Daniel McFadden ( متولّد 1937)
مک فان در سال 2000 به همراه جيمز هِکمن (1) به خاطر " گسترش تئوري و روش هايي براي تحليل حالت هاي مجزّا "، جايزه نوبل اقتصاد را دريافت کرد.وي در شهر رالي واقع در کاروليناي شمالي متولّد شد. اجداد پدري مک فادن از حدود سال هاي 1740 يعني دو سه قرن پيش در مناطق کوهستاني کاروليناي شمالي زندگاني مي کردند. دانيل در سال هاي اول زندگي در معيّت پدر و مادرش در منطقه اي روستايي از کاروليناي شمالي زندگي مي کردند که فاقد برق و لوله کشي آب و توأم با کمبود درآمد بود. زندگي وي با فعاليت روستايي و توليدات کشاورزي و دامي عجين بود. پدر وي بيش از چهار کلاس در مدرسه درس نخوانده بود امّا به علّت استعداد فراوان در 14 سالگي براي ثبت و نگهداري حساب هاي يک بانک محلي استخدام شد. اين پدر در عين حال علاقه مند به جمع آوري و مطالعه کتاب هاي مختلف بود بنابراين مک فادن شانس اين را داشت که از طفوليت در کتابخانه پرارزش پدر و در دامان مادري که معلم رياضي بود، پرورش يابد.
خانواده مادري مک فادن در قرن نوزدهم از ايرلند به مينه سوتا مهاجرت کرده بودند. مادربزرگ او يک آرشيتکت برجسته فارغ التحصيل دانشگاه مينه سوتا، داراي نبوغ، ذهني روشن و منطقي و همسر او بورلي تيتو سيمبولي (2) عکاس برجسته اي بود که در مقياس عکس هاي صنعتي در ابعاد بزرگ دوربين هاي پولارويد (3) شهرت داشت. (4) وي در دبيرستان دانش آموز موفقي بود. بعضي اوقات روزي 4 الي 5 کتاب مطالعه مي کرد. رياضيات، هندسه و ديگر درس ها را با کمک مادرش از طريق دوره هاي مکاتبه اي گذراند.
مک فادن در زمينه روانشناسي اجتماعي به عنوان همکار پژوهشگر پروفسور هارولد کلي (5) و استانلي شاکتر (6) فعاليت داشت. وي گرايش خود را به مدل هاي رياضي يادگيري و انتخاب بسط داد و زماني که دريافت در مينه سوتا، از ميان اعضاي هيأت علمي، پروفسور جان چيپمن (7) و لئونيد هورويچ (8) در بخش اقتصاد، بيشترين گرايش را به اين موضوع دارند، براي همکاري با آنها اقتصاد را به عنوان رشته اصلي در برنامه علمي تجربي خود قرار داد. در سال هاي 1961-1960 دوره ها و امتحانات مورد نياز براي اخذ مدرک دکتراي اقتصاد را سپري کرد. وي به شدت تحت تأثير چيپمن و هورويچ- به ويژه تأکيد آنان بر توسعه بديهي نظريه اقتصاد و قدرت مدل هاي رسمي- بود.
مک فادن به دنبال تکميل دوره دکتري، در سال 1962 به عنوان دانشجوي فوق دکتراي ملون به دانشگاه پيتسبورگ رفت و در سال بعد به هيأت علمي دانشگاه کاليفرنيا در برکلي پيوست. وي هم چنان به رفتار انتخابي گرايش داشت اما در همين دوران به مشکل مرتبط ساختن نظريه اقتصادي و سنجش علاقه مند شد. او از تعامل با همکاراني نظير پيتر دياموند، (9) روي رَدنر، (10) ديل جارگنسون (11) و ژرار دُوبرو (12) که گرايشات مشترک زيادي با آنها داشت، بسيار سود برد.
مک فادن در سال 1964 با فوب کاتينگهام (13) دانشجوي فارغ التحصيلي که داده هايي در رابطه با تصميمات بخش حمل و نقل کاليفرنيا در رابطه با عقب نشيني بزرگراه ها داشت، کار مي کرد و به دنبال راهي بود که اين داده ها را به منظور عملکرد تصميم گيري سازماني مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. او يک مدل اقتصادسنجي براي فوب به وجود آورد که بر اساس نظريه بديهي " رفتار انتخابي " ايجاد شده توسط روانشناس رابرت دونکن لوس (14) طراحي گرديده بود. وي با بررسي کار ترستون (15) و جاکوب مارشاک (16) توانست نشان دهد چگونه اين مدل به نظريه اقتصادي رفتار انتخابي مربوط است. اين توسعه ها که امروزه مدل منطقي نرخ اندک چندگانه و مدل کارايي تصادفي براي انتخابي ناميده مي شوند به شکل وسيعي در اقتصاد و ديگر شاخه هاي علوم اجتماعي مورد استفاده قرار گرفت. به عنوان مثال مي توان به کاربرد آنها در مطالعه سبک هاي مسافرت، انتخاب، شغل، نوع خريد اتومبيل و تصميم گيري در مورد ازدواج و تعداد فرزندان اشاره کرد.
کار مک فادن ترکيبي از نظريه اقتصاد، روش هاي آماري و کاربردهاي تجربي براي حل و فصل مشکلات اجتماعي بود. در سال 1974 وي به پيشبرد تجزيه و تحليل هاي کمّي مشروط اقدام کرد؛ روشي که مشخص کننده ي نحوه انتخاب افراد از ميان گزينه هاي محدود در جهت افزايش ميزان فايده و مطلوبيت بود. تحقيق مک فادن از طريق تحليل گزينه هاي ناپيوسته ( يعني گزينه هاي انتخاب شده از ميان مجموعه محدودي از گزينه ها ) به پيش بيني نرخ هاي استفاده از سيستم هاي حمل و نقل کمک کرد و روش هاي آماري در مطالعات مربوط به ميزان مشارکت نيروي کار، مراقبت هاي بهداشتي، خانه سازي، مسکن و به خصوص براي محيط و اشخاص پير به کار گرفته شد.
هدف اصلي يکي از تحقيقات مک فادن ادغام نظريه با سنجش وضع اقتصادي مي باشد، يکي از حوزه هاي تحقيقي، بازسازي و تنظيم مجدد نظريه ي توليد با استفاده از دوگانگي در زمينه داده هاي بازار است و بخش دوم آن به پيشبرد نظريه تجربي مصرف کننده براي مجموعه هاي بودجه غيرقراردادي مانند گزينه هاي ناپيوسته به کاربردهايي در زمينه حمل و نقل و يا تقاضاهاي مربوط به لوازم خانگي مصرف کننده ي انرژي اختصاص دارد. ( Blaug,1986,p.583 )
در سال 1977 به دانشکده اقتصاد انستيتوي فني ماساچوست رفت. در آن روزها، پل ساموئلسون (17)، رابرت سولو (18) و فرانکو موديلياني (19) به شدت فعال بودند و زندگي روشنفکرانه اي در آنجا جريان داشت. در آن زمان انستيتوي فني ماساچوست فاقد بخش آمار بود و فقط يک مرکز تحقيقات آماري داشت. وي در سال 1986 مسئول مرکز تحقيقات آماري انستيتو گرديد زيرا عمدتاً تحقيقات او به منابع معتبر آماري متکي بود اما وي نتوانست مهارت خود را از نظر اجرايي در بهبود برنامه آماري انستيتوي فني ماساچوست به اثبات برساند لذا در سال 1991 مجدداً به برکلي بازگشت تا از منابع آماري آن سود جسته و هم چنين آزمايشگاه اقتصادسنجي را جهت بهبود محاسبات آماري در کاربردهاي اقتصادي تأسيس نمايد.
مک فادن، مقالات متعددي در رابطه با موضوعات متنوعي در اقتصاد و نظريه انتخاب نوشته است که تقريباً تمامي آنها ريشه در مشکلات کاربردي دارند. موضوع مشترک در تمام تحقيقات وي تأکيد بر نظريه اقتصادي همبستگي محکم و مشکل تحليل و سنجش اقتصادي و نيز ابزار آماري و نظري در حال توسعه که منجر به گسترش گزينه هاي قابل استفاده براي اقتصاددانان کاربردي شده است، مي باشد. وي ارزش زيادي براي علم آمار و رياضيات ظريف و مبتکرانه قائل بود اما به عنوان نوعي اولويت علمي، سعي کرد تحقيقات خود را بر روي کاربردهاي عيني متمرکز سازد و الگوهايي را براي استفاده اقتصاددانان کاربردي فراهم آورد.
مک فادن بر روي وضعيت اقتصادي افراد سالخورده آمريکايي کار کرد و به دنبال مسائلي نظير کفايت مقدمات و برنامه ريزي هاي مسکن، برنامه ريزي مالي، توزيع و هزينه خدمات پزشکي بود. مک فادن دريافت که سالمندان به طور ميانگين به جاي تبديل سرمايه خود به درآمد، براي مدت طولاني آن را حفظ مي کنند چرا که نسبت به طول مدت حيات خود به طور غيرواقع بينانه اي خوش بين هستند.
کشاورزي شغل دوم مک فادن است که تقريباً حرفه اصلي وي محسوب مي شود. او و بورلِي يک مزرعه کوچک و يک تاکستان در ناپاولي (20) دارند. آنها انگور و انجير پرورش داده و به فروش مي رسانند و روغن زيتون تهيه مي نمايند. وي دريافت کار در مزرعه، ذهن را شفاف مي کند و تاکستان مکاني عالي براي اثبات اصول است.
مک فادن پس از دريافت جايزه نوبل بسيار شگفت زده شد و از اينکه اين جايزه را با دوست قديمي اش، جيمز هِکمن (21)- که بيش از سه دهه با وي تبادل نظر کرده و کارهاي وي سرچشمه هميشگي نظريات و الهامات او بوده- شريک است، بسيار خوشحال بود. مک فادن از اينکه کميته نوبل ارزش علمي اقتصاد خرد را شناخته است، بسيار خرسند شد اما از اينکه دو دانشمند بزرگ، زي گريليچس (22) و آموس ورسکي (23)- که کمک هاي شاياني به اقتصاد و تحقيقات او نمودند- آنقدر زنده نماندند که پيش از وي اين جايزه را دريافت نمايند، متأسف بود.
مک فادن بيشترين ميزان اعتبار براي آنچه به آن نائل آمده بود را مديون خانواده اش و بورلي مي داند که با متانت و فداکاري، وي را در مسير پژوهش پذيرفته و دورنماي لازم براي همطرازي اقتصاد و زندگي را فراهم نمود. وي پول اين جايزه را به بنياد جامعه تحت فشار شرق اهدا کرد تا براي ترويج هنر و تحصيل استفاده گردد.
در ميان پاداش ها و افتخارات متعدد، مک فادن در سال 1975 مدال جان بَيتس کلارک را دريافت داشته و در سال هاي 1977 و 1985 به ترتيب از طرف آکادمي علوم و هنر آمريکا و آکادمي ملي علوم انتخاب شده، و در سال 1985 استاد منتخب براي سخنراني هاي بنياد جانسون در هلسينکي فنلاند بوده، و در سال 1986 مدال فريش را از انجمن اقتصادسنجي دريافت داشته است. جايزه سِر ريچارد استون، جايزه لافن، هم چنين مدارک افتخاري از دانشگاه هاي شيکاگو، علوم و فنون، هوواژنگ، لندن، مونترال و نورث کاليفرنيا دريافت داشته است. وي به عنوان رييس انجمن اقتصاددانان آمريکا خدمت کرده و نيز برگزيده انجمن فيلسوفان مي باشد.
براي استفاده بيشتر از افکار و انديشه هاي مک فادن مي توان به برخي از کتاب ها و مقالات نامبرده به شرح زير مراجعه نمود:
A.Books:
1. Urban Travel Demand: A behavioral analysis, with T. Domencich, 1975.2. Production Economics: A dual approach to the theory and applications, with M. Fuss, 1978.
3. 'Determinants of te Long - Run Demand for Electricity", with Puig and Kirshner, 1978, Proceedings of the ASA.
4. "Modelling the Choice of Residual Location", 1978, Proceedings of Conference on Spatial Interaction Theory.
b. Articles:
1. "Constant Elasticity of Substiution Production Functions", 1963, RES.2. 'Cost, Revenue and Profit Functions: A cursory review", 1966
3. "On Hicksian Stability", 1968, in J.N.Wolfe, editor, Value, Capital and Growth.
4. "On the Existence of Potimal Development Programs in Infinite Horizon Economices", 1973, in Mirrlees and Stern, editors, Models of Economic Growth.
5. 'Conditional Logit Analysis of Qualitative Choice Behavior", 1973, in Zarembka, editor, Frontiers of Econometrics.
6. 'The Revealed Preferences of Government Bureaucracy: empirical Evidence", Bell Journal of Ecnomics 1976.
پينوشتها:
1. James Heckman ( متولّد 1944 )
2. بورلي تيتو سيمبولي Beverlee Tito Simboli همسر دانيل مک فادن.
3. پولارويد يا دوربين هاي فوري Polariod ( Instant camera ) دوربين هايي که بلافاصله عکس را چاپ مي کنند.
4. Ibid
5. هارولد کلي Harold Kelley ( 2003- 1921 ) روانشناس اجتماعي آمريکايي و استاد روانشناسي در دانشگاه کاليفرنيا، لوس آنجلس.
6. Stanley Schacter ( 1922-1997 )
7. John Chipman ( متولّد 1926 )
8. Leonid Hurwicz ( 1917-2008 )
9. Peter Diamond ( 1929-2004 )
10. Roy Radner ( متولّد 1927 )
11. Dale Jorgenson ( متولّد 1933 )
12. Gerard Debreu ( 1921-2004 )
13. Phoebe Cottingham
14. Robert Duncan Luce ( متولّد 1925 )
15. Louis Leon Thurstone ( 1887-1930 )
16. Jacob Marschak ( 1898-1977 )
17. Paul Samuelson (1915-2009 )
18. Robert Solow ( متولّد 1924 )
19. Franco Modigliani ( 1918-2003 )
20. ناپا ولي Napa Valley منطقه اي واقع در شمال غرب ايالت کاليفرنيا که شراب هاي آن در سراسر آمريکا مشهور است.
21. James Heckman ( متولّد 1944 )
22. زي گريليچس Zvi Griliches ( 1930-1999 ) از اقتصاددانان دانشگاه هاروارد.
23. آموس ورسکي Amos Nathon Trersky ( 1996-1937 ) روانشناس رياضي و شناختي و پيشگام علوم شناختي.
قنادان، محمود؛ (1391)، جوايز نوبل اقتصاد، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول