رز

اختلاف با مادر شوهر

سلام من توی چهارده سال زندگی مشترک ولی بدون خانواده شوهرم بسیار سختی کشیدم وتحقیر شدم جوری که همه بستگان حتی شوهرم صبرم را تحسین میکنن.بسیار تلاش کردم تا با مادر شوهری که برای یک بار مرا دختر ام صدا نکرد و سه سال و نیم مرا در دوران عقد گذاشتند و دادگاهی کردند درست طی کنم و مادری که نه بخودش و نه حتی به خواهر ها و برادرهای شوهرم اجازه نداد که توی شب عروسی ما باشن ولی با این وجود از بی لطفی شوهرم فردای عروسیمان به خانه مادرش رفت ،یا اینکه چهار سال با من قطع رابطه کردند و اجازه رفتن من رو به خونه اشون حتی برای یک بار ندادند حتی زایمان کردن وتولد پسرم هیچ اثری بر قلب سنگی انها نداشت خودم تنهایی بچه ام را بردم و به خانه اشان بعد از پنج سال رفتم ،ولی متاسفانه در این مدت رفتار محبت امیزی نداشتن و احترام گذاشتنم به آنها احترامی برای من نیاورد.وبا صحبت نکردن پشت کردن نادیده گرفتن و کنایه زدن و عنوان کردن اینکه خانه ما نیا دوباره قلب مرا شکستند،شوهرم هم حتی یک بار به دفاع از من حتی یک بار زنگ زدن یا رفتنش را کمتر نکرد چون از مرگ مادرش میترسد.من نمیدانم چکنم عصبی شدم و حتی تندخو و کینه ای و زود رنج شدم ،،،😔 با این رفتن خودش را مشکلی نمیبینم اما اینکه فرزندم را به هر بهانه ای و اینکه نیاز دارد او را به خانه اشان میبرد را برایم سخت کرده.میخواهم به مادرشوهرم یک بار برای همیشه بگویم که حلالت نمیکنم و از تو نمیگذرم.میتواند تاثیری داشته باشد شاید رفتارش را درست کند و از خدا بترسد یا نه اگر خدا پرست بودند اینگونه رفتار نمیکردند؟ مشکل از این است که شوهرم طرف خانواده اش است؟
شنبه، 27 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

رز

اختلاف با مادر شوهر

رز ( تحصیلات : لیسانس ، 40 ساله )

سلام
من توی چهارده سال زندگی مشترک ولی بدون خانواده شوهرم بسیار سختی کشیدم وتحقیر شدم جوری که همه بستگان حتی شوهرم صبرم را تحسین میکنن.بسیار تلاش کردم تا با مادر شوهری که برای یک بار مرا دختر ام صدا نکرد و سه سال و نیم مرا در دوران عقد گذاشتند و دادگاهی کردند درست طی کنم و مادری که نه بخودش و نه حتی به خواهر ها و برادرهای شوهرم اجازه نداد که توی شب عروسی ما باشن ولی با این وجود از بی لطفی شوهرم فردای عروسیمان به خانه مادرش رفت ،یا اینکه چهار سال با من قطع رابطه کردند و اجازه رفتن من رو به خونه اشون حتی برای یک بار ندادند حتی زایمان کردن وتولد پسرم هیچ اثری بر قلب سنگی انها نداشت خودم تنهایی بچه ام را بردم و به خانه اشان بعد از پنج سال رفتم ،ولی متاسفانه در این مدت رفتار محبت امیزی نداشتن و احترام گذاشتنم به آنها احترامی برای من نیاورد.وبا صحبت نکردن پشت کردن نادیده گرفتن و کنایه زدن و عنوان کردن اینکه خانه ما نیا دوباره قلب مرا شکستند،شوهرم هم حتی یک بار به دفاع از من حتی یک بار زنگ زدن یا رفتنش را کمتر نکرد چون از مرگ مادرش میترسد.من نمیدانم چکنم عصبی شدم و حتی تندخو و کینه ای و زود رنج شدم ،،،😔 با این رفتن خودش را مشکلی نمیبینم اما اینکه فرزندم را به هر بهانه ای و اینکه نیاز دارد او را به خانه اشان میبرد را برایم سخت کرده.میخواهم به مادرشوهرم یک بار برای همیشه بگویم که حلالت نمیکنم و از تو نمیگذرم.میتواند تاثیری داشته باشد شاید رفتارش را درست کند و از خدا بترسد یا نه اگر خدا پرست بودند اینگونه رفتار نمیکردند؟
مشکل از این است که شوهرم طرف خانواده اش است؟


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، همان گونه که خودتان اشاره فرمودید چندین سال صبوری کردید در مقابل رفتارهای ناشایست مادر شوهرتان ولی این صبوری شما اصولی صورت نگرفته بلکه همه رفتارهای ایشان را درحافظه خود با جزئیات ثبت کرده اید و این ها روی هم قرار گرفته و شما را تبدیل به یک کوه آتش فشان کرده است شاید اگر همان ابتدا بعد از رفتارهای نادرستشان خود را به نحوی ازآن رها میکردید و تذکر کوتاه و با رعایت احترام به ایشان میدادید . اینگونه این زخم ها عفونی نمیشدند و اینگونه اجر صبر خود را ضایع نمیکردید .خواهر عزیزم در شرایط فعلی، شما ،قادر به تغییر همسر و مادر شوهر خودتان نیستید به این دلیل که آنها سن 40 سالگی را رد کرده اند و نفوذ در افراد بالای 40 سال تقریبا کار بسیار سختی میباشد و روحیات و منش مشخصی پیدا کرده اند . به جای صرف انرژی و پریشانی در مورد موضوعاتی که تنها انرژی روانی شما را ضایع میکند و حساسیت شما را بیشتر میکند، تمرکز خود را بر روی مسائلی که در کنترل شماست ،قرار دهید . خیلی از زوج‌ها نسبت به همسرشان احساس مالكیت می‌كنند، مثلا این‌كه «شوهر من است» به همین دلیل مرتب او را چك می‌كنند، به او زنگ می‌زنند، او را كنترل می‌كنند، از او می‌خواهند رفتارش را عوض كند مثلا فلان كار را بكند‌، فلان گونه نباشد و... این مورد حتما به رابطه آسیب می‌رساند. در یك خانواده یك خواهر و برادر كه والدین یكسان هم دارند تفاوت‌های زیادی با هم دارند چه برسد به دو زوج كه ازدو دنیای متفاوت با خانواده‌های مختلف آمده‌اند. باید تفاوت‌ها را پذیرفت، اگر بخواهید مرتب طرف مقابل را زیر سوال برده و او را به خاطر عادت‌هایش بازخواست كنید، بحث‌ها شروع خواهد شد و آرامش زندگی که اساس کار میباشد از بین خواهد رفت .به هر حال باید به شوهر خود حق دهید که او نگران مادرش باشد و به او احترام بگذارد هرچند که باید جانب تعادل را رعایت کند .همه ما انسان ها دارای خصوصیات مثبت و منفی هستیم .سعی کنید از اشتباه دیگران بگذرید همان گونه که دوست دارید از اشتباهات شما بگذرند بدون شک شما نیز خصوصیات و رفتارهای منفی دارید که افراد دیگر ممکن است آزرده شوند و شما دوست دارید آنها شما را درک کنند پس همان کاری را که دوست دارید درحق شما بشود برای دیگران انجام دهید. زماني كه زن و مرد در كنار هم اقدام به تشكيل خانواده مي‌كنند بايد با تمام وجود، تلاش كنند تا كانون زندگي آنان گرم باشد و از آسيب‌ها در امان باشد؛ بنابراين چنانچه احساس مي‌كنيد زودرنجي شما موجب شده تا به كانون زندگي شما آسيب برسد، باید براي بر طرف كردن اين حالت تلاش كنيد و از رفتارهايي كه موجب آزار همسرتان مي‌شود خودداري كنيد.قبل از هر چيز مطمئن باشيد مشكل شما قابل حل است و با كمى صبر و تحمل و انجام بعضى راهكارهاى عملى و تمرين و ممارست، بر اين وضعيت خود فائق خواهيد آمد. شناخت مشكل و تصميم بر انتخاب راه حل مناسب براى آن، نيمى ازمشكل را حل مى‏كند. نكته بسيار مهم اين است كه بايد ريشه و منشأ اين حساسيت شناخته شود؛ به عبارت ديگر بايد بررسى شود كه به چه چيزى حساس هستيد و با دخالت كردن در آن طبيعى است كه حساسيت شما نيز كاهش خواهد يافت؛ همچنین با هر يك از عوامل مختلف جسمى، روحى و روانى، محيطى و اجتماعى و غيره كه اين مشكل را ايجاد و يا تشديد مى‏كند بايد به گونه‏اى خاص مقابله كرد.يكي از علل شايع زود رنجي و عصبانيت، كم خوني مي باشد. فردي كه مبتلا به كم خوني است، بسيار زودرنج و دچار ناراحتي هاي جسمي و روحي مي شود. لذا سعي نماييد با يك آزمايش خون وضعيت جسماني خود را بررسي نماييد. در اين رابطه خوب است بدانيد كه گوشت قرمز سرشار از آهن است و كساني كه كم خوني دارند بهتر است از گوشت قرمز بيشتر از گوشت سفيد استفاده كنند، زيرا آهن موجود در گوشت قرمز بهتر جذب مي شود؛ همچنین غلات، حبوبات و برخی سبزي ها از منابع مهم آهن هستند. كاملاً به خود مطمئن باشيد كه مى‏توانيد روحيه خود را تغيير دهيد ولى براى نتيجه گيرى عجول نباشيد، بلكه با خود فكر كنيد بايد حداقل يكسال روى خود كار كنيد و اگر چنين كنيد حتماً پس از آن دگرگون خواهيد شد. همواره در هر مساله‏اى ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشيد و خود را براى تحمل آن آماده كنيد. اين مساله باعث مى‏شود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار، در شما ايجاد خوشنودى نمايد؛ در حاليكه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيد چه بسا نتيجه عكس خواهيد گرفت. با خود شرط كنيد كه هيچ گاه و در هيچ شرايطى بعد از يك رابطه به آن ديگر فكر نكنيد. مثلا تصميم بگيريد- يا در صورت امكان نذر كنيد- كه اگر فلان رفتار را داشتيد فلان مبلغ صدقه بدهيد، يا شب نماز شب بخوانيد، و يا يك روز روزه بگيريد. كارآيى اين روش، بسيار بالا است و بسيارى از علماى بزرگ بدينسان تمرين عملى و خودسازى نموده‏اند. سعي نماييد رفتار خود را كنترل نماييد، اما با بيان ساده و صميمانه ديگران را از وضعيت رواني خود مطلع نماييد. مثلاً به او بگوييد كه اين رفتار يا حرف شما را آزرده كرده است.سعي نماييد بيشتر با افراد خوش خلق و غير عصبى و كساني كه آنها را دوست داريد معاشرت كنيد.با همسر خود در اين زمينه صحبت كنيد. احساسات خود ر ا با او در میان گذاريد و از او بخواهيد تا در رفع اين رفتار با شما همكاري كند. به او بگوئيد زودرنجي شما غيراختياري است و براي اينكه بتوانيد بر اين مشکل غلبه كنيد، نياز به زمان و همكاري او داريد.روابط اجتماعي خود را افزايش دهيد تا از اين طريق، ارتباط شما با ساير افراد افزايش يابد و با رفتارهاي گوناگون و متفاوت سايرين آشنا شويد. فراموش نكنيد قرار نيست تمام افراد بر اساس خواسته ما رفتار كنند. به شيوه رفتار آنان احترام بگذاريد و زماني كه رفتاري شما را ناراحت مي كند به جاي اينكه عكس العمل تندي نشان دهيد، فقط احساسات خود را بيان كنيد. به عنوان مثال به فردي كه با رفتار خود موجب اذيت شما شده بگوئيد من از اين رفتار شما احساس خوبي ندارم و يا اينكه رفتار شما موجب دلگيري من شد. با افراد خوش مشرب و اجتماعي ارتباط برقرار كنيد و سعي كنيد از آنان الگو گيري كنید . برای اوقات روزانه خود برنامه ریزی کنید و به ورزش و خواب و تغذیه سالم خود اهمیت دهید .به سمت یک هنر مانند بافت تابلو فرش یا ... یا یک حرفه و یا عضویت در یک خیریه و خدمت رسانی در آن بروید تا از افکار مداوم و بی اساس در مورد اطرافیان خود را رهاکنید .از خداند کمک بخواهید تا دل شما را نسبت به افراد نرم سازد حتی نسبت به مادرشوهرتان که از او رنجیده اید ،اگر مادر شوهر شما فردی مهربان بود و با ملاحظه دیگر شما هنری نداشتید که با ایشان خوب بر خورد کنید ،هنر شما اینجا خود را به نمایش میگذارد که با وجود بد بودن مادرشوهرتان ،شما با سیاست خود با صبوری و بی تفاوتی و با ملاحظه سن ایشان و به دل نگرفتن و زیر سیبیلی رد کردن حرف ها و کارهای ایشان ،زندگی را به کام خودتان و فرزندانتان و همسرتان شیرین کنید . با آرزوی سلامتی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.