علیرضا

مشگل روحی ، افسردگی

سلام پسری 16ساله ام شش ماه قبل عاشق دختری در فضایی مجازی شدم اونم عاشق من شد خیلی به هم وابسته بودیم و خیلی هم دیگه را دوست داشتیم شش ماهی به باهم بودیم تا قرار شد با پدرش در مورد من صحبت بکنه. یک مشکل بزرگی سد راه مان بود اونم این بود که دختره 4سالی از من بزرگتر بود هر دومون تردید داشتیم که بهم برسیم تا اینکه به پدرش گفت که اگر من خواستگاری از خودم کوچکتر داشته باشم میذاری من باهاش ازدواج کنم پدرش گفته بود که حاضرم توی خونه بمانی ولی با کوچکتر از خودت ازدواج نکنی دختر خانم گفته بود حتی اگر من دوستش داشته باشم؟ پدرش گفته بود اصلا درموردش حرف نزن دختر خیلی سرد شد و به من گفت که پدرم این ها را گفته من و تو نمی توانیم بهم برسیم به من پیشنهاد داد که خواهر و برادر هم باشیم اما من نمی توانستم چون برام سخت بود به کسی که دوستش داشتم و عاشقش بودم بگم خواهر بازم با هر سختی بود کنار هم بودیم اما بینمان مثل قبلا نبود خیلی کمتر باهم حرف میزدیم اون دشت با کارهاش کاری میکرد که من سرد بشم حتی دو سه بار گفت که خواستگار دارم داستان ادامه داشت تا حساب تلگرام ایشون را هک کردن و تمام اطلاعات این خانم لو رفت و یکی از دوستانش که ایشون را هک کرده بود از عاشقی ما با خبر شده بود ایشونم از ترس اینکه اطلاعاتش لو نره تلگرام را دیلت اکانت کرد و به من گفته که دیگه بهش پیام ندم الان حال من خیلی بدِه فقط آرزویی مرگ میکنم و فقط میخوام که برگرده وگرنه من افسردگی میگیرم نمی تونم فراموشش کنم اگر امکان داره یه راه حلی برای من بگید که تا من فراموشش کنم
دوشنبه، 22 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

علیرضا

مشگل روحی ، افسردگی

علیرضا ( تحصیلات : راهنمایی ، 16 ساله )

سلام پسری 16ساله ام شش ماه قبل عاشق دختری در فضایی مجازی شدم اونم عاشق من شد خیلی به هم وابسته بودیم و خیلی هم دیگه را دوست داشتیم شش ماهی به باهم بودیم تا قرار شد با پدرش در مورد من صحبت بکنه. یک مشکل بزرگی سد راه مان بود اونم این بود که دختره 4سالی از من بزرگتر بود هر دومون تردید داشتیم که بهم برسیم تا اینکه به پدرش گفت که اگر من خواستگاری از خودم کوچکتر داشته باشم میذاری من باهاش ازدواج کنم پدرش گفته بود که حاضرم توی خونه بمانی ولی با کوچکتر از خودت ازدواج نکنی دختر خانم گفته بود حتی اگر من دوستش داشته باشم؟ پدرش گفته بود اصلا درموردش حرف نزن دختر خیلی سرد شد و به من گفت که پدرم این ها را گفته من و تو نمی توانیم بهم برسیم به من پیشنهاد داد که خواهر و برادر هم باشیم اما من نمی توانستم چون برام سخت بود به کسی که دوستش داشتم و عاشقش بودم بگم خواهر بازم با هر سختی بود کنار هم بودیم اما بینمان مثل قبلا نبود خیلی کمتر باهم حرف میزدیم اون دشت با کارهاش کاری میکرد که من سرد بشم حتی دو سه بار گفت که خواستگار دارم داستان ادامه داشت تا حساب تلگرام ایشون را هک کردن و تمام اطلاعات این خانم لو رفت و یکی از دوستانش که ایشون را هک کرده بود از عاشقی ما با خبر شده بود ایشونم از ترس اینکه اطلاعاتش لو نره تلگرام را دیلت اکانت کرد و به من گفته که دیگه بهش پیام ندم الان حال من خیلی بدِه فقط آرزویی مرگ میکنم و فقط میخوام که برگرده وگرنه من افسردگی میگیرم نمی تونم فراموشش کنم اگر امکان داره یه راه حلی برای من بگید که تا من فراموشش کنم


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما برادر گرامی برادر عزیزم ، کسی که قصد ابراز علاقه، عشق و دوست داشتن نسبت به فردی دارد، قبل از سرمایه گذاری عاطفی و احساسی، موقعیت را به طور دقیق ارزیابی می کند و از راه مناسب و منطقی وارد می شود مثلا اگر شما دچار بیماری قند باشید از طرفی عاشق شیرنی باشید و دکتر شما را از خوردن منع کرده باشد، می گویید چون من علاقه دارم و عاشق شیرینی هستم باید آنرا بخورم؟ پس صرف عشق و علاقه که بسیاری از روان شناسان عشق را نوع جنون و مریضی می دانند نمی تواند رابطه پر ریسک شما را توجیه کند و باید عشق و علاقه توسط منطق و عقل هم تأیید شود تا باعث نابودی نشود. کوچک بودن سن شما و همچمین طریق آشنایی شما اصلا اصولی نبوده ...پس خداوند را بابت این امداد الهی که شما را از ایشان دور کرد و منجر به یک تصمیم اشتباه و احساسی و هیجانی نشد ،شکر بکنید ،چرا که این احساس بدون تعقل بعد از 2 سال خود را با نفرت جایگزین میکرد . اما در زیر راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف و پاتولوژیک مطرح شده است امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس شماره تلفن و یادگاری های و... و آنها را محو کنید.- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند . شما با تهیه لیستی از نقاط منفی ایشان و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از ایشان ایجاد شود- درباره امتیازات این جدایی و خوبی های جدا شدن از ایشان نیز با خود فکر کنید و سعی کنید با خوشحالی از اینکه با ایشان ازدواج نکرده اید مطالبی را یاد داشت کنید.- در حال حاضر به هیچ وجه اقدام به ازدواج نکنید زیرا ممکن است انگیزه انتقام جویی و یا با هدف بهتر شدن وضعیت روحیتان و نه با هدف عشق و علاقه منطقی این ازدواج صورت بگیرد پس سعی کنید حداقل دوماه با انجام این تکنیک ها افکار و تصاویر مربوط به ایشان را از ذهنتان پاک کنید به حدی که اصلا تصویر ذهنی ایشان را به خاطر نیاورید و بعد هم حتما با یک مشاوره برای کمک به یک ازدواج عاقلانه کمک بگیرید.و حداقل بگذارید در سنین دانشگاه و به یک ثبات مالی و هیجانی برسید تا تصمیم پایدار تری بگیرید .بهترین سن از سن 23 سالگی به بعد میباشد . ادامه تحصیل بدهید و تمرکز خود را مانند سایر هم سن های خودتان بر روی پیشرفت تحصیلی و قبولی در رشته مورد علاقه خود بگذارید تا آینده شغلی و وجه اجتماعی خوبی پیدا کنید آن موقع شما با هر کسی که خواستید میتوانید ازدواج کنید و هیچ کسی نمیتواند مانع شما شود .- سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند و شما حتما گزارش از حال قبل و بعد از این تکنیک را برای خود یادداشت کنید .- ساعات و لحضاتی که شما ارتباط داشته اید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.- شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد. با آرزوی موفقیت و پیشرفت روزافزون برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.