لطف خداوند بر اولیاء الله و متوکلان
پرسش :
امام علی (علیه السلام) لطف خداوند بر «اولیاء الله» و «متوکلان» را چگونه بیان می کنند؟
پاسخ :
امام(علیه السلام) در آغاز خطبه 227 نهج البلاغه با این دعاى روح پرور و انسان ساز رو به درگاه خدا آورده و عرضه مى دارد: (پروردگارا! تو براى دوستانت بهترین مونسى و براى کسانى که بر تو توکّل کنند آماده ترین حلاّل مشکلات)؛ «اَللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ(1) الانِسِینَ لاِوْلِیَائِکَ، وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَایَةِ لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ».
اشاره به اینکه کسانى که واجد این دو صفت باشند؛ یعنى در زمره اولیاء الله در آیند و یا در صف متوکّلان قرار گیرند، مشمول این نعمت بزرگ خواهند شد که انسشان با خدا است و خداوند مشکلات آنها را برطرف مى کند. به این ترتیب امام(علیه السلام) در ضمن مناجات با پروردگار درس انسان سازى هم مى دهد. از آنجا که حل مشکلات منوط به آگاهى بر آنهاست در ادامه این سخن مى افزاید: (تو درون آنها را مى بینى و از ضمیر آنان آگاهى و از اندازه بینش عقلهاى آنها با خبرى، اسرار آنان بر تو مکشوف و قلوبشان سخت به تو مشتاق است)؛ «تُشَاهِدُهُمْ فِی سَرَائِرِهِمْ، وَ تَطَّلِعُ عَلَیْهِمْ فِی ضَمَائِرِهِمْ، وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ. فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ، وَ قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ(2)». آرى! خداوند از سرائر و ضمائر همه آگاه است، چرا که او به ما از خود ما نزدیک تر است، چنان که مى فرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ».(3)
تفاوت میان سرائر و ضمائر ممکن است از این جهت باشد که سرائر معمولا به حالات اخلاقى گفته مى شود و ضمائر به نیّاتى گفته مى شود که انسان در دل مى پروراند و به دنبال آن حرکت مى کند. گاهى این دو واژه به معناى یکدیگر نیز استعمال مى شوند. بصائر جمع بصیرة به معناى بینش است که معمولا به بینش عقلى و فکرى اطلاق مى شود. در هر حال این تعبیرات نیز افزون بر تکمیل مفهوم این دعا پیامى براى همه انسانها دارد و آن، اینکه در همه حال مراقب ظاهر و باطن و نیّات و اعمال خویش باشند، زیرا خداوند متعال از همه آنها با خبر است. اسرار درون آنان بر خداوند مکشوف و نیاتشان آشکار است. جمله «قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ»؛ (دلهاى آنان به تو مشتاق است) نتیجه ایمان و معرفت و توکل آنها بر خداست. هر چه علم و ایمان نسبت به او بیشتر باشد اشتیاق انسان نسبت به آن مبدأ رحمت و محبّت و کرم، افزون مى گردد.
آنگاه در ادامه این سخن به این نکته اشاره مى کند که اولیاء الله و متوکّلان هرگز در برابر مشکلات و مصائب زانو نمى زنند و آرامش و اعتماد خود را از دست نمى دهند، مى فرماید: (اگر غربت آنها را به وحشت اندازد یاد تو مونس تنهایى آنهاست و اگر مصائب و مشکلات، بر آنان فرو بارد به سوى تو پناه مى آورند، زیرا مى دانند زمام تمام امور به دست تو و سرچشمه همه آنها در اختیار تو است)؛ «إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ، وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَیْهِمْ الْمَصَائِبُ لَجَؤُوا إِلَى الاِْسْتِجَارَةِ بِکَ، عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ الاُْمُورِ بِیَدِکَ، وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِکَ».
در واقع همه این حالات و صفات از اعتقاد به توحید افعالى ناشى مى شود و نشان مى دهد اگر این شاخه توحید در درون جان انسان بارور شود چه ثمرات گرانبهایى دارد، نه در برابر مشکلات احساس تنهایى مى کند و نه در تنهایى احساس غربت.(4)
پی نوشت:
(1). «آنس» صیغه افعل التفضیل از ریشه «اُنس» و در اینجا به معناى مأنوس ترین مونسهاست و حقیقت انس، آرامش در کنار چیزى و یا با چیزى به دست آوردن است و بعضى معتقدند که انسان را بدین جهت انسان مى گویند که روح اجتماعى دارد و انس مى گیرد.
(2). «ملهوفة» به معناى مشتاق یا داغدار است و از ریشه «لهف» بر وزن «کهف» گرفته شده و در اینجا معناى اوّل مناسب تر است.
(3). قرآن کریم، سوره ق، آیه 16.
منبع: پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، آیت الله العظکی ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش.
امام(علیه السلام) در آغاز خطبه 227 نهج البلاغه با این دعاى روح پرور و انسان ساز رو به درگاه خدا آورده و عرضه مى دارد: (پروردگارا! تو براى دوستانت بهترین مونسى و براى کسانى که بر تو توکّل کنند آماده ترین حلاّل مشکلات)؛ «اَللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ(1) الانِسِینَ لاِوْلِیَائِکَ، وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَایَةِ لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ».
اشاره به اینکه کسانى که واجد این دو صفت باشند؛ یعنى در زمره اولیاء الله در آیند و یا در صف متوکّلان قرار گیرند، مشمول این نعمت بزرگ خواهند شد که انسشان با خدا است و خداوند مشکلات آنها را برطرف مى کند. به این ترتیب امام(علیه السلام) در ضمن مناجات با پروردگار درس انسان سازى هم مى دهد. از آنجا که حل مشکلات منوط به آگاهى بر آنهاست در ادامه این سخن مى افزاید: (تو درون آنها را مى بینى و از ضمیر آنان آگاهى و از اندازه بینش عقلهاى آنها با خبرى، اسرار آنان بر تو مکشوف و قلوبشان سخت به تو مشتاق است)؛ «تُشَاهِدُهُمْ فِی سَرَائِرِهِمْ، وَ تَطَّلِعُ عَلَیْهِمْ فِی ضَمَائِرِهِمْ، وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ. فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ، وَ قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ(2)». آرى! خداوند از سرائر و ضمائر همه آگاه است، چرا که او به ما از خود ما نزدیک تر است، چنان که مى فرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ».(3)
تفاوت میان سرائر و ضمائر ممکن است از این جهت باشد که سرائر معمولا به حالات اخلاقى گفته مى شود و ضمائر به نیّاتى گفته مى شود که انسان در دل مى پروراند و به دنبال آن حرکت مى کند. گاهى این دو واژه به معناى یکدیگر نیز استعمال مى شوند. بصائر جمع بصیرة به معناى بینش است که معمولا به بینش عقلى و فکرى اطلاق مى شود. در هر حال این تعبیرات نیز افزون بر تکمیل مفهوم این دعا پیامى براى همه انسانها دارد و آن، اینکه در همه حال مراقب ظاهر و باطن و نیّات و اعمال خویش باشند، زیرا خداوند متعال از همه آنها با خبر است. اسرار درون آنان بر خداوند مکشوف و نیاتشان آشکار است. جمله «قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ»؛ (دلهاى آنان به تو مشتاق است) نتیجه ایمان و معرفت و توکل آنها بر خداست. هر چه علم و ایمان نسبت به او بیشتر باشد اشتیاق انسان نسبت به آن مبدأ رحمت و محبّت و کرم، افزون مى گردد.
آنگاه در ادامه این سخن به این نکته اشاره مى کند که اولیاء الله و متوکّلان هرگز در برابر مشکلات و مصائب زانو نمى زنند و آرامش و اعتماد خود را از دست نمى دهند، مى فرماید: (اگر غربت آنها را به وحشت اندازد یاد تو مونس تنهایى آنهاست و اگر مصائب و مشکلات، بر آنان فرو بارد به سوى تو پناه مى آورند، زیرا مى دانند زمام تمام امور به دست تو و سرچشمه همه آنها در اختیار تو است)؛ «إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ، وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَیْهِمْ الْمَصَائِبُ لَجَؤُوا إِلَى الاِْسْتِجَارَةِ بِکَ، عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ الاُْمُورِ بِیَدِکَ، وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِکَ».
در واقع همه این حالات و صفات از اعتقاد به توحید افعالى ناشى مى شود و نشان مى دهد اگر این شاخه توحید در درون جان انسان بارور شود چه ثمرات گرانبهایى دارد، نه در برابر مشکلات احساس تنهایى مى کند و نه در تنهایى احساس غربت.(4)
پی نوشت:
(1). «آنس» صیغه افعل التفضیل از ریشه «اُنس» و در اینجا به معناى مأنوس ترین مونسهاست و حقیقت انس، آرامش در کنار چیزى و یا با چیزى به دست آوردن است و بعضى معتقدند که انسان را بدین جهت انسان مى گویند که روح اجتماعى دارد و انس مى گیرد.
(2). «ملهوفة» به معناى مشتاق یا داغدار است و از ریشه «لهف» بر وزن «کهف» گرفته شده و در اینجا معناى اوّل مناسب تر است.
(3). قرآن کریم، سوره ق، آیه 16.
منبع: پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، آیت الله العظکی ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش.