شنبه، 17 خرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

معنال انتقام و راه درمان آن

پرسش :

انتقام چیست و راه درمان آن کدام است؟


پاسخ :
«انتقام» آن است که شخص به مثل همان ظلمى که در حقش شده، یا بیشتر را مرتکب شود و ظالم را مؤاخذه نماید. انتقام اگر از مقابله به مثل در مواردى که شرع اجازه داده تجاوز کند، خواه کمّاً و خواه کیفاً حرام است. این حسّ انتقام از نتایج غضب است و هر انتقامى هم جائز نیست، زیرا مقابله غیبت و تهمت و فحش و سخن چینى و امثال اینها جایز نیست.

رسول گرامى (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر کسى شما را به آنچه با شما است سرزنش و مسخره کرد شما به آنچه در اوست سرزنشش نکنید».

در جاى دیگر فرمودند: «دو فردى که یکدیگر را سبّ و اهانت مى کنند، دو شیطان هستند که با اهانت به یکدیگر مقابله به مثل مى کنند و فکر مى کنند تلافى فحش، فحش است».

باز در روایتى آمده که: «مردى در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را دشنام داد و ابوبکر ساکت بود. وقتى شروع کرد از خود دفاع کند رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) بلند شدند و به او فرمودند: [تاکنون] فرشته خداوند از جانب تو جواب او را مى داد. [ولی] وقتى تو آغاز به سخن کردى او رفت و شیطان آمد و من در مجلسى که در آن شیطان باشد نمى نشینم!».

پس هر فعلى یا سخنى که به صورت ظلم به انسان مى رسد، اگر در شریعت قصاص و غرامتى دارد، واجب است از آن حد تجاوز نشود، گرچه در اینجا عفو افضل و نزدیک تر به تقوى و پرهیزکارى است و علماى اخلاق فرموده اند: «در جایى که حدّ شرعى معین نشده، براى آرامش نفس مى تواند سخنى که حرام و دروغ نباشد بگوید، مثلا امثال فحش و مذمت و اذیت هاى دیگر را که حد شرعى معین ندارد، با کلماتى مثل کم حیا، بداخلاق، بى تربیت و شبیه اینها جواب دهد و اگر نادان و احمق بگوید نیز بلااشکال است؛ زیرا در هر فردى جهل و بى خردى یافت مى شود و به این اعتبار به او بگوید». گرچه اینها جائز است، ولى بهتر از این، سکوت و واگذار کردن انتقام به ربّ الارباب و خداوند منتقم است؛ البته در صورتى که عدم جواب و سکوت منجر به سستى و بى غیرتى نشود.

در روایتى از رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) آمده: «اَلَا اِنَّ بَنِى‌آدَمَ خُلِقُوا عَلَى طَبَقَاتٍ شَتّى، مِنْهُم بَطِىءُ الغَضَبِ سَرِیعُ الفِىءِ وَ مِنهُم سَرِیعُ الغَضَب سَریعُ الفِىءِ فَتَلکَ تِبلک و مِنْهُم سَریعُ الغَضَبِ بَطِىُء الفِىءِ وَ مِنهُم بَطِىءُ الغَضَبِ بَطِىءُ الفِىءِ اَلَا وَ اِنَّ خَیْرَهُم البَطِىُء الغَضَبِ اَلسَّرِیعُ الفِىءِ وَ شَرُّهُم اَلسَّرِیعُ الغَضَبِ اَلبَطِىءُ الفَىْءُ»؛ (بدانید فرزندان آدم بر طبقه ها و انواع مختلفى خلق شده اند؛ بعضى از آنها کُنْد غضب و تند بازگشت و زود راضى شونده هستند، و بعضى سریع غضب مى کنند و سریع آرام مى شوند و این سرعت فروکشى عوض از سریع غضبناک شدن آنها است [و به قول عوام این به آن در] و بعضى سریع غضب مى کنند و کُند بازگشت مى نمایند و بعضى کُند غضب و کُند بازگشت هستند، بدانید که بهترین آنها کسانى هستند که دیر غضب مى کنند و سریع بازگشت و زود راضى شونده هستند و بدترین آنها کسانى هستند که زود غضب مى کنند و دیر بازگشت مى کنند).

علماى اخلاق و پزشکان روح، علاج ترک انتقام را اندیشیدن در بدعاقبتى در آینده دور و نزدیک دانسته اند و این که در فواید ترک انتقام و عفو دقت کند و بداند که واگذار کردن انتقام به منتقم حقیقى بهتر و سزاوارتر است و این که انتقام و عفو او شدیدتر و قوی تر است. و فکر کنی که شاید روزى خود به دست او گرفتار شوی و بخواهد از تو انتقام گیرد، عفو کن که: (گذشت، تاج ارزشها و مکرمت هاى اخلاقى است)؛ «العَفْوُ تاجُ المَکَارِمِ».(1)

پی نوشت:
(1). غرر الحکم و درر الکلم‏، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجایی، سید مهدى‏، دار الکتاب الإسلامی‏، قم،‏ 1410 قمری‏، چاپ: دوم‏، ص 36، حکمت 573؛ میزان الحکمه، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 6، ص 350.

منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، 1385.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.