي کل ما يعقله الانسان في نفسه من المعاني » ( سرائر، ج2، ص19-20 ).
7. همان، ج1، ص46.
8. ابن ادريس، سرائر، ج3، ص651-652.
9. شهيد صدر در اين باره مي نويسد: « و کانت بداية خروج الفکر العلمي عن دور التوقف النسبي علي يد الفقيه المبدع محمد بن احمد بن ادريس، اذ بث في الفکر العلمي روحاًجديده. . . ( العالم الجديده للاصول، ص72 ).
10. ابن ادريس حلي، سرائر، ج3، ص651-652.
11. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج2، ص717-720.
12. ابن ادريس حلي، سرائر، ص41-42.
13. همان، ص 44-45.
14. منتجب الدين، فهرست منتجب الدين، ص172. برخي از معاصران نيز نظر حمصي در مورد تخليط ابن ادريس، تنها از اين جهت که وي در نقل اسناد اندکي بي دقت بوده است را صحيح دانسته اند. از جمله شوشتري قاموس الرجال، ج8، ص45 و آيت الله خوئي، معجم الرجال الحديث، ج 15، ص63.
15. ابن داوود حلي، رجال ابن داوود، قسمت دوم، ص498.
16. شيخ يوسف بحراني، لوءلوء البحرين، ص 276.
17. حر عاملي، امل الآمل، ج 2، ص241.
18. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج1، ص16 و 33.
19. ميرزا محمد باقر خوانساري، روضات الجنات، ج6، ص275.
20. حر عاملي، الامل الآمل، ج2، ص241.
21. سيد محمد نفيع بروجردي، ظرائف المقال، ج2، ص456.
22. ابن ادريس، المنتخب من تفسير القرآن و النکت المستخرجه من التبيان، ج1، ص9 و 96 و120.
23. بقره (2) آيه 258.
24. ابن ادريس، همان.
25. همان، ج2، ص26.
26. آل عمران (3) آيه 26.
27. همان، ج1، ص120.
28. مائده (5) آيه 20.
29. ابن ادريس، منتخب التبيان، ج1، ص96-99.
30. همان.
31. همان، ج2، ص191-192.
32. ابن ادريس، همان، ج1، ص96-97.
33. « لان الله يجعل الجاهل أن يسوس العالم. . . الامام يجب ان يکون معصوما و لا يکون في باطنه کافراً و لا فاسقاً » ( همان، ج1، ص120 ).

منبع مقاله :
خالقي، علي؛ ( 1386 )، انديشه سياسي ابن ادريس حلّي، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه ي قم )، چاپ اوّل



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم ویولت و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویولت و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سرینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سرینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
حکمت | تنها حکومت ولایی در طول تاریخ / استاد عالی
music_note
حکمت | تنها حکومت ولایی در طول تاریخ / استاد عالی
معنی اسم دالیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دالیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم لیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم لیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم روژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم روژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم مایسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم مایسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین