چگونه قيمت ها منابع را تخصيص مي دهند؟

هر گاه شما براي خريد کالا به مغازه اي برويد در ايجاد تقاضا براي آن کالا سهيم هستيد. وقتي شما به دنبال شغل هستيد در تشکيل عرضه نيروي کار نقش داريد. زيرا عرضه و تقاضا پديده هاي فراگير اقتصاد هستند. الگوي عرضه و
چهارشنبه، 19 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه قيمت ها منابع را تخصيص مي دهند؟
چگونه قيمت ها منابع را تخصيص مي دهند؟

 

نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: دکتر حميدرضا ارباب



 

هر گاه شما براي خريد کالا به مغازه اي برويد در ايجاد تقاضا براي آن کالا سهيم هستيد. وقتي شما به دنبال شغل هستيد در تشکيل عرضه نيروي کار نقش داريد. زيرا عرضه و تقاضا پديده هاي فراگير اقتصاد هستند. الگوي عرضه و تقاضا ابزاري قدرتمند براي تجزيه و تحليل است.
يکي از اصول اقتصادي، اين است که بازارها معمولاً وسيله اي خوب براي سازمان دهي فعاليت هاي اقتصادي هستند. هر چند براي قضاوت درباره ي خوب يا بد بودن بازار کمي زود است، ولي در هر نظام اقتصادي منابع کمياب بايد بين مصارف مختلف (مصارف رقيب) تخصيص يابند.
اقتصادهاي بازار با کنترل نيروهاي عرضه و تقاضا به هدف فوق (تخصيص منابع بين مصارف) دست مي يابند. عرضه و تقاضا قيمت هزاران کالاي مختلف اقتصادي را با يکديگر تعيين مي کنند و قيمت ها نيز در جاي خود علائم لازم راهنما براي تخصيص منابع را در اختيار ما مي گذارند.
مثلا تخصيص زمين هاي ساحلي کنار دريا را در نظر بگيريد. از آن جا که مقدار اين زمين ها محدود است، همه مردم نمي توانند زندگي کنار دريا را انتخاب کنند. چه کسي مي تواند به اين منبع محدود (زمين کنار دريا) دست يابد؟ پاسخ اين است: کسي که مايل و قادر به پرداخت قيمت زمين است.
قيمت زمين هاي ساحلي آن قدر تغيير کرده و تعديل مي شود تا تقاضا و عرضه اين زمين ها با هم مساوي شوند. بنابراين در اقتصاد بازار، قيمت ها سازوکاري براي تخصيص منابع کمياب اند.
به طور مشابه قيمت ها مشخص مي کنند که هر کالا توسط چه کسي و به چه مقدار توليد شود مثلاً بخش کشاورزي را در نظر بگيريد. از آن جا که ما براي زنده ماندن به غذا نياز داريم، بنابراين کارکردن برخي از مردم در زمين هاي کشاورزي امري حياتي است. چه چيز تعيين مي کند که کسي کشاورز باشد يا نباشد؟ در جامعه آزاد هيچ بنگاه برنامه ريز دولتي تصميم نمي گيرد که چه کسي کشاورز باشد يا نباشد و مطمئناً عرضه کافي محصولات کشاورزي هم وجود دارد. در عوض تخصيص نيروي کار به بخش کشاورزي به تصميم گيري هاي شغلي ميليون ها نفر کارگر بستگي دارد. اين نظام غيرمتمرکز به خوبي کار مي کند زيرا تصميم گيري ها به قيمت ها بستگي دارند. قيمت مواد غذايي و دستمزد کارگران بخش کشاورزي (قيمت نيروي کار) آن قدر تغيير مي کند و تعديل مي شود تا تعداد مردمي که کشاورز مي شوند، مشخص شود.
براي کسي که با نحوه کار اقتصاد آشنا نيست تصور چنين ايده اي غيرمعقول است. اقتصاد از گروه هاي متعدد مردم تشکيل شده که درگير فعاليت هاي هم بسته زيادي هستند. چه چيز باعث مي شود تا اين تصميم گيري هاي غير متمرکز به هرج و مرج يا آشوب در اقتصاد ختم نشوند؟ چه چيزي فعاليت ميليون ها نفر از مردم را با توانايي ها و تمايلات متفاوت هماهنگ مي کند؟ چه چيزي تضمين مي کند که کالاهاي مورد نياز جامعه توليد يا فعاليت هاي مورد نياز جامعه انجام خواهند شد؟
پاسخ يک کلمه است: قيمت ها. اگر اقتصاد بازار توسط دست نامرئي هدايت شود (نظريه معروف ارائه شده از سوي آدم اسميت) آن گاه نظام قيمت ها همان چوب رهبر ارکستر است که دست نامرئي با استفاده از آن، ارکستر را رهبري مي کند.
منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391)، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط