نويسنده: محمود قنّادان
Andrew Michael Spence ( متولّد 1943)
اسپنس در سال 2001 به همراه استيگليتز (1) و آکرلف (2) به خاطر " بررسي هايي از بازارها در شرايط عدم تقارن داده ها "، جايزه نوبل اقتصاد را دريافت کرد.وي در شهر مونت کلر در ايالت نيوجرسي، آمريکا متولّد شد. ليسانس و فوق ليسانس را به ترتيب از دانشگاه پرينستون و دانشگاه هاروارد دريافت کرد سپس در دانشگاه هاروارد و در سال هاي 76-1973، دانشگاه پرينستون در سال هاي 73-1971 و 90 -1976 به فعّاليت پرداخت. در سال 1990 مجدداً به عنوان مدير به دانشکده علوم بازرگاني استانفورد بازگشت.
بخش عمده اي از شهرت اسپنس به خاطر ارائه ي " الگوي علامت دهي بازار شغل " بود که در حقيقت، به نگارش آثار عظيمي درباره اين شاخه از " نظريه قرارداد " منجر شد. در اين الگو، کارمندان مهارت هاي خود را از طريق کسب درجه هاي معيني از تحصيلات که براي آنها پرهزينه است به کارفرمايان نشان مي دهند، کارفرمايان نيز دستمزدهاي بالاتري به کارمندان تحصيل کرده مي پردازند زيرا به اين موضوع آگاهي دارند که در ميان آن عده اي که تحصيلات بالاتري دارند، نسبت کارمندان حرفه اي تر بيشتر خواهد بود، مخصوصاً که براي آنها نياز به افزايش تحصيلات نسبت به کارمنداني که توانايي کمتري دارند، کم هزينه تر است. در اين الگوي کاري، نيازي به ارزش حقيقي آموزش و پرورش وجود ندارد و اين در صورتي است که اين مدل بتواند اطلاعات کافي درباره کارمند و کارفرما ارائه دهد و پرهزينه نباشد. دو نمونه از موارد ارائه علامت، شرکت هايي هستند که سودهاي سهام بالايي را به منظور نشان دادن سودآوري شرکت پرداخت کرده و توليدکنندگاني که براي اثبات کيفيت بالاي محصول توليدي خود، آن را براي مدتي گارانتي مي نمايند. (3)
اسپنس مي گويد: " در يکي از سمينارهاي دانشکده با عنوان اقتصاد تبعيض براي نخستين بار، علاقه به اين کار در من ايجاد شد. موضوعي که کاملاً به ساختار اطلاعاتي بازارهاي آن زمان مربوط مي شد. مدتي به اين موضوع انديشيدم و دريافتم که نمي دانم چه چيزي مي تواند سازنده علامتي باشد که در توازني کاملاً تعريف شده، اطلاعات را منتقل نمايد. اين تفکر به طرح مجموعه اي از الگوها به نام " الگوهاي علامت دهنده " منتج شد که داراي خاصيت هاي بسيار جالبي بود. من به اين مجموعه، " تمايز کالا و رقابت انحصاري " را که نظريه اي درباره چگونگي گزينش کالا توسط بازارها بود، اضافه نموده و به گروه گسترده اي از موضوعات رسيدم که تحت عنوان مفاهيم پويا در رقابت قرار مي گرفتند. اين علاقه در حقيقت در نتيجه نارضايتي از الگوهاي اقلام ورودي و بازدارندگي آنها در من به وجود آمد. عوامل پوياي فرايند رقابتي با تأکيد ويژه بر ساختار زيرين مؤثر بر اين فرايند، مشغله ي فکري من در طول چهار- پنج سال گذشته بوده است ". ( Balug,1986.p.799 )
مشکلي که در اينجا توسط اسپنس مورد ارزيابي قرار مي گيرد، اين است که کارگزاران، کارمندان، شرکت هاي بيمه و بيمه شدگان و در واقع کليه فروشندگان و خريداران چگونه به گزينش يکديگر مي پردازند، در شرايطي که علائم آنها در اين انتخاب حائز اهميت بوده ولي اطلاعات مربوط به اين علائم موضوعي نامعلوم مي باشد. ( Blaug,1983,p.234 )
در دهه 1970، عده اي از دانشمندان برجسته، پايه و اساسي براي يک نظريه درباره بازار را با نام " نظريه اطلاعات نامتقارن " بنا نهادند. تحقيقات آنها به تشريح اين موضوع پرداخت که چگونه کارگزاران با اطلاعات متفاوت بر انواع بازارهاي مختلف تأثيرگذار مي باشند. آکادمي سلطنتي علوم سوئد طي اعلاميه اي، بيان کرد که مشارکت برندگان جوايز، اقتصاد جديد مبتني بر اطلاعات را پايه گذاري کرده است. بر اساس اطلاعيه منتشره، تحقيقات آنها در طيف متنوعي از بازارها از بازارهاي کشاورزي تا بازارهاي مالي جديد کاربرد داشته است.
تحقيقات پيرامون اطلاعات نامتقارن به اقتصادانان نياز به ايجاد روشي را مطرح و الزام نمود که با آن بتوانند بعضي خصوصيات را ( نظير ريسک يک قرض دهنده که فاقد اطلاعات درباره ارزش اعتباري قرض گيرنده ها مي باشد ) اندازه گيري نمايند هم چنين چگونه برخي افراد با کسب اطلاعات درون شرکت و اطلاع از چشم انداز مالي آن، در مقايسه با ساير سرمايه گذاران منتفع مي شوند در حالي که برخي ديگر در نتيجه اطلاع از اين امر، سرمايه گذاري غيرمعقولانه اي در شرکت انجام مي دهند. اين نظريه توضيح مي دهد که چگونه حباب ايجاد شده در قيمت سهام شرکت هاي برخوردار از تکنولوژي پيشرفته، مي ترکد. (4)
به نظر اسپنس آموزش و پرورش به خودي خود ممکن است ناکارآ باشد يعني نرخ بازده سرمايه گذاري در مدارس براي جامعه ممکن است صفر باشد و با وجود اين، تحصيلات بالاتر براي افراد به عنوان يک علامت خصوصي غيرقابل جايگزيني است. علاوه بر اين، هر قدر توسعه آموزش و پرورش اهميت اين علائم را کمتر مي کند، فشار براي کسب تحصيلات بيشتر زياد مي شود و ناگزير نرخ بازده اجتماعي روي سرمايه گذاري در آموزش و پرورش را کاهش مي دهد.
پژوهش هاي اسپنس در عصر تکنولوژيکي حاضر که بيش از هميشه اطلاعات وسيعي درباره توسعه بازار، قيمت ها، حاشيه هاي سود، ابزار سرمايه گذاري و نرخ بازگشت سرمايه موجود است، بسيار متناسب با مقتضيات زمان است.
بر اساس " نظريه علامت دهندگي "، افراد در طول عمر علامت هايي را انتخاب مي کنند که تفاوت بين مزد پيشنهادي از سوي کارفرما ( يعني منافع ) و هزينه هاي تغيير علامت ها، حداکثر شود. يکي از برجسته ترين اين علامت ها، آموزش است. لذا بر مبناي اين نظريه، نقش آموزش صرفاً علامت دادن ويژگي هاي نهفته در افراد است که مورد علاقه کارفرمايان مي باشد و بنابراين ظرفيت بهره وري و کارآيي افراد را افزايش نمي دهد، اين نکته به معني ردّ نقشي است که نظريه سرمايه انساني براي آموزش قائل است. آموزش از نقطه نظر جامعه، برمبناي اين نظريه، وسيله گزينش پرهزينه اي است که هيچ گونه بازدهي اجتماعي ندارد و لذا سرمايه گذاري دولت در آموزش توجيه پذير نمي باشد. ( نادري، 1383، ص 51 )
اسپنس در سال 1966 جايزه Hanoes Thesis Prise را در فلسفه از دانشگاه پرينستون دريافت کرد. در سال 1972 جايزه ديويد ولز به خاطر پايان نامه برجسته دوره دکتري از دانشگاه هاروارد به وي اعطا شد. در سال 1978 جايزه ي بهترين استاد از نظر نحوه تدريس و در سال 1981 نيز مدال جان بَيتس کلارک به وي اعطا گرديد. ايشان در سال 1983 به عنوان عضو آکادمي علوم و هنر آمريکا برگزيده شد.
براي استفاده بيشتر از افکار و انديشه هاي اسپنس مي توان به برخي از کتاب ها و مقالات نامبرده به شرح زير مراجعه نمود:
A.Books:
1. Market Signalling, 1974.2. Competitionin the Open Economy, with Caves and Porter, 1980.
3. Competitive Structure in Investment Banking, with Hayes and Marks, 1983.
b. Articles:
1. 'Product Selection, Fixed Costs and Monopolistic Competition", 1976, RES.2. "Non-Linear Prices and Welfare", 1977, JPubE.
3. 'Entry, Capacity, Investment and Oligopolistic Pricing", 1977, Bell JE.
4. "Investment, Strategy and Growth in a New Market", 1979, Bell JE.
5. 'Notes on Advertising, Economies of Scale and Enrty Barriers", 1980, QJE.
6. "Cost Reduction an Industry Performence", 1948, zrvonomrytivs.
پينوشتها:
1. Joseph E.Stiglitz ( متولّد 1942 )
2. George A.Akerlof ( متولّد 1940 )
3. Ibid
4. Ibid
قنادان، محمود؛ (1391)، جوايز نوبل اقتصاد، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول