ناشناس

مشکل با اهمیت نزاشتن نامزدم به خانوادم

سلام عرض ادب خسته نباشید مشکل من با نامزدم از اونجا بود که برا عقد رفتیم محضر،بحث سر مهریه شد عاقد گفت این سفر حج رو به پول بگید بنویسم پدرمم گفت برا اونیکی دخترم ۴ سال پیش ۱۰ میلیون نوشتن،حالا برا این دخترمم ۱۰ بنویس،عاقد گفت ۵ میلیون مینیوسم ما از اینور نامزدم هم گفت بنویس ۵ بعد بحث شروع شد آخرش که بحث تموم شد و به ۱۰ میلیون راضی شدن نامزدم به پدرم گفت خجالت بکشید،ما شمارو الگو قرار دادیم لج و لج بازی شروع شد،عقدی که توی کهف الشهدا خوندن زهر مار من شد،با اینکه نامزدم عذرخواهی کرد و ..از پدرم ولی هنوز هم دعوا دارن باهم انگار نامزدم اهمیت نمیده به خانوادم زیاد ،و انگار به خانوادشم میگه اهمیت ندن مثلا پدرو مادرم رفتن کربلا نیومدن سر بزنن پدرو مادرش درسته اولین کربلا رفتنشون نبود ولی خب اینا تازه فامیل شدن دایی مادرم فوت کرد نیومدن پدرم گفت به نامزدم بگم که بیاد برا عروسی صحبت کنه،گفتم بهش ولی گفت زوده هنوز و عجله نکنید در صورتی که گفته عروسی شهریوره یعنی دوماه دیگه اینجور که گفت،پدرمم گفت بهش بگو عروسی موند برا عید نوروز لج بازیا رو ول نمیکنن،رفتارای نامزدمم که این مدل چیکار کنم😔😔ممنون میشم کمک کنید یاعلی
سه‌شنبه، 23 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشکل با اهمیت نزاشتن نامزدم به خانوادم

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، ۲۰ ساله )

سلام عرض ادب
خسته نباشید
مشکل من با نامزدم از اونجا بود که
برا عقد رفتیم محضر،بحث سر مهریه شد
عاقد گفت این سفر حج رو به پول بگید بنویسم
پدرمم گفت برا اونیکی دخترم ۴ سال پیش ۱۰ میلیون نوشتن،حالا برا این دخترمم ۱۰ بنویس،عاقد گفت ۵ میلیون مینیوسم ما
از اینور نامزدم هم گفت بنویس ۵
بعد بحث شروع شد

آخرش که بحث تموم شد و به ۱۰ میلیون راضی شدن
نامزدم به پدرم گفت خجالت بکشید،ما شمارو الگو قرار دادیم

لج و لج بازی شروع شد،عقدی که توی کهف الشهدا خوندن زهر مار من شد،با اینکه نامزدم عذرخواهی کرد و ..از پدرم ولی هنوز هم دعوا دارن باهم انگار


نامزدم اهمیت نمیده به خانوادم زیاد ،و انگار به خانوادشم میگه اهمیت ندن
مثلا پدرو مادرم رفتن کربلا نیومدن سر بزنن پدرو مادرش
درسته اولین کربلا رفتنشون نبود ولی خب اینا تازه فامیل شدن
دایی مادرم فوت کرد نیومدن
پدرم گفت به نامزدم بگم که بیاد برا عروسی صحبت کنه،گفتم بهش ولی گفت زوده هنوز و عجله نکنید در صورتی که گفته عروسی شهریوره یعنی دوماه دیگه


اینجور که گفت،پدرمم گفت بهش بگو عروسی موند برا عید نوروز


لج بازیا رو ول نمیکنن،رفتارای نامزدمم که این مدل

چیکار کنم😔😔ممنون میشم کمک کنید
یاعلی


مشاور: خانم مولوی زاده

باسلام خدمت شما خواهر گرامی به نظر می رسد که همسر شما و پدرتان دچار نوعی لجاجت و کشمکش در روابط خود گردیده اند که البته این شرایط به هیچ عنوان به نفع زندگی شما نبوده و زندگی زناشویی شما را با مشکلات جدی مواجه خواهد نمود. در اینجا به شما دوست عزیز توصیه می گردد که با پدر عزیزتان وارد گفتگو گردیده و از ایشان درخواست کنید که ملایمت و عطوفت بیشتری در قبال همسرتان بخرج داده و به خاطر حفظ آرامش شما در زندگی گذشت و متانت بیشتری داشته باشند. همچنین در فضایی دوستانه و صمیمانه با همسر خود نیز به ایشان متذکر گردید که وظیفه هر دوی شما رعایت احترام در روابط با بزرگترها بوده و با داشتن روابط در سایه احترام باعث می گردید که نظر آنها را بیشتر به خود جلب نموده و رضایت و خشنودی آنها تأثیرات مطلوب و مثبتی در روابط همه اعضا خانواده حاکم می گردد. در اینجا وظیفه شما نیز ضمن رعایت احترام نسبت به پدر خود ،اطاعت امر همسرتان بوده و به عنوان یک همسر شایسته بایستی نظر همسرتان و همچنین جلب رضایت او در زندگی بر هر چیزی مقدم باشد. رفتار صحیح و مؤثر شما با همسرتان نیز باعث می گردد که همسر شما تأثیر رفتارهای و احیاناً دخالت های خانواده شما را در زندگی زناشویی با شما کمرنگ دیده و ضمن بهاندادن به رفتار اطرافیان ، رعایت احترام را در روابط حاکم نماید. از طرفی اگر همسرتان شما را در این دو کفه ترازو(پدر و همسر) در کفه پدرتان نظاره گر باشد از زندگی با شما دلسرد گردیده و لجاجت و کشمکش بیشتری با خانواده و بخصوص پدر شما اِعمال می نماید. بنابراین به شما دوست عزیز توصیه می شود با نهایت درایت و تدبیر در این مسئله با همسر خود و پدرتان موجبات ایجاد روابط حسنه را در خانواده خود فراهم نمایید. با آرزوی موفقیت و شادکامی برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.