پرسش :
آیا سفر حضرت معصومه (س)به ایران بدون تدبیر یا با توطئه مامون بود؟
پاسخ :
سفر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ و ساير امامزادگان و همراهان از روي غفلت واتفاقی نبوده است بنا به دلايل تاريخي اين سفر در حال علم و با آگاهي از اوضاع صورت گرفته است.
دلايل تاريخي:
1 . در كتاب كريمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ سخن از نامه امام رضا ـ عليه السلام ـ به حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ است كه امام ـ عليه السلام ـ خواستار سفر خواهرش شده است. نويسنده كتاب كه سند اين نامه را از كتاب «من لايحضره الفقيه» نقل ميكند آورده است كه حضرت امام رضا ـ عليه السلام ـ به يكي از غلامانشان دستور دادند كه نوشتهاي را به خدمت حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ برسانند و حضرت به مجرد رسيدن نامه آماده سفر شدند.[1]
2 . سياست مأمون كه خليفه مسلمين بود ابتدا درصدد جلب نظر علويان به سوي خود بود و سياست خوبي با علويان داشته ولي بعداً اين سياست تبديل به شكنجه و آزار و اذيت علويان منجر گشت. شايد به همان خاطر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ و ساير امامزادگان دست به سفر زدند.
«مأمون بعد از شهادت امام رضا ـ عليه السلام ـ به سال 202 قمري طي نامهاي به بني عباس و موالي آنها در بغداد، از آنها استمالت نمود و پايان سياست گرايش به علويان را اعلام كرد. و سياست سابق دولت عباسي در قتل عام شيعيان و سركوب طالبيان را به رويهي ثابت خود قرار داد.»[2]
3 . اكثر منابع علت سفر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ را زيارت برادرش ذكر كردند. در هيچ يك از منابع در مورد غفلت آن بانو حرفي نزند.
از منابع مهم ميتوان به كتب ذيل اشاره كرد:
كتاب «تاريخ قم»، نوشته حسن بن محمد بن حسن،[3] كتاب «حياة الست» «تأليف مهدي منصوري»،[4] «رياحين الشريعة» تأليف ذبيح الله محلاتي،[5] «منتهي الآمال»، تأليف شيخ عباس قمي[6] و ...
4 . مسيرهايي كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ جهت سفر انتخاب كردند آن مسيرهايي بود كه امام رضا ـ عليه السلام ـ از آنها ممنوع شده بودند. اين يعني دقت و آگاهي و يعني اينكه ايشان ميخواستند هدف از سفر برادرشان را تبليغ و تبيين كنند و فرهنگ ناب و اصيل اسلامي را بيان كنند.
مأمون امام ـ عليه السلام ـ را از مسيرهايي كه شيعهنشين بودند مانع شد تا مبادا شورش و طغيان بر عليه حكومت و دولت صورت گيرد حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ با دقت و زيركي خاص از اين مسيرهاي ممنوع شده سفر كردند تا توطئه مأمون را خنثي كنند و همچنين ورود فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ به قم كه مركز تجمع مخالفان دولت عباسي بود دليل بر انتخاب و اراده آن حضرت در اين سفر است.[7]
يك دليل مهم ديگر:
5 . يك مطلب مهم كه بالاتر و مهمتر از همه موارد ياد شده ميباشد فشار و اختناق حاكم بر عراق بود كه منجر به هجرت امامزادگان و همراهان و حتي حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ از مدينه به سوي ايران گرديده است:
«در دوران خلفاي اموي و عباسي، يكي از جريانهاي معارض و ستيزهگر با ايشان، علويان بودند. در دوره حكومت ظالمانه حجاج بن يوسف (75 ـ 95 هـ ) بر عراق، علويان در معرض آماج حملات وي قرار گرفتند. اين امر موجب گرديد تا علويان به منظور پناهجويي متوجه سرزمينهاي شرق قلمرو خلافت گردند... علويان كه به عنوان جريان معارض، مورد ضرب و شتم و تعقيب عمال خلفا قرار ميگرفتند، در جستجوي پناهگاه مناسبترين منطقه را در ايران، مناطق هموار جنوب، سلسله كوههاي البرز، يعني شهرهايي چون قزوين، ري، قم، ساوه و آوه تشخيص دادند. اين نواحي بيشتر بدين علت مورد توجه بود كه در مواقع خطر، دستيابي به مناطق كوهستاني مشرف به اين شهرها به سهولت امكانپذير ميگشت...
بعد از اين [قيام يحي بن عبدالله] نيز مهاجرت علويان ادامه يافت و به هنگام طرح مسأله ولايتعهدي حضرت رضا ـ عليه السلام ـ شماري از علويان به همراه آن حضرت به خراسان آمدند. وقتي آوازه اين حركت در جهان اسلام پيچيد، علويان ديگري از نقاط مختلف، بويژه مدينه، عازم خراسان گشتند. حضرت رضا ـ عليه السلام ـ بيست و يك برادر داشت كه همه آنها به همراهي بني اعمام خود از سادات حسيني و حسني به سوي خراسان حركت كردند.
آنان وقتي به نواحي ري رسيدند، بر خبر شهادت آن حضرت وقوف يافتند و مورد تهديد و تعقيب مأموران قرار گرفتند. برخي از اين سادات در همين نواحي به شهادت رسيدند، ولي اكثر آنها به كوههاي طبرستان پناه برده، در آن ديار سكونت گزيدند.
عدهاي از علويان نيز كه به همراه برادر حضرت رضا ـ عليه السلام ـ مشهور به «سيد جمالالدين اشرف» تا شهر قم آمده بودند، به محض وصول خبر شهادت آن حضرت، از راه قزوين به ديلمان پناه بردند... مهاجرت علويان در دورههاي بعد نيز ادامه يافت...»[8]
نتيجهگيري:
پس با دلايل تاريخي گفته شد كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ و ساير امامزادگان و همراهان از روي غفلت دست به سفر به سوي ايران نميزدند، نامه امام رضا ـ عليه السلام ـ سياست مأمون، ديدار امام رضا ـ عليه السلام ـ انتخاب مسير و از همه مهمتر جوّ اختناق و فشار حاكم بر عراق از جمله دلايل تاريخي است كه به سوي ايران حركت كردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . قمي،حسن بن محمد، تاريخ قم؛ ترجمه حسن بن علي بن حسن قمي، تصحيح سيد جلال الدين طهراني،
2 . امام رضا وایران ، سید حسین حر.
پی نوشتها:
[1] . مهديپور، علي اكبر، كريمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ چ نهضت، نشر حاذق، اول ذيقعده 1415 هـ . ق، قم، ص 493.
[2] . پاك، محمدرضا، قم در دو قرن نخست هجري، فصلنامه تخصصي تاريخ اسلام، تابستان، 82، مؤسسه باقرالعلوم، شماره 14، ص 35.
[3] . قمي، حسن بن محمد بن حسن، تاريخ قم، تصحيح و تحشيه جلال الدين طهراني، تهران، توس 61، مترجم: حسن بن علي بن حسن بن عبدالملك قمي، ص 213.
[4] . منصوري، مهدي، حياة الست، انتشارات صحفي، قم، 39 ش، موضوع چهارم، ص 9.
[5] . محلاتي، ذبيح الله رياحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، ناشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج 5، ص 30.
[6] . قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، چاپ احمدي، چ 9، 77، نشر مطبوعاتي حسيني، تهران، ج 2، باب 9، فصل 6، ص 843.
[7] . پاك، محمدرضا، پيشين.
[8] . پرگاري، صالح، تاريخ تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايران در دوره صفاريان ، انتشارات علمي و فرهنگي، سمت، تهران، بخش دوم، فصل دوم، 1378،ص126.
منبع: اندیشه قم
سفر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ و ساير امامزادگان و همراهان از روي غفلت واتفاقی نبوده است بنا به دلايل تاريخي اين سفر در حال علم و با آگاهي از اوضاع صورت گرفته است.
دلايل تاريخي:
1 . در كتاب كريمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ سخن از نامه امام رضا ـ عليه السلام ـ به حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ است كه امام ـ عليه السلام ـ خواستار سفر خواهرش شده است. نويسنده كتاب كه سند اين نامه را از كتاب «من لايحضره الفقيه» نقل ميكند آورده است كه حضرت امام رضا ـ عليه السلام ـ به يكي از غلامانشان دستور دادند كه نوشتهاي را به خدمت حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ برسانند و حضرت به مجرد رسيدن نامه آماده سفر شدند.[1]
2 . سياست مأمون كه خليفه مسلمين بود ابتدا درصدد جلب نظر علويان به سوي خود بود و سياست خوبي با علويان داشته ولي بعداً اين سياست تبديل به شكنجه و آزار و اذيت علويان منجر گشت. شايد به همان خاطر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ و ساير امامزادگان دست به سفر زدند.
«مأمون بعد از شهادت امام رضا ـ عليه السلام ـ به سال 202 قمري طي نامهاي به بني عباس و موالي آنها در بغداد، از آنها استمالت نمود و پايان سياست گرايش به علويان را اعلام كرد. و سياست سابق دولت عباسي در قتل عام شيعيان و سركوب طالبيان را به رويهي ثابت خود قرار داد.»[2]
3 . اكثر منابع علت سفر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ را زيارت برادرش ذكر كردند. در هيچ يك از منابع در مورد غفلت آن بانو حرفي نزند.
از منابع مهم ميتوان به كتب ذيل اشاره كرد:
كتاب «تاريخ قم»، نوشته حسن بن محمد بن حسن،[3] كتاب «حياة الست» «تأليف مهدي منصوري»،[4] «رياحين الشريعة» تأليف ذبيح الله محلاتي،[5] «منتهي الآمال»، تأليف شيخ عباس قمي[6] و ...
4 . مسيرهايي كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ جهت سفر انتخاب كردند آن مسيرهايي بود كه امام رضا ـ عليه السلام ـ از آنها ممنوع شده بودند. اين يعني دقت و آگاهي و يعني اينكه ايشان ميخواستند هدف از سفر برادرشان را تبليغ و تبيين كنند و فرهنگ ناب و اصيل اسلامي را بيان كنند.
مأمون امام ـ عليه السلام ـ را از مسيرهايي كه شيعهنشين بودند مانع شد تا مبادا شورش و طغيان بر عليه حكومت و دولت صورت گيرد حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ با دقت و زيركي خاص از اين مسيرهاي ممنوع شده سفر كردند تا توطئه مأمون را خنثي كنند و همچنين ورود فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ به قم كه مركز تجمع مخالفان دولت عباسي بود دليل بر انتخاب و اراده آن حضرت در اين سفر است.[7]
يك دليل مهم ديگر:
5 . يك مطلب مهم كه بالاتر و مهمتر از همه موارد ياد شده ميباشد فشار و اختناق حاكم بر عراق بود كه منجر به هجرت امامزادگان و همراهان و حتي حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ از مدينه به سوي ايران گرديده است:
«در دوران خلفاي اموي و عباسي، يكي از جريانهاي معارض و ستيزهگر با ايشان، علويان بودند. در دوره حكومت ظالمانه حجاج بن يوسف (75 ـ 95 هـ ) بر عراق، علويان در معرض آماج حملات وي قرار گرفتند. اين امر موجب گرديد تا علويان به منظور پناهجويي متوجه سرزمينهاي شرق قلمرو خلافت گردند... علويان كه به عنوان جريان معارض، مورد ضرب و شتم و تعقيب عمال خلفا قرار ميگرفتند، در جستجوي پناهگاه مناسبترين منطقه را در ايران، مناطق هموار جنوب، سلسله كوههاي البرز، يعني شهرهايي چون قزوين، ري، قم، ساوه و آوه تشخيص دادند. اين نواحي بيشتر بدين علت مورد توجه بود كه در مواقع خطر، دستيابي به مناطق كوهستاني مشرف به اين شهرها به سهولت امكانپذير ميگشت...
بعد از اين [قيام يحي بن عبدالله] نيز مهاجرت علويان ادامه يافت و به هنگام طرح مسأله ولايتعهدي حضرت رضا ـ عليه السلام ـ شماري از علويان به همراه آن حضرت به خراسان آمدند. وقتي آوازه اين حركت در جهان اسلام پيچيد، علويان ديگري از نقاط مختلف، بويژه مدينه، عازم خراسان گشتند. حضرت رضا ـ عليه السلام ـ بيست و يك برادر داشت كه همه آنها به همراهي بني اعمام خود از سادات حسيني و حسني به سوي خراسان حركت كردند.
آنان وقتي به نواحي ري رسيدند، بر خبر شهادت آن حضرت وقوف يافتند و مورد تهديد و تعقيب مأموران قرار گرفتند. برخي از اين سادات در همين نواحي به شهادت رسيدند، ولي اكثر آنها به كوههاي طبرستان پناه برده، در آن ديار سكونت گزيدند.
عدهاي از علويان نيز كه به همراه برادر حضرت رضا ـ عليه السلام ـ مشهور به «سيد جمالالدين اشرف» تا شهر قم آمده بودند، به محض وصول خبر شهادت آن حضرت، از راه قزوين به ديلمان پناه بردند... مهاجرت علويان در دورههاي بعد نيز ادامه يافت...»[8]
نتيجهگيري:
پس با دلايل تاريخي گفته شد كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ و ساير امامزادگان و همراهان از روي غفلت دست به سفر به سوي ايران نميزدند، نامه امام رضا ـ عليه السلام ـ سياست مأمون، ديدار امام رضا ـ عليه السلام ـ انتخاب مسير و از همه مهمتر جوّ اختناق و فشار حاكم بر عراق از جمله دلايل تاريخي است كه به سوي ايران حركت كردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . قمي،حسن بن محمد، تاريخ قم؛ ترجمه حسن بن علي بن حسن قمي، تصحيح سيد جلال الدين طهراني،
2 . امام رضا وایران ، سید حسین حر.
پی نوشتها:
[1] . مهديپور، علي اكبر، كريمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ چ نهضت، نشر حاذق، اول ذيقعده 1415 هـ . ق، قم، ص 493.
[2] . پاك، محمدرضا، قم در دو قرن نخست هجري، فصلنامه تخصصي تاريخ اسلام، تابستان، 82، مؤسسه باقرالعلوم، شماره 14، ص 35.
[3] . قمي، حسن بن محمد بن حسن، تاريخ قم، تصحيح و تحشيه جلال الدين طهراني، تهران، توس 61، مترجم: حسن بن علي بن حسن بن عبدالملك قمي، ص 213.
[4] . منصوري، مهدي، حياة الست، انتشارات صحفي، قم، 39 ش، موضوع چهارم، ص 9.
[5] . محلاتي، ذبيح الله رياحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، ناشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج 5، ص 30.
[6] . قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، چاپ احمدي، چ 9، 77، نشر مطبوعاتي حسيني، تهران، ج 2، باب 9، فصل 6، ص 843.
[7] . پاك، محمدرضا، پيشين.
[8] . پرگاري، صالح، تاريخ تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايران در دوره صفاريان ، انتشارات علمي و فرهنگي، سمت، تهران، بخش دوم، فصل دوم، 1378،ص126.
منبع: اندیشه قم