البيت المعمور، در قرآن کريم تنها يک بار آمده است:
وَالطُّورِ * وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ * فِي رَقٍّ مَنشُورٍ * وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ.... (1)
بيت معمور، به معناي: خانه ي آباد است. (2) ولي اين خانه ي آباد کدام خانه است که خداوند بدان سوگند خورده است؟
مشهور ميان مفسران - طبق روايات منقول از سلف (برخي از صحابه و تابعان) - خانه اي است در آسمان، که معمور بودن به واسطه رفت و آمد فراوان فرشتگان مي باشد، به گونه اي که روزانه هفتاد هزار فرشته داخل آن مي شوند. طبق همين روايت ها، اين خانه موازي کعبه - که به نام البيت الحرام يا البيت العتيق (خانه ي کهن) خوانده مي شود - قرار گرفته است.
ابي جعفر طبري در تفسير جامع البيان - قديمي ترين تفسير نقلي در دست - رواياتي از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، اميرالمؤمنين (عليه السلام)، ابن عباس، عکرمة، مجاهد، قتادة، ضحّاک، ابن زيد و ديگران آورده، که مکان آن را در آسمان ششم يا هفتم دانسته اند. و از آن با نام « الضُّراح » ياد کرده اند. (3)
« ضُراح » - با ضمّ ضاد - از ريشه ي « مُضارَحة » به معناي مقابله گرفته شده است. ابن اثير گويد:
الضراح بيت في السماء حِيالَ الکعبة
خانه اي در آسمان است که به موازات کعبه قرار گرفته است.
ابن جرير از قتاده آورده، گويد:
البيت المعمور، مسجدي است در آسمان، که کعبه زير آن قرار گرفته، به گونه اي که اگر فرو افتد بر کعبه خواهد افتاد. (4)
در برخي از اين روايت ها آمده است که روزانه هفتاد هزار فرشته داخل آن مي شوند. و اين ورود تا روز قيامت ادامه دارد، و هرگز براي مرتبه ي دوم نوبت به فرشتگان قبل نمي رسد. (5)
از ضحاک آورده است:
اين هفتاد هزار فرشته که روزانه داخل بيت المعمور مي گردند و ديگر نوبت ايشان نمي رسد، همگي از قبيله ي ابليس هستند، که به آنان « جنّ » گفته مي شود. (6)
اين فرشتگان يا جنيان روزانه در بيت معمور مشغول تقديس و تحميد پروردگارند.
جلال الدين سيوطي در کتاب الدر المنثور روايتي از ابي هريرة آورده، و سند آن را ضعيف شمرده است. به اين مضمون که بيت معمور در آسمان چهارم به موازات کعبه قرار گرفته و نيز تفاصيلي يادآور شده است. (7)
از ابن عباس آورده که توصيف آن به « معمور » به جهت آن است که به عبادت فرشتگان آباد مي باشد. (8)
از ضحاک آورده است که نخست از آسمان به مکه نازل گشت و آباد مي بود، و هنگام فرا گرفتن آب در طوفان نوح، خداوند آن را به آسمان ششم بالا برد. (9)
تقريباً در تمامي تفاسير مبتني بر نقل، اين گونه روايات آورده شده، و مستند تفسيري آيه قرار گرفته است. (10)
در روايات تفسيري شيعه، اين خانه را در آسمان چهارم ياد کرده اند. (11)
در روايات نزول دفعي قرآن در شب قدر نيز، نزول آن را بر بيت معمور يادآور شده اند. (12) منتها اين بيت معمور - طبق روايات شيعه - در آسمان چهارم و طبق روايات اهل سنت در آسمان اول مي باشد و در برخي روايات ايشان به جاي بيت معمور بيت العزّة آورده شده است. (13)
همچنين در روايات مربوط به مسأله ي معراج از جايگاه بيت معمور در آسمان هفتم ياد مي شود. (14) در تفسير عياشي (15) در رابطه با آفرينش آدم (عليه السلام) و گفتار ملائکه که بي مورد از آنان سرزد، براي توبه از گفتار نارواي خويش، دستور آمد که هفت سال به گرد « الضُراح » که « البيت المعمور » است طواف کنند تا توبه ي آنان پذيرفته شود. و آن در آسمان به محاذات « البيت الحرام » قرار گرفته است.
اين تمامي مواردي است که در آثار اسلامي از « بيت المعمور » و جايگاه آن در آسمان، به محاذات کعبه، ياد شده و در تمامي تفاسير، بدون استثنا و نيز کتب حديثي آمده است، چه آنکه آن را پذيرفته، يا صرفاً از آن ياد کرده باشند.
نکته قابل ذکر
نخست: « البيت المعمور » که در آيه ي چهار سوره ي طور بدان سوگند ياد شده، اشاره به همان است که در روايات تفسيري و غيره آمده، يا آنکه اشاره به « البيت الحرام » (کعبه ي مقدسه و المسجد الحرام) مي باشد؟دوم: وجود چنين خانه يا معبدي در آسمان، آن هم به محاذات کعبه در زمين، چگونه قابل تصور و اثر و فايده ي آن چگونه قابل توجيه و تعقل مي باشد؟ و اساساً آيا چنين رواياتي قابل استناد و اعتماد مي باشند؟
در پاسخ به پرسش نخست بايد گفت: ظاهر آيه اقتضاي آن دارد که به همين خانه کعبه اشاره باشد، که به زائران و طواف کنندگان و عبادت گزاران در مراسم حج و عمره در طول سال معمور است. زيرا قرآن به چيزهايي سوگند ياد مي کند که براي عرب معاصر نزول و مردم شناخته باشد، و عظمت و استواري آن براي همه آشکار باشد.
در قرآن از عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (16) و أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّهِ (17) ياد مي کند. اساساً « عُمرة » از آن جهت گفته مي شود که در طول سال خانه خدا به زايران معمور مي باشد. خداوند به ابراهيم و اسماعيل - عليهماالسلام - در رابطه به خانه کعبه مي فرمايد:
وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ. (18)
(خانه را آماده سازيد براي طواف کنندگان، معتکفان - کساني که پيوسته در آنجا به عبادت اشتغال ورزند - و ديگر عبادت گزاران).
از اين رو، حسن بصري (22-110 ه.ق) که از بزرگان و صاحب نظران تابعين به شمار مي رود و بيشتر فرآورده هاي علمي خويش را از فرمودهاي اميرمؤمنان (عليه السلام) به دست آورده، (19) نخستين کسي است که آيه را به همين خانه کعبه اشارت گرفته است.
ابوالفتوح رازي در تفسير خود آورده است:
حسن بصري گفت: البيت المعمور، خانه کعبه است که بيت الحرام است، او اول خانه که در زمين بنهادند براي عبادت و معمور به مردمان و خداي تعالي آن را هر سال عمارت کند. (20)
برخي از مفسران بزرگ قدر آن را پسند کرده، با عنوان اولين وجه در تفسير خود آورده اند. (21)
در پاسخ به پرسش دوم، علامه ابوالحسن شعراني در پاورقي تفسير ابوالفتوح رازي گويد:
روايات در محلّ بيت معمور اگر در آسمان باشد، مختلف است در آسمان اول يا چهارم يا هفتم. علامه مجلسي فرموده است: جمع بين اخبار بر فرض صحت آن ها به اين است که در همه باشد. چون هر چيز در عوالم مختلف صورت هاي مختلف دارد که همه آن ها حقيقتند. و فندرسکي گويد: « صورتي در زير دارد آنچه در بالادستي ». (22)
در لغات القرآن در شرح « البيت المعمور » آمده است:
بعضي مفسرين گفتند مراد خانه کعبه است. و بعضي گفتند حقيقت مثالي او است در عوالم غيبي آسمان چهارم يا هفتم. (23) و در آنجا در ذيل کتاب شبهه اي از اعتراض اهل ظاهر رفع کرده ايم که گويند: اگر بيت معمور در آسمان هميشه محاذي کعبه باشد، بايد هم زمين حرکت کند و هم آسمان يا هيچ يک حرکت نکنند. چون اگر يکي حرکت کند و ديگري ساکن باشد چنانکه مي دانيم از محاذات يکديگر بيرون مي روند. (24)
آري! شبهه به همين جا ختم نمي شود، زيرا لازم تداوم محاذات هماهنگ بودن حرکت دو نقطه ي متحاذي است، که چنين چيزي در جهان حاضر قابل تصور نيست.
برخي اساساً « بيت معمور » را قلب تابناک مؤمنين دانسته اند. در تفسير بيضاوي - که احياناً در وادي عرفان سير مي کند - آمده است:
و البيت المعمور، يعني الکعبة، و عمارتها بالحُجاج و المجاورين. او الضُّراح، و هو في السماء الرابعة، و عمر انه کثرة غاشيته من الملائکة (انبوه فراگير فرشتگان). او قلب المؤمن، و عمارته بالمعرفة و الإخلاص. (25)
آخرين سخن
« البيت المعمور » که در قرآن کريم بدان اشارت رفته است، حتماً همان خانه ي کعبه مي باشد که نزد عرب و مردم آن سامان شناخته شده بود، و همواره به زائرين و حُجاج و معتکفين آباد بوده است. ولي آنچه در روايات آمده، گرچه به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يا اميرمؤمنان (عليه السلام) نسبت داده شده، سند آن ضعيف و از طريق عامه است. تنها روايتي که از طريق خاصه آمده، روايت کافي است در رابطه با نزول دفعي قرآن در شب قدر.علامه مجلسي درباره ي سند اين روايت گويد:
مجهول او ضعيف علي الظاهر. (26)
پينوشتها:
1. طور، 4. هل تدرون ما البيت المعمور؟ قالوا الله و رسوله اعلم. قال: فانه مسجد في السماء تحته الکعبه لو خرّ لخر عليها او عليه يصلي فيه کل يوم سبعون الف ملک اذا خرجوا منه لم يعودوا آخر ما عليهم (همان، ص 11).
2. عمر: العمارة نقيض الخراب، يقال عَمَرَ ارضه يعمُرُها عمارةً، قال: (و عمارةَ المسجد الحرام) يقالُ عمَّرْتُهُ فَعَمَرَ فهو معمور قال (و عَمَروُها اکثر مما عمّروها * و البيت المَعمورِ) (راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص 359.)
3. مانند اين روايت: رجلاً قال لعلي رضي الله عنه ما البيت المعمور؟ قال بيت في السماء يقال له الضراح و هو بحيال الکعبة من فوقها حرمته في السماء کحرمة البيت في الارض يصلي فيه کل يوم سبعون الفا من الملائکة و لايعودون فيه ابداً. (ابي جعفر محمد بن جرير الطبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج 27، صص 11-10.)
4. عن قتادة و البيت المعمور ذکر لنا ان نبي الله (صلي الله عليه وآله و سلم) قال يوماً لاصحابه هل تدرون ما البيت المعمور؟ قالوا الله و رسوله اعلم. قال: فانه مسجد في السماء تحته الکعبة لوخرّ لخرّ عليها او عليه يصلي فيه کل يوم سبعون الف ملک اذا خرجوا منه لم يعود اخر ما عليهم. (همان، ص 11)
5. همان.
6. سمعت الضحاک يقول في قوله « و البيت المعمور » يزعمون انه يروح اليه کل يوم سبعون الف ملک من قبيلة ابليس يقال لهم الجن. (همان، ص 11)
7. اخرج ابن المنذر... بسند ضعيف عن ابي هريرة عن النبي - صلي الله عليه و آله - قال: « في السماء بيت يقال له المعمور بحيال الکعبة و في السماء الرابعة نهر يقال له الحيوان يدخله جبرئيل کل يوم فيغمس انغماسة ثم يخرج فينتفض انتفاضة يخر عنه سبعون الف فطرة يخلق الله من قطرة ملکاً يومرون ان ياتوا البيت المعمور فيصلون... (جلال الدين سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 6، ص 144.)
8. عن ابن عباس (رضي الله عنهما) في قوله (و البيت المعمور) قال: هو بيت حذاء العرش يعمره الملائکة يصلي فيه کل يوم سبعون الفا من الملائکة قم لايعودون اليه. (همان)
9. قال: انزل من الجنة فکان يعمر بمکة فلما کان الغرق فعه الله فهو في السماء السادسة... (همان)
10. مانند: تفسير ابن کثير (ج 4،ص 239). و تفسير ماوردي (ج 5، صص 378-377) و تفسير قرطبي (ج 17، صص 61-60). و تفسير جلالين (ج 2، ص 193). و تفسير روح المعاني آلوسي (ج 27، ص 23) و تفسير صافي (ج 2، ص 612). و تفسير قمي (ج 2، ص 331). و تفسر ابوالفتوح رازي (ج 10، ص 312).
11. و البيت المعمور و هو بيت في السماء الرابعة (ابوعلي فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 163.)
12. محمد بن يعقوب، کليني، اصول الکافي، ج 2، ص 592، کتاب فضل القرآن، باب نوادر، رقم 6. (عن ابي عبدالله قال سالته عن قول الله عزوجل (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ) [بقره، آيه 185] و انما في عشرين سنة بين اوله و اخره؟ فقال ابوعبدالله (عليه السلام) نزل القرآن جملة واحدة في شهر رمضان الي البيت المعمور، ثم نزل في طول عشرين سنة...
13. جلال الدين سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 1، ص 457. عن ابن عباس قال: ننزل القرآن جملة و في لفظ: فصل القرآن من الذکر الاربعة و عشرين من رمضان فوضع من بيت العزة في السماء الدنياء.
14. فيض کاشاني، کتاب الصافي في تفسير القرآن، ج 1، ص 954؛ جلال الدين سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 4، ص 136؛ سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 13، صص 20-19.
15. تفسير عياشي، ج 1، ص 30.
16. توبه، 19.
17. توبه، 17.
18. بقره، 125.
19. ر.ک: محمدهادي معرفت، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج 1، صص 385-371.
20. جمال الدين شيخ ابوالفتوح رازي، تفسير روح الجنان و روح الجنان، ج 10، ص 312.
21. بيضاوي، انوار التنزيل و اسرار التأويل، ج 5، صص 99-98؛ تفسير ابي السعود، ج 8، ص 146، سيد محمدحسين طباطبايي،الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 3.
22. جمال الدين شيخ ابوالفتوح رازي، تفسير روح الجنان و روح الجنان، ج 10، ص 312، پاورقي.
23. 2. ج 10، ص 312؛ ج 1، ص 338.
24. جمال الدين شيخ ابوالفتوح رازي، تفسير روح الجنان و روح الجنان، ج 12، ص 373، بحث لغات قرآن.
25. بيضاوي، انوار التنزيل و اسرار التأويل، ج 2، صص 99-98.
26. علامه مجلسي، مرآة العقول، ج 12، ص 518.
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني جلد دوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول