نويسنده: محمود قنّادان
( Kenneth Joseph Arrow ( متولّد 1921
کنث اَرو يکي از دو برنده جايزه نوبل اقتصاد است که آن را در سال 1972 به همراه جان ريچارد هيکس (1) به خاطر " مشارکت پيشگامانه در زمينه نظريّه ي تعادل عمومي اقتصادي و نظريّه ي رفاه "، دريافت کرده است.اَرو در سال 1921 در نيويورک متولّد شد. والدينش وي را پس از پايان تحصيلات ابتدايي و راهنمايي به کالج سيتي فرستادند و تمام دارايي خود را صرف آموزش و تربيت علمي وي کردند. اَرو که از بهره هوشي بالايي برخوردار بود توانست در سال 1940 در سن 19 سالگي در رشته علوم اجتماعي در مقطع ليسانس فارغ التحصيل شود. با اين حال به رياضيات عشق مي ورزيد. لذا يک سال بعد وارد دانشگاه کلمبيا شد و مقطع کارشناسي ارشد را در رشته رياضيات به پايان برد.
به توصيه هارولد هاتلينگ (2) اقتصاددان و آمارشناس به گروه اقتصاد دانشگاه کلمبيا پيوست تا در مقطع دکتري ادامه تحصيل بدهد. ولي با شروع جنگ جهاني دوم از سال 1942 تا 1946 وي به عنوان افسر هواشناسي در نيروي هوايي ارتش آمريکا شروع به کار کرد. کنث اَرو بيشتر اوقات خود را صرف تحقيقات مي کرد. طي سال هاي 1949-1946 اندکي پيش از پايان تحصيلات تکميلي در کميسيون تحقيقات اقتصادي دانشگاه شيکاگو مشغول شد و طي سال هاي 1949-1948 استاديار گروه اقتصاد اين دانشگاه شد. جوّ بسيار خوب حاکم بر کميسيون تحقيقات اقتصادي دانشگاه شيکاگو، همراهي اقتصاددان هاي جوان علاقه مند به علم رياضيات و راهنمايي هاي ارزنده دانشمنداني همچون کوپمنز (3) باعث شد کنث اَرو به عنوان استاديار رشته اقتصاد و آمار در دانشگاه استانفورد انتخاب شود و تا سال 1968 به عنوان استاد اقتصاد، آمار و تحقيق عمليّاتي به تدريس ادامه داد. وي در سال 1952 عضو پژوهشکده علوم اجتماعي، در سال هاي 1957-1956 عضو مرکز تحصيلات تکميلي در علوم رفتاري، در سال هاي 1956- 1953 و 1963-1962 مدير اجرايي بخش اقتصاد در دانشگاه استانفورد، در سال هاي 1964-1963 و 1970 عضو کالج چرچيل ( کمبريج ) بود هم چنين در سال هاي 1964 و 1971 به عنوان استاد مهمان در انستيتوي مطالعات تکميلي وين فعّاليت داشت. اَرو در سال 1968، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد شد و در سال 1979 مجدداً به دانشگاه آکسفورد بازگشت.
به نظر اَرو، ويژگي هاي سيستم هاي تعادل عمومي در اقتصاد غالباً عبارتند از: موجوديت، ثبات و بهينه سازي، تعادل عمومي در اقتصادهاي ناپايدار، بازارهاي وابسته غيرقطعي، ابعاد ريسک گريزي و ابعاد اجرايي آن روي تقاضاي ساير کالاهاي ريسک پذير، آثار اطلاعات افتراقي بر روي رفتار اقتصادي، هم چنين آثار آن بر روي اقتصاد پزشکي، مؤسسات اجتماعي. ( Blaug,1986,p.27 )
مهم ترين سهم اَرو، فعّاليت در زمينه هاي برنامه ريزي رياضي، فلسفه اجتماعي، سياسي و مراقبت بهداشتي است اما بيشترين شهرت وي مديون دو کار کاملاً تکنيکي وي مي باشد که عبارتند از: " قضيه امکان ناپذيري " که انتخاب اجتماعي را به عنوان رشته اي در اقتصاد پايه گذاري نمود و اثبات وجود تعادل عمومي. ( Pressman,P.177 )
اَرو با استفاده از يک منطق نمادي توانست يکي از مسائل سياسي را که در آن زمان اقتصاددانان آشنايي چنداني با آن نداشتند، حل کند. مسأله اين بود که فرض کنيد کليه افراد مي توانند هر چيزي را در دنيا به ترتيب اولويّت مشخص کنند، آيا مي توان يک قانون رأي دهي پيدا کرد که هميشه يکي از اولويت ها به عنوان برترين انتخاب، برگزيده شود؟ قاعده رأي گيري معروف، يعني انتخاب اکثريت هنگام گزينش يک اولويت اجتماعي امکان دارد به شکست منجر شود، آنچه اَرو نشان مي دهد اين است که اين بن بست نه تنها در رأي گيري هاي مبتني بر انتخاب اکثريت، بلکه در هر نوع نظام رأي گيري ديگري به جز در استبداد مطلق ايجاد مي شود. به نظر وي از لحاظ منطقي امکان ندارد که انتخاب هاي افراد را با هم ترکيب کرد تا يک انتخاب اجتماعي ايجاد شود، مگر اينکه کل نظام دستکاري شود و به عنوان مثال کليه افراد به انتخاب دو راه محدود شوند، اعمّ از اينکه اين کار به شکل مستقيم يا غيرمستقيم و مثلاً از طريق احزاب سياسي و انتخابات مجلس صورت پذيرد. ( بلاگ، صص 149-148 )
علّت شهرت کنث اَرو به خاطر طرح موضوع عدم امکان و پايه گذاري انتخاب اجتماعي به عنوان يک ميدان اقتصادي است. وي علاوه بر اين به خاطر شفّاف سازي موجوديّت تعادل عمومي نيز شهرت ويژه اي دارد.
کمک اصلي اَرو به اقتصاد اثبات قضيه امکان ناپذيري است. او در رساله ي دکتراي خود موضوع عدم امکان را مطرح کرده است و اين مفهوم را که چگونه گروه هاي انفرادي نظير اعضاي يک خانواده يا مالکان يک بنگاه تصميم گيري مي کنند و يا گزينه اي را از ميان گزينه ها انتخاب مي کنند، بسط مي دهد. به نظر وي انتخاب اجتماعي يا تصميم گيري اجتماعي عُقلايي نيست. به شکل اخصّ اَرو ثابت کرد که تصميم گرفته شده توسط يک گروه از مردم لزوماً با اصل تعدّي ( سرايت پذيري ) دنبال نخواهد شد. ( Pressman,P.178)
البته مي توان يکي از نتايج نظريه عدم امکان اَرو و هم چنين نظريه عدم ليبراليسم آمارتيا سن (4) را، توجه و تأکيد بسيار بر نقش دولت در اقتصاد دانست زيرا اگر برقراري رفاه و عدالت اجتماعي اهميت داشته باشد و نظام بازار " دولت حداقل " هم نتواند آن را محقق سازد، طبق نظريه اَرو، ضرورت دخالت دولت آشکار مي شود. ( دادگر، 536 )
دوّمين کار اصلي کنث اَرو، نشان دادن موجوديّت تعادل عمومي از طريق رياضيات بود. در اين سيستم، هر بازار در قيمت تعادل خود آن بازار، شفاف خواهد شد. ( Ibid ,p.179 )
اَرو کمک هاي علمي بسيار زيادي براي چگونگي تجزيه و تحليل تعادل کلي و عمومي انجام داد، به طوري که وي نظريه مذکور را بعد از والراس(5) در شرايط علمي و به شکل مناسب تري ارائه داد. ( قره باغيان، ص 24 ) کنث اَرو، يکي از اوّلين اقتصادداناني بود که به موجوديّت نمودار يادگيري توجّه کرد. ايده اصلي وي اين بود که به مرور توليد کنندگان، توليد يک محصول را افزايش مي دهند، تجاربي کسب مي کنند و کارآمدتر مي شوند. اَرو مي نويسد: " نقش تجربه در افزايش توليد فراموش نشده، هر چند که اين رابطه تا به حال از سوي گردآورندگان اصلي نظريّه ي اقتصادي مورد توجّه قرار نگرفته است. "
اَرو به همراه دوبرو (6) با استفاده از روشهاي نوين رياضي دريافتند که وجود تعادل در چند بازار در شرايط رقابت کامل مستلزم وجود بازارهاي قبلي براي همه کالاها و خدمات است يعني بازارهايي که در آن وجه کالا امروز پرداخت مي شود ولي کالا در آينده تحويل مي گردد و يا کالا امروز دريافت مي شود ولي وجه آن در آينده پرداخت خواهد شد. ( بلاگ، ص 149 )
در اين سيستم، هر بازار بر اساس نرخ تعادل آن بازار آشکار خواهد شد. آنچه که در اين ديد به اثبات نرسيده اين است که در حقيقت يک دسته از نرخ هاي تعادل وجود دارند که تمام بازارها را به طور همزمان آشکار مي سازند. اين همان اثباتي است که اَرو از طريق فرمول هاي رياضي بيان داشت. اين اثبات نيازمند چهار فرضيه بود: ( Pressman,P.179 )
1. خانواده ها خدمات شغلي را عرضه داشته و کالا را مصرف مي کنند؛
2. خانواده ها مي دانند چه مي خواهند، درباره اينکه چه منافعي از انتخاب هاي مختلف نصيبشان شود آگاهي دارند و در زمينه مصرف و کار، انتخاب هاي عاقلانه اي دارند؛
3. شرکت ها از طريق کاربرد بهترين فن آوري قابل دسترس، پول را به محصول تغيير شکل مي دهند؛
4. خانواده ها از محصولات سود مي برند.
مقاله وي با عنوان " جنبه هاي اقتصادي يادگيري از طريق انجام کار " نشان دهنده ي سهم اَرو در تبيين نظريّه ي جديد رشد اقتصادي است. اَرو با ارائه نظريه يادگيري هنگام کار، در جهت گسترش رشد اقتصادي نيز فعّاليّت هاي با ارزشي انجام داده است. به نظر وي نهادهاي انساني از نوعي کمال برخوردار هستند که محققان اعم از اقتصادي يا غيراقتصادي بايد به اين نکته در عمل توجه داشته باشند.
اَرو يکي از نويسندگان مقاله " جانشيني کار- سرمايه و کارآيي اقتصادي " مي باشد که در اين مقاله مفهوم کشش ثابت جايگزيني را در تابع توليد معرفي نموده و در واقع نخستين گامي است که پس از گذشت 30 سال، تابع کاب (7)- دوگلاس (8) را قدمي به جلو برده است. ( بلاگ، ص 149 )
مطالعات اَرو در طول سال هاي 1950 تا 1970 به موضوع تأثير ريسک بيمه بيماري و ديگر انواع بيمه بر فعّاليت هاي اقتصادي اختصاص داشت. کتاب " مقالاتي درباره نظريه ريسک پذيري " که در سال 1971 منتشر شد، خلاصه کارهاي او در اين زمينه است. ( Blaug,1983,p.8)
کنث اَرو در سال 1973 يعني زماني که اميدواري در مورد پيش بيني هاي نظريه سرمايه انساني به نااميدي گراييد، نظريه فيلتر را ارائه داد. محور تمرکز نظريه فيلتر، که داراي جهت گيري هاي جامعه شناختي مي باشد، آموزش هاي دانشگاهي است. اين نظريه مبتني بر اين آموزه مي باشد که مدارک تحصيلي اصولاً به عنوان معيار توانمندي هاي ذاتي نه مهارت هاي کسب شده افراد ايفاي نقش مي کنند. اَرو در مقاله معروف خود به طور مشخص، آموزش عالي را به عنوان يک فيلتر معرفي نموده و اذعان مي کند که در چارچوب مباني نظريه فيلتر، آموزش به هيچ عنوان به افزايش کارآيي اقتصادي افراد کمک نمي کند؛ نه توانمندي هاي ادراکي را بهبود مي بخشد و نه افراد را اجتماعي تر مي کند. در مقابل، به عنوان وسيله سرند کردن افراد عمل نموده و افراد تحت تعليم را بر مبناي توانمندي هايشان رده بندي مي نمايد. از اين طريق اطلاعات لازم را به خريداران خدمات نيروي کار که آگاهي ناچيز و ذهنيت ضعيفي در مورد بهره وري افراد دارند منتقل مي نمايد. ( نادري، ص 48 )
اَرو نشان داد که براي يک جامعه عملاً غيرممکن است که با استفاده از هر روش انتخاب که موجب بروز رجحان هاي متضاد بين راه حل ها و انتخاب هاي فردي نشود، از ميان موارد مطرح انتخاب مطلوب و بهينه را داشته باشد. ( قره باغيان، 1372، ص 24 ) وي هم چنين در زمينه تکامل بخشي و کاربرد مفهوم عدم اطمينان و خطرکردن در تحليل هاي اقتصادي پيشگام بود. تحقيقات بعدي وي نقش اطلاعات و اطلاع رساني را در رفتار سوداگران و مصرف کنندگان نشان داد. اَرو همواره و به صورتي فعال با دانشجويان در سطوح مختلف کار مي کرد و از اين بابت شهرتي خاص داشت. ( همايون پور، ص 412 )
کنث اَرو به واسطه فعاليت هاي تحقيقاتي و علمي بي شمارش به دريافت نشان ها و درجات فراواني نائل شد، منجمله در سال 1957 مدال جان بَيتس کلارک را از انجمن اقتصاددانان آمريکا دريافت کرد. وي عضو منتخب آکادمي ملي علوم و انجمن فيلسوفان آمريکا، آکادمي علوم و هنر آمريکا، انجمن اقتصادسنجي، مؤسسه آمار رياضي و انجمن آمار آمريکا مي باشد.
کنث اَرو در سال 1967 از دانشگاه شيکاگو و در سال 1971 از دانشگاه سيتي نيويورک و در سال 1971 از دانشگاه وين دکتراي افتخاري دريافت داشت.
براي استفاده بيشتر از افکار و انديشه هاي کنث اَرو مي توان به برخي از کتاب ها و مقالات وي به شرح زير مراجعه نمود:
A.Book:
1. Social Choice and Individual Values, 1951.2. Studies in Linear and Non - Linear Programming with L. Hurwicz and Hirofumi Uzawa, 1958.
3. Aspects of the Theory of Risk - Bearing, 1965.
4. Public Investment, the Rate of Return and Optimal Fiscal Policy (with M.Kurz), 1970.
5. General Competitive Analysis, (with F.H.Hahn), 1971.
6. Essays in the Theory of Risk - Bearing, 1971.
7. General Competitive Analysis (With F.H.Hahn), 1971.
8. The Limits of Organization, New York, Norton1974.
9. The Limits of Organization, 1974.
10. Studies in Resource Allocation Processes, with L. Hurwicz, 1977.
11. CoUective Papers, of Kenneth J. Arrow, seven volumes, 1983 - 5.
B.Articles:
1. "On the Use of Winds in Flight Planning", 1949, Journal of Meteorology.2. "Optimal Inventory Policy", with T. Harris and J. Marschak, 1951, Econometrica.
3. 'Tmporaat Substitution in Leontief Models", 1954, Econometrica.
4. "Optional Inventory Policy", with T. Herris and Marschak, 1957, Econometrica.
5. "A Note on the Dynamic Stability", with M.McManus,1958,Econometrica.
6. 'Utility and Expectation in Economic Behavior",1963, inKoch, editor, Psychology
7. 'Uncertainty and the Evaluation of Public Investment Decision", with R.C.Lind, 1970,
AER.
8. 'The Future and Present in Economic Life", 1978, Economic Inquiry
9. 'Real and Norminal Magnitudes in Economics", 1980, J of Financial and Quanitative
Analysis.
10. "Some General Observations on the Economics of Peace and War", 1994, ECAAR Japan.
11. "How to Grow: Review of Olson", 2000, Washington Monthly
پينوشتها:
1. John Richard Hicks ( 1904-1989 )
2. Harold Hotelling ( 1895-1973 )
3. Tjalling C.Koopmans ( 1910-1985 )
4. Amartya Sen ( متولّد 1933 )
5. Leon Walras ( 1834-1910 )
6. Gerard Debreu ( 1921-2004 )
7. Charles Cobb ( متولّد 1943 )
8. Paul H.Douglas ( 1892- 1976 )
قنادان، محمود؛ (1391)، جوايز نوبل اقتصاد، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول