رده بندي دانش ها از نگاه خواجه نصيرالدين طوسي و ناصر الدين بيضاوي (3)

ناصرالدين دژاسپيدي ( بيضاوي ) در رساله اي که به نام رسالة في موضوعات العلوم و تعاريفها شناخته شده است، به بخش بندي دانش ها به گونه اي ويژه پرداخته است.
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رده بندي دانش ها از نگاه خواجه نصيرالدين طوسي و ناصر الدين بيضاوي (3)
 رده بندي دانش ها از نگاه خواجه نصيرالدين طوسي و ناصر الدين بيضاوي (3)

 

پژوهش و ويرايش: دکتر عباس محمد حسن سليمان
پارسي کرده ي: محمد حسين ساکت (1)



 

فصل سوم

رده بندي دانش ها از نگاه ناصرالدين بيضاوي

ناصرالدين دژاسپيدي ( بيضاوي ) در رساله اي که به نام رسالة في موضوعات العلوم و تعاريفها شناخته شده است، به بخش بندي دانش ها به گونه اي ويژه پرداخته است.
او دانش ها را افزون بر دانش حساب، که از نگاه وي در ديگر دانش ها بدان نيازمنديم، به هفت دسته بخش مي کند. بيضاوي در هر دانشي از اين دانش ها گوناگون براي بيان گونه هاي فرعي، به شرح زيرين، به گفت و گو دست يازيده است:

يکم) دانش ادبيات (2)

دانشي که با آن، تفاهم يا گفت و شنيد ميان مردم، انجام مي گيرد و آنچه در انديشه ها و درون ضميرهاست با نشانه هاي واژگان و نگارش، آشکار و دانسته مي شود. موضوع ادبيات گفتار و نوشتار است از جهت نشانه بودن شان بر معاني. سودمندي اين دانش، نموداري آنچه در درون انسان است از معاني و رساندنش به شخص ديگر. ادبيات ده دانش را در بردارد:

1 . واژه داني:

دانشي که ويژه ي نقل الفاظِ نشانگر معاني مفرد است.

2. دانش تصريف:

دانشي که با آن گونه هاي کلمات مفرد که ميان انسان ها نهاده شده است ( يعني همداستاني ميان گونه گون نژادهاي رنگارنگ بشر ) و مدلول آنها، شکل هاي اصلي عمومي واژگان مفرد، شکل هاي دگرگوني، چگونگي دگرگوني آنها از شکل هاي اصلي به گونه ي کلي با اندازه هاي کلي (3) را مي شناسيم.

3 . دانش معاني:

يعني بررسي ويژگي هاي مربوط به بافت هاي سخن و شناخت تفاوت جايگاه ها تا اينکه فرد بتواند از لغزش در پياده کردن بافت هاي سخن در جايگاه هاي در خور و شايسته دور بماند. (4)

4 . دانش بيان:

آشنايي به آوردن يک معنا به روش هاي گوناگون با آشکاري دلالت. (5)

5. دانش بديع:

دانشي که از ترکيب هاي زبان تازي، از جهت سيماهاي زيباسازي سخن يا ارايه ي نيکو، پس از رعايت هماهنگي با مقتضاي حال و آشکاري دلالت بر خواسته، سخن مي گويد. (6)

6 . دانش عروض:

دانشي که با آن، درست و نادرست تقطيع شعر دانسته مي شود.

7. دانش قافيه ها:

دانشي که با آن به احوال چند و چون واژگان پاياني شعر، پي مي بريم.

8. دانش نحو:

دانشي که از چگونگي ترکيب بافت هاي نهاده شده که براي هرگونه از معاني ترکيبي نسبي از نظر دلالت داشتن بر آنها به گونه اي نوعي نهاده شده است، سخن مي گويد. (7)

9. دانش نگاري:

با اين دانش صورت هاي حرف هاي مفرد و شرايط آنها دانسته مي شود.

10. دانش خواندن:

با اين دانش به نشانه هايي پي مي بريم که دلالت بر نگارش حروف دارند.

دوم) دانش نواميس (8)

به وحي، به فرشته اي که آن را فرود مي آورد، و به آيين و سنت، و همگي آنچه به قوانين ديني و بيان سبب ها و روش هاي قياس در آنها، « ناموس » ( the law ) مي گويند. ناموس هشت تاست و آن دانش هاي ديني است که به شرح زير گفته مي آيد:

1. دانش خواندن ( قرائت ):

که ويژه بازگويي قرآن با قرائتي است که به زبان هاي عرب آمده است.

2 . دانش روايت حديث:

دانشي که ويژه ي بازگويي سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و کردارهاي اوست با شنيدن پياپي، و بيان راه هاي نگهداري، نگارش و گستره ي درستي نسبت آن به پيامبر- بر او درود!

3. دانش تفسير:

دانشي که شناخت معاني قرآن کريم را در بر مي گيرد، و بيان معاني و بيرون آوردن احکام آن. بيضاوي به دانش هاي وابسته به دانش تفسير اشاره مي کند، مانند دانش واژه، خواندن ( قرائت )، اسباب فرود آمدن سوره ها و آيه ها، ناسخ و منسوخ، و دانش گزاره هاي اهل کتاب، اصول فقه و جدل [ کلام ].

4. دانش راويان حديث:

دانشي که با آن به گونه هاي روايت، احکام و شرايط آن، شرايط راويان و درجه هاي آنان، رده هاي [ حديث هاي ] روايت شده و بيرون کشيدن معاني آنها، آشنا مي شويم. بيضاوي اين دانش را نيز نيازمند دانش هايي مي داند که به دانش تفسير وابسته اند.

5 . دانش اصول دين:

دانشي که بيان انديشه ها و باورهاي ديني را در بر مي گيرد، و اثبات آنها با دليل هاي عقلي و شنيداري و پرداخت آنها، و زدودن هر آنچه با آنها سازگار است.

6. دانش اصول فقه:

دانشي که با آن به تقرير مطالب احکام شرعي کاربردي، روش هاي استنباط، مواد برهان ها و بيرون آوردن آن احکام با انديشه و رِأي، دست مي يابيم.

7. دانش جدل ( کلام ):

دانشي که با آن به چگونگي تقرير حجّت هاي شرعي، واپس زدن شُبهه ها و زدودن زنگارها از ادلّه و سامان دهي نکته هاي ستيز و جدل مي پردازند، اين زاييده ي جدل است که يکي از بخش هاي منطق است.

8 . دانش فقه:

دانستن احکام تکليف هاي ديني کاربردي، مانند عبادات، داد و ستدها و عرف ها

سوم) دانش طبيعي (9)

دانشي که از احوال گوناگون جسم از جهت تغيير يافتن و پذيرش پديده هاي گوناگون، چنانکه از بسياري از نمودهاي هستي و آسماني که در پي تغييرپذيري وضع آب و هوا و جو مي باشد، تأثير مي گيرد. بيضاوي در اين دانش، گونه هاي زير را پيشنهاد مي کند:

1. دانش پزشکي:

دانشي که از تَنِ انسان سخن مي گويد، از آن رو که تندرست و بيمار است؛ بهداشت و بيماري زدايي.

2 . دانش تيزديداري ( فراست ):

دانستن خوي و منش انسان از روي چهره، اندام و مزاج او، و از خوي و منش برون به خوي و منش درون پي بردن.

3 . دانش خواب گزاري:

دانشي که با آن با خيال هايي که فرد به هنگام خواب از جهان پنهان مي بيند، آشنايي مي يابيم. نيروي تخيّل نمونه اي مي آفريند که در جهان پيدا بر آن دلالت دارد، و چه بسا با مدلول آن، بدون تفسير و گزارش، هماهنگ و برابر باشد و آن خيال به حسّ بپيوندد، مانند محتلم شدن.

4. دانش احکام نجوم ( اختربيني ):

دانشي که با آن به ساختارهاي فلکي و آسماني در پديدارهاي زميني پي مي بريم.

5. جادوگري:

دانشي که با آن به چگونگي دست يافتن به خوي و عادتي رواني آشنا مي شويم، به گونه اي که مي توانيم با ابزارهايي پنهاني به کارهاي شگفت آور دست بزنيم.

6 . دانش طلسم ها:

دانشي که با آن به چگونگي نيروهاي سازنده ي آسماني با نيروهاي کنش پذير زمين، براي پديد آمدن کنش و کرداري شگفت در جهانِ شدن و نشدن ( کون و فساد )، آشنايي پيدا مي کنيم.

7. دانش سيمياء:

دانشي است که دستاوردش پديدآوري نمونه هايي خيالي است که در عالم حسّ وجود ندارد؛ به ساخت آن نمونه هاي خيالي به صورت هاي خود در حس و بودن که در ذات خود صورت هايي است در آسمان، و علت شتاب از ميان رفتنش با شتاب دگرگون پذيري ذات هوا و آسمان همراه است، سيميا مي گويند.

8 . دانش کيميا ( شيمي ):

دانشي که با آن خاصيت هاي گوهرهاي کاني گرفته مي شود و به آنها خاصيت هايي مي دهند که نداشته اند. [ براي نمونه، مس را طلا کردن. بر روي هم، علوم خفيّه را با رمز « کلّهُ سِرُّ » نشان مي دهند: ک: کيميا؛ ل: ليميا؛ هـ: هيميا؛ س: سيميا؛ ر: ريميا-م ]

9 . کشاورزي:

دانش شناخت چگونگي کشت و کار روي گياه از آغاز بودن تا پايان رويش آن. اين کار به بازسازي زمين با آب و دادن کود و مانند آن، مي انجامد که همراه با در نظر گرفتن آب و هواهاست.

دانش رَمل:

دانش به چيزهاي گمانه زني، و اعتماد به آنها بر پايه ي تجربه هاي نابسنده.

چهارم) دانش هندسه (10)

هندسه دانشي است که با آن به احوال اندازه ها و پيوسته هايش و شرايط برخي نسبت به برخي ديگر نسبت ها و خاصيت هاي شکل هاي آنها و بيرون آوردن آنچه براي بيرون آوردنش به برهان هاي يقين نيازمند است، آشنا مي شويم.
موضوع اين دانش اندازه هاي مطلق است مانند حجم، سطح، خط، و پيوسته هاي آن چون زاويه، نقطه و شکل. سود هندسه اين است که ذهن، تيزي و گيرندگي پيدا مي کند و انديشه را ورزيده مي سازد. براي ساخت و ساز دژها، ديوارها، خانه ها، راه ها و پل ها از هندسه بهره مي گيريم.
بيضاوي اجزاي دانش هندسه را ده تا مي داند:
1. خط هاي راست، 2. دايره ها و کمان ها، 3. خط هاي منحني، 4. کثيرالاضلاع هايي که داراي ضلغ هاي مساوي اند، [ مانند هِرَم ]، 5. نسبت هاي کلي اجمالي و تفصيلي [ نسبت هاي اجزاي ضلع ها به هم در قضيّه ي تالس ]، 6. خاصيت هاي عددي، 7. شکل هاي پديد آمده از دايره هاي روي کره، 7. جسم هايي که سطح هاي صاف دارند، 8. حجم هاي کروي، نيم کره و ويژگي آنها، 9. جسم هاي کروي، 10. کره هايي که مي توان آنها را رسم کرد.
دانش هاي جدا شده از دانش هندسه از نگاه بيضاوي ده تاست به شرح زيرين:

1. دانش ساخت و ساز ساختمان ها:

دانشي که با آن، اوضاع و شرايط ساختمان ها و چگونگي کندن جوي، رودخانه ها و مانند آن به دانسته مي شود.

2. دانش مناظر ( نورشناسي ):

دانشي که با اوضاع ديده شدگان، در اندازه هايشان به اعتبار نزديکي و دوري از بيننده، آشنا مي شويم.

3. دانش مرايا ( ديدگاني ):

دانشي که با آن به تابش شعاع هاي منعطف، منعکس ( تابنده ) و مُنکسر ( شکسته ) پي مي بريم.

4. دانش کانون هاي جسم هاي سنگين:

با اين دانش است که به چگونگي نشان دادن کانون سنگيني جسم بار شده ي ناشناخته، آگاهي پيدا مي کنيم. منظور از کانون سنگيني ( ثِقل )، اندازه در جسم است که نسبت به کشنده ي بار يا شيء، تعادل مي آفريند.

5. دانش مساحت ( اندازه گيري ):

دانشي که با آن به اندازه هاي خط ها، سطح ها و حجم ها پي مي بريم [ دانش زمين پيمايي و اندازه گيري زمين ].

6. دانش کاريز و چاه کني ( قنات ):

با اين دانش به چگونگي بيرون آوردن آبي که در زمين هست، پي مي بريم.

7. دانش کشيدن اشياي سنگين:

دانشي که ساخت ابزارهاي کشيدن اشياي سنگين را مي آموزاند.

8. دانش بنکامات ( فنجان ) ها ( گاه شماري ):

دانشي که ساخت ابزارهاي اندازه گيري زمان را از آن ياد مي گيريم.

9. دانش ابزارهاي جنگي:

دانشي که با آن، چگونگي ساخت ابزارهاي جنگي مانند پرتابه ( منجنيق ) را فرا مي گيريم.

10. دانش ابزارهاي شادي بخش:

دانشي که با آن، چگونگي ساخت ابزارهايي را ياد مي گيريم که براي گذرانِ زمانِ آسودگي و بيکاري لازم است.

پنجم) دانش هيئت (11)

اوضاع اجرام يا جسم هاي بسيط آسماني و زميني، شکل ها و شرايط، اندازه ها و فاصله هاي ميان آنها را به وسيله ي دانش هيئت ياد مي گيريم. موضوع آن، اجسام ياد شده است و سودمندي اش به خودي خود به سبب بزرگي و شرف موضوعات آن است. زير شاخه هاي اين دانش پنج تاست:
1 . دانش زيج ها و تقويم ها: با اين دانش است که اندازه هاي جنبش ستارگان سيّار دانسته مي شود.
2. دانش گاه شناسي: دانشي که از روي آن به هنگام هاي روزان و شبان آشنا مي شويم.
3. دانش چگونگي رصدها: دانشي که از آن به چگونگي به دست آوردن اندازه هاي جنبش هاي فلکي و رسيدن به آنها با ابزارهاي زيجي دست پيدا مي کنيم.
4. دانش به صورت سطح در آوردن کره [ تبديل سه بُعدي به دو بُعدي ] ( تسطيح کره ):
دانشي که با آن به چگونگي ساخت ابزارهاي محاسبه و سنجش شعاعِ ( دايره ) پي مي بريم. [ همچنين محاسبه ي سطح جانبي کره ]
5. دانش ساخت ابزارها از طريق ساعت هاي سايه دار که زمان را با آنها اندازه مي گيريم [ مانند هنگامي که شاخص آن عمودي، مايل و منفرجه است = ساعت هاي آفتابي ] سايه دار: دانشي که به وسيله ي آن اندازه هاي سايه هاي مقياس ها و شرايط آن را مي شناسيم.

ششم) دانش موسيقي (12)

دانشي که با آن نغمه ها، و کوبه ها يا ضرباهنگ ها [ ايقاع ] و چگونگي تأليف [ آهنگ سازي Composition ] الحان يا آهنگ ها [ melody ] و آوازها را مي شناسيم. موضوع موسيقي صداست، از آن رو که در جان اثر مي نهد. سودمندي اش باز و بسته شدن ( قبض و بسط ) جان ها و روان هاست؛ زيرا يا روان را از بيخ و بن بر مي انگيزاند و شادي و سرخوشي مي آفريند، و دست و دل بازي و دلاوري پديدار مي سازد، يا اينکه شالوده هايش را به جنب و جوش مي آورد؛ که به دنبال آن، انديشه و دورانديشي پديد مي آيد؛ براي همين است که در رزم، بزم، درمانِ بيماران و سوگواري ها به کار مي رود.

هفتم) دانش اخلاق (13)

از رهگذر دانش اخلاق، گونه گون فضيلت ها دانسته مي شود. موضوع آن ملکه ها ( خوي ها ) ي نفسانيِ امور عادي است. سودمندي اش بر اين است که انسان در کنش ها و کارهايش کامل باشد.
بيضاوي به اين گونه هاي هفت گانه ي دانش ها، دانش حساب را هم مي افزايد که با آن با چندي شمارگان ( اعداد ) آشنا مي شويم. سودمندي حساب آن است که در نگارش داد و ستدها، نگاهداري دارايي ها، پرداخت بدهي ها، بخش کردن سهم هاي ارث و مانند آن، به کارمان مي آيد. بيضاوي همچنين اشاره مي کند که ديگر دانش ها نيازمند دانشِ حساب اند. (14) شايد منظور بيضاوي « سنجش چندي » ( قياس کمّي ) براي جنبه هاي چونيِ ( کيفيت ) دانش ها است که همين، معيار پيشرفت دانش نو بوده است.

پي نوشت ها :
 

1. حقوق دان و پژوهشگر حوزه هاي حقوق و اسلام شناسي، مستشار پيشين ديوان عالي کشور.
2. دکتر ابوريان، ارسطو، صص 33-35.
3. فارابي، احصاء العلوم، صص 33-35؛ دکتر جعفرآل ياسين، فيلسوفان رائدان ( الکندي و الفارابي )، بيروت، دارالاندلس، الطبقة الثانية، صص 91-92.
4. ناصرالدين بيضاوي، رسالة في موضوعات العلوم و تعاريفها، دست نگاشت دارالکتب المصرية، در مجموعه ي شماره ي 348 جنگ ها، ميکروفيلم شماره ي 5266، برگ 124آ.
5. طاش کپري زاده، مفتاح السعادة، ج1، ص 127.
6. همان، ج1، ص 185.
7. طاش کپري زاده، همان، ج1، ص 187.
8. کپري زاده، همان، ص138.
9. بيضاوي، موضوعات العلوم، برگ 125آ، 124ب.
10. بيضاوي، موضوعات العلوم، برگ 125آ، 126ب.
11. همان، برگ 126آ، 127آ.
12. بيضاوي، موضوعات العلوم، برگ 127آ، 127ب.
13. همان، برگ 127ب، 128آ.
14. بيضاوي، پيشين، برگ 128آ.

منبع مقاله :
صلواتي، عبدالله؛ (1390) خواجه پژوهي (مجموعه مقالاتي به قلم گروهي از نويسندگان) تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما