Farh

عدم احساسات همسر

من ۲۶ سالمه.۵ ساله ازدواج کردم و یه بچه ۱ ساله دارم.شوهرم یکم سرده.نمیتونه محبت کنه.دوست داشتنشو اصلا بروز نمیده.خیلی اهمیت به منو بچمون نمیده.من بارها بهش گفتم که دلم میخواد بیشتر واسمون وقت بزاره اما اصلا اهمیت نمیده.به نظرتون باید چکار کنم؟؟از اول اینطوری بوده انگار اصلا بلد نیست محبت کنه کلا تو خانواده ای بزرگ شده که همشون همینطورن اما واقعا پسر خوبیه ولی من خودمدفوق العاده احساساتیم.دلم میخواد بیشتر بهم توجه بشه حتی اسم منو صدا نمیزنه میشه یه راهنمایی بکنید منو؟؟ انگار که اصلا بلد نیست یا روش نمیشه بروز بده
چهارشنبه، 4 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

Farh

عدم احساسات همسر

Farh ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

من ۲۶ سالمه.۵ ساله ازدواج کردم و یه بچه ۱ ساله دارم.شوهرم یکم سرده.نمیتونه محبت کنه.دوست داشتنشو اصلا بروز نمیده.خیلی اهمیت به منو بچمون نمیده.من بارها بهش گفتم که دلم میخواد بیشتر واسمون وقت بزاره اما اصلا اهمیت نمیده.به نظرتون باید چکار کنم؟؟از اول اینطوری بوده انگار اصلا بلد نیست محبت کنه کلا تو خانواده ای بزرگ شده که همشون همینطورن اما واقعا پسر خوبیه ولی من خودمدفوق العاده احساساتیم.دلم میخواد بیشتر بهم توجه بشه حتی اسم منو صدا نمیزنه میشه یه راهنمایی بکنید منو؟؟ انگار که اصلا بلد نیست یا روش نمیشه بروز بده


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، مشکل اکثریت قریب به اتفاق بانوان است که پس از گذشت مدت زمان کوتاهی از زندگی مشترک، این احساس برآنان مستولی می شود و گاها چنان ذهن بانوی خانه را مشغول می سازد که زمینه بی اعتمادی و مشاجره زناشویی را فراهم می سازد. به خاطر اینکه همسرتان به لحاظ احساسی فعال نیست و کمتر ابراز علاقه و محبت می کند، وی را سرزنش نکنید. بهتر است کمی به او حق بدهید چرا که این یکی از تفاوت های جنسیتی است، زبان احساسات و عواطف برای زنان به مثابه زبان اول است در حالی که برای مردان به مثابه زبان دوم. از همسرتان انتظار نداشته باشید که در ابراز احساساتش به مانند شما باشد و راحت و روان آن را ابراز نماید. لذا بهتر است به او فرصت دهید تا با احساساتش ارتباط برقرار نماید و او را در بیان احساساتش یاری نمایید وتمایل و ممارست وی در ابراز عواطفش را تحسین کنید تا به مرور زمان مهارت لازم را کسب کند.هرگاه همسرتان در ابراز احساساتش با مشکل مواجه شد، شما می توانید با پرسش سوالاتی از وی، او را از یک لایه احساسی به لایه بعدی احساسش هدایت کنید تا او بتواند به راحتی آنها را ابراز نماید و از آن لایه های احساسی به راحتی رد شود. مثلا، اگر همسرتان ناراحت است پرسش های ذیل را به ترتیب از او بپرسید: چرا از من یا ... ناراحت و دلگیر هستی؟ من چه کار کردم که شما ناراحت شده اید؟ همین الان چه چیزی ناراحتت کرده است؟ چه موضوعی باعث شده که دلگیر و سرخورده شوی؟ می ترسی اتفاق خاصی بیفتد؟ علت نگرانی ات چیست؟به او فرصت دهید و همچون یک بازجو برخورد نکنید، اجازه دهید مرحله ابراز احساسات به آرامی پیش رود و وی شخصا به جواب، سوالات شما دست یابد و آنها را بیان کند.فعالانه به صحبت های همسرتان گوش فرا دهید و هر از چند گاهی بهتر است گفته های او را آن گونه که متوجه شده اید برای او بازگو نمائید و از او سوال کنید که آیا به درستی متوجه منظور او شده اید یا نه. گوش دادن فعال و ارائه پسخوراند یکی از مهمترین ارکان ارتباط سازنده و مفید است که به موجب آن زوجین قادر خواهند بود به گونه ای موثر به احساسات یکدیگر گوش دهند. برای مردها هیچ چیز ناراحت کننده تر از این نیست که احساس کنند، از طرف شریک زندگی شان درک نمی شوند و همسرشان به احساسات آنان هیچ توجه خاصی را مبذول نمی دارند؛ لذا بهتر است به همسرتان بگویید که او را درک می کنید و کاملا وضعیت روحی وی را می فهمید.برای این که به او نشان دهید به خوبی شنونده صحبت هایش بوده اید و عمیقا وی را درک می کنید، با گفتار و نگاه خود، در برابر گفتار و رفتار او واکنش و عکس العمل نشان دهید. طبیعت مردان به گونه ای طراحی شده است که اصطلاحا "بینایی" به نظر می رسند، بدین جهت بهتر است به هنگام مصاحبت با همسر، برای نشان دادن توجه خود به او و القاء حس پذیرفته شدن و بودن وی از سوی شما، هراز چند گاهی سر خود را، به نشان تائید گفته های وی تکان دهید.برای این که به او نشان دهید او را درک می کنید و تائیدش می کنید، با گفتن عباراتی چون"درست است، خب، آها، ... " کمک شایانی به او خواهید کرد تا راحتر و با اطمینان خاطر احساسات و عقایدش را بیان کند. برای نشان دادن احساس صمیمیت و نزدیکی به وی، او را نوازش کنید. لمس و نوازش جسمانی باعث خواهد شد که احساس نزدیکی و علاقه مندی طرفین افزایش یافته و مکالمه احساسی ارضاء کننده تری برقرار شود که به موجب آن، همسرتان راحتتر و بدون هیچ شبهه ای از اطمینان به شما، به خود این اجازه را بدهد که احساسات بیشتری را حس کرده و ابراز نماید . خواهر عزیزم این تکنیک کاربردی را حتما انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه در حالی که این رفتارها(خیره شدن از روی محبت و گرفتن دستان یکدیگر ) ادامه دار است ، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان اگر زمان اضافه آمد حتی میتوانید بر سر مسائل جذاب بین خودتان صحبت کنید در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته انجام دهید .وتا ثیر مثبت آن را ببینید .بزرگترین ضعف همسر شما ضعف در هوش عاطفی یاEQ است. افرادیکه در هوش عاطفی قوی هستند به راحتی می توانند احساسات و عواطف خود را کنترل و یا ابراز کنند. آنها نه تنها می توانند احساسات و عواطف خود بلکه می توانند احساسات و عواطف دیگران را هم کنترل کنند. خوشبختانه هوش عاطفی (EQ) بر خلاف هوش عقلانی (IQ) قابل رشد, آموزش و یادگیری است. و همسر شما می تواند مهارتهای مربوط به هوش عاطفی را یاد بگیرد .از این به بعد دست از اتنقاد از همسرتان بردارید.از نظر روانشناسان زناشویی, ما اصلا انتقاد سازنده نداریم; انتقاد کلا رنج آور و آزارنده است و پیامش اینست که تو اشتباه کردی, تو افکارت, رفتارت و احساساتت غلط است و تو بدی. وقتی انتقادهای شما هر روز و هفته تکرار می شود این تفکر در همسرتان شکل می گیرد که آدم خوبی نیست. او به این نتیجه میرسد که: من بدم و این اندیشه من بدم, یک اندیشه خطرناک است. روزی که شوهرتان باورش شود که یک انسان سرد و بی عاطفه است آن روز نقطه سقوط او (از نظر احساسی و عاطفی) است. پس بدست خودتان این احساسات را از بین نبرید.جان دیویی استاد بزرگ تعلیم و تربیت در امریکا, می گوید: ” اگر اربابی رعیتی داشته باشد پاک و صادق, و هر روز به او بگوید: دزد, بالاخره آن رعیت دزد خواهد شد”پس اگر هر روز با زبان و رفتارتان به همسرتان بگویید که تو سردی, تو بی عاطفه ای, تو گرم نیستی, چرا محبت نمی کنی؟ چرا احساساتت را پنهان می کنی به دست خودتان گور احساسات و عواطف همسرتان را کنده اید. او باور می کند که آدم بی احساسی است. در حالیکه شوهر شما دارای احساسات هست اما یا یاد نگرفته که آنها را ابراز کند و یا اینکه یاد گرفته اما به دلیل شرم و خجالت, قادر به ابراز احساساتش نیست. مادری میگفت باور کنید من عاشق بچه هایم هستم میدانم که آنها به محبت من احتیاج دارند, دوست دارم به آنها محبت کنم و دلم هم برای آنها کباب میشود اما هر کاری می کنم متاسفانه نمی توانم محبتم را به آنها ابراز کنم. این یک مشکل بزرگ است. اینکه انسان دوست دارد اما نمی تواند احساساتش را بروز دهد یک درد است. خانمی می گفت من از جمله : ما قربونتون می ریم متنفرم. چرا؟ چون همسرش به دلیل خجالت از بیان جمله دوستت دارم می گفت: ما قربونتون میریم. خانم هم معتقد بود بجای این جمله خوب شما هم میتونی مثل من بگویی دوستت دارم. آقای دیگری می گفت من به همسرم می گویم: ما شما را دوست داریم و خانمم هم به تمسخر می گفت مگه شما چند نفرید؟خوب می بینید که خیلی از مردها دوست دارند به همسرشان بطور مستقیم بگویند: دوستت دارم اما به دلایلی مثل نداشتن مدل خوب در این زمینه, خجالت و…..نمی توانند مجبتشان را ابراز کنند.همسر شما هم می داند که باید عشق و محبت خود را ابراز کند اما مشکل او دانستن نیست مشکل او نتوانستن است. بنابر این باید به او کمک کرد تا قادر به بیان احساساتش بشود.خودتان یک مدل بسیار خوب از ارائه عشق و محبت به او باشید:بخشهایی از رفتار همسرتان را که حاکی از ابراز محبت به شماست را به خوبی مورد توجه و تقویت قرار دهید:مثلا بجای اینکه صحنه هایی از زندگیتان را یادآوری کنید که حاکی از سردی و بی تفاوتی ایشان است بالعکس شما صحنه هایی از زندگی و روابطتان با او را برجسته میکنید که او (حتی ذره ای) به شما ابراز علاقه کرده است. در واقع بجای سرزنش, توبیخ, انتقاد و تحقیر و تضعیف, تقویت کنید. بجای اینکه بگویید تو بلد نیستی محبت کنی یا چرا محبت نمی کنی؟ به این مثالها توجه کنید: “اون روز که داشتیم تلویزیون تماشا می کردیم وقتی کنارم نشستی و با موهایم بازی میکردی خیلی حس خوب و قشنگی داشتم. احساس شیرینی بود. یک احساس خیلی جالب همراه با آرامش. یا روز ۴ شنبه که می خواستیم بریم بیرون وقتی به خاطر من لباس مورد پسند منو پوشیدی خیلی خوشم اومد. احساس کردم برای من ارزش قائلی و به نظراتم اهمیت می دی.یا دیشب که می خواستیم بریم بیرون تو به خاطر من خیلی معطل شدی اما صبر کردی و لام تا کام هیچ حرفی نزدی, تا من هم حاضر بشم از صبر و تحملی که داشتی واقعا ممنونم.با این روش دیگر به همسرتان نمی گویید که تو بدی؛ بلکه میگویید تو خوبی اما دلم میخواهد خوبتر باشی. این خیلی زیباتر و موثرتر است.نکته دیگر اینکه وقتی شما به همسرتان محبت میکنید در واقع به نیمی از نیاز خودتان هم پاسخ میدهید زیرا ما بعنوان یک انسان, هم دوست داریم محبت کنیم, هم محبت ببینیم. (نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن)همانطور که می دانید مردها بیشتر استراتژی محبت لمسی و عملی را می پسندند. لذا اگر مردی در انجام امور منزل به همسرش کمک میکند یا حتی وقتی در حال تلاش برای کسب معاش است به زعم خودش در حال محبت کردن به شما و خانواده اش است. اما اشتباه بسیاری از خانمها و آقایان اینست که فقط محبتی را که خودشان می پسندند محبت میدانند.فیلتر ذهنی یک “تفکر غیر منطقی” است که در آن ما فقط و فقط ضعفهای همسرمان را می بینیم و توجهی به دهها صفت خوب او نمی کنیم. همانطور که فیلتر, کارش گرفتن تفاله ها و بدیهاست, گاه مغز انسان هم تنها به نقطه ضعفها, کمبودها و اشتباهات آدمها تمرکز میکند و از آن بدتر اینکه آنها را درشت میکند و در ذهنش فاجعه می سازد. قطعا همسر شما دهها صفت خوب هم دارد که خوب است به آنها هم توجه کنید. تمام خوبیهایی را که طی 5 سال زندگی در حق شما انجام داده یادداشت کنید. صفات خوبش را بنویسید و به او هدیه دهید. از صفات خوبش یک کلیپ ویدیویی بسازید و به او هدیه دهید. همه اینها را انجام دهید نه برای اینکه او هم متقابلا انجام دهد هر چند او خودبخود جبران خواهد کرد اما شما “کار خوب” را, بخاطر خود” کار خوب” انجام دهید. همیشه در زندگی بنا را بر تقویت همسرتان و خانواه بگذارید. و در نهایت و بعد از انجام تکنیک های بالا در گوشه ذهن خود ، توجه داشته باشید که از نیاز کاذب اجتناب کنید.این یک واقعیت است که شما به عشق و محبت همسرتان احتیاج دارید اما نیاز شما به عشق و محبت همسرتان مثل نیاز به اکسیژن و آب و غذا نیست. طوری در ذهنتان مرور نکنید که گویی بدون نیاز به محبت او نابود میشوید. چه بسیار انسانهایی که در طی سالهای زندگی نه محبت پدر و مادر دیده اند نه محبت همسر اما توانستند روحیه شاد و سالمی داشته و به پیشرفتهای چشمگیری هم نائل شوند. بنابراین نیاز به عشق و محبت را تا حد اکسیژن و آب و غذا در خودتان بالا نبرید.اینکه ما عزت نفس خودمان را مشروط به توجه و محبت دیگران بکنیم اشتباه محض است. انسانها باید در درون احساس ارزشمندی کنند. ما نباید عزت نفسمان وابسته به رفتارهای دیگران باشد. اگر ما عزت نفسان وابسته به رفتارهای دیگران باشد برای عزت نفس یک ملاک بیرونی داریم که از دست ما خارج است چون هر لحظه هر کسی ممکن است با ما یک رفتار نامحترمانه و آزارنده داشته باشد.در نتیجه ما باید یک ملاک درونی برای عزت نفس داشته باشیم و از اعماق وجودمان و در درونمان احساس لیاقت کنیم. خودتان را به دیگران حتی همسر در محبت دیدن ، وابسته نکنید بلکه در درون احساس لیاقت و ارزشمندی کنید.حتما موارد گفته شده را برای بهتر شدن شرایط خود به کار بگیرید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسر و فرزند دلبندتان .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.