ارتباط شیعیان با امام زمان (عج) در غیبت صغری
پرسش :
ارتباط و تماس مردم با امام زمان علیه السلام در زمان غیبت صغری چگونه و به چه وسیلهای بوده است؟ غیبت صغری چه فایدهای داشت؟ اگر بنا بود اما زمان علیه السلام غایب شوند، چرا از همان زمان شهادت امام حسن عسکری...
پاسخ :
در زمان غیبت صغری تودهی مردم از درک ملاقات حضرت صاحب الامر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) محروم بودند لیکن ارتباطلات کاملا منقطع نبود و به وسیله عده معدودی که نایب و وکیل نامیده میشدند، با امام خود تماس گرفته حوایج خویش را رفع می نمودند و مشکلات دینی خود را حل می کردند.
سهم امامی که به اموالشان تعلق می گرفت به وسیلهی همان نواب فرستاده میشد. گاهی از ناحیهی مقدسه تقاضای کمک مادی مینمودند، گاهی برای سفر حج یا سفرهای دیگر کسب اجازه میکردند. گاهی برای شفای مریض و طلب فرزند خواهش دعا میکردند. گاهی هم ابتدا از ناحیه مقدسه برای اشخاصی پول یا لباس یا کفن فرستاده میشد. و مانند این کارها. در تمام این موارد، افراد معینی واسطه بودند، تقاضاها هم به وسیله نامه فرستاده میشد. پاسخ آنان نیز کتباً از ناحیهی مقدسه صادر میشد که آنها را اصطلاحاً توقیع میگویند.
غایب شدن اما و رهبر جمعیت، آن هم زمانی طولانی امری است بس غریب و غیر مأنوس و باور کردنش برای مردم دشوار است از این جهت، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) تصمیم گرفتند که: کم کم مردم را با این موضوع آشنا سازند و افکار را برای پذیرش آن آماده نمایند لذا گاه و بیگاه از غیبتش خبر داده، گرفتاریهای مردم آن عصر و انکار و سرزنش منکرین و ثواب ثبات قدم و انتظار فرج را گوشزد می نمودند. گاهی هم با رفتارشان عملا شبیه غیبت را فراهم میساختند.
مسعودی در اثبات الوصیه نوشته است: امام هادی (علیه السلام) با مردم کم معاشرت میکرده جز با خواص اصحاب با کسی تماس نمیگرفت و پس از شهادت آن حضرت، وقتی امام حسن عسکری (علیه السلام) به جای ایشان نشست در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن میگفت تا شیعیان برای پذیرش غیبت اما دوازدهم مهیا و مانوس گردند[1].
اگر بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) غیبت کامل شروع میشد شاید وجود مقدس امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مورد غفلت واقع شده و کمکم فراموش می گشت، از این جهت، ابتدا غیبت صغری شروع شد تا شیعیان در آن ایام، به وسیله نواب با امام خود تماس گرفته، علایم و کراماتی را مشاهده نمایند و ایمانشان کامل گردد. اما هنگامی که افکار مساعد گشت و آمادگی بیشتری پیدا شد غیبت کبری شروع گردید.
پینوشت:
1. اثبات الوصیة، ص 206
منبع: مرکز مطالعات شیعه
در زمان غیبت صغری تودهی مردم از درک ملاقات حضرت صاحب الامر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) محروم بودند لیکن ارتباطلات کاملا منقطع نبود و به وسیله عده معدودی که نایب و وکیل نامیده میشدند، با امام خود تماس گرفته حوایج خویش را رفع می نمودند و مشکلات دینی خود را حل می کردند.
سهم امامی که به اموالشان تعلق می گرفت به وسیلهی همان نواب فرستاده میشد. گاهی از ناحیهی مقدسه تقاضای کمک مادی مینمودند، گاهی برای سفر حج یا سفرهای دیگر کسب اجازه میکردند. گاهی برای شفای مریض و طلب فرزند خواهش دعا میکردند. گاهی هم ابتدا از ناحیه مقدسه برای اشخاصی پول یا لباس یا کفن فرستاده میشد. و مانند این کارها. در تمام این موارد، افراد معینی واسطه بودند، تقاضاها هم به وسیله نامه فرستاده میشد. پاسخ آنان نیز کتباً از ناحیهی مقدسه صادر میشد که آنها را اصطلاحاً توقیع میگویند.
غایب شدن اما و رهبر جمعیت، آن هم زمانی طولانی امری است بس غریب و غیر مأنوس و باور کردنش برای مردم دشوار است از این جهت، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) تصمیم گرفتند که: کم کم مردم را با این موضوع آشنا سازند و افکار را برای پذیرش آن آماده نمایند لذا گاه و بیگاه از غیبتش خبر داده، گرفتاریهای مردم آن عصر و انکار و سرزنش منکرین و ثواب ثبات قدم و انتظار فرج را گوشزد می نمودند. گاهی هم با رفتارشان عملا شبیه غیبت را فراهم میساختند.
مسعودی در اثبات الوصیه نوشته است: امام هادی (علیه السلام) با مردم کم معاشرت میکرده جز با خواص اصحاب با کسی تماس نمیگرفت و پس از شهادت آن حضرت، وقتی امام حسن عسکری (علیه السلام) به جای ایشان نشست در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن میگفت تا شیعیان برای پذیرش غیبت اما دوازدهم مهیا و مانوس گردند[1].
اگر بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) غیبت کامل شروع میشد شاید وجود مقدس امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مورد غفلت واقع شده و کمکم فراموش می گشت، از این جهت، ابتدا غیبت صغری شروع شد تا شیعیان در آن ایام، به وسیله نواب با امام خود تماس گرفته، علایم و کراماتی را مشاهده نمایند و ایمانشان کامل گردد. اما هنگامی که افکار مساعد گشت و آمادگی بیشتری پیدا شد غیبت کبری شروع گردید.
پینوشت:
1. اثبات الوصیة، ص 206
منبع: مرکز مطالعات شیعه