در کتابِ احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم

تقسيم بندي سرزمين ايران

توجه به جغرافيا و جغرافيانويسي نزد مسلمين از قرن سوم به صورت رسمي آغاز شد و معرف آن کتب مسالک و ممالک بودند. همان طور که از عنوان آنها پيداست اين کتابها به مسافت راه ها و کاروانسراها و محل توقف کاروان ها و پل
شنبه، 26 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تقسيم بندي سرزمين ايران
 تقسيم بندي سرزمين ايران

 

نويسنده: ناصر صدقي
احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم
تأليف: ابوعبدالله احمد مقدسي
ترجمه: علينقي منزوي





 

در کتابِ احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم
ناشر: شرکت مؤلفان و مترجمان ايران، تهران، 1361 ( 2 جلد )

مقدمه:

توجه به جغرافيا و جغرافيانويسي نزد مسلمين از قرن سوم به صورت رسمي آغاز شد و معرف آن کتب مسالک و ممالک بودند. همان طور که از عنوان آنها پيداست اين کتابها به مسافت راه ها و کاروانسراها و محل توقف کاروان ها و پل ها و محل گذر راه ها و غيره مي پرداختند؛ خصوصاً مراسم حج جهت تسهيل حرکت مسافران به مقصد مکه و مدينه در اين امر مؤثر بود.
اين کتب حاوي ديده ها و شنيده هاي نويسندگان آنها در مورد ملل اسلامي و ممالک منتهي به مکه و مدينه و بغداد، مرکز خلافت عباسي بود. جغرافيانويسي گرچه در ابتدا با اين هدف شروع شد، ولي بعد از مدتي کتب نسبتاً قابل توجهي به ارائه اطلاعات در زمينه اقتصاد، مذاهب مردم، نوع زبان ها و فرقه هاي ديني و آداب و رسوم اجتماعي پرداختند.
در واقع از قرن چهارم هجري کتب جغرافيايي با اطلاعات گسترده در زمينه هاي مذکور وارد مرحله جديد شد و جغرافيانويسي به صورت منظم و مفصل آغاز گرديد. آنچه در اين مبحث مورد توجه قرار گرفته، نقد و ارزيابي کتاب احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم مقدسي، يکي از بهترين متون جغرافيايي قرن چهارم هجري است. در اين نوشتار سعي شده در حد امکان اطلاعات نويسنده آن در مورد دانش جغرافيا و روش وي در تقسيم سرزمين هاي اسلامي و ايران به اقاليم مختلف مورد بررسي قرار گيرد.

منابع مورد استفاده مقدسي در نگارش کتاب احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم:

آغاز جغرافيانويسي در جهان اسلام به صورت منظم و مفصل به قرن چهارم هجري بازمي گردد. جغرافي نويسان عمده اين قرن اصطخري، ابن حوقل و مقدسي بودند. در بين کتب جغرافيايي قرن چهارم جايگاه احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم از همه والاتر و شرح و ديدگاه نويسنده آن از ديگران مفصل و دقيق تر است.
مقدسي از جانب پدر به شهرت بيت المقدس منسوب است و به همين خاطر به مَقدَسي يا مُقَدسي معروف است و از جانب مادري به « بيار » شاهرود در سمنان امروزي يا قومس آن روزگار منسوب است. (1) تأليف کتاب وي در سال 375 هـ. ق خاتمه يافته و خود او در سال 381 درگذشته است.
شيوه نگارش مقدسي در کتاب احسن التقاسيم از ديگران متفاوت و مفصل تر و مبتني بر مشاهدات عيني است. به قول لسترنج « کتاب مقدسي شايد بزرگترين و بي شک اصيل ترين کتاب هاي جغرافي نويسان عرب باشد. وصفي که از شهرها و عادات و رسوم و محصولات و صنايع آن نقاط ارائه نموده و زبده محصولات هر اقليمي را ذکر نموده، آن را بهترين کتابي قرار داده که اعراب در قرون وسطي نوشته اند ». (2)
اطلاعات مقدسي در کتابش از منابع مختلفي بوده که خود به ذکر آنها پرداخته است. مقدسي هدف از تأليف کتابش را شناخت سرزمين هاي مسلمانان در تمام زمينه هاي زندگي اجتماعي و اوضاع طبيعي و اقتصادي عنوان کرده است.
منابع مورد استفاده وي در تأليف کتابش را به چند دسته مي توان تقسيم کرد: (3)
الف: مشاهدات عيني و تجربي نويسنده که بيشتر اطلاعات وي از اين طريق حاصل شده است. در واقع تلاش نويسنده در مشاهده مستقيم اقاليم مختلف جهان اسلام، کتاب او را به عنوان منبعي معتبر و مفصل در زمينه آگاهي از جغرافياي تاريخي قرن چهارم ايران و ساير ممالک اسلامي قرار داده است. نويسنده به لحاظ حضور مستقيم در شهرها و ولايات، از يک سو به ذکر منزلگاه ها و فواصل بين شهرها پرداخته تا از اين طريق راهنمايي براي آيندگاني که قصد مسافرت به نقاط مختلف و خصوصاً سفر زيارتي حج داشته اند، باشد. از سوي ديگر وي به ذکر خصوصيات زباني و فرهنگي و محصولات اقتصادي و آداب و رسوم مردم مناطق مختلف که خود به عينه مشاهده نموده، پرداخته است.
ب: او همچنين منابع مکتوب و کتابخانه هايي را که از آن ها نام برده، و حتي منابع جغرافيايي در دسترس را که قبل از وي تأليف يافته بودند، مورد استفاده قرار داده است. در کنار استفاده از آن منابع، به نقد آنها نيز پرداخته است. مقدسي از کتابخانه عضدالدوله در شيراز، کتاب جغرافياي جيهاني، وزير دانشمند نصربن احمد ساماني، صورالاقاليم ابوزيد بلخي و کتابخانه صاحب بن عباد، وزير دربار آل بويه در ري که در دسترس او بوده اند، استفاده نموده است.
ج: بخشي از اطلاعات نويسنده که قسمت اندکي را شامل مي شود، استفاده از روايات اشخاص و افراد موثق در مورد مناطقي است که نويسنده قادر به سفر به آن نقاط نبوده و اطلاعات وي در مورد آن سرزمين ها اندک بوده است.
مثلاً نويسنده در توصيف سرزمين سند، به لحاظ اينکه قادر به ديدار همه نقاط اين منطقه نبوده، اشاره مي کند که از روايات آگاهان منطقه استفاده کرده (4) و به اين لحاظ توضيحات نويسنده در مورد اين سرزمين پراکنده و مختصر است.

ميزان شناخت مقدسي از دانش جغرافيا:

شناخت مسلمين از درياهاي اطراف جهان اسلام و برخي پديده هاي طبيعي، به رغم توجه شان به سرزمين هاي اسلامي، ناقص و آميخته با افسانه ها و خرافات است. مقدسي به عنوان يکي از مهم ترين جغرافيانويسان قرن چهارم که دوره شکوه علم و دانش در جهان اسلام است، در بيان برخي پديده ها مانند علل جزر و مدّ به افسانه نويسي متوسل شده است. آنچه از نوشته مقدسي برمي آيد، عدم درک مسلمانان از چگونگي جزر و مد و نسبت دادن آن به علل نامعقول و مبهم بوده است. مثلاً مقدسي در روايت علت مد را ناشي از فروبردن انگشت از سوي مَلِکي ناشناخته در آب و علت جزر را کشيدن انگشت توسط وي مي داند. (5)
همچنين اطلاعات مقدسي در مورد درياهاي اطراف جهان اسلام مبهم و آميخته با افسانه هاست. در واقع اظهارات متعدد وي در مورد تعداد درياها و ارتباط آنها با همديگر بيشتر ذهني است تا مشاهده عيني. مثلاً وي براي مشخص کردن تعداد درياها که هفت يا هشت تا بوده متوسل به افسانه ها يا مقايسه هاي مختلف از آيات قرآني در اثبات آنها شده است. (6)
اطلاعات مقدسي در مورد سرزمين هاي « کفار » که در خارج از جهان اسلام بوده به دليل عدم مشاهده مستقيم و فقدان اخبار، کم اعتبار است. وي جهان را به چهارده اقليم تقسيم مي کند که هفت اقليم آن ويران و نيمي ديگر آباد و آشکار بوده است. (7)
شايد منظور مقدسي از « اقاليم ويران » همان سرزمين هايي است که وي از آنها شناخت و اطلاعاتي نداشته است. اقاليم هفت گانه آباد مورد نظر مقدسي بنابر معيارهاي امروزي در جنوب با خط استوا مربوط بوده، و به طور کلي در شمال خط استوا و نيمکره شمالي زمين واقع بوده اند. مابقي نقاط جهان خصوصاً ربع شمالي، ربع جنوبي زمين به قول مقدسي ويران بوده است که اين امر هم، نشانگر عدم شناخت مقدسي از سرزمين هاي خارج از جهان اسلام است.
تقسيم جهان به چهارده اقليم که هفت اقليم آن آباد بوده ظاهر به پيروي از ستاره شناسان و تحت تأثير سنن رومي و بابلي و ايراني در مورد تقدس عدد هفت بوده و همچنين شايد به نسبت هر هفت ستاره يا هفت « امشاسپندان » هفت اقليم متصور بوده است.

جايگاه جغرافيايي سرزمين هاي اسلامي و ايران در اقاليم هفت گانه آباد جهان از ديدگاه مقدسي:

هدف مقدسي به دليل عدم شناخت وي از سرزمين هاي « کفار »، تنها توصيف « کشور اسلام » است. همانطور که گذشت مقدسي کشور اسلام را به چهارده اقليم تقسيم کرده و اقليم هاي عجم را از عرب جدا کرده، سپس خوره هاي هر اقليم را ذکر نموده و بعد از آن به توضيح شهرها و شهرک هاي واقع در هر يک از خوره ها مي پردازد. از چهارده اقليم سرزمين هاي اسلامي شش اقليم شامل سرزمين هاي عربي و هشت اقليم شامل ايران است. خط استوا به عنوان پايه و محل آغاز اقليم هاي آباد جهان قلمداد شده و مقدسي اين اقليم ها را به ترتيب از استوا به سمت شمال ذکر مي کند. از نظر او اقليم اول در مجاورت خط استوا و ساير اقليم ها، به ترتيب تا شمال ادامه مي يابد.
مقدسي اقليم هاي شش گانه عربي را به سرزمين هاي زير تقسيم مي کند:
1- جزيرة العرب.
2- عراق.
3- اقور که در کتب ديگر همان سرزمين جزيره در شمال عراق است.
4- سرزمين شام.
5- مصر.
6- مغرب در شمال غرب آفريقا.
اقاليم عجمي که شامل سرزمين هاي واقع در ايران بود توسط مقدسي به 8 اقليم تقسيم شده که توصيف تفصيلي آنها در ادامه خواهد آمد. اين اقليم ها شامل سرزمين هاي زير مي باشد:
1- خاوران
2- ديلم
3- رحاب
4- کوهستان ( جبال )
5- خوزستان
6- فارس
7- کرمان
8- سند
بر اساس توضيحات مقدسي جايگاه اين سرزمين ها در اقاليم هفت گانه ي آباد جهان از اين قرار است:
جدول
بر اساس جدولي که از اطلاعات مقدسي در مورد جايگاه سرزمين هاي اسلامي در اقاليم هفت گانه آباد جهان رسم شد، مي توان به ميزان شناخت جغرافيانويسان مسلمان از جغرافياي جهان که مقدسي يکي از برترين آنها بود، تا قرن چهارم پي برد. بر اين اساس سرزمين هاي جنوب خط استوا براي مسلمانان ناشناخته و در حکم اقاليم ويران جهان بود و از ديگر سوي آنها در مورد سرزمين هاي شرقي و غربي واقع در اقاليم هفت گانه آباد جهان که به عقيده ي آنها جهان اسلام مرکز اين اقاليم آباد بوده، اطلاعاتي اندک و ناقص داشته اند؛ به طوري که سرزمين هاي شمالي واقع در شمال خوارزم و درياي خزر که شامل روسيه امروزي است و اروپا هم در اين سرزمين ها واقع است، براي مسلمانان ناشناخته بوده است.

روش مقدسي در تقسيم جغرافيايي ايران به اقاليم مختلف:

اگرچه اطلاعات مقدسي در مورد جغرافياي سرزمين هاي غيراسلامي ناقص و مبهم است، اما در مورد سرزمين هاي اسلامي و به خصوص ايران، به دليل مسافرت هاي وي به تمام نقاط ايران، کتاب او حاوي اطلاعات ارزشمندي مي باشد. روش مقدسي در تقسيم سرزمين باستاني ايران به اقليم هاي مختلف و تمايز آن با ساير سرزمين هاي اسلامي، به دو بخش اقاليم عربي و عجمي، نه به لحاظ سياسي يا حوزه هاي مستقل اداري بلکه به خاطر تمايز زباني اين دو منطقه يعني ايران با ساير سرزمين هاي عربي است؛ چرا که کل اين سرزمين ها به رغم وجود سلسله هاي نيمه مستقل در ايران، از لحاظ اداري و سياسي، در قرن چهارم تابع خلافت عباسي به مرکزيت بغداد بود. شيوه ي مقدسي در تقسيم ايران به اقليم هاي مختلف از روي نظم و قاعده است که برخي از جمله معيارهاي جغرافيانويسان قبل از مقدسي و برخي ديگر جزو شيوه هاي خاص مقدسي در نام گذاري اقليم هاست. براي نمونه وي برخلاف ساير جغرافيانويسان، خراسان را سرزمين « خاوران »، آذربايجان را سرزمين « رحاب » يا سرزمين جزيره را اقليم « اقور » ذکر کرده است که اين نام گذاري ها مختص مقدسي است و دلايل خاص خود را داشته است که ذکر خواهد شد.
اگر کوير لوت را در جغرافياي ايران به عنوان نقطه مرکزي فرض کنيم، شيوه مقدسي در تقسيم بندي و توضيح اقاليم واقع در ايران از خراسان يا سرزمين خاوران شروع و سرزمين هاي واقع در حاشيه کوير را از شمال به غرب و از غرب به جنوب و از جنوب به شرق توضيح داده و در سرزمين سند در جنوب شرقي خراسان خاتمه مي دهد.

1- سرزمين خاوران:

اينکه چرا مقدسي به جاي خراسان و سرزمين هاي تابعه آن، به عنوان خاوران را به اين منطقه ذکر کرده ناشي از حکومت سامانيان در اين ناحيه بود که مقدسي به دلايل سياسي و مذهبي به جهت تعلق خاطري که به سامانيان داشته است، (8) کل قلمرو سامانيان را سرزمين خاوران ناميده و توضيح اقليم هاي جغرافيايي ايران را از اين ناحيه شروع مي کند. مقدسي به اين دليل که سامانيان پيرو مذهب حقّه « حنفي » بوده اند و دانشمندان را ارج مي نهاده اند. از آنها ستايش و توضيح سرزمين هاي ايران ار از قلمرو آنها شروع مي کند. از ديگر سوي چون سرزمين خاوران در شرق ايران بوده، مي تواند ديگر عامل نام گذاري آن توسط مقدسي باشد. اين اقليم شامل سرزمين هاي خراسان، ماوراء النهر و سيستان بوده است.
سرزمين خراسان شامل سرزمين هاي اين سوي رود جيحون، مروه، بلخ، نيشابور، هرات، غزنين و عمده شهرهاي آن بوده است و هر کدام توابع خود را داشته اند. خراسان عهد حکومت سامانيان در عصر مقدسي سرزميني آباد و داراي فرهنگ و کتابخانه ها و فقها و علماي ديني برجسته و مرکز رونق و توسعه اقتصادي و تجاري بوده است.
عمده صادرات سرزمين خاوران و به خصوص خراسان، به سرزمين ترکستان بوده که شامل انواع پارچه و حبوبات، ميوه و غلات، مس، آهن و دانه هاي روغني بوده است. در مقابل پوست هاي دباغي شده، و کمان هاي نيکو و برده و صدور آن به سمت بغداد از ترکستان به سمت خراسان بوده است. سنگ فيروزه و گِل خوشبو و آب برخوردار از خاصيت درماني و گياه براي آرايش سفره شاهان عمده اقلام صادراتي نيشابور به مصر و ترکستان بوده است. (9)
فرغانه و اسپيجاب و شاش و اشروسنه و سغد و بخارا، عمده شهرهاي ماوراء النهر؛ و بوشنج و بادغيس و اسفزار و جوزجانان و غرجستان از ديگر شهرهاي خراسان و سيستان و در کنار آنها باميان و الشتان و بُست و زرنگ قرار داشته اند.

2- سرزمين ديلم:

مقدسي اين اقليم را « سرزمين پيله و پشم » مي نامد که پارچه هايش در مصر و عراق مشهور و ميوه ها و درآمد فراوان داشته است. چون قوم ديلم در بخشي از اين سرزمين و در نقاط مرکزي ايران حکومت داشتند مقدسي اين ناحيه را سرزمين ديلم ناميده است که زياريان در ناحيه ديلم و آل بويه در مرکز و غرب ايران، حکومت داشتند، کل سرزمين هاي گرگان و طبرستان و گيلان توسط مقدسي به عنوان « سرزمين ديلم » ناميده شده است. استرآباد و آبسکون از شهرهاي گرگان و آمل مرکز طبرستان و سالوس ( چالوس ) و ساريه ( ساري ) شهرهاي گيلان بوده اند، ديلم ها در اين سرزمين به گروهي گفته مي شد که در کوه ها زندگي مي کنند و در مقابل گيل ها هم در سرزمين هاي پست و هموار زندگي مي کرده و شهرنشين بوده اند.
سرزمين قومس هم توسط مقدسي جزو اقليم ديلم محسوب شده است که شامل شهرهاي دامغان و سمنان و بسطام و بيار، سرزمين مادري مقدسي بوده است.

3- سرزمين رحاب:

به مانند سرزمين خاوران، مقدسي در نام گذاري اين سرزمين هم به سليقه ي خود عمل کرده است و سه ناحيه جداگانه اران و ارامنيه و آذربايجان را به صورت واحد، در « سرزمين رحاب » آورد که در مجاورت همديگر واقع شده اند.
مقدسي ظاهراً به دليل سرسبزي اين ناحيه و اين که داراي کوهستان هاي پرميوه و گلزارها و باغ هاي متعدد بوده آن را رحاب ناميده است. (10)
لسترنج هم مي نويسد که مقدسي اين ايالت را « اقليم رحاب » يعني منطقه جلگه هاي مرتفع ناميده که در مقابل « اقليم جبال » در ماد که سرزميني کوهستاني بوده است؛ مي باشد. (11) مقدسي اين سرزمين را دژ مسلمانان در برابر روم و داراي پشم و پارچه هاي مرغوب ناميده است. قصه اران « برذعه » بود و تفليس و شمکور و شروان و باکو و باب الابواب و شکي در آن سوي ارس عمده شهرهاي اران بوده است.
« دَبيل » هم قصبه ارمنيه بوده و مقدسي خلاط و خوي و سلماس و ارميه و داخرقان ( دهخوارقان= آذرشهر ) مراغه و مرند و اهر را که در آثار ساير جغرافيانويسان جزو شهرهاي آذربايجان است، از ملحقات ارمنيه حساب کرده است. به گفته او کردان و نصارا در شهر دبيل اکثريت داشته اند.
« اردبيل » قصبه آذربايجان و تبريز و ميانج ( ميانه ) و سراة و ورثان و موقان ( مغان ) و برزند هم شهرهاي آن بوده است.

4. سرزمين جبال:

سرزمين جبال يا کوهستان همان ماد قديم و شامل شهرهاي ري و همدان، اصفهان، دينور، کاشان، کرمانشاهان، نهاوند، قم و کاشان بوده است. آوه، ساوه، قزوين و ابهر ديگر شهرهاي اين اقليم بوده اند. زعفران و گردو و انجير نيز عمده محصولات اين ناحيه بوده است. پنبه و پارچه هم ديگر صادرات اين ناحيه بود، يهوديان و مسيحيان و مجوسان هم اقليت هاي اقليم جبال را تشکيل مي داده اند.

5- سرزمين خوزستان:

اين سرزمين ميان فارس و عراق واقع است، شوشتر و عسگر و اهواز عمده شهرهاي آن و خزشوش مشهور و کان هاي نفت و قير در آن نمايان است. (12) درآمد خوزستان پشتوانه خلافت بغداد و اهواز مرکز آن بوده است.
بازرگاني و هنر و درآمد اين ناحيه معروف بوده است و مردمش به تجارت و مسافرت به نقاط مختلف جهت گذران زندگي اشتهار داشته اند.
خوزي ها در شمال اهواز ساکن بوده اند و مردم اهواز از مهاجران بصره و فارس زبان بوده اند.
جنديشاپور که در زمان مقدسي ويران شده و به دست کردان افتاده بود، مرکز نيشکر بوده و شکر، خراسان و جبال از آنجا تأمين مي شده و کارگاه هاي بافندگي بسيار داشته است.
شهر عسگر چون محل اقامت لشگريان عرب بوده به اين نام مشهور و در زمان حجاج بن يوسف شکل گرفت. مقدسي آبادان را که از شهرهاي امروزين خوزستان است جزو اقليم عراق محسوب کرده است. (13)
عضدالدوله بويهي در اهواز و رامهرمز آبادي هاي فراوان و مساجدي را ايجاد کرده و بازارهاي مختلف راه انداخته بود. زبان رايج مردم اين ناحيه آميخته اي از عربي و فارسي بود. بايد گفت که توصيف مقدسي از سرزمين خاوران، خوزستان و فارس که مرکز سياسي حکومت آل بويه بود، نسبت به ساير نقاط تفصيل بيشتري دارد.

6- سرزمين فارس:

همان طور که خراسان مرکز حکومت سياسي سامانيان بود، همزمان در غرب ايران در قرن چهارم به دوره حکومت هاي متقارن موسوم است، آل بويه به مرکزيت فارس در عهد عضدالدوله، اداره غرب ايران را عهده دار بود. به همان حد که مقدسي ستايشگر سامانيان است، در نقطه مقابل آن نسبت به آل بويه و شخص عضدالدوله بدبين و آنها را به طعنه ديلمي ناميده (14) و شايسته حکومت نمي داند. هر چند به قدرت و توانايي عضدالدوله در برقراري امنيت و آباداني و مراکز علمي معترف است.
استخر، فسا، شاپور، داراب گرد، سيراف و ارجان عمده شهرهاي فارس بودند. رسم مجوسان در عهد مقدسي در استخر آشکار و بيشتر زمين هاي اين ناحيه به اقطاع بوده است. ارجان از نهرهاي آباد و داراي منابع مالي بسياري بود به طوري که مقدسي از قول عضدالدوله مي آورد که « من عراق را براي نام و ارجان را براي درآمدش مي خواهم » (15)
شيراز که موقع فتوحات مسلمين در کنار استخر بنا شد در دوره ي مقدسي توسعه يافته و بعداً استخر را تحت الشعاع قرار داده و مرکز فارس گرديد و در عهد عضدالدوله محل اقامت وي و مرکز سرزمين فارس بود. مقدسي از آزادي مذهب و لباس پوشيدن مجوسان و نصارا در سرزمين فارس ياد مي کند.
عضدالدوله در سرزمين فارس با ايجاد بيمارستان ها، کتابخانه ها، پل ها، سدها، مساجد و ساختمان هاي بسيار، آبادي زيادي به اين ناحيه بخشيده بود و در کنار شيراز شهري را به تأسي از شاهان ساساني ايجاد کرده و « کردفنا خسرو » نام نهاده بود، که به نام خودش بود. همچنين شهر گور در زمان وي به لحاظ بدشگون بودن به فيروزآباد تغيير نام يافت. (16) البته بعد از مرگ عضدالدوله فارس رونق خود را تا حدودي از دست داد.

7- سرزمين کرمان:

اين اقليم در وسط قلمرو سامانيان در شرق و آل بويه در غرب و محل نزاع طرفين بوده که در عهد عضدالدوله مختص قلمرو آل بويه گرديد. بردسير، نرماسير، سيرجان، بم و جيرفت بوده است.
بردسير مرکز ناحيه و ديوان هاي سرزمين کرمان و سپاهيان منطقه در آنجا حاکم بوده اند. نرماسير مرکز تجاري کرمان بوده و کالاي عمان به آنجا مي رسيده است که داراي انبارهاي فراوان بوده، و خرماي کرمان در آنجا گردآورده شده و راه حجاج سيستان بوده است.
خرما و زيره کرمان مشهور و عمده صادرات آن بوده است. معادن آهن و نقره و کان هاي متعدد ديگر در اين ناحيه قرار داشته است. کرمان از جنوب با دريا و در شمال با کوير و در غرب با فارس و از شرق با مکران هم مرز بوده است.

8- سرزمين سند:

اين اقليم داراي پنج حوزه به نام هاي مکران و توران و سند و ويسهند ( هند ) و قنوچ و مُلتان ( مولتان ) است که از غرب به شرق امتداد يافته اند.
مقدسي اطلاعاتش درباره ي اين سرزمين اندک و خودش هم به اين امر اشاره مي کند که به علت نديدن مستقيم اين ناحيه و شهرهاي آن، شرح و توصيف غالب نواحي آن را از روايات آگاهان منطقه دريافته است. (17)
شهر قزدار ( قصدار ) مرکز قصبه توران و در بيابان واقع بود و مُلتان مرکز شيعيان بود و بت هاي زيادي در اين ناحيه وجود داشت که بعدها در لشکرکشي هاي محمود تصرف گرديد.
درياي فارس در خاور و جنوب اين ناحيه و کرمان و کوير سيستان و توابع آن در باختر اين ناحيه بوده است، مکران از لحاظ حکومتي فرمانروايي جداگانه داشت و منصوره در اين ناحيه سلطاني از قريش داشت که تابع عضدالدوله و به نام عباسيان خطبه مي خواند و ملتان هم به دليل شيعه بودن غالب مردم آن، خطبه گزار فاطميان بود.
قنوج و ويهند هم جزو سرزمين هايي بود که هنوز اسلام به آنجاها نرسيده و در دست کافران بود.
مقدسي ناحيه کوير لوت را هم به عنوان سرزميني جداگانه ذکر مي کند که در عهد عضدالدوله در اثر قدرت و نظارت شديد وي مهاجمان کوير سرکوب و اين ناحيه توسط وي امنيت يافته بود. چرا که عضدالدوله طي چندين سفر جنگي قفص ها- خطرناک ترين قوم اين ناحيه- را به شدت تنبيه کرده بود. بلوچ ها ديگر ساکنان کوير بوده اند که همواره سرزمين هاي اطراف را مورد هجوم قرار مي داده اند. (18)

پي‌نوشت‌ها:

1. ابوعبدالله احمد مقدسي، أحسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ترجمه دکتر علينقي منزوي، چ1، شرکت مؤلفان و مترجمان ايران، تهران، 1361، تعليقات دخويه. ترجمه اين کتاب در دو جلد، بخش اول مربوط به اقاليم عربي و بخش دوم مربوط به ايران چاپ شده است.
2. لسترنج، گاي، جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي، ترجمه محمود عرفان، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چ3، 1361، تهران، ص 15.
3. مقدسي، بخش اول، صص 8-4.
4. مقدسي، بخش دوم، صص 728-700.
5. مقدسي، بخش اول، صص 28-24.
6. همانجا.
7. همان، صص 95-83.
8. همان، ص 492 ( بخش دوم ).
9. همان، ص 474 ( بخش دوم ).
10. همان، صص 571-553 ( بخش دوم ).
11. لسترنج، همان، ص 170.
12. مقدسي، بخش دوم، صص 628-602.
13. همان، بخش اول، ص 163.
14. همان، بخش دوم، صص 699-680.
15. همان، بخش دوم، ص 657.
16. همان، بخش دوم، صص 579-529.
17. همان، بخش دوم، صص 728-700.
18. همان، بخش دوم، صص 728-716.

منبع مقاله :
کتاب ماه تاريخ و جغرافيا؛ آذر 1382؛ به شماره 74؛ از ص 54 تا 57.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط