پرسش :
نحوه دلالت آیه ولایت بر امامت امیر مومنان علیه السلام را توضیح دهید.
پاسخ :
توضیح اینکه در خصوص آیه ولایت که می فرماید: إِنَّمَا وَلِيُّکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ که شیعیان معتقدند در مورد ولایت امیر المؤمنین است که در خم غدير اعلام گرديد، سوال می شود که 1. انما حصر را می رساند و اگر آیه در خصوص حضرت علی ـ علیه السلام ـ است سایر ائمه طاهرین چه جايگاهي در اين آيه دارند؟ 2. مي گويند که حضرت علي ـ عليه السلام ـ در حال رکوع انگشتر خويش را به فقير و سائل داد اين در حالي است که آيه بحث از زکات دارد و همه مي دانيم که زکات به انگشتر تعلق نمي گيرد اين مسئله چگونه توجيه مي شود؟ 3. اميرالمؤمنين يک نفر بيش نبوده است چرا ضمير الذين در مورد ايشان به شکل جمع آمده است؟ لطف4. ما در مورد حضرت علي ـ عليه السلام ـ شنيده ايم که آن حضرت آن قدر در نماز متوجه و غرق در راز و نياز با خدا مي شد که متوجه اطراف خودش نمي شد و حتي جريان تير از پاي ايشان در نماز در آوردن از مشهورات است حال علت چه بود که در اين نماز در بين نماز در حالي که در رکوع نماز، هم بود متوجه سائل گرديدند و انگشتر خويش را به ايشان دادند؟ اگر گفته شود درخواست سائل و کمک به او با نماز و در يک راستا بوده و همه آنها اطاعت پروردگار بوده است حال اين با نماز امام سجاد ـ عليه السلام ـ که در حال نماز فرزند ايشان در چاه مي افتد و مجروح مي گردد و شايد در آستانه مرگ قرار مي گیرد و حضرت متوجه نمي شود چه فرقی دارد و چگونه جمع می شود؟ با توجه به اينکه حفظ جان افراد نيز از واجبات و در راستاي اطاعت و عبادت پروردگار است جمعی از متعصّبان اهل تسنن اصرار دارند که ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی ـ علیه السلام ـ و هم چنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرّف و امامت بنمایند که در سوال مورد نظر به برخی از آن ها اشاره گردیده است:
1ـ از جمله اشکالاتی که به نزول آیه فوق در مورد علی ـ علیه السلام ـ گرفته اند این است که آیه با توجه به کلمه «الذین» که برای جمع است، قابل تطبیق بر یک فرد نیست، و به عبارت دیگر آیه می گوید: ولیّ شما آن هائی هستند که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند علی ـ علیه السلام ـ قابل تطبیق است؟
پاسخ این ایراد اين است که: «در ادبیات عرب مکرر دیده می شود که مفرد به لفظ جمع، تعبیر آورده شده است، از جمله در آیه مباهله می بینیم که کلمه «نسائنا» به صورت جمع آمده در صورتی که منظور از آن طبق شأن نزول های متعددی که وارد شده، فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ است، و هم چنین «انفسنا» جمع است در صورتی که از مردان، غیر از پیغمبر جز علی ـ علیه السلام ـ در آن جریان نبود، و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً»[1] و همان طور که در تفسیر این آیه آمده است بعضی از مفسّران شأن نزول آن را درباره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود می دانند. و هم چنین در آیه 52 سوره مائده می خوانیم: «يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ»[2] در حالی که آیه در مورد عبد الله ابی وارد شده است و هم چنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره، تعبیراتی دیده می شود که عموماً به صورت جمع است، ولی طبق آن چه در شأن نزول آن ها آمده منظور از آن یک فرد بوده است.
این تعبیر یا به خاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش موثری که در این کار داشته، روشن شود و یا به خاطر آن است که حکم در شکل کلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یک فرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است. البته انکار نمی توان کرد که استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست، ولی با وجود (روایات فراوانی که از ناحیه شیعه و سنی) در شأن نزول آیه وارد شده است، قرینه روشنی بر چنین تفسیری خواهیم داشت، و حتی در موارد دیگر به کمتر از این قرینه نیز قناعت می شود».[3]
2ـ و اما مسأله اینکه چرا امیر المؤمنین در حال رکوع، با وجود انقطاع از غیر خدا در حال نماز توجه به فقیر کرد، و امام سجاد ـ علیه السلام ـ در حال نماز متوجه سر و صدای افتادن فرزندش در چاه نشد؟ «این ایراد را افرادی از قدما مثل فخر رازی گرفته اند (در خصوص توجه حضرت علی ـ علیه السلام ـ به فقیر در حال رکوع و عدم احساس و توجه آن حضرت هنگام کشیدن تیر از پای مبارکش) که علی ـ علیه السلام ـ همیشه در حال نماز آن چنان از خود بی خود بود که توجه به اطراف پیدا نمی کرد. چگونه می گوئید که در حال نماز این طور شد؟
جواب اینست که اولاً این که علی ـ علیه السلام ـ در نماز از خود بی خود می شد، یک حقیقتی است، اما این جور نیست که همه حالات اولیای الهی، همیشه مثل همدیگر بوده است، خود پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هر دو حال برایش نقل شده است گاهی در حال نماز یک حالت جذبه ای پیدا می کرد که اصلاً طاقت نمی آورد که اذان تمام بشود، می گفت: «ارحنا یا بلال» زود باش که شروع کنیم به نماز. گاهی هم در حال نماز بوده سر به سجده می گذاشت، امام حسن یا امام حسین یا نوه دیگرش می آمد، روی شانه اش سوار می شد و حضرت با آرامش صبر می کرد که این بچه نیافتد، سجده اش را طول می داد تا این که او بلند شود، یک دفعه پیغمبر اکرم ایستاده بود به نماز، جلو محل نماز گویا کسی آب دهان انداخته بود، پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یک قدم به جلو برداشت و با پایش روی آن را پوشاند و بعد برگشت، که فقها از این (قضیه) مسائلی را در باب نماز استخراج کرده اند. بنابر حالات مختلفی بوده است[4] و نمی توان گفت تضاد و تناقضی در کار است چون این حالات در اوقات مختلفی رخ می داده است.
3ـ اما این که در سوال مطرح شده که زکات به انگشتر تعلق نمی گیرد؟ «اصلاً به طور کلی انفاق و کار خیر را زکات می گویند. این زکات اصطلاحی که امروز به کار می رود، در عرف فقها مصطلح شده است برای زکات واجب، و الا در قرآن این طور نیست که هر جا دارد: «يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکاةَ » مقصود همین زکات واجب است، زکات یعنی صاف کردن مال، پاک کردن مال و حتی پاک کردن روح و نفس، قرآن به طور کلی انفاق مالی را از زکات مال یا زکات روح و یا زکات نفس می گوید. کما این که کلمه صدقه هم همین طور است؛ امروز صدقه مفهوم خاصی دارد، مثلاً می گوئیم صدقه سرّی، قرآن هر کار خیری را صدقه می گوید، اگر شما یک بیمارستان بسازید یا یک کتاب تألیف کنید که خیر آن به مردم می رسد، از نظر قرآن صدقه است؛ «صدقه جاریه» و لهذا کسانی از اهل تسنن هم که خواسته اند به مفهومی که از این آیه برداشت شده ایراد بگیرند، به این کلمه اش ایراد نگرفته اند که زکات به انگشتر تعلق نمی گیرد، چون آن ها وارد به ادبیات عرب هستند و می دانند که زکات اختصاص به زکات واجب ندارد».[5]
4ـ معنای «انما» حصر ولایت در خداوند متعال بالذات، و در پیامبر و وصی به اذن خدا می باشد، «یعنی تنها ولی و حاکم بر شما خداوند و رسول او و مومنانی هستند که اقامه نماز می کنند و در حالی که به رکوع نماز مشغول اند انفاق می نمایند».[6]
معنای حصر ولایت بعد از پیامبر در علی ـ علیه السلام ـ، حصر ولایت در امام و وصی می باشد که علی ـ علیه السلام ـ یکی از مصادیق آن است و نیز وقتی با این آیه اصل ولایت و امامت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ ثابت شده امامت و ولایت ائمه بعدی به واسطه معرفی و تعیین امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ مشخص و معیّن می گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ امامت و رهبری، علامه شهید مطهری.
2ـ ترجمه مجمع البیان، ج 20، مترجمان.
3ـ ترجمه تفسیر المیزان، ج 1ـ2ـ3.
4ـ تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي.
پی نوشتها:
[1] . آل عمران / 172.
[2] . مائده / 52.
[3] . آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 427.
[4] . شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 180.
[5] . شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 179 ـ 180.
[6] . ترجمه مجمع البیان، ج 20، ص 30.
منبع: اندیشه قم
توضیح اینکه در خصوص آیه ولایت که می فرماید: إِنَّمَا وَلِيُّکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ که شیعیان معتقدند در مورد ولایت امیر المؤمنین است که در خم غدير اعلام گرديد، سوال می شود که 1. انما حصر را می رساند و اگر آیه در خصوص حضرت علی ـ علیه السلام ـ است سایر ائمه طاهرین چه جايگاهي در اين آيه دارند؟ 2. مي گويند که حضرت علي ـ عليه السلام ـ در حال رکوع انگشتر خويش را به فقير و سائل داد اين در حالي است که آيه بحث از زکات دارد و همه مي دانيم که زکات به انگشتر تعلق نمي گيرد اين مسئله چگونه توجيه مي شود؟ 3. اميرالمؤمنين يک نفر بيش نبوده است چرا ضمير الذين در مورد ايشان به شکل جمع آمده است؟ لطف4. ما در مورد حضرت علي ـ عليه السلام ـ شنيده ايم که آن حضرت آن قدر در نماز متوجه و غرق در راز و نياز با خدا مي شد که متوجه اطراف خودش نمي شد و حتي جريان تير از پاي ايشان در نماز در آوردن از مشهورات است حال علت چه بود که در اين نماز در بين نماز در حالي که در رکوع نماز، هم بود متوجه سائل گرديدند و انگشتر خويش را به ايشان دادند؟ اگر گفته شود درخواست سائل و کمک به او با نماز و در يک راستا بوده و همه آنها اطاعت پروردگار بوده است حال اين با نماز امام سجاد ـ عليه السلام ـ که در حال نماز فرزند ايشان در چاه مي افتد و مجروح مي گردد و شايد در آستانه مرگ قرار مي گیرد و حضرت متوجه نمي شود چه فرقی دارد و چگونه جمع می شود؟ با توجه به اينکه حفظ جان افراد نيز از واجبات و در راستاي اطاعت و عبادت پروردگار است جمعی از متعصّبان اهل تسنن اصرار دارند که ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی ـ علیه السلام ـ و هم چنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرّف و امامت بنمایند که در سوال مورد نظر به برخی از آن ها اشاره گردیده است:
1ـ از جمله اشکالاتی که به نزول آیه فوق در مورد علی ـ علیه السلام ـ گرفته اند این است که آیه با توجه به کلمه «الذین» که برای جمع است، قابل تطبیق بر یک فرد نیست، و به عبارت دیگر آیه می گوید: ولیّ شما آن هائی هستند که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند علی ـ علیه السلام ـ قابل تطبیق است؟
پاسخ این ایراد اين است که: «در ادبیات عرب مکرر دیده می شود که مفرد به لفظ جمع، تعبیر آورده شده است، از جمله در آیه مباهله می بینیم که کلمه «نسائنا» به صورت جمع آمده در صورتی که منظور از آن طبق شأن نزول های متعددی که وارد شده، فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ است، و هم چنین «انفسنا» جمع است در صورتی که از مردان، غیر از پیغمبر جز علی ـ علیه السلام ـ در آن جریان نبود، و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً»[1] و همان طور که در تفسیر این آیه آمده است بعضی از مفسّران شأن نزول آن را درباره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود می دانند. و هم چنین در آیه 52 سوره مائده می خوانیم: «يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ»[2] در حالی که آیه در مورد عبد الله ابی وارد شده است و هم چنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره، تعبیراتی دیده می شود که عموماً به صورت جمع است، ولی طبق آن چه در شأن نزول آن ها آمده منظور از آن یک فرد بوده است.
این تعبیر یا به خاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش موثری که در این کار داشته، روشن شود و یا به خاطر آن است که حکم در شکل کلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یک فرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است. البته انکار نمی توان کرد که استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست، ولی با وجود (روایات فراوانی که از ناحیه شیعه و سنی) در شأن نزول آیه وارد شده است، قرینه روشنی بر چنین تفسیری خواهیم داشت، و حتی در موارد دیگر به کمتر از این قرینه نیز قناعت می شود».[3]
2ـ و اما مسأله اینکه چرا امیر المؤمنین در حال رکوع، با وجود انقطاع از غیر خدا در حال نماز توجه به فقیر کرد، و امام سجاد ـ علیه السلام ـ در حال نماز متوجه سر و صدای افتادن فرزندش در چاه نشد؟ «این ایراد را افرادی از قدما مثل فخر رازی گرفته اند (در خصوص توجه حضرت علی ـ علیه السلام ـ به فقیر در حال رکوع و عدم احساس و توجه آن حضرت هنگام کشیدن تیر از پای مبارکش) که علی ـ علیه السلام ـ همیشه در حال نماز آن چنان از خود بی خود بود که توجه به اطراف پیدا نمی کرد. چگونه می گوئید که در حال نماز این طور شد؟
جواب اینست که اولاً این که علی ـ علیه السلام ـ در نماز از خود بی خود می شد، یک حقیقتی است، اما این جور نیست که همه حالات اولیای الهی، همیشه مثل همدیگر بوده است، خود پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هر دو حال برایش نقل شده است گاهی در حال نماز یک حالت جذبه ای پیدا می کرد که اصلاً طاقت نمی آورد که اذان تمام بشود، می گفت: «ارحنا یا بلال» زود باش که شروع کنیم به نماز. گاهی هم در حال نماز بوده سر به سجده می گذاشت، امام حسن یا امام حسین یا نوه دیگرش می آمد، روی شانه اش سوار می شد و حضرت با آرامش صبر می کرد که این بچه نیافتد، سجده اش را طول می داد تا این که او بلند شود، یک دفعه پیغمبر اکرم ایستاده بود به نماز، جلو محل نماز گویا کسی آب دهان انداخته بود، پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یک قدم به جلو برداشت و با پایش روی آن را پوشاند و بعد برگشت، که فقها از این (قضیه) مسائلی را در باب نماز استخراج کرده اند. بنابر حالات مختلفی بوده است[4] و نمی توان گفت تضاد و تناقضی در کار است چون این حالات در اوقات مختلفی رخ می داده است.
3ـ اما این که در سوال مطرح شده که زکات به انگشتر تعلق نمی گیرد؟ «اصلاً به طور کلی انفاق و کار خیر را زکات می گویند. این زکات اصطلاحی که امروز به کار می رود، در عرف فقها مصطلح شده است برای زکات واجب، و الا در قرآن این طور نیست که هر جا دارد: «يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکاةَ » مقصود همین زکات واجب است، زکات یعنی صاف کردن مال، پاک کردن مال و حتی پاک کردن روح و نفس، قرآن به طور کلی انفاق مالی را از زکات مال یا زکات روح و یا زکات نفس می گوید. کما این که کلمه صدقه هم همین طور است؛ امروز صدقه مفهوم خاصی دارد، مثلاً می گوئیم صدقه سرّی، قرآن هر کار خیری را صدقه می گوید، اگر شما یک بیمارستان بسازید یا یک کتاب تألیف کنید که خیر آن به مردم می رسد، از نظر قرآن صدقه است؛ «صدقه جاریه» و لهذا کسانی از اهل تسنن هم که خواسته اند به مفهومی که از این آیه برداشت شده ایراد بگیرند، به این کلمه اش ایراد نگرفته اند که زکات به انگشتر تعلق نمی گیرد، چون آن ها وارد به ادبیات عرب هستند و می دانند که زکات اختصاص به زکات واجب ندارد».[5]
4ـ معنای «انما» حصر ولایت در خداوند متعال بالذات، و در پیامبر و وصی به اذن خدا می باشد، «یعنی تنها ولی و حاکم بر شما خداوند و رسول او و مومنانی هستند که اقامه نماز می کنند و در حالی که به رکوع نماز مشغول اند انفاق می نمایند».[6]
معنای حصر ولایت بعد از پیامبر در علی ـ علیه السلام ـ، حصر ولایت در امام و وصی می باشد که علی ـ علیه السلام ـ یکی از مصادیق آن است و نیز وقتی با این آیه اصل ولایت و امامت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ ثابت شده امامت و ولایت ائمه بعدی به واسطه معرفی و تعیین امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ مشخص و معیّن می گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ امامت و رهبری، علامه شهید مطهری.
2ـ ترجمه مجمع البیان، ج 20، مترجمان.
3ـ ترجمه تفسیر المیزان، ج 1ـ2ـ3.
4ـ تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي.
پی نوشتها:
[1] . آل عمران / 172.
[2] . مائده / 52.
[3] . آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 427.
[4] . شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 180.
[5] . شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 179 ـ 180.
[6] . ترجمه مجمع البیان، ج 20، ص 30.
منبع: اندیشه قم