نويسنده: محمود قنّادان
Douglas Cecil North ( متولّد 1920 )
نورث در سال 1993 به همراه رابرت فوگل (1) به خاطر " ارتقاء پژوهش در تاريخ اقتصادي از طريق بکارگيري نظريه اقتصادي و روش هاي کمّي به منظور تشريح تغييرات اقتصادي و نهادي "، جايزه نوبل اقتصاد را دريافت کرد.وي در شهر کمبريج، ايالت ماساچوست، آمريکا متولّد شد. دوران ابتدايي تحصيلات خود را در شهر اوتاوا سپري کرد و براي گذراندن دبيرستان به مدرسه اي خصوصي رفت. در سال 1933 پس از بازگشت به ايالات متحده آمريکا، به مدرسه اي خصوصي در نيويورک و لانگ آيلند رفت و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان کوت در والينگفورد گذراند. در اين زمان، به رشته عکاسي علاقه بسياري پيدا کرد. مهم ترين رويدادهاي قابل ذکر در اين مقطع از زندگي او، دريافت جوايز اول، سوم، چهارم و هفتم رقابت هاي بين المللي دانشجويان دبيرستاني و دانشگاهي بود.
در سال هاي 1942 و 1952 به ترتيب ليسانس و دکتراي خود را از دانشگاه برکلي کاليفرنيا اخذ کرد. پيش از اتمام دکتري به عنوان يک عکاس نيمه حرفه اي با دُرُتا لانگ (2) و ديگر عکاسان برجسته همکاري و فعّاليت داشت.
مطالعات جديد نورث شامل حقوق مربوط به اموال، هزينه معاملات و نظام اقتصادي در تاريخ است. وي هم چنين تحقيقاتي در زمينه توسعه اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه انجام داده است. (3) او، پايان نامه خود را درباره تاريخچه بيمه عمر در ايالات متحده آمريکا نوشت و موفق شد ضمن اخذ بورس تحصيلي از مرکز تحقيقات علوم اجتماعي به سواحل شرقي ايالات متحده آمريکا مسافرت نمايد. اين سال براي نورث، سال بسيار پرباري بود زيرا علاوه بر شرکت در سمينارهاي علوم اجتماعي رابرت مرتون (4) در کلمبيا، در دانشکده آرتور کل (5) در هاروارد نيز به شدت فعاليت داشت که از نتايج آن تأثيرگذاري فراوان عقايد ژوزف شومپيتر (6) بر او بود. تحقيقات و نوشته هاي اوليه نورث در قالب پايان نامه اش حول محور تجزيه و تحليل بيمه عمر و رابطه آن با بانکداري و سرمايه گذاري بوده است. پس از آن، او تلاش نمود تا چارچوب تحليلي را براي بررسي رشد اقتصادي منطقه اي وسعت بخشد که اين امر موجب چاپ اولين مقاله اش در مجله اقتصاد سياسي با عنوان " رشد اقتصادي منطقه اي و نظريه مکان " و سرانجام منجر به بسط و توسعه نظريه اصلي رشد اقتصادي شد.
در سميناري که انجمن تاريخ اقتصادي برگزار نمود، نورث اين فرصت را يافت تا با سولومون فابريکنت (7) مدير تحقيقات مرکز ملي تحقيقات اقتصادي آشنا شود و در سال 1956 الي 1957 به عنوان محقق به اين مرکز دعوت شد. اين سال در زندگي وي، بسيار اهميت داشت زيرا علاوه بر آنکه آشنايي با اغلب اقتصاددانان پيشرو که با انجمن در ارتباط بودند، توانست يک روز در هفته را در کنار سيمون کوزنتس (8) در شهر بالتيمور به انجام تحقيقات تجربي بپردازد که اين سلسله از تحقيقات به مطالعات کمّي و مهمي در زمينه " توازن پرداخت ها " در ايالات متحده آمريکا از سال 1790 الي 1860 منجر شد.
نورث به همراه فوگل (9) مطالعاتي در زمينه دلايل رشد اقتصادي داشت. وي زمينه هاي نظريه عمومي تري را در مورد صنعتي شدن دنياي غرب در دو قرن اخير پايه ريزي کرده که مبتني بر مالکيّت است.
فعّاليت هاي نورث اصولاً نظري است. به نظر وي نوآوري هاي فنّي به تنهايي براي حرکت به سمت توسعه اقتصادي کافي نيست. نورث در سه حوزه اقتصادي مشارکت هاي بسيار داشته است. وي ضمن استفاده از روش هاي آماري براي مطالعه تاريخ اقتصادي، نقش مؤسسات را در تنظيم رفتار فردي آزمايش کرد و شرح داد، در ضمن تلاش نمود تا عوامل تاريخي سازنده اقتصاد فقر و غنا را شناسايي کند. ( Pressman,P.174 )
نورث در تلاش بود تا ابزارهاي اقتصاد کلاسيک جديد و اقتصادسنجي را در مسائل تاريخ اقتصاد مورد استفاده قرار دهد. وي روش تاريخ اقتصادي جديد را که عبارت بود از ترکيب نظريه توليد کلاسيک جديد با روش هاي استخراج اطلاعات از اسناد تاريخي، برگزيد. وي تأثير نظريه حقوق مالکيت بر تغيير نهادها در تاريخ اقتصاد آمريکا را نيز مورد بررسي قرار داد.
او مدّتي استاد هنر و علوم در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئيس ( جايي که مطالعات او پيرامون تاريخ اقتصادي و اقتصاد بنگاه ها شکل گرفت ) بوده است. نورث با همکاري رونالد کوز (10) و اوليور ويليامسون (11)، انجمن ملي براي اقتصاد بنگاه هاي جديد را تأسيس نمود. او به عنوان کارشناس انجمن کپنهاگ و مشاور دولتي در اقصي نقاط دنيا مشغول به خدمت بوده است. وي در تحقيقي ( با همکاري جان واليس (12) از دانشگاه مريلند و بَري وينگست (13) از دانشگاه استانفورد ) به اين موضوع پرداخته که کشورها چگونه از وضعيتي که خود به آن " وضعيت طبيعي " اطلاق مي کنند خارج شده و در مسير رشد بلندمدت اقتصادي قرار مي گيرند.
به نظر نورث، دستمزد نيروي کار در شرايط وجود نظام ارباب و رعيتي، نوعي تبادل زمان کار با جان و مال افراد در دوره اي است که قانون درستي وجود نداشت و حقوق مالکيّت در حداقل خود بود، نتيجه اينکه انتقال از نظام فئودالي به سرمايه داري به خاطر حذف برده داري نبوده بلکه ناشي از ايجاد دولت ملّي و توسعه چارچوب هاي حقوقي براي مالکيّت اموال بوده است. ( Blaug,1983,p.183 )
نورث فرضيه هايي مبتني بر ارتباط بين تخصص منطقه اي و رشد سريع تر اقتصادي را در مقابل فرضيه هاي ديگر که مدعي هستند، تقسيم بندي منطقه اي نمي تواند پاسخگوي رشد باشد، مورد آزمون قرار دارد. ( Pressman,PP.174-175 )
تاريخ اقتصادي به توصيف عملکرد اقتصاد کشورها در طول زمان مي پردازد. هدف مطالعات انجام شده در اين زمينه تنها آن نيست که وضعيت اقتصادي گذشته را روشن نمايد بلکه با فراهم آوردن چارچوبي جهت تجزيه و تحليل نظريه هاي اقتصادي، ما را به درک تغييرات اقتصادي قادر مي سازد. نظريه پويايي اقتصاد
که به جهت دقيق بودن با نظريه تعادل عمومي قابل قياس است، ابزار مطلوبي براي تجزيه و تحليل مي باشد. در نبود چنين نظريه اي، تنها مي توان به توصيف ويژگي هاي اقتصاد پرداخت يا عملکرد گذشته اقتصاد را در مقاطع متفاوت بررسي نمود و تجزيه و تحليلي ايستا از آن ارائه نمود. اما نکته اي که در اين ميان ناديده گرفته مي شود درک آن است که چگونه اقتصاد در طول زمان متحول مي شود. علاوه بر اين نظريه اقتصاد پويا در مقوله توسعه اقتصادي نيز حائز اهميت مي باشد. علت آنکه وسعت يافتن مقوله توسعه در طول پنج دهه از پايان جنگ جهاني دوم با شکست مواجه شده است بر کسي پوشيده نيست. به وضوح مي توان دريافت که نظريه نئوکلاسيکي، ابزار نامناسبي براي تجزيه و تحليل و تجويز سياست هايي است که موجب افزايش توسعه يافتگي خواهند بود، چرا که با کارکرد بازارها مرتبط مي باشد نه با آنکه بازارها چگونه توسعه مي يابند. چگونه فردي مي تواند سياست هايي را تجويز نمايد در حالي که نمي داند اقتصاد چگونه توسعه خواهد يافت؟ بسياري از روش هاي به کارگرفته شده توسط اقتصاددانان نئوکلاسيک، نفي کننده چنين توسعه اي هستند. اين نظريه اگرچه در ابتداي امر در قالب رياضياتي، دقيق و پرظرافت به نظر مي رسيد اما به توصيف دنيايي ايستا و بدون تغيير مي پردازد. زماني که اين نظريه در مقوله تاريخ اقتصادي و توسعه به کار گرفته شد، بر توسعه تکنولوژي و بيشتر از آن بر سرمايه گذاري در منابع انساني تأکيد داشت. اين در حالي است که ساختار محرک بنگاه ها را ( که تعيين کننده ميزان سرمايه گذاري اجتماعي مي باشند ) ناديده مي گرفت. اين نظريه در تجزيه و تحليل عملکرد اقتصادي در طول زمان، دو فرض مهم را در برمي گرفت: اول آنکه بنگاه ها اهميتي ندارند و دوم آنکه زمان اهميتي ندارد.
نورث علاوه بر تدريس در دانشگاه برکلي و دانشگاه واشنگتن به عنوان مشاور اقتصادي دولت هاي روسيّه، آرژانتين، پرو و جمهوري چک نيز فعّاليت داشت.
نورث در دهه ي 1960 در طول دوران زندگي خود فعّاليت هاي متعدّدي را عهده دار بوده است که عبارتند از: سردبير مجله تاريخ اقتصادي در طول سال هاي 1966-1960 ( پايگاه نشر عقايد ايشان و همکاران جوان تر منجمله فوگل (14) )، رياست انجمن تاريخ اقتصادي 1972، رياست انجمن اقتصاد غرب 1975 و مدير مرکز پژوهش هاي تاريخي پاريس 1973.
آکادمي سلطنتي علوم سوئد، نقش اين دو را در پايه گذاري پايگاه داده هاي عظيم و جديد براي کامپيوتر مورد ستايش قرار داد. ( پورهمايون، ص 429 )
براي استفاده بيشتر از افکار و انديشه هاي نورث مي توان به برخي از کتاب ها و مقالات نامبرده به شرح زير مراجعه نمود:
A.Books:
1. Economic Growth of the United States, 1790 to 1860, 1961.2. Growth and Welfare in the American Past: A new economic history, 1966.
3. Institutional Change and American Economic Growth, L.E. Davis, 1971.
4. The Riseof the WesternWorld: A new economic history,with R.P. Davis, 1973.
5. Structureand Change inEconomic History, 1981.
b. Articles:
1. "An Economic Theory of the Growth of the Western World", with R.P. Thomas,1970, Econ Hist Rev.
2. 'The First Economic Revolution", with R.P. Thomas, 1977, Econ Hist Rev.
3. "Structure and Performance: the task of Economic history", 1978, JEL.
4. "A Framework for analyzing the state in economic history", 1979.
5. 'Exports and economic growth", 1980.
6. "American Government Expenditures: A Historical Perspective", 1982.
7. "Comment on Stigler and Friedland, 'The Literature of Economics: The Case of Berle
and Means", 1983.
8. 'The Growth of Government in the United States" An economic Historian’s perspective", 1985.
9. "Institutions, Transaction Costs and Economic Growth", 1987.
10. "Institutions and economic growth: An historial introduction", 1989.
11. "Institutions", 1991.
12. "What Do We Mean by Rationality?", 1993.
13. 'The Historical evolution of Polities", 1994.
14. 'Bibliography of Douglass C. North’s publications, 1950 - 1993", 1994.
15. 'Cliometrics-Forty Years Later", 1997.
16. "La evolucion historica de las formas de gobieno", 2000.
17. 'Big-Bang Transformations of Economic Systems - An Intoductory Note", 2000.
18. 'Desempeno Economico en el Transcutso de los Anos", 2006.
19. "Introduction: Institutional Analysis and Economic History", 2008.
20. 'Economic Performance Through Time", 1994, AER.
پينوشتها:
1. Robert W.Fogel ( متولّد 1926 )
2. Dorothea Lange ( 1895-1965 )
3. Ibid
4. Robert C.Merton ( متولّد 1944 )
5. Entrepreneurial school of Arthur Cole
6. Joseph Alois Schumpeter (1883-1950 )
7. Solomon Fabricant ( 1906-1989 )
8. Simon Kuznets ( 1901-1985 )
9. Robert W. Fogel ( متولّد 1926 )
10. Ronald Coase ( متولّد 1910 )
11. Oliver Williamson ( متولّد 1932 )
12. John J.Wallis ( تولّد 1952 )
13. بَري وينگست Barry Weingast ( متولّد 1952 ) دکتراي اقتصاد از انستيتوي تکنولوژي کاليفرنيا و عضو انستيتوي هوور در دانشگاه استانفورد.
14. Robert W.Fogel ( متولّد 1926 )
قنادان، محمود؛ (1391)، جوايز نوبل اقتصاد، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول