معرفي کتاب « زبان شناسي: ريشه هاي فراموش شده ي علوم انساني مدرن »

ريشه هايي که فراموش شدند

کتاب « زبان شناسي؛ ريشه هاي فراموش شده علوم انساني مدرن » نوشته « جيمزترنر » در 4 سپتامبر 2014 به بازار کتاب معرفي شد. علم « زبان شناسي » يا « علم زبان » که بررسي تاريخي و تحليلي زبان هاي مختلف جهان را...
پنجشنبه، 20 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ريشه هايي که فراموش شدند
ريشه هايي که فراموش شدند

 






 

معرفي کتاب « زبان شناسي: ريشه هاي فراموش شده ي علوم انساني مدرن »
کتاب « زبان شناسي؛ ريشه هاي فراموش شده علوم انساني مدرن » نوشته « جيمزترنر » در 4 سپتامبر 2014 به بازار کتاب معرفي شد. علم « زبان شناسي » يا « علم زبان » که بررسي تاريخي و تحليلي زبان هاي مختلف جهان را در بر مي گيرد. براي ساليان دراز به عنوان رشته اي « خسته کننده » و « مساله پيچيده کهن » شناخته شده است. اين علم، همان طور که ترنر تصديق مي کند، يکي از مبهم ترين شاخه هاي علم است. اما از نظر نويسنده کتاب، اين علم را بايد « ريشه فراموش شده » علوم انساني امروزي دانست. اين کتاب به دنبال آن است که روش هاي زبان شناسي مرسوم در سال هاي ميان قرون 18 و 19 ميلادي را ياد آوري، توصيف و تفهيم کند. کتاب ترنر را بايد يک اثر به يادماندني و موفق دانست که حاصل فعاليت عميق او در سنت هاي زباني آلمان است.
کتاب ترنر در سه فصل تقسيم بندي شده است: از دوران کهن تا سال 1800، از سال 1800 تا 1850 و از سال 1850 تا حدود 1900 ميلادي. او زبان شناسي را در اين دوره ها و بر اساس نقش اين رشته در ساير علوم اين دوران بررسي مي کند و پس زمينه کار او، اتحاد علوم مختلف در اين عصر است. علوم تازه پديد آمده اي مانند علوم طبيعي، مطالعات ادبيات، تاريخ، تاريخ هنر، انسان شناسي و مطالعات ديني تطبيقي که به نظر ترنر همه آن ها يک ريشه مشترک در علم زبان شناسي مخصوصاً در سال هاي پس از 1800 ميلادي دارند.
ترنر در انجام تحقيقات خود بر آثار فاخر نويسندگان مختلف تأکيد دارد. شايد سخت باشد که خواننده اي بتواند تمام 550 صفحه اين کتاب را با اشتياق بخواند، اما اگر کسي آن را مطالعه کند. فارغ از اطلاعات قبلي، مطمئناً چيزهايي ياد خواهد گرفت که قبلاً از وجودشان مطلع نبوده است و حتي احتمال وجودشان را نيز نمي داده است. زمان بندي ترنر براي انتشار اين کتاب کاملاً صحيح و به جاست. در سال هاي اخير، دانشمندان رشته هاي مختلفي اظهار کرده اند که بايد به زبان شناسي بازگشت تا آب هاي کدر و آلوده تحصيل و پژوهش را تصيفه کنيم. با اين حال هنوز هيچ يک از آراي منتقدان کتاب، حاکي از اعتقاد آنان به فضل و برتري ترنر و آن چه که در کتاب گفته نبوده است. در حقيقت، همان افرادي که زبان شناسي را عامل بهبود وضعيت مي دانند. هنوز اين علم را محدود، تجربي و خسته کننده به حساب مي آورند.
امروزه بسياري از مردم اطلاع ندارند که کلمه « زبان شناسي » براي ساليان دراز هم معني « زندگي عقلاني انسان » بوده و علوم بسياري را در بر مي گرفته است. به طور خلاصه، زبان شناسي ملکه علوم انساني بوده، اما چگونه اين علم تبديل به يک کلمه کهنه شده است؟ ترنر در اين کتاب، داستاني فراموش شده را تعريف مي کند. داستاني از اين که چگونه مطالعه زبان ها و متون يا همان « زبان شناسي » به علوم انساني امروزي منتهي شد و دانشگاه هاي مدرن امروزي را تأسيس کرد. در اين کتاب، ريشه هاي علوم انساني را در « زبان شناسي » پيدا مي کنيم. علمي که از دانشمندان يوناني آغاز شد و پس از گذشتن از قرون وسطي، رنسانس و دوره روشنفکري، به جهان انگليسي زبان قرن 19 و 20 رسيد. ترنر نشان مي دهد که چگونه درگيري دانشمندان يا مسائلي مانند مطالعه کتاب ها، زبان ها و مصنوعات فيزيکي در طول قرن ها منتهي به روش هاي تطبيقي پيچيده شد، اما تقريباً در سال 1800 ، اين مطالعات و روش هاي تطبيقي که ريشه در « زبان شناسي » داشتند، شروع به جدا شدن کردند و هر کدام تبديل به يک رشته دانشگاهي مجزا شدند. اين جدايي امروزه به جايي رسيده است که ما رشته هاي دانشگاهي کاملاً منفکي داريم که مجموع آن ها را علوم انساني مي خوانيم، اما جدايي اين رشته ها نتوانسته است ريشه هاي مشترک آن ها را از بين ببرد. اين ريشه ها امروز فقط فراموش شده اند ولي از بين نرفته اند. آن چه که ترنر دراين کتاب جستجو مي کند، احيا و يادآوري اين ريشه هاست. يادآوري اين که « علوم انساني » به معناي امروزي، همان « زبان شناسي » دوران کهن، قرون وسطي و دوران پس از رنسانس بوده است.
ترنر در بخشي از کتابش مي نويسد: « علوم انساني به معناي چيزي که امروز از آن برداشت مي شود. تا پيش از 200 سال قبل وجود نداشت. مسلماً در سال 1814 دانشجوياني بوده اند که زبان لاتين و يوناني مي خوانده اند، اما هيچ رشته دانشگاهي وجود نداشته است که به طور خاص به تمدن هاي مديترانه اي بپردازد. دانشجويان مي توانستند در زمان هاي شخصي و اوقات فراغت خود درس هايي مانند ادبيات، تاريخ، تاريخ هنر و... را بخوانند و اين طور نبود که اين رشته ها در دانشگاه ها به صورت مجزا و در قالب يک رشته مخصوص تدريس شوند. اولين استاد ادبيات مدرن در آمريکا در سال 1819 مشغول به کار شد. اولين استاد تاريخ در سال 1838 سر کلاس رفت و در مورد تاريخ هنر در سال 1875 اين اتفاق افتاد. اين ها نشان از تازگي اين رشته هاست. »
« جيمز ترنر » استاد تاريخ در دانشگاه « نوتردام » است و درمقاطع ارشد و دکتراي در اين دانشگاه تدريس مي کند. از ديگر آثار ترنر مي توان به کتاب هاي « آموزش آزاد چارلز اليوت نورتون »، « دين وارد دانشگاه مي شود » و « دانشگاه مقدس و دانشگاه سکولار » اشاره کرد. کتاب « زبان شناسي: ريشه هاي فراموش شده علوم انساني مدرن » در 576 صفحه، قطع رقعي، قيمت 23 دلار و توسط انتشارات « دانشگاه پرينستون » منتشر شده است. او پيش از اين در کتاب ديگري به نام « بدون خدا، بدون عقيده: ريشه هاي بي اعتقادي در آمريکا » به تحليل و بررسي زمينه عدم اعتقاد ديني در ميان جامعه آمريکايي پرداخته بود.
منبع مقاله :
ماهنامه عصر انديشه، شماره 2، مهر 1393.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط